به گزارش گروه خاکریز سایبری بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ «مسافر» در آخرین مطلب خود نوشته است:غزل مرثیه ای در حال هوای اربعین از زبان آقا امام سجاد علیه السلام
مثل من هیچکس در این عالم وسط شعلهها امام نشددر شروع امامتش چون من اینقدر دورش ازدحام نشدلشکری از مغیره میآمد، خیمه غارت شد و در آتش سوختغیر زهرا به هیچ معصومی اینقدر گرم احترام نشدروضه از این شدیدتر هم هست: لحظهای که حسین یاری خواستو علی بود اسم من اما خواستم پا شوم ز جام، ... نشدبه لب تشنه علی اصغر به لب تیز ذوالفقار قسمتا به امروز هیچ شمشیری اینقدر تشنه در نیام نشدرفتن شاهزادهای چون من به اسیری به یک طرف امادر سفر اینقدر غل و زنجیر گردن بنده و غلام نشدآهِ زینب و صیحهی شلاق تا شنیدم، ... از اسب با زنجیرخویش را بر زمین زدم اما باز هم آن صدا تمام نشدتل و گودال و نعل و علقمه ...آه! ذوالجناح و لب و گلو... انگارمثل زینب کسی دلش اینقدر خون ز تکرار حرف لام نشد آه زینب کجا و بزم یزید، او کجا و جواب ابن زیادباز هم صد هزار مرتبه شکر اینکه با شمر همکلام نشداین چهل سال گریه ام شاید از همان روز اربعین باشدهر قدر عمه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشددیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباسرنجها دیدهام حسین! اما هیچ جایی شبیه شام نشدچه مسلمانی عجیبی بود که در آن بر عیال پیغمبرنان و خرما حلال بود اما سنگ انداختن حرام نشدمن سجاد اینقدر خواندم در مدینه نماز و هیچکدام آخرش مثل آن نمازی که عمهام خواند بی قیام نشدغل و زنجیر و رشته بر گردن ، یک نفس بادهی بلا را منسرکشیدم تمام، اما شکر! سفر عشق ناتمام نشد