آيا عسگراولادي به دامن فتنه افتاده است؟
به راستي كساني كه نام خود را عمار مي گذارند و از بصيرت خويش سخن مي گويند، تعريف ولي فقيه عادل زمان از بصيرت را قبول دارند؟ آنجا كه فرمود " اين بصيرتى كه در حوادث لازم است و در روايات و در كلمات اميرالمؤمنين هم روى آن تكيه و تأكيد شده، به معناى اين است كه انسان در حوادثى كه پيرامون او ميگذرد و در حوادثى كه پيش روى اوست و به او ارتباط پيدا ميكند، تدبر كند؛ سعى كند از حوادث به شكل عاميانه و سطحى عبور نكند." آيا كاستن فتنه 88 به دعواي انتخاباتي موسوي و كروبي و اصرار به اينكه سران فتنه آنها هستند؛ ارائه تحليل عاميانه اي نيست كه نقد آن امروز هزينه بر باشد؟
به گزارش بولتن نیوز به نقل از هفته نامه حزب موتلفه شما:
بولتن: از کاربران عزیز می خواهیم در خصوص این بحث در یک کرسی آزاد اندیشی نظرات خود را ارائه بدهند
محمد مهدي اسلامي- در آستانه 13 آبان 1389 امام خامنه اي خطاب به نسل جوان انقلاب فرمودند "چند سالى كه بگذرد، آن وقت قلمهاى بسته شدهى آگاهان بينالمللى روان خواهد شد ... خواهيد شنيد، خواهيد خواند كه چه توطئهى بزرگى پشت فتنهى سال 88 بود... در واقع مي خواستند ايران را تسخير كنند. اينهائى كه عامل فتنه بودند - توى خيابان، يا بعضى از سخنگويانشان - اغلب ندانسته وارد اين ميدان شده بودند؛ اما دستهائى اينها را هدايت ميكرد، نميفهميدند. حالا اين كه چطور بعضىها وارد اين ميدان شدند، چطور ندانسته به دشمن كمك كردند، خودش تحليلهاى دقيق روانشناختى دارد..."
اين بدان معنا است كه امام خامنه اي خواستار تحليل و بررسي ابعاد فتنه هستند و آن را با برداشت فعلي الزاما يكسان نمي دانند. حتي صريح تر در 19 ديماه 1389 فرمودند " هنوز خيلى جا وجود دارد براى تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنهاى كه دشمن طراحى كرده بود... اين كسانى كه شما بهشان ميگوئيد سران فتنه، كسانى بودند كه دشمن اينها را هل داد وسط صحنه. البته گناه كردند.نبايستى انسان بازيچهى دشمن شود ... عامل اصلى ديگرانى بودند كه طراحى كرده بودند، به خيال خودشان محاسبه كرده بودند. به گمان آنها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقيقت دين، حتّى شعارهاى دينى هم باقى نمانَد؛ برنامه اين بود... ملت ايران توى دهن اينها زد و بساط اينها را جمع كرد."
اين بدان معنا است كه رهبر فرزانه انقلاب كاستن فتنه به يك بازي انتخاباتي ميان چند جناح انتخاباتي داخلي را غلط دانسته و حتي به تصريح نسبت به تعبير "سران فتنه" تعريض دارند. جمله اي كه گويا برخي كه خود را جلوتر از ولايت مي انگارند آن را ناديده گرفتند و همچنان سطح فتنه را به اندازه اي كاستند كه سران آن چند بازيگر داخلي باشند. شايد علت اصلي اين رويداد به تفاوت فهم دو دستگاه مسئول در اين حوزه ريشه يابي شود. دستگاهي كه زمينه سازي براي فتنه 88 از سوي بيگانه و برنامه ريزي طولاني مدت براي آن را يك توهم مي داند و نهايت سهمي كه براي غرب قائل است، يك موج سواري بر روي حوادثي است كه از داخل مديريت شده بود و دستگاهي كه از وجود اسنادي از ايفاي نقش جدي دستگاه ديپلماسي چند كشور غربي در اين موضوع خبر مي داد. قرائت دوم مهر تاييد امام امت را هم داشت و بارها بر آن تاكيد كردند. موضوعي كه بارها با تحت عناويني همچون "بيماري بيش فعالي دشمن" ، بازخواني نقش انگليس خبيث و ... مطرح شد.
اينك چند روزي است كه يكي از چهره هاي با سابقه درخشان ، رويكردي نو در مواجهه با اصحاب فتنه اتخاذ كرده و اين رويكرد موجب ايجاد واكنش هاي بعضا بسيار تند شده است. وي مخالف "سران فتنه خواندن" موسوي و كروبي است و به نقش فرماندهي استكبار اشاره مي كند و امثال اين مهره ها را بازي خورده مي داند. همين نقطه آغاز بسياري از اختلافات با وي است و سبب شده او را با تعابير موهن دچار اشتباه تصور كنند. اين در حالي است كه اين برداشت منطبق با واقعياتي است كه بسياري از دستگاه هاي رسمي نظام بدان رسيده اند.
بحث دوم وي ضرورت تأسي به اخلاق يوسفي در بازگرداندن خاطيان فتنه 88 به دامن نظام است. شايد در اين بخش حتي نگارنده اين يادداشت كه در مقام دفاع از او بر آمده است نيز دچار اختلاف فهم از شرايط موجود و الزامات توبه در اين مقطع و ... باشد؛ اما آنچه مسلم است هيچگاه اين اختلاف را مجوزي براي هجمه و حمله به يك كارشناس ( كه همچنان مورد اعتماد و طرف مشورت رهبري است) نمي داند. نام بردن از جناب آقاي عسگراولادي كه چنين تحليلي را ارائه كرده است را به عمد به تاخير انداختم تا در فهم صورت مسئله پيش داوري ها كمتر حاكم گردد؛ اما به راستي به كار بردن تعابيري تند براي اين مجاهد كه از نهضت ملي شدن صنعت نفت تا به امروز در خط فقاهت و مرجعيت مجاهده كرده است و در اين مسير از سالهاي طولاني حبس و از دست دادن همسر و ... گرفته تا طرح مباحثي كه صحيح مي داند و مخالف قرائت غالب است، نهراسيده؛ سزاوار است؟
اين موضوع زماني اهميت بيشتر مي يابد كه سياست جذب حداكثري و دفع حداقلي و نيز يارگيري كردن از سپاه دشمن و پرهيز از دشمن تراشي را در كلام و سيره اهل بيت و نيز در دستورات نائب امام زمان بازخواني كنيم.
به راستي كساني كه نام خود را عمار مي گذارند و از بصيرت خويش سخن مي گويند، تعريف ولي فقيه عادل زمان از بصيرت را قبول دارند؟ آنجا كه فرمود " اين بصيرتى كه در حوادث لازم است و در روايات و در كلمات اميرالمؤمنين هم روى آن تكيه و تأكيد شده، به معناى اين است كه انسان در حوادثى كه پيرامون او ميگذرد و در حوادثى كه پيش روى اوست و به او ارتباط پيدا ميكند، تدبر كند؛ سعى كند از حوادث به شكل عاميانه و سطحى عبور نكند." آيا كاستن فتنه 88 به دعواي انتخاباتي موسوي و كروبي و اصرار به اينكه سران فتنه آنها هستند؛ ارائه تحليل عاميانه اي نيست كه نقد آن امروز هزينه بر باشد؟
مگر نه آنكه عسگراولادي مي گويد در بيان تاريخ زشت و زيبا را بايد با هم گفت و نبايد همه عملكرد پيشينيان را سياه جلوه نمود. مگر نه آنكه وي به دفاع از كارنامه درخشان انقلاب اسلامي برخاسته است؟
به راستي اگر خود را اهل بصيرت مي دانيم، سخنان كسي كه بدور از عافيتطلبى و ملاحظه منافع شخصى به ميدان مي آيد و مطالبي مي گويد كه مي داند برايش هزينه دارد اما بنا به احساس ضرورتي كه براي جلوگيري از ايجاد خسارت به مدل حكومت "جمهوري اسلامي" از بيان آن ابا ندارد، را بايد شايسته تأمل بدانيم يا حمله؟
مهمترين عامل ضعف و از هم پاشيدگي اين تشكيلات قديمي و البته بسار ريشه دار ، ساختار قديمي و كهنه و شيوه اداره و رهبري سنتي آن است .
اين تشكل حضور و اداره و هدايت توسط نيرو هاي جوان و تازه نفس را برنميتابد !
آقاي عسگر اولادي كه به حق از نيرو هاي اصيل انقلاب و مبارز ين فداكار و زجر كشيده انقلاب اسلامي است ، يك اشكال اساسي دارد و آن اينكه دربست در اختيار آقايان هاشمي رفسنجاني و ناطق نوري قرار دارد و از اين افراد نميتواند دل بكند !
يقين دارم آقاي عسگر اولادي ماهيت فتنه را بخوبي ميشناسد اما اظهارات حال حاضر او نه از سر غفلت از فتنه و فتنه گران ، كه در راستاي افكار و اهداف هاشمي و ناطق نوري بيان شده است !
رهبرم اي عشق من ، جانم فداي لحظه ات
شاد باشي همچنان،آيد بسوي ما غمت
در مسير ما فروزان هست نورت يا علي
مرهم زخم دل هر عاشقي سيد علي
آن کلام دلنشينت ميرود در جان ما
هم وجود نازنينت با يقين درمان ما
در تولا چشم هايم عشق را پيدا کند
دست زیبای تو آقا، هر گره راوا کند
ديدني هاديده ام از فضل جدت يا علي
همچو يک ديوانه در راهت شدم سيد علي
حاصل کار هزاران در يد تائيد توست
آنچه پنهان است از ما با يقين در ديد توست
بي محبت با تو عهدي هر کسي هم بسته است
در مسير حق بلاشک خسته و وابسته است
عهد ديرين شايداز اقرار يک کاري متين
کشف حالت کار هر کس نيست جز اهل يقين
بس در اين فرصت بيامد هر طرف نوعي عمل
بار ديگر شد بپا از فضل حق جنگ جمل
معرفت نسبت به هر کس در جهان کار ولي است
پيرو تو هر که باشد تابع مولا علي است
صرف و نحو و خواندن بسيار هم معيار نيست
هر که دارد مجلس و درس و سخن هم يار نيست
جعفري در راه تو سر ميدهد مولاي من
انتهاي قله عشق تو باشد جاي من
مقام معظم رهبری در سخنان خود گفتند که سران فتنه آمریکا و صهیونیست هستند و ایشان بر این نکته اصرار داشته
در ضمن چند وقتی است که رسانه های مخالف دارند نظم ایران را سیاه نمایی میکنند و میگند مثلا در زمان سازندگی همه به فکر جیب خود بوده اند یا در زمان اصلاحات همه دنبال ضربه زدن و حالا هم که با دولتی منحرف روبرو هستیم پس در نتیجه در این نظام نباید فعالیت کرد
دشمن داره این گونه سخن میگوید حال ما باید در زمین دشمن بازی کنیم.
در این نظام کاستی هایی بوده که همه قبول داریم اما نباید این گونه سخن گفت.