گروه بین الملل ـ چه فرق مي كند داستاني را كه در سطور بعدي مي خوانيد، راست باشد، يا دروغ. حتي اگر خود اين داستان دروغ باشد، روايت كردن آن براي مذمت دروغ قطعا خالي از اشكال است.
به گزارش بولتن نیوز، در سوئد همه افرادي که در پست هاي دولتي به کار گمارده مي شوند بايد از هر گونه خطايي، چه در گذشته و چه در زماني که مشغول خدمت هستند، پاک باشند.
در انتخابات پارلماني سوئد در سال 2006 ائتلافي از احزاب دست راستي با به دست آوردن 178 کرسي نمايندگي، اکثريت کرسي هاي مجلس را نصيب خود کرد و دولت تشکيل داد.
چندي بعد نخست وزير به تدريج وزراي کابينه اش را معرفي کرد و خانم «ماريا بورليوس» به عنوان وزير بازرگاني معرفي شد.
روز بعد دختري به يکي از روزنامه ها اطلاع داد اين خانم چند سال پيش او را به مدت يک ماه براي نگهداري از بچه اش استخدام کرده بود بدون اينکه موضوع را به اداره ماليات گزارش داده باشد .
در سوئد هر گاه کسي فردي را به کاري بگمارد، بايد آن را به اطلاع اداره ماليات برساند و به عنوان کارفرما ماليات و هزينه بيمه آن فرد را بپردازد. هر کس کار مي کند بايد در زمان انجام کار بيمه باشد تا اگر اتفاقي حين کار بيفتد بيمه بتواند نيازهاي آن فرد را پوشش دهد.
بورليوس به عنوان کارفرما بايد استخدام آن دختر را به اداره ماليات اطلاع مي داد و علاوه بر حقوق دختر، هزينه کارفرما را نيز به اداره ماليات مي پرداخت. بورليوس به اداره ماليات اطلاع نداده بود و خلاف قانون رفتار کرده بود.
وقتي اين مساله فاش شد، وي از طريق تلويزيون از مردم سوئد پوزش خواست و گفت در زمان انجام اين کار خلاف که سال ها پيش اتفاق افتاده بود، وضع مالي خانواده آنها چندان خوب نبوده است.
روزنامه نگاران و وبلاگ نويسان سوئدي دست به کار شدند و پرونده مالي خانم وزير را طي سال هاي پيش از اين مورد بررسي قرار دادند.
همه شهروندان در سوئد مي توانند اطلاعات مالي عمومي ديگر افراد جامعه را مطالعه کنند! براي اين کار کافي است به سالن کامپيوتر اداره ماليات مراجعه کنند و با وارد کردن نام يا شماره شخصي افراد در رايانه ها، اطلاعات مربوط به درآمد افراد، اشتغال آنها و مقدار ماليات پرداختي توسط هر فرد را به دست آورند.
پس از برملا شدن کار خلاف اين خانم وزير، شهروندي به نام ماگنوس فورا در وبلاگ خود نشان داد که اين خانم دروغ مي گويد (یک جنایت وحشتناک!) و درآمد آنها در سالي که آن دختر خانم را به کار گرفته است، بالاي يک ميليون کرون يعني خيلي بيشتر از درآمد متوسط شهروندان سوئدي بوده است.
دو روز بعد نخست وزير سوئد اعلام کرد خانم بورليوس از کار خود کناره گيري کرده است. بورليوس نه تنها از کار وزارت کنار گذاشته شد بلکه بنا بر گزارش روزنامه ها «خانم بورليوس از سوئد فرار کرد.»
او خانه و زندگي اش را در مدت کوتاهي فروخت و به انگلستان کوچ کرد تا چشمش به چشم مردمي که به آنها دروغ گفته بود، نيفتد.
تفاوت واقعي ما با سوئدي ها، در بهره مندي بيشتر از ثروت و رفاه نيست، بلكه در بزرگ شمردن گناهاني است كه ما حتي به اعتبار دشمني خدا با آن، يعني دروغ، از آن استنكاف نمي ورزيم، اما مردم سوئد، براي صلاح اجتماعي خود، اينگونه رفتار مي كنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
هیچوقت !!!
و خبری هم از استعفا نخواهد بود و
تشویق خواهند شد... به به !!!!!!!
خيلي عالي بود
نكته تاسف برانگيز اينه كه در جامعه ما افراد مذهبي خيلي نسبت به بدحجابي و اينها حساسيت نشون ميدن
اما يه هزارم اين حساسيت درباره دروغگويي و عدم احترام به حقوق يكديگر وجود نداره
يه بررسي مختصر در متون و احكام اسلام و دستورات شرع مقدس نشون ميده كه حساسيت خدا به دروغگويي خيلي خيلي خيلي بيشتر از بدحجابيه
نه اينكه بدحجابي بد نباشه
ولي واقعا عمق آسيب هاي ناشي از دروغ خيلي خيلي خيلي بيشتره
به اميد روزي كه اين بليه ديني و اجتماعي از جامعه ما ريشه كن بشه
يا علي
برای همینه که میفرماید دروغگو دشمن خداست
البته این داستان نشانه کامل سلامت و صداقت در اجتماع اون کشور نیست و ثابت هم نمیکنه که توی اون کشور همه چیز بر وقف مراده و مفاسد اقتصادی و اخلاقی و اجتماعی وجود نداره.
دارند ولی صد در صد نوع اش ممکنه با مال ما متفاوت باشه ولی اون چیزی که از نظر بنده قابل تامله اینه که این اراده قوی و تحسین بر انگیز وجود داره(حالا بهر دلیل ،ترس یا احترام به قانون فرقی نمیکنه و یا انظباط اجتماعی و آگاهی و تفکر صجیح و برنامه ریزی دقیق و... ) که با متخلف و مفسد و خطا کار از راه صحیح و بدون اشکال و حساب شده و قاطع برخورد میشود.
متاسفانه شتر با بارش تو مملکت ما گم میشه و باند بازی و رشوه و رانتخواری و اختلاس و هزاران جرم و جنایت مختلف از قبیل گرانفروشی و احتکار و بازار سیاه و... توسط انواع مفسدین و مجرمین و... اتفاق میفته ولی ما همواره با خود ستایی و تطهیر خود و اطرافیان و وابستگان از پیگیری جرم مجرم و کم کاری و بی مسئولیتی مسئولین مربوطه به راحتی عبور میکنیم . و به ایشان مدل قهرمانی و شجاعت و عنوانهایی چون سردار سازندگی و مسئول متعهد و دلسوز و انقلابی و روشنفکر و متخصص و ... میدهیم و این تف سر بالا را دائما"به آسمان بالای سر خود می اندازیم و بنا به عادت و شیوه همیشگی بدنبال تبرئه مجرمین اصلی و یافتن و محکوم کردن مظلوم ترین و بی تقصیر ترین افراد جامعه بعنوان مجرم هستیم و این دور و تسلسل در جامعه ما دائما در حال تکرار و قوت گرفتن است .
باید ایستاده گی کنیم رهبری را پشتیبانی کنیم و عاقلان قدرتمند و بصیر را پیروی کنیم تا به جاده سلامت برسیم . والسلام
کاش مردم از تاریخچه مالی هم که نه ولی لااقل از تاریخچه مالیاتی مسئولین با خبر بودند ( به خصوص آقای هاشمی رفسنجانی)
کاش یه همچین موضوعی واقعا تو ایران اینقدر بزرگ می شد
البته جامعه ایران نسبت به جامعه سوئد برتری هایی هم دارد که نباید نادیده گرفته بشه . اونا جامعه بی خدایی هستن و خداشون عملا وجود نداره . اونا جامعه بی روحی هستن و زندگی ماشینی ای دارن. اونا اکثرا موقعی که از قوانین اطاعت می کنن انگیزه ای بنام "ترس از خدا" ، "هم نوع دوستی" ، "کشور دوستی" ندارن و اگر هم خیلی هاشون از روی وجدان خطا نمی کنن با این وجدانی که ما میشناسیم زمین تا آسمون فرق می کنه و ته اون رو بگیرید به دو تا چیز میرسه 1- اینکه عادت کردند مقررات رو رعایت کنن 2- اینکه از مجازات می ترسن( چون اونجا حتما مجازات میشی اگر قوانین راهنمایی رو رعایت نکنی و چونه زدنی وجود نداره). مصداق بارز این موضوع هم آماری هست که میدن .مثلا انگلیس اعلام کرده بود که بعد از اینکه مردم فهمیدن یکسری از دوربین های عکس برداری پلیس از کار افتاده آمار خلاف های رانندگی اون منطقه 16 براااااااااابر شده بود!!!!!!!!) خلاف نمیکنن چون آب نمی بینن وگر نه شناگرهای ماهری هستن.
کاش تو ایران هم این سختگیری های عدالت بیشتر می شد و در عین حال مردم از درون هم بیشتر و بیشتر تقویت میشدند برای رعایت مقررات اجتماعیشون.
به شدت لایک . همین قدر راستگویی هم که هست ارزشش زیاده و عادت دادن ما به قانون چون و اگه با انگیزه درونی و دینی باشه پایدارتره .
الان یکی تو کوچه ما یه زمین چند صد میلیون . در واقع بچه اون طرفه . خودش هم دهها برابر این . حالا شغلش چی بوده ؟ ! ... یه سیمان فروش ساده . سالها قبل فقط یه بار 900 میلیون جریمه ! شد ! . تمام این پولها و مفاسد مدیران دولتی باید برگشت بشه . وقتی کسی کاری نکرد چرا باید پولدار بشه ؟
شدیدا" مخالفم کافی است به پایان نامه هایی که در دانشکده های علوم انسانی در مورد چنین جوامعی نوشته شده سری بزنید و آمار های جالبی که در این خصوص ارائه شده توجه کنید
در سونامی ژاپن گزارشگر بی بی سی یک سوال مطرح کرده بود و اون هم این بود که با این همه خرابی و کمبود امکانات چرا ژاپنی بر خلاف آمریکایی ها از هم دزدی نمی کنند!!!!
ما با این همه قانون ، دوربین ، پلیس و ... بیشترین تخلفات رانندگی و بیشترین آمار تصادفات جرحی در دنیا را داریم!!!!
آمار طلاق به حدی افزایش پیدا کرده که صدای اعتراض مراجع هم بلند شده!!!!!
در کره پسر عمه وزیری اختلاص میکنه خود وزیر استفاء میده!!!!
اگر این نوع فرهنگ سازی را منتسب به دین و اعتقادات نمیدانیم به عنوان یک علم وتجربه به آن بنگریم و همانطور که پیامبر(ص) فرمودند که "" طلب علم در نزد خدا از نماز و روزه و حج در راه خدا برتر است"" به دنبال کسب این تجربیات باشیم!!!
جانم برايتان بگويد رفتند و رفتند تا به پشت دروازههاي عرض موعود رسيدند. حضرت به فرمان خداوند به آنها دستور داد براي جنگ آماده شويد تا براي ابد به رستگاري برسيد و آزاد شويد.
اما آنها قوم بنياسرائيل بودند ديگر! عمرا اگر حاضر ميشدند آستينهايشان را بالا بزنند و خودشان كاري كنند. باز هم حضرتش امر فرمودند به خدايت بگو خودت آنها را نابود كند و بعد، ما قول ميدهيم با افتخار به شهر وارد شويم.
حالا اين شده است حكايت امروز ما. اين برادران ﴿كه البته اين سخن بنده به معناي تاييد دربست آنها نيست﴾ هر عيبي دارند، حداقل آنقدر مرد هستند كه براي عمل به آن بخش از اسلام كه احساس ميكنند توان بر دوش كشيدنش را دارند، آستينهايشان را بالا زده و در حد توانشان اقدامي ميكنند.
نيمهي باقيماندهاش كه اتفاقا كار فرهنگي ميطلبد و شما هم مدعي عامليت عملي در آن بخش هستيد و كسي بهتر از شما و امسال شما برا آن بخش يافت نميشد، سهم شما. بسم الله! بفرماييد آستينهايتان را بالا بزنيد ﴿البته نه! شما خانم هستيد. آستينهايتان را بالا نزنيد﴾ و آن عرصه خالي بي متولي را بر دوش كشيد تا هم هر دو به تكليفتان عمل كرده باشيد و هم با تركيب اين دو گزينش، به اسلام كامل برسيم.
هرچند اقا مرتضی به شیوه مخصوصش جواب کاملی به شما داداما:
1-این بنده خداهایی که شما به هردلیل؟!!!کمر به مخالفت همیشگی با انان بسته اید ازشما وبنده خیلی بیشتر در این زمینه ها موضع گرفته اند وبقول شما پلا کارد دست گرفته اند فقط کمی انصاف ونگاه بی غرض میخواهد!!
2-ماهیت گناهان وناهنجاریها متفاوت است بعضی بارز وملموس است وبرخی درونی وپنهان بقول خواهرمان شکیلا اگر داستان پینوکیو واقعیت داشت تکلیفمان مشخص تر میشد!!!
3- ومهمتر از همه اینها مگر بیحجابی یک دروغ بزرگ وعلنی نیست !!کسی که میگوید مسلمان است ولی دستورات دین را انجام نمیدهد هم به خود هم به خدا وهم به مردم دروغ گفته است
مثل مردی که طلااستفاده میکند ویا محاسنش را تیغ میزند
ویا زنی که بیحجاب است وزیباییها وزیورش را به دید نامحرم میگذارد
ویا مردان وزنانی که غیبت میکنند دروغ میگویند خمس نمی دهند نماز نمی خوانند روزه نمیگیرندو... همه اینها علاوه بر اینکه ذاتا گناه است خود دروغی است بزرگ !
4-واخرین مطلب هم اینکه بعضی ازگناهان صغیره است ام استمرار واصرار انهارا کبیره میکند مثل بیحجابی زنان و تراشیدن صورت واستفاده طلادرمردان که مداوم انجام میشود.
خداون عاقبت همه ما راختم به خیر کند.
یاعلی
اولا بفرمایید بنده کجا از بی حجابی دفاع کرده و آن را در درجهء دوم یا چندم (خارج از اصل گناهان کبیره چون گناه کبیره کبیره است و مبارزه با آن اولی تر ) قرار داده ام؟
دوم بفرمایید از کجا میدانید که من برای بی حجابی و دروغ و هر آنچه به نظرم ناپسند آمده هرگز آستینی بالا نزده ام و کاری نکرده ام؟
سوم بفرمایید چرا وقتی من میگویم اسلام در کشور ما گزینشی شده نمیخواهید آن را قبول کنید ؟ آقایان اگر توان اقدام انقلابی! در زمینه های دیگر را ندارند حد اقل اسمشان را عوض کنند! این چه حزب اللهی ست که سلیقه ای برخورد میکند؟ کبیره را به حال خود رها کرده و صغیره های ادامه دار را چسبیده که چه بشود؟تا به حال به چه دست آوردی رسیده است؟ پیشنهاد میدهم کمی هم در موارد دیگر خلاقیت به خرج بدهند تا شاید فرجی بشود و این نام برازنده شان باشد. تا بعد ببینیم چه می شود!
در کشور ما اسلام گزینشی است والسلام.
ميپرسيد از كجا ميدانم اقدام نكردهايد؟ ساده است! از همان جا كه شما ميدانيد آنهايي كه هميشه بهشان اعتراض ميكنيد، اقدام نكردهاند. بنده شما را پلاكارد به دست در خيابان در اعتراض به دروغ نديدهام، مگر ملاك شما براي اعتراضتان همين نيست كه چرا آنها را پلاكارد به دست براي اين موضوع نديدهايد؟!!!! اگر شما محقّيد نادانستن خود را ملاك رد آن عده بدانيد، بنده هم محقّم نادانستن خود از شما را ملاك رد شما بدانم. جز اين است؟
ميفرماييد آقايان اگر توان اقدام انقلابي! در زمينههاي ديگر را ندارند حداقل اسمشان را عوض کنند! شما بفرماييد چه بگذارند؟ گيريم به پيشنهاد شما گذاشتند شلغم! ماشاالله امثال شما كه معتقدند همه چيز بايد با بينش آنها محك بخورد كه در مملكت ما كه كم نيستند. فردا يكي ديگر از شمايان صدايش در ميآيد كه چرا شلغم سفيد؟ نميبينيد اين اسم چقدر جوان را فراري داده است؟ بگذاريد لبو تا سرخياش عاشقكش باشد و جاذب جوانان!
اما، خدمتتان عرض كنم كه حزب الله اسم نيست؛ عنواني الهي است! قرآن ميگويد تمام آدمهاي دنيا يا با ما هستند، يا با ما نيستند. آنها كه با ما هستند حزب اللهاند و هركس حزب الله نيست ﴿چه بداند و چه نداد؛ چه آگاه باشد و چه نباشد﴾ حزب الشيطان است. پس ميبينيد آن كس كه قصد عمل به يك فرمان الهي را داشته باشد نيز حزب الله است، حتي اگر هزار عيب ديگر هم داشته باشد كه لازم باشد اصلاحش كند. بيجهت با اسامي و القاب بازي نکنيد و مرد و مردانه بگوييد هدف كوبيدن مفهومي به نام بسيج است تا بنده نيز بگويم اين هدف خوشبختانه حاصل نخواهد شد و زحمت بيخود ميكشيد!
ميفرماييد اين چه حزب اللهي ست که سليقهاي برخورد ميکند؟ چرا فكر ميكنيد همه بايد مطابق سليقه شما عمل كنند تا مستلزم تعريف و تمجيد باشند؟! مگر شما معيار چه هستيد كه انطباق كار ديگران با نظر خود را ملاك صحيح يا غلط بودن آن كار ميدانيد؟ بنده اينجا ابدا قصد تاييد يا رد اعمال گروهي كه شما نام برديد را ندارم، بلكه تمام سخنم اين است شمايي كه مدعي اسلام سليقهاي در كشور هستيد، چرا ذرهاي فكر نميكنيد آنچه شما در اينجا ﴿انشاءالله مخلصانه﴾ فرياد ميزنيد بايد اول به آن پرداخته شود، سليقه شما نيست؟ اگر قرار است بر اسلام سليقهاي خردهاي گرفته شود، سليقه انتخابي شما نيز مخالفاني دارد و لذا به درد داخل هاون ميخورد تا لهش كنيم! غير از اين است؟
ميفرماييد کبيره را به حال خود رها کرده و صغيره هاي ادامه دار را چسبيده که چه بشود؟ تا به حال به چه دست آوردي رسيده است؟ قبل از هر چيز بايد به شما احسنت بگويم. انصافا متخصص گفتن كلماتي هستيد كه در ظاهر دو كلام بيشتر نيستند، ولي پاسخشان دو هفته سخنراني ميطلبد و متاسفانه بنده توان چنين كاري ندارم ﴿حكايت همان سنگ و چاه و در آوردن و غيره و غيره﴾! صرفا به عنوان مشت نمونه خروار عرض كنم اولا همانطور كه برادر محمود فرمودند، گناه صغيرهي ادامهدار، ديگر صغيره نيست و كبيره ميشود. ولي طبق معمول، جنابعالي ترجيح داديد آن تكه را ناديده گرفته و شتر ديده نديدهاش كنيد. اشكالي ندارد، بنده هم نميبينم!
گيريم فحشا و بيحجابي و فساد آشكار و غيره صغيره. اما آيا هر كبيرهاي مهمتر از هر صغيرهاي است؟ آيا اولويت مبارزه با هر كبيرهاي بيشتر از مبارزه با هر صغيرهاي است؟ با اين استدلال شما پس خدا به داد تمام پيامبران الهي برسد كه العياذ بالله نفهميدند چه بايد بكنند و جان بيخود كندند!
مگر دروغگويي در زمان انبياي الهي نبود؟ در حكومت عدل مولا اميرالمؤمنين ﴿عليهالسلام﴾ همه راستگو بودند؟ مگر شريح قاضي شراب خوار، قاضي منتخب ايشان به پيشنهاد مالك اشتر نبود ﴿نميخواهم در اين مورد سخن بگويم تا به خاطر شما، خود عامل شبهه پراكني شوم﴾؟ مگر جعفر كذاب فرزند پيامبر خدا نبود؟ با اين استدلال جنابعالي پس پيامبران بيجا كردند تا وقتي اين كبيره اهم را از روي زمين بر نچيدهاند، بيخود و بيجهت براي اعتراض به ساير منكرات صغيرهتر پا پيش گذاشتند. اصلا العياذ بالله خود خدا هم بيجا كرد قبل از برداشته شدن كبيره دروغ از روي زمين، آيه حرمت شرب خمر را ارسال نمود؟!! آن هم بياجازهي شما! مگر ١٢٤٠٠٠ پيامبر تا زنده بودند به چه دست آوردي رسيدند كه حال ما شدهايم كاسه داغتر از آش؟!! مگر خود خدا براي پيامبرش آيه نفرستاد كه بابا اين قدر جوش اينها را نخور! اينها آدم بشو نيستند. وقتي خود خدا هم مايوس است، پيامبرانش كه ديگر بايد بروند جلو بوق بزنند!!!!! حرف شما جز اين است؟
فرموديد پيشنهاد ميدهم کمي هم در موارد ديگر خلاقيت به خرج بدهند تا شايد فرجي بشود و اين نام برازنده شان باشد. تا بعد ببينيم چه مي شود! تا آنجا كه فرموديد خلاقيت به خرج دهند شد حرف حساب. به جاي اين همه آسمان ريسمان بافتن، از اول همين را ميفرموديد و خلاص؛ اين همه هم از بنده حرف ناقص نميكشيديد. اما اين كه فرموديد نامشان برازنده آنها شود محقق نخواهد شد. تا بسيج، بسيج است، مهر تاييد شما را بر پيشاني خود نخواهد ديد، مگر آنكه كاملا با ريتم ساز شما برقصد.
فرموديد در كشور ما اسلام گزينشي است. يك حرف حق ديگر از. نه در مملكت ما، بلكه در تمام طول تاريخ چنين بوده است. هركس آن تكه از دين كه در توانش بوده است را انتخاب و براي تحقق آن تلاش نموده است. مشكل اينجا است كه شما خود را معيار اسلام ميدانيد و معتقديد همه بايد دنبال آن گزينشي كه جنابعالي از اسلام كردهايد بدوند و آن را اولويت خود قرار دهند كه اين هم نشدني است.
قبول دارم آنها با شما فرقي اساسي دارند. فرق آنها كه تكه ديگري از اسلام را انتخاب و براي تحقق آن تلاش ميكنند با شما در اين است كه آنها بابت تلاشي كه شما در تحقق تكه انتخابي ديگري از اسلام ميكنيد به شما خسته نباشيد ميگويند و ماجورتان ميدارند. اما شما چون خود را معيار ميدانيد به آنها ميگوييد غلط ميكنيد آن تكهاي كه من قبول ندارم را در اولويت قرار دادهايد. الهي به زمين گرم بخوريد!
تخریب کردن تو هم گزینشیه
تو اگه راست میگی و اسلامت گزینشی نیست برو پلاکارد دستت بگیر تا اونا شرمنده تو بشن
امان از حرف مفت
ببینید هیچ کدام ما دوست نداریم بخشی از دین رها شده و به بخش دیگر پرداخته شود آن هم نصف ونیمه. در بحث حجاب مثلا معتقدم که باید از روش های دوستانه و تبلیغات و فرهنگ سازی استفاده شود تا دوستان عزیزی که حجاب را انتخاب می کنند با رضایت قلبی و سواد چنین کنند تا به خواست خداوند سایر رفتارهای آنها هم با حجابشان همخوانی داشته باشد و شاهد رفتارهای متناقض نباشیم. مهمترین چیزی که ما از آن غافل هستیم بحث تربیت و روشنگری است متاسفانه بین چیزی که ما در کتاب ها می خوانیم و رفتار هایی که در جامعه می بینیم و الخ همه جا تناقض و تضاد موج میزند که این خود نتیجه ای جز پرورش نسلی بی هویت در پی ندارد که نه مسلمانند و عامل ونه کافرندو بی دین و فارغ به عبارتی یکی به نعل می زنند دو تا به میخ و می شود آنچه که میبینیم .البته بلانسبت . کلا اینکه باید دست به دست هم دهیم به مهر و با مشکلات ریشه ای برخورد کرده حلشون کنیم و نا مید نشیم .خدا با ما است (ابته خانوما دست خانوما رو بیگیرن و آقایون دست آقایون رو(خنده)
البته از نظر علمی ! باید اول یک کار کوچکتر انجام داد و اگر توانست بعد کار بزرگتر . که البته برادران انصار که در همان کار کوچکتر به نتیجه نرسیده و کسی حرف آنها را گوش نداده که هیچ ، خانم نرگس هم به تماشای فیلم رفته و مخاطبین فیلم ها بیشتر و فساد گسترش بیشترتری یافت و به قول این یارو کافه سینما - اسمش یادم رفت - فیلم سازان هم روی این اعتراضات حساب باز کردند و فریاد نابودی محصولات فرهنگی ( کپی فرنگی ) سر دادند ، لازم بود از اعتراض به سوختن کودکان خودداری کرده ، چرا که طبیعتا ممکن است عده ای از حرص این فساد را هم خداییناکرده گسترش بخشند - )
گویا فقط در ترتیب اولویت ها با هم اختلاف نطر داریم... حرف من این است که وقتی کسی تظاهر علنی به مبارزه با حزب شیطان را میکند نمیتواند و نباید سلیقه ای بر خورد کند. مثل زنی که چادر به سر میکند و نماد یک زن مسلمان میشود. وقتی از ساکتین فلان اتفاق صحبت میکنیم بر آنها ایراد می آوریم که چرا از آن اعلام برائت نکرده اند. من هم بر این گروه که نام حزب الله بر خود گذاشته اند این ایراد را می آورم که چرا این تظاهر به مبارزه را یک بار هم برای پاکیزگی شهر یا دروغ یا .... انجام نمیدهند؟ کسی که تریبون دارد و در مورد برخی چیزهای مهم اظهار نظر نمیکند جزو ساکتین محسوب نمیشود؟ شاید هم نشود چون دروغ ، رشوه ، اختلاس ، حرام خوری از بیت المال ، عدم رعایت نظافت توسط بسیااااااااری از مردم ، حسادت و زیر آب زنی ، زیان کاری به بیت المال و ............................. در کشور ما کاملا محسوس است ولی هیچ مقابله ای به جز چند بیانیهء منتشر شده در چند سایت و روز نامه که در حد غرغر به نظر میرسد و احتمالا به گوش نصف بیشتر هموطنانمان نرسد.......
اسلام در کشور ما گزینشی است. چه قبول کنید و چه نکنید و هر اتهامی که دوست دارید به من بزنید. به نظر من اساتید دانشگاه ها و معلمان وظیفه دارند این بار سنگین را از زمین بردارند و به سایر وجهه های مهم و صریح اسلام نیز بپردازند حال به هر نامی. فقط خدای نکرده جوانان ما فکر نکنند اسلام فقط دوری از فساد و فحشا است. چون تا به حال از تریبون ها به جز انگشت شمار، تقریبا میشود گفت (فقط) به این موارد پرداخته شده و لاغیر.
1.من تا به همین 2 سال قبل نتونستم حتی اجازهء یک تجمع در راستای فقط (آشغال نریزید) بگیرم!!!!!
2. درست صحبت کنید. اینجا کسی حرف مفت نمیزند. هر کس نظری دارد که اکثرا تشویق به نقد مستدل میشوند.
3. برای کسی که صمیمیتی با او ندارید یا قبلا به شما توهینی نکرده از ضمیر مخاطب جمع استفاده کنید.
4. همین 3 مورد برایتان کفایت است فعلا.
بیاد آورید موضوع کرباسچی را که مقابله با او منتسب شد به جناح اصول گرا . برخی در جناح مخالف علنا می گفتند که خورده که خورده ، خودشان خوردند ! ، حالا یک نفر که دارد کار می کند و می خورد را نمی توانند ببینند .
دانشجوی بسیجی و حزب الله برای کار در جایی ساخته شده که سود ندارد و فقط هزینه است . کار در زمینه های پر سود مثل انتقاد از 3000 میلیاردی و سوختگی مدارس مال دیگران است و کار پرهزینه و بی سود مثل روی مین رفتن است که مال حزب الله .
ژست مبارزه با اختلاس و کودک دوستی و عاطفه مال لشکر دیگران ، که طوری در انتقاد از هم سبقت می گیرند که اعراب جاهلی در تقسیم غنائم نه . در لشکر تقسیم غنائم جا برای نفس کشیدن هم نیست ، سرباز جدید می خواهد برای چه ؟
ولی همه این ها دلیل نمی شود حزب الله در نهایت دقت و آینده نگری حرکت نکند .
نیازی به صمیمیت نیست بلکه کسی بخواد اسلام رو در کشور تخریب کنه حرفش مفته
باید نسیت به اینکه میگی گزینشی برخورد میشه با اسلام در کشور توضیح بدی اینجا بزن در رو نداریم
به همین دلیل هدف اصلی من در پاسخ دادن به مطالب ایشان جلوگیری از ایجاد سوال وابهام سایر کاربران میباشد وگرنه مطمئنم که ایشان قویترین استدلالها را نخواهد پذیرفت.
مثلا در همین صفحه علاوه بر بی توجهی به مواردی که بنده توضیح دادم از تمام توضیحاتی که اقا مرتضی داده فقط برداشت تفاوت در اولویت بندی میکندکه البته انهم خود مساله مهمی است.
خداون عاقبت همه ما راختم به خیر کند.
یاعلی
پاسخ تمام مواردي كه جنابعالي مجددا در پيام آخرتان مطرح نموديد را خط به خط در ٢ پيام قبلي خود داده بودم، اما مثل اكثر مواقع ديگر، بهتر ديدهايد هركجاي آن كه با هدفتان سازگار نيست را عامدانه ناديده گرفته و بگذريد. ديگر چه ميماند كه بگويم؟!
خوشبختانه بنده برخلاف شما ابدا در مغلطه و ساير علوم تابعهي آن مهارتي ندارم، لذا آن چنان صريح سخن ميگويم كه هيچ جاي شك و شبههاي در انديشهام باقي نميماند و بعيد ميدانم حتي شما نيز كه هميشه تأویل ديگري ميكنيد، ترديدي در نگاه واقعي بنده داشته باشيد.
بر همين سياق لازم ميدانم ابتدا اين شبهه كه فرموديد بنده و جنابعالي صرفا در ترتيب اولويتها با هم اختلاف نظر داريم را برطرف كنم. خير! اختلاف نظر بنده و شما اساسيتر از اين حرفها است. بنده انقلاب را با تمام وجود قبول دارم و نظام جمهوري اسلامی را بهترين شيوهي حكومتي در زمان غيبت ولي عصر ﴿عج الله تعالي فرجه﴾ ميدانم و رهبري، بهتر از امام خامنهاي ﴿حفظه الله﴾ براي هدايت اين كشتي در حال حاضر نميشناسم. سه چيز زيربنايي كه شما به آنها باور نداريد. شما را به خدا دوباره پشتك و وارو نزنيد و خود را در پس كلمات گنگ و دو پهلو پنهان نكنيد كه اگر به اين ٣ باور داشتيد، مثل صاحبان فتنه، از گفتن يك تك واژهي به ظاهر ساده عار نداشتيد تا به جاي "ساكتين فتنه"، "ساكتين فلان اتفاق" بگوييد.
بنده احمق نيستم، شما هم نيستيد. هم من ميفهمم كه بار معنايي "ساكتين فتنه" يعني چه و هم شما ميفهميد كه حاضر نيستيد اين عبارت دقيق و موشكافانه امام خامنهاي ﴿حفظه الله﴾ كه صف حزب الله و حزب الشيطان را از هم جدا ميكند را به كار بريد! پس لطفا اختلاف عقيده بنيادين بنده و خود را در حد يك جنگ زرگري بچهگانه پايين نياوريد.
در اين پيامتان نيز باز حق و باطل را در هم آميختهايد و لذا از باب العاقل يكفي بالاشاره گريزي ميزنم تا نه شما، بلكه ساير عزيزان اگر احيانا شبههاي برايشان پيش آمده است روي آن بيانديشند.
اولا فرموديد تاكنون نتوانستهايد اجازه تجمع بگيريد: بنده هم نتوانستهام بگيرم! چون اقدام نكردهام. ولي در همین موردي كه جنابعالي به طيف مخالف انديشه خود اعتراض كرديد، ديديم كه طيف هم انديش شما هم همزمان حضور داشتند و كنار به كنار آنها شعار ميدادند!
ميفرماييد چرا حزب الله تاكنون يك بار هم براي چيزهاي ديگري مثل پاكيزگي شهر يا دروغ و غيره تظاهرات نكردهاند؟ خب دروغ ميگوييد! اگرچه هركسي را بهر كاري ساختهاند و مردان بزرگ مال كارهاي بزرگ هستند، ولي بارها ديدهايم وقتي ديدهاند امثال شما عرضهي بر دوش كشيدن كارهاي كوچكي كه بهشان محول شده است را ندارند، وارد اين عرصهها نيز شده و كارهاي بر زمين مانده شما را هم انجام دادهاند. كم براي همين مسايلي كه فرموديد، جلوي مجلس تجمع كردند؟ كم از دوستان شما بابت همين چيزها چوب خوردند؟ كم اكيپهاي هواي سبز و شهر ما خانه ما در شهر و روستا و كوهستان به راه انداختند؟ آيا واقعا از اردوهاي جهادي آنها به دورترين مناطق كشور بيخبريد؟ قطعا بيخبر نيستيد، بلكه نبايد ببينيد و بگوييد. نيمي از پيام بنده كه دو خط بالاتر جلوي ديد همه است را نديد ميگيريد، چطور ميتوانيد چيزهايي كه جلوي ديد همه نیستند را نديد بگيريد؟!
و يك دروغ ديگر! حزب الله تريبون دارد و ما نداريم! واقعا شگفتانگيزيد! چه بگويم؟ هيچ نميتوانم بگويم. وقتي خورشيد را در ميانه روز وسط آسمان منكر ميشويد ديگر چه براي گفتن ميماند؟!!
در پايان عرض كنم كه به نظر بنده، اساتيد دانشگاهها و معلمان تا خودشان مغزهايشان را از كتب و تفكرات لائيك غربي نتكاندهاند همان بهتر كه تكان نخورند و سرجايشان محكم بنشينند كه تمام مصيبت كنوني ما از گور همين اساتيد و معلمان غربزدهي بيفكر و انديشه بلند ميشود و خود باري هستند بر دوش جامعه. فقط جوانان ما انشاءالله بنشينند و بيانديشند كه چرا برخي از يكسو تمام تلاششان را بر ترويج فساد و فحشا گذاشتهاند و برخي ديگر نيز در سوي مقابل، تمام تلاششان را بر اين گذاشتهاند كه به بهانه كار فرهنگي، جلوي هر اقدامي و تلاشي بر ضد عناصر فساد و فحشا را بگيرند.
_____________________
سركار خانم عطرين، خواهر بزرگوارم
بنده با نظر جنابعالي كاملا موافقم. باورم اين است كه بايد كار فرهنگي شديدي در اين زمينهها صورت گيرد و متاسفانه نميگيرد. فكر ميكنم شما تازه به جمع دوستان بولتني ما پيوسته باشيد، اگر نه، بيشك پيامها و اعتراضهاي بنده در زمينه كم كاريهاي فرهنگي مسئولين و بعضا حتي خيانتها و خاك بر سري برخي از آنها در اين زمينه را خوانده باشيد. بنده هم به اولويت كار فرهنگي باور دارم و منكر گناه كم كاري مسئولين در اين زمينه نيستم. حتي اين كه فرموديد آقايون و آقايون و خانمها و خانمها ﴿جاي تخفيف نداره حالا؟!﴾ :D :) بياين دست به دست هم بديم براي حل اين مشكل باور دارم.
اما در يك مورد كوچك با شما مخالفم كه قبلا نيز آن را گفتهام و آن اين كه جنابعالي به زيبايي قلب خودتان نگاه ميكنيد و همه را بيش از حد گل و بلبل و آدم شدني ميبينيد. باور بفرماييد امكان ندارد همه با سلام و صلوات و گل و بوسه كنترل شوند و بيشك قوه قهريه هم لازم است كه خود خداوند نيز جهنم را گذاشته است.
1. آیا تا به حال از بنده کلمهء فتنه و اظهار نظر راجع به آنرا ندیده اید؟ واقعا ندیده اید؟ من در اینجا به کلمهء فتنه اشاره ای نکردم چون شما را خوب میشناسم و در واقع از این جلوگیری کردم که به گردن من ننهید که انصار حزب الله را با فتنه گران مقایسه کردم زیرا هدف من مثال بود نه مقایسه که توضیحاتش را هم در ادامه آورده ام. این اقدامم صحیح بوده چون خیلی راحت فرمودید که من با نظام و رهبر و انقلاب مشکل درم و بر روی این نتیجه گیری خود کلی صحبت فرمودید! در حالیکه عرض کردم فتنه 88 و فتنه انحرافی همیشه مورد اشارهء من بوده اند.
2. این یک جنگ زرگری بچه گانه نیست. اگر شما صحبت های خود در مورد اصول اسلام را بچه گانه و اختلاف نظر خود با بنده را زرگری میدانید خود دانید.
3. قسمت اجازهء تجمع گرفتن و کلمات پایانی اش را نفهمیدم.
4. اینقدر حزب الله حزب الله نکنید. خودتان خوب میدانید که امروز حزب اللهی ها چه دردی از دست حزب اللهی نماهای پر مدعای چماق به دست و مورد بحث بنده دارند بارها این دو گروه را تفکیک و در موردشان صحبت کرده ام.
4. من واقعا راجع به برگزاری تجمعات (لابد اینبار هم خودجوش) در مورد هوای پاک نشنیده بودم. اما وقتی شما میفرمایید شنیده ام و به روی خود نمی آورم لابد صحیح است.
5. تریبونی که انصار حزب الله دارد را شما هم دارید؟ نکند شما هم جزو آنها هستید؟ بنده نیستم و تریبونی هم ندارم. درکنار آنها هرگز نمی ایستم و در تجمعاتشان شرکت نمیکنم چون همیشه از این گروه اعلام برائت کرده ام و چون خاطراتی در مغزم از این افراد در ضایعه کوی دانشگاه نقش بسته که نمیتوانم سخنان شما را با آنچه به چشم دیده ام تعویض کنم.
6. من یک شخص فرهنگی هستم. به اندازه خود در طول خدمتم سعی در مفید بودن و تاثیر در روح و روان جوانان به عنوان سمبلی از یک زن مسلمان داشته ام. الله یاری کرد و هرگز شرمنده نبوده ام. و اما سخنی با شما دارم. نصف دیگر آتش ها را فراموش کرده اید. آنهایی که از گور جرگهء (به نام اسلام به کام خودم و حزبم) بلند میشود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
رهبر عزیز ما در سفرشان به خراسان در مورد تمدن اسلامی و سبک زندگی صحبت کردند که عمل به انها باعث میشه ما از خواندن اینگونه خبرها شوکه نشویم و تاسف نخوریم چرا اونا اینجوری و ماها ....
هر وقت در تاریخ اسلام حرف ولی خدا رو مردم گوش نکردن خوار و ذلیل شدن
در حدیثی هست که دروفگویی باعث کاهش عمر میشه
شماها احتمالا به شریعتی آلرزی داشتید که داغ کردید
اما آقا مصطفی مفهومی رو میخواست برسونه و نه اسمی رو
کی گفته اونا بلدن؟؟؟
منبع حرفم رو که دادم برن بخونن یاد بگیرن
جالبه باستانی پاریزی هم اینو گفته
پس شد شریعتی و باستانی
اگه جلال یا کس دیگه ای گفته منبع رو بدید برم ببینم
از پاریز تا پاریس سفرنامه
اما من بعيد ميدونم كه غربيا اونقدا هم ميگين راستگو باشن.مگه دروغهاي شاخدار و گنده كم ازشون شنيديم؟هدايت اذهان مردم توسط رسانه هاي غرب با دروغ پردازي نيست؟چقدر جنايت هاي خودشونو سانسور كردن و خودشونو حامي حقوق مردم و آزادي بيان كردن؟كم جنايت كردن؟كم دروغ گفتن؟تهمت ها و ناروا ها كه به ملتهاي مسلمان وارد ميكنند...به اسلام...آيا اينها دروغ نيست؟تحريف تاريخ يا حتي مسائل داخلي كشورهاشون توسط دولتمردان و هزار هزار هزار دروغ ديگه.
نكته ديگه:آمار جرايم غرب رو از سايت ها بگيرين.مگه امكان داره در كشوري اينقدر جنايت باشه و صداقت هم باشه؟؟؟؟؟؟
ما دروغاي بسيار بزرگ و عجيب ازشون بسيار شنيديم.
ملت ما زخم خورده نيرنگ ها حيلت ها و دروغهاي همين غربي هاست.انگليس و روس و آمريكا....
بعيد نيست اين صادق نمايي ها و اين جريان رسانه اي براي اينه كه ميخواد ما باور كنيم اونا صادقن براي جلب اعتماد ما به اوناست.و بي اعتمادي به خودي.اين فكر رو ميخوان در ذهن مردم ما ايجاد كنن كه غربي ها راستگو هستن.صداقت دارن...تا به مرور زمان و تكرار اين تلقينات و اين بازي كم كم در درون ما حس اعتماد به اونا بوجود بياد..اين حرف كه سر زبونا ميندازن كه ربيا رو ببينيد واي چقدر اينا صداقت دارن در واقع يك حيله است.اونا ميخوان تا ما اونا رو كم كم و به مرور زمان باور كنيم و هر دروغ و تزويرشون رو صادقانه فرض كنيم.
نكته آخر:ما بايد ياد بگيريم.اما نه از غربي ها.بلكه از اولياء خدا.
دروغ و ظلم و جنایت در همه جای جهان هست کسی منکرش نیست!!!
ولی چرا ما به همه چیز از بعد سیاسی نگاه میکنیم!!!! این چه عادتی که همه چیز رو فرهنگ سازی علیه خودمون میبینیم!!!!البته در این که مومن باید زیرک باشه شکی نیست!!!ولی گاهی باید دیدمون رو عوض کنیم!!!!
حرف شما که ما باید از اولیا خدا یاد بگیریم درسته ، ما هم دارای دین کاملی هستیم!!!
همین کشوری که در این خبر نامبرده شده از لحاظ فرهنگ اجتماعی ، امنیت اجتماعی ، خدمات اجتماعی ،احترام متقابل ، پاسخگویی متقابل ، قانون مداری ، مشتری مداری ، قانون های حمایتی، کانون های حمایتی ، اقتصاد و .... نسبت به کشور خودمون برتری هایی داره!!!!
ایا اگر ما از این تجربیات استفاده کنیم و الگو برداری مناسبی در خصوص مسایل اجرایی و روش فرهنگ سازی اونها داشته باشیم با رعایت این نکته با قوانین اسلام منافاتی نداشته باشه کار اشتباهی صورت گرفته!!!!
یعنی اگر دروغ قاطی این داستان کرده باشی مثل اینه که دزدی کنی تا صدقه بدی!
ههههههههههه