پس از انتشار فایل صوتی مکالمه نیک آهنگ کوثر و مهدی هاشمی که نسخه کامل آن توسط سایت ماهستیم نیز انتشار یافت [اینجا]
اما و اگرهای بسیاری در رابطه با آقازاده هاشمی رفسنجانی به جریان افتاد،
بسیاری از کاربران فضای مجازی در سایت «خودنویس» و ... که این فایل صوتی در
آن منتشر شده بود اعتقاد داشتند که عمل نیک آهنگ کوثر بسیار زننده و زشت
است، حتی احمد باطبی ضدانقلاب فراری نیز کار وی را کثیف و زشت عنوان نمود.
نیک
آهنگ کوثر از زمانی که متوجه وخامت اوضاع مهدی هاشمی شد تصمیم گرفت بازی
را به پای او نبازد و راه خود را در خارج از کشور همچنان ادامه دهد،به خصوص
آنکه دادگاه برای نیک آهنگ کوثر می توانست خیلی گران تمام شود لذا او دست
مهدی هاشمی را رو کرد و در پایان با این عنوان که «نمی خواستم اینطور تمام
شود» بازی را تمام کرد.
مهدی
هاشمی از خانواده ای می آید که ذاتا تشنه قدرت و حکومت هستند، تا پیش از
این شرایط برای گفتن از خانواده هاشمی مهیا نبود اما به مجرد اینکه مهدی
هاشمی و فائزه هاشمی دستگیر و راهی زندان شدند، فضا اندکی برای گفتن فراهم
شد. مهدی هاشمی دست پرورده پدری است که در ایام انتخابات ریاست جمهوری و در
واقعه عاشورای 88 با سکوت خود عملا چراغ سبز را برای ادامه اغتشاشات روشن
نمود، مهدی هاشمی دست پرورده مادری است که اعلام نمود اگر نتیجه [یعنی اگر
موسوی پیروز اعلام نشد] چیزی غیر از این بود به خیابان ها سرازیر شوید! از
مهدی هاشمی با وجود چنین رویکردی در خانواده چه توقعی غیر از این می توان
داشت؟
زد
و بندهای سیاسی در میان ضدانقلاب پدر و مادر نمی شناسد؛ در ابتدای مکالمه
تلفنی شخص مهدی هاشمی خطاب به نیک آهنگ کوثر می گوید: «یه کم بیشتر به
بابای ما فحش بده ...» و در جواب نیک آهنگ کوثر می گوید: «روم نمیشه هنوز
...!»
بازی
کثیف مهدی هاشمی با عناصر ضدانقلاب برای دست یابی به قدرت خط قرمز ندارد،
مهدی هاشمی وقیحانه رهبر انقلاب را «خامنه ای» عنوان می کند و در بخشی از
صحبت های تلفنی خود با نیک اهنگ کوثر می گوید: «اینها از دست ماها عصبانی
هستند [امام خامنه ای]، شما همون اشتباهی رو که خرداد مرتکب شدید و نام
هاشمی رو از اینها جدا کردید، این دفعه هم دوباره اومدید بین موسوی و کروبی
و ... همون کاری رو که اونها خواستند کردید.ما می دونستیم یک دونه ادم
داریم اونور [امام] ،همه این وسط متحد شن و جلوش [ایشان] وایستند. استراتژی
ما از اول این بوده ...»
انتخابات
ریاست جمهوری در ایران به عنوان مهم ترین رویداد سیاسی همیشه مورد توجه
بوده و هست، ملت ایران پس از پشت سرگذاشتن دوران خاتی محال بود که دیگر به
شخصی از دار و دسته او رای دهند به همین جهت شخص هاشمی مستقیما وارد عمل شد
تا بتواند با استفاده از جایگاه و مقامی که دارد نتیجه را به نفع خود و
حامیانش رقم زند اما اینطور نشد، مردم می خواستند شخصی ساده زیست،ولایت
مدار و از جنس رجایی ها رئیس جمهور شود [حال آنکه آقای احمدی نژاد توانسته
به این مهم دست یاید یا خیر موضوع دیگری است که ماهستیم در این خصوص اظهار
نظر نمی کند، بی شک مردم خود به این نتیجه رسیده اند که آیا محمود احمدی
نژاد واقعا همان رییس جمهوری آرمانی است یا خیر]؛ بگذریم
نتیجه
اینکه مردم رییس جمهور را انتخاب می کنند و نه شخص رهبری؛ مگر امثال هاشمی
رفسنجانی ها در مقایسه با رهبری معظم چه هستند و چه قدرتی دارند!!؟ قدرت
واقعی به جایگاه و مقام و ثروت نیست چراکه ممکن است به ثانیه ای از بین
برود؛ قدرت، برآمده از ملت ایران است که امثالی چون هاشمی ها از داشتن آن
محروم هستند.
ملت
ایران حکومت انقلاب اسلامی ایران را ادامه دار ولایت امامان معصوم می
دانند و بر این باور رسیده اند که در غیاب امام معصوم شخص «سید علی خامنه
ای» عهده دار این مقام خطیر است، چه بسا که تا قبل از ایشان نیز «سید روح
الله موسوی خمینی» امام و رهبر امت اسلامی ایران بودند. امثال هاشمی ها هیچ
وقت نتوانسته اند جایگاه خود را نزد مردم حفظ نمایند به خصوص آنکه دست
آنها از چند سال قبل و در جریان انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن رو
شد. بی شک اگر شرایط تا قبل از این برای افشاگری در خصوص خانواده هاشمی
فراهم می شدمردم خیلی زودتر از اینها علیه فرزندان نادان هاشمی دست به کار
می شدند.
اگر
تاکنون ملت همچنان در آرامش سیاسی به سر می برند به این دلیل است که دسته
گل های فرزندان هاشمی رفسنجانی در پیشگاه ملت ایران و در رسانه ملی بیان
نشده است و گرنه چناچه تنها همین فایل صوتی برای عموم مردم ایران از رسانه
ملی پخش شود آن وقت هاشمی ها و ... خواهند دید که قدرت اصلی نه در دست «سید
علی خامنه ای» بلکه در دست ملتی است که به عشق امام خامنه ای حاضرند جان
ها تقدیم نمایند.
منبع:ماهستيم