پيروزي جريان مقاومت اسلامي در جنگ هشت روزه عليه اسرائيل كه از آن به عنوان يك نقطه عطف استراتژيك در تحولات منطقه خاورميانه ياد ميشود، هر چند به صورت غير مستقيم تبعات منطقهاي خاص خود را براي ايران داشته است، اما اين سوال را پيش رو مطرح كرده است كه آيا بكارگيري تكنولوژي موشكي ايران در مقابله با اسرائيل در جنگ هشت روزه، ثمره مستقيمي نيز بر منافع منطقهاي و بين المللي ايران داشته است؟
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از رجانيوز، در حاليكه رهبر معظم
انقلاب راهبرد كشور را كمك علني به هر مجموعه اي كه عليه اسرائيل مبارزه
ميكند، آنهم بدون هرگونه چشم داشت عنوان كردند و رهبران مقاومت اسلامي
فلسطين از جمله خالد مشعل نيز با اشاره به كمكهاي ايران، اين نكته را
تاكيد كردهاند كه اين كمكها بدون هرگونه چشمداشتي از سوي ايران صورت
گرفته است، اما نزديك شدن به دور جديد مذاكرات ايران و 1+5 نشان ميدهد كه
اين كمكها به مقاومت، نتايج ملموس و قابل استفادهاي ر ا براي ايران به
دنبال داشته و چندان هم بدون ثمر نبوده است.
در حاليكه ثمرات غير مستقيم منطقهاي
پيروزي مقاومت در جنگ هشت روزه براي ايران بارها و بارها از سوي منابع غربي
و اسرائيلي به صراحت بيان شده است، اما اين پيروزي يك تحول اساسي در مباحث
مرتبط با پرونده هستهاي ايران را نيز به وجود آورده است چنانكه مدعاي
بزرگ اسرائيل مبني بر تلاش ايران براي ايجاد موازنه قدرت در منطقه با «بمب
هستهاي» را بصورت جدي به چالش كشيده است.
گروههاي مقاومت اسلامي شامل مجموعه
حماس، جهاد اسلامي و گردانهاي عزالدين قسام، در حالي اسرائيل را با
موشكهاي فجر ايراني كه تكنولوژي دهه گذشته موشكهاي ايراني را دارد به
چالش كشيده و مجبور به درخواست آتش بس و پذيرش شكست شده است، مشخص نيست كه
اساسا چرا ايران بايد به دنبال بمب اتمي براي ايجاد موازنه قدرت با اين
رژيم باشد اين در حاليست كه تكنولوژي به روز اعلام شده و اعلام نشده ايران
بمراتب پيچيده تر و پيشرفتهتر از تكنولوژي موشكهاي فجر بوده و از سيستم
پدافندي اسرائيل و همپيمانان منطقهاي آن به راحتي عبور خواهد كرد.
اين در حالي است كه با شكست اسرائيل از
چند گروه مقاومت كه به صورت پارتيزاني و نامتقارن به مقابله با اسرائيل
پرداختهاند، خود بخود برگه حمله اسرائيل به ايران را به عنوان يك كشور
قدرتمند با توان نظامي قابل ملاحظه، به يك برگه سوخته در مذاكرات ايران و
1+5 تبديل كرده است.
موضوع تهديد رژيم صهيونيستي به حمله
نظامي عليه ايران، مهمترين توجيه غرب در مقابل انتقادات جدي بوده است كه در
ماه هاي گذشته نسبت به تحريم هاي وحشيانه عليه مردم ايران بيان كرده
بودند. مقامات و منابع غربي، در توجيه حجم گسترده و وحشيانه تحريم هاي خود
عليه مردم ايران، با پذيرش اين موضوع، اعمال آنرا ما به ازاي دفع حمله
احتمالي رژيم صهيونيستي عليه ايران اعلام كردهاند.
اين درحالي است كه در پروژه سياسي ـ
رسانه اي محافل غربي بزرگنمايي احتمال حمله اسرائيل به ايران به صورت جدي
در دستور كار قرار گرفته و اعمال تحريم هاي شديد و وحشيانه عليه ايران به
عنوان جايگزيني براي توقف اين حملات احتمالي عنوان شده است. موضوعي كه به
نظر ميرسد با شكست اخير رژيم صهيونيستي در جنگ هشت روزه به صورت يك برگ
رسانه اي سوخته براي غرب تبديل شده باشد.
بر اين اساس به نظر ميرسد 1+5 از اين
پس توجيهي براي ادامه تحريمهاي ضدحقوق بشري عليه مردم ايران نخواهد داشت.
توجيهي كه پس از شكست اسرائيل در جنگ هشت روزه به يك توجيه سوخته تبديل شده
است.