اول- يادداشت پيش روي را مي شد به موضوع پيروزي ها و حماسه هاي اخير جبهه مقاومت
اختصاص داد و اشاره كرد كه چطور پيامدهاي جنگ 8 روزه غزه، صهيونيست ها را در انفعال
و انزواي مرگبار فرو برده است.
همچنانكه جا داشت در نوشته اي حيات رو به اضمحلال و حقارت صهيونيست ها تحليل مي شد
تا جايي كه ديروز شائول موفاز وزير جنگ پيشين رژيم صهيونيستي در برابر تمامي ضربه
شست هاي اخير جبهه مقاومت عجزآلود ابراز تأسف مي كند كه چرا خالد مشعل رئيس دفتر
سياسي حماس «ترور» نشده است.
اما براي اينكه شرايط كنوني منطقه و مواجهه جبهه «غربي-عبري و ارتجاع عربي» با
«جبهه مقاومت» بهتر روشن شود بايد تاكتيك هاي آمريكا و چند كشور همسو را واكاوي
كرد.
دوم- از آنجايي كه بنابر شواهد و قرائن غيرقابل خدشه و از سوي ديگر تصريح مقامات
آمريكايي، منافع رژيم صهيونيستي با واشنگتن درهم تنيده و گره خورده است در شرايط
كنوني كه افول صهيونيست ها شتاب گرفته آيا نبايد تاكتيك ها و استراتژي هاي به
اصطلاح پيچيده اي را به صحنه بياورند؟ به عبارت ساده تر آنها دنبال يك پاسخ هستند:
راه نجات اسرائيل و جلوگيري از اضمحلال آن چيست؟ جبهه غربي-عبري بخوبي دريافته است
كه ميان تقويت فزاينده جبهه مقاومت و مرگ رژيم جعلي صهيونيستي يك رابطه كاملا منطقي
و مستقيم وجود دارد و از همين روي؛ با تحركات و ترفندهاي تو در تو جبهه مقاومت را
نشانه رفته اند اما چگونه؟
سوم- اين بازي حساس و بزرگ بر مبناي تأثيرگذاري و قدرت نرم و اقتدار جمهوري اسلامي
تعريف شده است.
از مجموعه تحركات و اقدامات آمريكا و چند كشور غربي مي توان دريافت كه يك تاكتيك
پنج ضلعي عليه ايران در دستور كار قرار گرفته است.
1-ژست ديپلماتيك 2- فشار تحريم ها و اتهامات حقوق بشري 3- شانتاژ رسانه اي 4- تهديد
نظامي و 5- عمليات رواني بر روي مذاكرات هسته اي، تلاش هاي دشمن است تا بر روي
ايران تأثير بگذارد.
براي همين است كه چندي پيش هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا با ژست ديپلماتيك،
برآمادگي كشورش براي مذاكره با ايران تاكيد مي كند.
اين اعلام آمادگي براي مذاكره در حالي است كه از مدتها قبل خط رسانه اي دشمن بر
مقوله مذاكره آمريكا با ايران تمركز كرده و هر از چند گاهي يكي از رسانه هاي غربي
اين ماموريت را كليد مي زد. به عنوان نمونه يك بار نيويورك تايمز موضوع مذاكره
ايران و آمريكا را پيش مي كشد تا اين بحث در فضاي رسانه اي و مجازي بازتاب گسترده
اي پيدا كند.
بار ديگر به هنگام فروكش كردن بحث مذاكره ميان ايران و آمريكا، واشنگتن پست اين
موضوع را دنبال مي كند و دست به خبرسازي مي زند و...
از سوي ديگر به موازات فضاي ساختگي براي مذاكره و ديپلماسي با شانتاژهاي رسانه اي،
ضلع ديگر اين تاكتيك يعني «تهديد» جمهوري اسلامي پررنگ مي شود.
باز به عنوان نمونه مي شود به مصاحبه اخير دنيس راس و جيمز جفري دو مقام سابق در
سياست خارجي آمريكا اشاره كرد كه در گفت و گو با روزنامه «تايمز اسراييل» مدعي مي
شوند در صورت حل نشدن ديپلماتيك موضوع هسته اي ايران، احتمال اقدام نظامي آمريكا
عليه اين كشور در سال 2013 وجود دارد.
البته اين ادعا در حالي است كه پيش از اين بارها و به كرات، صهيونيست ها از حمله
احتمالي به ايران در سال 2012 خبر مي دادند و هر چه مي گذشت بلوف بودن اين تهديدها
بيشتر نمايان و عيان مي شد. در زمينه «تحريم ها و فشارهاي حقوق بشري» نيز مسئله
روشن است. در تمامي سال ها و ماه هاي اخير بطور ثابت آمريكا و چند كشور غربي از
اهرم تحريم ها و اتهام حقوق بشر عليه ايران استفاده كرده است. نمونه اخير در اين
باره تصويب قطعنامه حقوق بشر بر ضد كشورمان در دو هفته پيش است و درباره تحريم ها
نيز سه روز پيش ديويد كوهن معاون خزانه داري آمريكا از تحريم هاي جديد عليه ايران
گفت و آن را «تحريم هاي به اصطلاح قدرتمند»! نام نهاد.
گفتني است: در موضوع تحريم ها هم پيش از اين تحريم هايي با عناويني چون تحريم هاي
فراگير، هوشمند، فلج كننده و ... تصويب و اعمال شده است.
چهارم- اكنون سؤالي كه به ميان مي آيد اين است كه هدف از آن تاكتيك پنج ضلعي عليه
ايران چيست؟
ترفندها و دسيسه ها بر ضد جمهوري اسلامي با ژست ديپلماتيك توأم با تحريم ها و
فشارها و تهديدها و همچنين شانتاژها و عمليات هاي رواني بر مذاكرات هسته اي چه خطي
را پيگيري و رهگيري مي كند؟
رصد دقيق تحركات دشمن و تأمل در تاكتيك پنج ضلعي آن نشان مي دهد آنها به دنبال
مرعوب كردن برخي از دست اندركاران و القاي توهم به مردم با هدف ايران اسلامي و
تحميل شرايط براي تن دادن به سازش هستند. چرا؟ چون ارزيابي و برآورد دشمن اين است
كه اگر تاكتيك پنج ضلعي او، ايران را به سمت سازش سوق دهد يك اتفاق و دستاورد بزرگ
در شرايط كنوني منطقه بدست آورده است و آن كاستن از عمق استراتژيك «جبهه مقاومت»
است.
مگر نه اينكه دشمن دريافته و مي داند كه ايران اسلامي موتور محركه جبهه مقاومت است
و «الگو» بودن جمهوري اسلامي سبب تقويت فزاينده گروه هاي مقاومت مي شود؟ خب، اگر
پاسخ مثبت است -كه هست- پس دشمن از طريق مواجهه با ايران و تحميل خط سازش درصدد
ضربه زدن به «گفتمان مقاومت» است.
پنجم- صورت ساده بازي دشمن عبارت است از ترور گفتمان و الگوي مقاومت از دالان «خط
سازش» تحميلي بر ايران با يك تاكتيك پنج ضلعي كه درباره نتيجه آن بايد گفت برآورد
دشمن درست از آب در نخواهد آمد همچنانكه جنگ 8 روزه غزه متفاوت از انتظار و ارزيابي
صهيونيست ها رقم خورد و «گنبد آهنين» كه قرار بود برگ برنده آنها باشد به پاشنه
آشيل تبديل شد و موشك هاي فجر حفره اي پرناشدني در چتر دفاعي صهيونيست ها ايجاد
كرد.
از سوي ديگر، علت ناكامي دشمن علاوه بر ايستادگي و صلابت مثال زدني جمهوري اسلامي،
در تضادها و تناقض هاي آن تاكتيك پنج ضلعي نيز مربوط است.
ژست ديپلماتيك همزمان با فشارها و تحريم ها تأثير نخواهد داشت و شانتاژ رسانه اي در
اين ميان يا عمليات رواني بر مذاكرات هسته اي هم يك تاكتيك تكراري و نخ نما شده است
كه بارها آزموده اند و تنها خاصيت آن پختگي و تجربه جمهوري اسلامي در مواجهه با
آنها بوده است.
بنابراين هر چند جبهه غربي- عبري باور دارد كه اگر نتوانسته سوريه را به عنوان
محوري از جبهه مقاومت از پا در بياورد و پس از نزديك به 500 روز از تهديد علني و
رسمي، كماكان بشار اسد در قدرت باقي است به قدرت نرم جمهوري اسلامي باز مي گردد يا
هر چند باور دارد كه پيروزي گروه هاي مقاومت در جنگ 8 روزه غزه ناشي از حمايت و نقش
ايران اسلامي بوده است: اين بدان معنا نيست كه بتواند ايران را بسوي فضاي ضد
مقاومت- بخوانيد سازش- سوق دهد.
به عبارت روشن تر دشمن آرزو مي كند كه براي تأثيرگذاري بر جبهه مقاومت، شرايط سازش
را در ايران اسلامي تحميل كند و حال آن كه ماهيت و ساختار جمهوري اسلامي و قدرت نرم
حاصل از آن مبتني بر مقاومت، ايستادگي و عدم سازش در برابر جبهه استكبار و زياده
خواهان و افزون طلبان است.
حسام الدين برومند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com