کد خبر: ۱۱۴۱۱۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

فاصله انسان و خدا

کیهان:

أعظم الله اجورنا و اجوركم ب مصاب نا ب الحس ين (ع) و جعلنا و ا يّاكم م ن الطّال بين ل ثار ه مع المام المهد يّ المنتظر (عج) (1). اين شعار رسمي ماست كه به ما گفتند: در هنگام برخورد با يكديگر از ذات أقدس له بخواهيد كه شما را جزء طالبان ثار سالار شهيدان قرار بدهند، اين براي آن است كه ما فرزندان حسين بن علي هستيم. شخصيّت حقيقي حسين بن علي (ع) ثارش گرفته شد، يعني با قيام مختار و كشتار قاتلان كربلا و ويران كردن دستگاه اموي و مرواني، آن خون پاسخش را داد ! اينكه شعار رسمي ماست تا ظهور ولي عصر (أرواحنا فداه)، يعني تا عصر آن حضرت كه در آستانه قيامت است، اين است كه عرض مي كنيم: أعظم الله اجورنا و اجوركم ب مصاب نا ب الحس ين، اين بخش اوّل؛ بخش دوّم مربوط به شخصيّت حقوقي آن حضرت است، نه شخصيّت حقيقي؛ و جعلنا و ا يّاكم م ن الطّال بين ل ثار ه . يعني امامتي كه از دست رفت، رهبري اي كه از دست رفت؛ ما فرزند رهبري و امامت و ولايتيم. چون ما فرزند ولايت و امامتيم، پدر ما را شهيد كرده اند و ما تا روز قيامت بايد انتقام خون را بگيريم؛ يعني انتقام ولايت از دست رفته، انتقام امامت از دست رفته، انتقام رهبري از دست رفته.
مؤمنين، فرزندان نبوّت و امامت
اگر ما مرتبط به اين دودمان نباشيم، خونبها را ما نبايد بگيريم ! اينكه در دعاها به ما آموختند از خداي سبحان مسألت كنيم كه ما را جزء طالبان ثار آن حضرت قرار بدهند؛ با اينكه در سوره مباركه نحل و اسراء و مانند آن آمده است: ومن قت ل مظلوماً فقد جعلنا ل ول يّ ه سلطاناً (2)، وليّ اش وجود مبارك امام منتظر (ع) است، براي اينكه آن حضرت خونبهاي امامت و ولايت را مي گيرند. هر جا نبوّت مظلوم شد، ولايت مظلوم شد، امامت مظلوم شد، تشيع مظلوم شد؛ ما موظّفيم قيام بكنيم و خونبها را بگيريم؛ زيرا ما فرزند امامتيم، فرزند نبوّتيم، برابر آن حديثي كه ذات مقدّس پيامبر و امير المؤمنين (ع) فرمودند: انا و عل يأ ابوا هذ ه الامّه (3). ما شناسنامه مان علوي و نبوي است، ما پيغمبر و علي بن أبيطالب را به عنوان پدر قبول كرديم.
اگر كسي بتواند اين ديد و منظر را داشته باشد، در كنار قبر يك عالم ديني ولو سيّد نباشد مي تواند بگويد: السّلام عل يك يا بن رسول الله. براي اينكه او پذيرفته ابوّت و ولايت آنها را و بنوّت خودش را هم پذيرفته. اگر انا و عل يأ ابوا هذ ه الامّه را ما پذيرفتيم؛ پس نبوّت و ولايت پدر ماست، شخصيّت حقوقي آنها و نه شخصيّت حقيقي اينها؛ پس ما طالب ثار اينها بايد باشيم ! اين مطلب اوّل.
رسالت پيروان سالار شهيدان (ع)
مطلب دوّم اين است كه: يك طلب ثار است كه عموم است، يعني همه مردم دارند، همه شيعيان دارند؛ آن همان مبارزات و انقلاب است كه به لطف الهي توده مردم مسلمان ايران اين توفيق را دارند. يك بخش خصوصي است كه عالمان دين، تحصيل كرده هاي عالي رتبه حوزه و دانشگاه موظّفند؛ نه تنها حق دارند، بلكه مكلّفند كه اين ثار را طلب بكنند و آن احياي مرام اينهاست، مكتب اينهاست، راه اينهاست. تنها هدف اين نيست كه ما با اين عرض ارادت ها به جهنّم نرويم، چون نسوختن خيلي هنر نيست ! عدّه زيادي هستند كه در قيامت به جهنّم نمي روند، جهنّم نرفتن هنر نيست؛ اين همه بچه ها و مجانين را خدا به جهنّم نمي برد؛ اين همه كفّار مستضعف روستاهاي كفر نشيني كه دسترسي به فرهنگ ديني ندارند، اينها كه جهنّمي نيستند؛ مستضعفان فكري جهنّم نمي روند، نسوختن هنر نيست! ما تلاش و كوشش مان نه تنها براي اين باشد كه به جهنّم نرويم، بلكه تلاش و كوشش براي اين هم نباشد كه به بهشت برويم، بهشت به سراغ ما بيايد ! ما فرزند اهل بيتي هستيم كه فرمودند: بهشت مشتاق بعضي هاست.
توفيق انسان در جهت احياي دين
يك بيان نوراني در نهج البلاغه است كه وجود مبارك حضرت امير فرمود: خ يأ م ن الخ ير فاع له(4). يك نمازگزار برتر است يا نماز نمازگزار ! طبق اين بيان نوراني كه خ يأ م ن الخ ير فاع له، آن خير اثر اين مؤثر است؛ اين مؤثر از آن بالاتر است. اگر ما مي توانيم بالاتر از نماز باشيم، بالاتر از روزه باشيم؛ چرا ما عمود دين نباشيم؟! چرا دين را ديگري احياء كند و ياري كند و ما در كنار سفره ديگري بنشينيم؟! اين جمله، جمله خبريّه است ولي به داعي انشاء القاء شده است، يعني پيام انشائي دارد و حكم فقهي. يعني مسلمان ! تو كه مي تواني بالاتر از نماز باشي، بشو ! چرا نماز مي خواني كه جهنّم نروي.پس اين راه را براي ما باز كردند كه ما مي توانيم بهتر از عزاداري باشيم، بهتر از نماز و روزه و حج و عمره باشيم؛ اين راه باز است ! چه اينكه (معاذ الله) اگر كسي كجراهه رفته است، بدتر از گناه گناهكار است، شرأ م ن الشّر فاع له(5)؛ اين هر دو در بيان نوراني حضرت امير است و هر دو هم ريشه عقلي دارد. گناه بدتر است يا گنهكار؟ گهنكار، براي اينكه اين اثر اوست! فاعل قوي تر از فعل است؛ اگر اين فعل بد است، آن فاعل بدتر از فعل است!
چگونگي نيل به تقرّب الهي
وجود مبارك حضرت امير به خواص دستور داد: شما يك راه نزديكتري داريد غير از آن راههاي عمومي. اين صراط مستقيم كه راه عمومي است، يك راههاي نزديكتري هم هست و آن راه تقرّب لي الله است.راه نزديك شدن به ذات أقدس له دو تاست، آن هم به عنوان مان عه الخلوّ كه اجتماع را شايد.
ما اگر خواستيم به ذات أقدس له نزديك بشويم، يا ما بايد برويم بالا، مهمان او بشويم؛ اين بهره همه نيست ! آن دنا فتدلّي. فكان قاب قوسين(6) مي خواهد، يا الصّلاه م عراج المؤم ن(7) مي خواهد، يك نماز خوبي كه انسان را به عروج برساند؛ كه ما برويم بالا، مهمان خدا بشويم. البتّه در فرصت ها و زمان و زمين مناسب ممكن است؛ در ماه مبارك رمضان يك زمان خوبي است كه صائم جزء ضيوف الرّحمن است، شهر ض يافه الله است. آنها كه به حج و عمره موفّقند، جزء ضيوف الرّحمانند؛ اينها يك نعمت هاي خوبي است، در زمين مناسب و زمان مناسب كه آدم مي شود مهمان خدا و در كنار سفره رحمت خاص او مي نشيند و بهره مي برد.
نزديك ترين راه تقرّب به خداي سبحان
امّا همه مردم آن توفيق را ندارند، هميشه هم ماه مبارك رمضان نيست، همه جا هم حرم خدا نيست ! يك راه نزديك عمومي هم هست كه انسان با خدا نزديك بشود. فرمود: يا شما برويد پيش خدا يا او را پيش خودتان دعوت كنيد؛ يا مهمان او بشويد يا ميزبان او ! ك ي انسان ميزبان خداست، خدا دعوت كي را قبول مي كند؟ فرمود: انا ع ند المنكس ره قلوبهم(8). اگر دلي شكست، فقط بگويد يا الله! ما يا به قدرت تكيه مي كنيم يا به مال تكيه مي كنيم يا به زور بازوي خودمان تكيه مي كنيم يا به قبيله و عشيره و فرزندها توسل مي كنيم؛ واقعاً از هيچ،كاري ساخته نيست ! بايد بفهميم كه غالب اين مسئولين ما با يك كاغذ 4 در 6 آمدند و با يك كاغذ 4 در 6 هم مي روند؛ عزل و نصب به يك برو و بايست وصل است !اين مال عزل و نصب مسئولان ما. خود ما هم كه اين جامه [ روحانيّت ] را در بر كرديم، خداي ناكرده با يك جمله انسان سقوط مي كند ! اينطور نيست كه هميشه انسان در يك فاز و فضائي بماند؛ گاهي يك حرفي مي زند، يك امضائي مي كند، يك جائي نبايد برود مي رود، يك جائي نبايد حركت بكند مي كند، سقوط مي كند. پس همه ما لرزانيم، پس چه بهتر كه همين الآن بفهميم. اگر اين دل شكست، مي گوئيم: يا الله ! اين (يا الله) يك دعوتنامه است، او يقيناً حضور پيدا مي كند؛ اين جزء احاديث قدسي متقن ماست كه فرمود: انا ع ند المنكس ره قلوبهم. اگر دل بشكند، او مي آيد!
فاصله انسان و خدا در روايات
عدّه اي از شام آمدند به پيشگاه وجود مبارك حضرت امير (ع)، يكي از سئوال هائي كه پرسيدند اين است كه بين آسمان و زمين چقدر فاصله است؟ امام مجتبي (ع) حضور داشت، حضرت فرمود: از اين كودك بپرس. وجود مبارك امام مجتبي (ع) اين دو جمله را فرمود؛ فرمود: مدّ البصر و دعوه المظلوم (9). سيّدناالاستاد مرحوم علامه طباطبائي (ره) در ذيل اين حديث مي فرمايد: اين از غرر روايات ماست.فرمود: سئوال كردي كه بين آسمان و زمين چقدر است؟ اگر منظورتان فاصله فيزيكي است،به اندازه مدّ البصر؛ تا چشم مي بيند !اگر منظور ملكوت آسمان است، آسمان باطن است، به اندازه آه مظلوم ! آه مظلوم مرتب به آسمان مي رسد، يقيناً دعا مستجاب مي شود.پس مي شود انسان با يك آه دعوتنامه بنويسد و جواب بگيرد !! اين آه را چرا ما نكشيم؟!
جريان سيّدالشهداء و جريان ماه مبارك رمضان را مي بينيد چه جور پيوند زدند ! گفتند: در ماه مبارك رمضان نفسي كه مي كشيد عبادت است: انفاسكم ف يه تسبيح (10)؛ در مجلس سيّدالشهداء آه بكشيد عبادت است: نفس المهموم لنا تسبيح (11)؛ كم مقامي است اين؟!آنجا نفس آدم مي شود تسبيح، اينجا آه مي شود تسبيح؛ پس آدم مي تواند يك چنين دل شكسته اي داشته باشد و يك آهي بكشد و ميزبان باشد و مهماندار خداي سبحان باشد ! اگر مهماندار خداي سبحان بوديم، ذات أقدس له با اسماي جمال و جلالش شرح صدر عطا خواهد كرد.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه) در ديدار با مسئولين استان مازندران به مناسبت ايام سوگواري حضرت سيّدالشهداء (ع)، ساري؛دفتر نماينده ولي فقيه در استان ـ 12/ 11/ 1385
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) وسائل الشيعه/ 14/ 509 (2) اسراء/ 33
(3) بحار الأنوار/ 36/ 11 (4) نهج البلاغه/ حكمت 32 ـ ( با اندكي تفاوت )
(5) غرر الحكم/ 106 (6) نجم/ 8 و 9
(7) بحار الأنوار/ 79/ 303 (8) منيه المريد/ 123
(9) تحف العقول/ 164 (10) وسائل الشيعه/ 10/ 313
(11) امالي مفيد/ 338
خوان حكمت روزهاي يكشنبه منتشر مي شود.
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
یک خبرنگار
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۰
0
2
ممکن است این مطلب بارعلمی،دینی ،مذهبی ومعنوی بالایی داشته باشد اما گوینده مطلب آنقدرسنگین وثقیل حرف زده که من که ازاین متن چیز زیادی سردرنیاوردم. دوست عزیز این گونه مطالب را متناسب با درک عامه مخاطبین خود درج کنید چون همه که مثل این اقای گوینده مطلب با اصطلاحات آشنا نبوده و نمی توانند بخوبی متوجه شوند. مشکل این اقا این است که فکرمی کند همه باید حرفها و واژه های او را بفهمند. او درانتقال منظور وایده خود به عامه ناتوان است چون بخودش زحمت نمی دهد کمی روان تر ومتناسب با سطح فهم عامه مردم صحبت کند.مطلب باید قابل فهم برای مخاطبان یک رسانه باشد وگرنه چرا آن را در خبرگزاری درج می کنید؟ بروید ودر رسانه یا سایت های تخصصی علمی یا مذهبی که مختص افراد خاص است درج کنید.لطفا اقایان خطیب به این نکته دقت کنند تا درانجام رسالت خود یعنی نشر علوم ،حقایق واحکام دینی به مردم موفق شوند. با تشکر
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین