برای بسیاری از خانوادهها اتفاق میافتد در موقعیتی قرار بگیرند که ناچار شوند فرزند خود را برای مدتی در خانه تنها بگذارند؛ البته، تنها گذاشتن کودک در خانه راه حلی است که معمولا توصیه نمیشود؛ بنابراین، آن را تنها به عنوان آخرین گزینه ببینید. اگر فرزندتان در زمانهای معینی قرار است در خانه تنها بماند، بهتر است برای آن زمانها از قبل برنامهریزی داشته باشید. او را به کلاسهایی که علاقه دارد بفرستید، اجازه بدهید از فضای کتابخانه متناسب با سنش استفاده کند یا به منزل یکی از اقوام برود. این برنامهها به فرزند شما کمک میکند از وقتش بهتر استفاده کند و خیال شما هم راحتتر خواهد بود.
ایسنا
به نقل از سایت سیمرغ با وجود این، در مواقعی، شرایط به گونهای پیش
میرود که تنها گذاشتن کودک در خانه اجتنابناپذیر میشود. در این صورت چه
باید کرد؟
از چه سنی؟
یکی از مهمترین سوالها در این
زمینه این است که از چه سنی میتوان کودک را در خانه تنها گذاشت. برخی
کارشناسان بالاتر از هشت سال و بسیاری بالاتر از ۱۰ تا ۱۲ سال را سن شروع
تنها گذاشتن کودک در خانه میدانند. بنابراین، اگر فرزند شما کمتر از هشت
تا ۱۰ سال دارد، به هیچ عنوان به تنها گذاشتن او در خانه فکر هم نکنید.
اگر سن او بیشتر است، میتوانید سایر شرایط لازم را در نظر بگیرید.
خطرهای جسمانی
یکی
از مشکلات مهم در تنها گذاشتن کودک در خانه احتمال روی دادن اتفاقاتی است
که به کودک آسیب جسمانی میزند. کودکان در نبود والدین با احتمال بالاتری
به سراغ رفتارهای خطرآفرین مانند روشن کردن آتش یا کار با وسایل برقی
میروند. به علاوه، آنها به اندازه بزرگسالان، راه چاره برای مقابله با
خطر یا متوقف کردن یک آسیب را بلد نیستند و در مقایسه با یک بزرگسال در
موقعیت مشابه، بیشتر آسیب میبینند و حتی در برخی موارد، جان خود را از دست
میدهند.
در مورد امنیت جسمانی کودک چند نکته را حتما رعایت کنید:
۱ - قفل کردن در خانه کمکی نمیکند
برخی
والدین فکر میکنند که اگر در خانه را روی کودک خود قفل کنند و بروند،
همهچیز رو به راه خواهد بود. البته این کار میتواند جلوی برخی از
اتفاقات ناگوار مانند ورود غریبه به خانه، یا خارج شدن کودک از منزل و
آسیبهای ناشی از آن را بگیرد، اما از طرف دیگر، اگر برای کودک اتفاقی
بیفتد، خانه آتش بگیرد یا دچار جراحت شود، نه راه فراری دارد و نه
میتواند از افراد دیگر مثلا همسایه کمک بگیرد؛ بنابراین، قفل کردن در راه
چاره نیست.
۲ - مواد خطرناک، آتشزا و داروها
مطمئن شوید مواد خطرآفرین را دور از دسترس و جای امنی قرار دادهاید.
۳ - آموزش کمکهای اولیه و نحوهی مقابله با خطراتی مانند آتشسوزی.
آسیبهای روانی
از
دیگر مشکلاتی که تنها گذاشتن کودک در خانه ایجاد میکند، آسیبهای روانی
است. کودکی که از تنهایی می ترسد با تنها ماندن در خانه تجربههای تلخی
خواهد داشت که به او آسیب میرساند. کودکی که بعد از مدرسه، به خانهای
میآید که در آن هیچکس نیست دچار احساس تنهایی و مورد بیتوجهی قرار
گرفتن میشود؛ چون همه کودکان دوست دارند وقتی از مدرسه به خانه
برمیگردند، اتفاقات روزمره را برای کسی تعریف کنند، در مورد احساس خود
صحبت کنند و مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند تا شاید راه حلی برای
آنها پیدا کنند.
بنابراین، اگر نمی توانید در همان لحظه همراه
فرزندتان باشید و او تنهاست، زمانهای دیگر وقت کافی به او اختصاص دهید
تا بتواند با شما صحبت کند. زمان مشخصی را در روز فقط برای گوش دادن به
حرفهای او بگذارید. مثلاً بعد از عصرانه، بعد از فلان سریال، بعد از
اخبار ساعت فلان، زمانی که مشخص باشد و سر قرار خود هم بمانید. البته با
علاقه و توجه گوش کردن شماست که نیاز او را برطرف میکند، نه اینکه از سر
اجبار و با اکراه، این کار را انجام دهید.
چقدر با اضطراب جدایی آشنا هستید؟
مفهوم
اضطراب جدایی، در برخی موارد، در تنها گذاشتن کودک در خانه مهم میشود.
گاهی والدینی که فرزند وابستهای دارند که بسیار از تنها ماندن و جدا شدن
از آنها حتی برای زمانی کوتاه میترسد، تصمیم میگیرند برای این که به او
یاد بدهند روی پای خودش بایستد و این همه نترسد، او را به تنها ماندن عادت
بدهند: « دو بار که تنها بمونه دیگه نمیترسه »، « بذار یه روز تو خونه
خودش تنها باشه ببینه در و دیوار ترس نداره ».
اما در واقع، در
مواردی که کودک مبتلا به اضطراب جداییست چنین تصمیمی میتواند به شدت به
او آسیب بزند و شرایط را از پیش بدتر کند. ممکن است کودکی دقیقاً به اختلال
اضطراب جدایی مبتلا نشود، اما داشتن رگهها یا نشانههایی از آن هم نیاز
به توجه تخصصی و بالینی دارد و باید در چنین مواردی با یک متخصص مشورت و
شیوهی درمانی مناسب به کار برده شود.
علائمی که به طور تخصصی برای تشخیص اضطراب جدایی به کار میروند، اینها هستند:
۱ - اضطراب افراطی و نامتناسب با سطح رشد در مورد جدایی از خانه و یا کسانی که کودک به آنها دلبسته است.
۲ - ناراحتی مفرط و پایدار دربارهی احتمال بروز خطر قریبالوقوع از دست دادن اشخاصی که کودک به آنها دلبسته است.
۳ - دلواپسی مفرط در مورد از دست دادن یا صدمه احتمالی به افراد مورد دلبستگی.
۴ - مقاومت پیگیر یا امتناع از رفتن به مدرسه یا جای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
۵ - مقاومت یا ترس پایدار و مفرط از تنها ماندن یا ماندن در منزل بدون افرادی که کودک به آنها دلبسته است.
۶ - مقاومت مفرط و پایدار هنگام جدایی از خانه و افرادی که کودک به آنها دلبسته قابل پیشبینی باشد.
۷ - مقاومت پیگیر یا امتناع از خوابیدن بدون حضور افرادی که کودک به آنها دلبسته است و مقاومت از خوابیدن در بیرون خانه.
۸ - کابوسهای مکرر با موضوع جدایی.
۹
- شکایتهای مکرر از نشانههای جسمانی مانند سردرد، دلدرد و حالت تهوع
هنگام وقوع یا انتظار جدایی از منبع مهم دلبستگی (در بیشتر مواقع، مادر).
این
علائم قبل از ۱۸ سالگی خود را نشان میدهند و معمولاً چند هفتهای هم
ماندگار هستند. گاه شدت علائم در حدیست که عملکرد روزمرهی کودک مانند
رفتن به مدرسه و بازی با همسالان را تحت تاثیر قرار میدهد. لزومی ندارد که
کودک همهی این علائم را نشان دهد.
آمادگی و خواست کودک
حتی
اگر والدین احساس کنند که فرزندشان آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد،
توصیه میشود تا زمانی که خود کودک تمایلی به این کار ندارد و از تنها
ماندن راضی نیست، او را در خانه تنها نگذارید؛ در واقع، خواست و میل کودک
در این مورد نقشی تعیینکننده دارد.
زمان تنها گذاشتن
از
دیگر نکاتی که برای تنها گذاشتن کودک در خانه باید بدان توجه داشت زمانیست
که کودک در خانه تنها میماند. بهتر است این زمان تا حد ممکن کوتاه باشد.
بسیاری، یک تا سه ساعت را برای تنها ماندن کودک در خانه، بسته به
آمادگیها و تواناییهای کودک و سایر شرایط، ذکر کردهاند و بیشتر از آن
اصلاً به نفع کودک نیست.
برخی والدین فکر میکنند اگر کودک به خواب
برود، دیگر تا وقتی او بیدار میشود، برای تنها گذاشتن او در خانه فرصت
دارند. اما اگر اتفاق دیگری افتاد چطور؟ اگر او زودتر بیدار شد چطور؟ به
علاوه، در شرایط اضطراری، مثل وقتی که کودک بیمار است، حتی اگر یک
سرماخوردگی ساده باشد، زمان مجاز برای تنها ماندن کودک در خانه به صفر
میرسد. هنگام بیماری، بسیاری از موقعیتها و شرایط پیشبینیناپذیرند و
میتوانند احتمال خطر را بالا ببرند.
ویژگیهای کودکی که میتواند تنها بماند
کودکی
میتواند در خانه تنها بماند که از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشد،
زیاد نترسد و از بیان خواستهی خود خجالت نکشد، بتواند احساس خود را با
والدینش در میان بگذارد و آنقدر با والدین خود رابطهی خوب و صمیمانهای
داشته باشد که در صورتی که هر مشکلی به وجود آمد، یا هر نگرانیای داشت،
قبل از هرچیز، آن را با والدین خود در میان بگذارد. به علاوه، او باید
مهارتهای کلامی کافی را برای برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد.