وطن امروز:
تلآویو روی سر شبهنظامیان صهیونیست خراب شد! اسرائیل انتحار کرد و به مظهر مظلومیت و معصومیت جهان، غزه، دوباره حمله کرد تا کسی مرجع لقب «بچهکش» را خدای ناکرده از یاد نبرد. در مقابل برخی رسانههای داخلی ما به دنبال تیترهای صد من یک غاز میگردند و سرگردانند در مسابقه تیترفروشی به یاران این و آن که سر جمعشان را که حساب کنی وزنکشیشان به اندازه شرکت در مسابقات جهانی مگسوزن قدرت میرسد! نه در سیاست «اندازه»ای دارند و نه در خردورزی فراملیگرایانه «وزنی»! در عوض تا دلتان بخواهد حاضرند برای پروژههای دشمن مایه بیایند و خط خبری رسانه تابلودار انگلیس را رونق ببخشند.
پرونده این بنده خدایی که به اسم «وبلاگنویس منتقد» به جمهوری اسلامی از جانب بیبیسی قالب شد حقا جای بحث و بررسی داشت اما آیا احتمالی هر چند ضعیف وجود دارد که مسؤولان ما از خبطهای رسانهای قبلی درسی در خاطرشان مانده باشد؟! در شرایطی که جهان درگیر پرونده جنگ آشکار آمریکا و اسرائیل است بهترین «عمل رسانهای» یاران صهیون این بود که با پروندههای کماهمیت و غیرجهانی دیگران را سرگرم کنند. فرصت فکر کردن را که از مردم و رسانههای رقیب بگیری مسؤولانشان هم درگیر میشوند. اروپا با دهان باز در اندیشکدههای بینالمللی در حال محاسبه وزن بازی با صهیونیسم یا آمریکا بود و نمایندگان مجلس ما مقابل ملت خودزنی میکردند بابت «مرگ مشکوک یک زندانی»!
سطح امنیت ملی ما چقدر پایین است و سطح امنیت جهانی چقدر بالا! جناب آقای توکلی انتقام پرونده کهریزک را از دولت میخواست بگیرد یا به یک زندانی با پرونده نهچندان روشن، یکشبه علاقهمند شده بود، جای بحث دارد.
عضو هیات رئیسه مجلس آقای دهقان هدفش چه بود ملت نفهمیدند! این وسط عالیترین مقام قضایی کشور نیز وارد این بحث انحرافی شد و توپ را به زمین نیروی انتظامی پرتاب کرد. رسانههای دولت نیز که رفوزه کامل بازیهای انگلیسی هستند و در گل به خودی الحق که صاحبسبک هستند. جالب اینجاست که وقتی دروازه خودی را مینوازند انتظار دارند تماشاگران نیز با آنها همراهی کرده و شادی کنند!
جلالخالق! برادران! اصل خبر را بیبیسی فارسی با کلی اغلاط زمانی و مکانی پخش میکند و در کمتر از 6 ساعت کل کشور ایران درگیر یک پرونده ناراحتکننده اما کماهمیت میشود! نهایت بررسی این پرونده در حد ارائه یک گزارش به قوه قضائیه بود و تنبیه و تادیب متخلف یا متخلفان! بحرانسازی در سطح جهانی به چه دلیل و با محاسبه کدام سود و زیان صورت گرفت؟ متاسفانه این هوش دشمن نیست که مسؤولان ما را شکست میدهد، حماقت خودمان است! بازی در زمین دشمن مناسب کشورهای جهان سومی است که پروژههای انقلاب مخملی در آن اجرا میشود و مدیرانش بعد از مدیریت بینظیر رهبری و فرمانبری ملت، هنوز نمیدانند باید در برابر وقایع آشکار به تاریخ پیوسته «صبوری» پیشه کنند یا شفاف موضع بگیرند! واقعیت این است که سطح ملتی که به اشتباه آنها را در محاوره «عوام» میخوانند از اندازه بیشتر مسؤولان کشور بالاتر رفته است. مردم در راهپیمایی ضدصهیونیستی شرکت میکنند و به فرمان سیدحسن نصرالله، فرمانده شجاع امام خامنهای «لبیک» میگویند، مسؤولان هم جلسه فوقالعاده برای یک پرونده کوچک تشکیل میدهند. نمایندگان مصر و تونس به غزه سفر کردند و ما هم برای «یک» مرگ مشکوک ساعتها مغز خودمان و مردم را به کار گرفتیم تا سازمانهای حقوق بشری هم بیکار نمانند!
«همایون از تلآویو» به فرماندهان شجاع جمهوری اسلامی در نوبتش در بیبیسی «ناسزای گلدرشت» میگوید و به گریه میافتد از غرش فجر 5 شهید طهرانیمقدم، ما هم نگرانیم برای سخنرانی بیارزش مشایی کوچک در مشهد و خط و نشان کشیدن اصلاحطلبانی که دیگر توانایی باروری هیچ فتنهای را ندارند. «مرداک»ها در انگلیس به «بیبیسی» میتازند با این عنوان که رسانهای فراملیگرایانه است. «بریتانیای صغیر» را به زور «کبیر» میخواند تا جزیره کوچک و غیراستراتژیکش را دوباره صاحبسبک در استعمار و استثمار معرفی کند. خواهشا فراملی که هیچ؛ «ملی» اگر نیستید نوک دماغ مبارک را به اندازه منافع ملی بالا بکشید. اینجا کرسی رسانه ابرقدرت بزرگ جهانی «جمهوری اسلامی ایران» است که بدون شلیک یک تیر توانایی خراب کردن پایتخت سرزمین موعود بر سر صهیونیسم را دارد! صحبت از نیرویی میکنیم که میتواند اسرائیل امن را بعد از 21 سال با بمباران موشکی ناامن کند. صحبت از گزارشات خبری میکنیم که در کنار «آسمان غزه» از «آسمان تلآویو» نیز ناچارند تصویر خبری ناگوار پخش کنند. ما نیز ناچاریم سطح رسانهایمان را از قد «جهان سومی» رهایی بخشیم. واقعیت ناگوار این است که در عصر حاکمیت ارزشها(!) تنها 4-3 روزنامه ارزشی وجود دارد و چند سایت تاثیرگذار که تازه چندان هم قابل کنترل نیستند!
حاجقاسم سلیمانی از جستوجو برای یافتن رسانهای فراملی در داخل کشور ناامید شد و رفت که رفت! بازیهای کودکانه را باید ترک کرد تا رشد ممکن شود. در فضای آلودگی مالی، «تیترفروشی» و عکس روی جلد شدن انزوایافتگان سیاسی رونق مییابد. در فضای روزنامههای زنجیرهای جریان انحرافی و اصلاحات، معدود رسانههای ارزشی غیرانتخاباتی دست تنها میمانند. در شرایط حاکمیت سلایق در وزارت ارشاد آش را با جایش میبرند و «ایرنا» تحویل میدهند! «ایران» میخوانند اما از قدرت ایران هیچ نمیدانند. قیام رسانهای لازم است. از عوام باید عبور کرد و به ملت پیوست... از خدا بخواهیم، تنها از او برمیآید!