1- دوران کودکی تا امامت
به گزارش بولتن نیوز، محل تولد امام حسین(ع) شهر مدینه و تاریخ تولد آن بزرگوار ،سوم شعبان سال چهارم بعد از هجرت یا به نقلی پنجم شعبان سال چهارم هجرت دانسته شده است.پدر و مادر امام حسین(ع)امام علی ( ع ) و حضرت فاطمه (س) محل شهادت ،کربلا در تاریخ ۱۰ محرم – سال ۶۱ هجری درسن ۵۷ سالگی میباشدامام حسین (ع) قبل از امامت حدود هفت سال ، یا اندکی کمتر هم عصر نبوت رسول اکرم ( ص ) وحدودسی سال در امامت امام علی ( ع ) و ده سال درامامت امام حسن مجتبی ( ع ) زندگی کرده است.پس از شهادت امام حسن(ع) بنا بر باورهای مذهب نورانی تشیع امامت امام حسین آغاز شد که حدود ۹ سال ونیم همزمان با خلافت معاویه و پس از مرگ معاویه کمتر از یک سال نیزدر خلافت یزید ملعون واقع شد وسر انجام در قیام همیشه جاودان کربلا ماندگار تاریخ شد.
2-امام حسین و حکومت جبار اموی
امام حسین ( ع ) پس از شهادت برادر بزرگوارشان ، بر مفاد قرارداد صلح با معاویه پایبند بوده و اقدامی برای لغو آن نکرد . دلیل ایشان برای عدم مخالفت با معاویه ، عدم تغییرات مسلم و مشخص در اجرای مفاد صلحنامه ، توسط معاویه بود زیرا یکی از شروط عدم تعیین جانشین توسط معاویه بود که هنوز رخ نداده بود.از این روامام (ع) در پاسخ به نامه کوفیان پس از شهادت امام حسن(ع) مبنی بر دعوت به قیام، میفرماید:تا هنگامی که معاویه زنده است از اینکه مورد بدگمانی قرار بگیرید پرهیز کنید . اگر خداوند برای او چیزی پیش آورد و من زنده بودم اندیشه خود را برای شما خواهم نوشت.این ۹ سال در دوره خلافت معاویه با کمترین مشکل ادامه یافت ، تا آن که معاویه در اواخر عمر و احساس خطرکرد، ودست به اقدامی خلاف مفاد صلحنامه زد .آن ملعون در سال ۵۹ هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند وبرای اطمینان ،در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت گرفت . پس از این اقدام.معاويه در رجب سال 56 سال به هلاكت رسيد و يزيد جانشين او شد . سعي او بر اين بود كه قبل از انتشار خبر مرگ معاويه از مخالفان احتمالي بيعت گرفته شود .
3- دعوت کوفه از امام وحرکت سید الشهدا(ع) به سمت عراق
امام به مقر حكومت مدينه فرا خوانده شد و در گفتگويي با وليد و مروان بر عدم بيعت با يزيد شرابخوار و فاسق تاکید كرد و شب بعد مدينه را به قصد مكه ترك نمود . خبر حركت امام(ع)از مدينه به مكه براي شيعيان كوفه خوشحال كننده بود و لذا تصميم به دعوت از امام(ع) گرفتند و نامه هاي فراواني با امضاهاي متعدد در دعوت از امام ارسال شد . امام كه نمي توانست به موضوع ،بي توجه باشد مسلم بن عقيل را به كوفه فرستاد . با گذشت حدود يك ماه از ورود مسلم به كوفه 18 هزار نفر با او بيعت كردند . با اطلاع یافتن يزيد از جريان كوفه ،عبيد الله بن زياد با حفظ سمت حكومت بصره ،حاكم كوفه شد ا.بن زياد ،بدون هيچ مشكلي در حالي كه 18 هزار نفر با مسلم بيعت كرده بودند وارد كوفه شد و با تهديد و تطمیع به كنترل اوضاع پرداخت . مسلم پس از چند روزي مخفي شدن؛ دست به قيام زد ؛قصر حكومتي به محاصره در آمد ،اما ورودی فرعي قصر ،آزاد بود و ارتباط با اشراف كوفه ادامه داشت .تحريكات ابن زياد نتيجه دادو افراد ازاطراف مسلم پراكنده شدند به نحوی که تاهنگام اذان مغرب كسي با مسلم نبود .فرداي آن روز؛در در گیری کوتاهی، مسلم دستگير شد و به شهادت رسيد . نكته قابل توجه، پاكي و صداقت اخلاقي مسلم از يك سو و ضعف سياسي مسلم از سوي ديگر است اکنون برای انسان عصر حاضر این سوالات مطرح است که با وجود طرفداران مسلم در كوفه وبیعت هزاران نفر؛ آبا نمي شد زودتر دست به كار شده و از ورود ابن زياد به كوفه جلوگيري شود ؟ درفرصتي كه در خانه هاني رخ داد چرا مسلم از كشتن ابن زياد صرف نظر كرد ؟ چرا مسلم نتوانست افراد را،نوعي رهبري كرده كه با او بمانند و كار را يكسره كنند ؟ محاصرع قصر حكومتي بدون اقدام عملي و يكسره کردن كار چرا ؟(ر.ج.ک.به حرکت فکری و سیاسی امامان شیعه رسول جعفریان)اما بدیهی است هر گونه قضاوت در این مورد فقط با توجه به داده های تاریخی موجود ،است و چه بسا عللی دیگر دخیل بوده که اکنون بر ما پوشیده است ودر تاریخ مغفول مانده.امام(ع) پس از وصول نامه مسلم ، به طرف كوفه حركت كرد و در مسير راه خبر های ناگوار مثل شهادت هاني و مسلم و شهادت قيس بن مسهر و .. به ايشان رسيد كه همه حاكي از تغيير اوضاع كوفه بود . امام از اطرافيان خواست كه اگر مي خواهند برگردند كه عده اي نیز، بازگشتند و امام بنابر مصالحي كه بر ما پوشيده است به راه خود ادامه داد . تا با طلايه لشگر ابن زياد به فرماندهي حر ریاحي مواجه شد .
4- مردم كوفه و واقعه كربلا
تركيب جمعيتي كوفه ،قبيله اي بود و شيعيان در بين قبايل پراكنده بودند علاقه قبيله اي به علايق عقيدتي و ديني برتري داشت به اضافه اينكه اكثر شيعيان ، شيعه سياسي بودند نه عقيدتي .يعني در مسايل سياسي همراهي نسبي يا اهل بيت داشتند . بنابراين ،شيعيان واقعي و عقيدتي بسيار اندك بودند و آنها نيز نتوانستند به كمك امام بشتابند . استبداد ابن زياد نيز در چرخش فكري مردم كوفه نقش اساسی داشت وشاید بتوان گفت در حالت عادی مردم کوفه دست به خون امام آلوده نمي كردند ؛اما در آن حال، نرفتن به كربلا مساوي بود با كشته شدن .در عين حال اكثر كساني راهي كربلا شدند از نيمه راه فرار مي كردند به همين دليل، همه راهها به طرف کربلا شديدا كنترل مي شدد كه افراد به امام حسين ملحق نشوند.اما آنچه مسلم است اين است که اهل عراق امام را به شهادت رساندند و هیچ سرباز شامی میان آنها نبود.
5- ارزيابي سفر به عراق
اخبار و احاديث فراواني از حضرت رسول و خود امام مبني بر آگاهي از شهادت وجود دارد.اما،همه پیامبران و ائمه در زندگی عادی و سیاسی از عنصر غیب استفاده نمي كردند مگر در مقام اثبات نبوت و امامت.از آغاز حركت امام از مدينه به سوي مكه افرادي به امام توصيه كردند كه از سفر به عراق بپرهيزد .نكته اي در اينجا گفتني است كه ،اگربا ديد سياسي و فارغ از بعد غيبي و عقيدتي به مسئله بنگريم اين نكته روشن است كه در همه نهضت ها و حركت هاي سياسي هميشه موفقيت قطعي و قابل پيش بيني نيست و کسب پيروزي در صدي از احتمال موفقیت است .(رج.ک. به حرکت فکری امامان شیعه رسول جعفریان) امكان ندارد بدون هيچ خطري پيروزي قابل پيش بيني باشد « پارادايم » فكري امام مخالفت با حكومت فاسد بود حتي اگر به شهادت منجر شود طبيعي است امام به دنبال پيروزي و كسب قدرت جهت مقابله با فساد و اصلاح جامعه بود و در غير اين صورت، وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را انجام داده بود و در نهايت با شهادت خويش راه را براي مبارزات بعدي هموار می كرد . به نظزر میرسد،حتي اگر امام به كربلا نمي رفت در مكه يا مدينه به شهادت مي رسيد بنابراين احتمال موفقيت در عراق بيشتر بود زيرا كوفه تنفر تاريخي از شام داشت و علاوه بر آن كانون شيعه بود؛ از سوی دیگر، نه امام كسي بود که با یزید بيعت كند ؛نه يزيد اجازه مي داد امام بدون بيعت در جامعه آرامش داشته باشد ؛اگر امام، به دعوت كوفه پاسخ نمي داد ،آنگاه اين سوالات مطرح مي شد كه چرا پاسخ مثبت نداده است ؟ بيراه نيست اگر بگويم حركت امام به كوفه انتخاب بين بد و بدتر بود . هنگامي كه امام (ع)با سپاه «حر» مواجه شد قصد بازگشت داشت اما موفق نشد «حر »نتوانست امام را به كوفه ببرد و امام نیز نتوانست باز گردد .در نهایت ،در حرکت در بیراهه به صحراي كربلا رسيدند و كار روز به روز سخت تر شد . دستور از كوفه مبني بر توقف حر رسيد . شب عاشورا امام براي اصحاب سخنراني كرد و گفت فردا جز شهادت چيزي ديگر نخواهد بود و اعلام كرد بيعت خود را از آنان برداشته هر كه مي خواهد برود . اگر ار جنبه واقعیات اجتماعی به مسئله بنگريم ،باید گفت،در جامعه اسلامي آن روز در فاصله رحلت حضرت رسول(ص) تا واقعه كربلا انحرافات فكري و ديني فراواني بوجود آمده بود كه در ايجاد آن جنایت نقش اساسي داشت سه واژه « اطاعت از خلیفه» ،« لزووم جماعت - وحدت » و « حرمت نقض بيعت» پارادايم سياسي جامعه را تشكيل مي داد . انحراف در اين جهت بود كه در جامعه جا افتاده بود كه اطاعت از حاکم حتي اگر فاسق باشدلازم است .لزوم وحدت جامعه با وجود ظلم حاكم ،تاكيد مي شد و حرام بودن نقض عهد ،حتي در صورت انحراف حاكم از دين و انصاف وعدل لازم دانسته مي شد .بسياري نيز امام را بر اساس اصل سه گانه پيش گفته از قيام نهي مي كردند از اين رو بسياري از اهل سنت حركت امام را يك شورش مي دانستند . !!
6- نتايج سياسي قيام كربلا
مباني تشيع و اصل اساسي آن ،يعني امامت، در قران و سنت موجود است اما حادثه كربلا جدايي تاريخي شيعه را از ساير گروه ها قطعي كرد . اين حادثه نهضتي مقدس و يك حركت سياسي انقلابي در فرهنگ سياسي شيعه است كه هدف آن احياي دين و از بين بردن انحرافات و جايگزين نبودن حكومتي علوي بود كه در كسب هدف شكست خورد اما از بعد معنوي آرمانهاي اصيل اسلامي را زنده و تثبيت كرد و موجب حركت هاي بعدي در تاريخ اسلام شد . پس از واقعه كربلا تلاش سياسي و نظامي براي كسب قدرت توسط ائمه كنار گذاشته شد و امامان(ع) به كار علمي و تدريس و روشنگري ديني پرداختتند . دو فرزند امام سجاد ، زيد بن علي و محمد بن علی دو روش جداگانه را در پیش گرفتند امام باقر(ع) روش پدر را در دوری از اقدام عملی دنبال كرد اما زيد(ر ه) منش و روش انقلابي و عملي در پيش گرفت زيد گروه ها و جناح هاي مختلف را اردوگاه خود داشت.اما تشيع خالص ضمن احترام به ايشان از دخالت در امور دوري مي كرد زيرا در آن صورت لازم بود كه ازچهار چوبه اعتقادي خويش -که همانا اطاعت محض از ولی امر معصوم بود-فاصله بگيرد . در حالي که كربلا براي زيد سرمشقي انقلابي از نوع نظامي آن بود براي شيعيان امامي،معناي ديگري داشت. اما انقلاب کربلا به عنوان یک سرمشق با حركت حضرت امام خميني (ره) در انقلاب اسلامي به نقطه اوج خود رسيد مي توان گفت كه انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني( رضوان الله تعالي عليه ) تحول اساسي در محتواي تفكر سياسي شيعه پس از عصر ائمه است . البته اين نكته مي تواند موضوع يك پژو هش مستقل باشد
7- بر جسته شدن جنبه تراژدیک واقعه كربلا در تاریخ در مقابل جنبه حماسی آن.
جنبه عاطفي و تراژدیک واقعه كربلا بسيار زود در جامعه اثر گذاشت ، حركت توابين بدون هدف و بدون برنامه مشخص و صرفا خود را در معرض شهادت قرار دادن يكي از نمونه هاي مهم بعد عاطفی کربلا در جامعه است به مرور عزاداري جاي خود را در ميان شيعه باز كرد و روضه خواني و مرثيه خواني باب شد اما اين برداشت نمي توانست يك برداشت سياسي از واقعه بدهد برداشت سياسي به اين معني كه به عنوان يك الگوي قابل تكرار تلقي شود . تفكر مسالمت جويانه امامان شيعه و دوري از سياست كم كم جنبه صوفيانه امر را تقويت مي كرد . اين دوري از سياست اثري بر جامعه گذاشت كه بر اساس آن شيعه براي سياست موجود اصالتي قائل نبود و در انتظار ظهور امام قائم بود بدين جهت لزومي براي مداخله در سياست نمی دید شيعه از باب تقيه در بعضی مواظع به دستگاه خلافت نزديك شد و كم كم شيعه رنگ عرفاني به خود گرفت و فقه ان از سياست جدا شد و نگرش غالب در جامعه شيعه غير سياسي شد . با حدايي شيعه از سياست بار روحي معنوي مفهوم « امام »بيشتر شد و مفهوم ولايت مفهومي « ماورايي » يافت و بحث امامت بحث كلامي شد و نه بحث فقهی . در حالیکه به قول شهید مطهری (رج.ک. به حماسه حسینی شهید مطهری)چهره دیگر انقلاب کربلا حماسه است وحرکت و ظلم نپذیرفتن . این جنبه از قیام است که تاریخ ساز است و« هیهات من الذله »شعار اوست ؛ بر ظالم می خروشد و وبر سختی مبارزه زینب وار صبور است.این وجهه از انقلاب کربلا را حضرت امام خمینی بهتر از هرکس شناخت
8- آیا امام با آگاهی قبلی از شهادت ؛دست به قیام زد؟
نكته اي كه در اين بحث مهم است اين است كه اگر امام آگاهي پيشين از شهادت خويش داشته اشت آنگاه مسئله هدف سياسي و كسب پيروزي و تشكيل حكومت قابل قبول نخواهد بود . اگر بخواهيم آگاهي پيشين را انكار كنيم با وجود اخبار وسيع آن در متون گذشته و احاديث مواجه هستيم بنابراین توجيه ديگر كه قابل قبول تر به نظر مي رسد . اين است كه امام از شهادت خويش به طور كلي آگاه بوده اما نه به اين صورت كه آگاهي به شهادت خويش در آن سفر داشته باشد و جزئیات از بعد زماني و مكاني دانسته نبوده است با اين توجيه داشتن هدف سياسي مشكلي توجیه می شود . پاسخ دیگر اينكه اگر خود شهادت امام زمينه كسب حكومت حق بشود پس شهادت خود يك هدف سياسي خواهد بود . برخي ديگر اموررا به ظاهر و باطن تقسيم كرده و مي گويند امام بر حسب ظاهر و بر اساس داد ه هاي موجود عمل مي كرد . اما از باطن قضيه نيز مطلع بوده است علامه مجلسي از معتقدان به اين نظريه است(رج.ک. بهارالانوار علامه مجلسی)
در این یا داشت به منابع زیر رجوع شده است
1-جایگاه تکلیف الهی و بیعت در قیام امام حسین علیه السلام محمد جواد ارسطا فصلنامه حکومت اسلامی شماره ۲۵
2-کتاب قضاوت زن در فقه اسلامی همراه با چند مقاله دیگر : مقالات " تطبیق قیام امام حسین (ع) با موازین فقهی " و " دو سوال درباره قیام امام حسین (ع) " – مرحوم آیه الله صالحی نجف آبادی
3- حرکت فکری امامان شیعه استاد رسول جعفریان
4- حماسه حسینی شهید مطهری
5- تاریخ صدر اسلام دکتر جعفر شهیدی
6- بحارالانوار علامه مجلسی
*عضو هیات علمی دانشگاه بو علی سینا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com