ديروز دو اظهارنظر از دو مسئول ورزش روي خروجي خبرگزاريها قرار گرفت و حتي يكي از آنها از رسانه ملي نيز پخش شد.
دو
اظهارنظري كه چيزي جز تأسف براي اهالي ورزش به دنبال نداشت. اولين اظهار
نظر مربوط به محمد عباسي وزير ورزش و جوانان بود جايي كه عنوان كرد: هيچ
ضربالاجلي براي تغيير اساسنامه كميته ملي المپيك تعيين نشده و اصلاً خطري
بابت تعليق ورزش كشور را تهديد نميكند.
دومين اظهارات جالب توجه هم از
سوي عباس ترابيان رئيس كميته فوتسال فدراسيون فوتبال هنگام بازگشت از
تايلند پس از شكست در جام جهاني در فرودگاه مطرح شد كه گفت: اشتباهي انجام
ندادم و اگر صدبار ديگر هم مسئول باشم باز هم از كادر فني و مربي مورد نظرم
دفاع ميكنم.
اولين اظهار نظر بسيار راحت و با بيخيالي تمام عنوان شد
و دومي بسيار بيادبانه و با ادبياتي گستاخانه كه البته فقط و فقط از
ترابيان برميآيد، در خصوص بيخيالي اولي هم بايد اذعان داشت كه اين
بيخيالي و به سخره گرفتن همه چيز تنها و تنها از محمد عباسي، وزير ورزش
دولت دهم بر ميآيد و بس.
بسيار تكراري است اگر عنوان كنيم كه تعليق
ورزش ايران در دستور كار شوراي المپيك آسيا و كميته بينالمللي المپيك قرار
گرفته آن وقت مديران ورزش كشور با بيخيالي هر چه تمامتر تهديدها و
نامهنگاريها را هيچ عنوان ميكنند و فكر ميكنند علاقهمندان به ورزش هم
مانند خودشان اينقدر راحت از كنار هشدارها رد ميشوند و باز تكراري است اگر
بگوييم كه دنيا فهميد علي صانعي و كادر فني مورد نظر عباس ترابيان براي
تيمملي فوتسال پس از افتضاح در رقابتهاي آسيايي ديگر به كار تيم ايران
نميآيند. اما جناب ترابيان نفهميد امروز هم نميفهمد و نميخواهد قبول كند
كه در حمايت كوركورانه از مرداني كه در حدواندازههاي نام تيمملي فوتسال
ايران نبودند اشتباه كرده است.
بعضي وقتها ميتوان اشتباهات را
جبران كرد، ميتوان عذرخواهي نمود و با درست كردن اشتباهات و تقويت نقاط
ضعف كاري كرد كه همه چيز در مسير درست قرار بگيرد، اما تمام اينها در ورزش
ما رويايي است دست نيافتني، عباسي سفت و سخت به صندلي وزارتش چسبيده و تا
تعليق ورزش ايران هم پيش ميرود.
اين طرف عباس ترابيان چسبيده جدانشدني
كميته فوتسال است و تا نابودي اين رشته با كمك علي صانعي و پروفسور
اسپانيايي پيش ميرود پس اينكه توقع جبران داشته باشيم تصوري كاملاً اشتباه
است، اما ميتوان يك خواسته داشت، خواستهاي كه البته نبايد توقع اجابت آن
را نيز داشت اما حداقل ميتوان آن را مطرح كرد و آن اينكه آقايان بعد از
دستهگلهايي كه به آب ميدهند حداقل حرف نزنند، عباسي و ترابيان كه به رغم
تمام اظهار نظرها، انتقادهاي به حق و تلاشها براي تغيير سركارشان
ميمانند پس لااقل به احترام اين مردم علاقهمند كه هميشه هم دم از آنها
ميزنند حرف نزنند، حرف نزنند تا مردم كمتر عذاب بكشند، باور اينكه مردم
اين ديار اين روزها در پس مشكلات عجيب و غريب اقتصادي با شنيدن
اظهارنظرهاي امثال عباسي و ترابيان بيشتر رنجيده خاطر شوند بسيار سخت است
پس حداقل حرف نزنيد،حرف نزنيد و شما هم مثل خيليها هر كاري كه دلتان
ميخواهد بكنيد ولي با حرفهايتان مردم را آزار ندهيد.