وطن امروز:
شکی نیست دولت در مسیر رتق و فتق امور معیشتی مردم در چندماه گذشته کارنامه قابل قبولی ندارد. بعضی اقدامات، دیرهنگام انجام شد و بعضی مسائل هنوز هم با سرانجامی مشکوک و غیرقابل قبول در صحنه اقتصاد و سیاست کشور جاری است. حتی اگر واقعا «تحریم»ها پدر اقتصاد کشور را بیپدر کرده بود که نکرده، رئیس دولت و تیم اقتصادی وی موظف بودند از در مدیریت بحران وارد میدان مبارزه شوند. جا خالی دادن و اظهار ضعف و ناکارآمدی کردن که دیگر «احمدینژاد» طلب نمیکرد! شرمنده تاسیساتی ساختمان شدم وقتی در بحبوحه جنگ انتخاباتی- اقتصادی آقایان گفت: اوضاع کاریام نسبت به پارسال اصلا جالب نیست اما اینطوری نمیماند... بازار را به هم ریختهاند؛ درست میشود... انشاءالله!
بنده با یک تریلی ادعا دائم در حال حساب و کتاب قیمت اجناس بودم و پاییندست اقتصادی من مراحل تعالی روح را طی میکرد! خیلی دوست داشتم سران قوا و نمایندگان مجلس را یکجا جمع کنم- مثلا در یک کنفرانس مطبوعاتی یا در جلسه سوال مجلس!- «اوستا» را هم بفرستم بالای منبر تا از معجزه «توکل» و «اطمینان به خدا» و «کم نیاوردن» برایشان سخنرانی عرفانی– اخلاقی کند.
حالا حکایت مجلس هم مشابه است ظاهرا! برادران و خواهران محترم! سوال داشتن یک مقولهای است در مایههای «نامه نوشتن» و «پاسخ نامه دادن»! اتفاقا سوال اگر به نیت گرهگشایی از امور کشور باشد اصلا ثواب هم دارد بویژه اینکه وظایف مجلسیها حکم میکند چنین بیندیشند و عمل کنند اما بد نیست به سوالات مردمی که از وسط گود مبارزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در حال تماشای جنگ روانی– رسانهای کرسیداران نظام هستند هم پاسخی درخور بدهیم.
مردم میپرسند در بحبوحه اقدامات ضدمصلحت رئیسجمهور و تیم اقتصادیاش دست روی دست گذاشتید و از تعطیلات مجلس لذت بردید! دریغ از یک جلسه فوقالعاده! البته الحمدلله مصاحبههای رابینهودی تا دلتان بخواهد بود اما به جای حل مشکلات به طرحهای ملی و موفقی مثل «مسکن مهر» یا «هدفمندی یارانهها» ضربههای کاری وارد میکردند تا آنجا که صدای آمریکا مجبور شد در حمایت از رپرتاژ آگهیهای رسانهای رئیس مجلس کلا زیرآب طرح ملی مسکن مهر را بزند!
ماشاءالله دارد! برخی مسؤولان در جنگ رسانهای با ملت 6- صفر از صدای مفلوک و خسته رسانههای انگلیسی و آمریکایی جلو افتادهاند.
رئیس دولت هم که یکتنه وارد جنگ انتخاباتی آمریکا شد و 3 گل مفت به نفع اوباما و برنامه تحریمهای فلجنکننده وارد دروازه خودی کرد! انگار کیروش به شوخی در جستوجوی پست بازی احمدینژاد نبود، یک چیزی در دکتر دیده بود!
بحران، آب حیات فتنه است. فتنهگران عادت به بحران زیستی دارند. مثل آتش زیر خاکستر مترصد مینشینند تا جایی زخمی بروز کند. در لحظه تصمیم نگرفتند بر سر زخم اقتصاد فرود آیند. در حالی که تا دیروز «ساکتین فتنه سیاسی» نام گرفته بودند امروز شکایتی ندارند از اینکه «ساکتین موذی فتنه اقتصادی» بخوانیمشان! چون محتاج نابسامانی هستند، قدمی هم برای تعدیل اوضاع برنمیدارند. این بار عبارت «ساکتین فتنه» معنای مضاعفی نیز یافته است. فتنه اقتصادی پشتبند فتنه سیاسی است. آنجا که دلها پاک نباشد دستها نیز کج میشود. از همین رو است که مجلس اهتمام نورزید برای سوال از رئیسجمهور، رئیس دستگاه قضا یا رئیس مجلس برای شرکت نکردن در جلسات رها شده مبارزه با مفاسد اقتصادی. بابت همه فرمانهای مبارزه با فساد اداری، اقتصادی و سیاسی رهبری که روی زمین ماند تاوان پس خواهیم داد. وقت آن است که دوره گذار از مدیران «منفعتطلب» و ساکتین فتنههای پیدرپی را کلید بزنیم. ایام نان به نرخ روزخوری و لاف ولایتمداری آمدن تمام است! لاف وقتی به کار میآید که کارنامه در دسترس صاحب کار نباشد نه زمانی که رزومه مدیران نظام مقابل چشمان مردم قرار دارد.
اینها درسهای فتنههای جین شارپی است... نامش مبارزه از درون است؛ مبارزه خشونت پرهیز! خون از دماغ احدی نمیچکد اگر فتنه از خیابان جمع شود و به خاستگاه اصلیاش بازگردد؛ میان خواص بیبصیرت! پس وقتی در روزنامه اصلاحطلبان خیانتکار از قول علی مطهری در تیتر یک میخوانیم «مجلسی که حق سوال ندارد را تعطیلش کنید!» یک وقت خدای ناکرده گمان نکنید علی مطهریها نماینده دشمن هستند، نخیر! خدا شاهد است که یک تیم 70 نفره قبل از انتخابات مجلس جدید به دنبال ضایع کردن دولت سراپا تقصیر بودند تا کرسی دوره بعدی را از دست ندهند. بعد که موفق شدند سرگروهشان رفت در دانشگاه شهید بهشتی روی منبر که «رای من و فلانی را خوردند؛ من اول شده بودم، فلانی دوم!» راستی! این شکایت سپاه از آقازاده به کجا رسید؟ یادتان هست چه کسانی برای تایید صلاحیت آقای مطهری پادرمیانی کردند؟ سر و ته کرباس به هم میرسد مثل دیگر پروژههای فتنه! یک عده احساس وظیفه میکنند تا با کمترین هزینه از ایام اغتشاش عبور کنند، گروهی سادهاندیش و کمبصیرتند، 10 نفری هم خائن! درد این است که برای رضای خدا موش نمیگیریم! و گرنه درد معیشت مردم داشتن، «حرام» که نیست هیچ، چه بسا وظیفهای فراموش شده در سکوت هم باشد. درد این است که «مصلحتاندیشی» و «عقلانیت» فقط در هنگامه پس گرفتن امضای پای استیضاح این و آن کاربرد دارد. «آبرو»ی مجلس از صدقه سر آن نمایندگان صدیقی است که خجالت میکشند مقابل اصرار خبرنگار صدا و سیما از علت جریان یافتن 80 دقیقهای استیضاح وزیر ورزش در صحن مجلس و اتمام ناگهانی آن صحبت کنند.
روزگار میگذرد! 4 روز دولت فلانی و ریاست بهمانی را مردم زخم زبان شنیدند در حالی که دلشان سوخت بابت آرمانهایی که در دل خادمین سر بریده شد. ملت خوب میدانند که ارزشها با کجرفتاریهای سیاسیون صدمه نمیبیند چرا که متولی آرمانها امام و امت هستند نه خدمتکاران باآبرو و بیآبرو که دورههای ریاستشان از پیش مشخص است. خوبها را خدا نگاه میدارد تا ذخیره انقلاب شوند. لشکر خدمت را خدا میرویاند تا یک سردار صالح و پاکنیت هزار سرباز را مدیریت کند. اینکه هنوز مثل کوه ایستادهایم به برکت سربازی و سرداری نیکان روزگار ما است. بدها اندک هستند اما در جمهوری اسلامی یک مدیر غیرمتعهد نیز تحملنشدنی است. افسران آقا حساب کرده بودند برای هر صندلی خدمت خون چند شهید ریخته شده؟... یادم نیست! دقت کن برادر! دنبال دنیا هم که باشی تکیه بر شیطان، تکیه بر باد است. ریسمان شیاطین در دسترس همه قرار دارد برای صعود به مراتب بالای رذالت؛ خوشا آنها که سنگ میزنند بر وسوسههای اهل دنیا! نامه هم نوشتی، موردی ندارد! سوال هم بکن که یک وقت نگویند در جمهوری دیکتاتوری اسلامی هم رایت را خوردند و هم نگذاشتند... بیخیال! چشمت به سگها هم باشد بد نیست اخوی!