وطن امروز:
13 آبانماه سال 87 جزئیات قتل 15 دختر بچه و یک پسر از سوی قاتل دوچرخهسوار در آبادان با دیدگاه هشداری به خوانندگان ارائه شد و با وجود اینکه تنها یک روز از تولد «وطنامروز» گذشته بود خبرنگاران گروه حوادث توانستند گوی سبقت را از دیگر روزنامههای اسم و رسمدار بگیرند و نوید صفحهای قوی را به خوانندگان بدهند. ماجرای فرید بغلانی که بیرحمانه دختربچهها را در آبادان به قتل رسانده بود تا بازسازی صحنههای جنایت، مصاحبههای ویژه با خودش و بستگانش، جلسه محاکمه و روز اعدام به صورت سلسلهوار در صفحه حوادث روزنامه «وطنامروز» انتشار یافت. همزمان با این ماجرای دردناک صفحه حوادث اخبار جنایی، شگفتانگیز، پروندههای خانوادگی و جنایات خارجی زیادی را به روز در اختیار خوانندگان قرار داد تا نمره خوبی از طرفداران صفحات حوادث که کم نیز نیستند بگیرد.
داستان آمنه
روز 7 آذرماه سال 87 ماجرای جنجالیترین اسیدپاشی تاریخ ایران که سالها پیش رخ داده بود و در مراحل پیگیری بود انتشار یافت و جالب اینکه نوع نگاه در صفحه حوادث روزنامه «وطنامروز» و تیتر «کاش میمردم» و عکس انتخابی مورد توجه رسانههای خارجی نیر قرار گرفته بود. آمنه که از سوی خواستگار سمجش مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفته و کور شده بود بارها و بارها اصرار کرد تا قصاص کوری چشم را انجام دهد تا روزی که مجید با قطعیت حکم در بیمارستان حاضر شد تا چشمانش کور شود اما آمنه وی را بخشید و از قصاص کوری چشم گذشت کرد و... .
جنجال شهلا
از 17 مهرماه سال 81 ماجرای قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی جنجالی به پا کرده بود و شخصیت زنی به نام شهلا که از سوی پلیس و دادگاه قاتل شناخته شده بود برای روزنامهها جالب بود. شهلا 11 ماه سکوت کرد و سپس به اعتراف دقیقی با جزئیات جنایت و بازسازی ماهرانه قتل لاله دست زد اما پس از آن در تماسهایی که با روزنامهها داشت خود را بیگناه نشان داد. شهلا بارها محاکمه شد تا اینکه 5 اسفندماه سال 87 بار دیگر از سوی قاضی سیام محاکمه شد و رای قصاص نفس – اعدام – وی پابرجا ماند. شهلا تا سحرگاه 10 آذرماه سال 89 همه جا گفت بیگناه است اما دقایقی پیش از اعدام و در حالی که همه منتظر ناگفتههایی بودند شهلا پذیرفت قاتل است و به دار آویخته شد. جزئیات این پرونده بارها و بارها در نگاههای مختلف و کارشناسانه در صفحات حوادث «وطنامروز» انتشار یافت.
مرگ خاموش دلآرا
دلآرا دختر هنرمندی بود که در سال 82 زن 65 سالهای به نام «مهین دارابی» را در شمال به قتل رسانده بود. این دختر نیز جنجالبرانگیز شد تا اینکه پس از توقف اجرای حکم که بارها صورت گرفته بود به صورت ناگهانی و خارج از برنامه صبح جمعه 11 اردیبهشتماه سال 88 در زندان رشت اعدام شد و ماجرایش روز 12 اردیبهشتماه در صفحه حوادث «وطنامروز» انتشار یافت. این دختر میگفت قاتل اصلی پسر مورد علاقهاش است که وی را وسوسه کرد برای تهیه سرمایه زندگی و ازدواج، عمهشان را بکشند، سپس فریب خورده و قتل را به گردن گرفته است. فردای روز اعدام این خبر در صفحه حوادث تیتر یک بود.
یک عکس جنجالی
ماجرای نخستین قاتل سریالی زن در تاریخ ایران که 5 زن و یک پیرمرد را در قزوین کشته بود از روز 27 اردیبهشتماه سال 88 تا روز اعدام «مهین» لحظه به لحظه انتشار یافت. در این خبر چاپ عکس قاتل در صفحه حوادث «وطنامروز» در روزهای نخست و در حالی که ارگانهای پلیسی و قضایی سعی داشتند آن را در اختیار روزنامهها قرار ندهند در دنیای حرفهای یک برگ برنده بود که جنجال زیادی به پا کرد. مهین روز 29 آذرماه سال 89 به دار مجازات آویخته شد.
حوادثی از جنس سقوط
در 4 سال گذشته شاهد سقوط هواپیماهای مختلفی در داخل ایران بودیم که خبرنگاران حوادث «وطنامروز» در همه این سانحه سعی کردند جزئیات وقایع تلخ را به رشته تحریر درآورند و همزمان عکسهای سانحه و قربانیان را نیز انتشار دهند. سقوط عجیب پرواز شماره 7908 کاسپین با 168 مسافر که با فرود شیرجهای در مزرعهای حوالی قزوین همه سرنشینان را به کام مرگ فرو برد با تیتر «پیچیدگی راز سقوط» روز 27 تیرماه سال 88 به چاپ رسید. هنوز 7 روز نگذشته بود که هواپیمایی در فرودگاه مشهد دچار سانحه شد و با وجود تلاش خلبان برای ترمز به دیوارههای انتهای باند برخورد کرد که در این حادثه خلبان و کمک خلبان به همراه مدیرعامل شرکت هواپیمایی جان باختند. ماجرای این سانحه نیز با تیتر «1000 ثانیه مرگبار در باند 13 فرودگاه مشهد» روز 4 مردادماه سال 88 به چاپ رسید. در همان سال 88 و روز 5 بهمنماه بود که خبر حادثه دیگری در فرودگاه مشهد در صفحه حوادث روزنامه «وطنامروز» انتشار یافت؛ تیتر «معجزه در فرودگاه مشهد» نشان میداد که 172 مسافر و خدمه این هواپیمای توپولوف در پرواز شماره 6437 با وجود آتش گرفتن هواپیما در باند زنده ماندهاند. «سقوط خاموش در شامگاه برفی» که روز 21 دیماه سال 89 روی دکهها خودنمایی کرد درباره پرواز بوئینگ 727 تهران- ارومیه بود که این هواپیما با سقوط در مزرعهای در نزدیکی ارومیه 77 کشته و 26 مجروح برجای گذاشت. در میان سوانح هوایی داخلی یکی از خلبانهای شجاع شاهکاری خلق کرد که در همه دنیا بازتاب گستردهای داشت. 26 مهرماه سال 90 هواپیمای بوئینگ پرواز مسکو- تهران که قرار بود در فرودگاه امام خمینی(ره) به زمین بنشیند، دچار مشکل شد و خلبان ایرانی وقتی دید چرخهای هواپیما در آسمان تهران باز نمیشود تصمیم به فرود اضطراری گرفت و چون نمیخواست تاخیری در پروازهای خارجی فرودگاه امام خمینی(ره) صورت بگیرد که بازتاب خارجی داشته باشد، از برج مراقبت مهرآباد خواستار فرود اضطراری شد. همه دیدند این خلبان شجاع با چه هنری هواپیما را با دماغه روی باند نشاند و هیچ حادثهای رخ نداد.
بهمن مرگبار
ماجرای مرگ 8 کوهنورد در گردنه دیزین یکی از دلخراشترین حوادث بهمن ماه سال 88 بود که روز 15 بهمنماه رخ داد و در آن 8 کوهنورد زن و مرد با هجوم 2 بهمن پیدرپی زیر خروارها برف گرفتار شده و جان باختند. تصاویر اختصاصی از حادثه در حالیکه هیچکس اجازه ورود به صحنه را نداشت روز 17 بهمن ماه 88 در صفحه حوادث روزنامه «وطنامروز» انتشار یافت.
دومین قاتل سریالی زنان در قزوین
هنوز ماجرای «مهین» و قتل زنان در قزوین از خاطرهها فراموش نشده بود که یک راننده مینیبوس به این جنایات دامن زد. روز اول خردادماه سال 89 این مرد به اتهام قتل 5 زن در قزوین و اطرافش دستگیر شد. این مرد که زنان را سوار مینیبوس کرده و سپس آنان را در همان مینیبوس به قتل میرساند، روز 15 خردادماه سال 90 به دار مجازات آویخته شد.
2 فیلم وحشتناک
2 فیلم بلوتوثی وحشتناک در سالهای 89 و 90 همه را شوکزده کرد. نخستین فیلم متعلق به حادثهای در امینحضور بود که یک جوان بیرحم ساعت 12 ظهر 31 خردادماه سال 89 با چاقو به جان یک رهگذر افتاد تا کیف وی را بدزدد. در این کیفقاپی وحشی، طعمه این جوان بیرحم نجات پیدا کرد و فیلمی که از این صحنه گرفته شده بود بازتاب زیادی در جامعه داشت. در دومین فیلم که جنجالیتر بود جنایتی در میدان کاج رخ داد و رهگذران به جای کمک کردن به قربانی جنایت که التماس میکرد وی را به بیمارستان برسانند تنها فیلمبرداری میکردند. 11 صبح پنجشنبه 6 آبانماه سال 89 بود که مردی به نام «یعقوب» وقتی یک رقیب عشقی را میان خود و زن مورد علاقهاش دید در میدان کاج با وی قرار گذاشت و بیرحمانه او را با ضربات چاقو به قتل رساند. فیم انتشاریافته از این جنایت عملکرد مردم و پلیس را زیرسوال برد، یعقوب که در همان صحنه قتل دستگیر شده بود پس از محاکمه به دار مجازات آویخته شد.
دیپلمات دزد
یکی از کوتاهترین و پرمعناترین تیترهای سالهای گذشته با عنوان «دیپلمات دزد» بود که روز 13 مهرماه سال 88 در صفحه حوادث روزنامه «وطنامروز» انتشار یافت. در این پرونده دیپلمات آرژانتینی که قصد داشت اشیای قدیمی و کتب تاریخی را با هواپیما از ایران خارج کند شناسایی و محمولهاش توقیف شد.
زلزله در تهران
زلزله 4 ریشتری در تهران خیلی خفیف و ضعیف بود اما همه پایتختنشینها را به وحشت انداخت. این زلزله 25 مهرماه سال 87 رخ داد و صحنه حوادث روزنامه «وطنامروز» پرداخت کارشناسانهای به آن داشت.
قاتل سریالی کینهجو
8 راهزن در کازرون به صورت سریالی کشته شدند و قاتل کسی نبود جز یک پسر کینهجو که در کودکی دیده بود پدرش از سوی این راهزنان به قتل رسیده است. این پسربچه وقتی بزرگ شد تک تیراندازی را یادگرفت و با جمع کردن دوستانش در یک باند نه تنها سرقت مسلحانه میکرد بلکه قاتلان پدرش را یکی پس از دیگری کشت. ماجرای این تکتیرانداز از روز 14 آبانماه سال 88 به صورت کامل در صفحه حوادث «وطنامروز» انتشار یافت تا اینکه وی در ملأعام اعدام شد.
اعدام قاتل سریالی زنان کرجی
«امید برک» قاتل سریالی زنان کرجی بود که وقتی دید در حال شناسایی است به شمال گریخت و در آنجا نیز دست به قتلهای مشابهی زد. این قاتل سنگدل به 11 بار اعدام محکوم شده بود که 4 بهمن سال 89 به دار مجازات آویخته شد.
جنایت تلخ
دختر 4 سالهای به نام «ساناز» روز 16 آذر ماه سال 88 در افسریه تهران به قتل رسید. طوری صحنهسازی شده بود که همه تصور میکردند عموی خانواده ساناز را کشته و خانه را به آتش کشیده است اما رفتارهای زندایی این دختر بچه که ساناز نزد وی امانت بود در راهروهای دادسرای امور جنایی عجیب بود. خبرنگار جنایی «وطنامروز» عصر همان روز به بازپرس هنرمند زنگ زد و اظهار کرد ادعاهای سهیلا داستانسرایی بوده و بنا به دلایلی علمی و رفتارهای عجیب وی در دادسرا احتمال قتل از سوی زندایی زیاد است. فردای آن روز بازپرس هنرمند، سهیلا را بازداشت کرد و هنوز شب نشده بود که این زن قتل را با جزئیاتش فاش کرد و انگیزهاش را انتقام از برخوردهای تحقیرآمیز خانواده شوهرش دانست. بازپرس هنرمند از خبرنگار جنایی «وطن امروز» قدردانی کرد و سهیلا پس از بازداشت در زندان اوین خودکشی کرد و به کام مرگ فرو رفت. جزئیات این حادثه از 18 آذرماه سال 88 سلسلهوار انتشار یافت.
حمله به روحانی فداکار
18 خردادماه سال 90 ماجرای حمله گروهی شرور به روحانی فداکار در صفحه حوادث انتشار یافت و بازتاب گستردهای داشت. این روحانی وقتی در خیابان شریعتی تهران مزاحمت و درگیری 2 پسر با یک دختر را دید برای امر به معروف و نهی از منکر وارد عمل شد که هدف ضربهای با شیشه شکسته به چشمش قرار گرفت و جالب اینکه پس از جلسات محاکمه بسیار، روحانی فداکار نسبت به مهاجم خود رضایت داد. پس از این حادثه طلبه جوان دیگری نیز در شرق تهران مورد حمله 3 پسر جوان قرار گرفت و تا مرز مرگ پیش رفت. این طلبه جوان نیز قصد امر به معروف و نهیاز منکر داشت که قربانی خشم پسران شرور شد.
جنایت در پل مدیریت
دختر دانشجویی به نام «مهسا» از سوی همدانشگاهیاش هدف قرار گرفت و به طرز فجیعی کشته شد. این جنایت ساعت 14 و 30 دقیقه ظهر 15 تیر ماه رخ داد و در آن «کوشا» در حالی که سر و صورتش را پوشانده بود روی پل عابر پیاده به مهسا حمله کرد و وی را کشت. کوشا خیلی زود دستگیر شد. وی گفت بهخاطر عشق آتشین به مهسا و بیاعتناییهای این دختر تصمیم به انتقام گرفته است. عامل جنایت روز 23 شهریور ماه سال 90 در ملأعام اعدام شد.
قتل جنجالی قویترین مرد ایران در کرج
قتل «روحالله داداشی» خیلی ناراحتکننده بود. روز 25 تیر ماه سال 90 بود که این حادثه باور نکردنی دهان به دهان چرخید، قاتل یک پسر لاغراندام و جوان بود و با ضربه چاقو به گردن مرد قوی هیکل وی را به کام مرگ فرستاد. ردیابی قاتل روحالله داداشی خیلی زود نتیجه داد و این پسر دستگیر شد. او اعترافات تلخی داشت و در حالی که گریه میکرد و ترسیده بود در ملأعام اعدام شد.
قتل پزشک تهرانی
قتل 2 پزشک در تهران جنجالآفرین شده بود. این دو جنایت پشت سر هم بود و احتمال ترور را زیاد میکرد اما پلیس خیلی زود فاش کرد انگیزهها در این جنایات متفاوت بوده است. قاتل دکتر غلامرضا سرابی که ساعت 5/7 شب چهارشنبه 31 شهریور ماه سال 90 وی را هدف گلوله قرارداد کسی نبود جز پسر یک زن بیمار که تصور داشت دکتر سرابی باعث مرگ مادرش شده است. پدر و پسر بارها دکتر سرابی را تهدید به مرگ کرده بودند. پدر در فرار از دست پلیس در مرز کرمانشاه خودکشی کرد و «سجاد» پس از دستگیری جزئیات قتل را پذیرفت. سجاد روز 29 شهریور ماه در ملأعام در حالی اعدام شد که میخندید و با همه شوخی میکرد. از قتل نخستین دکتر تهرانی جزئیاتی در دست نیست و قاتل آن هنوز شناسایی نشده است.
قصاب مونترال
یکی از سیاستهای گروه حوادث روزنامه «وطنامروز» انتشار اخبار جنایی و دلخراش خارجی بود که یکی از مهمترین آنها جنایت هولناک یک پسر کانادایی معروف به قصاب مونترال بود. این جنایتکار با ریختن طرح دوستی یک چینیتبار را به خانهاش برده و پس از کشتن وی، گوشتش را خورده بود. قصاب مونترال که وحشت به جان همه کاناداییها نشاند فیلم این جنایت را در اینترنت انتشار داد و در حالی که از کانادا گریخته بود در یک رستوران اروپایی دستگیر شد. روز 31 خردادماه سال 91 جزئیات اقدامات این قاتل آدمخوار در صفحه حوادث روزنامه «وطنامروز» تیتر یک شد.
قتل دختر نخبه
ساعت 7 غروب چهارم اردیبهشتماه سال 91 بود که دختر دانشجویی به نام تینا با پژوی نقرهایرنگ در خیابان گاندی هدف توطئه پسری شیشهای قرار گرفت. قاتل که «دارا» نام داشت به بهانه پارک کردن پژوی تینا پشت فرمان نشست، وی را زیر گرفت و دست به سرقت زد. این جنایت جنجال زیادی به پا کرد تا اینکه پلیس خیلی زود توانست دارا را دستگیر کند و این پسر با اعتراف به جنایت گفت که قصد قتل نداشته است. بازسازی صحنه قتل تینا که دختری نخبه بود روز 19 تیرماه سال 91 انتشار یافت و همه دیدند چگونه این دختر قربانی وسوسه سرقت پسری شده که قصد داشت با دختر مورد علاقهاش به تفریح برود.
کابوس جوکر
باورکردنی نبود. شب 30 تیرماه سال 91 همه در سینمای قرن 16 کلرادوی آمریکا نشسته و در حال تماشای فیلم بتمن بودند که مردی با ظاهری شبیه جوکر- شخصیت منفی فیلم- با اسلحه، ماسک و گاز اشکآور روبهرویشان ایستاد و بیرحمانه همه را به رگبار بست. در این تیراندازی 16 کشته و 5 زخمی برجای ماند و پسر جوان که دانشجوی دکترا بود پس از دستگیری، همه قضات، پلیس و روانشناسان را به وحشت انداخت. «هلمر» خیلی خونسرد بود و انگار نه انگار که به قتلعامی هولناک دست زده است.
زلزله در آذربایجانشرقی
21 مردادماه سال 91 بود که 2 زمینلرزه سنگین در مناطق اهر، ورزقان، هریس و تبریز رخ داد و در آن 120 روستا تخریب شد. در تبریز همه به وحشت افتاده و به خیابانها ریختند اما در روستاهای اطراف بیش از 300 تن کشته و 2 هزار نفر نیز مجروح شدند. گزارش این حادثه یکی از تلخترین مطالبی بود که در سال 91 در صفحه حوادث «وطنامروز» انتشار یافت.
حمله خونین در نظامآباد
ساعت 11 صبح دوشنبه 24 مهرماه سال جاری اتفاق عجیبی در نظامآباد رخ داد؛ پسری جوان در حالی که چاقوی قصابی در دست داشت به هر کسی در پیادهرو میرسید ضربه میزد. مرد، زن، پیر و جوان فرقی نداشت. وقتی این پسر فرار کرد مشخص شد یک مرد کشته شده و 11 زن و مرد نیز مجروح شدهاند. این حادثه خیلی زود تحت بررسیهای پلیسی قرار گرفت و وقتی مردی به نام «حسین» خود را به پلیس قم معرفی کرد همه تصورات مبنی بر اینکه وی شیشهای است از بین رفت چرا که مهاجم نه شیشه میکشید و نه اعتیادی به مواد و سیگار داشت. حسین گفت که عصبانی بوده و از روی خشم دست به این کار زده است. پلیس فردای روز جنایت حسین را برای بازسازی صحنه قتل به میان جمعیت خشمگین نظامآباد برد و وی صحنه قتل را به نمایش گذاشت.