هوشنگ صدفی منتقد در یادداشتی با عنوان «سقوط سیروس مقدم از "دیوار" رسانه ملی» به نقد آخرین سریال سیروس مقدم پرداخت.
ایسنا:
این منتقد در یادداشت خود آورده است: به روایت کارنامه هنری صداوسیما
"سیروس مقدم" تاکنون تجربه کارگردانی ۲۱ مجموعه تلویزیونی را در شبکههای
مختلف تلویزیونی ایران داشته است؛ از این رو می توان به جرأت گفت که مقدم،
حرفهییترین کارگردان سریال سازایرانی است اما با توجه به تجربههای موفق
مجموعهسازی در رسانه ملی باید این واقعیت را پذیرفت که وی در ساخت مجموعه
تلویزیونی "دیوار" نه تنها موفقیتی نداشته است بلکه با توجه به قابلیت و
توانمندی وی در تولید و ساخت برنامههای موفق و متفاوت "چاردیواری"،"زیر
هشت"،"پایتخت" و"تا ثریا " تا حدودی از نظر برنامهسازی و کارگردانی افت
کرده است.
قابلیتهای بازی "مهدی سلطانی" در نقش جمیل و همزاد
پنداری مخاطبان با افراد خلافکار برنامه توانست تاحدودی از افت آن جلوگیری
کند وگرنه بسیج امکانات نیروهای انتظامی برای دستگیری چهار مجرم در
کلانشهر تهران با تواناییهای نشان داده شده هیچ جاذبهای برای بیننده
نداشت بخصوص که در برخی مواقع سادهترین رفتارهای پلیسی هم در فیلمنامه
رعایت نشده بود.
شاید اغلب فیلمسازان توانمند رسانه ملی نتوانند به
اندازه "سیروس مقدم" از امکانات تولیدی مورد نظر دستاندرکاران نیروی
انتظامی در برنامه "دیوار" بهره بگیرند ولی بکارگیری امکانات و تجهیزات
بکار رفته در مجموعه تلویزیونی دیوار هم نتوانست به تولید یک فیلم پلیسی
سفارشی کمک کند. البته گفتن این نوع مسایل برای برنامهای که دو خبرگزاری
معتبر برای ساخت و پرداخت آن کلی تعریف و تمجید کردهاند، انتقاد کردن از
برنامه " دیوار"را کمی دشوارتر میکند ولی با این حال باید واقعیتها را
گفت هر چند که گفتن و نوشتن برای سیروس مقدم و الهام غفوری، این زوج هنرمند
تلویزیونی تلخ باشد.
هوشنگ صدفی سپس به ذکر دلایل خود پرداخته و نوشته است:
«به
دلایل زیر میتوانم ادعا کنم دستاندرکاران ساخت و تولید برنامه دیوار
مخاطبان تلویزیونی را سادهانگار فرض کردند وگرنه طرح برخی گرهها و حوادث
فرعی در برنامه دیوار نه تنها با هیچ منطقی همخوانی ندارد بلکه در بیشتر
موارد موجب آزار مخاطبان عام و توهین به شعور مخاطبان خاص است:
قصه
از همان ابتدا داستان کلیشهیی "دزد و پلیس" را با ارتباطات خانوادگی آن دو
به سبک فیلم فارسی روایت میکند از قضا پسر آقا پلیس عاشق دختر آقا دزده
است و بدتر از آن قرار نیست این دو دلداده به هم برسند. در ابتدای روایت هر
دو شخصیت اصلی "یونس" سرهنگ نیروی انتظامی و "جمیل" دزد مرامنامه خود را
برای مخاطبان تعریف میکنند دیگر لایههای درونی قصه وجود ندارد و مخاطب
خود را برای یک فیلم پلیسی شفاف و روشن آماده میکند.
در صحنه
برخورد مامورنماها و زخمی شدن پسر یونس مخاطب از خود میپرسد چطور سرهنگ
نیروی انتظامی با تجربه نمیتواند از تلفن همراه خود و یا پسرش برای کمک
خواهی استفاده کند علاوه بر آن چطور به راحتی از تبهکاران صدمه میبیند؟ آن
هم پلیس وظیفه شناس و شجاع؟
با وجود حذف یونس از پیگیری عملیات
دستگیری "جمیل" باز چگونه میتوان حضور او را در عملیات توجیه کرد؟ مامور
پلیس در صحنه دستگیری دزدان صرافی به راحتی دو نفر را بیهوش و دستگیر می
کند بدون آنکه نیروی کمکی درخواست کند .شگفت آور اینکه وقتی مامور پلیس تیر
می خورد تازه تیرهای او در حین مرگ به هدف می خورد و ... .
حضور
این همه مامور پلیس در مدرسه برای دستگیری جمیل ناتوانی پلیس را نشان
نمیدهد برای یونس که ابتدای فیلم به عنوان پلیس توانمند میتواند بچهای
را از چنگ تبهکار آزاد کند چطور در برابر جمیل ذلیل میشود. باید بپذیریم
که پروپاگاندای مورد انتظار رییس دایره سینمایی ناجا در سریال "دیوار" ترک
برداشت.
ساخت برخی از صحنه ها هم قابلیت افراد پلیس ، آتش نشانی و
سایر عوامل کارگردانی را مورد تردید قرار داد بخصوص درصحنه بعداز تصادف
جمیل و پسر یونس با وجود نشتی بنزین، کارکرد آتش نشانی زیر سوال می رود مگر
اینکه سیروس مقدم بخواهد گاف دادن همه را بگیرد! تازه بعد از اتمام نجات
افراد داخل آن، اتوموبیل منفجر می شود آن هم بدون رعایت فضا و زمان وقوع
حادثه و ... .»
صدفی در یادداشت ارسالی به ایسنا تاکید کرده است:
«سیروس
مقدم در طول این سالها از قاببندی خاصی برای نشان دادن روحیه درونی
افراد در برنامهسازی تلویزیونی بهره میگیرد به گونهای که اگر در تیتراژ
برنامه تلویزیونی عنوان کارگردانی وی مطرح نشود بیگمان از سبک فیلمبرداری
وی میتوان حدس زد که اثر ساخته اوست اما در دیوار تنها این نوع سبک
فیلمبرداری را میتوان در صحنههای سنگبری و مدرسه مشاهده کرد، در حالی که
در سایر صحنهها به ناچار تسلیم روایت قصه شده و شیوه قاببندی را رعایت
نکرده است.
بازی مهدی سلطانی و تقویت ضد قهرمانان در این برنامه
تلویزیونی شاید یکی از نقاط قوت کار به شمار می آید وگرنه بازی تصنعی
"آتیلا پسیانی" در نقش یونس و سایر بازیگران نیروی انتظامی نتوانست در بین
بینندگان همزاد پنداری خاصی ایجاد کند؛ به نظرم بعد از یک الی دو قسمت
برنامه دیوار، سیروس مقدم به این باور رسید که پرداختن تصنعی به رفتارهای
پلیس وظیفه شناس نمیتواند در مخاطبان تلویزیونی در شرایط اجتماعی امروز
انگیزهای برای تماشای برنامه ایجاد کند بنابراین با تابوشکنی در «دیوار»
توانست تاحدودی مخاطبان را پای قاب تلویزیونی نگه دارد.»
این منتقد در پایان آورده است:
«در
خاتمه باید گفت سیروس مقدم به عنوان کارگردان ژانر اجتماعی در ساخت
برنامههای پلیسی ضعیف است و از عهده این کار برنمی آید و این نوع برنامه
فقط در حیطه توانایی افرادی چون فخیمزاده است؛ بنابراین پیشنهاد میکنم
بهتر است سیروس مقدم به ساخت برنامههای تلویزیونی در ژانر اجتماعی چون
پایتخت، زیر هشت، تا ثریا بپردازد و تجربه کردن در این وادی را به افراد
حرفهای درساخت برنامه های تلویزیونی پلیسی بسپارد.»