وطن امروز:
سيد عابدين نورالديني
برآیند فرمایشات رهبر انقلاب در استان خراسان شمالی چیست؟ چه کسی میتواند با استفاده از مجموعه سخنرانیهای ایشان در این سفر به ارائه یک مجموعه مستند و دقیق بپردازد؟ الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت چرا با تبیین تمدن نوین اسلامی ممتد شد؟ کلیدواژههای ابداعی و نشانهگذاری واژگان در راهبردیترین تاملات را آیا میشود در مجالی اندک و با نگاهی فرانگر فهم کرد؟ تناسب تبیین و تشریح موضوعات «محور مشترک» با مستمعین را چگونه میتوان در قالب یک مجموعه معرفتی تجسم کرد؟ اساسا منشور عقیدتی- سیاسی رهبر انقلاب در سفر خراسان شمالی را کسی دانسته است؟ در دیدار روحانیون، چشمانداز تمدن نوین مسلمانی با کدام تبشیر و تنذیر تشریح شد؟ کدام ضرورتهای الگوی اسلامی هشدار درباره رسوخ سکولاریسم را واجب کرد؟ تلنگرها را همه فهم کردهاند؟ بخش حقیقی تمدن نوین اسلامی چرا با گزارههای ملموس گوشزد شد؟ ضرورت الگوسازی برای سبک زندگی مسلمان متمدن امروزی ناشی از تامل در کدام نظرگاه است؟ در حوزه سیاست روز چرا موضوع «فتنه» دائما مورد اشاره قرار گرفت؟ «الگوی خسته» تا کجا زیست نوین مسلمانی را برمیتابد؟ ثبات سیاسی چگونه محقق میشود؟ و از همه مهمتر، اصالت بخشیدن به رقابت ولو با وجود اختلافات ریشهای و توجه دادن به شیطان اکبر را چطور میتوان با منافع سیاسی و قبیلهای همخوان کرد؟!
این قلم معتقد است رهبر معظم انقلاب بیان و شرح بیشتری در اینباره خواهند داشت و در روزها و ماههای آینده باید در انتظار واکاوی بسیاری از این محورها بود. در این شرایط تنها میتوان به استنباطها و فهمهای عمومی و بعضا انفرادی از برخی محورها بسنده کرد. بگذارید مثال بزنیم.
زیستنوین مسلمانی:
مسؤولان عالیرتبه در جمهوری اسلامی بر این موضوع کاملا متفقالقول هستند که دنیای جدیدی در حال شکلگیری است و پیامهای انقلاب اسلامی ایران میتواند در شکلگیری قواعد این دنیای جدید محوریت داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران اینک در محیط پیرامونی خود شاهد تلاطمهای معرفتی است. تحولات منطقه و معادلات حرکتی آن یک نمونه بارز برای تشخیص قوام و اعتبار انقلاب و جمهوری اسلامی است و در سرزمینهایی بسیار آنسوتر وقتی موعد انتخاب در دوگانه دنیای مدرن و دنیای سلطه میرسد؛ دوستان جمهوری اسلامی همچنان مقبول و مورد احترام مردمانشان هستند. جمهوری اسلامی عیار گفتمانی مدیریت جهانی را سنجیده و میداند چه گوهری برای قواعد دنیای جدید در اختیار دارد. از همین رو مانور بر این سرمایه بسیار پسندیده و لازم است. سرمایهای که از یکسو باید رئوس بومی آن مورد احترام قرار گیرد و مهمتر از آن، بر اساس محتوای معرفتی غنی شود. رهبر انقلاب از سالها قبل در اینباره کدهایی ارائه کردهاند و اینبار در خراسان شمالی این مبحث را در قامت «تمدن نوین اسلامی» مورد اشاره قرار دادند. به معنای دیگر معظمله با علم به این سرمایه عظیم، معتقد به تشکیل تمدن نوین اسلامی در دنیای جدید برای نقشآفرینی در قاعدهسازی هستند. تمدن مورد نظر در حوزه سختافزار در حال تحرک است اما اشاره صریح رهبری مبنی بر عقبماندگی در حوزه اساسي و حقیقی تمدن نوین اسلامی، یعنی نرمافزار یا همان سبک زندگی مسلمان نوین حاکی از شناسایی یک آسیب ماهیتی بسیار تاثیرگذار است. در این راستا طراحی نقشه راه با تمرکز بر سبک زندگی مسلمان امروزی اولویت نخست است. نشاط و سرزندگی عمومی اگرچه شرط لازم برای مجاهدت در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی است اما ورود به همه شئون و رئوس زندگی مسلمان امروزی باید لحاظ شود.
طی سالیان اخیر و ذیل تهاجم گفتمان فرهنگی غرب، سبک زندگی مسلمانان کاملا تغییر کرد. نشانههای این تغییر کاملا مشهود است. از مراودات فردی و اجتماعی تا تغییر ذائقه رفاهی و در نهایت نهادینه شدن لذتمحوری همه نشانه تبعیت از الگوی فرهنگی غرب است. محاسبات زیست مسلمان امروزی، در معادلات غربی انجام میشود و مشخص است که جواب معادلات مسلمان امروزی واجد و فاقد چه ماهیتی است. بدون تردید در شکلگیری یک الگوی جدید، نرمافزار، اثرگذارترین بخش است و اگر این نرمافزار متناسب با سختافزار نباشد، نتایج جدیدی بهدست نمیدهد. بنابراین تمدن نوین اسلامی وابستگی زیادی به سبک زندگی مسلمان امروزی دارد. بر این اساس مشخص است که مقوله «فرهنگ» مهمترین محور تصمیمگیریهای کلان در جمهوری اسلامی خواهد بود. سایر حوزهها نیز باید جهتگیریهای خود را با تصمیمات کلان فرهنگی هماهنگ کنند.
خلأ فرهنگ روز اسلامی در جامعه مسلمان امروزی بیداد میکند. این عارضه هرچه سریعتر باید علاج شود تا در تحقق تمدن نوین اسلامی تسریع شود.
ثبات سیاسی:
حرکت در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی باید بستر مناسب را دارا باشد. در جمهوری اسلامی ایران، در زمان فعلی مهمترین مولفه بسترساز، ثبات سیاسی است. جمهوری اسلامی ایران تلاطمهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. و این موضوع اصلیترین عامل عقبماندگی در فرهنگسازی اسلامی بوده است. بحرانهای سیاسی همواره اولویت فرهنگ را زیرسوال برده است. اینک نظام اسلامی در شرایطی به سر میبرد که نیازمند حرکت به سمت تولید نرمافزار فرهنگی است. فرصتهای جهانی این را میگوید. تولید فکر فرهنگی نیازمند ثبات سیاسی است. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم در شرایط فعلی و با احتساب حرکت در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی، اولویت نخست، تحقق ثبات سیاسی است. حضرت آیتالله خامنهای اندرزها و هشدارهای جدی درباره حفظ ثبات سیاسی مطرح کردهاند. اقتدار نسبت به دشمنان و انصاف و اعتدال نسبت به دوستان در فرمایشات ایشان، نشانگر اهمیت جهتگیری کلان به سوی چشمانداز تمدنی جدید است. اساسا هیچ اولویتی غیراز این نیز نمیتواند موجب نظاممند شدن رفتار یک ملت شود. حقیقتا افق تمدن نوین اسلامی بسیار فرادست است. بدون تردید حرکت در امتداد این افق در ذات خود دربردارنده برکات بسیار است. بنابراین هر مسؤولی در جمهوری اسلامی که دانسته یا ندانسته با کردار خود موجب مخدوش شدن ثبات سیاسی شود؛ بزرگترین خائن به آینده امت اسلامی است. از پرداختن به موضوعات غیرضرور و ابهامآفرین و همچنین نابردباری در مقابل مواضع سیاسی و گره زدن آن به منافع ملی باید پرهیز شود. از آن مهمتر؛ این فرمایشات فصلالخطاب رهبر انقلاب باید منشور سیاسی- اخلاقی در رقابت سیاسی قرار باشد. چراغ سبز به دشمنان، اعم از داخلی و خارجی، مترادف مخدوش کردن ثبات سیاسی است. اشاره مکرر به موضوع فتنه از سوی ایشان در این سفر، نشانگر جایگاه دنباله فتنه در چشمانداز مذکور است. تفاسیر جریانی نادرست از این سخنان، یک نشانه خطرناک تلقی میشود. خط درگیری با دشمن به هیچ وجه نباید تغییر کند. و توپخانهها فقط باید در این خط درگیری استفاده شوند. البته این نکته باید گوشزد شود که عاقبت فتنهگران، آینه عبرت گروههاست بنابراین از ارائه تحلیلهای بودار مثل لزوم حضور دشمنان در رقابت برای تحقق انتخابات پرشور باید به جد پرهیز شود. در این شرایط 2 نکته باید محل تامل قرار گیرد:
1-اسلوب راهبری حضرت آیتالله خامنهای یک محور برجسته دارد که کسی نمیتواند منکر آن شود و آن استفاده از همه ظرفیتها و توانمندیهای «دوستان» است. ایشان حتی کارکرد «نصیحت» را در کارزارهای سیاسی گوشزد میکنند.
2-در آستانه نهضت فرهنگسازی اسلامی در کشور، باید توجه داشت که الگوی ولایتمداری نوین ارائه و عرضه شود. نمیتوان مدعی کوشش برای فرهنگسازی اسلامی با محوریت ایران شد اما فصلالخطاب ولی فقیه را در معادلات جناحی تجزیه کرد. اینک که رهبر انقلاب پیشرو در تحقق بخشیدن به افقهای فرادستی شدهاند؛ شایسته است همه جایگاههای حکومتی و سیاسی در این مسیر نقشآفرینی کنند تا در مسیر تولید فکر اسلامی در طراحی سبک زندگی، خود به خود نوعی ولایتمداری محوری در همه شئون نمودار شود. اگرچه چشماندازی که رهبر انقلاب ترسیم کردند بسیار جذاب و محرک است اما سادهلوحی درباره تمرکز فعالیتها را تجویز نمیکند. باید از همه ابزارهای ممکن، بویژه رسانه استفاده شود تا نوعی محافظت و پاسداری از این الگو محقق شود. شاید بتوان جرات به خرج داد و گفت، سفر خراسان شمالی مبدأ سنجش رفتارهاست. چه دوست و چه دشمن.