بولتن نیوز: رفت و آمد وزرا در دولت های احمدی نژاد برای بسیاری عجیب بود و البته تعداد آن نیز در سپهر سیاسی ایران بی سابقه بود و ان شالله تاریخی نیز خواهد شد.
از جمله وزرایی که کیفیت رفتن او برای بسیاری از ناظران سوالات فراوانی را برانگیخت، منوچهر متکی بود که هنوز هم پاسخ قانع کننده ای از سوی کسی ارائه نشده است.
برخی بر این باورند که اختلاف نظرات ما بین متکی و احمدی نژاد کار را به چنان وضعیتی کشاند که آن اقدام کذایی به وقوع بپوندد.
بی ارتباط ندیدیم که یکی از مصاحبه های منوچهر متکی را پس از سال ها منتشر کنیم و میزان تطابق نظرات ایشان با رهبری را بر عهده خوانندگان محترم بگذاریم تا بار دیگر محکمه تاریخ به وظیفه خود عمل نماید.
لازم به ذکر است که مصاحبه پیش رو در آذر ماه سال 89 توسط مجله مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
پیش از این مصاحبه دیدار متکی و کلینتون در بحرین این ذهنیت را ایجاد نمود که ایران و آمریکا در صدد برقراری مجدد رواط سیاسی هستند که متکی در این باره توضیح می دهد.
چه موقع ممکن است سلام و علیک رسمی بین ایران و آمریکا برقرار شود؟ علیرغم اینکه خیلیها وضعیت فعلی را دشوار میبینند، آیا ممکن است تا پایان دوره شما چنین اتفاقی بیافتد؟
فکر می کنم از بخشهای جذاب و رسانهای عبور کردیم و به سؤال جدی و رسمی شما رسیدیم. ببینید، این بحثی اساسی است، یک بحث جدی است، بحثی است که پیشینه سی و یکی، دو ساله دارد. فراز و نشیبهای 32 سال گذشته به علاوه آنچه پیش از این 32 سال وجود داشته، پرونده قطوری را بین ایران و آمریکا ایجاد کرده که ورود به بحث روابط ایران و آمریکا را بهعنوان یک امر آسان و ساده جلوهگر نمیکند. اینجا بحث زمان مطرح نیست، بلکه بحث گیرها و مسائلی است که در این مسیر سنگلاخ مناسبات ایران و آمریکا وجود دارد. البته من همیشه تعاملات بین ایران و آمریکا را به دو بخش تقسیم کردهام؛ یک بخش موضوع روابط بین ایران و آمریکاست که در حال حاضر در دستور کار ما بهعنوان دستگاه دیپلماسی نیست.
البته مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در شیراز این بیان را داشتند که این بدان معنا نیست که ما تا ابد نمیخواهیم با آمریکا رابطه داشته باشیم. لذا تا رسیدن به آنچه به روابط دو جانبه ایران و آمریکا یا روابط دیپلماتیک، روابط سیاسی و به قول جنابعالی به سلام و علیکهای رسمی و کاری بین دو کشور بر میگردد، فاصله قابل توجهی داریم. اما من از بخش دوم به عنوان مسائل بین ایران و آمریکا نام میبرم؛ یعنی موضوعاتی که هم ایران و هم آمریکا را متأثر میسازد و بخشی از آنها مسائلی است که در منطقه ما وجود دارد. اگر پیرامون این موضوعات مثل مسائل افغانستان و عراق، تلاشهایی در جهت اتخاذ مواضع درست صورت بگیرد ما قاعدتاً استقبال میکنیم. یعنی چه؟ یعنی آمریکاییها هشت سال است سیاست غلطی را در قبال افغانستان اتخاذ کرده اند. این سیاست غلط موجب کشتار یکصد هزار نفر و زخمی شدن افراد بیشتری در افغانستان شده است. حالا کسانی به ما میگویند که شما نمیخواهید به افغانستان کمک بکنید! پاسخ می دهیم ما کمک خودمان را میکنیم، اما مشکل از دیگران است.
اگر سیاستهای آمریکا اصلاح شود، استقبال میکنیم. ما بر اساس خواست مقامات عراق سه دور با مقامات آمریکایی در عراق مذاکره کردیم و به آنها فهماندیم که امنیت عراق به نفع منطقه و به نفع ایران است. علت شکست سیاست آمریکا در عراق را به آنها فهماندیم. از آن مذاکرات به این طرف میبینیم که نگاه به مسائل عراق بر محور عراقیزه شدن مسائل عراق قرار گرفته و جلو میرود، یعنی همه پروندههای عراق از جمله پرونده مسائل امنیتی آن کشور باید به دست خود دولت عراق سپرده شود و مردم عراق ببینند که دولت منتخب خودشان با پدیده ناامنی، تروریسم و اقدامات تروریستی مبارزه میکند. در افغانستان هم در کنفرانسی که حدود مردادماه در کابل برگزار شد، اعلام کردیم مسائل افغانستان باید افغانیزه شود، یعنی نیروهای خارجی خودشان را به عنوان حکومتکنندگان بر افغانستان نشان ندهند، بلکه اجازه بدهند منتخبان مردم افغانستان کشورشان را اداره کنند. نیروهای خارجی لاجرم باید از منطقه بروند؛ الآن نمیروند، شش ماه دیگر یا سال آینده بروند. آنها نهایتاً باید این منطقه را ترک کنند. بنابراین صرف نظر از روابط رسمی، مسائلی بین ایران و آمریکا وجود دارد که قابل پیگیری است.
ممکن است پیگیریها و ارتباطات ناشی از حل مسائل ایران و آمریکا منجر به بهبود تعاملات بخش اول بشود یا خیر؟
ما در همین اموری هم که مسائل بین ایران و آمریکاست، آمریکاییها را جدی نمیبینیم. شرایط کنونی آمریکا شرایط بسیار شکنندهای است. همین بحث تبادل سوخت برای آقای اوباما یک امکان و فرصت بود. وقتی ایشان به آقای لولا و آقای اردوغان نامه نوشت و از آنها خواست بدنبال تبادل سوخت بروند، آنها آمدند و بیانیه تهران صادر شد. آقای لولا بهعنوان یک قهرمان به برزیل بازگشت و جایگاهی که مجدداً بین مردم برزیل پیدا کرد، باعث شد کاندیدای مورد حمایت او در برزیل رأی بیاورد. آقای اردوغان هم بهعنوان کسی که فاتح بوده و با همکاری ایران به نتیجه جدیدی رسیده است در بازگشت به کشورش، نظراتش در رفراندومی که در آنجا داشتند، آرای مردم را جلب کرد. آقای اوباما میتوانست برنده دیگر این پرونده باشد، اما آقای اوباما که خودش درخواستکننده بود، به طرف قطعنامه حرکت کرد. نتیجه چه شد؟ نتیجه آن شد که انتخابات میاندورهای کنگره به شکست ایشان انجامید. بنابراین نوعی نابسامانی در تصمیمسازی در آمریکا وجود دارد و اینها کار را مشکل میکند.
بهنظر میرسد برای رسیدن به اهدافمان در حوزه سیاست خارجی، بیش از اندازه روی دیپلماسی سیاسی تأکید داریم، در حالی که با توجه به ظرفیتهای کشورمان میتوانیم روی دیپلماسی فرهنگی تأکید کنیم.
روابط خارجی موضوعي مرکب است، یعنی حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، اجتماعی و حوزههای مختلف روابط بین کشورها را در برمیگیرد. بدیهی است که دیپلماسی فرهنگی بخش تأثیرگذارتر روابط جمهوری اسلامی ایران با دیگران است، به دلیل اینکه فرهنگ این ملت از گذشتههای دور، نه الزاماً در روابط دولتی، حتی بخش وسیعی توسط ایرانیان و توسط مجموعههای حقیقی و حقوقی که به خارج میرفتند، منتقل میشده و فرهنگ ایران همه جا اثرگذار بوده است.
در حال حاضر چطور؟
در حال حاضر موضوعات سیاسی و امنیتی و مسائلی که امروز جهان با آنها دست و پنجه نرم میکند، بیشتر خودنمایی میکند. امروز تحولات دنیا در مقایسه با 60 سال گذشته بیسابقه است. در 60 سال گذشته بعد از پایان جنگ جهانی، مجموعهای از بازیگران بینالمللی به نام فاتحان جنگ، مکانیزمهایی را در قالب سازمان ملل و سازمانهای وابسته به آن طراحی کردند تا حکمرانی بر جهان را آنگونه که خود میخواستند، طراحی و تدوین کنند. تصویب کنوانسیونهای مختلف در زمینههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بینالمللی با چنین رویکردی شکل گرفت. این سازوکارهای تدوین شده پس از 50 سال به بنبست رسیده است. سرخوردگان از جنگ جهانی که برای جلوگیری از جنگی دیگر سازمان ملل را بهوجود آوردند، برای اینکه در یک دوره 200 ساله دیگر در اروپا مقابل هم به ستیز برنخیزند، اتحادیه ایجاد کردند، اما در دهه پایانی قرن گذشته و دهه آغازین قرن جدید با بحرانهایی مواجه شدند که حسب قاعده و طبق روال نباید این بحرانها بوجود نمیآمد. چرا بهوجود آمد؟
چرا؟
به علت مناسبات ظالمانهای که داشتند. پیشرفت های ارتباطات با بهرهگیری از فنآوری توانست ناگفتههای جاری در جهان را برای مردم بازگو کند. ارتباطات توانست پشت صحنههای این تحولات را به جهان نشان دهد. مردم با چهره نسبتاً واقعیتری از مسائل جاری جهان مواجه شدند. کسانی در دنیا به اين مناسبات اعتراض کردند. همه مورخان معاصر بیان میکنند که نهضت امام خمینی(ره) قله عصیانی بود که در جامعه جهانی ایجاد شد و توانست کلام حق و حرف جدیدی را بیان کند. این حرف جدید برای بازیگرانی که 50-40 سال آسوده، سنگرها را یکی پس از دیگری به نفع خودشان فتح میکردند، چالش ایجاد کرد.
تعبیری که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در دو سمینار قبلی سفرا داشتند، این بود که وقتی شما موضع حقی را بیان میکنید، بر کسانی که مناسبات ناعادلانه جاری را نگهبانی میکنند، سخت میآید و برای شما چالش ایجاد میکنند. این چالش را شما به عنوان دیپلماتها فرصت تعریف کنید. وقتی ما تلاش میکنیم این مواضع را تبیین کنیم، نزاع سیاسی پیش میآید. آنوقت طرف مقابل برای شما مسأله میسازد. در همین مسألهسازی دوباره دچار اشتباه میشوند، دچار پارادوکس میشوند، دچار تناقضی میشوند که نمیتوانند از آن دفاع کنند. سالها تلاش میکنند بگویند دموکراسی و لیبرالدموکراسی غرب، اما شما میبینید در جایی مثل فلسطین یا کشورهای دیگر که انتخابات برگزار میشود، اما نتیجهاش مطلوب اینها نیست؛ آنوقت آن را نفی میکنند و در مقابل نتیجه انتخاب مردم ایستادگی میکنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
وزیری حرفه ای و ارزشگرا بود