وطن امروز:
پیش از این درباره آمار ایرانیان خارج از کشور و اختلاف فاحش آمار
ادعایی دراینباره مطالبی در «وطنامروز» منتشر شد اما از آنجا که روند
انتشار ادعاهایی در این باره تداوم دارد؛ لذا باید واقعیاتی را صریحتر
بیان کرد. بگذارید کمی ملاحظات را کنار بگذاریم البته نه همه ملاحظات را.
جدیدترین آمار ادعایی را معاون امور اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور
مطرح کرده است. بر اساس آمار وی، جمعیت ایرانیان مقیم آمریکا یک میلیون و
400هزار نفر است. امارات با 800 هزار نفر در رتبه بعدی است. بر اساس این
آمار، انگلیس و کانادا با 410 هزار، آلمان با 210هزار، فرانسه با 155 هزار و
سوئد با 110 هزار ایرانی بیشترین کشورهایی هستند که ایرانیان در آنجا حضور
دارند.
آیا این آمار را میپذیرید؟
بگذارید با چند گزاره مشهود در اینباره بحث کنیم .
1ـ در ایالات متحده آمریکا سرشماری در بازههای 10 ساله برگزار میشود.
اداره سرشماری فدرال آمریکا کمتر از 2 سال قبل با همکاریNGOهای ایرانی در
این کشور تعداد ایرانیان مقیم این کشور را سرشماری کرد. نتیجه این سرشماری
نشان میداد 289 هزار و 465 ایرانی در سراسر آمریکا زندگی میکنند! به
اعتقاد شما آیا دولت مرکزی ایالات متحده آمار ایرانیان مقیم این کشور را
کمتر از عدد واقعی اعلام میکند؟! یا چون اهداف سیاسی دارد به بزرگنمایی
تعداد آنان اهتمام دارد؟
درباره آمار ایرانیان در سایر کشورهای ادعا شده هم تفاوتی در همین
مقیاس مشاهده میشود. دولت بریتانیا 3 سال قبل یعنی در سال 2009 اعلام کرد
تعداد ایرانیان مقیم این سرزمین حدود 58 هزار نفر است.
اداره آمار کانادا نیز در سال 2008 اعلام کرد تعداد ایرانیان مقیم این
کشور 41 هزار و 290 نفر است. اما بر مبنای آمار سازمان ثبت احوال ایران،
برای هرکدام از این آمار باید ضریب 4 اعمال کرد!
درباره فرانسه نیز آخرین آمار رسمی دولت این کشور درباره آمار ایرانیان
مقیم، مربوط به سال 2000 است که رقم 19 هزار نفر را نشان میدهد. البته
به دلیل هزینههای هنگفت زندگی در پاریس، معمولا درصد کمتری از مهاجران
ایرانی در این کشور زندگی میکنند هرچند دارای گذرنامه فرانسوی باشند.
با این قیاس مشهود اینک باید پرسید چرا آمار ارائه شده در ایران بسیار بیشتر از آمار رسمی اعلام شده در کشورهای میزبان است؟!
2ـ مورد امارات را به دلیل مختصات متفاوت آن به صورت جداگانه بررسی
میکنیم. ادعا شده است حدود 800 هزار «مهاجر» ایرانی در امارات زندگی
میکنند! وقتی این آمار به جامعه اعلام میشود قاعدتا در مقابل آن موضع
میگیرد چراکه برای ایرانیان، مورد امارات ملموستر از سایر کشورهاست. آیا
واقعا 800 هزار مهاجر ایرانی در امارات مقیم هستند؟ بله! شاید رقم آنان
بیشتر از این هم باشد اما آنچه محل بحث و اختلاف است؛ ناهمگونی اطلاق واژه
«مهاجر» به این افراد است. امارات متحده یک تجارتخانه جهانی است. یعنی محل
کسب و کار است. اکثریت قریب به اتفاق ایرانیانی که شهروند امارات نیز به
حساب میآیند؛ دائما در مسیر ایران
آمد و شد میکنند و در تعریف تخصصی حوزه مهاجرت، اصطلاحا «دو خانهای»
هستند. این افراد بهواسطه فعالیت اقتصادی خود مدتی از سال را در امارات
زندگی میکنند. آیا این تعداد از ایرانیان «مهاجر» هستند؟ متاسفانه در
مفاهیم و مختصات معنایی واژه مهاجرت و یافتن مصادیق آن سهلانگاری میشود.
لازم است مراجع مرتبط با موضوع ایرانیان خارج از کشور در اینباره دقت
داشته و نهایت مراقبت را انجام دهند. صرفا به هر کسی که مدتی در ایران
نباشد، مهاجر گفته نمیشود.
3ـ سازمان ثبت احوال کشور دارای تکالیف مشخصی است. در اصول هفتگانه
وظایف این سازمان، تنها میشود یک مورد را پیدا کرد که موضوع آمار ایرانیان
خارج از کشور را در آن محدوده در نظر گرفت. بند 7 از وظایف این سازمان
«تهیه آمارهای جمعیتی» را تکلیف کرده است. اکنون سوال اینجاست که فرآیند
آمارگیری ثبت احوال در حوزه ایرانیان خارج از کشور چیست؟ بگذارید راههای
احتمالی را بررسی کنیم. برخی خانوادههای ایرانی مقیم خارج، برای
فرزندانشان که در خارج از ایران متولد شدهاند نیز شناسنامه ایرانی
میگیرند چراکه در این حالت نیازی به اخذ ویزا برای ورود به ایران نخواهند
داشت. یا مورد دیگر از طریق یارانههاست. آیا این راهها پایه مناسبی برای
حصول آمار ایرانیان مقیم خارج است؟! به هیچ وجه! هیچ راهی برای تکمیل آمار
مربوط به ایرانیان مقیم خارج از کشور نیست چراکه هیچ مکانیسمی تعبیه نشده
تا شهروندان ایرانی که شهروند دیگر کشورها میشوند را تشخیص داد. به عنوان
یک نمونه بسیار ملموس، تا پس از فرار محمدرضا خاوری کسی از تابعیت دوگانه
وی باخبر نبود! بنابراین تنها راه دریافت آمار واقعی از ایرانیان مقیم خارج
از کشور، ارتباطات قدرتمند کنسولی از طریق وزارت امورخارجه است. به همین
دلیل هیچکدام از آمار ارائه شده در داخل را نمیتوان به عنوان آمار
ایرانیان مقیم خارج پذیرفت چراکه مبنای محاسباتی دقیق و علمی ندارند.
بنابراین آمار بیشتر تخمینی و در اغلب موارد تخيلي است.
4ـ اما نکتهای که در ابتدای این نوشته تصریح شد باید درباره آن
ملاحظات را کنار گذاشت؛ برخی شائبههای بسیار جدی در ارائه آمارهای
غیرواقعی است. چندی پیش با یکی از بنیانگذاران شورایعالی ایرانیان مقیم
خارج وزارت امورخارجه همکلام شدیم. یکی از دغدغههای ایشان کنار رفتن دغدغه
رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشور و جایگزین شدن منافع شخصی و گروهی
در اولویتهای این شورا بود. یک نهاد که فلسفه تشکیل آن ارائه خدمات
همهجانبه به قشری از مردم است را تصور کنید. قاعدتا بخش عظیمی از بودجه
این نهاد وابسته به عدد جامعه آماری خدماتگیرنده است. اگر در اعلام این
جامعه اعداد جابهجا شوند قاعدتا یک «رقم هنگفت» جابهجا میشود! بگذارید
دامنه ملاحظات را کمی محدودتر کنیم. متاسفانه در اطراف برخی سفارتخانههای
ایران، یک اکیپ دلالی تشکیل شده که حقوق قانونی ایرانیان خارج از کشور را
به هزینه گزاف به آنان میفروشند! برخی ایرانیان مقیم ایالات متحده به دلیل
اکاذیب این اکیپها درباره برخورد نظام با آنان در صورت ورود به خاک
ایران، بعضا تا 2 دهه از ملاقات خانواده خود محروم بودند و با پرداخت مبالغ
کلان به این دلالها در ترکیه خانواده خود را ملاقات میکردند که البته در
این مورد خاص خوشبختانه دفتر حافظ منافع ایران اقدامات موثری انجام داد.
موارد دیگری نیز وجود دارد که فعلا از ورود به آن خودداری میشود.
اما نکته بسیار مهم درباره آمار ایرانیان خارج از کشور این است که
متاسفانه ارادهای در کار است که بدون توجه به تبعات سیاسی آمار، منافع
فردی و گروهی را در آمارسازی دنبال میکند. در این باره شایسته است نهادها و
مراکز نظارتی و امنیتی کمی توجه کنند تا مانع کاسبیهای آماری از این
موضوع بسیار مهم شوند؛ موضوعی که در کمترین حالت مانع خدماترسانی مناسب به
ایرانیان مقیم خارج میشود.