کد خبر: ۸۵۴۲۲۶
تاریخ انتشار:
مسیر سخت تغییرات ساختاری در صداوسیما

حسن عابدینی و چالش احیای اعتبار رسانه ملی

حسن عابدینی، فردی با تجربه‌ای قابل‌توجه در حوزه رسانه و ارتباطات، با حکمی از رئیس رسانه ملی به عنوان معاون سیاسی جدید سازمان صداوسیما منصوب شد. او که سابقه دو سال معاونت امور استان‌های رسانه ملی را در کارنامه دارد، دارای دکترای سیاستگذاری عمومی است و در طول سال‌ها فعالیت خود در صداوسیما و دیگر رسانه‌های کشور، مسئولیت‌های متعددی بر عهده داشته است. ا
حسن عابدینی و چالش احیای اعتبار رسانه ملی

گروه فرهنگی: حسن عابدینی، فردی با تجربه‌ای قابل‌توجه در حوزه رسانه و ارتباطات، با حکمی از رئیس رسانه ملی به عنوان معاون سیاسی جدید سازمان صداوسیما منصوب شد. او که سابقه دو سال معاونت امور استان‌های رسانه ملی را در کارنامه دارد، دارای دکترای سیاستگذاری عمومی است و در طول سال‌ها فعالیت خود در صداوسیما و دیگر رسانه‌های کشور، مسئولیت‌های متعددی بر عهده داشته است. این انتصاب، با وجود سابقه پربار و توانمندی‌های مدیریتی عابدینی، در فضایی از تردید و خوش‌بینی محتاطانه صورت گرفته است.

رزومه برجسته عابدینی؛ از خبرنگاری تا مسئولیت‌های کلیدی

به گزارش بولتن نیوز، حسن عابدینی نه تنها سابقه خبرنگاری، مجری‌گری و کارشناسی برنامه‌های تلویزیونی را در شبکه‌های مختلف صداوسیما دارد، بلکه مسئولیت‌های مدیریتی متعددی را نیز تجربه کرده است. از ریاست خبرگزاری صداوسیما تا مدیریت اخبار خارجی و همکاری با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، او فردی شناخته‌شده در عرصه رسانه‌های داخلی است. وی علاوه بر این مسئولیت‌ها، سابقه تدریس در دانشگاه‌های مختلف کشور را نیز دارد و در برنامه‌های تلویزیونی مانند «صف اول» و «گفتگوی ویژه خبری» نقش‌آفرینی کرده است.

سیاست‌های انحصارگرانه و چالش‌های پیش روی عابدینی

اما در پشت پرده این انتصاب‌ها، مسائل مهم‌تری نهفته است. بسیاری از ناظران معتقدند که مشکل اصلی رسانه ملی نه در توانایی‌های افراد، بلکه در سیاست‌های انحصارگرانه و جناحی است که در سال‌های اخیر بر این سازمان حاکم شده است. نگاه محدود و فاقد جامعیت برخی مدیران به طراحی‌ها و برنامه‌ریزی‌های صداوسیما، باعث شده که این سازمان نتواند با جامعه ۸۵ میلیونی ایران ارتباطی موثر برقرار کند و مخاطب خود را از دست بدهد.

در سال‌های اخیر، رسانه ملی در ایران به دلیل برخورد انحصارطلبانه‌اش با اخبار و اطلاعات با انتقادات گسترده‌ای مواجه شده است. این نوع نگاه نه تنها به پویایی و تنوع در محتوا آسیب می‌زند، بلکه تأثیرات عمیقی بر تصمیم‌گیری‌ها، از جمله عزل و نصب‌های مدیریتی دارد. بسیاری از تغییرات مدیریتی که در این رسانه صورت می‌گیرد، به نظر نمی‌رسد که حاصل یک فرایند دقیق و حساب‌شده باشد، بلکه بیشتر به عنوان یک اتفاق تصادفی یا واکنشی به بحران‌های مقطعی دیده می‌شود.

انحصارطلبی رسانه‌ای به معنای کنترل یک‌جانبه اطلاعات و جلوگیری از دسترسی به منابع خبری متنوع و چندوجهی است. در چنین فضایی، جریان آزاد اطلاعات و بحث‌های عمومی جای خود را به روایت‌هایی از پیش تعیین‌شده می‌دهند. در رسانه ملی ایران، این پدیده به گونه‌ای آشکار مشاهده می‌شود؛ به طوری که بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که این نهاد تنها به تبلیغ ایدئولوژی‌ها و منافع گروه‌های خاص می‌پردازد و کمتر به ارائه تحلیل‌های عمیق و بی‌طرفانه توجه دارد.

یکی از مهم‌ترین نشانه‌های این نوع نگاه انحصاری، فرایندهای عزل و نصب‌های مدیریتی در رسانه ملی است. در بسیاری از موارد، این تغییرات نه بر اساس شایستگی و توانمندی افراد، بلکه بر اساس تمایلات سیاسی و گروهی صورت می‌گیرد. مدیرانی که به پست‌های کلیدی منصوب می‌شوند، اغلب افراد نزدیک به گروه‌های قدرت هستند و به ندرت تخصص کافی در زمینه‌های مدیریتی و رسانه‌ای دارند. 

این فرایندها نشان‌دهنده نبود یک سیستم شفاف و حساب‌شده برای انتخاب مدیران است. به جای آنکه این عزل و نصب‌ها نتیجه بررسی‌های دقیق و کارشناسی باشد، بیشتر به عنوان پاسخی به فشارهای داخلی و بیرونی و یا برای رفع بحران‌های کوتاه‌مدت انجام می‌شود. نتیجه چنین عملکردی، ناکارآمدی و عدم پیشرفت در رسانه ملی است.

هرچند در برخی موارد عزل و نصب‌هایی در سطح مدیران ارشد یا میانی رسانه ملی انجام می‌شود که ممکن است امیدوارکننده به نظر برسد، اما باید به این نکته توجه کرد که چنین تغییراتی به تنهایی کافی نیست. اگر این تغییرات به عنوان بخشی از یک برنامه جامع اصلاحات ساختاری انجام نشود، تنها یک حرکت مقطعی خواهد بود و نمی‌تواند مشکلات بنیادین رسانه ملی را حل کند. 

تغییر مدیران بدون تغییر در نگرش‌ها و سیاست‌های کلان رسانه‌ای، همچنان باعث خواهد شد که رسانه ملی نتواند نقش واقعی خود را در اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه و حرفه‌ای ایفا کند. در واقع، این تغییرات به نوعی شبیه به جابجایی صندلی‌ها در یک کشتی در حال غرق شدن است؛ جایی که اصل مشکل به ساختار و شیوه عملکرد کشتی مربوط می‌شود.

یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی که رسانه ملی با آن مواجه است، نبود شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها و پاسخگویی به افکار عمومی است. این نهاد به دلیل اینکه به طور مستقیم تحت نظارت دولت و نهادهای خاص قرار دارد، اغلب از نظارت‌های عمومی و پاسخگویی به مخاطبان خود دور است.

این وضعیت باعث شده تا عزل و نصب‌ها نیز بدون هیچ‌گونه توضیح و گزارش شفافی انجام شود، و مخاطبان از دلایل واقعی این تغییرات بی‌خبر بمانند.

بنابراین، تنها راه برای بهبود وضعیت عزل و نصب‌ها و افزایش کارآمدی رسانه ملی، ایجاد یک سیستم شفاف و پاسخگو است که در آن تغییرات مدیریتی بر اساس شایستگی، تجربه و توانایی افراد انجام شود، نه بر اساس ملاحظات سیاسی یا گروهی.

لذا می‌توان گفت که نگاه انحصارطلبانه رسانه ملی و عزل و نصب‌های بی‌برنامه‌ای که در این نهاد رخ می‌دهد، باعث شده است تا این رسانه نتواند به طور مؤثر و کارآمد نقش خود را در جامعه ایفا کند. برای تغییر این وضعیت، نیاز به یک بازنگری جدی در سیاست‌ها و ساختارهای رسانه ملی وجود دارد. اصلاحات ساختاری و شفافیت در فرایندهای تصمیم‌گیری از جمله اقداماتی است که می‌تواند رسانه ملی را به سمت حرفه‌ای‌تر شدن و خدمت به منافع عمومی سوق دهد. بدون چنین تغییراتی، هر گونه عزل و نصب تنها یک اتفاق مقطعی خواهد بود که در بلندمدت تأثیری بر بهبود وضعیت نخواهد داشت.

اگرچه انتصاب عابدینی به فال نیک گرفته می‌شود، اما تغییرات ساختاری و عمیق‌تری لازم است تا صداوسیما بتواند جایگاه خود را در میان مردم بازسازی کند. عملکرد سازمان در دوره تصدی‌گری جبلی نشان داده که تغییرات محدود نمی‌تواند مشکلات ریشه‌دار این نهاد را حل کند. به ویژه اینکه برخی تحلیلگران بر این باورند که جبلی نیز در روند تصمیم‌گیری‌های مهم سازمان نقش چندانی نداشته و دیگران جای او را پر کرده‌اند.

نیاز به تغییر رویکرد در جذب مخاطب

برای موفقیت در مدیریت رسانه ملی، عابدینی باید ابتدا عملکرد معاون قبلی را به دقت آسیب‌شناسی کند. مشکل اصلی سازمان در این است که سیاست‌های محدودکننده و انحصارگرانه باعث شده تا مخاطبان از رسانه ملی فاصله بگیرند. مدیرانی که رسانه ملی را با حزب و گروه خود اشتباه گرفته‌اند، نه تنها توانایی جلب مخاطب ندارند، بلکه به شکاف ارتباطی میان صداوسیما و جامعه دامن زده‌اند.

عابدینی و جبلی باید بدانند که موفقیت سازمان در انجام وظایف ذاتی خود نه در پیروی از جریان‌های سیاسی خاص، بلکه در پر کردن خلاء ارتباطی میان رسانه و مردم است. تنها با اولویت قرار دادن نیازهای جامعه و مخاطبان گسترده‌ی کشور می‌توان انتظار داشت که سرمایه اجتماعی صداوسیما و اعتماد عمومی نسبت به نهادهای حاکمیتی ارتقاء یابد.

رسانه ملی به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان ارتباطی و اطلاع‌رسانی یک کشور، نقشی کلیدی در شکل‌دهی به افکار عمومی، آگاهی‌بخشی و ارتقای سطح فرهنگ عمومی جامعه دارد. با این حال، در دهه‌های اخیر، شاهد کاهش اعتماد و علاقه مردم به رسانه ملی ایران هستیم. کاهش مخاطبان و روی‌گردانی از این رسانه نشان‌دهنده شکافی عمیق میان آنچه رسانه ملی ارائه می‌دهد و آنچه مخاطب از آن انتظار دارد، است. برای بازگرداندن مخاطبان به رسانه ملی، نیاز به تغییرات معقول و اساسی احساس می‌شود. این تغییرات باید در چندین حوزه از جمله محتوا، سیاست‌گذاری، فناوری و نحوه ارتباط با مخاطبان صورت بگیرد.

حسن عابدینی و چالش احیای اعتبار رسانه ملی

۱. تغییر در سیاست‌های محتوا

یکی از دلایل اصلی کاهش مخاطب رسانه ملی، رویکرد یک‌جانبه و بعضاً محافظه‌کارانه آن در تولید محتوا است. این رسانه به جای ارائه برنامه‌های متنوع و بازتاب دهنده تمام جنبه‌های جامعه، اغلب به تولید برنامه‌هایی می‌پردازد که بیش از حد ایدئولوژیک، جهت‌دار یا تکراری هستند. در این شرایط، مخاطب حس می‌کند که رسانه ملی نمی‌تواند واقعیت‌های جامعه را به‌طور کامل و بی‌طرفانه بازتاب دهد.

برای جذب مجدد مخاطب، رسانه ملی باید به تولید برنامه‌های متنوع‌تر و بازتر بپردازد که طیف وسیعی از موضوعات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را پوشش دهند. این رسانه باید بتواند فضای گفت‌وگوی آزاد و سازنده را فراهم کند و به جای تمرکز بر تبلیغ یک دیدگاه خاص، امکان شنیدن صدای تمام اقشار جامعه را مهیا سازد.

۲. استفاده از تکنولوژی‌های نوین

دنیای رسانه در دهه‌های اخیر تحولات چشمگیری را تجربه کرده است. با ظهور شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های پخش آنلاین و رسانه‌های دیجیتال، مخاطبان به راحتی می‌توانند به محتوای متنوع و جهانی دسترسی پیدا کنند. در این میان، رسانه ملی در استفاده از تکنولوژی‌های نوین و انطباق با تحولات دیجیتالی تا حد زیادی عقب مانده است.

برای جذب مخاطب، رسانه ملی باید در زمینه فناوری سرمایه‌گذاری بیشتری کند. پلتفرم‌های دیجیتالی قوی، برنامه‌های چندرسانه‌ای، اپلیکیشن‌های کاربرپسند و استفاده از هوش مصنوعی برای بهینه‌سازی محتوا، از جمله ابزارهایی هستند که می‌توانند این رسانه را به سطح رقابتی جهانی برسانند. همچنین، باید از پلتفرم‌های اجتماعی بهره‌برداری بهتری صورت گیرد تا مخاطبان بتوانند به‌طور مستقیم با رسانه ملی در ارتباط باشند و نظرات خود را به اشتراک بگذارند.

۳. بازنگری در ساختار مدیریتی و سیاست‌گذاری

یکی از مشکلاتی که رسانه ملی با آن مواجه است، نبود انعطاف در ساختار مدیریتی و سیاست‌گذاری‌های آن است. مدیریت رسانه ملی باید از حالت متمرکز و دستوری خارج شود و به سمت مدیریت مشارکتی و مبتنی بر تخصص حرکت کند. به‌جای انتصاب مدیران از طریق روابط سیاسی و جناحی، باید از افراد متخصص و با تجربه در حوزه رسانه استفاده شود که توانایی درک نیازهای مخاطبان و شناخت تحولات جهانی رسانه را داشته باشند.

علاوه بر این، سیاست‌گذاری‌های رسانه ملی باید با توجه به نیازهای روز جامعه و در تعامل با نخبگان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی انجام شود. این تغییرات می‌تواند به تولید محتوای متناسب با نیازهای واقعی جامعه و افزایش اعتماد مخاطبان منجر شود.

۴. ایجاد فضای بازتر برای نقد و گفت‌وگو

یکی دیگر از دلایل کاهش مخاطب رسانه ملی، محدودیت‌های اعمال‌شده بر نقد و گفت‌وگوی آزاد است. این رسانه به‌طور سنتی از نقدهای سازنده و گفت‌وگوهای آزاد در موضوعات حساس اجتماعی و سیاسی پرهیز کرده است. این مسئله باعث شده تا مخاطبان به رسانه‌های دیگر روی آورند که فضای بازتری برای بیان نظرات و انتقادات فراهم می‌کنند.

رسانه ملی باید فضایی را برای گفت‌وگوهای آزاد و سازنده ایجاد کند، به‌طوری که مخاطبان بتوانند به‌راحتی نظرات و دیدگاه‌های خود را درباره مسائل مختلف بیان کنند. برنامه‌هایی که به تحلیل بی‌طرفانه مسائل اجتماعی و سیاسی می‌پردازند و از کارشناسان مختلف و با دیدگاه‌های متنوع دعوت می‌کنند، می‌توانند به افزایش اعتماد مخاطبان کمک کنند.

۵. توجه به نیازهای نسل جوان

نسل جوان امروز به دلیل دسترسی گسترده به منابع اطلاعاتی خارجی و رسانه‌های دیجیتال، انتظارات بالاتری از رسانه‌ها دارند. آن‌ها به دنبال محتوای خلاقانه، جدید و متنوع هستند که با زندگی و علایق آن‌ها سازگار باشد. متأسفانه رسانه ملی در تولید برنامه‌هایی که جذابیت کافی برای این قشر داشته باشد، ضعیف عمل کرده است.

برای جذب نسل جوان، رسانه ملی باید به سمت تولید محتوایی حرکت کند که با سبک زندگی مدرن و نیازهای جوانان همخوانی داشته باشد. برنامه‌های آموزشی، سرگرمی، اجتماعی و فرهنگی که به زبان نسل جدید سخن می‌گویند و از فرم‌های نوین رسانه‌ای بهره می‌برند، می‌توانند به جذب این قشر کمک کنند. همچنین باید از افراد خلاق و توانمند در حوزه‌های گوناگون دعوت به همکاری شود تا ایده‌های جدید و جذاب را در تولید محتوا پیاده کنند.

۶. افزایش تعامل با مخاطبان

در دنیای رسانه‌های امروزی، مخاطب نقش فعالی دارد و از طریق تعامل با رسانه‌ها به شکل‌دهی محتوا کمک می‌کند. رسانه ملی باید به تعامل با مخاطبان خود توجه بیشتری داشته باشد. این تعامل می‌تواند از طریق ایجاد نظرسنجی‌ها، دریافت بازخوردهای مستقیم از طریق شبکه‌های اجتماعی و برنامه‌های تعاملی محقق شود. 

مخاطبان باید احساس کنند که رسانه ملی به نظرات و نیازهای آن‌ها توجه دارد و برنامه‌های خود را بر اساس این بازخوردها بهبود می‌بخشد. به این ترتیب، حس اعتماد و تعلق مخاطبان نسبت به رسانه افزایش خواهد یافت.

رسانه ملی به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباطی در جامعه، باید تغییرات معقول و اساسی را در سیاست‌ها، ساختار مدیریتی و محتوای خود اعمال کند تا بتواند با رقابت در عرصه جهانی و جذب مخاطبان داخلی موفق عمل کند. این تغییرات باید شامل تولید محتوای متنوع و بی‌طرفانه، استفاده از فناوری‌های نوین، ایجاد فضای بازتر برای گفت‌وگو و تعامل با مخاطبان، و توجه به نیازهای نسل جوان باشد. تنها در این صورت است که رسانه ملی می‌تواند به عنوان یک نهاد معتبر و محبوب در میان مردم بازتعریف شود و نقش خود را به عنوان یک رسانه مؤثر و قدرتمند ایفا کند.

آیا عابدینی می‌تواند تغییرات اساسی را رقم بزند؟

با توجه به رزومه و توانمندی‌های عابدینی، او این ظرفیت را دارد که روند تحولات در رسانه ملی را تسریع کند. با این حال، چالش اصلی او مقابله با سیاست‌های محدودکننده‌ای است که ریشه در ساختار و مدیریت کلان سازمان دارد. آیا عابدینی می‌تواند از سد این سیاست‌های انحصارگرانه عبور کند و رسانه ملی را به مسیر جذب مخاطب و ارتباط واقعی با مردم بازگرداند؟ تنها زمان می‌تواند پاسخ این سوال را مشخص کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین