پس از آنكه از چندين هفته قبل برخي اخبار و افشاگري ها نشان مي داد يك توطئه صهيونيستي- آمريكايي در منطقه در حال شكل گيري است ديروز بطور رسمي بررسي طرح موسوم به اتحاد بحرين و عربستان در رأس دستور كار نشست كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس قرار گرفت.
البته در نشست قبلي شوراي همكاري خليج فارس كه در دسامبر سال گذشته- آذر90- برگزار شد عربستان اين ايده را پيش كشيده بود كه كشورهاي عضو بايد از مرحله «همكاري» به مرحله «اتحاد» به توافق برسند.
اكنون پس از پنج ماه كه آن ترفند و دسيسه سعودي ها ناكام ماند تلاش مي شود تا در قالب طرح اتحاد بحرين و عربستان اين بار بستر شكل گيري اتحاديه ميان كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس در مسير توافقات اوليه قرار بگيرد و به عبارتي گام نخست آن برداشته شود.
بنابراين در گام اول وزير اطلاع رساني بحرين روز گذشته پيرامون طرح اتحاد اين كشور و عربستان اعلام كرد: «بحرين موافقت كرده است كه با عربستان سعودي در چهار محور «امنيت»، «دفاع»، «اقتصاد» و «امور خارجي» متحد شود.
اما اين نوشته تلاش مي كند تا فراتر از عنوان پرزرق و برق «اتحاد» ميان آل خليفه و آل سعود اصل ماجرا را مورد واكاوي قرار دهد.
در ابتداي بحث اين نكته گفتني است كه بدترين شكل پرداختن به طرح اتحاد ميان بحرين و عربستان اين است كه درگير مباحث پرپيچ و خم حقوقي شد و بدون توجه از اصل اتفاقي كه در حال افتادن است، تنها در دالان الفاظ و واژگان حقوق بين الملل گرفتار شد.
اينكه آيا اين طرح به لحاظ حقوقي «اتحاد» است يا «الحاق» بحرين به عربستان است و يا بحث شود كه آيا بحرين «تحت الحمايه» قرار مي گيرد يا عربستان «قيموميت» بحرين را عهده دار مي شود و به جهت مفاهيم حقوقي كداميك از اين واژه ها در بحث كاربرد دارد در دايره اهميت ثانويه قابل پرداختن است.
بدون شك اتفاقي كه افتاده است اگر در حالت فرض «الحاق»، «تحت الحمايگي»، «قيموميت» و يا حتي «مستعمره شدن» باشد واجد ارزش حقوقي نيست و هيچ حقي را براي آل خليفه و آل سعود به دنبال نخواهد داشت چون به وضوح مشخص است كه نمي شود حقوق يك ملت را وجه المصالحه زدوبندها و ترفندها و دسيسه هاي سياسي و شيطاني قرار داد.
از همين روي، جاي كمترين ترديدي وجود ندارد كه تصميم گيري درباره موضوعاتي مانند «اتحاد» يا «الحاق» و غيره تنها در صلاحيت آحاد يك ملت است كه بايد از طريق همه پرسي مشخص شود كه آيا اراده ملت بر اين مسئله قرار گرفته است يا خير.
بنابراين آنچه كه محرز است و نمي توان آن را پنهان كرد اين است كه حاكمان آل خليفه و آل سعود آنهم در شرايطي كه مشروعيت آنها بر باد رفته است نمي توانند توافقاتي اينچنيني انجام دهند و حتي اگر اين توافقات در نشست شوراي همكاري خليج فارس باشد باز هم سيماي اين اقدام غيرقانوني و توطئه ننگين قابل رتوش نخواهد بود.
بنابراين فارغ از مباحثات حقوقي ديالكتيك از يكسو و يا در نقطه مقابل مباحث سطحي و دم دستي پيرامون طرح اتحاد عربستان و بحرين بايد به سراغ مسايل اصلي و تبيين واقعي صورت مسئله رفت. در اينجا چند نكته قابل اعتناست:
1-اگر بپذيريم همچنانكه «سميره رجب»- وزير اطلاع رساني بحرين- اعلام كرده است بحرين در چهار محور امنيتي، دفاعي، اقتصادي و سياست خارجي با عربستان، «متحد» خواهد شد و بر طرح «اتحاد» توافق كرده اند سؤال كليدي اين است كه چراحاكمان بحرين به اين كار دست زده اند؟ به تعبير روشن تر آل خليفه از طرح اتحاد با عربستان چه نفعي مي برد؟
پرسش بعدي كه در واقع پلي خواهد بود براي رسيدن به پاسخ، اين است كه آيا طرح اتحاد را مي شود جداي از تحولات منطقه خاورميانه و بيداري اسلامي ارزيابي كرد؟
پاسخ به سؤالاتي كه طرح شد پيچيده نيست و كافي است تامل و درنگي بر تحولات بحرين از فوريه 2011 تا هم اكنون داشته باشيم.
مردم بحرين بيش از 15ماه است كه عليه حكومت آمريكايي آل خليفه قيام كرده اند و شعله اين قيام به شهادت حركت ها و تجمعات و راهپيمايي هاي اعتراضي انقلابيون نه تنها به سردي نگراييده است بلكه در پهنه اي گسترده تر زبانه كشيده است.
بنابراين در شرايطي كه آل خليفه در سركوب قيام مردم بحرين و خاموش كردن آتشفشان اعتراضات و خيزش هاي انقلابيون ناكام بوده است به آل سعود متوسل شده است تا در قالب اين طرح به اصطلاح «اتحاد» جلوي حركت هاي انقلابي و اعتراضي فزاينده را بگيرد. اما اين اقدام عجزآلود آل خليفه حاوي يك پيام مهم است كه ناخواسته به آحاد مردم و انقلابيون تقديم كرده است: «شكست سنگين آل خليفه در بستر بيداري اسلامي و پيروزي بزرگ ملت بحرين». اگر آل خليفه در مديريت انقلاب و اعتراضات گسترده و عميق مردم موفق بود آيا با عربستان بر سر طرح «اتحاد» توافق مي كرد؟
2-توافق آل خليفه بر سر طرح «اتحاد» با آل سعود تنها شكست فاحش حاكمان مستبد و مرتجع رژيم آل خليفه را نشان نمي دهد بلكه در سوي ديگر بر وضعيت شكننده و متزلزل سعودي ها دلالت دارد.
نكته مهم اين است كه عربستان نيز از طرح «اتحاد» با بحرين طرفي نخواهد بست و اهداف شوم آل سعود محقق نخواهد شد.
بطور مشخص اين سؤال به ميان مي آيد كه هدف عربستان از شكل گرفتن طرح اتحاد با بحرين چيست؟ آيا چيزي جز اشغال و تصرف به اصطلاح قانوني است؟ سؤال بعدي اين است كه اين توطئه را به چه منظوري در قالب قانون و توافق با كشور بحرين انجام مي دهد؟
پاسخ اين سؤالات را نيز بايد در فضاي تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي طي 15ماه گذشته به ارزيابي نشست. بطور روشن يكي از اهداف اصلي عربستان در انعقاد يك توافق با آل خليفه در قالب «طرح اتحاد» اين است كه پيروزي قطعي مردم بحرين بر آل خليفه را نزديك مي بيند و براي پيشگيري از تشكيل يك حكومت اسلامي در بحرين، طرح الحاق را پيش كشيده تا از وقوع اين اتفاق قطعي پيشگيري كرده و يا وقوع آن را هرچه ممكن است با تاخير روبرو كند. اين خيال خام در حالي است كه جمعيت مناطق شرقي عربستان كه شيعيان هستند 15 درصد جمعيت اين كشور بوده و يك جمعيت بالغ بر 4 ميليون نفري را شامل مي شود.
اما اشتباه بزرگ آل سعود اين است كه طرح اتحاد و طرح هايي از اين دست نه فقط توان جلوگيري از پيروزي انقلابيون مسلمان بحرين را ندارد بلكه ظرفيت به ميدان آمده در بحرين را به ظرفيت شيعيان منطقه شرقي عربستان نيز مي افزايد. مگر طرح خاورميانه بزرگ و بعد طرح خاورميانه جديد كه در مقياسي منطقه اي و با پشتيباني آمريكا و رژيم صهيونيستي و برخي از همين حاكمان مرتجع عربي براي مهار الگوي انقلاب اسلامي به صحنه آورده بودند توانست جلوي الهام بخشي انقلاب اسلامي را بگيرد؟
مگر نه اينكه حتي صهيونيست ها و تندروهاي آنها مانند نتانياهو و باراك اعتراف كردند كه بهار عربي - بخوانيد بيداري اسلامي - متاثر و الهام گرفته از انقلاب خميني است كه مانند سه دهه پيش همچنان پيش برنده است و به جلو حركت مي كند؟
اكنون آيا اين طرح اتحاد كه ميان دو رژيم رو به سقوط آل خليفه و آل سعود بسته شده است مي تواند جلوي الگوي انقلابي جوانان مبارز و شجاع بحرين را بگيرد كه علي رغم تمام اقدامات متجاوزانه و سركوبگرانه آل خليفه و سعودي از پا ننشسته اند.
يادآور مي شود از همان ابتداي خيزش و خروش جوانان و ملت انقلابي بحرين عليه حاكمان مستبد و ديكتاتور آل خليفه، آل سعود نيز به بهانه پيمان «سپر جزيره» به بحرين قشون كشي كرد و در كشتار و خونريزي مردم مظلوم اين كشور شريك جرم آل خليفه بود ولي آيا قيام پرشور و انقلاب بيداربخش ملت بحرين متوقف شد؟ بي شك پاسخ منفي است.
بنابراين هدف شوم عربستان از شكل گيري طرح اتحاد با بحرين به منظور جلوگيري از الگوي انقلابي به عربستان نه تنها نتيجه بخش نيست بلكه اتفاقا اين طرح به اصطلاح اتحاد منجر به آن مي شود آنچه كه آل سعود در بحرين، بحران مي داند به عربستان نيز منتقل شود.
به تعبير ساده تر و البته راهبردي، اتحاد آل خليفه و آل سعود و سياسيون مفلوك اين دو رژيم كارگر نخواهد بود ولي در بستر تحولات كنوني منطقه، اتحاد انقلابيون ميان مردم بحرين و عربستان قطعا راهگشا خواهد بود.
و بالاخره بايد گفت: علاوه بر شكست معنادار آل خليفه در انقلاب ملت بحرين و شكنندگي و تزلزل آل سعود در جلوگيري از شكل گيري حركت هاي اعتراضي در عربستان، مشكلات ديگري نيز وجود دارد كه طرح اتحاد ميان اين دو رژيم را ابتر خواهد كرد.
از جمله مشكلات اصلي اختلاف كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس كه اين طرح را در دستور كار دارند و از همه مهم تر بيداري ملت ها و افكار عمومي منطقه در بستر بيداري اسلامي است كه با اينگونه طرح ها و توطئه ها ترور نخواهد شد.
با اين وضعيت بايد گفت كمك گرفتن آل خليفه از آل سعود مصداق اين است كه؛ «كوري عصاكش كور دگر شود»
حسام الدين برومند
اگر خاموش بنشینی گناه است
ایران خاموش نخواهد نشست!