بولتن نیوز : ترور و حذف فیزیکی نیروهای اسلام و انقلاب همواره زمانی از سوی دشمن صورت پذیرفته است که نوعی استیصال و درماندگی از پیشروی و پیگیری اهداف انقلاب اسلامی در دل و عمل دشمن بوجود می آید.
ملت ایران که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون با این استراتژی مدعیان حقوق بشر به خوبی آشنا هستند در این روزها به سالگرد عروج مردی نزدیک می شوند که نام او صیاد و کار او صید دل های مشتاق بود.
به همین بهانه نگاهی کوتاه به زندگی و علل ترور این شخصیت بزرگ تاریخ انقلاب اسلامی داریم.
صیاد از هبوط تا عروج
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 در کبود گنبد مشهد به دنیا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش، که از عشایر فارس بود، به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبهای خاص برخودار بود، از این رو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقه مند شد. او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانوادههای نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت می کرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محل پرورش وی شدند.
او پس از پیروزی انقلاب با رحیم صفوی و حجت الاسلام سالک آشنا میشود و با یکدیگر پیمان می بندند که از پادگان های اصفهان حفاطت نمایند. پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به غرب اعزام می گردد و با هماهنگی ارتش و سپاه سنندج را آزاد می کنند. لیاقت های سرگرد در کردستان موجب می گردد تا با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گردد.
اختلافات سرهنگ علی صیاد شیرازی با بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی موجب برکناری وی و خلع دو درجه می گردد. اما دیری نپایید که بنی صدر سقوط کرد و محمد علی رجایی به ریاست جمهوری رسید و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام میشود.
سرهنگ علی صیاد شیرازی در مرداد سال 1365 از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با پیشنهاد آیت الله خامنهای و تصویب رهبر کبیر انقلاب به سمت نمایندگی امام در شورای عالی دفاع منصوب شد. در سال 66 به درجه سرتیپی نایل آمد. سرتیپ صیاد شیرازی در سال 67 در عملیات مرصاد که مرزهای غرب ایران مورد هجوم منافقین قرار گرفته بود منافقین را شکست داد.
سرانجام صیاد شیرازی در مقام جانشینی ریاست ستاد کل به خدمت مشغول شد. تیمسار سرتیپ صیاد شیرازی در 16 فروردین 1378 با حکم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل آمد. اما در صبح روز 21 فروردین 78 توسط منافقین ترور شد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت در راه حق دست یافت.
اعتراف غربی ها به نیرو و انگیزه الهی صیاد
نشریه مالین چاپ فرانسه در سال ۱۳۶۲ امیر سرافراز ارتش را اینگونه توصیف میکند: « برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد؛ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد.
قدی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند.
این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد.
او با سادگی میگوید: «من یک سرباز اسلام هستم.»
هدف او بر سر جای خود نشاندن رژیم مزدور صدام حسین است. او درباره اختلاف و جداییاش از بنیصدر میگوید: «ما میخواستیم برای خدا بجنگیم ولی او میخواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس بودم.»
صیاد شیرازی، محرک این ارتش شهیدپرورِ در خدمتالله است که تا به حال بسیاری از ناظران بینالمللی را به اشتباه و انحراف کشانیده است.
صیاد شیرازی به گونهای دلرحمانه لبخند میزند و پیروزیهای متوالی ایران را یادآوری میکند:«هدف ما اشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست و منظور دفاع از پشت مرزهایمان و یا اشغال تمام عراق نیست. دفاع ما، تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت...بگویید که نیروهای واقعی انقلاب اسلامی هنوز آشکار نشده است. ما میخواهیم انسان را پاک و خالص گردانیم. آنهایی که کشته میشوند میدانند که به هرحال پیروزمندانه میمیرند و این مهم است.»
ترور صیاد نتیجه کینه منافقین و حزب بعث
صیاد شیرازی که توانسته بود با اتکا به فضل الهی و توانمندی های سرشار خویش ضربه های سهمگینی را به منافقین و حزب بعث طی 8 سال جنگ تحمیلی وارد سازد، بر اساس سنت دیرینه منافقین، ترور او در دستور کار قرار گرفت تا بلکه با حذف فیزیکی او اندکی از آلام منافقین کاهش یابد.
کینه توزی منافقین و حزب بعث از ابتدای جنگ به شدت شعله ور گردید. به گفته دكتر الجنابي(محقق عراقی):
«نام صياد شيرازي براي اولينبار توسط عوامل مزدور بعثي كه در كردستان ايران مشغول آشوب و بلوا بودند به ضداطلاعات و استخبارات ارتش عراق وارد شد و همان زمان بود كه با دستور تصفيه اين افسر جوان و انقلابي ايران، رژيم عراق به كشتن او دستور داد. اين دستور توسط نماينده بعثيها در تشكيلات ضدانقلابي كومله به همراه اسامي 27 پاسدار، ارتشي و حزباللهي ايران دراستان كردستان صادر شد.
نام صياد شيرازي بيش از هر افسر ارتش ايران در سرويسهاي امنيتي و جاسوسي رژيم صدام ديده ميشد كه اطلاعات آن عمدتا از سوي منافقين و مزدوران صدام در كردستان ايران تهيه و تنظيم شده بود.
برابر سندي كه زمان آن به نبردهاي سنگين چزابه برميگردد، از صياد شيرازي به عنوان احياگر ماشين جنگي ارتش جمهوري اسلامي ايران نام برده شده است. سرويسهاي امنيتي عراق در خصوص اين فرمانده ايراني از چند تن از اسيران ايراني بازجويي ميكنند و بالاخره در گزارش روزانه خود به ستاد عالي ارتش صدام كه ديكتاتور عراق آن را مطالعه ميكرد در خصوص شهيد صياد شيرازي مينويسند: اين فرمانده ايراني وحدت عملياتي بين نيروهاي سپاه و ارتش را به شدت پشتيباني ميكند و از افسران مورد اعتماد رهبري ايران است. وي با انتقال تجربيات و آموزش نظامي به پاسداران و بسيجيان موافقت نموده و جاده صافكن بنبستهايي شده است كه در زمان بنيصدر رييسجمهوري معزول ايران بين ارتش و سپاه بهوجود آمده بود...»
علاوه بر این نقش کلیدی صیاد در عملیات هایی چون فتح المبین و آزادسازی خرمشهر به آتش کینه حزب بعث دامن زد و بر آن افزود و همین پیروزی های صیاد بود که موجب گشت در سال 1366 در جلسهاي كه در منطقه الرشيد بغداد و در يك مجموعه تفريحي برپا شد مسوولين امنيتي عراق بهخاطر عدم توفيق منافقين در ترور صياد شيرازي از تروريستهاي منافق انتقاد كردند.
منافقین و پیروزی های متعدد سردار ارتش اسلام
در کنار خشم حزب بعث عراق از صیاد شیرازی، دومین گروهی که بیشترین ضربات را از سوی این امیر دلاور ارتش اسلام متحمل شدند، منافین و تروریست ها بودند که شکست در عملیات مرصاد اوج آن بود.
مجاهدين خلق که به غلط فكر مي كردند مردم در نتيجه طولاني شدن جنگ با عراق، خسته شده اند و با توجه به آسیب های مادی - معنوی جنگ، مردم ایران از مجاهدین خلق استقبال کرده و از حمايت از نظام جمهوري اسلامي ایران دست خواهند کشید.
علاوه بر اين، فرماندهان مجاهدین خلق در اين انديشه بودند كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جبهه جنوب زمينگير شده و توان عمليات مضاعف گسترده را نخواهد داشت.
با همين تحليل هاي غلط بود كه مسعود رجوي رهبر سازمان مجاهدین خلق با تحلیل های احساسی درباره نظام جمهوری اسلامی ایران مدعی شده بود: «طلسم جنگ در حال شكستن است. رژيم شل شده بايد ضربه كاري را بزنيم.»
اما واقعيات آنگونه نبود كه رجوي فكر مي كرد. آنها درعملياتی علیه کشورمان كه از آن به نام «فروغ جاويدان» ياد مي كردند به سختي شكست خوردند.
فرماندهي نيروهاي ايران را در این عملیات صياد شيرازي برعهده داشت. در اين نبرد حدود دو هزار نفر از اعضای مجاهدين خلق كشته شدند.
اين آمار از سوي خود مجاهدين خلق 1263 نفر اعلام شد. همين امر سبب شد تا مجاهدين خلق شديدا كينه صياد شيرازي را به دل گرفته و درصدد ترور وي برآيند.
شهيد صياد شيرازي در خاطرات خود مي گويد« شبانه خودم را با يك فروند هواپيماي فالكون، به كرمانشاه رساندم و صحنه پيشروي دشمن را از نزديك مشاهده كردم و متوجه اوضاع شدم ،... نيمه شب چهارم تيرماه بود و تا ساعت يك و نيم نتوانستيم ماهيت دشمن را به دست آوريم ... ساعت 5 به پايگاه رفتم... يك تيم ارتش آماده شد ابتدا خودم با يك هلي كوپتر 214 براي شناسايي دقيق و هماهنگي به سمت مواضع حركت كردم و به اين ترتيب اولين عمليات را عليه نيروهاي مهاجم و منافق آغاز كرديم.»
مجموعه این عوامل موجب گشت تا منافقین با پشتیبانی و تشویق حزب بعث به ترور صیاد شیرازی اقدام نمایند. دلایل مجاهدین برای این اقدام پنهان نماند و در اطلاعیه های نظامی خود که تماما در ویژه نامه نشریه مجاهد به همین مناسبت انتشار یافت حول سه محور جمع بندی شده است:
1- نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق.
2- نقش شیرازی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب سال 57.
3- نقش وی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که مجاهدین خلق با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قرار دادند.
شادی منافقین از ترور صورت گرفته به اندازه ای بود که يكي از اعضاء سابق مجاهدين خلق درباره واكنش مجاهدین خلق به ترور صياد مي گويد: « ترور صياد يك اتفاق ويژه بود و سازمان هم سنگ تمام گذاشت. آن روز جشن عمومي اعلام شد و تير هوايي، شيريني و شام جمعي هم دادند. اتفاقي كه به ندرت مي افتاد. مسعود هم در يك نشست عمومي اين ترور را تبريك گفت. بالاخره شهيد صياد يكي از فرماندهان بزرگ عمليات مرصاد بود كه ضربه سختي به پيكر سازمان وارد كرد.»
دو روز پس از شهادت شهيد صياد شيرازي نیز در حاليكه صدام به تازگي از تكريت و كاخ پيچ در پيچش بازگشته بود از «حمود» منشي خود خواست مراتب تشكرش را از منافقين به دليل ترور اين افسر ايراني به آنها ابلاغ و به قصي پسر جنايتكار و فاسدش نيز دستور داد به سران منافقين پاداش دهد. صدام به حمود گفته بود كاش اين ترور در سالهاي اول جنگ رخ ميداد.
و بدین ترتیب صیاد در 21 فروردین 1387 از میان ما پرکشید اما به برکت خون او و همرزمان شهید او بود که قطار انقلاب اسلامی با سرعت بیشتری به کار خود ادامه داد و ادامه همین خط ترور، تعبیر وعده پیرجماران است که:«بکشید ما را زنده تر می شویم».
ترور نخبگان نظامی و علمی جمهوری اسلامی در حالی ادامه دارد که سکوت مجامع مدعی حقوق بشر و پشتیبانی علنی آنها از سازمان های تروریستی نظیر مجاهدین برای همیشه تاریخ به یادگار خواهد ماند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بهشت بر تو مبارک ای دلیر مرد اقیانوس عشق و شجاعت