گروه سیاسی: 13 مهر ماه 1344 امام خمینی از ترکیه به تبعیدگاه دوم یعنی کشور عراق، اعزام شدند. با استقرار امام در نجف فصل جدیدی از مبارزت علیه رژیم پهلوی رقم خورد. رژیم نیز متقابلا در پی یک قدرتنمایی شاهانه برآن شد تا در برابر فعالیتهای امام و طرفداران ایشان با شدت بیشتری مقابله كند. نخستین اقدام برای این کار اشغال و غارت مدرسه فیضیه قم بود. یورش به منزل امام در قم و بازرسی از آن، واكنش دیگری رژیم بود. در اقدامی دیگر، رژیم چند تن از مسئولان شهریه امام را دستگیر و تبعید کرد. اما این اقدامات تأثیری در روند مبارزه نداشت. رژیم ناچار شد جهت دور كردن امام از مردم، ایشان را به كشوری مانند هند تبعید كند. انتشار این شایعه چنان واكنش شدیدی در میان مردم و نیروهای مبارز در پی داشت كه رژیم از اجرای آن منصرف شد.
به گزارش بولتن نیوز، روز 13 مهر ماه 1344 حضرت امام به همراه فرزندشان آیتالله حاج آقا مصطفی از ترکیه به تبعیدگاه دوم یعنی کشور عراق، اعزام شدند. به محض اقامت امام در نجف سیل نامه و تلگراف به سمت ایشان سرازیر شد. علما و شخصیتهای مختلف از نقاط گوناگون ایران، به ویژه از حوزه علمیه قم، سعی كردند با ارسال نامه و تلگراف، خوشحالی خود را از تشرف ایشان به عتبات عالیات آشكار نمایند. امام در این تاریخ از طریق روحانیون متعهد با مردم سخن میگفت و در پاسخ پیامها، تلگرافها و نامههایی كه از حوزههای علمیه، مقامات روحانی و مردم دریافت میكرد «پیامهایی مبنی بر ادامه مبارزه علیه دولت» و «عدم تضعیف حوزهی علمیهی قم» ارسال مینمود. نامهها و پیامهای ایشان در میان طلاب قم و روحانیان مقیم تهران پخش و دست به دست میشد.
با این حال امام نخستین اعلامیه خود را پس از تبعید به عراق در تاریخ 27 فروردین 1346 /5 محرم 1387 خطاب به حوزههای علمیه صادر كرد و در پی آن نامه سرگشادهای نیز برای امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت فرستاد. در پیام آن حضرت به حوزههای علمیه جسارت و شهامت برای مبارزه و امید به پیروزی قریبالوقوع موج میزند. امام با رسوا كردن نقشهی استعمار كه «محو اسلام و احكام مقدس قرآن» و «محو و مسخ قانون اساسی است» علمای اسلام و جوانان را به استقامت و پایداری فرا میخواند و به ملت ایران، با صراحت نوید میداد «كه دستگاه با شكست مواجه خواهد شد». در پیام دیگری خطاب به امیرعباس هویدا نیز امام با صراحت و قاطعیت به افشاگری پرداخت و بیدادگریها و قانونشكنیهای رژیم ایران را برملا كرد. جشنهای غیرملی را كه هر سال چندین بار برگزار میشد، مصیبتی جانگداز «برای اسلام و مسلمین و ملت فقیر و پابرهنهی ایران» دانست و رژیم را به همكاری با صهیونیسم و بازگذاشتن دست آژانس یهود در ایران محكوم كرد.
این نامه آخرین پیامی است كه امام برای نصیحت و اتمامحجت خطاب به یكی از مسئولان رژیم شاه فرستاد. ایشان با این كار رسالت خویش را برای پند و اندرزگویی با طاغوت كه «شاید به خود آید و از خدا بهراسد» انجام دادند.
در خرداد سال 1346، ژوئن 1967، نیروی هوایی اسرائیل با یك حملهی غافلگیرانه سیفرودگاه ممالك عربی مصر، سوریه، اردن، عراق و لبنان را درهم كوبید و بیش از 500 هواپیمای آنها را در روی زمین، یا در آسمان منهدم كرد. به دنبال آن، نیروهای زمینی آن كشور قسمتی از اراضی اردن و سوریه و تمامی صحرای سینای مصر را به اشغال خود درآورد.
علل شكست اعراب و پیروزی چشمگیر اسرائیل در این جنگ نخست ضعف بنیهی دفاعی اعراب بود؛ زیرا كودتاهای پیدرپی و تصفیهها و كشت و كشتارهای متعاقب آن منجر به تضعیف روحیهی سربازان و افسران سپاه اعراب شده بود. دلیل دیگر، ثبات سیاسی اسرائیل و كمكهای مالی و نظامی كشورهای اروپایی و بهخصوص امریكا به این كشور بود. رژیم ایران نیز كه در آن زمان با جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر سخت مخالف بود و با رژیمهای عربی هم میانهی خوبی نداشت، پنهانی از اسرائیل حمایت میكرد.
با بروز این تهاجم امام كه معتقد بود ایدئولوژی اسلامی مرز نمیشناسد و مسئله دفاع از حقوق مسلمانان در عرصهی روابط بینالملل از اوجب واجبات است، با صدور اعلامیهای، تهاجم اسرائیل را محكوم كرد و هرگونه رابطهی سیاسی، نظامی و اقتصادی را با آن كشور حرام دانست. انتشار این اعلامیه كه در حقیقت فتوای زعیم بزرگ جهان اسلام بود و مصاحبهی رادیویی امام در مخالفت با یهود و قطع رابطه با اسرائیل ضربهی بزرگی برای نقشههای استكبار جهانی محسوب میشد. علما و روحانیون آگاه از این حركت امام پشتیبانی و بسیاری از آنها به پیروی از ایشان اعلامیه صادر كردند.
ادامه یافتن نهضت امام در تبعیدگاه و پیگیری مبارزات ایشان از راههای جدید كه با هر حركت، موجی در میان اقشار بیدار و آگاه اجتماع ایران پدیدار میكرد، شاه را نگران و وحشتزده نمود، چراكه باور نمیكرد امام با آن جوّ حاكم بر نجف بتواند مبارزات خود را علیه رژیم ایران دنبال كند. ازاینرو در پی یك قدرتنمایی شاهانه برآن شد تا در برابر فعالیتهای امام و طرفداران ایشان با شدت بیشتری مقابله كند. نخستین اقدام برای اجرای این تصمیم اشغال و غارت مدرسه فیضیهی قم بود. محل مذكور از دیرباز سنگر اصلی مبارزه علیه رژیم بود و شعارنویسیهای انقلابی و الصاق اعلامیههای امام بر در و دیوار این مدرسه همواره برای مأموران مسلح ساواك و شهربانی دردسر میآفرید.
به دنبال اشغال مدرسه فیضیه قم بهوسیلهی ساواك، بار دیگر مجاهدان روحانی یكپارچه به حركت درآمدند. در قم و تهران و بعضی شهرستانها بهعنوان اعتراض به این عمل غیرقانونی رژیم شاه، مراجع روحانی دست به اعتصاب زده و از اقامه نماز جماعت و تشكیل مجالس مذهبی خودداری كردند. محصلان علوم اسلامی نجف نیز با سخنرانی در نماز جماعت و راهپیمایی در خیابانها از علمای نجف برای پایان دادن به اعمال خشونتآمیز ایران استمداد خواستند.
موج مخالفت و اعتراض، سرانجام رژیم را به عقبنشینی واداشت و مدرسه فیضه قم دوباره باز شد، امّا برای جبران این شكست ساواك برگزاری مراسم و روضهخوانی و سوگواری در منزل امام در قم را ممنوع اعلام كرد و آقای پسندیده را بهطور رسمی و برخلاف قانون از اقامت در قم منع نمود.
یورش به منزل امام در قم و بازرسی از آن، واكنش دیگری در برابر صدور اعلامیه امام بود. با صدور این فرمان منزل امام در قم، با تشریفات قانونی و با حضور نمایندهی دادستان محل بهطور كامل مورد بازرسی قرار گرفته و كلیهی كتابها، جزوات، نشریات و اعلامیههای موجود در كتابخانه منزل پس از بازرسی به تهران منتقل گردید. همزمان با این یورش غیرقانونی به منزل امام، كتابخانه جدیدالتأسیس ایشان در قم، بهنام كتابخانه «ولیعصر» نیز به یغما برده شد. در این تهاجم وحشیانه هزاران جلد كتابهای علمی، فلسفی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی آن كتابخانه به تاراج رفت و در كتابخانه نیز مهروموم گردید.
واكنش دیگر رژیم شاه، پس از بازرسی و بستن منزل و كتابخانه امام این بود كه مسئولان پرداخت شهریه امام را در قم به ساواك فراخواند و با تهدید و ارعاب از آنها التزام گرفت كه از پرداخت شهریه امام در قم خودداری كنند. به دنبال آن چند تن از مسئولان شهریهی امام دستگیر و تبعید شدند. ساواك بار دیگر به جمعآوری رساله عملیهی امام- كه از سال 1344 خرید و فروش آن ممنوع اعلام شده بود- تأكید كرد و بهمنظور فشار هرچه بیشتر بر پیروان راستین امام دستور داد از مسافرت آنها به مكه جلوگیری شود. حتی زمانی رسید كه رژیم از شدت استیصال و به جهت آنكه حربهی دیگری برای تضعیف امام و نهضتش نمییافت، كوشید با متهم نمودن ایشان به همكاری با كمونیستها، چهرهی امام را نزد مردم مخدوش كند. امّا آگاهی و روشنبینی مردم در این مرحله باعث شد تسلیم توطئههای عوامفریبانهی رژیم و حزب توده نشوند و همچون گذشته ـ بلكه بیش از آن ـ رهبر بیدار خویش را مورد حمایت قرار دهند. در نجف نیز امام به موقعیت محكمی دست یافته بود و مورد حمایت قشرهای مختلف مردم و روحانیون بود. محبوبیت امام بهتدریج باعث افزایش نگرانی رژیم ایران شد تا آنجا كه شاه دوباره به اندیشهی تغییر تبعیدگاه امام افتاد و درصدد بود جهت دور كردن امام از ایرانیان و مسلمانان، ایشان را به كشوری مانند هند تبعید كند. امّا انتشار این شایعه چنان واكنش شدیدی در میان مردم و نیروهای مبارز در پی داشت كه رژیم از اجرای آن منصرف شد.
منبع؛ مبارزات امام خمینی به روایت اسناد (در دوران تبعید در نجف)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com