گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیهم السلام) بودکه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسید.
به گزارش بولتن نیوز، حضرت عبدالعظیم(ع) حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و الثناء و امام جواد و امام هادی علیهمالسلام را درک کرده و در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ هجری قمری زمان امامت و ولایت امام هادی( علیهالسلام) از دنیا رفت و حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری به زیارتگاه شیعیان تبدیل شده است.(١)
بر اساس روایات، ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام) برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین (ع) است.
برخی شیعیان نزد امام هادی(علیه السلام) رفته و گفتند؛ ما از زیارت کربلا آمدیم و حضرت در جواب فرمود: که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرده اید.
حضرت عبدالعظيم حسني علیهالسلام کیست؟
حضرت عبدالعظيم بن عبداللّه بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب، از بزرگان روات و علما و صاحب ورع و تقوا است و از اصحاب امام جواد و امام هادي علیهمالسلام و احاديث بسيار از ايشان روايت كرد.
در منزلت و مقام وي آمده است كه مردي از اهل ري به خدمت حضرت علي بن محمد النقي امام هادي (علیه السلام) رفت. حضرت پرسيد:
كجا بودي؟ او گفت: به زيارت امام حسين (علیه السلام) رفته بودم. امام فرمود: اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شما است زيارت مي كردي مانند كسي بودي كه امام حسين (علیه السلام) را زيارت كرده باشد. (٢)
احمد بن خالد برقي مي گويد: عبدالعظيم حسني از دست حاكم و سلطان زمان خودش فراري شد و در خانه مردي از شيعيان در ري پنهان شد. در آن خانه عبادت مي كرد و روزها روزه مي گرفت و شب ها به عبادت مي پرداخت و مخفيانه از خانه براي زيارت قبري كه نزديك محلّ سكونت وي بود، بيرون مي رفت و مي گفت: اين قبرِمردي از فرزندان موسي بن جعفر است. كم كم خبر ايشان در بين شيعيان پخش شد و گروه گروه به ديدار حضرت عبدالعظيم مي آمدند. شخصي از شيعيان پيامبر را در خواب ديد كه فرمود: مردي از فرزندان من نزد درخت سيب درباغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظيم مريض شد و بعد از مدتي فوت كرد و در جيب لباسش نوشته اي يافتند كه در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب (علیه السلام) هستم. (٣)
حضرت عبدالعظيم از نوادگان حضرت امام حسن(علیه السلام) مي باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادي (علیه السلام) بود و عقايد خود را بر امام هادي (علیه السلام) عرضه داشت و امام او را تأييد كرد. مناسب است ما اين روايت را نقل كنيم. شيخ صدوق (ره) و غير ايشان از جناب عبدالعظيم روايت كرده اند كه فرمود: بر آقاي خودم، حضرت امام هادي (علیه السلام) وارد شدم. چون مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اي ابوالقاسم! تو وليّ ما هستي. عرض كردم : اي فرزند رسول خدا! مي خواهم دين خود را بر شما عرضه كنم. اگر مورد پسند شما است تأييد بفرماييد و اگر ناپسنداست راهنمايی ام كنيد.
من عقيده دارم خدا، واحد و يگانه است و مثل و مانندي ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالك هر چيزي است. او مالك و صاحب هر چيزي است.
عقيده دارم محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) پيامبر و رسول و آخرين آنان است و بعد از او پيامبري نخواهد بود و تا روز قيامت دين آن حضرت اسلام خواهد بود و شريعت ديگري نخواهد بود.
عقيده دارم امام و خليفه و وليّ امر بعد از پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مولای متقیان اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) و بعد از آن حسن (علیه السلام) و بعد حسين (علیه السلام) و علي بن الحسين و بعد محمد بن علي و سپس جعفر بن محمد و بعد موسي بن جعفر و بعد علي بن موسي الرضا و سپس محمد بن علي است و بعد شما را امام مي دانم.
حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدي (علیه السلام) خواهد بود كه كسي او را نمي بيند و از نظرها غائب خواهد بود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از اين كه پر از ظلم و جور شده باشد.
گفتم : عقيده دارم دوست ايشان دوست خداست و دشمن ايشان دشمن خدا است و اطاعت ايشان واجب ومعصيت اينان معصيت خدا است.
عقيده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان حق است و قيامت خواهد آمد و همه زنده خواهيم شد.
پس امام هادي (علیه السلام) فرمود: اي ابوالقاسم! به خدا اين است دين پسنديده ثابت. بر همين اعتقاد بمان. خداوند تو را بر اين اعتقاد محافظت كند. (۴)
حضرت عبدالعظيم (علیه السلام) در حدود سال ۲۵۰يا ۲۵۲ از دنيا رفت. (۵)
یک ریال بده، دو ریال بگیر(عبدالعظیم حسنی)
یکی از خادمین سادات نقل می کرد: یک روز صبح عیالم رو به من کرد که: «امشب مهمان داریم، برو چیزی تهیّه کن» از منزل بیرون آمدم در حالی که حتیّ یک شاهی هم نداشتم. آن روز نوبت کشیک من نبود. در آن وضعیّت کسی را نیافتم تا از او درخواست کمکی کنم. اگر هم می یافتم، از چنین درخواستی شرم می کردم. بنابراین بی اختیار به سمت حرم رفتم. حرم خلوت بود و معدود زوّار مشغول زیارت بودند.
رو به ضریح به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام عرض کردم: «یابن رسول الله تفضّلی فرما، شرمنده عیال و مهمان نشوم» بعد از این که این خواسته از قلبم گذشت، گوشه ای از حرم ایستاده بودم که زائری جلو آمد و به من گفت: «سیّد، یک ریال به من بده، وقتی از زیارت امامزاده حمزه علیه السّلام برگشتم، دو ریال به تو می دهم» این موضوع زیاد متعجّبم نکرد. بسیاری بودند که برای بیشتر شدن برکت مالشان اینکار را می کردند، و به همین رسم پولی به دست سیّدی می دادند و آن را پس می گرفتند. خوشحال از اینکه بالاخره با این یک ریال ها به التفاوت می توانستم مهمانی آن شب را آبرومندانه برگزار کنم. امّا من همان یک ریال را هم نداشتم. به زائر گفتم: «آقا، یک دقیقه صبر کنید، الان برمی گردم.» بیرون آمدم، همینطور که دور و برم را نگاه می کردم، یکی از آشنایان را دیدم. به او گفتم یک ریال به من قرض بده نیم ساعت دیگر پس می دهم، یک ریالی را گرفته به نزد آن زائر رفتم. ایشان یک ریالی را گرفت و به زیارت امامزاده حمزه علیه السّلام رفت. و همان طور که گفته بود، وقتی از زیارت بازگشت یک سکه کف دستم گذاشت. خادمین دیگر که این صحنه را زیرنظر داشتند، پرسیدند قضیّه چیست؟ ماجرا را گفتم. امّا آنان به حرف من اکتفا نکردند و از آن زائر هم پرسیدند. ایشان هم به آنان همان را گفته بود و از حرم بیرون رفته بود. من به خیال خودم رفتم، تا یک ریالی که قرض گرفته بودم، پس بدهم. امّا وقتی چشمم به سکه افتاد، دیدم این دو ریالی زرد است و می درخشد! با تعجّب به بازار رفتم. سکه را به یکی از طلا فروشان نشان دادم. عیار گرفت و گفت: «طلاست » و آن را ٣ تومان می خرد. از آن سه تومان یک ریال قرض را پس دادم و ٢٩ ریال بقیّه را به خانه بردم. آن زائر غریب را هیچ گاه قبل از آن ندیده بودم و بعدها نیز ندیدم.(۶)
پيمان دو خادم
دو نفر از خادمين حضرت عبدالعظيم حسنی
عليه السّلام با هم عهد مي بندند كه هر كدام زودتر از دنيا رفت از خدا بخواهد ديگري را هم ببرد.
از قضا يكي از آنان به رحمت خدا مي رود.
پس از گذشت چهل روز، يار هم عهد در عالم رويا، متوّفي را مي بيند كه در جايگاهي مناسب و خوب قرار دارد.
سلام مي كند و به او مي گويد: رفيق، از تو گله دارم، مگر ما با هم قرار و عهد نداشتيم؟
و او پاسخ مي دهد: درست است.
من بر سر عهد بودم، اما مقداري از پيمانه ات خالي است، وقتي پر شود، خواهي آمد.
اين بار مي پرسد: به من بگو آنجا چه خبر است؟ اين مكان خوب و خرّم را چطور به تو داده اند؟ پاسخ مي دهد: آن قدر بگويم كه سخت است. يادت مي آيد در آن سفر كربلا كه رفتيم از چند گمرک بايد مي گذشتيم. اينجا هم همان است. گمرک به گمرک جلوي آدم را مي گيرند.
يكي از آنها مربوط به حساب نماز است.
يكي مربوط به روزه است و الي آخر.
امّا رفيق، من به هر يک از اين جايگاهها ميرسيدم، وجود مقدّس حضرت عبدالعظيم عليه السّلام تشريف مي آورد، دست مرا مي گرفت و از آنجا رد مي كرد.
تا مرحله آخر كه مرا به اينجا آوردند و مي بيني… ده سال پس از اين خواب، آن خادم هم از دنيا رفت تا به يار هم عهد خود بپيوندد…
نجات پینه دوز
علامه سید محمد حسین در کتاب روح مجرد؛
نقل کرده است: پينهدوزى بود، سر كوچه حمّام وزير كه منزل ما در آنجا بود، و ما كفشهاى خود را براى پينه و وصله به او ميداديم.
يك روز با حالت گريه به منزل آمد و اين قضيّه را براى پدرم كه عالم محلّه بود تعريف كرد، و من صغير بودم و خوب به خاطر دارم.
مىگفت: ما كفش دوزها عادتمان بر اينست كه چون بخواهيم ميخهائى را به كفش بزنيم،..
يك مشت از آنرا در دهان خود ميريزيم، سپس يكى يكى در مىآوريم و به كفش ميكوبيم.
من يك مشت ميخ سياه بنفش (كه معروف است و بلند و نوک تيز است) در دهان خود ريختم تا به كفش بزنم. ناگهان كسى آمد و مشغول گفتار شد و من غفلت كردم و آنها را بلعيدم در آنگاه مرگ را در برابر چشمانم مشاهده كردم كه اينک است كه معده و روده من پاره پاره شود...
بدون معطّلى در دكّان را بستم و به حرم حضرت عبد العظيم حسنی عليه السّلام رفتم، و خود را به ضريح چسباندم و گفتم: يا سَيِّدَ الْكَريم!
تو ميدانى كه من عائله سنگين دارم،
فقط شفاى خود را از تو ميخواهم.
حالم بسيار منقلب بود. چون از حرم بيرون آمدم، وسط صحن كنار حوض نشستم. ناگهان حال قِى و استفراغى به من دست داد، چون قى كردم ديدم همه آن ميخها در آن است.(٧)
عظيم پناه
مثل بهار بود، آنچه در جان او دميد و روح زمستاني اش را سبز كرد. شاخه هاي پاكي و سعادت انگار به يك آن در فطرتش گل كرد و ميوه داد.
خم شد، صورت به سنگفرش حرم سائيد:
خدايا، اين صورت چطور تحمّل آتش بكند؟
گريه كرد، زار زد: خدايا جرأت نمي كردم،
رويي نداشتم در خانه ات را بكوبم.
اين جسارت را خودت به من ارزاني كردي،
مگر نگفته اي ارحم الراحميني؟
سپس پنجه در ميان ضريح فشرد كه:
اي سيّدالكريم، اي فرزند زهرا سلام الله عليها تو كه نزدش وجهه و آبرو داري، بيا و آقايي كن براي اين گناهكار، بيا و وساطت كن، بين من و او.
تو كه زيارتت، زيارت ثارالله است.
كسي متوجّه نشد، آن شب به «داش ممد» چه گذشت، به جز فرشتگاني كه تماشاگر حال او بودند. مضطّري كه به استغاثه تا سپيده دم بر در توبه كوبيد، تا جواب شنيد.
فرداي آن شب، او ديگر «داش ممد» نبود.
چرا كه به هر كس او را چنين ناميد گفت:
ديگر به من «داش ممد» نگوئيد.
اسم من «عظيم پناه» است.
من به حضرت عبدالعظيم حسنی عليه السّلام
پناه بردم و او وسيله نجاتم شد.
«عظيم پناه» روانه كوچه و بازار شد.
به در خانه همسايه ها، مغازه ها، محلّه هاي همجوار و هر كجا كه ممكن بود دلي لرزانده باشد، چشمي گريانده باشد، حقّي زايل كرده باشد و … بعد از اعاده حقّ النّاس، ديدند لباس فراشي پوشيد، جارو به دست گرفت، تا زير پاي زوّاران را بروبد…
چند روز بعد از آنكه به خاكش سپردند،
يكي از معتمدين و محترمين شهر در عالم رؤيا او را ديد.
در بهشت بود، شاد و مسرور .
به او گفت: «داش ممد» تو و اين مقام و منزلت؟ گفت: هنوز هم مي گويي «داش ممد»؟
مگر من «عظيم پناه» نبودم؟
حالا هم عظيم پناه هستم.
هر چه دارم از آقاست. قدرش را بدانيد…
نامه ای حضرت ثامن الحجج ، علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و الثناء خطاب به عبدالعظیم حسنی:
«بسم الله الرحمن الرحیم
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.
و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کردهام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد.
جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(علیه السلام) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم.(٨)
منابع؛
١- نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۲۴۸، طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۳.
٢- شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، ج ۱ ص ۲۴۶
٣- الخوئي، معجم رجال الحديث، ج ۱۰ ص ۴۶
۴- منتهي الآمال، ج ۲ ص ۳۹۲
۵- محمد جواد نجفي، ستارگان درخشان، ج ۴ ۲۱۹
۶- زندگانی حضرت عبد العظیم علیه السّلام، نوشته محمّد علی سلطانی
٧- روح مجرد، علامه سید محمد حسین، ص٢٧١
٨- اختصاص، شیخ مفید، صفحه ٢۴١
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
صراط را ز همین راه مستقیم گرفته
تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله
که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته
گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی
آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم
آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت
منشأفضل وکرامت صاحب لطف عمیم
هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف
هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم
ولادت آقا مبارک
با آنكه نام و شهرت « عبدالعظيم » داشت
هر كس كه پاس بندگي آن حريم داشت
با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت
عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت
يعني كه ره به چشمة فوز عظيم داشت
روحي درآستان ولايت مقيم داشت
دستي پر از كرامت و طبعي كريم داشت
ولادت سید کریم بر همه مخصوصا بولتنی های عزیز مبارک
شهر ری از تو بهشت است، بهشت است، بهشت…
سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک
هفت وادی معرفت ایمان ماست
میلاد عبدالعظیم حسنی،فخر ملک ری مبارک باد
ایران نیازمند بود بر دعای تو
آرند سجده بر حرم با صفای تو
رو آورد به جانب دارالشّفای تو
ای نجل مجتبی که دو عالم فدای تو
چون مرغ جان به جانب دارالولای تو
ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است:
ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ
آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟
یعنی ای بندهی من ، برای همهی کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویات من هستم.
این سخن خدا چقدر تو را راحت می کند و به تو آرامش می بخشد؟!
خدا مهربانتر از آن چیزیست که تو فکر میکنی
بلکه جانان همه خلق و تو جان حسنی
تو به باغ دل ما سرو روان حسنی
نخل طاها و گل عطر فشان حسنی
دلتنگ حرم
خوش به حال اونهایی که میتونن حرم برن
برای ما که دور
هر که رفت التماس دعا
السلام علیک یابن المصطفین الاخیار
مزار حضرت عبدالعظیم است .
جوارش حرم حضرت حمزه .
که باشد مرقدش پاک و منزه .
در آن سوی دگر طاهر بخفته .
که بوده قبرشان چندی نهفته .
به دیوار و در این بیت توحید .
نشان از عترت و قرآن توان دید .
یا که در طور ولایت، شجری پیدا شد
باز از بحر ولایت گُهری پیدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد
هرچہ هستم، مڪتب الزهراییم
ما محبان، خادم و خاڪ دریم
حضرت عبدالعظیم را نوڪریم
ولادت پادشاه ری بر دوستدارانش مبارک
ی ذکرکردن گناه را نمی دهد.
خداوند پردههای زیادی را روی گناهان انسان می اندازد و به راحتی اجازه نمیدهد که گناهان انسان فاش شود. امر کرده که ما هم گناهان خود را نزد کسی #جز_خدا به زبان نیاوریم.
یعنی به کسی اجازه نداده که از گناهان و سابقه بد خودش بگوید. به کسی اجازه تجسس فضولی و تجاوز در مورد کسی و کشف لغزشها، گناهان و آلودگیها نداده و به کسی اجازه نداده که اگر چیزی از کسی دید یا شنید آن را بیان بکند.
آنقدر شرائط اقرار به گناه یا اثبات گناه سخت است که اساساً اسلام دنبال این که گناهی اثبات بشود، نیست. مثلاً حتماً باید چند شاهد وجود داشته باشد. برای شهود آنقدر شرایط را سخت گرفته که کسی نتواند به راحتی گناهی را ثابت بکند.
اگر کسی اهل سِتر و پوشش نباشد و بخواهد به هر دلیلی پردهدری و باطنخوانی بکند، در واقع پرده خود را میدرد و باطن خود را رو میکند و این شخص به شدت از رحمت خدا دور می شود.
خداوند میخواهد اگر کسی هم گناهی کرده، بین خودش و خداوند حل شود و به هیچ وجه به بندگان خدا نرسد. بنابراین، یکی از کارهای بد و زشت اعتراف کردن به گناه است.
پیغمبر به امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
اگر مؤمنی را در حال زنا ببینی چه میکنی؟ حضرت فرمود: او را میپوشانم. فرمود: اگر برای بار دوم ببینی، چه میکنی؟ فرمود: میپوشانم. حضرت پرسید: اگر بار سوم ببینی، چه میکنی؟ فرمود: میپوشانم. پیغمبر فرمود:«لافتی الا علی=جوانی نیست مگر علی
ایام بکام دوستان مهربان و گروه دین و اندیشه
شب جمعه است یاد کنیم از اموات
التماس ارواح به ما ...
شب جمعه است ، هدیه به ارواح مطهر معصومین (علیهم السلام) و ارواح جمیع مومنین و مومنات و شهدا و ارواح اموات خودتون و روح پدر بنده یک فاتحه (حمد) با سه قل هو الله با سه صلوات و یک مرتبه آیه الکرسی بخوانیم.
مخصوصا بر و بچه های شهر ری مبارک
کای حکیم السّر، ولیّ الاولیا
صاحب هستی امیر کائنات
سرّ وحدانیّت ذات و صفات
آفریدی نور و نار و آب و خاک
در دو عالم "لیس معبود سواک"ای مسبّب از تو پیدا هر سبب
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
تا حرف آب را برساند به گوش خاک
در عین وصل، رخصت هجرن گرفته است
حضرت عيسی (ع) از كنار قبری عبور كردند، ديدند كه صاحب آن قبر را عذاب میكنند.
سپس در سال آينده از كنار آن قبر عبور نمودند، ديدند كه صاحب آن قبر را عذاب نمیكنند.
گفت: بار پروردگارا!
من سال قبل که از اينجا عبور میكردم، ديدم صاحبش معذّب است، ولی الان ديدم عذاب از او برداشته شده است.
خداوند فرمود: ای روحالله!
از اين مرد يك فرزندی به بلوغ رسيده،
آن فرزند صالح و نيكوكردار است که راهی را برای مردم هموار نمود و يتيمی را مسكن داد،
پس من به بركت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم و اورا بخشیدم و عذابش برداشته شد.
امالی صدوق مجلس ۷۷ ص ۳۰۶
ممنون از مطالبتان
من چون میدونم خیلی از دخترهای جوان مدرسه ام مطالب بولتن رو دنبال میکنن
با اجازه شما این رو در نظرات میگذارم
چون احساس میکنم به درد گل دخترای ولایی میخورد
دختران مومن سه ویژگی دارند:
متکبر،بخیل و ترسو هستند!
ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ علیه السلام ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ.
خصال، ج ۱، ص ۳۱۷
طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم
مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام
آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم
شاهراه زائرت اناهدیناه السبیل
چلچراغ تربتت شمع صراط المستقیم
حجاب بزرگ نفس
حجاب عظیمی روی آینه دل را گرفته که مانع بزرگ دیدن آن است؛ و آن حجاب نفس و خودت است! تا آدمی خودش را می بیند، محال است خدا را ببیند! تا دنبال خواسته های نفسش هست، محال است دنبال خدا باشد تا خوشنودی خودش و جلوه خودش را خواهان است، محال است خواهان رضای خدا باشد! تا مشتاق دنیا و ریاست و مقام و مال باشد، مطلب به هر روشنی هم که باشند نمی بیند! کسی که در جنبه شهوات و جهات نفسانی شیفته است، واضح ترین اموری که وجود خداست، برایش خفی می گردد!
توحید ص 26
ان شاءالله همگی حاجت روا
دردها شفا
به اولاد حسن ,او فخرو زین است
چو اینجا شد چراغ عشق روشن
بُوَد این درگه از ابواب رحمت
+هر کس شود بخاک ری از معرفت مقیم
باشد پناه مرحمت سیّدالکریم
از بسکه صحن و گنبد او با صفا بود
باشد بسان عرش خدای جهان عظیم
جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
شهر ری از تو بهشت است، بهشت است، بهشت…
سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک
تا خراسان و قم و ری جان ماست
هفت وادی معرفت ایمان ماست
میلاد عبدالعظیم حسنی،فخر ملک ری مبارک باد
عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان سادات حسنی و از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه به امام حسن(ع) میرسد. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافت. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) دانسته شده است.
کرامات حضرت عبدالعظیم حسنی خیلی قشنگ بود
باشد که حوائج ما را هم ان شاءالله بدهد
سپاس از گروه دین و اندیشه
عیدتان مبارک
سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم(ع) مبارک باد
چهارم ربيع_الثاني ولادت حضرت سيدالکريم, عبدالعظيم حسني (ع) را به همه دوسدارانش تبریک عرض میکنم
هنگام هر سختى و مشكلى بگو :
«لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه العلىّ العظيم»
تو را كفايت مى كند
ميزان الحكمه ج۲ ص۶۸
۱- اگر ميخواهي
دروغي نشنوي، اصراري
براي شنيدن حقيقت نداشته باش.
۲- به خاطر داشته باش
هرگاه به قله رسيدي، همزمان
در کنار دره اي عميق ايستاده اى.
۳- هرگز با يک آدم
نادان مجادله نکنيد؛
تماشاگران ممکن است نتوانند
تفاوت بين شما را تشخيص دهند
ولادت حضرت عببدالعظیم حسنی مبارک باد
آدینه شما و بولتن نیوز بخیر
عیدتون مبارک
ولادت سیدالکریم رو محضرتون تبریک عرض می کنم
روز جمعه است صلواتی نثار گذشتگان شما و مسؤولین بولتن نیوز
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
صلوات: بهترين هديه ازطرف
خداوند براي انسان است.
صلوات : تحفهاي از بهشت است.
صلوات : روح را جلا ميدهد.
صلوات : عطري است كه
دهان انسان را خوشبو ميكند.
صلوات : نوري در بهشت است.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
صبح جمعه را با ذکر ﷽
و سپس با نام شما شروع می کنم
امروز، بی نظیرترین روز زندگی ام خواهد بود
سلام بر تو ای سرچشمه زندگانی
اللهم عجل لولیک الفرج
گل هرڪجا باشد گل است
و دست از گل بودن خود بر نمےدارد،
توے باغ باشد یا باغچه،
دیدہ شود یا نه چیدہ شود یا نه
دوست من بیـاییم گل باشیم
عطر مهربانی هدیه دهیم
تقارن روز جمعه روز امام زمان(عج) و میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) بر همه پیروانشان مبارک باد
پدرش عبدالله و مادرش فاطمه نام داشت.
ایشان مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان سادات حسنی و از راویان حدیث بوده است.
نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد.
ایشان را مردی با تقوا، معروف به امانت داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به اصول دین شیعه ومحدث دانستهاند.
شیخ صدوق، مجموعه روایات ایشان را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است.
آقا بزرگ تهرانی نقل میکند:
حضرت عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشته و در زمان وی وفات یافته است.(۱)
دوران زندگی حضرت عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود.
ایشان نیز همچون پدرانش سالها تحت تعقیب بود.
گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا میزیستند ولی روش تقیه را در پیش گرفته و عقیده و مرام خود را پنهان میداشتند، ولی بااین حال مورد غضب متوکل و معتز بود.
بنابر گزارشهای تاریخی، حضرت عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری(که از پایگاههای مهم عباسیان بود) هجرت کرد.
برخی هم نقل کردهاند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر(ع) توقف کرد و در آن جا مخفی شد.
گفته شده رحلت یا شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ ه.ق در زمان امام هادی(ع) بوده است.(۲)
آنچه درباره چگونگی رحلت عبدالعظیم حسنی آمده، دو قول مرگ طبیعی و شهادت را روایت کرده است. نجاشی نقل میکند:
عبدالعظیم بیمار شد و از دنیا رفت.
شیخ طوسی نیز میگوید:
عبدالعظیم در ری وفات یافت و قبر او در آنجاست.(۳)
شیخ صدوق در باب زیارت مرقد وی، روایتی را نقل میکند که فردی از اهالی ری بر امام علی النقی(ع) وارد شد و گفت : به زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) مشرف شدم.
امام(ع) فرمود :
《مَن زَارَ عَبدَالعَظِیمِ الحَسَنِیِّ(ع) بِرِیِِّ کَمَن زَارَ الحُسَینَ(ع) بِکَربَلاء》
هر کس قبر عبدالعظیم را در شهر ری زیارت کند، گویی امام حسین(علیه السلام) را در کربلا زیارت کرده است.(۴)
سرانجام ایشان در پانزدهم شوال سال ۲۵۲ هجری قمری در سن ۷۹ سالگی در ری درگذشت و در آنجا دفن شد.
منابع:
۱)الذریعه علامه تهرانی، ج۷، ص۱۶۹
۲)جنه النعیم کجوری، ج۴، ص۱۳۶
۳)زندگانی حضرت عبدالعظیم(ع)، ص۳۰
۴)مستدرک الوسائل حرّ عاملی، ج۳، ص۶۱۶
کمتر کسی پیدا میشود که زندگی بر وفق مراد او باشد
هرگونه عیش و نوش دنیا ، با هزار تلخی و نیش همراه است!
اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت ، در برابر ناگواریها و بدیها کمتر ناراحت میشود ؛
زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلا است ، انتظار نخواهد داشت.
جاهلیت مرگ به جاهلیت حیات وابسته است/ انسان در هنگام مرگ عصاره زندگی خود را می چشد
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به ذکر فضایل آن حضرت پرداختند.
آیت الله العظمی جوادی آملی به ذکر فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام پرداختند و بیان داشتند:
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) که معاصر امام هادی علیه السلام بود، مهمترین مطالب اعتقادی و ایمانی خود را به محضر امام زمان خود عرضه داشت و خدمت امام هادی علیه السلام عرض کرد من عقایدم را به حضور شما گزارش می کنم تا اگر کاستی در آنها وجود دارد مرا راهنمایی کنید که آن حضرت پس از شنیدن عقاید حضرت عبدالعظیم(ع)، ضمن معرفی امامان بعد از خود، عقاید وی را تایید کرد و فرمود دین تو دینی است بر حق لذا بر آن ثابت بمان.
معظم له ادامه دادند:
این حدیث نشان می دهد انسان باید همواره عقیده خود را بر کتاب و سنت الهی یعنی بر ثقلین عرضه کند تا نواقص و زواید اعتقادی هر کس برای خودش آشکار شود.
برتر از عرش بُوَد بارگه و ايوانش
میلاد سید الکریم
حضرت عبدالعظیم حسنی
بر تمامی شیعیان
تبریک و تهنیت باد
بنابراین این بزرگواران یك حقّ حیاتی به گردن ما دارند. لذا ایامی كه مربوط به این سادات و این امامزادههاست مخصوصاً حضرت عبدالعظیم حسنی(س) برای ما خیلی محترم است .
حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
صد شکر که سَیّدالکریمی داریم
ولادت سیدالکریم حضرت_عبدالعظیم_الحسنی علیه السلام مبارک باد.
ارتباط روحی با حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
در امامزاده ها خيلي بركت هست. بخصوص آقاشاه عبد العظيم سلاماللهعليه که مرد بسيار پر وجود و کریمی هستند. اگر كسي يک ارتباطي بين دلش ايجاد بشود و آن زاويه، ديگر حيف است رها بكند. اين را بايد محكم گرفت. يكي از نقاط نوراني كه انسان خير مي برد همين نقاط ارتباطي بين انسان و ارواح اولیاء است.
گاهى از ارتباط با يک امامزاده خيلى چيز به دست مى آيد؛ مخصوصا در ايران بین امامزاده ها، حضرت شاه عبدالعظيم بعد از حضرت معصومه عليهاالسلام، جايگاه بالایی دارد...
صد شکر که سَیّدالکریمی داریم
ولادت سیدالکریم حضرت_عبدالعظیم_الحسنی علیه السلام مبارک باد.