گروه فرهنگی: علی قنبرلو از عکاسان خبری فعال است. او که برای اهالی رسانه بهعنوان یک خبرنگار جسور و شجاع شناخته میشود، دلی صاف، بیآلایش و نازک دارد. قنبرلو در روز تولد پدر بزرگوارش سردار شهید محمد قنبرلو دل نوشتهای در صفحه اجتماعی خود منتشر کرده و در آن آورده است: بحث پدرم و آقا مهدی باکری صرفاً فرمانده لشکر و فرمانده گردان لشکر نبود. شاید مرید و مراد هم در مقابل بزرگی این دلدادگی واژههای کوچکی باشند، اما عشق زلال و صادق و بندگی خالص باعث فوران این عشق میشود تا جایی که عاشق تنها شاهد شهادت معشوق میشود.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
نمیدانم از کجا شروع کنم از تبریک تولد پدرم یا سالروز شهادت فرماندهش آقا مهدی باکری.
تقارن تاریخی زیاد دیدهام ولی به زیبای ١٢/٢٥ نبودهاند. امروز برای من مقدس است. شاید فقط برای من اینگونه باشد، چون تولد بزرگمردی هست که یدک کشیدن عنوان پسر ایشان بودن، برای من حقیر بسیار سخت و دشوار است تا جایی که بعضی وقتها از شرمندگی ایشان تابوتوانم از دست میدهم. سالگرد شهادت فرمانده مهدی باکری نیز در این روز است.
شاید تعجب کنید وقتی بگویم بحث پدرم و آقا مهدی باکری صرفاً فرمانده لشکر و فرمانده گردان لشکر نبود. شاید مرید و مراد هم در مقابل بزرگی این دلدادگی واژههای کوچکی باشند، اما عشق زلال و صادق و بندگی خالص باعث فوران این عشق میشود تا جایی که عاشق تنها شاهد شهادت معشوق میشود.
دردناکتر از این، عاشق باید شاهد سوختن معشوقه خود باشد و بعدازاین هم پاسخگویی همه آنهایی که از عاشق انتظار عملکردی بهتر داشتهاند و نمیدانند منتخبین خداوند را به هیچ روشی نمیتوان در زمین نگه داشت. آنها ذاتاً آسمانی هستند؛ چند صباحی برای دلخوشی ما گناهکاران به کنارمان فرستاده میشوند تا شاید یاد بگیریم، اما دریغ از یک کلمه؛ که داستانِ عاشقانهای فراتر از داستانهای معمول نوشته میشود.
وقتی از عمق وجود خود را وقف خدا کنی وقتی با تمام توان در خدمت اسلام باشی نیرو و معاونینت هم غرق در تو میشوند. در میان دود و آتش بوی باروت میشود عطر زیبای گل محمدی و جاری شدن خونها را لالههایی در دشت سرسبز خواهی دید؛ دقیقاً اینجاست که خدا هم عاشقت میشود. در آن لحظه هرچه بخواهی برای تو مهیا است.
تو چه میدانی که عاشق مهدی، بعد از شهادت مهدی باکری هیچ از حضرت او نمیخواهد جز شهادت. چیزی نمیخواهی جز دیدار فرماندهی که تنها همراهش در لحظه شهادت تو بودی. تو بودی که شاهد سوختن پیکر لاغراندام یک شیر مرد بودی و تاریخ از زبان تو آخرین لحظات حیاط غیور مرد تاریخساز جنگ را خواهد نوشت؛ کسی که بهفرمان رهبر و در جهاد برای بقای اسلام از هیچچیز دریغ نکرد و شیرینترین هدیه خدا را هم به زیبایی برگرداند.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com