روز گذشته صفحه اینستاگرام سالومه سیدنیا، مجری شبکه من و تو که یکی از بازیگران اصلی جنگ روانی بر علیه نظام است، هک و چت های وی با برخی سلبریتی ها منتشر شد.
گروه فرهنگی_سید محسن عبدالهی: در جریان اتفاقات سیاسی سال های اخیر، برخی سلبریتی ها و هنرمندان ایرانی گاهی به بستری برای ارائه محتوای مدنظر دشمنان نظام تبدیل شدند. این مساله علی الخصوص بعد از فتنه سال 88 جلوه بیشتری پیدا کرد و در حوادث دی 96 و آبان 98 به این کار به صورتی آشکار ادامه دادند. این افراد در این مدت در صفحات اجتماعی خود با تمام قوا تبدیل شدند به بوقچی های رسانه های معاند و هم نوا با ایشان بر طبل مقابله با نظام کوبیدند. اوج این کار نیز در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و تحریم جشنواره فیلم فجر توسط این افراد بود.
به گزارش بولتن نیوز، در تمام این سال ها همواره این سوال مطرح بود که چگونه ممکن است این افراد دقیقا آن محتوایی را منتشر کنند که در شبکه هایی همچون من و تو نیز در حال پخش هستند و یا بالعکس آن شبکه ها از محتوای منتشره توسط این ها بهره ببرند؟! روز گذشته اتفاقی رخ داد که پاسخ چنین سوالی مشخص شد. صفحه اینستاگرام سالومه سیدنیا، مجری شبکه من و تو که یکی از بازیگران اصلی جنگ روانی بر علیه نظام است، هک و چت های وی با برخی سلبریتی ها منتشر شد.
چت های منتشره توسط هکر اینستاگرام مجری من و تو شامل صحبت های دوستانه، بحث های کاری و حتی ارسال محتوا جهت انتشار و استفاده سیدنیا در برنامه ای که اجرای آن را بر عهده دارد، بوده است. برخی از این افراد، از اساس هر آن چه منتشر گشته را از بیخ و بن تکذیب کردند اما آن چت ها توسط خود سالومه سیدنیا مورد تایید قرار گرفتند تا یک رسوایی بزرگ برای کسانی رخ بدهد که خود را دلسوز مردم نشان می دادند اما در واقع همان ستون پنجمی بودند که ارتباطشان با دشمن، نه در حد دوستی که تا هم نظری در مباحث سیاسی و تبادل محتوا هم پیش رفته است.
عده ای در حمایت از این جماعت می گویند که این ها، چت خصوصی افراد بوده است و نباید دست به دست می شدند و انتشار می یافتند، اما گویا دوستان ما فراموش کرده اند که برخی از چت های منتشره دیگر حالت خصوصی ندارند و بحث مسائل سیاسی و امنیتی در کار است. شاید بتوان ارتباط دوستانه با فردی را که پیش از این در ایران مشغول خبرنگاری بوده و سابقه بازیگری نیز دارد و حتی در پنج دوره جشنواره فیلم فجر مسئولیت داشته را به نوعی توجیه کرد اما هنگامی که کار به بحث های سیاسی و هم نظری و تبادل محتوا می رسد، دیگر بحث از افشای چند چت دوستانه فراتر می رود و باید فکری به حال ارتباط گسترده برخی با ضد انقلاب رفت.
اما معمولا اگر چنین مسائلی که مربوط به یک حوزه کاری در سازمان ها و زارتخانه ها و نهادهای گوناگون می باشد، رخ بدهد، مسئول مربوطه سعی می کند که موضعی درست اتخاذ کند و همسو با افرادی که ضدانقلاب را همراهی کرده اند، نباشد. اما در این فقره اتفاق جالبی رخ داده است. تهیه کننده دست چندم سابق تلویزیون و مدیر امروز سینمایی ما، ابراهیم داروغه زاده به حمایت از سلبریتی ها پرداخته و این افراد را سرمایه اجتماعی نامیده است.
البته داروغه زاده اشتباه هم نمی کند. این افراد همان سرمایه های اجتماعی ای هستند که با تبلیغات گسترده خود، رییس دولت تدبیر و امید را در راه رسیدن به پاستور یاری کردند و زمینه حضور داروغه زاده در جایگاهی که امروز در آن قرار دارد را، برایش فراهم کردند. قطعا وی به ایشان مدیون است و باید آن ها را سرمایه اجتماعی بنامد، منتهی سرمایه هایی که سودشان یا به امثال داروغه زاده می رسد و یا ضدانقلاب. این ها همان سرمایه هایی هستند که پس از سقوط هواپیمای اوکراینی، به صورتی آشکار علیه نظام موضع گرفتند و جشنواره فیلم فجری را که وی دبیر آن بود، تحریم کردند اما باز توانستند به عنوان جایزه تحریم جشنواره فیلم فجر و فعالیت علیه نظام، سیمرغی هم به خانه ببرند.
از مدیری همچون داروغه زاده که حیات و مماتش به سلبریتی ها وابسته است، انتظاری نمی رود اما وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی و دستگاه های امنیتی و قضایی نباید همچون گذشته با این افراد مماشات کنند. سابق بر این بارها اتفاق افتاده که شاهد مماشات بیش از اندازه بوده ایم و گاه حتی دیده شده که به جای برخورد، دو فردای دیگر جایزه ای هم به آن ها تعلق گرفته و تقدیری شده و ماجرا به کلی به دست فراموشی سپرده شده است.
هر که از گردن فرازی خودنمایی کرده است
خون طلبه همدانی و کازرونی دامنگیر
پرویز پرستویی و همپالکی هایش شد،
خداوند در کمینگاه است، الله اکبر.........
همین مغرور کلاغ سویی در سیل توئیت میزد:
تا حالا کجا بودی حاجی؟
اگر ریاکار نیستی، بدون عمامه بیل بزن؟
ریاکار تو بودی، که در پستو به زالومه
پیام میدی عزیزم... واتساپ خودت را
برام بفرست! قلب پاک و صداقت داری!
ولی کلاغسویی، چه قلب سیاه و چرکینی داری؟
چه بوی عفونتی از دخمه این جماعت زخمی
شهرت و شهوت دیده شدن
و رسوایی پس از نفاق آنان بلند شده؟
یک کارخانه لبنیاتی خط تولید شیر، در پاکت های شیک راه اندازی کرده بود، یکی خریدم، با تاریخ معتبر! روز بعد برای استفاده درب آن را گشودم، چشم شما روز بد نبیند، گویی درب فاضلاب باز کرده ام، فضای پیرامونی را بشدت تحت تاثیر قرار داد، همان کارخانه ای که شیر خشک تاریخ مصرف گذشته وارد کرد؟ همان که از سلبریتی ها در تبلیغات استفاده می کرد؟ همان که غول ثروت شده؟ اکنون بنگرید: بسته باز شده از مدعیان هنر این سرزمین را......چند شکلک و چند دیالوگ حفظ شده، چند صفحه مجازی، چند توئیت کپی شده و ادای مثلاً روشنفکری؟ اما درون این بسته فریب، کثافتی از دو رویی و ریاکاری و گنداب اندیشه های ناپاک و بواقع خیانتکارانه؟ ملعون هایی که از جیب ملت ارتزاق می کنند و در خفا برای دلبری یک فاحشه مجری نما مشغول تبادل پیام؟ اُف بر این تفاله های انسان نمای خائن که همت آنها علفشان است و بس