گروه سیاسی: احسان محمدی – روزنامهنگار و مشاور رسانهای – در یادداشت پیش رو به اتفاقات بازی فوتبال تراکتورسازی و استقلال تهران پرداخته است. اتفاقات جنجالی که برخی تماشاگران قرمز پوش طرفدار تراکتور رقم زدند. آنها با سوت زدن هنگام قرائت قرآن، سلام نظامی دادن به سبک بازیکنان تیم ملی ترکیه بعد از حمله به کردهای عراق و به خاک و خون کشیدن آنها، ترکیه ترکیه گفتن و شعار دادن علیه فارس و ایرانی بیش از یک روز است در صدر اخبار قرارگرفتهاند.
به گزارش بولتن نیوز، متن یادداشت احسان محمدی به شرح زیر است:
اگر کسی در ایران:
خلیج ع.ر.ب.ی را فریاد بزند
هنگام قرائت قرآن، مثل گُرگ زوزه بکشد
درحالیکه نان ایران را میخورد، ترکیه را تشویق کند
شعار مرگ بر فارس و مرگ بر کُرد سر بدهد
پرچم کشور ترکیه و آذربایجان را به ورزشگاه بیاورد و ...
فکر میکنید با او چه برخوردی میشود؟
این رفتاری است که برخی به اسم هواداری از تیم تراکتور در این سالها مدام انجام میدهند و هر بار بیپرواتر.
آدم خون گریه کند وقتی میبیند در دیار ستارخان که میگفت: «خاک میخوریم ولی خاک نمیدهیم» کار بهجایی رسیده عدهای آرزویشان این است که بروند زیر پرچم رجب طیب اردوغان؟
فوتبال را بهانه کردهاند برای نفرتآفرینی، تجزیهطلبی،تفرقهافکنی. دیگر باید چهکار کنند که بفهمید نه شما را میخواهند نه این خاک را؟ دشمن وطن مگر غیرازاین میکند؟
شرم بر آنها که وقاحتها را میبینند و سکوت میکنند. ننگ بر آنها که استخوانهای پسران این سرزمین که برای آزادیاش جان دادند را با این وقاحت میلرزانند. از ستارخان و باقر خان خجالت نمیکشید از شهید باکری هم شرم ندارید؟
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اینها میخواهند که آذربایجان که مهد وطن پرستی و غیرته رو به ذلت و بی غیرتی تبدیل کنند.
روسیه را ببینید که تا تزارها بودند وحدت داشت چرا که از تاجیک تا یاکوت تا بلاروس همه رعیت یک نفر بودند. با رفتن تزارها حکومت روسیه بلافاصبه تجزیه شد اما رهبران کمونبست توانست ایدئولوژی واحد را به جای تزار بنشانند و مجددا تاجیک و بلاروس بودن جای خود را به کمونیست بودن و وفاداری به حزب داد. با اقدام گورباچف در به رسمیت شناختن ملیتها آن
حکومت از هم پاشید.
ایران هم وضع مشابهی دارد. شاه یا بهتر بگویم شاهنشاه مالک الرقاب کشور بود و به درستی اعتقاد داشت که اگر برود ایران تبدیل به ایرانستان می شود. اما امام خمینی با جایگزینی حاکمیت شرع و اسلام که ایده مشترک همه اقوام ایرانی بود توانست تجزیه طلبی را مهار کند. اسلام بود که باکری ترک را کنار خرازی اصفهانی و شیخ شویش عرب قرار داد.
این است معنای تاویل و تحقق آیه 103 سوره آل عمران.:"«واعتصموا بحبل اللـه جمیعا ولا تفر قوا واذکر وا نعمت اللـه علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا وکنتم علی شفا حفر ة من النار فانقذکم منها کذلک یبین اللـه لکم آیاته لعلکم تهتدون" اما با سکولاریزه شدن کشور دیگر این مایه وحدت وجود ندارد. شاه هم که وجود ندارد. پس وقتی با گسترش ایده جامعه مدنی و دموکراسی ایران محکوم به تجزیه است. چرا که رای دادن بر اساس قومیت و زبان و نژاد جای رای دادن بر
اساس تکلیف و عقیده و ایمان را می گیرد. جای تعجب نیست که چرا اصلاح طلبان همیشه برای ایجاد فراکسیون های قومیتی و مطالبات قومیتی اصرار دارند و چرا نظریه داماد لرستان را تبلیغ می کردند. نمی دانم می خواهید تا کی مماشات کنید اما بدانید سرانجام اصلاح طلبان ایران را تجزیه خواهند کرد. کما اینکه رفورمیستها در تمام دنیا کشورها تجزیه می کنند. کاری در شوروی و عثمانی به بهترین نحو انجام دادند