گروه سیاسی: شروع نهضت امام خمینی(ره) و مبارزات بی بدیلش در آغاز دهه ی چهل و قیام 15 خرداد،اسلام سیاسی را در سطحی گسترده رویاروی رژیم قرار داد. تلاش های فکری و سیاسی حضرت امام(ره) به عنوان رهبر نهضت با توجه به گستره وسیع هواداران اسلام انقلابی در میان روشنفکران دینی،سرانجام در میان مجموعه مخالفان سیاسی رژیم،جایگاه استوار و خدشه ناپذیر آن را تثبیت کرد و به عنوان خمیر مایه فکری انقلاب توانست همه جریان های موجود را باخود همراه ساخته یا به حاشیه براند. اما این نهضت به جرقه ای نیاز داشت که در هفده دی 1356 افروخته شد و انقلاب را در شکل تازه ای که عبارت از رویارویی آشکار و مستقیم با رژیم پهلوی بود به حرکت در آورد و فضای نسبتا مساعد سیاسی سال های پس از 1355 نهضت را سرعت و شتاب بیشتری بخشید، که طبیعتا واکنش دولت، سرکوب خونین و قهرآمیز همه خیزش های انقلابی در تمامی مناطق کشور بود.
به گزارش بولتن نیوز، در پی سیاست سرکوب خونین در اواخر بهار تا اواسط تابستان سال 1357 از شدت و گستره اعتراضات و فعالیت های مخالفان رژیم تا حد زیادی کاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع کشور کاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی و مفسران سیاسی رژیم به این جمع بندی دست یافتند که شاه پس از یک رشته در گیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ماه 1356تا خرداد ماه 1357، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملا بر اوضاع مسلط است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی کند. شاه در این دوران در یک مصاحبه تشریح کرد که "هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت. چه 700 هزار تن نیروی از من پشتیبانی می کنند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت سرم هستند و من قدرتمندم."
اما شهریور ماه سال 1357 که مصادف با ماه رمضان بود. در شب های این ماه مبارک، در اکثر مجالس مذهبی ومساجد از اسارت و خفقان و نبودن آزادی و توهین رژیم به مقدسات ملت ایران صحبت می شد و مردم اعتراض خود را در قالب راه پیمایی نشان می دادند. در شب های هفتم،هشتم و نهم شهریور ماه به هنگام تظاهرات بین مردم و عوامل رژیم درگیری به وجود آمد. این درگیری منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هم وطنان در میدان ژاله شد. یکی از شاهدان عینی واقعه شب های ماه رمضان در این باره چنین می گوید "مردان و زنان، در میدان ژاله تا انتهای خیابان ژاله جمع شده بودند و آقای علامه نوری سخنرانی می کردند. بعد از گذشت چند شب، گاردی ها از قبل در میدان ژاله خاک اره و بنزین ریخته بودند تا بدین وسیله مانع هرگونه تظاهراتی شودند، بعد از اتمام سخن رانی، در حدود ساعت دوازده ونیم و به هنگام بلند شدن مردم، یکدفعه کبریت کشیدند و خیابان آتش گرفت. در آن شب به طرف مردم تیراندازی شد و مردم در کوچه های اطراف پراکنده شدند."
لذا می توان بیان داشت نطفه ی روز خونین 17شهریور،در شب های ماه رمضان و بعد از روی کار آمدن دولت به اصطلاح آشتی ملی شریف امامی ـ در پنجم شهریور ـ بسته شد. روز سیزدهم شهریور ماه که مصادف با عید فطر بود دولت اجازه داد، مردم در سراسر کشور برای برپایی نماز عید فطر گرد هم آیند. نماز عید در چند نقطه تهران از جمله در میدان ژاله به امامت علامه یحیی نوری خوانده شد و بعد از اتمام نماز،مردم درحالی که پیراهن های خونین شهدای شب های قبل را بر سر چوب زده بودند در مسیر خیابان شهباز به راه پیمایی پرداختند. با برگزاری نماز عید فطر در سایر مناطق تهران، راه پیمایی عظیمی انجام گرفت.
اهمیت تظاهرات و حضور مردم در این راه پیمایی گسترده، از دید مفسران خارجی پنهان نماند. خبر گزاری آسو شیتد پرس درچهارده شهریور در تلکس خبری خود،تفسیری از جورج کرایسکی آورد و نوشت" شاه ایران با یک انقلاب گسترده عمومی که شدیدترین تهدید برای سلطنت وی است، مواجه شده است،بیشتر ناظران معتقدند که شاه 58 ساله،تاج و تخت خود را حفظ خواهد کرد؛ اما به قیمتی گزاف. دوستان و دشمنان شاه همه عقیده دارند که اعتراضات عمومی روز افزون در هفت ماه گذشته، محمدرضا شاه پهلوی را به طرف دیواری رانده است که فقط دو مجرای خروج دارد: تفویض اساسی قدرت به مردم و یا دیکتاتوری شدیدترازآن چه که منتقدانش تا به حال به وی نسبت داده اند.
اما روزهای چهاردهم و پانزدهم نیز تهران شاهد راه پیمایی و تظاهرات مردم علیه رژیم بود. روز پانزدهم دو اقدام مهم از سوی رژیم صورت پذرفت. یکی منع تشکیل اجتماعات و غیرقانونی اعلام شدن راه پیمایی ها از سوی دولت و دیگری، طرح مذهبی جلوه دادن رژیم و ایجاد اختلاف میان روحانیون بود که از سوی ساواک به شاه پیشنهاد شد. لیکن درروز شانزدهم شهریور ماه به رغم تلاش ساواک و ممنوعیت راهییمایی از جانب دولت،مردم تظاهرات باشکوهی برگزار کردند. راه پیمایی و تعطیلی عمومی روز 16 شهریور همان طور که شهید باهنر در خطبه های نماز عید در قیطریه بیان داشته بود به علت گرامی داشت یادشهدای خیابان ژاله ی تهران که در
درگیری های شب های ماه رمضان به شهادت رسیده بودند، انجام پذیرفت. در طول مسیر راه پیمایی که از قیطریه شروع و به میدان آزادی ختم شد مردم شعارهایی همچون "مرگ بر این سلطنت پهلوی "، ما پیرو قرآنیم، ما شاه نمی خواهیم "،سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن " بر زبان ها جاری بود؛ به طوری که ساواک درباره ی تظاهرات 16 شهریور گزارش داده است"قشریون مذهبی و گروه های بر انداز مذهبی، بدون توجه به اعلامیه منع تظاهرات و بدون مجوز از طرف دولت پس از گذشتن از خیابان شاهرضا به طرف میدان شهیادحرکت و با این تظاهرات مقاصد باطنی خود را بیشتر نمایان کردند و شعارها و مطالبی را مطرح ساختند که مغایر با اساس و بنیادهای سیاسی،اجتماعی و نظام موجود در کشور بود. گروه های مذکور، در تظاهرات مذکور با وقاحت هرچه تمام تر، به تمام مقدسات ملی و میهنی حمله کردند."
به دنبال تظاهرات گسترده ی روز پنج شنبه شانزدهم شهریور ماه و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات در روز جمعه هفدهم شهریور ماه، انقلاب وارد یکی دیگر از برهه های حساس خود شد. پایداری و استقامت ملت ایران به خصوص در راه پیمایی روز شانزدهم شهریور ماه رژیم را با چالشی جدی مواجه ساخت؛ به طوری که در اولین ساعات روز جمعه هفدهم شهریور ماه ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیوی تهران و حومه اعلام حکومت نظامی کرد. به موجب این اعلامیه علاوه بر تهران در یازده شهر دیگر کشور به مدت 6ماه حکومت نظامی اعلام شد. مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاعی نداشتند پیش از ساعت 6صبح، سیل اسا روی به خیابان ها آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله بود و طبق برنامه قبلی خود را برای رساندن به میدان ژاله که آن روزها به دلیل شهادت تعداد زیادی از مردم به میدان شهدا تغییر نام داده بود آماده کردند. همین که مردم به خیابان های اطراف میدان رسیدند ناگهان با دیدن تانک ها و زره پوش های نظامی رژیم غافلگیر شدند. سرانجام ماموران رژیم پس از چند بار اخطار به متظاهرین حدود ساعت 9 صبح از زمین و هوا به قتل عام مردم پرداختند. وحشی گری نیروهای نظامی رژیم ساعت ها ادامه داشت و در اطراف میدان پیکر شهیدان و مجروحانی بود که در صحنه نا برابر همچنان باقی مانده و خون هایی که هر گوشه ای از میدان را گلگون کرده بود.
حضرت امام روز هجدهم شهریور ماه با ارسال پیامی به ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام داشتند.
اما این واقعه خونین دارای پیامدهایی نیز بود که اینک به آنها خواهیم پرداخت.
1ـ تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت
2ـ تزلزل ارتش
3ـ گسترش اعتصابات و تضعیف روز افزون دولت
4ـ تحکیم بخشیدن رهبری حضرت امام(ره)
5- تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی
6- تشدید سر در گمی آمریکا در برابر مسائل ایران
رژيم شاه تا قبل از واقعه 17 شهريور بر اين باور بود كه ايدهي مشاوران امنيتي و اطلاعاتي ساواك مبني بر برقراري حكومت نظامي موثر واقع ميشود و مردم را از اجتماعات و راهپيماييها باز ميدارد، اما قيام 17 شهريور براي دربار يك پيام آشكار را بدنبال داشت و آن اينكه مدل سركوب و سازش به بنبست رسيده است و خواسته مردم چيزي جز سرنگوني رژيم فاسد پهلوي نيست.
پس از واقعه 17 شهريور محمد رضا شاه كه حكومت 37 ساله ي خود را در حال غرق شدن در در ياي خشم مردم مسلمان ايران ميديد، به نسخهاي روي آورد كه از سوي كاخ سفيد تجويز شده بود و آن چيزي جز استمرار سركوب نبود، لذا پس از واقعه 17 شهريور، كابينه نظامي ارتشبد ازهاري، عنان كار را بدست گرفت.
حوادث 17شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و مراکز مهم شهر که میبایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله کند، از کارآمدی ارتش و توان آن کاست. چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود. اما اکنون ارتش میبایست تحت فرمان فرمانداریهای نظامی شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر مییافت.
این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف میکرد.
بدنه ارتش در برابر شعارهای انقلابیون از اقدام به خشونت اجتناب میورزید و گاه با فرار از پادگانها دسته به دسته به تظاهرکنندگان میپیوست. این الگوی برخورد سربازان با مردم مورد توجه برخی از سران ارتش قرار گرفت و آنان خواستار لغو فوری حکومت نظامی در همه شهرها شدند. به عنوان نمونه فردوست و اویسی این گونه میاندیشیدند و اظهار میداشتند:
«تظاهرات رنگ مذهبی دارد و سربازان هم مذهبی هستند و برخوردشان با مردم تظاهرکننده دوستانه است» اما از آنجا که شاه صریحاً از حکومت نظامی پشتیبانی کرده بود، ارتش به عنوان قویترین پایگاه حکومتی رژیم، مدتهای مدیدی در سطح شهر به مأموریت خویش ادامه داد، در نتیجه، این روند سبب شد تا ارتش هر چه بیشتر با ملت معترض خو بگیرد.
امام خمینی یک روز پس از 17 شهریور در اعلامیه ای در نجف خطاب به ملت ایران، شاه را دستوردهنده اعلان حکومت نظامی و مسئول مستقیم کشتار مردم دانست و به ارتشیان هشدار دادند تا در کنار ملت قرار گیرند و از همین زمان با تلاش رهبران محلی انقلاب، بسیاری از ارتشیان به ملت پیوستند.
واقعه 17 شهريور اگرچه در ابعاد داخلي، رويارويي و تقابل ملت با رژيم شاه را به صورت علني به تصوير كشيد، اما بررسي ابعاد خارجي اين واقعه ما را به نكات حايز اهميتي رهنمون ميسازد. پس از 17 شهريور 57، اگرچه كارتر رئيس جمهور آمريكا طي تماسي تلفني با شاه او را از هر جهت مطمئن ميسازد اما استراتژيستهاي كاخ سفيد در طرحهاي خود براي حمايت از رژيم شاه تجديد نظر ميكنند. به گونهاي كه چند ماه بعد در كنفرانس گوادالوپ، كارتر در كنار رهبران ساير قدرتهاي جهاني به صراحت اعلام ميدارد: محمد رضا پهلوي بايد حكومت را رها كند.
نتیجه گیری:
بی تردید، قیام 17شهریور را می توان به عنوان یکی از نقاط عطف مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی دانست. ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بی گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آن ها در حرکت خود مصمم تر گردند و در این بین رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) نقشی به سزا داشت. حمایت های سران به اصطلاح دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی در سرکوب مبارزین نیز باعث گردید تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموکراتیک آن ها در بین مردم رنگ ببازد و ماهیت اصلی آنان برای مردم ایران هرچه بیشتر نمایان گردد. در مجموع باید گفت قیام خونین 17 شهریور عاملی موثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می رود.
منابع:
http://www.yjc.ir
http://www.hawzah.net
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com