به گزارش بولتن نیوز، مجموعه داستانی در جستوجوی آرامش به کارگردانی سعید سلطانی و به تهیهکنندگی علی آشتیانیپور در 40 قسمت برای شبکه پنج سیما در حال تولید است. این مجموعه که داستان زندگی دو رفیق قدیمی را به تصویر میکشد جمعی از بازیگران پیشکسوت تلویزیون و تئاتر را در خود جای داده است. داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، محمد متوسلانی، کمند امیرسلیمانی، پژمان بازغی، حدیث میرامینی، عطا عمرانی، فرشید زارعیفر، مهتاب ثروتی و دیگر بازیگران در این مجموعه ایفای نقش میکنند. پخش این مجموعه بتازگی آغاز شده است.
خانهای ویلایی در حوالی یکی از خیابانهای شهرک غرب لوکیشنی است که گروه در آن مشغول تصویربرداری هستند. حیاطی بزرگ با استخر کوچکی در وسط آن مکان خوبی است که گروه بعد از اتمام تصویربرداری سکانس در آنجا مشغول به استراحت شوند و میز و صندلی که در زیر سایه چند درخت گذاشته شده فضای مناسبی برای مصاحبه فراهم میسازد.
یک تجربه آبرومند
علی آشتیانیپور، تهیهکننده مجموعه در جستوجوی آرامش است. وی پس از سالها حضور در عرصه تهیهکنندگی سینما برای نخستینبار است که تهیهکنندگی یک مجموعه تلویزیونی را برعهده میگیرد. آشتیانیپور از حدود سالهای دهه 60 و با فیلمسازی در فضای دفاع مقدس وارد فضای سینما شده و این بار و برای نخستینبار سریالسازی را در فضای تلویزیون با یک مجموعه 40 قسمتی تجربه میکند. او درباره حضور خود در این مجموعه میگوید: نگارش فیلمنامه از حدود سه سال پیش آغاز شد و پس از آنکه به تصویب سازمان رسید به شکل جدی وارد مرحله نگارش شد. تمام سعیمان را کردیم که به لحاظ تولید، استانداردهایی را که باید در یک کار مد نظر قرار گیرد، رعایت کنیم و یک کار آبرومند را به مرحله تولید برسانیم. به لحاظ متن و ساختار هم باید از مشاورانی در این زمینه استفاده میکردیم.
آشتیانیپور درباره انتخاب سعید سلطانی برای کارگردانی این مجموعه میگوید: به نظرم سعید سلطانی از آن دسته کارگردانهایی است که مخاطب تلویزیون را به خوبی میشناسد و تا حد زیادی به سلیقه امروزی مخاطب نزدیک است. از آنجا که بیننده امروزی رسانه تلویزیون از شعور و آگاهی بالایی برخوردار است لذا باید برای به تصویر کشاندن آنچه مخاطب را پای تلویزیون نگاه میدارد تمهیداتی اندیشید و به سلیقه بیننده احترام گذاشت؛ چیزی که سعید سلطانی بخوبی بلد است. قصه، داستان زندگی یک محقق است که برای تولید دارویی جهت بیماری صعبالعلاجی تلاش میکند و ما در سیر داستان، مشکلاتی را که برای وی در زمینه پژوهشی و خانوادگی پیش میآید، میبینیم.
سالن پذیرایی خانه فضایی است که قرار است سکانس بعدی مقابل دوربین برود. در این سکانس داریوش فرهنگ نقش فرزاد پدر سارا با بازی مهتاب ثروتی را بازی میکند. گویا قرار است با یک سکانس کاملا احساسی روبهرو باشیم. سکوت چند لحظهای بر گروه حاکم میشود تا بازیگران این سکانس بتوانند خود را برای بازی مقابل دوربین آماده کنند.
روز. داخلی . خانه فرزاد
سارا و پدرش روی مبل مقابل یکدیگر نشستهاند. فرزاد بغضی پنهان در گلو دارد.
سارا: بابا چیزی شده؟
فرزاد نگاهش را پایین انداخته است. سرش را بالا میآورد و به سارا نگاه میکند.
فرزاد: من پدر خوبی برات نبودم.
سارا: این چه حرفیه که میزنید، معلومه که بودید...
فرزاد (بغض سنگینی گلویش را میفشارد): نه نبودم. من اون پدری که تو فکر میکنی نیستم.
سارا: چی شده بابا؟ این حرفا یعنی چی؟
فرزاد: قول بده هیچوقت حتی اگر چیزی در موردم شنیدی به علاقه من به خودت شک نکنی.
صحنه برای برداشت دوم کات میشود و داریوش فرهنگ در حالی که هنوز اشکهایی را که بر گونهاش جاری است، پاک میکند و پای گفتوگو مینشیند.
امضای یک تجربه 50 ساله
داریوش فرهنگ به لحاظ چهره ویژهای که دارد همیشه در نقشهای خاص ظاهر شده است. در کنار همه اینها همیشه تلاش خود را به کار گرفته که هر نقشاش متمایز از دیگری به چشم بیاید و در یادها بماند. خودش میگوید: همیشه سعی کردم برای هر نقشی که بازی میکنم تحلیل رفتار و استایل خاصی به لحاظ ایفای نقش در نظر بگیرم و آن را در همه این سالها به یک امضای مشخصی در بازی خود برسانم.
وی میگوید: در این 50 سالی که در سینما و تلویزیون مشغول به کار بودم همیشه تلاش کردم به تمام جزئیات برای تحلیل نقشی که قرار بوده بازی کنم، بپردازم و به قولی نقش را از فیلتر وجودی خودم بگذرانم. زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد بارها با کارگردان به گفتوگو نشستیم و درباره نقش صحبت کردیم. با توجه به این نکته که نویسندگان جوان و با استعدادی در این مجموعه به نگارش کار مشغول بودند، ولی از طرفی به لحاظ سنی خیلی نمیتوانستند تحلیل درستی از یک مرد مسن 60 ساله داشته باشند. این بود که با گفتوگو و مشورت با کارگردان نقش را به تحلیل درستی رساندیم، تا به آنجا که خودم اسم این نقش را به جای داریوش فرهنگ، داریوش فرزاد گذاشتم.
وی یکی از خصوصیات نقش فرزاد را عاطفیبودن این نقش میداند و میگوید: با توجه به اینکه در سالهای اخیر بیشتر نقشهایی را که بازی کرده بودم نقشهای فرمانده،جاه طلب و به لحاظ شخصیتی مغرور بودند خیلی فضا برای بازی در نقشهایی با وجوه عاطفی نداشتم. اتفاقی که در مجموعه در جستوجوی آرامش افتاد و در خیلی از سکانسهای این مجموعه صحنههای عاطفی را از کاراکتر فرزاد میبینیم. خصوصا در سکانسی که در حال حاضر تصویربرداری میشود و قرار است فرزاد اسراری را به دخترش بگوید که سالها مخفی باقی مانده است.
داریوش فرهنگ از آن دسته بازیگرانی است که حتی بازی در نقشهای منفی را به نوعی بازی میکند که فقط وجوه منفی آن نقش بهچشم نمیآید و این یکی از آن دسته اصولی است که در همه این 50 سال در روش بازی او مشهود بوده است. خودش میگوید: بعد از انقلاب نقشهایی که تحت عنوان نقشهای منفی از آنها یاد میشد عموما نقشهای خنثی و بیخاصیتی بود. نقشهای منفی همیشه به دلیل پتانسیلی که با خود به همراه دارد نقشهای جذابی است. اعتقاد من همیشه این بوده که قرار نیست نقش منفی فقط به سمت جهالت و شرارت گرایش داشته باشد. اگر همه ما به این اندیشه معتقد باشیم که در لحظه لحظه زندگی ممکن است دچار لغزشهایی شویم در این صورت نقشها را صرفا به دو دسته سیاه و سفید تقسیمبندی نمیکنیم و اتفاقا نقش را به سمت و سوی خاکستری بودن سوق میدهیم.
وی در ادامه میگوید: یکی از نقشهایی را که بازی کردم نقش ابن زیاد در سریال معصومیتازدست رفته بود. نقشی که قرار است امام حسین را به قتل برساند و به واقع منفیتر از این نقش نیست. سعی کردم قبل از اینکه وجوه منفی این نقش را برای خودم غالب کنم کلیدی پیدا کنم و این نقش را با همه تحلیلی که میشود جلوی دوربین ببرم. با جستوجویی که در تاریخچه این نقش داشتم متوجه شدم ابن زیاد در 19سالگی به ایران میآید و خراسان را فتح میکند. پس این نقش میتواند کمی هوش و درایت هم داشته باشد. نگران بودم بعد از پخش این سریال مخاطب چه نوع برخوردی با من میکند و جالب اینکه پس از پخش وقتی مردم من را در کوچه و خیابان میدیدند انگار هنوز منتظر بودند ابن زیاد منفی را با همه کراهتی که در شخصیت و حتی گریم این نقش وجود داشت، ببینند. انگار وجوه دیگری از این نقش نیز به چشم آمده بود.
فرهنگ در تمام سالهای حضور خود در جلوی دوربین تنها به بازیگری بسنده نکرده و کارگردانی فیلمهایی چون رز زرد، دو فیلم با یک بلیت، روانی و... را برعهده گرفته است. خودش میگوید: در طول این سالها همیشه غروری را بر دوش داشتهام و سعی میکردم قبل از آنکه انتخاب شوم انتخاب کنم. البته غرور کارگردانیام را قبل از اینکه جلوی دوربین حاضر شوم کنار میگذارم. خصوصا اینکه در این مجموعه تعامل و بدهبستان خوبی میان بازیگر و کارگردان کار وجود دارد و نقش با تحلیلی کامل جلوی دوربین میرفت.
داریوش فرهنگ پس از سالها دوباره در کنار مهدی هاشمی ایفای نقش میکند. اتفاقی که تجربه دو فیلم با یک بلیت را این بار در تلویزیون به خاطر میآورد. داستانی که پای یک رفاقت چند ساله را به میان میآورد. باید دید در جستوجوی آرامش با همه پتانسیلهایی که در اختیار دارد تا چه اندازه میتواند در جذب مخاطب موفق عمل کند.
یک درام خانوادگی با شمایی معمایی
سعید سلطانی در همه این سالهای حضور خود در تلویزیون نشان داده رگ خواب مخاطب را بخوبی میشناسد. این اتفاق پس از سریالهای پر مخاطبی چون ستایش باعث شد که این بار هم قرعه ساخت در جستوجوی آرامش به نام سعید سلطانی بیفتد. سلطانی درباره داستان این مجموعه میگوید: قصه روایت داستان زندگی دو دوست به نامهای بهروز و فرزاد است که هر دو در حوزه دارو فعالیت میکنند و قرار است دارویی را تولید کنند که در درمان بیماریهای لاعلاجی چون سرطان به کار میرود. حوزه آشنایی و رفاقت این دو دوست تنها به کار ختم نمیشود و به زندگی شخصی آنها هم وارد میشود. تا آنجا که قرار است دختر و پسر این دو خانواده با هم ازدواج کنند. در ادامه داستان و با برملاشدن اتفاقاتی از گذشته این دو نفر خدشهای به کار و دوستی این دو وارد میشود و اثرات آن را در زندگی خصوصی فرزاد و بهروز میبینیم.
سلطانی در ادامه میگوید: شاید از وجوهاتی داستان شمایی معما گونه و پلیسی داشته باشد، ولی بنیاد اصلی آن خانواده محور است. سعی کردیم در این مجموعه علاوه بر پیشکسوتانی که سابقه زیادی در حوزه تلویزیون و سینما دارند از بازیگران جوان و جدیدی هم استفاده کنیم و این فرصت را در اختیار نیروی جوان و مستعدی قرار دهیم که قرار است به عنوان نیروی جدید به تلویزیون معرفی شوند.
کارگردان در جستوجوی آرامش در ادامه صحبتهایش میافزاید: حدود هشتماهی است که مشغول به کار هستیم و در همه این مدت نیرو و انرژی مضاعفی در کار وجود داشت که لازمه آن حضور تهیه کنندهای توانمند با نیروی مدیریتی بالاست و علی آشتیانیپور بخوبی از این مسئولیت سربلند بیرون آمده است. وی در پاسخ به این سوال که آیا کار کردن با بازیگرانی چون داریوش فرهنگ که سابقه کارگردانی دارند سخت نبوده، میگوید: اتفاقا این اتفاق موجب شد من با بازیگرانی کار کنم که خودشان مدیریت ایفای نقش و اصول حرفهای برای اجرای نقش را داشته باشند. داریوش فرهنگ هم از آن دسته بازیگرانی است که بجا و بموقع اصول مدیریتی خود را لحاظ میکند. امیدوارم فضایی ایجاد کرده باشیم که ماحصل آن بازتاب خوبی برای مخاطب داشته باشد.
گروه حدود یک ساعت را به استراحت مشغول میشوند. قرار است سکانس بعدی با تاریکی هوا جلوی دوربین برود.
مردم من را به نام آذر میشناسند
کمند امیرسلیمانی در این مجموعه نقش آذر را بازی میکند. خودش این اتفاق را بسیار خوشیمن تلقی میکند، چرا که معتقد است در همه این سالها مردم او را در کوچه و خیابان به نقش آذر که در سریال پدرسالار بازی میکرده میشناسند و این بار هم قرار است با نقشی به همین نام جلوی دوربین برود. وی در پاسخ به این سوال که آیا در همه این سالها بیشتر نقش منفی بازی کرده یا مثبت میگوید: بهنظرم همه آدمها در مسیر زندگی خود یک بعد شخصیتی ندارند و این شرایط و موقعیتهای زندگی است که مشخص میکند کدام یک از وجوه به صورت غالب تری عمل کند. من هم سعی کردم از این قاعده مستثنی نباشم و این رویکرد را در تمام نقشهایی که بازی میکنم به کار میبندم که مثبت یا منفی صرف دیده نشود.
کمند امیرسلیمانی در این مجموعه نقش آذر، خواهر فرزاد را بازی میکند. او میگوید: در اطراف خودم دو نفر را میشناختم که به خصوصیات رفتاری آذر نزدیک بودند و با تلفیق این دو توانستم به نقش آذر برسم. به نظرم آذر جزو آن دسته از آدمهایی است که بسیار مهربان و انعطافپذیر هستند، ولی در ظاهر نمیخواهند اینگونه به نظر برسند و من در تحلیلی که از این نقش داشتم این اتفاق را به عقدههای دوران کودکی این نقش نسبت میدهم.
وی درادامه میگوید: در قصه اولیه آذر بشدت تندخو و با رفتارهای تلخ بود. دقیقا جزو آن دسته کاراکترهایی که نمیتوانست ارتباط خوبی با آدمهای دورو اطرافش برقرار کند. با گفتوگویی که با کارگردان داشتیم کمی این شخصیت تلطیف شد و به شکل رفتاری موجهتری رسید. آذر در ایران زندگی نمیکند و طی مدت زمانی که به ایران میآید در منزل برادر خود زندگی میکند. خیلی دوست داشتم همیشه در کنار مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ بازی کنم و در این مجموعه به آرزویم رسیدم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com