به گزارش بولتن نیوز، دکتر محمدرضا کدخدایی، پژوهشگر حوزه مطالعات خانواده در موسسه امام خمینی(ره) در پاسخ به این پرسش به جامجم میگوید: رسیدن به پاسخ این سوال به متغیرهای کلان و خرد متعددی بستگی دارد. متغیرهایی مثل اشتغال و بخصوص اشتغال مادران در خارج از خانه، نوع اشتغال، گستردگی خانواده و تعداد فرزندان، الگوی روابط خویشاوندی و همسایگی، زندگی شهری یا روستایی و حتی الگوهای مختلف شهرنشینی مثل آپارتماننشینی و امثال آن در پاسخ به این پرسش اهمیت دارد.
به گفته این عضو سابق هیات علمی مرکز تحقیقات زنان و خانواده، علاوه بر متغیرهای مذکور که میتوان آن را در شمار متغیرهای اجتماعی قرار داد، برخی متغیرهای فردی و روانشناختی نیز باید مدنظر قرار گیرد. ویژگیهای روانی یا مهارتهای رفتاری و شناختی اعضای خانواده بخصوص پدر و مادر از یک سو و ویژگیهای روانشناختی و هیجانی کودک از سوی دیگر، متغیرهایی است که در پاسخ به این پرسش باید لحاظ شود.
جدای از لزوم توجه به این متغیرها، این پژوهشگر خانواده عنوان میکند: در گام بعدی باید منظور از فرصت یا تهدید نیز مشخص شود؛ یعنی وقتی میگوییم مهدکودک چه فرصتها و تهدیدهایی را ایجاد میکند، ضروری است به این پرسش پاسخ دهیم که منظورمان از این فرصت یا تهدید برای چه کسی است؟ آیا منظورمان از تهدید و فرصت مهدکودکها برای خود کودک است یا برای والدین، برای نظام اقتصادی، نظام فرهنگی یا دیگر خردهنظامهای جامعه؟
در واقع به اعتقاد این پژوهشگر حوزه مطالعات خانواده، ترکیب این پرسشها با یکدیگر و لحاظ متغیرهای مختلف در ارتباط با این پرسشها میتواند تا اندازهای ابعاد گسترده و پیچیده موضوع تهدید یا فرصت بودن مهدهای کودک را مشخص کند. در حقیقت، پاسخ به این پرسش بدون در نظر گرفتن متغیرهای مختلف غیرکارشناسانه خواهد بود.
کدخدایی برای توضیح بیشتر تحلیلش مثال میزند: به عنوان مثال در مورد ارتباط تهدید یا فرصت بودن مهدکودک با نظام اقتصادی، به یک نظام اقتصادی منطبق بر سیاستهای توسعه نظام سرمایهداری اشاره میکنیم. طرح این مثال به خاطر این نکته است که بسیاری از شواهد نشان میدهد کشور ما نیز در مسیر تحقق شاخصهای این نظام سرمایهداری سیر میکند.
مهد کودک؛ فرصتی اقتصادی در نظامهای سرمایهداری
مهدکودک در نظامهای سرمایهداری، جایگاه بارزی دارد. کدخدایی، پژوهشگر حوزه مطالعات خانواده درخصوص تاثیر مهدکودک در نظامهای اقتصادی سرمایهداری توضیح میدهد: اگر سیر سبک نظام اقتصادی یک جامعه، براساس مولفههای نظام سرمایهداری باشد، هر آنچه مانع استفاده بهینه کارگزاران این نظام اقتصادی باشد، به عنوان یک تهدید قلمداد میشود و هر آنچه باعث ایجاد و جلب سرمایه یا فراگیر کردن زیرساختهای فرهنگی و آموزشی این نظام اقتصادی باشد به عنوان یک فرصت تلقی میشود. بر این اساس مهد کودک و تبلیغ و تشویق تربیت فرزندان در قالب این سبک تربیتی در یک جامعه سرمایهداری، ضروری تلقی میشود.
به گفته کدخدایی، برنامه ریزیهای کلان فرهنگی، تربیتی و آموزشی منطبق با نظام سرمایهداری از طریق مهدکودک به کودکان و والدین آنها منتقل شده و این سبک زندگی تقویت و بازتولید میشود. سپس با برداشتن دغدغه تربیتی کودکان از والدین، پدر و مادر در نظام سرمایهداری به کارگزاران کارآمد نظام اقتصادی تبدیل خواهند شد. در چنین شرایطی است که به گفته این پژوهشگر، پدر و مادر در نظام سرمایهداری، تولیدکنندگان خام کارگزاران آینده هستند که بناست در دستگاه آموزشی و تربیتی نظام سرمایهداری به فعلیت برسند؛ طوری که نه تنها برای این تولید وجهی دریافت نمیکنند، بلکه باید هزینه مهدکودک و نگهداری کارگزاران آینده نظام سرمایهداری را نیز پرداخت کنند و بنابراین از این جهت نیز مهدکودکها باعث ایجاد فرصتهای اقتصادی برای نظام سرمایهداری میشود.
با توجه به تسلط نظامهای اجتماعی بر سبک زندگی افراد، در صورتی که افراد یک جامعه با نظامهای اجتماعی کشورشان منطبق و همسو نباشند، انواع آسیبهای فردی و اجتماعی آنها را تهدید خواهد کرد. به گفته کدخدایی، در جوامع سرمایهداری، تربیت فرزندان در مهدکودک به عنوان بخشی از همین فرآیند جامعهپذیری برای کودک ضرورت خواهد یافت. بنابراین مهدکودک با توجه به متغیر نظام اقتصادی خاص مثل نظام اقتصادی سرمایهداری برای فرزند، والدین و حکومت، یک فرصت غیرقابل اغماض و اجتنابناپذیر خواهد بود.
به طور کلی آنچه اشاره شد یک تحلیل نظری محدود از یکی از دهها متغیر مرتبط با پرسش اصلی درباره تهدید یا فرصتبودن مهدهای کودک است، اما به گفته کدخدایی، بیشک در پاسخ کارشناسی و جامعتر به این پرسش باید مولفههای مختلف اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دینی نیز مدنظر قرار بگیرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com