ه نظر من بعضی از آدمها نباید یک بار زندگی کنند؛ نگاهشان، نفسشان، تفکرشان، زیست جاریشان به گونه ایست که زندگی یکبارهشان افسوس دارد.
گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیشه رو که
محمدعلی کشاورز نگاشته معتقد است: هر جا که از دستمان بر میآمد زمینه و راه را برای هم هموار
میکردیم.با هم همسفره میشدیم.در سفرهمان چیزی نبود بجز عشق، صداقت و
هوای هم را داشتن.به نظر من بعضی از آدمها نباید یک بار زندگی کنند
به گزارش
بولتن نیوز متن این یادداشت که در روزنامه ایران نیز منتشر شده به شرح زیر است:
نخستین ملاقاتمان در اصفهان شکل گرفت.آن روزها هنوز شاگرد نوشین بود اما
وقتی چشمم به چشمش افتاد رد پای استادی را در رد نگاه و کلامش پیدا کردم.از
همان اول حس کردم او با همه آرتیستهایی که تا آن دوران دیدم فرق دارد. از
همان تفاوتهای خوشایندی که باعث میشود دنبال شباهت با او بگردی.
چند سالی
گذشت، من روانه تهران شدم و این بار هم دوباره دست تقدیر ما را رو به روی
هم قرار داد. این بار من فارغالتحصیل مدرسه هنرپیشگی بودم و او هم در
بازیگری زبدهتر گشته بود. خیلی زود تلاقی نگاهمان به هم، به یک همکاری
خوب و از آن مهمتر همکاری عمیقتر بدل شد.برای او بازیگری مثل سر کشیدن یک
جام می ناب بود، هر سختی و دشواری او را سرمستتر و مستانهتر میکرد.هر
دو قدم میزدیم؛ هم شانه هم.، دیگران هم بودند، علی نصیریان، داوود رشیدی
و...چه لذتی داشت این قدم زدن بی آنکه دلواپس باشیم که دیگری بر ما پیشی
بگیرد.
هر جا که از دستمان بر میآمد زمینه و راه را برای هم هموار
میکردیم.با هم همسفره میشدیم.در سفرهمان چیزی نبود بجز عشق، صداقت و
هوای هم را داشتن.به نظر من بعضی از آدمها نباید یک بار زندگی کنند؛
نگاهشان، نفسشان، تفکرشان، زیست جاریشان به گونه ایست که زندگی یکبارهشان
افسوس دارد.به نظر میرسد این افراد را خدا، مبتلا به درد عشق میکند.درد
عشق بازیگری. آن وقت در عمر کوتاهشان فرصت آن را دارند که در کالبدهای
متفاوت بروند و هر بار معجزهای از خود نشان دهند.یکی از آنها عزت
است.عزتالله انتظامی که سایهاش روی سینما سنگینی میکند. نگاه که میکند
نقشهایش جلوی چشمانم رژه میرود و هر کدام جان میبخشند حافظه مرا.
خوشحالم که بهار با تولد تو بدرقه میشود.
شایسته عنوان استاد
خسرو سینایی
کارگردان و فیلمنامهنویس
در زمانه ما باب روز شده که بسیاری کسان عناوینی را که متأسفانه چندان
ریشهدار هم نیستند برای کسب اعتبار اجتماعی به نام خود میچسبانند. یعنی
اعتبار شخصی وابسته به «عنوانی» شده که به هر طریقی برای خود دست و پا کرده
است. اما هنوز نادر کسانی هستند که بر عکس، شخصیت و دستاوردهایشان به
«عنوان» اعتبار میبخشد. پس اگر میگوییم «استاد عزتالله انتظامی» به خاطر
آن است که او یک عمر به هنرهای نمایشی میهنمان اعتبار بخشیده، بارور زیسته
و زندگی ما را با تکیه بر استعداد ذاتی، توانایی و فرهنگی قابل احترام
پربار کرده است.حسرت فیلمی را میخورم که میدانم هر دو دوست داشتیم به
اتفاق بسازیم و چون همیشه نشد که نشد. در ایامی که به خاطر آن فیلم بیشتر
در ارتباط بودیم به ابعاد تازهای از حساسیت و توانایی او در مقام یک
«استاد بازیگر» پی بردم. به مناسبت سالگرد تولدش بیش از هر چیز دیگر برایش
آرزوی سلامت و آرامش میکنم. او سالهاست که از مرزهای درخشش و موفقیت
گذشته و آنچه میماند آنکه اهالی هنر از او پایمردی، توانایی، احترام به
فرهنگ و «عنوان استاد» را بیاموزند و ارج نهند.«استاد انتظامی عزیز» تولدت
مبارک.