«دشمنی» یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی است که رایان مورفی، ژافه کوهن و مایکل زم سازندگان آن هستند. این مجموعه تلویزیونی تاریخی یکی از جذابترین سریالهایی است که در سالهای اخیر ساخته شده و توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند...
گروه سینما و تلویزیون: «دشمنی» یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی است که رایان مورفی، ژافه کوهن و مایکل زم سازندگان آن هستند. این مجموعه تلویزیونی تاریخی یکی از جذابترین سریالهایی است که در سالهای اخیر ساخته شده و توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. در فصل اول این سریال که شامل هفت اپیزود است، عنوان این فصل بت و جوآن است و اتفاقاتی که بین این دو شخصیت رخ میدهد و در اپیزودهای بعد این سریال محوریت بر رابطه بین چارلز، شاهزاده ولز و پرنسس دیانا روایت میشود.
به گزارش بولتن نیوز، سوزان ساراندون و جسیکا لانگ دو بازیگر محوری این سریال هستند.
آغاز ماجرا
بهترین بخش سریال «دشمنی: بت و جوآن» که درباره دو زن است که از یکدیگر متنفر بودند آنجایی است که داستان ما را به یاد نقاط مشترک جوآن کرافورد و بت دیویس میاندازد. دیویس و کرافورد، دو بازیگر پرقدرت که هردو از هوش و انعطافپذیری زیادی برخوردار بودند، تیم بینظیری را پشت و جلو دوربین تشکیل میدادند. این یکی از دلایلی است که هالیوود تصمیم گرفت این دو بازیگر را خیلی پیشتر از همکاری مشترکشان در فیلم «چه بر سر بیبی جین آمد» رودرروی یکدیگر قرار دهد.
اما دلیل دیگر بسیار پستفطرتانهتر و شیطانیتر از دلیل اول است: مردم عاشق این بودند که این دو بازیگر مشهور و موفق را در مقابل هم و در حال جنگ و دعوا ببینند. دشمنی علنیای که بین دیویس و کرافورد وجود داشت، تجسم هرگونه تصوری بود که درباره بازیگران زن روبهافول شکل میگرفت؛ اینکه تلخی روابط بین آنها از نتایج طبیعی پابهسنگذاشتن بود! گویی تنها دلیلی که برای ادامه مسیر حرفهای این بازیگران وجود دارد شادابی و سرزندگی پوستشان است.
سریال «دشمنی» از شبکه FX پخش میشود؛ سریالی که بهمنظور بهتصویرکشیدن رویه سفتوسختی که هالیوود در برخورد با برخی از بهترین استعدادهایش در پیش میگیرد، پر است از دیالوگهای مملو از فحاشی! این در حالی است که بیننده هیجان همراهشدن با متن خلاقانه نویسنده زبردستی همچون رایان مورفی را تجربه خواهد کرد.
جسیکا لنگ، غرور و بلندپروازی کرافورد و سوزان ساراندون هوش و طنازی دیویس را با دقت تمام به تصویر میکشند. بیننده همچون یک شریک جرم با داستان همراه خواهد شد. علاقه به شایعهپراکنی درباره ستارگان هالیوود مسئلهای است که نیاز به توضیح ندارد، اما باید گفت «دشمنی» به صورت ریشهای به شاخوبرگدادن و لذتبردن از افول ستارگان پرقدرت هالیوود و پولسازبودن این موضوع میپردازد. درست است که ستارگان با ما تفاوت زیادی دارند، اما بهتر از ما هم نیستند.
روایت رایان مورفی
«دشمنی»، فصل اول از جدیدترین مجموعه رایان مورفی است. فصل دوم از این مجموعه به ازدواج ساختگی شاهزاده چارلز و همسرش، شاهزاده دیانا میپردازد. داستان «بت و جوآن» در بسیاری از سطوح، ماورائی به نظر میرسد. ماجرا به حواشی داخلی صنعت سینما و حقایقی بیپایان درباره زنانی که در این صنعت به فعالیت مشغولند میپردازد. تبعیضی که در برخورد با بازیگران زنی که پا به سن میگذارند، اما جرئت کارکردن و پذیرفتن نقشهای باشکوه را از دست نمیدهند از دیگر موضوعاتی است که در متن سریال به آن پرداخته خواهد شد. همچنین داستان معیارهای دوگانهای را که در برخورد با احساس ناامنی از جانب زنان و مردان وجود دارد به نمایش میکشد. طبعا برخی در جریان این دشمنیها پیروز شدند، اما دیویس و کرافورد جزء برندگان نبودند.
کاترین زتاجونز که در نقش اولیویا دوهاویلاند ظاهر میشود، پیام داستان را به بهترین شکل ممکن منتقل میکند: «دشمنی هیچوقت از نفرت ناشی نمیشود! دشمنی از درد نشئت میگیرد».
دوهاویلاند، بازیگری که با تم دشمنی ناآشنا نیست، در کنار جوآن بلاندل (با بازی کتی بیتس) روایت داستان را برعهده دارند. روایت بلاندل و دوهاویلاند از این دشمنی به ویژگیهای انسانی دیویس و کرافورد نمود میبخشد. داستان اصلی در سال ١٩٦١ آغاز میشود؛ زمانی که کرافورد خسته و بیپول، تصمیم میگیرد شانس خود را امتحان کرده و رابرت آلدریچ را به ساختن فیلمی اقتباسی از یک رمان ترسناک ترغیب میکند. آلدریچ با موقعیت کرافورد همذاتپنداری میکند. قبل از ساخت «بیبی جین»، آلدریچ دنبال فرصتی بود که بتواند شکست سه فیلم قبلی خود را بهگونهای جبران کند و فرصت کارکردن با دو رقیب دیرینه (دیویس و کرافورد) در یک فیلم، آنقدر خوب و وسوسهانگیز بود که نتواند بهراحتی از کنار آن بگذرد. اگر دخالت دیگران نبود، چهبسا این همکاری میتوانست آغاز به کار یک تیم قدرتمند بازیگری باشد. جوآن کرافورد که توانسته بود بهعنوان یکی از بهترین ستارگان هالیوود برای خود اسمورسمی دستوپا کند! دیویس هم که تا آن زمان بهترین بازیگر زنی بود که هالیوود به خود دیده بود! اما باید بدانیم، سیاستهای هالیوود همیشه با علایق مردان همسو بوده و زنانی را که در راستای درآمدزایی نقش فعالی داشتهاند تخریب کرده است. مردی که در «دشمنی» در رأس قدرت قرار دارد نمونه بارزی است از زنگریزی و خودپسندی به نام جک وارنر (با بازی توچی). زمانی که نقشهای بهتری به دیویس پیشنهاد میشد، کرافورد به دنبال درآمدهای بالا و نقشهای باشکوه بود. به عقیده وارنر، کارکردن با دیویس قدرتمند، سخت و پرهزینه بود؛ بنابراین برای بهزانودرآوردن دیویس هم که شده، همکاری خود را با کرافورد آغاز کرد.
کرافورد تا مدتها به استعداد دیویس غبطه میخورد! از آنسو، دیویس از حضور طولانیمدت کرافورد در صنعت سینما نفرت داشت. همکاری این دو در فیلم «چه بر سر بیبی جین آمد» میتوانست مهر سکوتی بر تمامی این شایعات بزند، اما حس انتقامجویی وارنر و نیاز خبرنگاری به نام هدا هاپر به پرکردن ستونهای روزنامهاش مانع از این اتفاق شدند.
جسیکا لنگ و سوزان ساراندون به زیبایی هرچهتمام ماجرای این دو بازیگر اسطورهای را به تصویر میکشند.
داستانی درباره زنان
دقت و توجه مورفی از اولین لحظات سریال مشهود بوده و البته که به ثمر نشسته است. انتخاب بازیگرانی چون لنگ و ساراندون برای بازی در نقش این دو زن خود حرفهایی برای گفتن دارد! لنگ و سراندون هم دو بازیگر زن پابهسنگذاشته هستند که نقش دو اسطوره را بازی میکنند؛ در سریالی که در جریان فعالیت حرفهای مورفی از اهمیت زیادی برخوردار است.
«دشمنی» با بهرهگیری از ماجرای درگیری بین این دو بازیگر، داستانهای دیگری هم درباره زنان روایت میکند؛ برای مثال، ماجرای دختر نوجوان دیویس در نقطهای از داستان به حکایتی میپردازد درباره نقش مادران در شکلگیری شخصیت دخترانشان و اینکه دختران نمود بزرگترین خواستهها و ترسهای مادرانشان هستند. حتی آلیسون رایت و جکی هافمن هم سهم خود را از ماجرا میگیرند: رایت بهعنوان دستیار صادق و وفادار آلدریچ که در پی رسیدن به خواستههای خود نیز هست و هافمن، خدمتکار بهظاهرساده کرافورد که لایههای مختلف شخصیتش به مرور به تصویر کشیده میشود.
آلفرد مولینا هم در بهتصویرکشیدن چهرهای منفور اما دوستداشتنی از آلدریچ موفق عمل کرده است؛ آلدریچ از یک سو با دیویس و کرافورد همذاتپنداری میکند و از سویی نمیتواند در مقابل تصور فروختن آنها مقاومت کند. درهرحال، او هم یکی از همان مردان هالیوودی است!
«دشمنی» در زشتترین لحظات خود هم برای بیننده توأم با حس عظمت و شکوه است. لحظهبهلحظه سریال، به سینمای کلاسیک ادای دین میکند. موسیقی سریال یادآور موسیقی فیلمهای هیچکاک است. فیلمنامهای که مورفی نوشته با کار فیلمنامهنویسان فوقالعادهای چون جوزف منکوویچ قابلمقایسه است.
لباسها، صحنهها و فیلمبرداری هم در بهتصویرکشیدن هالیوود کلاسیک نقش عمدهای دارند. «دشمنی» با وجود تم تلخی که دارد، ادایدینی است به بازیگران سینمای کلاسیک! تا آنجایی که آرزو میکنیم ایکاش این بانوان هالیوودی هنوز زنده بودند و ما را تحتتأثیر بازی بینظیرشان قرار میدادند.
منبع: شرق