انتشارات کتابستان، امروز نامی شناخته شده برای اهالی فرهنگ و هنر است، انتشاراتی که اگر چه در سال 93 شروع به کار کرد اما تنها بعد از 2 سال فعالیت توانست به عنوان ناشر برگزیده سال 95 انتخاب شود.
به گزارش بولتن نیوز، در چند سال اخیر اگر چه مضامین انقلاب اسلامی در حوزه مستند وتاریخ نگاری بسیار قدرتمند ظاهر شدهاند اما ادبیات داستانی و رمان هنوز
جایگاه درخور و شایستهای برای انقلاب اسلامی و ادبیات پایداری تدارک
ندیده است.
انتشارات کتابستان معرفت، ناشر تخصصی رمان با مضامین مرتبط با
انقلاب اسلامی است که توانسته در 2 سال اخیر موفقیت چشمگیری در این عرصه
رقم بزند. کتابهای «رویای نیمه شب» و مترسک مزرعه آتشین جزو اولین آثار
کتابستان بودند که با تجدیدچاپهای متعددشان ظهوری پرجلوه را در عرصه نشر
برای این انتشارات رقم زدند.
امسال نیز این انتشارات شهرستانی با دست پر به
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران آمده است. به گفته مدیر انتشارات تا کنون
30 کتاب از کتابستان چاپ شده و 17 کتاب دیگر بناست در آینده نزدیک در
بازار نشر حاضر شوند. کتابستان معرفت این بار موضوعات جدیدی را در ژانرهای
عاشقانه سیاسی، علمی-تخیلی، موجودات ماورایی و ماجراجویی منتشر کرده که
بیشک از جذابیت دوچندان برای مخاطبان برخوردار خواهد بود. از اینرو در
سری گزارشهای معرفی تازههای نشر در نمایشگاه کتاب، این بار سراغ کتابستان
معرفت رفتهایم و به معرفی کتابهایی خواهیم پرداخت که بناست این انتشارات
در نمایشگاه کتاب رونمایی کند.
***
«برکت»: ابراهیم اکبری دیزگاه
برکت، رمانی است که لباس و جلدش عباست؛ با بسماللهالرحمن الرحیمی در
ابتدا و 3 آیه قرآن قبل از شروع رمان و شروعی عالی و توفانی. پرتاب 2 سیب
گندیده به عمامه حضرت حجتالاسلام شیخ یونس برکت در روز سوم ماه رمضان سال
1432 برابر با 11 مرداد 1390 آن شروع توفانی است. سیبها را روستایی به
ظاهر دیوانهای به نام شاهقلی پرتاب میکند. وقتی این اتفاق میافتد که
شیخ داستان 4 سالی است طلبگی را ترک کرده است.
او دیگر منبر نمیرود و لباس
نمیپوشد و در عوض در دانشگاه تهران عکاسی میخواند. در روزهای تحصیل در
دانشگاه عاشق دختری زیبارو میشود؛ دختری که پدری کمونیست، لامذهب و ضددین
دارد و خود دختر چنان لاقید و بیمبالات است که عمامه شیخ را در بالکن خانه
به آتش میکشد.
حالا آقای طلبه داستان برکت برای فرار از زن، زندگی و چک
به تبلیغ میرود. محل تبلیغش روستایی است به نام میانرود؛ روستایی که همه
اهالی یا معتادند یا توزیعکننده مواد یا بینماز و بیخدا و دزد و دغل و
دروغگو و در این یک ماه رمضان همه به آزار شیخ یونس مشغولند. جدا از قصه و
ماجرای جالب توجه، این اثر به لحاظ فرم و ساختار نیز از ویژگیهای منحصر به
فردی برخوردار است. پرداخت حرفهای و ماهرانه نویسنده اثر ابراهیم
اکبریدیزگاه، برکت را از فضا و مودی جذاب و جالب برخوردار کرده است. زبان
روان نویسنده نیز لذت خواندن این ماجرای جذاب را برای مخاطب دوچندان کرده
است. همچنین این نویسنده رمان «شاهکشی» را که توسط شهرستان ادب به چاپ
رسیده، در نمایشگاه کتاب امسال خواهد داشت.
«افعیکشی»: مهدی کرد فیروزجایی
این کتاب داستان یک رمال است که از جان و مال و ناموس مردم اخاذی میکند و
با توجه به جهل مردم از آنها سوءاستفاده میکند. در این رمان به خطرات
ماهواره و اعتماد کاذبی که مردم به رمالها میکنند اشاره شده است. این
رمال با مطرح کردن ادعاهای دروغ به ناموس خانوادهها تجاوز میکند و آبروی
آنها را هدف میگیرد. رمان «افعیکشی» با قلمی روان خواننده را در
موقعیتهای داستانی قرار میدهد. در این اثر خواننده با تصاویری روبهرو
میشود که برگرفته از متن جامعه است. مهدی کرد
فیروز جایی برگزیده دوم بخش رمان نوجوان هفتمین جشنواره داستان انقلاب است
و پیش از این رمان «بهم رسیدن در میانسی» از او توسط انتشارات شهرستان ادب
منتشر شده بود.
«ظلمت سفید»: سجاد خالقی
این رمان، به صورت فانتزی و برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است. ظلمت
سفید 2 قسمت دارد. یک بخش آن به وقایع انقلاب اسلامی در منطقه چهارمحال و
بختیاری بازمیگردد و بخش دیگر به بازگویی انقلاب مشروطه میپردازد. بخش
اول به داستان جوانی میپردازد که به کوههای چهارمحال و بختیاری متواری
شده است. او در این مسیر با نوجوانی ایلیاتی روبهرو میشود که برای نجات
از زمستان سرد کوهستان او را همراهی میکند. داستان موازی با این بخش،
نوجوانی در زمان مشروطه را تصویر کرده است که در تهران مبارزات روشنگرانه
دارد. مشروطه با به توپ بسته شدن مجلس ناکام میماند. داستان کلی کتاب،
شیوه به بلوغ رسیدن انقلاب اسلامی را نشان میدهد.
«زایو»: مصطفی رضایی کلورزی
این اثر در ژانر علمی تخیلی است که حوادث آن در سال ۱۴۲۰ هجری شمسی روایت
میشود. دورانی که در آن یک بیماری وحشتناک به نام «زی.اُ» یا «زایو» سراسر
دنیا را فراگرفته است و نیمی از جمعیت زمین به واسطه گسترش این بیماری
مردهاند. از جانب فلسطین گزارشی به ایران میرسد که در آن به وجود یک
آزمایشگاه مشکوک در اعماق زمین، در منطقهای در فلسطین اشاره میشود.
دکتر
علی پارسا، محقق و میکروبشناس ایرانی برای یافتن سرنخهایی از زایو و نجات
ساکنان زمین از دست این میکروب کشنده با یک گروه آموزشدیده برای رفتن به
این آزمایشگاه آماده میشوند ولی در طول مسیر با اتفاقات عجیبی روبهرو
میشوند که باعث آشنایی آنها با یک تیم حرفهای بینالمللی در حوزه شناسایی
و مبارزه با بیماریهای میکروبی میشود. دکتر پارسا با این تیم همراه
میشود؛ تیمی که یکی از اعضای اصلی آن یک پژوهشگر سرشناس آمریکایی به نام
بیل اسمیت است که علاقه زیادی به تفکر شیعه دارد. همراهی این تیم و آشنایی
بیشتر دکتر پارسا و بیل اسمیت در این مسیر زمینهساز اتفاقات جالبی در
ادامه داستان میشود.
«مسافر جمعه»: سمیه عالمی
این رمان یک عاشقانه سیاسی و داستان پسری اهل یکی از روستاهای سبزوار است.
پدرش را مدتها پیش از دست داده است و حالا تصمیم گرفته است به خواستگاری
دخترخالهاش برود و با او ازدواج کند. حال و هوای این رمان در دوره
اصلاحات ارضی و سالهای 41 و 42 میگذرد و نویسنده اطلاعات تاریخی که به
مخاطب میدهد کاملاً غیرمستقیم و بدون شعارگویی است.
نویسنده این کتاب در
پاسخ اینکه چطور ایده این داستان به ذهنش خطور کرد، گفت: این ایده را از
یکی از صحبتهای امام خمینی(ره) که فرموده بودند، شروع نهضت از سال 42
بوده، برداشت کردم و بعد از تحقیق در این زمینه به داستانهای جذاب و بکری
رسیدم که در نهایت تصمیم به نگارش این رمان گرفتم. سخت بودن آشنایی با فضای
قم سال 42 از مشکلات خلق این رمان بود.
«آن مرد با باران میآید»: وجیهه سامانی
در این رمان خواننده با شخصیت پسرکی نوجوان به اسم «بهزاد» روبهرو میشود
که به عبارتی سرش به کار خودش است و از دور و بر خود چندان اطلاعی ندارد و
این موجب میشود سلسلهای از اتفاقات را از سر بگذارند تا به انتهای رمان
برسد. او در خانوادهای است که برادر بزرگتر آنها (بهروز) یک دانشجوی
مبارز است و علیه رژیم پهلوی فعالیت مبارزاتی میکند اما پدرشان با این
کارهای مخالف است، البته این مخالفت از جنس همراهی با رژیم نیست بلکه بیشتر
از جنس دلواپسی و نگرانی پدرانه است.
«بهزاد» در مدرسه متوجه تحرکاتی
میشود اما کلا از مرحله پرت است که این پرت بودن موجب میشود دوستانش این
را پای «ترسو» بودن او بنویسند و بهزاد برای اینکه خلاف این را ثابت کند با
ترس و لرز پا به میدان میگذارد و فعالیتهایی میکند. قضیه وقتی جدی
میشود که بهزاد خبردار میشود خواهرش «بهناز» نیز دستی در مبارزه دارد.
این رمان که برگزیده داستان انقلاب بوده، پیش از این توسط انتشارات سوره
مهر منتشر شده بود و در چاپ دوم از سوی انتشارات کتابستان معرفت روانه
بازار کتاب شده است.
«وقت بودن»: جلیل سامان
این رمان به یکی از معضلات فرهنگی موجود در میان خانوادههای ساکن در
سیستان و بلوچستان اشاره دارد و از سوی جلیل سامان کارگردان سینما و پس از
تهیه فیلم سینمایی به همین نام تالیف شده است. سامان در مقدمه خود بر رمانش
درباره این اتفاق مینویسد: این رمان براساس فیلمی سینمایی نوشته شده است؛
فیلمی به همین نام که توسط نویسنده، کارگردانی شده است؛ ایده نگارش رمان
از زمانی به ذهنم رسید که خود را در تنگنای محدودیتهای تهیه و پخش فیلم
«وقت بودن» دیدم.
گذشته از آنکه باید ملاحظات رسانهای را هم رعایت
میکردم؛ اینکه نباید به جایی بر میخورد و کلی باید و نبایدهای دیگر. فیلم
سینمایی «وقت بودن» در سال ۸۷ ساخته شد و توانست در چندین جشنواره معتبر
جوایزی را به خود اختصاص دهد؛ از جمله بهترین فیلمنامه جشن خانه سینما،
سیمرغ زرین بهترین فیلمنامه اول جشنواره فیلم فجر و همچنین دیپلم افتخار
بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول جشنواره فجر.
«کودکستان آقا مرسل»: داوود امیریان
داستان این کتاب در ارتباط با گروهی از رزمندگان دفاعمقدس است که در
گردانی به نام «بلال» حضور دارند. فرماندهان این گردان با اعلام خبر تشکیل
یک یگان ویژه از نیروهای این گردان، باعث ایجاد جو رقابت میان این رزمندگان
برای حضور در یگان ویژه میشوند. یگانی که بنا بر تصورات این نیروها قرار
است کارهای ویژه نظامی انجام دهد اما پس از اعلام اسامی اعضای گردان مشخص
میشود موضوع چیز دیگری است. داوود امیریان نویسنده قشر نوجوان است که «جام
جهانی در جوادیه»، «مترسک مزرعه آتشین»، «گردان قاطرچیها» و... برخی از
آثار اوست که تاکنون بارها تجدید چاپ و روانه بازار کتاب شدهاند.
«داستان بردهها»: ترجمه سعید سعادت
این کتاب خوانش انتقادی سرگذشت بردهها در تاریخ و آنچه تا امروز ادامه
دارد (Slavery: real people and their stories of enslavement) اثر جورج
گرانت با ترجمه سعید سعادت است. داستان بردهها در 180 صفحه به تاریخ
بردهداری از آغاز تاکنون اشاره دارد که به صورت مصور برای گروه سنی
نوجوانان و جوانان تالیف و ترجمه شده است. بخش عمدهای از این کتاب به
تاریخ بردهداری در ایالات متحده پرداخته و مخاطب را با سیر اتفاقات
روبهرو کرده است. بنا به اعلام سعادت، مترجم این کتاب علاوه بر ترجمه
بخشهایی نیز به صورت تالیفی در این کتاب قرار گرفته تا تصویر درستی از
مساله بردهداری در ذهن خواننده شکل گیرد.
سعادت در این باره میگوید: با
توجه به اینکه این کتاب در برخی زمینهها تکمیل نبود بحث سیاهپوستان امروز
آمریکا و اعتراضات آنها را در کتاب وارد کردم و تقریبا یکسوم کتاب با
تغییر روبهرو شده است. بعد از بالا گرفتن تظاهرات و مشکلات سیاهپوستان
آمریکایی بسیاری از منابع را نگاه کردم و در نهایت به این اثر رسیدم که
البته همین نیز نقصهایی داشت که در ویرایش نهایی به آن بخشهایی افزوده شد
و این کتاب از سوی انتشارات کتابستان معرفت روانه بازار کتاب خواهد شد.
«کوشک زلزله»، «عزیز جهان»: اکبر صحرایی
اکبر صحرایی نویسنده این دو کتاب درباره «کوشک زلزله» گفت: این کتاب به
زندگی جانباز شیمیایی شهر شیراز، جلیل عابدینی میپردازد که از دوران کودکی
وی تا زمان جنگ پرداخته است و از آنجا که وی در اغلب عملیاتها و قسمتهای
مختلف جبهه از جمله اطلاعات و عملیات حضور داشته، این کتاب به نحوی بیان
تاریخچه عملیاتهای دفاعمقدس محسوب میشود. وی با بیان اینکه طنز یکی از
ویژگیهای این کتاب است، بیان کرد: طنز موجود در کتاب ناشی از شیطنتهای
راوی و طنز موقعیت است.
صحرایی با بیان اینکه این کتاب در قالب زندگینامه-
داستان نوشته شده است، گفت: این جانباز دفاعمقدس بیش از 10 بار زخمی شده
که این مجروحیتها مایههای داستانی را به وجود آورد. وی همچنین درباره
«عزیز جهان» اظهار داشت: این کتاب به زندگی پروفسور عبدالعزیز خضری از
نوابغ پزشکی استان فارس پرداخته است. صحرایی با بیان اینکه این نابغه پزشکی
استان فارس اهل تسنن و از منطقه اوز لارستان است، بیان کرد: داستان از
تبعید رضاشاه و دوران کودکی پروفسور خضری شروع میشود و به همین دلیل بخشی
از فرهنگ بومی منطقه لارستان نیز در این کتاب بیان شده است.
وی با بیان
اینکه بخشی از این کتاب به حضور پروفسور خضری در دانشگاه شیراز در زمان
پهلوی دوم میپردازد، گفت: کتاب به بیان اتفاقات سیاسی و اجتماعی شیراز در
دوران پهلوی دوم میپردازد و تا زمان جنگ و شهادت دکتر فقیهی ادامه دارد.
«تکفیری»: مهدی دُریاب
این رمان اقتباسی از زندگی پرماجرای شهید علیاکبر پیرویان است. این شهید
در سال 1359 که دانشجوی دانشکده علومپزشکی است به همراه چند تن از
همکلاسیها به افغانستان سفر میکند تا به مجاهدین افغانستانی در برابر
اتحاد جماهیر شوروی کمک کند و بعدها در جنگ تحمیلی به شهادت میرسد. این
رمان در فضای تکفیریها قرار دارد و آن را پیش چشم خواننده ترسیم میکند.
تکفیری فقط به طالبان نمیپردازد بلکه در این رمان داعش یکی از نیروهای
زبده خود را برای انجام سلسله ماموریتهای تروریستی را در پوشش یک بیمار به
ایران اعزام کرده تا پس از شناسایی و گردآوری اطلاعات بتواند به جمهوری
اسلامی ایران که محور مقاومت در خاورمیانه است ضربه بزند.
«منصور» آن نیروی
زبده اطلاعاتی است که با پیشنهاد عبدالقادر اُردنی به بهانه درمان نارسایی
کبد راهی ایران میشود و با ظاهر یک شیخ عرب به عنوان توریست وارد خاک
ایران میشود که پس از پا گذاشتن به کشور عناصر موجود در ایران با او مرتبط
میشوند و عملیات شناسایی طرحریزی میشود. نویسنده در این کتاب سعی کرده
به برنامههای جبهه تکفیری علیه کشور اسلامی ایران اشاره کند و همچنین
خاستگاه فکری آنها را به خواننده نشان دهد.
«هفت جن»: امید کورهچی
در این کتاب مردی (راوی داستان) برای به دست آوردن قدرت ماورایی سراغ
درویشی میرود تا علوم غریبه و چگونگی ارتباط با اجنه و سر زجاج را یاد
بگیرد اما اتفاقاتی برای او میافتد که در طول داستان مجبور میشود 7 جن را
که بعضی از آنها بسیار قدرتمند هستند از بین ببرد. میتوان گفت بزرگترین
قدرت جذب داستان، هیجان مبارزه با جنهای مختلف است اما از آن سو این وارد
شدن به دنیای اجنه و ساخت طلسمها و اکسیرها برای مبارزه با آنها، شاید
عده محدودی را به سمت جنگیری تشویق کند. داستان فقط محدود به کشتن اجنه
نیست و بخش بزرگتری از «هفت جن» به نقد غیر مستقیم عرفانهای دروغین،
هالهبینی، جنگیری، دعانویسیهای مرسوم، شیطانپرستی و... میپردازد و در
این راه نیز بسیار موفق است زیرا کورهچی با استناد به احادیث و آیات قرآن و
با کمک خردهروایتهای متعدد، از پشت پرده این نوع کارها برای خواننده
صحبت میکند.
«لو 30 یا »: امید کورهچی
کتاب لو 30 یا (لوسیا) در واقع دنباله رمان «هفت جن» بوده و آنهایی که
جلد اول را خوانده باشند برای شکست دشمن روشنایی وارد فضای تازهای خواهند
شد. این رمان ماجرای مردی است که به علت مرگ همسرش و مصائب دیگر ایمان خود
را از دست میدهد و با این مساله تا آخر رمان دست و پنجه نرم میکند.
این
رمان به ماجرای نذری که همسر این مرد داشته میپردازد که مرد پس از درگذشت
همسرش در مسیر ادای این نذر قرار میگیرد. در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«ما خواهران دریا بودیم، مریشا و تریشا. ملکه میگفت نام ما را پادشاه
آگراداتس انتخاب کرده؛ مریشا یعنی جنگجو و تریشا یعنی جادوگر. ما دو پری،
تنها امید سرزمین پریان بودیم تا آنکه مریشا قانون را نقض کرد. بله، در
سرزمین پریان قانونی وجود دارد که بر سنگپارههای کوه بنفش حکاکی شده،
قانونی که میگوید هرکس بخواهد سرزمین پریان را ترک کند، براستی از آیین
نیاکان خود برگشته و مرتد و لعنتی است؛ او مستحق مرگ است، نابودش کنید یا
کوه بنفش او را خواهد کشت».