به گزارش بولتن نیوز، جواد طوسی: جداشدن «بخش بینالملل» از جشنواره فیلم فجر و برگزاری مستقل آن در دو سال اخیر، موافقان و مخالفان خودش را دارد. در نگاهی منصفانه و واقعبینانه باید گفت نقاط مثبت این تجربه دوساله بر جنبههای منفیاش میچربد. تا زمانی که این بخش زیر سایه جشنواره داخلی فیلم فجر قرار داشت، آنگونه که باید جدی گرفته نمیشد؛ یعنی نه هویت و برنامهریزیاش مشخص بود و نه مخاطبان واقعیاش؛ اما در موقعیت کنونی نیز همچنان با یک نکته مهم و لاینحل مواجهیم: ابعاد و مفهوم جهانیشدن در این جشنواره، چقدر است؟ یک جشنواره معتبر جهانی باید بدون محدودیتهای نمایشی بتواند فیلمهای شاخص و مناسب را از اقصانقاط جهان انتخاب کند و در بخشهای مختلف (مسابقه، جنبی و جشنواره جشنوارهها) به نمایش بگذارد. آیا با توجه به خطوط قرمز و مبانی ارزشی و عرفی جامعه ما، این شیوه انتخاب بیقیدوشرط امکانپذیر است؟ در صورت منفیبودن پاسخ، تا چند سال میتوان فیلمهای بیمسئله از این حیث را جستوجو و شناسایی و بخشهای مختلف جشنواره را با آنها پر کرد؟ آیا کشورهای مسلمان و مبارز و همسو با دیدگاههای انقلابی- سیاسی جمهوری اسلامی ایران آنقدر در زمینه تولید فیلمهای واجد ارزشهای کیفی و جهانی دستشان پر است که بتوانند همهساله آثار مناسب در اختیار این جشنواره بگذارند؟ به نظر میرسد در این شرایط پرسوءتفاهم، خطکشیشده و نامنعطف، یکی از راهحلها فرهنگسازی است که بههرحال در نگاه - حتی- خوشبینانه در کوتاهمدت امکانپذیر نیست و سیکل فرسایشی خواهد داشت و راهحل دیگر، کنارآمدن با همین وضعیت کجدار و مریز و بیخیالشدنِ اصول و قواعد متعارف و پذیرفتهشده جهانی است. در وضعیت اخیر، قاعدتا مدیر و دبیر و سیاستگذار هوشمند و کاربلد و آشنا به قواعد بازی بهتر میتواند این جشنواره را جهتدهی و هویتمند کند و در جایگاه تثبیتشده و کارآمد قرار دهد. مقایسه این جشنواره با «جشنواره جهانی فیلم تهران» که در فاصله سالهای ١٣٥١ تا ١٣٥٦ برگزار شد (از نظر شیوه اجرائی و برنامهریزی)، بد نیست؛ برای مثال در این جشنواره فیلمهای بخش مسابقه فقط مختص به آثار فرهنگی و هنری مانند «رگبار» و «کلاغ» (بهرام بیضایی)، «یک اتفاق ساده» (سهراب شهیدثالث)، «شازده احتجاب» (بهمن فرمانآرا)، «مهرگیاه» (فریدون گله)، «باغ سنگی» (پرویز کیمیاوی) و «ملکوت» (خسرو هرتیاش) نبود و هرازگاه فیلمهایی مانند «گوزنها»ی مسعود کیمیایی و «کندو»ی فریدون گله که با بدنه حرفهای سینما نیز همسویی داشتند، انتخاب میشدند. حتی جایزه بهترین بازیگر مرد سومین دوره این جشنواره به وثوقی، بازیگر اصلی فیلم «گوزنها»، تعلق گرفت و رضا کرمرضایی، بازیگر مکمل فیلم «کندو» نیز در دورهای دیگر دیپلم افتخار گرفت. همین تنوع در انتخاب فیلمها را میتوان برای جشنواره جهانی فیلم فجر پیشنهاد داد. یک نکته مثبت دیگر جشنواره جهانی فیلم تهران، تنوع در برنامهریزی و اهمیتدادن به تاریخ سینما با مرور آثار بزرگانی مانند چارلی چاپلین، ویلیام وایلر، فدریکو فلینی، میکل آنجلو آنتونیونی، روبن مامولیان و... بود. به نظر میرسد در جشنواره جهانی فیلم فجر جای این «ادای دین» خالی است. از منظری دیگر، میتوان با مرور آثار فیلمسازان شناختهشده و صاحبسبکی مانند مارتین اسکورسیزی، برادران تاویانی، برناردو برتولوچی، کلینت ایستوود، لوک بسون، استیون اسپیلبرگ، برایان دیپالما، مایکل مان، رومن پولانسکی، میشائیل هانکه، جوزپه تورناتوره و...، از خودشان دعوت به عمل آورد. همین تنوع و پرهیز از خاصبودن و فرهیختگی و روشنفکری و... و گسترش مکانهای نمایشی، میتواند در رونق هرچه بیشتر جشنوارهای با ابعاد جهانی و افزایش مخاطبان آن مؤثر باشد.
منبع: شرق