از امیرالمومنین ع روایت شده است: بدانید که انسان آزاده این لقمهی نیمخورده را برای اهلش میگذارد! بدرستی که برای جانتان بهایی نیست جز بهشت؛ پس آن را جز بدان نفروشید.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 8 بهمن به آیه 35 سوره معارج پرداخته شده و در آن آمده است:
أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ
سوره معارج (70) آیه 35
ترجمهآنانند در بهشتهایی، گرامیداشتهشدگان.
نکات ترجمه ای«مُكْرَمُون» جمع «مُکرَم» و از ماده «کرم» میباشد، که این ماده در اصل دلالت بر شرافت و بزرگمنشی میکند. «مُکرَم» اسم مفعول است یعنی کسی که مورد اکرام قرار میگیرد، گرامی داشته میشود، و او را بزرگ و عزیز میدارند.
عبارت «في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ» را به لحاظ نحوی دو گونه میتوان تحلیل کرد که هر دو میتواند درست باشد (المیزان، ج20، ص17؛ إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص216)
الف. «فی جنات» خبر اول باشد برای «اولئک»؛ و «مکرمون» خبر دوم (خبر بعد خبر) باشد؛ آنگاه ترجمهاش میشود: «آنان در بهشتهایی هستند و آنان گرامیداشتهشدگاناند».
ب. «مکرمون» خبر برای «اولئک» باشد؛ و «فی جنات» متعلق باشد به «مکرمون»؛ آنگاه ترجمهاش میشود: «آنان در بهشتهایی گرامی داشته شدهاند».
حدیث1) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی خطبههایشان در وصف بهشت فرمودند:
اگر با چشم دل به آنچه كه از بهشت برای تو وصف كرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل میكنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد؛ و از خواهشهای نفسانی و خوشیهای زندگانی و منظرههای آراسته و زيبای آن كناره میگيری؛ و فكرت را مشغول میداری به درختان بهشتی، كه شاخههايشان همواره به هم میخورند، ريشههایشان در تودههای مشك، نهان شده، در سواحل جويباران؛ دارای خوشههايیاند مملو از لؤلؤی تر و تازه، آویخته بر شاخههایشان، و ميوههای گوناگونی سر برآورده از درون غلافها و پوششها؛ شاخههایی که بیزحمت خم شوند، تا چيننده آن هر گاه كه خواهد، بر چيند. [مهمانداران بهشت] گرد ساكنان آن و پيرامون كاخهايشان در گردشند و آنان را عسلهای پاكيزه و شرابهای گوارا دهند. آنها مردمانی بودند که همواره كرامت قرینشان بود تا در سرای قرار فرود آمدند و از رنج سفرها آسودند.
پس ای شنونده! اگر دلت را مشغول داری به رسيدن بدان چشماندازهای زيبا كه بر تو هجوم میآورد، جانت از شوق آن به درآيد و نشستن در این مجلس را نتواند؛ و برای زودتر رسیدن بدانها از اين مجلس من به همسايگی اهل قبور روی آری! خداوند به رحمت خود، ما و شما را از آنان گرداند كه به دل كوشند تا خود را به منزلهای نيكوكاران رسانند.
نهج البلاغه، خطبه165 (با اقتباس از ترجمههای شهيدی و دشتی)
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ...
مِنْهَا فِي صِفَةِ الْجَنَّةِ فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَی الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِكْرِ فِي [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ الْمِسْكِ عَلَی سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا وَ أَفْنَانِهَا وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكْمَامِهَا تُجْنَی مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ فَتَأْتِي عَلَی مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا وَ يُطَافُ عَلَی نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَی بِهِمْ حَتَّی حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَی مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ لَزَهِقَتْ نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَی مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَی بِقَلْبِهِ إِلَی مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ.
2) از امیرالمومنین ع روایت شده است: هیچ خوبیای که بعدش [= نهایتش] آتش باشد، خوب نیست؛ و هیچ بدیای که بعدش [= نهایتش] بهشت باشد، بد نیست؛ هر نعمتی دون بهشت، کمارزش و حقیر است؛ و هر بلایی دون آتش، عافیت و سلامتی است!
نهج البلاغة حکمت387
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ لَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ.
3) از امیرالمومنین ع روایت شده است: بدانید که انسان آزاده این لقمهی نیمخورده را برای اهلش میگذارد! بدرستی که برای جانتان بهایی نیست جز بهشت؛ پس آن را جز بدان نفروشید.
نهج البلاغه، حکمت 456
وَ قَالَ ع: أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا.
تدبر1⃣ «أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»
نمازگزارانی (معارج/22) که ارتباط با خدا (نماز) را جدی میگیرند (معارج/23 و 34) و افق نگاهشان درباره زندگی تا آخرت کشیده شده است (معارج/26-28) و در زندگی اجتماعی خویش، میکوشند اصول اخلاقی را در حوزههای مختلف اقتصادی (دادن حق نیازمندان، معراج/24-25)، فرهنگی (کنترل غریزه جنسی، معارج/29-30)، و اجتماعی (امانتداری و خوشقولی و دغدغهمندی نسبت به احقاق حقوق مردم، معارج/32-33) تا حد توان خویش رعایت کنند، در بهشتها گرامیداشته میشوند.
ثمره انسانشناسی
قرآن کریم به ما گوشزد میکند که در همین دنیا و میان همین آدمها عدهای هستند که قطعا بهشتیاند و در بهشت هم مورد اکراماند؛ هرچند که به چشم ما نیایند.
2⃣ «أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»
«اکرام» آنان را به صورت اسم مفعول آورد، نه به صورت فعل؛ فرمود آنان «مُکرمون: اکرامشدگان»اند، و نفرمود «یُکرَمون: اکرام میشوند».
اسم مفعول دلالت بر تحقق و استقرار فعل دارد، در حالی که اگر به صورت فعل مضارع میآمد میتوانست دلالت بر وقوع آن در آینده داشته باشد. یعنی وقتی میفرماید "آنان «گرامی داشته شده» هستند"، یعنی اکرام در حق آنان انجام شده است و هماکنون هم مورد اکراماند؛ در حالی که اگر میفرمود «آنان اکرام میشوند» این برداشت میشد که این یک وعدهای است که بعدا قرار است انجام شود.
در واقع، این آیه خبر از آیندهی این نمازگزاران نیست، بلکه خبر از واقعیتی است در باطن عالم، که هماکنون هم در جریان است، هرچند که چشمان ما از دیدن آن عاجز است:
نمازگزاران واقعی هماکنون در بهشتاند و مورد اکرام.
3⃣ «أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»
«جنات» را به صورت جمع (بهشتها) آورد، نه به صورت مفرد. چرا؟
الف. این نمازگزاران واقعی همه یکسان نیستند؛ و متناسب با مراتب مختلف خود، در بهشتهای مختلفی به سر میبرند.
ب. این نمازگزاران واقعی، کارهای گوناگونی انجام دادهاند که به ازای آنها، پاداشهای مختلفی و در نتیجه بهشتهای مختلفی برای هریک از آنها در کار است.
4⃣ «أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»
در «نکات ترجمه» اشاره شد که «فی جنات» و «مکرمون» را میتوان دو خبر برای «اولئک» دانست.
بر این مبنا، میتوان گفت:
«بهشتیان هم از نظر مادی «فی جنات» و هم از نظر معنوی «مکرمون» کاملا تامین هستند.» (قرائتی، تفسیر نور، ج10، ص221)
5⃣«أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ»
در «نکات ترجمه» اشاره شد که میتوان«فی جنات» را ظرف برای «مکرمون» دانست.
در این صورت، با توجه به اینکه این ظرف، قبل از «مکرمون» آمده (در حالی که در حالت طبیعی باید بعدش میآمد) و دلالت بر انحصار ویا لااقل نوعی تاکید دارد؛
شاید آیه میخواهد بفرماید: چندان تعجب نکنید که این نمازگزارانی که دارای چنان صفات اخلاقی متعالیای هستند، در دنیا مورد بیاعتنایی واقع میشوند؛ زیرا ظرف و محل اکرام حقیقیِ اینان در بهشت است.
---
فرهنگ اصیل دین داری قرآنی چیست؟
---
فرهنگ اصیل دین داری قرآنی اصول و کلیات قواعد و رسوم رفتاری و گفتاری و پنداری لازم دینی است که خداوند جهان آفرینش مطابق با سرشت و طبیعت و نیازهای حیاتی بندگان عاقل ، برای زندگی بهینه و تعامل درست آنان با خدای خود و با خویشتن خویش و با سایر موجودات ، در قرآن تعیین کرده و بیان جزئیات لازم این فرهنگ را هم گن و هم آهنگ با اصول و کلیات احکام و اعتقادات قرآنی با مدد وحی الهی به پیامبر (ص) واگذار نموده و کشف مصادیق بی پایان این جزئیات را بشرط تحقق هم گنی و هم آهنگی با اصول و کلیات مذکور تا قیام قیامت خداوند دانای مطلق وظیفه و تکلیف مجتهدان پارسای دین شناسی دانسته است.
شناختهای اساسی این فرهنگ در قرآن در بر گیرنده ی خدا شناسی ، دین شناسی ، پیامبر شناسی ، انسان شناسی ، جهان شناسی ، رفتار شناسی و بایدها و نبایدهای رفتار دینی و مذهبی است که خداوند تعیین کرده و می باید بر سایر منقولات غیر قرآنی در زمینه این شناختها با کمک اصول استدلال عقلی حاکم و ناظر باشند.
هدف الهی از این حاکمیت و نظارت این است که هیچ حکم و اعتقادی در تضاد و تعارض با شناختهای اساسی مذکور بقصد تحریف به فرهنگ دین داری قرآنی افزوده نشود .
اصول شناختها اساسی این فرهنگ بلحاظ موضوعی در سر تا سر قرآن کریم بگونه ای رسا و سرشت نشین و شفاف که نزد همه ی خرد گرایان قابل درک است بر حسب نیاز مکلفان عاقل کاملا ذکر گردیده اند.
تشخیص درستی و نادرستی هر حکم و اعتقاد غیر قرآنی منسوب به دین و مذهب بی تردید می باید در پرتو حکومت و نظارت شناختهای قرآنی مذکور و با کمک اصول علمی – منطقی متین استدلال عقلی انجام گیرد.
تردیدی نیست ، چنانچه درستی منقولات غیر قرآنی منسوب به دین و مذهب با محک و ملاک و معیارهای شناختهای قرآنی و اصول استدلال عقلی ارزیابی و سنجیده نشود ، از لحاظ شرع و عقل برای این گونه منقولات نمی توان هیچ گونه ارزش دینی و مذهبی قایل شد.
ترویج منقولات غیر قرآنی ارزیابی نشده بنام دین و مذهب گناه کبیره ی نابخشودنی نسبت دروغ به خدا و رسول و به معصومان را در بر دارد و ظلم عظیم در حق خدا و رسول و معصومان و دین است.
....ترویج منقولات غیر قرآنی ارزیابی نشده بنام دین و مذهب گناه کبیره ی نابخشودنی نسبت دروغ به خدا و رسول و به معصومان را در بر دارد و ظلم عظیم در حق خدا و رسول و معصومان و دین است.
کلا نظر کاربر ۲۱:۵۲ چه ربطی به مقوله و متن بالا دارد؟؟
در تمام متون طولانی مقاله وار ایشان جمله فوق اصل و مقصد ایشان است و بقیه شاخ و برگ آن .حال چرا بایستی در هر مقاله این کاربر گرامی با انشاء های مختلف که بقول خودشان هر بچه ای و کودکی میتواند آنرا بنویسد بدون اینکه خود نظری در مورد متن مقاله بدهد , مقصد و مقصود خود را هر بار با پیچشی جدید! به منصه ظهور میرساند.
حال چرا هر بار به دفعات کاربران بایستی بدون ارتباط با مقاله به این متن تکراری توجه کنند الله اعلم بذات الصدور!
.................
شاید از نظر ایشان کلا مقالات دینی و نظرات دینی مندرج در بولتن :
ترویج منقولات غیر قرآنی ارزیابی نشده بنام دین و مذهب گناه کبیره ی نابخشودنی نسبت دروغ به خدا و رسول و به معصومان را در بر دارد و ظلم عظیم در حق خدا و رسول و معصومان و دین است.
چرا بایستی دائم زیر هر مقاله و نظر دینی این متن از طرف ایشان نوشته شود ؟ مقصود چیست؟