احمد شاکری، نویسنده و منتقد، در خصوص چرایی عدم اقتباس از آثار ادبی در سینمای ایران گفت: ادبیات ما از انتظارات سینما اطلاع علمی ندارد و روایت سینما را به خوبی نمیشناسد.
به گزارش بولتن نیوز، احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی، در تعریف ادبیاتانقلاباسلامی گفت: تعریف ادبیاتانقلاباسلامی بسیار اساسی و محوری است و نیاز به یک واکاوی دارد و عموما تعاریف و به اصطلاح ماهیتشناسی گونههای آن و بروز مصادیق ادبی شکل می گیرند؛ به تعبیری چیستی ادبیاتانقلابی مربوط به توجه به خود انقلاب و آثاری که پس از انقلاب نوشته شده، است.
شاکری ادامه داد: متاسفانه منابع ما درباره ادبیات و داستان انقلاب در حوزه تئوری پردازی و چیستی ادبیات داستانی انقلاب اسلامی فقیر است و کتاب مستقلی در تعریف ادبیاتداستانیانقلاب نوشته نشده است و اگر هم موجود باشد مقالاتی هستند که به صورت کاملا محدود و به صورت اشارهوار به موضوع ادبیات داستانی انقلاب پرداخته اند که البته نحوه ورود به ادبیات داستانی انقلاب در پاسخ به چیستی تعریف ادبیاتانقلاب بیشتر به صورت مفهومی و کلی بوده و بههیچوجه در پاسخ به بحثهای فلسفی وارد نشده است.
وی تصریح کرد: در کل دو پاسخ می توان به این تعریف داد. اول اینکه آثاری که تالیف شده و استخراج مبانی و رویکرد و دوم رویکردی پیشینی است که ما با فضای انقلاب وارد این بحث می شویم. اما به نظر می رسد پاسخهایی که به این سوال دادهاند ناظر بر فرض موضوعی بر داستانی در ادبیاتانقلاب تلقی میشود و این تعریف از این قرار است که چون ادبیاتداستانیانقلاب به موضوع انقلاب میپردازد به این نام خوانده شده است. البته این تعبیری نیست که بتوان آن را اشتباه در نظر گرفت ولی میتوان آن را تعریف و تفسیری قطعا ناقص دانست.
انقلاب اسلامی دائما در حال تکرار است
شاکری در رابطه با وقوع داستان انقلاب گفت: انقلاباسلامی را هم می توان از لحاظ زمانی هم به گذشته برد و هم به آینده موکول کرد؛ چرا که انقلاباسلامی امری تاریخی نیست بلکه دائما در حال تکرار است. همچنین تحدید زمانی هم در آن موجه نیست. نکته دیگر داستانانقلاباسلامی بحث جغرافیایی آن است که ادبیات داستانی انقلاب نیز محدود به یک مکان خاص نیست.
وی خطاب به حوزه هنری گفت: نکته ای را که باید حوزههنری به آن توجه داشتهباشد این است که نه همه انتخابها بلکه برخی از انتخابهای جشنوارهانقلاب هیچ تناسبی با آرمان و اهداف انقلاب ندارد و یک خطای فاحشی در انتخاب آثار دیده میشود. این کاستیها میتواند بسیار مخرب باشد؛ تا وقتی برنامهریزان فرهنگی ما به این فکرمتعالی نرسند که پژوهش جایگاه مهمی در آفرینش ادبی دارد ما گرفتار این مشکلات هستیم؛ متاسفانه مسئولین به صورت تک بعدی عمل می کنند و برای نقد و پژوهش برنامهریزی نمیکنند و فقط به تولیدکردن داستان میپردازند.
شاکری مخاطبان داستان انقلاب را محدود به عده خاصی از مردم ندانست و اظهار داشت: مخاطبان داستانانقلاب نسبت به شکل و موضوع مضامین تقسیم میشوند. مخاطب ادبیاتداستانیانقلاب عام و فراگیر است و اگر قرار باشد که ادبیاتانقلاب مخاطب مقید داشتهباشد دیگر داستان انقلاب نیست و خطا است.
وی یکی از موانع پیش روی اقتباس ادبی را ضعف قصه دانست و گفت: اقتباس ادبی در کشور ما چندان موضوع قابل توجهی نیست و تعامل بین سینما و ادبیات روزبهروز کمرنگتر میشود. کارنامه سینمای ایران در اقتباس از آثار ادبی پربار نیست، حتی میتوان به صراحت گفت اقتباس ادبی در سینمای ما جدی گرفته نمیشود. مسلما تعامل این دو مدیوم با یکدیگر باعث میشود هم ادبیات پربارتر شود و هم سینما غنای فرهنگی پیدا میکند.
ادبیات تجربیات سینما را جدی نمیگیرد
احمد شاکری، نویسنده رمان «انجمن مخفی»، با بیان اینکه در کشور ما کمبود اقتباس سینمایی از آثار ادبی، فرایند اقتباس را تحت تاثیر خود قرار داده است ادامه داد: نه تنها درحیطه عمل، تجربیات متنوعی در این زمینه وجود ندارد بلکه حوزه سینما بهویژه ادبیات از دانش نظری تولید متن و تجربه عملی مهارتهای نگارشی محروم مانده است. ادبیات ما از انتظاراتی که سینما از آن دارد، اطلاع علمی ندارد و روایت سینما را به درستی نمیشناسد. به واسطه اینکه سینما به عنوان هنر هفتم نسبت به ادبیات عمر کمتری دارد، ادبیات تجربیات سینما را جدی نمیگیرد. زمانی اقتباس ادبی در سینمای ما رونق پیدا میکند که کارگردان رضایت داستاننویس را جلب کند و تعاملی دوسویه میان داستاننویس و کارگردان ایجاد شود. البته چنین حرکتهای هنری و فرهنگی جمعی در کشور بسیار کم دیده میشود، علت آن هم این است که هم داستاننویسان و هم کارگردانان ما استقامت و صبر کار گروهی را ندارند، لذا در کارها از یکدیگر رضایت کامل ندارند. البته موضوع مهم دیگر اقتصاد سینما و اقتصاد ادبیات است که در لایههای زیرین ساختارها اهمیت پیدا میکند.
شاکری درباره وضعیت ادبیات پایداری اظهار داشت: ادبیات داستانی ما رشد قابل قبولی در این زمینه داشته است. همانند خاطرهها و روایتهای شفاهی که به صورت مکتوب درآمدهاند یا خودنوشتهایی که توسط فرد راوی یا نویسنده دیگری تدوین شده است. اما با انقلاب هیچ نسبیتی نداشتند یا قابلیت روایت تصویری و نمایشی را در خود ایجاد نکردهاند. وجود روایت مستند در این نوع نوشتارها این معظل را در به تصویر کشیدن آن را در سینما به وجود میآورند که قصهپرداز به جای نمایش بیشتر حرف بزند. «گفتن» معضلی در ادبیات داستانی است که امکان اقتباس را سلب کرده یعنی به لحاظ تجربی و ساختاری، قوی و نمایشی نیست.
احمد شاکری در پایان گفت: نکته ای که باید به آن توجه شود این است که گونههای ادبی با یکدیگر تعامل دارند و به عقیده من بیشترین ارتباط با ادبیاتداستانیانقلاب، ادبیاتدفاعمقدسی است؛ لذا خیلی مهم است که تجربهها و فرصتهای ادبیاتداستانیانقلاب و ادبیاتدفاعمقدس را باهم بررسیکرد.