کد خبر: ۴۲۶۰۳۷
تاریخ انتشار:
به مناسبت بیست و پنج آذر روز تجلیل از شهید تندگویان

از خانی آباد تهران تا طواف حرم حسین (ع)

محمّدجواد تندگویان در سال ۱۳۳۶ به مدرسه رفت و تا سال ۱۳۴۱ دوره دبستان را به‌پایان برد. همزمان از پدرش تعلیمات قرآن را یاد گرفت و با شرکت در مسجد بینایی و هیئت‌های مذهبی با مفاهیم دینی آشناتر شد. در سال ۱۳۴۲ با ثبت‌نام در مدرسه جعفری اسلامی وارد دوره دبیرستان شد و تحت تأثیر قیام ۱۵ خرداد، با اندیشه‌های آیت‌الله خمینی آشنا شد.

گروه سیاسی: محمّدجواد تندگویان در ۲۶ خرداد ۱۳۲۹ در خانی آباد تهران به دنیا آمد. پدر او جعفر تندگویان، یک مغازه کفاشی در میدان بهارستان داشت. نزدیکی مغازه جعفر تندگویان به مجلس شورای ملی باعث شده بود که او در جریان‌های سیاسی حضور داشته باشد. پدر تندگویان مصدقی بود و بعدتر در خانه عکس آیت‌الله خمینی را به دیوار زده‌بود.

از خانی آباد تهران تا طواف حرم حسین (ع)

به گزارش بولتن نیوز، محمّدجواد تندگویان در سال ۱۳۳۶ به مدرسه رفت و تا سال ۱۳۴۱ دوره دبستان را به‌پایان برد. همزمان از پدرش تعلیمات قرآن را یاد گرفت و با شرکت در مسجد بینایی و هیئت‌های مذهبی با مفاهیم دینی آشناتر شد. در سال ۱۳۴۲ با ثبت‌نام در مدرسه جعفری اسلامی وارد دوره دبیرستان شد و تحت تأثیر قیام ۱۵ خرداد، با اندیشه‌های آیت‌الله خمینی آشنا شد.

تندگویان در سال ۱۳۴۶ مدرک دیپلم خود را اخذ کرد. او پس از تحصیل توانست امتیاز لازم استفاده از سهیمه بورسیه بانک ملی ایران برای اعزام به خارج از کشور را به دست آورد، اما به دلیل این که در مصاحبه مذهبی متعصب شناخته‌شد از فهرست کنار گذاشته‌شد.

جوانی تا انقلاب

شهید تندگویان در نیم سال اول سال تحصیلی ۱۳۴۸–۱۳۴۷ به عنوان دانشجوی دوره کارشناسی مهندسی پالایش وارد دانشکده نفت آبادان شد. به گفته هم دانشکده‌ای‌اش احمد اجل‌لویان، او از دانشجویان ممتاز دانشکده بود و فردی بذله‌گو و خوش‌مشرب بود. تندگویان همچنین در فن خطابه مهارت داشت. او پس از مدت کوتاهی به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست و از اعضای فعال این انجمن شد.

او و دوستانش در انجمن اسلامی چهره‌هایی مانند علی شریعتی، مرتضی مطهری، محمدتقی جعفری و محمود فرشچیان را به دانشکده خود دعوت کردند و سخنرانی‌هایی برای آن‌ها ترتیب دادند.

شهید تندگویان در کتابخانه دانشکده نیز فعال بود و در تدوین کتاب «چهار زندان انسان» که پیاده شده سخنرانی‌های علی شریعتی در دانشکده نفت از روی نوار بود مشارکت داشت. در نامه‌ای که اداره ساواک آبادان در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۵۰ برای تهران نوشت آمده‌است: «به تازگی چند نفر به سرکردگی محمّدجواد تندگویان به دلایلی که عمالشان بی‌تأثیر از دانشجویان دانشگاه‌های دیگر مثل پلی تکنیک تهران نیست، پای سخنرانانی مثل شریعتی،‌ هاشمی‌نژاد و حجازی را به دانشگاه باز کرده‌اند و علیه ریاست دانشگاه شایعه پراکنی می‌کنند».

به گفته خواهرش فاطمه تندگویان، او «به طور کلی با هیچ گروه سیاسی ارتباط خاصی نداشت» و چند بعدی بود.

خدمت سربازی، زندان و کار

شهید تندگویان پس از پایان تحصیلش برای خدمت سربازی در پالایشگاه تهران مشغول به کار شد.

او در شهریور ۱۳۵۲ ازدواج کرد و ۲ ماه بعد دوباره راهی آبادان شد تا فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشکده نفت را گسترش دهد؛ اما تحت پیگرد ساواک قرار گرفت و نهایتاً از پالایشگاه اخراج شد.

در سفر او به آبادان، تظاهراتی اعتراضی از سوی دانشجویان دانشکده نفت اتفاق افتاده بود که رئیس دانشکده او را به عنوان عامل اغتشاش به ساواک معرفی نمود. وی همچنین اعلامیه‌های آیت‌الله خمینی را پخش کرده‌بود و ساواک از کار او مطلع شده‌بود.

در نامهٔ رسمی اداره ساواک آبادان به تهران به تاریخ ۱ آبان آمده‌بود: «به خدمت سربازی محمّدجواد تندگویان با درجه سروانی در شرکت نفت آبادان خاتمه داده‌شد و او با سمت سرباز صفر مابقی خدمت را در قسمت پشتیبانی منطقه ۲ شیراز سپری خواهد کرد».

او در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۲ دستگیر شد. پیش از دستگیری او، عده‌ای از دوستانش دستگیر شده بودند و این باعث شد تا تندگویان خود را برای دستگیری آماده کند. او کتاب‌های ممنوع خود را مخفی کرد و ساواک آن‌ها را پیدا نکرد.

خانواده او تا ۴ ماه پس از دستگیری‌اش، از وضعیت او بی‌اطلاع بودند. تندگویان به کمیته مشترک ضدخرابکاری برده شد و در آن‌جا تحت شکنجه قرار گرفت.

وی حدوداً ۷ ماه در زندان انفرادی بود. دادگاه پس از چندی او را به یک سال حبس با احتساب مدت بازداشت محکوم کرد و با به پایان رسیدن مدت محکومیت در آبان ۱۳۵۳ آزاد شد.

او در زندان با حسینعلی منتظری ملاقات کرده بود و هم بند بهزاد نبوی بود. تندگویان پس از آزادی از زندان، به سرباز صفری تنزل درجه یافت و برای ادامه سربازی به شیراز اعزام شد.

پس از پایان خدمت، به دلیل سوءپیشینه‌ای که برایش ایجاد شده بود، نمی‌توانست در مراکز دولتی کار کند. در شرکت بوتان گاز استخدام شد اما در ۶ تیر ۱۳۵۴، با اعمال فشار ساواک مجبور به استعفأ شد. مدتی برای گذران زندگی به مسافرکشی روی آورد.

سپس برای دوری از نظارت ساواک، به رشت رفت تا در شرکت پارس توشیبا (پارس خزر) کار کند. او این کار با کمک دوستان خود در انجمن اسلامی دانشکده نفت پیدا کرده‌بود. تندگویان از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ مدیر تولید آن شرکت بود.

وی در سال ۱۳۵۶ در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی در مدرسه عالی مدیریت –تحت نظارت دانشگاه هاروارد– پذیرفته شد و در ۱۳۵۷ با دریافت مدرک خود به شرکت پارس توشیبا بازگشت.

پس از انقلاب و آغاز انقلاب

پس از پیروزی انقلاب، مدیر شرکت پارس توشیبا شد و تا آذر ۱۳۵۸ در این سمت بود.

او توسط شورای کارگری و مهندسین این کارخانه که پس از انقلاب تأسیس شد به عنوان مدیر شرکت انتخاب شده‌بود.

به گفته احمد اجل‌لویان، او مدیریت موفقی در این شرکت داشت و در ابتدای انقلاب که پاک‌سازی مدیران در حال اجرا بود، عده‌ای قصد داشتند او را به بهانه توده‌ای بودن برکنار کنند، اما موفق نشدند. او پس از مدتی توسط علی‌اکبر معین‌فر دعوت به کار در وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران شد و به عنوان نماینده قائم‌مقام وزیر نفت در آبادان انتخاب شد و به تأسیسات نفتی جنوب کشور سرکشی کرد.

او همچنین به عنوان عضو اصلی کمیسیون پاکسازی در اداره نفت آبادان انتخاب شد. به گفته همسر شهید تندگویان، در هیئت پاکسازی عده‌ای خودسرانه عمل می‌کردند و این مسئله موجب نارضایتی تندگویان شده‌بود.

وزارت

زمانی که محمدعلی رجایی نخست‌وزیر وقت قصد داشت وزیر نفت جدید را انتخاب کند، تندگویان سرپرست شرکت مناطق نفت‌خیز بود و به دلیل عملکردش به عنوان یکی از گزینه‌های وزارت مطرح شد.

به گفته احمد اجل‌لویان دوست و همکار شهید تندگویان که رئیس وقت پتروشیمی ماهشهر بود به جز او و شهید تندگویان، بهروز بوشهری، سادات، آیت‌اللهی، حکیم نیز از گزینه‌های وزارت بودند. از آنجا که وزارت نفت از وزارت‌خانه‌های حساس بود، انتخاب وزیر نفت در چند مرحله گزینش و مصاحبه انجام شد.

از آنجا که گزینه‌های وزارت یکدیگر را می‌شناختند، از آن‌ها خواسته شد که در مورادی مانند سوابق انقلابی و سوابق مدیریتی به یکدیگر نمره بدهند. رجایی و بهشتی نیز با گزینه‌ها به گفتگو می‌نشینند. او در مصاحبه‌ای در پاسخ به این که «به اعتقاد شما، در شرایط فعلی نفت مهم‌تر است یا مکتب؟» پاسخ داده‌است: «اکنون مکتب مغز این جامعه را تشکیل می‌دهد و نفت خونی است که باید در رگ‌های آن جریان داشته باشد. این ثروت ملی، یک کالای اولیه است که میزان استخراج و صدور آن دقیقاً در اختیار خود ماست و صرفاً برای تأمین لوازم ضروری و غیرلوکس در کشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»

شهید تندگویان با کسب نمرهٔ ۷۹٫۵ در رده‌بندی گزینه‌ها در جایگاه اول قرار نگرفت، اما به دلیل این که سابقه انقلابی و زندان داشت توسط رجایی به عنوان وزیر انتخاب شد.

شهید تندگویان در تاریخ ۳ مهر ۱۳۵۹ توسط محمدعلی رجایی در جلسه علنی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. در جلسهٔ رأی اعتماد، علی آقامحمدی به عنوان مخالف و علی موحدی ساوجی به عنوان موافق سخنرانی کردند. همچنین علی‌اکبر معین‌فر و محمدعلی رجایی درباره سوابق او توضیحاتی به نمایندگان دادند.

دوران اسارت

مهندس تندگویان در نهم آبان ۱۳۵۹ – درحالیکه حدوداً یک ماه از دوره وزارتش گذشته بود- برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان عازم منطقه بود که در جادهٔ ماهشهر-آبادان به همراه معاون و دیگر همراهانش به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث عراق درآمد و به زندان‌های اسیران ایرانی در عراق منتقل شد.

به نقل از برخی اسیران، وی تا مدتها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان (مهر ۱۳۶۰) و آزادسازی خرمشهر (خرداد ۱۳۶۱) آگاهی یافته بود. اما از چگونگی وضعیت اسارت و نحوه درگذشت او در اردوگاه‌های اسرا اطلاعات دقیقی در دست نیست. هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۹ خود می‌نویسد: «آقای بشارتی تلفنی گفت عراقی‌ها توسط صلیب سرخ اطلاع داده‌اند که آقای تندگویان در سال ۶۸ فوت کرده‌است».

چگونگی بازگشت پیکر شهید تندگویان

در ذیل چگونگی بازگشت پیکر شهید تندگویان به روایت امیر سرتیپ عبدالله نجفیاز شخصیت‌های آگاه در این باره روایت می‌شود: «مهندس تندگویان وزیر نفت کابینه شهید رجایی به همراه دو نفر از معاونان خود مهندس یحیوی و مهندس بوشهری اسیر شدند این حادثه در نهم آبانماه 1359 درمسیر رفتن به پالایشگاه آبادان در دارخوین نزدیکی آبادان اتفاق افتاد. خانواده شهید تندگویان و مسئولان جمهوری اسلامی ایران تلاش زیادی کردند تا از طریق مجامع بین المللی به خصوص صلیب سرخ و مقامات عراقی موضوع را دنبال کنند. ولی این تلاشها به نتیجه‌ای نرسید.

رژیم عراق پس از مدتی اعلام کرد مهندس تندگویان در 12 خرداد 1361 در سلول خود خودکشی کرده است این مساله قابل قبول نبود مهدس تندگویان قبل از انقلاب در زندان ساواک هم به سر برده بود با پیگیری‌هایی که ایران از طریق سازمان ملل انجام داد در سال 1364 صلیب سرخ به طور متناوب خواستار ملاقات با مهندس تندگویان شد. مقامات عراقی در پاسخ به تقاضای ملاقات اعلام کردند که وی اظهار داشته است که با کسی ملاقات نمی‌کند و تهدید می‌کند که اگر کسی با وی ملاقات کند دست به خودکشی خواهد زد و تا اینکه در سال 65 یک نفر از نمایندگان صلیب سرخ به نام هافلی گر، رئیس عملیات خارومیانه و شمال افریقا هنگام سفر به عراق در مقابل این ادعای عراقیها قبول مسئولیت کرد که این ریسک را بپذیرد. او برای ملاقات با مهندس تندگویان راهی زندان شد اما عراقیها مانع ورود ایشان به زندان شدند. تا اینکه در 13 آذر 1370 هیئت پیگیری که شامل دو تن از اعضای خانواده مهندس تندگویان یعنی پدر و برادر خانم ایشان، مهندس یحیوی و اعتمادی دندانپزشک مهندس تندگویان برای روشن شدن کامل وضعیت مهندس تندگویان برای مدت 11 روز عازم بغداد شدند.

پزشک صلیب سرخ هم به جمعیت هیئت ایرانی پیوست. عراقی‌ها ادعا کردند پس از نگهداری جسد به مدت چهار سال در سردخانه به علت متوقف نشدن جنگ دفن شده است با نبش قبر و کالبد شکافی پزشکان ایرانی به این نتیجه رسیدند که اطلاعات موجود با جسد ارائه شده مطابقت ندارد.

هیئت مزبور پس از مذاکرات مفصل تصمیم به بازگشت گرفت وزارت خارجه عراق ضمن قبول اشتباه از سوی مسئولان گورستان خواستار تعویق سفر آنان شد تا جسد واقعی با حضور مجدد پزشک صلیب سرخ مورد معاینه قرار گیرد. سپس جسد دوم در قبرستان الکرخ واقع در 60 کیلومتری جاده بغداد ورمادی نبش قبر گردید یک جسد مومیای در تابوت فلزی در آنجا قرار داشت. هیئت ایرانی در هنگام نبش قبر متوجه تازه بودن قبر شد عراقیها در پاسخ به این مسئله گفتند که ما برای اطمینان از وجود جسد مهندس تندگویان چند روز پیش اینجا را نبش قبر کردیم تا اشتباهی صورت نگیرد معاینه طرفهای سه گانه یعنی ایران و عراق و صلیب سرخ نشان داد که جسد مذکور متعلق به شهید تندگویان است.

پس از قطعی شدن مسئله هیئت ایرانی خواستار تحویل وسایل شخصی ایشان شد اما عراقیها مدعی شدند محل نگهداری آن شهید در بمباران امریکاییها تخریب شده است و کلیه لوازم شخصی و مدارک از جمله ریسمانی که با آن خودکشی کرده از بین رفته است. این پاسخ عراقیها نشان داد که دروغ می گویند زیرا هنگام شهادت دستها و پاهای وی بسته بود که نتواند آنها را حرکت دهد بر اثر فشار به ناحیه قفسه صدری دنده‌های دهم راست و هفتم چپ ایشان شکسته بود آثار طناب باعث شکستگی استخوان لامی و خون مردگی در ناحیه حلق و حنجره شده بود پزشکی قانونی علت شهادت نامبرده را به احتمال قریب به یقین خفه شدگی به وسیله رشته طناب اعلام کرد و سن ایشان در هنگام شهادت را بین 31 تا 37 سال ذکر کردند.

پیکر شهید تندگویان در تاریخ 25 آذر در عتبات عالیات نجف، کربلا و کاظمین با حضور اعضا هیئت و کاردار سفارت ایران و خانواده‌شان با احترام طواف داده شد و در تاریخ 29 آذر 1370 در مرز منظریه ـ خسروی به وسیله صلیب سرخ و هیئت عراقی تحویل هیئت ایرانی گردید.

منابع:

http://navideshahed.com

http://www.asemooni.com

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین