زن جواني كه متهم است پنجسال قبل شوهرش را به قتل رسانده در جلسه محاكمه اتهامش را انكار كرد.
به گزارش بولتن نیوز، بيستم بهمنماه سال 90 مردي با مراجعه به كلانتري ورامين از مرگ مشكوك
ايرج، برادر 30 سالهاش خبر داد. او گفت: برادرم پنجسال قبل ازدواج كرد و
در اين مدت با همسرش اختلاف داشت. او هفته گذشته به طور ناگهاني فوت شد و
پزشكي قانوني علت مرگ وي را خفگي اعلام كرده است و من به همسر او مظنون
هستم و احتمال ميدهم كه مرتكب قتل شده است. شاكي همچنين گفت كه همسر
برادرش با مردي به نام مجتبي كه از بستگانش است، تماس داشته و به آن مرد هم
مشكوك است. با طرح شكايت، مأموران همسر ايرج را كه زني 26 ساله به نام
آفاق بود، بازداشت كردند. او اتهام قتل را انكار كرد و گفت: درست است كه من
با شوهرم اختلاف داشتم ولي اختلافمان جزئي بود بنابراين دليلي نداشت كه
بخواهم شوهرم را بكشم. زن جوان درباره ارتباط با مجتبي هم گفت: مجتبي از
آشناهاي دور و خواستگار خواهرم بود، اما به دليلي خواستگاري او به هم خورد.
من با مادر مجتبي تماس تلفني داشتم و او در جريان مشكلات زندگي ما بود به
همين دليل براي اينكه از مشكلات فرار كنم و همسرم بيشتر به من توجه كند با
مادر مجتبي حرف ميزدم. البته چند بار هم به عنوان مشورت با مجتبي حرف زدم.
البته ارتباط ما نامشروع نبود و فقط در حد حرف زدن بود. روز حادثه مجتبي
به خانه ما آمد تا با شوهرم حرف بزند. او از من خواست تنهايي با شوهرم حرف
بزند به خاطر همين خانه را ترك كردم و زماني كه برگشتم شوهرم فوت شده بود و
از مجتبي هم خبري نبود.
وقتي مجتبي در اين باره تحقيق شد، گفت: من
ساكن تهران هستم در حالي كه آفاق ساكن ورامين است. من شاهد كافي دارم كه
روز حادثه در محل كارم بودهام و اصلاً از آنجا خارج نشدهام بنابراين
حرفهاي آفاق را قبول ندارم. تحقيقات بعدي پليس در اين باره نشان داد كه
حرفهاي مجتبي درست است.
وقتي از آفاق دوباره بازجويي شد اينبار
اظهاراتش را تغيير داد و به قتل شوهرش اعتراف كرد. او گفت: روز حادثه بعد
از صرف ناهار استراحت ميكرديم كه شوهرم از خواب بيدار شد و شروع به
بهانهجويي كرد. من هم عصباني شدم و با هم درگير شديم. نفهميدم چطور با
روسري او را خفه كردم.
بعد از كامل شدن بررسيها بازپرس آفاق را به
اتهام مباشرت در قتل مجرم شناخت و پرونده با صدور كيفرخواست براي رسيدگي به
شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته بعد از
تشكيل جلسه و درخواست قصاص از سوي اولياي دم متهم درجايگاه ايستاد و گفت:
من اتهام خودم را قبول ندارم. من به خاطر بيماري اعصاب و روان دارو مصرف
ميكردم كه در مدت بازجويي داروهايم را قطع كرده بودم به همين دليل هنگام
بازپرسي دچار تشنج و مجبور شدم آن اظهارات را در مورد قتل شوهرم مطرح كنم.
او
در پاسخ به پرسشهاي مختلف هيئت قضايي در خصوص اتهام قتل گفت: من ارتباط
عاطفي خوبي با شوهرم داشتم و اگر اختلافي هم داشتيم، عادي بود. در آن
پنجسال زندگي مشترك درگيريهايمان لفظي بود و ضرب و جرحي نداشتيم همچنين
با هم قهر ميكرديم ولي هيچ وقت منزل را ترك نكردم. همه خواستههاي همسرم
چه معقول و چه غيرمعقول را انجام ميدادم.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شد.