پای 750 میلیون وسط بود!

آقای مدیر برنامه که رقم مربی را می شنود، خطاب به او می گوید: «تو این رقم را می خواهی. حالا اگر من 400 هزار تومان به رقم قراردادت اضافه کنم، حاضر هستی 200 هزار دلار آن را به من بدهی؟ این برای تو هم سود است. نزدیک 750 میلیون تومان(با ارزش دلار آن روز) به پول قراردادت اضافه می شود. فقط این پول از سوی آن تیم به شما پرداخت می شود و شما باید آن را به ما بدهید...» مربی هم بدون هیچ مکثی می گوید قبول است و مدیر برنامه سراغ مسئولان آن تیم می رود.

او پس از مذاکره با آنها، موفق می شود قرارداد را 400 هزار دلار بالا ببرد. سرانجام قرارداد امضا می شود و سرمربی هم پیش پرداختش را می گیرد. مدیر برنامه به سراغ مربی معروف می رود و به او می گوید که بخشی از پولش را می خواهد ولی مربی می گوید فعلا نمی تواند پولی بدهد. نزدیک به یکسال این مدیر برنامه سراغ مربی می رود و در نهایت این جواب را می شنود: «اگر حاضر هستی تا پایان قرارداد کنار من بمانی و اینجا به من کمک کنی، به تو پول می دهم چون کار کردن در اینجا بسیار سخت است...» مدیر برنامه هم می گوید امکانش نیست و بدین ترتیب سرمربی یک دلار هم پرداخت نمی کند تا اختلاف آنها بالا بگیرد. هنوز این مدیر برنامه هر جا می نشیند علیه این مربی حرف می زند و می گوید پولش را نداده است. مربی هم هر جا این حرف ها را می شنود می گوید زحمت را او کشیده و چرا باید به این فرد پول پرداخت می کرد.