شیطان در مورد شراب و قمار تنها میخواهد که دشمنی و کینه بین شما بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز [جداً] بازدارد؛ پس آیا دستبردار هستید؟
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 1 شهریور به آیه 91 سوره مائده پرداخته شده و در آن آمده است:
إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون
سوره مائده (5) آیه 91
ترجمه
شیطان در مورد شراب و قمار تنها میخواهد که دشمنی و کینه بین شما بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز [جداً] بازدارد؛ پس آیا دستبردار هستید؟
شان نزول
زمخشری (از علمای بزرگ اهل سنت) گفته است: خداوند در مورد شراب سه آیه نازل کرد:
اولینش آیه «از تو درباره شراب و قمار سوال میکنند...» (بقره/219) بود. برخی از مسلمانان باز هم مینوشیدند و برخی ترک گفتند.
سپس این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آوردید، در حال مستی به سمت نماز نروید» (نساء/43)؛ اما باز هم برخی از مسلمانان شراب مینوشیدند.
تا اینکه یکبار عمر شراب خورد و مست کرد و با استخوان شتر سر عبدالرحمن بن عوف را شکست و سپس کناری شروع به نوحه سرایی کرد در عزای مشرکانی که در جنگ بدر کشته شده بودند و در انکار آخرت و در بدگویی از روزه ماه رمضان؛ خبر به رسول خدا ص رسید با عصبانیت خارج شد و به سراغ وی رفت و حضرت می خواست با چیزی که در دستش بود بر سر او بزند که او گفت: به خدا پناه میبرم که مبتلا به غضب خدا و غضب رسول خدا شوم؛
و آنگاه خداوند این آیه را نازل کرد که: «شیطان تنها می خواهد - تا اینجا که – پس آیا دستبردار هستید؟» (مائده/91)
و عمر گفت: باشد، دست برداشتیم.
ربیعالابرار و نصوص الأخیار (زمخشری)ج5 ص11
أنزل الله تعالى في الخمر ثلاث آيات، أولها «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ» ، فكان المسلمون بين شارب وتارك، إلى أن شرب رجل ودخل في الصلاة فهجر، فنزلت: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكارى» ، فشربها من شرب من المسلمين، حتى شربها عمر فأخذ لحي بعير فشج رأس عبد الرحمن بن عوف ثم قعد ينوح على قتل بدر بشعر الأسود بن عبد يغوث
وكائن بالقليب قليب بدر ... من الفتيان والشرب الكرام
وكائن بالقليب قليب بدر ... من الشيزى المكلل بالسنام
أيوعدنا ابن كبشة أن سنحيا ... وكيف حياة أصداء وهام
أيعجز أن يرد الموت عنّي ... وينشرني إذا بليت عظامي
ألا من مبلغ الرّحمن عنيّ ... بأني تارك شهر الصيام
فقل لله يمنعني شرابي ... وقل لله يمنعني طعامي
فبلغ ذلك رسول الله صلّى الله عليه وسلّم، فخرج مغضبا يجر رداءه، فرفع شيئا كان في يده ليضربه، فقال: أعوذ بالله من غضب الله ورسوله. فأنزل الله تعالى: «إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ- إلى قوله- فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» ، فقال عمر: انتهينا.
حدیث
1) امام صادق ع فرمودند: خداوند خمر (شراب) را حرام کرد، کم باشد یا زیاد؛ همان گونه که مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرد؛ و رسول خدا ص هرگونه نوشیدنی سکرآور (مختل کننده عقل) را خرام کرد؛ و هرچه را که پیامبر ص حرام کرد خدای عز و جل آن را حرام کرده است؛ و فرمود: آنچه که مقدار زیادش مست کننده و مختل کننده عقل باشد، مقدار اندکش هم حرام است.
الكافي، ج6، ص409
محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: حَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَةَ قَلِيلَهَا وَ كَثِيرَهَا كَمَا حَرَّمَ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ حَرَّمَ النَّبِيُّ ص مِنَ الْأَشْرِبَةِ الْمُسْكِرَ وَ مَا حَرَّمَ النَّبِيُّ ص فَقَدْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ.
2) از امام رضا ع روایت شده است: تخته نرد و شطرنج (1) و اربعه عشر (چهاردهتایی، نام نوعی قمار است) همه مثل همدیگرند؛ و هر چیزی که با آن قمار شود مصداق «میسر» است [که خدا حرام کرده است.]
الكافي، ج6، ص435
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: النَّرْدُ وَ الشِّطْرَنْجُ وَ الْأَرْبَعَةَ عَشَرَ بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ وَ كُلُّ مَا قُومِرَ عَلَيْهِ فَهُوَ مَيْسِرٌ.
(1) توجه: درباره شطرنج، فتوای امام خمینی این بود که «اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را به كلي از دست داده باشد، اگر برد و باختي در بين نباشد، اشكال ندارد» (صحیفه امام خمینی21/ 129، لینک زیر)
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=21&tid=65
این فتوا منافاتی با این حدیث ندارد، زیرا حدیث در زمانهای است که شطرنج ابزار قمار بوده؛ و در فتوای امام این است که دیگر شطرنج اصلا ابزار قمار نباشد.
3) به امام صادق ع گفته شد: بچهها گردوبازی و تخممرغبازی میکنند و سر آنها شرطبندی میکنند و یکی برنده میشود. [و گردوها یا تخممرغها مال کسی است کسی که برنده شد.]
فرمود: از آن نخورید که حرام است.
الكافي، ج5، ص124
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الصِّبْيَانُ يَلْعَبُونَ بِالْجَوْزِ وَ الْبَيْضِ وَ يُقَامِرُونَ
فَقَالَ لَا تَأْكُلْ مِنْهُ فَإِنَّهُ حَرَامٌ.
تدبر
1 «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»
طبق آیه قبل، شراب و قمار پلیدیای است که عقل و نظام محاسباتی انسان را مختل میکند
در این آیه هدف شیطان از این کارش را ایجاد دو اختلال دانست، یکی در ارتباطات انسان با دیگران (دشمنی و کینهتوزی بین شما) و دیگری در ارتباطات انسان با خدا (ممانعت از یاد خدا و از نماز). در واقع، شیطان وقتی که با اغواگری در درون انسان رخنه میکند، سراغ تمایلات درونی (تسویل) میرود، و در درجه اول روی «ارتباط انسان با خود» سرمایهگذاری میکند اما وقتی سراغ ابزارهای بیرونی (شراب و قمار) میرود، ارتباطات انسان با دیگران و با خدا را دچار مشکل میکند.
2 «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ ... فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ ...»: چرا بر دو عامل شراب و قمار به عنوان دو ابزار بسیار مهم شیطان چنین تاکید شده است؟
زندگی انسان در دنیا بر دو اساس مهم بنا شده است: نظام طبیعی و نظام اعتباری؛ و شراب و قمار سمبل مهمترین ابزارهایی است که این دو را به اختلال میکشاند.
توضیح تخصصی:
در ساختمان وجودی انسان دو قسمت دیده میشود: دستگاه طبیعت و دستگاه نفسانیات (مطهری، اصول فلسفه2/ 177).
در نظام طبیعی، انسان سه قوه عقل و شهوت و غضب دارد که وضعیت متعادلی که رشد انسان را تضمین میکند در گروی این است که عقل بر دو قوه دیگر حاکم باشد. شراب، عقل را مختل میکند؛ و آنگاه میدان وجود انسان در اختیار شهوت و غضب قرار میگیرد؛ و شیطان بر انسان مسلط میشود.
دستگاه نفسانیات شامل اعمال ارادی انسان میباشد که تمامی اعمال ارادی انسان بر اساس اعتبارات است و اولین و پایه اعتبارات اجتماعی انسان، مالکیت است، که انسان بر اساس یک محاسبهگری عقلانی به نظام مالکیت تن میدهد و روابط ملکیت خود در جامعه را بر اساس نسبت میان سرمایه و تلاش تعریف میکند. حال اگر به جای بنا کردن زندگی بر اساس محاسبات عقلانی، مبنای تامین معیشت خود را شانس و بخت قرار دهد (یعنی بخواهد بر اساس قمار معیشت خود را سامان دهد) نظام اعتباراتش دچار اختلال میگردد و معیشتش مختل میگردد.
پس اگرچه اغواگری درونی مهمترین راه نفوذ شیطان است؛ اما شراب و قمار مهمترین ابزارهای بیرونی شیطان برای به هم ریختن نظام طبیعی و اعتباری انسان است.
و البته اسم اینها مهم نیست، هر چیزی که کارکرد اینها را داشته باشد، همان حکم را دارد.
راستی! آیا نظام سینمای هالیوود که بر اساس سکس و خشونت است، تمثل عینی شراب؛ و نظام بانکداری ربوی، که محاسبات معیشتی همه را دچار اختلال میکند، تمثل عینی قمار، در دوره مدرن نیست؟
3 «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ ...» چرا شیطان در ارتباطات اجتماعی روی عداوت (دشمنی) و بغضاء (کینهتوزی) بین انسانها سرمایهگذاری میکند؟
چون نهتنها کاری کند که مهمترین مبنای انسجام اجتماعی، که برقراری روابط محبت آمیز و ایثارگرانه است، شکل نگیرد، بلکه دقیقا نقطه مقابل آنها رخ دهد تا جامعه انسانی از هم بپا شد و رشد اجتماعی انسان حاصل نشود.
تبیین تخصصی جامعهشناختی:
در جامعهشناسی، روابط انسانها را به دو دسته گرم (روابط مبتنی بر محبت و عاطفه) و سرد (روابط مبتنی بر قانون و عدالت حقوقی)؛ و نیز به دو دسته روابط متقارن (بده- بستان برابر) و نامتقارن (ایثارگری و اعطای بدون چشمداشت) تقسیم میکنند. هرچه ارتباطات اجتماعی به سمت روابط گرم و نامتقارن پیش رود، جامعه منسجمتر و ظرفیت رشد حقیقی در آن بیشتر است؛ و هرچه به سمت روابط سرد و متقارن رود، انسجام اجتماعی کاهش مییابد و ظرفیت رشد واقعی کمتر میشود؛ و در چنین شرایطی باید به زور قانون و کنترل بیرونی، آن جامعه را حفظ کرد.
اگر چه در اسلام عدالت و «برابری» (رابطه سرد) مورد توجه است، اما این، کفِ آرمانهای اسلام است؛ و اسلام، مبنای روابط اجتماعی را بر محبت (رابطه گرم) و خیرخواهی نسبت به دیگران (رابطه نامتقارن) قرار داده، و افق مورد انتظار در روابط اجتماعی مومنان را «برادری» نامیده است (حجرات/10). شیطان در مقابل، میکوشد به جای محبت و دوستی، عداوت و دشمنی؛ و به جای خیرخواهی و ایثار، بغض و کینهتوزی را جایگزین سازد؛ و اگر جامعهای به این وضعیت رسید، سزاوار است که متفکران اجتماعیِ آن (مثل هابز) بیان کنند که «انسان، گرگِ انسان است.» و در این فضاست که تنها چیزی که باید عامل انسجام بین انسانها قرار گیرد، قانون است، که برای اینکه مورد پذیرش افراد قرار گیرد، مبتنی بر قرارداد اجتماعی اکثریت بنا میشود؛ آرمان عدالت و برابری مادی (مارکس) مبنای تمامی جریانات انتقادی و آرمانگرایانه میگردد؛ و تئوریپردازان روانشناسی، تمامی عواطف انسانی و حتی عشق را در حد شهوت فرومیکاهند (فروید)؛ و عملاً به اسم دفاع از زن در نسبت بین زن و مرد بر رابطه متقارن پافشاری میکنند (فمینیسم).
درواقع، اگر افراد جامعه مبنای زندگی خود فقط در حد قانونگرایی و آزادی هوس (نظام لیبرال دموکراسی) تعریف کنند، شیطان به عمده اهداف خود رسیده است. چنین جامعهای، ممکن است پیشرفت مادی و تکنولوژیکی خوبی هم بکند، اما حرکتی در مسیر پیشرفت معنوی و تعالی حقیقی انسانها نخواهد داشت. مشکل اصلی شیطان (و حتی پشتوانه رابطه عدالت و برابری) این است که جامعه انسانی بهرهای از روابط گرم و نامتقارن داشته باشد.
و شاید بدین جهت است که علیرغم این همه مشکلات و نابسامانیهای اخلاقی و اجتماعی که در جامعه ما مشاهده میشود، هنوز خانواده و عواطف انسانی در جامعه ما بسیار استوارتر از جوامع غربی است و علیرغم مشکلات فراوان داخلی و خارجی، رشد آن در جهان اعجاببرانگیز شده است؛ زیرا روابط گرم و نامتقارن در آن بیشتر است برخلاف جوامع غربی که عمدتا روابط سرد و متقارن بر آن حکمفرماست.
4 «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ ... يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»:
چرا شیطان در مورد ممانعت از ارتباط انسان با خدا، بعد از «ذکر الله» «نماز» را هم مطرح کرد؟ مگر نماز مصداقی از ذکر الله (طه/14) نیست؟
الف. چون نماز مصداق کامل و عالیِ ذکر است و در قرآن هم اهتمام ویژه خداوند به نماز در قرآن هم کاملا مشهود است. (المیزان6/ 124)
ب. وقتی میگوییم «ذکر الله» در درجه اول به محتوای ارتباط انسان با خدا توجه داریم؛ اما وقتی میگوییم «نماز» قالب و شکل این ارتباط خیلی اهمیت مییابد. اگر توجه کنیم که هر ارتباطی از دو مولفه اساسی «محتوا» و «قالب» تشکیل شده است؛ شیطان میکوشد هم در محتوای این ارتباط و هم در قالب و شکل این ارتباط اختلال ایجاد کند.
ج. ...
5 «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»: علامه طباطبایی از مقایسه این آیه با آیه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما؛ از تو درمورد شراب و قمار میپرسند. بگو در آن دو گناهی بزرگ هست و منافعی هم برای مردم دارند؛ و گناه آنها بیش از منافعشان است» (بقره/219) به نتیجه جالبی رسیدهاند:
در سوره بقره، شراب و قمار، دارای هم ضرر و هم سود دانسته شد، که ضررش را با تعبیر «مفرد» و البته عظیم (إثم کبیر) و سودهایش را با تعبیر «جمع» (منافع) اشاره کرد؛ که آن ضرر عظیم بیش از همه سودهای آن است. در این آیه با به کار بردن کلمه «إنما» (= فقط) در مقام بیان آن ضرر عظیم است؛ و وقتی اصل اینها را «رجس» و «از عمل شیطان» دانست، یعنی در هیچ حالتی نیست که منافع اینها بیش از ضررشان شود؛ برخلاف سایر گناهان مانند دروغ، که گاهی مصلحت مهمتری پیدا میشود (مانند نجات جان مظلوم) که درغگویی را مجاز میکند. (المیزان6/ 124-125)
و اکنون این اثم کبیری که، هیچکدام از منافع متعددی که ممکن است برای شراب و قمار برشمرده شود، با آن قابل مقایسه نیست، بیان میشود:
ضرر شراب و قمار این است که هم ارتباطات اجتماعی انسان را دچار اختلال شدید میکند و مانع میشود که رشد معنوی و حقیقی رخ دهد و هم مانع برقراری ارتباطات انسان با خدا چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ قالب این ارتباط میشود.
یعنی همه کارهایی که شیطان با اغواگریش در درون انسان میخواهد انجام دهد، با این دو ابزار در ارتباطات بیرونی انسان انجام میدهد.
6 عبارت «فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» در پایان آیه، «استفهام توبیخی» است که نشان میدهد که تا قبل از این نهیهایی از جانب خدا آمده بود، اما عدهای از مسلمانان دستبردار نبودند. (المیزان6/ 125) که شأن نزولی هم که ذکر شد، موید همین معناست.
ثمره بحث در تحلیل جامعه دینی: در جامعه دینی، چنین نیست که مسلمانان، حتی مسلمانان سرشناس، وقتی حکم خدا را دانستند، همگی عمل کنند. پس، انجام دادن کار فرهنگی و اصلاح جامعه، نیاز به حوصله و زمان و پشتکار دارد و اینکه بیشتر خود را مکلف به وظیفه بدانیم تا نتیجه.
و اینکه گمان کنیم همین که مردم گفتند ایمان آوردند کار تمام است، مبتنی بر یک محاسبه کاملا نادرست است (عنکبوت/2)