گروه ورزش؛ در کمتر از یکسال این دومین شوک بزرگ به فوتبال ایران بود. یک ستاره پرید قبل از آنکه کفش هایش را آویزان کرده باشد، پیش از آنکه به عدد 50 رسیده باشد و حتی آنقدر زود که یکی از موهایش سپید شده و لرزه به دستانش افتاده باشد.
به گزارش بولتن نیوز؛ مرگ هادی نوروزی و مهرداد اولادی از آن دسته از اتفاقاتی به شمار می رود که تا سال های سال در ذهن فوتبال ایران می ماند چون همه مرزهای عادی بودن را بی رحمانه در نوردیده بود. دو جوان، هر دو سی ساله، اهل مازندران و از قضا هر دو دارای بدنی بسیار ورزیده و فوق العاده تنومند.
علت مرگ هم در هر دو مورد مشکل قلبی عنوان شد. چه بر سر فوتبال ایران آمده که اینچنین ناباورانه ستاره هایش از اوج آسمان سقوط می کنند به زیر خاک سرد؟ نتایج پزشکی قانونی در مورد هادی نوروزی صراحتا عناون کرد که مرحوم از یک نوع بیماری مادرزادی نادر رنج می برده که قطور بودن عضلات قلب و عوامل دیگر، منجر به این حادثه تاسف بار شد. در مورد مهرداد اولادی تا امروز پزشکی قانونی هیچ نظری را ارائه نداده است. اما فارغ از اینکه شایعات در مورد اولادی درست باشد یا نه این وظیفه وزارت ورزش است که مراقب ورزشکاران باشد.
چند روز قبل دادستانی تهران از وزارت ورزش خواست كه این وزارت خانه با بعضی از مسائل از جمله مصرف الکل مبارزه كند. این موضوع هیچ ارتباطی به فوت ناگهانی مهرداد اولادی ندارد و تا قبل از اعلام رسمی پزشکی قانونی اخلاقی نیست کسی بخواهد این دو حادثه را به یکدیگر سنجاق بزند. اما اصل موضوع این است که دادستانی تهران به عنوان نهادی که بسیاری از مسائل نهان را می داند و هرگز آنها را رسانه ای نکرده ، خوستار نظارت بیشتر وزارت ورزش شده است.
بحث مهرداد اولادی و نوع زندگی شخصی اش نیست. باید خواسته و هشدار به موقع دادستانی را از منظر دیگری نگریست. بارها اخبار دستگیری ورزشکاران مخصوصا فوتبالیست ها در میهمانی های شبانه و یا اماکن دیگر به دست اهالی رسانه افتاده که در بعضی از موارد حتی حکم دادگاه هم ضمیمه پرونده بوده است اما بخاطر حفظ آبرو، رسانه ها هرگز نامی از کسی نبردند و یا اگر زردها برای جذب مخاطب این کار را کردند فقط کد آوردند تا خواننده با اطلاعات قبلی اش بتواند نام ورزشکار متخلف را حدس بزند.
در چنین وضعیتی که انتظار می رفت حراست وزارت ورزش و جوانان، هشدار دادستانی را جدی بگیرد، جناب حسنی خو که پیشتر بر سر مسئله حفظ کی روش بین اهالی فوتبال شناخته شده است، در مصاحبه با خبرنگاران عنوان کرد حق ورود به زندگی شخصی ورزشکاران را نداریم. طبیعتا کسی هم چنین انتظاری را از وزارت ورزش ندارد چرا که قانون اساسی کشور در این مورد، فصل الخطاب است و هیچ نهادی بدون اجازه قوه قضا نمی تواند وارد زندگی شخصی شهروندان شود. از این رو کسی هم وزارت ورزش و جوانان انتظار کار غیر عرف و قانون را ندارد. اما قطعا راهکارهای کاملا قانونی و موجهی وجود دارد که وزارت ورزش می تواند با عملیانی کردنش، بیش از پیش از ساحت ورزش و جان ورزشکاران صیانت کند.
همانگونه که در باشگاه های اروپایی که کلا شرب خمر نه غیر قانونی است نه غیر شرعی، باشگاه ها قوانین بسیار سختگیرانه ای را برای فوتبالیست ها وضع می کنند و حتی در قراردادهای حرفه ای به ساعت خواب و نوع تفریحات آنان هم اشاره هایی می شود.
دادستانی با توجه به مستندات و مدارکی که قطعا در اختیار دارد زنگ خطر را برای وزارت ورزش به صدا در آورده و بهتر است عوض پاک کردن صورت مسئله، نگاه موشکافانه تری به اتفاقات اخیر داشته باشیم.
سبک زندگی و نوع عادات ورزشکاران حرفه ای به خاطر در آمدهای میلیاردی نسبت به چند دهه قبل تغییرات وسیعی را کرده است. مخصوصا در حوزه فوتبال که اکثر بازیکنان از طبقه متوسط و رو به پائین جامعه به حساب می آیند، پول کلان قادر است زندگی آنان را به کل دچار تغییر کند. در این فضا همیشه فرصت طلبانی بر سر راه هستند که یکی از آنان برای نابود کردن چندین ورزشکار کفایت می کند. مسئله تنها مرگ های ناگهانی نیست و کلا نباید برای ارضای حس کنجکاوی بدون سند و مدرک، هر فوتی را به فلان کار ممنوعه ضمیمه کرد.
همانطور که در مورد مرحوم هادی نوروزی، پزشکی قانونی همه حقایق را به زبان آورد و مشخص شد این فوتبالیست فقید تنها بخاطر یک بیماری نادر مادرزادی جان به جان آفرین تسلیم کرد قطعا در مورد مرحوم مهرداد اولادی هم حقایق (چه تلخ باشد چه نه) مشخص می شود اما جواب هر چه باشد نباید به موضوع مطرح شده ربطش داد. دادستانی شواهد متعددی را در مورد بسیاری از اتفاقات که لزوما رسانه ای هم نشده در دست دارد و موضوع آنقدر حاد شده که اینک قوه قضا از وزارت ورزش می خواهد آستین ها را بالا بزند.
افت های ناگهانی در دوران ورزش حرفه ای ، بیماری های عجیب که پس از بازنشستگی بلافاصله سراغ ورزشکاران می آید و ده ها عارضه دیگر همه و همه محصولات شوم سبک زندگی جدید است. وقتی پول بر خلاف گذشته خیلی راحت و میلیاردی وارد زندگی ورزشکاران می شود آنها به خودی خود در معرض بسیاری از آسیب ها هستند. نمی شود انتظار داشت همه علی دایی و مهدی مهدوی کیا باشند که تا روز آخر بخاطر زندگی پاکشان در اوج بودند. در همین فوتبال پیشکسوتان متعددی هستند به راحتی هر چه تمام تر در دام اعتیاد افتادند و اسفبارتر از همه اینکه بعضی از آنان در مصاحبه های خود اعتراف می کنند در دوران اوج فوتبال شان ، مواد مخدر مصرف می کردند.
مدیران بالادستی ورزش و فوتبال اگر زنگ خطر را که قوه قضا آن را به صدا در آورده را شنیده باشند از همین امروز می توانند با ده ها روش قانونی و اخلاقی از ورزشکاران مراقبت کنند. همانطور که کنترل دوپینگ به شدت پیگیری می شود و جای هیچ گله ای نیست آزمایش های مشابهی برای تست الکل و مواد دیگر هم وجود دارد که انجامش به منزله دخالت در زندگی شخصی ورزشکاران نیست.
همیشه بعد از یک حادثه تلخ همه به دنبال مقصر و عامل اصلی می گردند اما بدون شک هیچ کس به اندازه خود فرد در موفقیت و شکستش نقش ندارد.
آنچه بر سر مارادونا به عنوان بهترین و محبوب ترین فوتبالیست همه دوران آمد، آنچه امروز بر سر پل گسکوئین آمده و او را مست و بطری به دست در خیابان های لندن نشان می دهد و در سوی دیگر اگر بکن بائر را همچنان سالم و سرزنده آن بالا بالا ها می بیینم و ده ها نمونه منفی و مثبت دیگر همه و همه عاملی دارد به اسم "من". از این رو وظیفه اطرافیان و دیگران است که مراقب این" من" های ارزشمند باشند. قبل از آنکه آنقدر دیر شود که نشود کمتر از گل به آن "من" از دست رفته گفت و نوشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com