گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
***
آرمان/به هیچ چیز جز «معمای شاه» فکر نمیکنم
امیریل
ارجمند بازیگر- سریال تاریخی «معمای شاه» - که نقش پسر سعید نیکپور را ایفا میکند،
دربارهِ حضورش در این مجموعه تاریخی اظهار کرد: نقش محمود وزیری تا پایان قصه
ادامه دارد.بازیگر نقش محمود وزیری در سریال «معمای شاه» در گفتوگو با ایسنا
خاطرنشان کرد: ما در سریال «معمای شاه» دو بخش داریم؛ یکی به فاز تاریخی مربوط میشود
و دیگر به زندگی مردم که باید یکسری نماد داشته باشد تا بتوانیم زندگی مردم را
نشان بدهیم. نقش من در واقع جزئی از مردم است که موازی با تاریخ پیش میرویم و در
چهار مقطع بازی دارم.محمود وزیری از سن نوجوانی، جوانی و تا زمانی که در چهل
سالگی نماینده مجلس میشود و سپس میانسالی و پیری در «معمای شاه» حضور دارد و تا
سال 59 در قصه خواهد بود.
در حال حاضر دو الی سه سال است که در این سریال در حال ایفای نقش هستیم و نقش محمود وزیری جزو نقشهای اصلی این سریال است که تا پایان داستان همراه خواهد بود.وی سپس به سختی کار در سریالهای تاریخی اشاره کرد و یادآور شد: «معمای شاه» کار خیلی سختی است و هنوز هم تصویربرداری این مجموعه به پایان نرسیده است و همچنان مشغول به کار هستیم ما در تاریخ کار میکنیم و کارمان آپارتمانی نیست به همین دلیل دشواریهای خاص خودش را دارد؛ منتها خوشبختانه کار را خیلی خوب پیش میبریم و امیدوارم که مردم بتوانند با این کار ارتباطات برقرار کنند تا خستگیمان را در کنیم، چرا که ما برای مردم کار میکنیم.این بازیگر در ادامه اعلام کرد که در سریالهای تاریخی زیادی ایفای نقش کرده است که از جملهی آنها میتوان به سریال «بانو» کاری از حسن هدایت که در سال 86 الی 87 با موضوع کشف حجاب به روی آنتن رفت، اشاره کرد. همچنین در سریالهای «مسافر ری»، «تبریز در مه»، «چهل سرباز» و ... ایفای نقش کرده است و تاکنون کارهای تاریخی زیادی در کارنامه کاریاش ثبت کرده است.ارجمند در بخشی از صحبتهایش بر لزوم مستند بودن آثار تاریخی در تلویزیون و تطابق آن با واقعیتها اشاره و تاکید کرد: ما در تاریخ یکسری نوشتههای مکتوب داریم که حتما باید درست اجرا شوند و نمیتوان به راحتی از آنها گذشت و صرف نظر کرد؛ این است که به هر حال در کارهای تاریخی تمرکز بیشتری لازم است و زمانی که این تمرکز به وجود میآید، کار هم سختتر میشود و هم جدیتر. عوامل «معمای شاه» همگی یک کار گروهی خیلی سخت را انجام میدهند که به کارگردانی محمدرضا ورزی در حال آمادهسازی است.او ادامه داد: اعتقاد دارم «معمای شاه» یک اثر متفاوت از آقای ورزی و یک اتفاق جدید در تلویزیون است؛ بنابراین امیدوارم این اتفاق خیلی خوب نمود پیدا کند؛ چراکه مهم مردم هستند کار را دوست داشته باشند و ما بتوانیم دینمان را به مردم ادا کنیم.این بازیگر در پایان گفتوگوی خود درباره اینکه آیا کار جدیدی پس از «معمای شاه» در تلویزیون خواهد داشت؟ اعلام کرد: این روزها به قدری متمرکز «معمای شاه» هستیم و با توجه به اینکه نقشم نقش اصلی این سریال است، به هیچ چیز دیگر جز «معمای شاه» فکر نمیکنم؛ چرا که این پروژه کار دشواری است و فعلا نمیتوانم به کار جدید فکر کنم. در حال حاضر هم دو الی سه سال است که مشغول بازی در این پروژه هستم.
آرمان/ادای دین به مرتضی احمدی
در نشست تولید فیلم سینمایی «شکرستان» عنوان شد این فیلم با همکاری جوانان شهرستانی تولید می شود تا در جشنواره فیلم فجر سال آینده حضور داشته باشد.
به گزارش مهر، نشست تولید فیلم سینمایی «شکرستان» با حضور عبدالرضا عالی زاده مشاور مرکز صبا، علی اکبر محمودی مدیر گروه نوجوان مرکز، جواد فرحانی تهیه کننده و سجاد افشاریان سرپرست گروه نویسندگان این اثر امروز سه شنبه ۱۵ دی ماه در مرکز پویانمایی صبا برگزار شد.مدیرگروه نوجوان مرکز صبا در ابتدای این نشست گفت: تولید سینمایی مجموعه «شکرستان» نیاز به توضیح خاصی ندارد چون همه با این مجموعه انیمیشن و داستان هایش آشنا هستند. این مجموعه که تاکنون با تکنیک کات اوت تولید می شد، امروز با پیشرفت دانش فنی و نرم افزارهای مربوطه، شرایطی فراهم آمد که بتوانیم به فرمت سینمایی آن فکر کنیم.محمودی درباره اینکه حوزه هنری چه سهمی در این اثر سینمایی دارد، پاسخی نداد و اشاره کرد: مجموعه «شکرستان» و این اثر سینمایی ۱۰۰ درصد به سازمان صدا و سیما تعلق دارد و بعد از این هم همینگونه خواهد بود. بر اساس آنچه مد نظر داریم، فیلم سینمایی «شکرستان» را در جشنواره فیلم فجر سال ۹۵ رونمایی خواهیم کرد.جواد فرحانی تهیه کننده این اثر گفت: این جلسه تنها برای اطلاع رسانی آغاز تولید سینمایی «شکرستان» است و ما در امر اجرا فعالیتی شروع نکردهایم اما قرار است جوانان شهرستانی در تولید این انیمیشن با ما همکاری کنند. «شکرستان» یک سرمایه ملی است که می خواهیم به بهترین نحو آن را به سینما بیاوریم. هنوز کارگردانی برای این اثر انتخاب نشده اما با چند نفر در حال مذاکره هستیم.سجاد افشاریان نیز در ادامه جلسه گفت: من از بینندههای مجموعه «شکرستان» بودم که تمام قسمت هایش برایم جذاب بود. به نظرم کمتر کسی است که این مجموعه دوست داشتنی را ندیده باشد. وقتی که پیشنهاد کار به من شد، بسیار استقبال کردم چرا که سال ها در زمینه انیمیشن آموزشی فعالیت نوشتاری دارم و از اینکه شرایطی برای ادامه فعالیت هایم فراهم شد خرسندم.
وی افزود: در بسیاری از آثاری که در قالب فیلم - انیمیشن ساخته می شود، همیشه جای تخیل خالی است و من دوست دارم با حضورم در این پروژه ادای دینی به سینما و ادبیات کودک داشته باشم و مهمتر از اینها به مرحوم مرتضی احمدی نیز ادای دین کنم.وی ادامه داد: با جواد فرحانی سال هاست همکاری دارم و طی این مدت یاد گرفتیم با اتاق فکر پیش برویم و نگاه پژوهشی داشته باشیم تا بدانیم در سینمای کودک دنیا چه اتفاقی افتاده و تخیل، هیجان و آموزش غیر مستقیم چه جایی در دنیای انیمیشن دارد تا با استفاده از آنها با یک فیلم هیجان انگیز روبرو شویم.محمودی در ادامه این نشست عنوان کرد: در شهرستان ها و نقاط مختلف ایران، جوانانی در عرصه انیمیشن فعال هستند که به خاطر فراهم نبودن شرایط نتوانستند استعدادهایشان را آن طور که هست نمایان کنند. به همین خاطر قصد داریم در این اثر سینمایی از وجود افرادی استفاده کنیم که در یک ارتباط غیر مستقیم ما را در تولید این پروژه یاری می کنند. خوشحالم که فرحانی این جسارت را داشت تا به دوستانی که در ارتباط مستقیم با ما نیستند اعتماد کند و این پروژه شکل بگیرد.وی ادامه داد: در طراحی جدید ما باید بحث های بصری و گرافیکی را به گونه ای لحاظ کنیم تا بعداً با فرمت فول اچ دی و یا ۴k در تلویزیون جدید هم قابل پخش باشد. به همین منظور لازم است همه کاراکترها بازتولید شوند و این مساله زمان کافی و نیروی انسانی زیادی را می طلبد. بدین منظور باید کارگردانی با ما همکاری کند که شرایط فوق را بپذیرد تا ما مجبور به تولید به روش سنتی نباشیم. امیدوارم با همت و غیرت جوانان شهرستانی هدفمان عملی شود.وی همچنین درباره اینکه حضور معنوی مرتضی احمدی در سینمایی «شکرستان» چقدر لحاظ می شود؟ گفت: هنوز به جمع بندی مشخصی نرسیده ایم که از صدای مشابه یا جانشین استفاده کنیم ولی حتماً در آغاز این حکایت سینمایی به هنرمند پیشکسوت مرحوم ادای دین خواهیم داشت.محمودی نیز درباره حال و هوای این قصه سینمایی گفت: «شکرستان» در فرمت سینمایی داستانی یکپارچه دارد و ما حتما سازوکار تجاری را لحاظ می کنیم تا منافع مالی و معنوی فیلم در عرصه بین المللی و تجارت جانبی را از دست ندهیم.وی ادامه داد: روشی که برای این کار سینمایی وجود دارد ابتدا فیلمنامه نگارش می شود، بعد از آن کار را دوبله می کنیم، سپس مرحله تصویرسازی را بر اساس صداهای موجود تولید خواهیم کرد. در واقع این فایل صوتی به همکاران شهرستانی هم ارسال می شود. ضمن اینکه حذف شخصیت های جدید هم از ایده های نو در این انیمیشن سینمایی است.جواد فرحانی تهیه کننده این انیمیشن درباره سرمایه گذاری و تولید «شکرستان» گفت: ما همیشه در بخش خصوصی فعالیت داشتیم و مثل هر تهیه کننده دیگری در این حوزه بازگشت سرمایه برایمان اهمیت دارد. به همین خاطر کیفیت بالا، جذب مخاطب و تبلیغات درست در «شکرستان» از اولویت های اصلی ماست.تهیه کننده مجموعه «قلب یخی» گفت: ما جزو اولین فیلمسازانی بودیم که در بخش خصوصی سریال ساختیم. اما متاسفانه به خاطر فرهنگ غلط کپی رایت غیرمجاز در بازگشت سرمایه موفقیت چندانی نداشتیم چون از این محصول فرهنگی به درستی حمایت نشد. خوشبختانه فیلم سینمایی «شکرستان» متعلق به سازمان صدا و سیما است و امیدوارم از این حیث مشکلی نداشته باشیم.
ابتکار/گزارش «ابتکار» از وضعیت ادبیات کودک در عصر فراگیری فضای مجازی؛
وقتی کلاغ قصههای کودکانه گم شد!
صفورا فتاحی: ادبیات کودک هنگامی پدید آمد که بزرگسالان دریافتند اغلب کودکان به سبب ظرفیتها و گنجایشهای شناختی خود آمادگی پذیرش متنهای سنگین را ندارند و به متونی نیاز دارند که پاسخگوی دورهی رشد آنها باشد.
کودکان به متنهایی کوتاه و آهنگین مانند لالاییها، ترانه و متلها واکنش بیشتری نشان میدهند. هرچه گروه سنی این دسته از مخاطبان بالاتر برود، کم کم میتوانند داستانهایی با واژگان بیشتر را بپذیرند.در واقع ادبیات کودک با سطح سواد کودکان پیوند دارد. کودکانی که به مرز نوجوانی و پس از آن میرسند میتوانند رمانهای متناسب با نیازهای خود را در اختیارداشته باشند. امروزه این رمانها بیشتر در قالب فانتزیها یا داستانهای علمی و تخیلی منتشر میشود. البته داستانهای واقعگرا که بازتاب دهنده احساسات و درگیریهای زیستی و اجتماعی نوجوانان مانند موضوع جدایی پدر و مادر یا مرگ نزدیکان و بیماریها و عشقهای دوره نوجوانی است به فراوانی در این حوزه منتشر میشود. اما بیگمان نخستین کتابهای کودکان به طور ناگهانی پدید نیامدهاند و در درازای تاریخ عواملی چون تغییر نگرشهای تربیتی و آموزشی، تداوم گرایش به افسانهها و قصههای عامیانه در میان کودکان و نوجوانان، ساده شدن نثر فارسی، نفوذ ادبیات امروزی ایران، ورود دستگاه چاپ به ایران و تولید کتاب در گسترهای بزرگتر، رشد روانشناسی کودک و توجه به نیازهای او از جمله عواملی هستند که به پدید آمدن مقوله ادبیات کودک و انتشار اولین کتابهای کودکان کمک کردهاند.کتابهای کودکان و نوجوانان نقش عمدهای در پاسخگویی به نیازها و رفع مشکلات آنان دارند.شناخت نیازهای کودکان و نوجوانان به منظور پاسخگویی به نیازها و حل مشکلات روحی، کتاب درمانی نامیده میشود.از جمله نیازهای مورد بحث، نیازهای عاطفی، اجتماعی، مذهبی، نیاز به دانستن و ارضای حس کنجکاوی، نیاز به ارتباط با طبیعت، نیاز به شناخت استعدادها و تواناییهاست.باید توجه داشت که ادبیات کودک نه تنها از لحاظ سرگرمی،بلکه به جهت ساخت فرهنگ یک جامعه اهمیت بسزایی دارد.
در حد یک پیتزا هم برای کتاب هزینه نمیکنند!
جعفر ابراهیمی متخلص به شاهد نویسنده و شاعریست که آثار زیادی هم برای کودکان و نوجوانان ارائه کرده است.وی معتقد است که به زودی مردم در زمینه استفاده از فضاهای مجازی به تعدیل میرسند و کتاب مجدداً جایگاه خود را پیدا خواهد کرد.به عقیده شاعر مجموعه شعر" بوی کال یاس"،مشکل اساسی که جدای موضوع فضاهای مجازی در جامعه وجود دارد این است که انگیزه کتابخوانی میان مردم و از جمله قشر کودک و نوجوان از بین رفته و ارزش کتابخوانی در جامعه پایین آمده است.رفتن مردم به سوی یک رفاه کاذب و مصرف گرایی دست به دست هم داده تا مردم از کتاب دور شوند.پدر و مادرها بیشتر سعی بر آن دارند تا بچههایشان به گونهای کتاب بخوانند که در آینده از لحاظ مادی تامین باشند نه معنوی. نویسنده رمان"یک سنگ و یک دوست" خاطر نشان کرد :همه شعار کتابخوانی میدهند اما عملا در راستای آن نمیخواهند هیچ هزینهای کنند.والدین حتی حاضر نیستند پول پیتزاخریدن فرزندشان برای خرید کتاب هزینه کنند.ابراهیمی در زمینه پایین آمدن سطح انگیزه نویسندگان افزود:پایین آمدن سطح مطالعه و کتابخوانی میان مردم،انگیزه نوشتن را بین نویسندگان هم کم کرده است.چرا که به دلیل مشکلات چاپ و تیراژ پایین،عملا مبلغ حاصل از نشر کتاب معادل حقوق ده روز نویسنده هم نمیشود.بنابراین نویسندگان یا باید از راه دیگری کسب درآمد کنند و در کنار برای دل خودشان بنویسندو یا به سفارشی کار کردن روی بیاورند.این گونه از نوشتن هم به خاطر تکرار مکررات ممکن است به جای آن که خواننده را جذب کند او را از مطالعه زده نماید.شاعر مجموعه "خدا چه مهربان است" در پایان یادآور شد:بطور کلی این وضعیت کتابخوانی در کشور ارتباط مستقیمی با وضعیت و سلامت اقتصادی جامعه دارد و اگر مشکلات اقتصادی مردم حل شود در میزان کتابخوانی و مطالعه آنان هم اثرگذار خواهد بود.
عاقبت ادبیات کودک و نوجوان به کجا خواهد رسید
حسین احمدی نویسنده کودک و نوجوان در همین زمینه به خبرنگار فرهنگی ابتکار گفت: با توجه به افزایش رسانههای مجازی ادبیات کودک و نوجوان به سمت و سوی خوبی نمیرود. او افزود: البته ادبیات کودک و نوجوان هیچ وقت به سمت و سوی خوبی نرفت.واقعیت این است که بچهها را زیاد جدی نمیگیرند چه در ساخت فیلم چه در مورد نشر کتاب.کتابی که قرار است برای کودک چاپ شود را با شرط و شروط در 50نسخه چاپ میکنند تا اگر فروش رفت به همین منوال پیش بروند.دو تا کار آخر خودم را تنها در 2000نسخه چاپ کردند و این روند خندهدار است. وقتی ناشران این طور برخورد میکنند آدم میماند که عاقبت ادبیات کودک و نوجوان به کجا خواهد رسید. وقتی دلسوزی نباشد و کسی اهمیت ندهد کم کم همین تعداد هم چاپ نمیشود. در عوض بعضیها با پول و پارتی کارهای گل و بلبلی چاپ میکنند و وقتی این کتابها روی پیشخوان کتاب فروشیها قرار بگیرد چشم بچهها را میگیرد و خواستار خرید آن میشوند.کتابهایی که فقط رنگ و لعاب دارند و مناسب هم نیستند.در نهایت هم کودک فقط نقاشیهایش را نگاه میکند و آن را دور میاندازد.احمدی افزود: متاسفانه این روزها دست همه بچهها یک گوشی یا تبلت است و همه جذب فضاهای مجازی شدهاند.چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی ما_خانم یثربی_داستانی با نام "پستچی" را در کانال و اینستاگرام خود قرار دادند.به دوستانم گفتم اگر بخواهیم قلممان را به این نوع نوشتن آلوده کنیم میتوانیم هر ماه یک رمان بیرون بدهیم.البته خوشبختانه خانم یثربی کارشان را بلدند و قلمشان لطمه زننده نیست.اما آنهایی که میآیند و به تقلید از ایشان این کار را میکنند لطمه میزنند.این کارها برای رده سنی جوان به بالاست اما کم کم بچهها هم جذب میشوند.این قلم،قلم گزارش نویسی است نه قلم داستان کوتاه و رمان که در کتاب استفاده میشود.اینها با هم خیلی متفاوتند.قلم اینها ماندگار نیست.سطحی به یک مسئله میپردازند و کار با عجله بیرون میآید.نوشتههایی که آدم گاهی میماند آیا فلان نویسنده بعد از سی سال کار و با این تجربه آن را نوشته است؟
درخشانترین دوره ادبیات کودک و نوجوان کشورمان ۵۰ سال اخیر است
علیرضا قزوه شاعر کشورمان معتقد است اگر به گذشته ادبیمان بازگردیم میبینیم که شعر کودک ونوجوان چندان پررنگ نبوده است، اما در سرچشمههای شعر فارسی میتوان اشعاری را در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری دید که کودکان راویاش بودند مانند شعری که کودکان ماوراءالنهر بعد از شکست اعراب از مردمان شمال بلخ میخواندند. او ادامه داد: درخشانترین دوره ادبیات کودک و نوجوان ما ۵۰ سال اخیر است که توانستهایم مرز میان شعر کودک و نوجوان و بزرگسال را مشخص کنیم. تعداد شاعران کودک و نوجوان نسبت به شاعران بزرگسال چندان قابل طرح نیست و اگر بخواهیم تذکره شاعران انقلاب را بنویسیم با بیش از ۳ - ۲ هزار عنوان نام روبرو هستیم که در میان آنها تنها برخی شاعران مطرح را میشود دید که در کنار سرایش شعر برای بزرگسالان به سرایش شعر برای کودک و نوجوان هم علاقه نشان دادند در حالی که اینگونه شعر به عنوان یک نیاز در جامعهای که نیمی از آنها را فرزندان ما تشکیل داده اند و همگی هم در معرض تهاجم دشمنان قرار دارند یک اصل ضروری است و میتواند تفکر ما را بیمه کند.
ابتکار/کنگرهی ملی 2000 شهید هنرمند برگزار خواهد شد
کنگرهی ملی 2000 شهید هنرمند به دبیری محمد خزاعی از 23 دیماه تا 1 بهمن برگزار خواهد شد.
غلامرضا منتظری مدیرعامل سازمان بسیج هنرمندان در نشست خبری که روز 15 دیماه در مجموعه فرهنگی «اسوه» برگزار شده بود، گفت: هنر عطیهای الهی است که به آسمان دل انسان نازل شده است و ما با بهرهمندی از کشش و جاذبه هنرمند، دیگران را به کوشش و راه یافتن به پله کمال تشویق میکنیم. او همچنین در ادامه خاطرنشان کرد: قصد داریم همزمان با برگزاری این چند کنگره، پرچمی را بر سر منازل هر 2000 شهید هنرمند در کل کشور افراشته کنیم تا با این کار یاد آنها را گرامی بداریم و از خانوادههایشان تجلیل کنیم. محمد خزاعی دبیر این کنگره و عضو شورای سیاستگذاری این رویداد هم در این نشست گفت: دبیرخانه این کنگره از سال 87 با هدف پیدا کردن هنرمندان شهید در سطح کشور شروع به کار کرده است، ما در ابتدا تصور نمیکردیم که تا این اندازه هنرمند شهید در کشور داشته باشیم. او ادامه داد: پس از واکاویها و شناساییهایی که در سطح کشور به وسیله ستادهای اجراییمان انجام شد تا امروز بالغ بر 2060 شهید هنرمند یافتهایم که این شهیدان شامل هنرمندان عرصههای تجسمی، مجسمهسازی، خوشنویسی، موسیقی،شعر، ادبیات، سینما، تئاتر و... هستند که بسیاری از آنها چیزی از آثارشان باقی نمانده است، چرا که همه آنان در زمان خود با خلوص نیت کار میکردند.
اعتماد/استقبال گسترده ازاولین جشنواره رسانه ای ابوذرواكنش انجمن نقاشان ايران به عملكرد موزه قطر
براي حفظ نام ايران به يونسكو نامه ميدهيم
علي مطلبزاده/ نمايش برخي آثار ايراني مربوط به دوره قاجار در موزه قطر كه از ابتداي امسال و با عنوان «تصاوير زنان ايراني در قرن نوزدهم» و با عنوان فرعي «زنان قاجار» برگزار شده اين روزها موجب واكنشهايي از سوي جامعه تجسمي ايران شده است. موزه قطر در اين نمايشگاه چند كار قديمي ايراني متعلق به دورههاي صفوي و قاجار را به نمايش گذاشته كه در اين آثار نام ايران بهصورت ناقص در برخي آثار آمده و در برخي آثار هم فقط عنوان قاجاريه نوشته شده و خبري از نام هنرمندان نيست.
در تازهترين واكنشها به اين موضوع روز دوشنبه و در ديدار هياتمديره انجمن هنرمندان نقاش ايران با مجيد ملانوروزي رييس موزه هنرهاي معاصر تهران، پيشنهادهايي براي عكسالعملهاي قانوني در مورد اين اقدام موزه قطر در نمايش آثار هنري ايران مطرح شد. در اين جلسه اعضاي هياتمديره انجمن هنرمندان نقاش با اشاره به يكي از بندهاي بيانيه خود، يعني حذف نام ايران از آثار هنري ايراني در موزه قطر، بر لزوم تهيه نامهاي براي موزه قطر درباره اجحاف به هنر ايران در موزههاي اين كشور تاكيد داشتند كه به پيشنهاد مجيد ملانوروزي اين نامه بهتر است خطاب به سازمان يونسكو تهيه شود. در ادامه اين واكنشها معصومه مظفري رييس هياتمديره انجمن هنرمندان نقاش در گفتوگو با «اعتماد» از نامه اين انجمن خطاب به موزه قطر و پيشنهاد معرفي كارشناس براي ارايه آثار ايراني خبر داد.
موزه قطر در نمايشگاه اخيرش كه تا ١٦ ژوئن ٢٠١٦ داير است آثار هنري متنوعي از دوره قاجار به نمايش درآورده است؛ آثاري كه در آنها زنان فارسي سوژه اصلي هستند. اين نمايشگاه كه با سرپرستي مدير موزه قطر برگزار شده اهميت زنان را در هنر قرن نوزدهم ايران به نمايش ميگذارد و چگونگي تاثيرگذاري اين آثار را بر هنرمندان معاصر بررسي كرده است. در سايت اين موزه در مورد اين نمايشگاه توضيح داده شده كه نمايشگاه «زنان قاجار» رويكردي تازه و مبتكرانه به هنر قاجار دارد. تا به حال محبوبترين نمايشهايي كه از دوره قاجار (١٧٧٩ تا ١٩٢٥) صورت گرفته است سوژههايشان سلطه مردان بوده است كه پرترههاي بزرگي را براي اغراق در قدرت مردانه به نمايش درآورده بودند. اما در اين دوره ويژگي مدرنيزه شدن هنري در ايران نيز ديده ميشود. در اين نمايشگاه آثار متفاوت و متنوعي شامل كاسههاي لاكي، آبرنگ، دستنوشته، جواهر، سراميك و فلزي به نمايش گذاشته شده است. اين نمايشگاه شامل چهار درونمايه «مفاهيم زيبايي: تصاوير زنان در هنر قاجار»؛ «زندگي روزانه»؛ «زنان، قدرت و تهذيب» و «زنان در مقام نمادهاي هنري» است.
موزه قطر كه با نامهاي موزه اسلامي و موزه ملي هم شناخته ميشود در طول اين سالها آثار هنري متعددي را براي نمايش در اين موزه خريداري كرده است. شيخ سعود بن محمد آل ثاني وزير فرهنگ سابق قطر حدود يك ميليارد دلار از درآمدهاي اين كشور را براي خريد آثار هنري اختصاص داده بود.
اعتماد/گفتوگو با فرزاد موتمن، كارگردان «آخرينبار كي سحر رو ديدي؟»
قصهاي پرشتاب در ژانر پليسي
فرناز ميري/ در فهرست آثار راهيافته به بخش سوداي سيمرغ جشنواره سيوچهارم فيلم فجر نام جديدترين ساخته فرزاد موتمن با عنوان «آخرينبار كي سحر رو ديدي؟» نيز ديده ميشد. فيلمي كه به گفته كارگردانش با موضوع «جستوجو» و در ژانر پليسي، محتوا و ساختار متفاوتي با ديگر آثار اين كارگردان دارد و به دليل ريتم تند و پرشتاب فيلم مخاطب بهتر ميتواند با آن ارتباط برقرار كند. اكنون نيز فيلم «سايه روشن» موتمن كه يك درام روانشناختي است از سوي گروه «هنر و تجربه» در اكران است.
«آخرينبار كي سحر رو ديدي؟» چگونه فيلمي است؟
آخرين ساختهام يك فيلم پليسي است كه در پسزمينه آن معضل اجتماعي مطرح ميشود. فيلمنامه اين اثر را امير عربي نوشته است و پيشنهاد ساخت آن را سعيد عصمتي مطرح كرد كه سرمايهگذار اين فيلم است. بسياري از فيلمسازان به ساخت فيلمهايي با تم جستوجو علاقه دارند و من هم باتوجه به اينكه تم اصلي فيلم جستوجو است به ساخت آن علاقهمند شدم. اين فيلم موضوع مهمي را مطرح ميكند و واكنشي به برخي اخباري است كه هر روز در صفحه حوادث روزنامهها منتشر ميشود.
سال گذشته شما با فيلم «خداحافظي طولاني» در جشنواره فيلم فجر حضور داشتيد و آن فيلم توانست در بخشهاي مختلفي نامزد دريافت سيمرغ باشد و در نهايت سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول مرد و بهترين طراحي لباس را به خود اختصاص داد. باتوجه به اينكه امسال نيز فيلم شما در فهرست آثار راهيافته به بخش سوداي سيمرغ جشنواره قرار گرفته است فكر ميكنيد «آخرينبار كي سحر رو ديدي؟» چقدر شانس موفقيت در جشنواره را داشته باشد؟
نظر شخصيام اين است كه اين فيلم به مراتب از «خداحافظي طولاني» موفقتر عمل خواهد كرد. اما بايد ديد نظر هيات انتخاب چه خواهد بود و بهتر است پيشاپيش هيچ اثري را ارزيابي نكنيم و به هيچ فيلمي جايزه ندهيم.
بههرحال به عنوان كارگردان اين فيلم بهنظرتان فيلم چه ويژگي متمايزي نسبت به آثار قبلي شما دارد، چه از نظر ساختار و چه محتوا؟
«آخرينبار كي سحر رو ديدي؟» هم به دليل موضوعي كه مطرح ميكند براي مخاطب جذاب است و هم از اين منظر كه ريتم فيلم بسيار تند، سريع و پرشتاب است. قصه فيلم از ابتدا تا پايان به سرعت براي مخاطب تعريف ميشود و از همين روي مخاطب عادي خيلي به فيلم نزديك ميشود و بهتر با آن ارتباط برقرار ميكند.
فيلمهاي راهيافته به سوداي سيمرغ معرفي شدند و فيلمهايي كه از اين بخش كنار گذاشته شدند نيز مشخص شد. باتوجه به اين فهرست و اسامي، ارزيابيتان از جشنواره امسال چيست و فكر ميكنيد آثار راه يافته به بخش سوداي سيمرغ در چه سطحي هستند؟
فهرست آثار انتخاب شده براي بخش سوداي سيمرغ را ديدهام و هرچند هنوز اين فيلمها را نديدهايم اما احساس ميكنم هيجانانگيزترين فيلمها براي اين بخش انتخاب شدهاند. هرچند ممكن است فيلمهاي خوبي هم انتخاب نشده و از اين بخش كنار گذاشته شده باشند. اما باتوجه به همين فهرست به عنوان يك فيلمساز و مخاطب سينما علاقهمند ديدن تمامي اين آثار هستم و اميدوارم جشنواره خوبي را پيش رو داشته باشيم.
اشاره كرديد مخاطب با فيلم «آخرينبار كي سحر رو ديدي؟» بهتر ارتباط برقرار ميكند. آيا ميتوان گفت خواستهايد به نوعي به سينماي تجاري يا سينمايي براي مخاطب عامتر سينما نزديك شويد؟
اگر بخواهم دقيق پاسخ دهم بايد بگويم همين كار را ميخواستم انجام دهم.
اين روزها فيلم «سايه روشن» شما در گروه سينمايي «هنر و تجربه» در حال اكران است. از وضعيت اكران فيلم تا امروز راضي هستيد؟
به هرحال شرايطي پيش آمد كه اين فيلم با تاخير دوساله در اكران روبهرو شد و در نهايت با ارزيابيهاي صورت گرفته امكان اكران عمومي را پيدا نكرد؛ چراكه معتقد بودند فيلم سخت و پيچيدهاي است و تماشاچي اندكي دارد. اما باتوجه به اكران محدودتر آن در گروه سينمايي «هنر و تجربه» خوشبختانه فيلم تماشاگر خودش را پيدا كرده و همين مخاطب خاص توانسته با فيلم ارتباط برقرار كند و فيلم ديده شده است.
افکار/«فیتیله» به شبکه مجازی میرود
افکارپرس: عموهای فیتیله ای بعد از توقف برنامه «فیتیله» درصدد گسترش فعالیت خود در فضای مجازی هستند و احتمال دارد نوروز با برنامه ای تازه به تلویزیون بیایند.
علی فروتن یکی از اعضای گروه «فیتیله ها» درباره چگونگی ادامه فعالیت هایشان گفت: تلاش می کنیم با یک ساختار جدید و ایده های تازه تر وارد فضای مجازی و موبایل ها بشویم. احساس می کنم بچه های امروز وقت زیادی را در فضای مجازی صرف می کنند و شرایط به گونه ای شده است که هرجا بروند می توانند از اینترنت و دستگاه های همراه بیشتر از تلویزیون استفاده کنند به همین خاطر در تلاشیم حرکتی بزرگ و گسترده برای بچه ها در فضای مجازی انجام دهیم.
فروتن همچنین درباره فعالیت های تلویزیونی این گروه اظهار کرد: اگر با مشکلات بتوانیم دست و پنجه نرم کنیم و مسئولان لطف بیشتری به ما داشته باشند قصد داریم عید نوروز با کمک شان در یکی از شبکه های تلویزیونی برنامه داشته باشیم. ما 24 سال عمرمان را نگذاشتیم که به خاطر 8 دقیقه نمایش خداحافظی کنیم.
وی افزود: ما به عشق بچه ها زنده ایم و تا موقعی که آنها هستند ما هم حضور داریم. علاوه بر این یکی دو کار سینمایی داریم که در حال حاضر روی متن هایش کار می کنیم و مذاکراتی هم با تهیه کننده و اسپانسر انجام داده ایم.
این بازیگر گفت: نگاه هایی که امروز به سینمای کودک می شود بهتر شده و تهیه کنندگان بانفوذی که دغدغه کار کودک دارند در عرصه سینما بیشتر شده اند و مطمئنم حتما اتفاقات قشنگی در ژانر سینمای کودک رخ خواهد داد. به هر حال در سال های آتی قصد داریم از طریق سینما به دنیای کودکان ورود کنیم و همه این ها به عشق بچه ها اتفاق می افتد.
فروتن در پایان با اشاره به واکنشی که بعد از قطع برنامه «فیتیله ها» از مخاطبان دیده اند، گفت: خدا را شاکرم که بعد از این جریان لطف مردم را بار دیگر دیدم و زحمت 24 ساله مان ثمربخش بود. معتقدم خداوند لطفش همیشه در بخشیدن نیست گاهی در گرفتن یک نعمت است. برای ما زمانه چنین تجربه ای را رقم زد تا به ما نشان دهد مردم چقدر «فیتیله ها» را دوست دارند. این اتفاق تلنگری بود تا اگر هم دچار غروری شده باشیم کنارش بگذاریم.
افکار/رضا رشیدپور:
خودم را صداوسیمایی میدانم
افکارپرس: تلویزیون هستیم و نه توان رقابت با آن را داریم.»
این بخشی از سخنان رضا رشیدپور است که دربارهی برنامه «دید در شب» که این روزها در شبکههای اجتماعی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است، عنوان میشود.
رشیدپور همچنین به بیان مطالبی دربارهی حواشی ایجاد شده پیرامون این برنامه در هفتههای اخیر پرداخت.
این مجری که سال 87 برنامه «مثلث شیشهای» را از شبکه تهران راهی آنتن میکرد، این روزها با برنامه «دید در شب» که تقریباً سبک و سیاق همان برنامه را دارد، بار دیگر توانسته مخاطبان قابل توجهی را به خود جذب کند.
او اظهار کرد: من از روز اول عرض کردم، ما نه رقیب تلویزیون هستیم و نه توان رقابت با آن را داریم یا حداقل نیت ما این نیست؛ ولی خوشحالم که مردم دنبال یک خوراک فرهنگی سالم و پرمحتوا هستند. این نشاندهندهی عزت مردم در اندیشیدن است؛ مردم ما خیلی خوب فکر و تحلیل میکنند.
رشیدپور دربارهی میزان استقبال مخاطبان از برنامه «دید در شب» با توجه به اینکه این برنامه از طریق یک سایت اینترنتی پخش میشود، با بیان اینکه در برنامهمان چیز خاصی جز ارائه محتویات سالم به مخاطبان نداریم، خاطرنشان کرد: تاکنون استقبال زیادی از برنامه شده است؛ ولی با این تفاوت که نسلهای جدیدتری نیز به مخاطبان ما اضافه شدند. کسانی که در زمان «مثلث شیشهای» سن و سال کمی داشتند، امروز مخاطب برنامه «دید در شب» هستند. برای من جذابیت این برنامه در این است که یک نسل جدید از مخاطبان را تجربه میکنم.
این مجری تلویزیونی که مدتی است در تلویزیون فعالیت ندارد، خطاب به صداوسیما اظهار کرد: من همیشه خودم را نیروی صداوسیما و فرزندی از دایره هنرمندان این مجموعه میدانم؛ هر وقت هم لازم باشد با کمال میل در صداوسیما کار خواهم کرد.
رشیدپور در پایان گفت: اگر پیشنهاد شود که ادامه برنامه «دید در شب» را در تلویزیون ادامه دهم، قطعاً قبول خواهم کرد.
افکار/در آستانهی جشنوارهی فیلم فجر
لطفا این سیمرغ را اینقدر پرحاشیه نکنید!
افکارپرس: سیمرغ مردمی جشنوارهی 'فیلم فجر' هر ساله به عنوان یکی از سیمرغهای جذاب و البته جنجالی این رویداد هنری مطرح است، سیمرغی که البته در دو سال گذشته با همکاری خانه سینما به فیلمی که بیشترین رای مردمی را در جشنواره بدست آورد،اهدا میشود.
محمد حیدری دبیر جشنوارهی فیلم فجر در جدیدترین اظهاراتش در پاسخ به اینکه سیمرغ مردمی جشنوارهی فیلم فجر امسال چگونه اهدا میشود،گفت: امسال نیز این جایزه با همکاری خانه سینما اهدا خواهد شد.
اما او در عین حال مطرح کرد که "البته در تلاش هستیم مکانیزم دیگری را طراحی کنیم تا دیگر نیاز به استقرار صندوقهای رای نباشد. اما از آنجا که هنوز جزئیات کامل آن مشخص نشده است، بعدا چگونگی رایگیری در این بخش را اعلام میکنیم اما امیدوارم با رویکرد جدید حاشیهها را به حداقل برسانیم."
بنا بر این گزارش، در حالی دبیر جشنوارهی فیلم فجر؛ از تلاششان برای طراحی مکانیزمی دیگر و در عین حال حذف صندوقهای رای خبر میدهد که طی دو سال گذشته که دوباره مسوولیت سیمرغ مردمی توسط خانه سینما مدیریت و اهدا شد، دستاندرکاران این تشکل صنفی طبق اعلام نظر کارشناسان؛ آییننامهی منضبط و دقیقی را با مشاوره متخصص آمار را نوشتهاند. آییننامهای که در آن با شفافیت و دقت تلاش شد تا شایبه تقلب را از این سیمرغ دور کند.
بررسی اینکه چرا دبیر جشنوارهی فیلم فجر علیرغم نتیجه دو دوره گذشته تصمیم گرفته است که شیوهی رای گیری را تغییر بدهد، جای بحث دارد اما طبق روال هرساله رویدادهای هنری در ایران که با تغییراتی همراه است، برخلاف رویدادهای مهم دنیا، گویا تمایلی به ثبات ندارند و گویا ترجیح میدهند هر ساله با شیوه و ضابطه جدیدی روبرو شوند.
بنا بر این گزارش، خانه سینما با نگارش آییننامه مستقلی از دبیرخانه جشنواره فیلم فجر کوشید که زمان رای گیری، تعداد رای گیری و جغرافیای رای گیری را با بهرهگیری از متخصص آمار عادلانه کند.
در همان آییننامه زمان اعلام نتایج را بمنظور پیشگیری از شایبه دخل و تصرف مصلحت جویانه ، هم هنگام در وب سایت خانه سینما و به دبیر جشنواره اعلام میکردند.
همچنین در آن آیین نامه پیش بینی شده بود که سه ناظر منتخب از سوی صاحبان فیلم بخش مسابقه به نحوه کار مسوولان و متصدیان صندوق آرا و دبیرخانه آرای مردمی نظارت میکنند.
در آییننامه یاد شده جمع آوری و شمارش آرای تماشاگران در پایان هر نوبت نمایش توسط نمایندگان خانه سینما در خود سینماها به انجام میرسید و آرای ماخوذه هر یک از پنج گزینه مورد نظر تماشاگران به صورت، یکپارچه در دبیرخانه در پاکت مخصوص بسته بندی و نگهداری میشد تا امکان بازشماریاش توسط ناظران فراهم باشد.
برای اعتبار و اصالت برکه های رای علاوه بر شفافیت صندوقهای دریافت ارای تماشاگران، تدبیر شماره سریال و ممهور به مهر دبیرخانه ستاد برگزاری آرای مردمی پیشبینی شده بود.
حال این پرسش مطرح است که با حذف صندوق رای از چه شیوهی ممطمئنتری برای صیانت از آرای تماشاگران استفاده میکنند؟! و آیا بر خورداری از امکانات دیجیتالی روزآمد با فرایند حق رای تماشاگر ویژه هر فیلم چگونه صیانت میشود؟باید منتظر روزهای آتی بود تا دبیرخانه شیوه جدید و آییننامه آرای تماشاگران را اعلام کند.
اطلاعات/اعطای جایزه جهانی« مِیک» به سه سازمان دانشی برتر ایران
رییس شورای عالی راهبری جایزه جهانی Makeدر ایران گفت: پنجمین جایزه جهانی سازمان دانشی برتر MAKEدر ایران طی مراسمی در قالب کنفرانس بینالمللی مدیریت ارزشآفرینی، نوآوری و سرمایه فکری به سه سازمان برتر ایرانی اعطا میشود.
به گزارش ایسنا، دکتر سعید سهراب پور در کنفرانس خبری اعلام رسمی برنامههای پنجمین کنفرانس مدیریت ارزش آفرین، نوآوری و سرمایههای فکری که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد، با اشاره به موقعیت ایران در بین سازمانهای دنیا و روند رو به رشد جایگاه سازمانی ایران در آسیا و افزایش کیفیت داوری این دوره اظهار کرد: امسال برخلاف سالهای گذشته شاهد قرارگیری یکی از سازمانهای ایرانی در زمره ۲۵ کشور اول آسیایی بودیم. سالهای گذشته فاصله شرکتهای ایرانی با شرکتهای برتر آسیا زیاد بود، اما امسال شرکت فولاد مبارکه جزو ۲۵ شرکت برتر آسیایی قرار گرفت.
قائم مقام بنیاد ملی نخبگان از دانشگاه شریف به عنوان مجموعهای پیشگام در حوزه علم و فناوری در کشور یاد کرد و گفت: برگزاری جایزه جهانی MAKEدر ایران فرصتی برای جمعبندی مجموعه نتایج اقدامات سازمانها، شرکتها و موسسات کشور است و به رشد و توسعه روزافزون پیشرفتهای مبتنی بر دانش در کشور منجر شود. وی در ادامه اظهار کرد: اعطای این جایزه با تبادل تجربیات و سنجش بر اساس معتبرترین شاخص بینالمللی در حوزه مدیریت سرمایههای دانشی در سطح دنیا، میتواند کمک بسزایی به همافزایی اقدامات در راستای خلق هر چه بیشتر ارزش از سرمایههای دانشی کشور کند.
اطلاعات/در جشن تولد پیشکسوتان هنر یاد و خاطره انوشیروان ارجمند گرامی داشته شد
یاد و خاطر زندهیاد انوشیروان ارجمند بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در مراسم جشن تولد هنرمندان پیشکسوت گرامی داشته شد.
به گزارش مهر، مراسم تجلیل از هنرمندان پیشکسوت و تولد جمعی از پیشکسوتان ?? دی در مجموعه باغ زیبا به همت موسسه هنرمندان پیشکسوت برگزار شد.
در این مراسم از یوناتن بتکلیا نماینده آشوریان در مجلس به دلیل حمایتهای مالی و معنوی از این موسسه تجلیل شد.
همچنین بخش دیگری از این مراسم به بزرگداشت یاد و خاطره انوشیروان ارجمند اختصاص داشت که در این بخش تابلویی از تصویر این هنرمند به خانوادهاش اهدا شد.
برگزاری جشن تولد هنرمندان متولد پائیز با هنرمندان متولد دیماه به صورت همزمان برگزار شد چون به دلیل احترام به ماه محرم و صفر و فاجعه غمانگیز منا، بانیان این مراسم برنامه فوق را به تعویق انداخته بودند. همچنین خانواده انوشیروان ارجمند و هنرمند پیشکسوت جمشید مشایخی هم در این مراسم حضور داشتند.
اطلاعات/برگزیدگان همایش همدلی پیروان ادیان توحیدی تقدیر شدند
در همایش همدلی پیروان ادیان توحیدی با اهدای لوح از تعدادی از برگزیدگان پیروان ادیان توحیدی تقدیر شد.
به گزارش سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، همایش پیروان ادیان توحیدی به مناسبت تقارن میلاد مسعود حضرت محمد و حضرت عیسی مسیح در مرکز همایشهای کتابخانه ملی برگزار شد.
سیدرضا صالحی امیری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در «همایش همدلی پیروان ادیان توحیدی» که عصر دوشنبه ??دی در مرکز همایشهای کتابخانه ملی برگزار شد، گفت: وقتی همه اقلیتها در ایران در یک فضای تعاملی زندگی میکنند نشان میدهد که درک روانی از موضوع انسجام در جامعه شکل گرفته است. وی با بیان اینکه جامعه ایران در تحول تاریخی خود به اصلی به نام انسجام نیاز دارد، افزود: انسجام گزینه نهایی جامعه ایران است چرا که ما بدون انسجام دستخوش انشقاق خواهیم شد بنابراین مهمترین عامل اجتماعی ما انسجام است.
صالحی امیری در ادامه گفت: انسجام در دو شکل مکانیکی و ارگانیکی محقق میشود، انسجام مکانیکی در نتیجه اجبار و تهدید شکل میگیرد ولی انسجام ارگانیکی به معنای پذیرش اصل تنوع و تکثر است که میتواند به وحدت در جامعه بینجامد. وی تصریح کرد: انسجام مدنظر به هیچ وجه به معنی یکی شدن نیست چرا که تصور غلطی است ولی برخی میکوشند آن را تئوریزه کنند. او افزود: انسجام به معنی ادغام یا نفی دیگری و اثبات خود نیست، انسجام به معنی حرکت سازواره و هارمونیک اجزای یک سیستم به سمت یک هدف متعالی است.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در ادامه بیان داشت: وقتی به عنوان مثال اقلیتها در جمعی این چنین در کنار هم هستند این جمع نشان میدهد که اقلیتها به دولت و دولتمردان اعتماد دارند.
صالحی امیری با بیان اینکه میزان سازگاری اجتماعی یکی از عوامل اصلی انسجام است، تاکید کرد: بنده به شخصه بارها به دنبال مفهومی تازه به جای اقلیتها بودم و هنوز آن را پیدا نکردم تا لفظ اقلیتها در ادبیاتمان را تغییر دهیم. وی ادامه داد: مفهوم انسجام با مفاهیمی مثل تعامل، سازگاری، گفتوگو، همدلی و همدردی رابطه دارد بنابراین نتیجه میگیریم که اگر در جامعهای بین اقلیتها همگرایی وجود دارد آن جامعه به سمت توسعه حرکت خواهد کرد اما اگر در آن جامعه ادبیات همگرایی جای خود را به سایر مفاهیم دهد، آن جامعه روی خوش نخواهد دید. او با بیان اینکه دولت یازدهم درک صحیحی از انسجام اقلیتها در کنار هم دارد، افزود: فراهمسازی زمینههای تحقق حقوق اقلیتهای کشور در همه ابعاد، توزیع عادلانه ثروت و قدرت در حوزه اقوام، توجه اساسی به فعالیتهای فرهنگی اقلیتها در سطح تعاملات ملی، افزایش تعامل مؤثر میان دولت و اقوام و همزیستی تمام اقوام در گستره جمهوری اسلامی ایران از جمله مهمترین برنامههای دولت در رابطه با اقلیتهای دینی و مذهبی در کشور بوده است. صالحی امیری در پایان خاطرنشان کرد: ما همواره موظفیم تا حقوق اقلیتها را در هیات دولت پیگیری کنیم.
شایان ذکر است در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین یونسی دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقلیتهای دینی و مذهبی، رهبر مذهبی کلیسای کاتولیک آشوری کلدانی، عضو انجمن موبدان زرتشتی ایران، یک تحلیلگر مسائل سیاسی اجتماعی، برادر شهید رابرت لازار، یکی از بزرگان جامعه کلیمیان تهران، رهبر مذهبی ارامنه تهران و شمال ایران و رهبر مذهبی صابئین مندایی ایران، سخنرانی کردند. همچنین در این همایش از برگزیدگان و منتخبان ادیان توحیدی تجلیل به عمل آمد.
ایران/امروز با… مجید قیصری
داستان نباید تاریخ رسمی را تأیید کند
سایر محمدی
«نگهبان تاریکی» مجموعه 9 داستان کوتاه مجید قیصری است که سال گذشته توسط نشر افق منتشر شد و امسال جایزه جلال را نصیب نویسندهاش کرد. قیصری در این داستانها به اعماق شخصیتهای درگیر در جنگ میپردازد و به عبارتی به روانکاوی درونی انسان. نویسندهای که با رویکردی واقعگرا تصویرگر اجتماع و تاریخ این سرزمیناست. رمان «طناب کشی» اوکاندیدای جایزه بنیاد گلشیری بود. «گوساله سرگردان» که یکی از آثار قابل تأمل سالهای اخیر در حوزه ادبیات جنگ، جایزه منتقدان مطبوعات و رمان «ضیافت به صرف گلوله» جایزه پکاو و جایزه قلم زرین را از آن خود کرد. در رمان «شماس شامی» هم نویسنده از یک زاویه جدید واقعه عاشورا را روایت میکند. مجید قیصری متولد 1345 تهران است و فارغالتحصیل رشته روانشناسی. هنرمندی که سالهای نوجوانیاش را بهعنوان نیروی داوطلب پشت خاکریزها و زیر آتش خمپارهها سپری کرد.
بهنظر میرسد در اغلب آثارتان به فرم بیش از محتوا توجه دارید. مصداق این حرف که «چه گفتن مهم نیست، چگونه گفتن مهم است.»
اگر نگویم در همه کارها، حداقل در کارهای این سالها رویکرد من این طور بود، به هر حال فرم برای من مهم است. اینکه چگونه و از چه زاویهای حرف خود را بزنم، همانگونه که در «شماس شامی» و در «طناب کشی» زده ام.
«شماس شامی» شاید به همین خاطر مورد توجه قرار گرفت و به چاپ چهارم رسید.
شماس شامی صرف نظر از فرمش، روایت تازهای از عاشورا به دست میدهد. در نتیجه موضوع هم برای مخاطب جذاب بوده که این همه از آن میگویند و به چاپ چهارم رسید. تنها فرم نیست که این رمان را برجسته میکند. شماس شامی، خادم جناب جالوت نماینده رم درون شام است. جالوت ناپدید شده و به نظر میرسد که توسط یزید به قتل رسیده و شماس در حال نوشتن دادخواهی است و تعریف وقایع که در حقیقت واقعه عاشورا از زبان یک فرد خارجی روایت میشود.
اشاره کردید، داستان اگرچه اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این ظرفیت را دارد که روایتی تازه از زاویهای دیگر به دست دهد. به نظر شما داستان بدهکار واقعیت است؟ مارکز زندگی سیمون بولیوار، اسطوره امریکای لاتین را طوری مینویسد که خلاف روایت مورخان است.
اینکه میگویم داستان این ظرفیت را دارد که روایتی تازه از زاویهای دیگر به دست دهد، ممکن است این روایت در تضاد با تاریخ رسمی باشد. داستان که نباید تاریخ رسمی را تأیید بکند. حرف من ایناست تاریخ رسمی یک چیز میگوید، نویسنده هم روایت خودش را بهدست میدهد. ممکن است روایتی که نویسنده از تاریخ دارد، درصدد تقابل با تاریخ رسمی باشد. قرار نیست آنچه را که تاریخ رسمی میگوید، نویسنده همان را تأیید بکند.
در «شماس شامی» تاریخ عاشورا از زبان یک فرد خارجی به اسم شماس روایت میشود. آیا در تاریخ رسمی چنین شخصی داریم یا ابتکار شماست؟
این یک شگرد ابتکاری است و این شخصیت داستانی را من خلق کردم. جالوت در تاریخ وجود دارد که در دربار یزید سرانجام کشته میشود. ولی راوی که «شماس شامی» است اصلاً وجود خارجی نداشت. آن سرگذشتی هم که برای جالوت ساخته شد کاملاً ساخته ذهن و خیال من است و هیچ ربط مستقیمی با تاریخ ندارد.
جوایز متعددی نصیب اغلب آثارتان شده است. طیفها و گرایشهای ادبی مختلفی فارغ از نگرش ایدئولوژیک آثار شما را برگزیدند.
من کار خودم را میکنم و داوران این جوایز و جشنوارهها هم کار خودشان را. به هر حال این جوایز درکار نویسنده بیتأثیر نیست، همین که این جوایز سبب میشود که آثارتان دیده شود مشوقی است هم برای نویسنده هم برای خواننده. من تلاش میکنم داستان بنویسم، اینکه چه طیفی و چه گرایشهایی به آن اقبال نشان میدهند از اراده من خارج است. من سعی نکردم داستان محملی برای مقبولیت یک طیف یا یک گرایش ایدئولوژیک و سیاسی خاص بشود.
ایران/مرادخانی در مراسم رونمایی از پوستر جشنواره تئاتر فجر
تلاشهای ما در آستانه ثمردهی است
سید کامران علمدهی
مراسم رونمایی از پوستر سیوچهارمین جشنواره تئاتر فجر به همراه سمینار پژوهشی این دوره از جشنواره برگزار شد.
در این مراسم که صبح روز گذشته 15 دیماه در پژوهشکده فرهنگ و هنر برگزار شد، علی مرادخانی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مهدی شفیعی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی، سعید اسدی دبیر جشنواره تئاتر فجر، ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر، جمعی از هنرمندان و اصحاب رسانه حضور داشتند.
به گزارش «ایران»، در ابتدای این مراسم سعید اسدی، ضمن اشاره به طراح پوستر این دوره از جشنواره گفت: پوستر جشنواره سیوچهارم با نگاهی به مجموعه تئاترشهر به عنوان مرکزیترین نماد تئاتر ایران با مغناطیسی از مخاطبان هنر نمایش توسط عباس محبوب طراحی شده است البته تلاش شده تا مفهوم گروه در تئاتر بهطور جدی دیده شود. در این مراسم علی مرادخانی به همراه جمعی از چهرههای هنری و مدیران تئاتر، پوستر سیوچهارمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر را رونمایی کردند.
پس از آن مرادخانی با اشاره به ویژگیهای این دوره جشنواره تئاترفجر تصریح کرد: امسال علاوه بر ویژگیهای برجسته و ممتاز جشنواره، شاهد آن هستیم که این رویداد مهم به عنوان یکی از مبانی فکری و نظری قدرتمند و پیشگام، عمل کرده است.
مرادخانی در پایان سخنانش با اظهار امیدواری عنوان کرد: پیش از حضورم در این مراسم پیامکی از سازمان مدیریت برایم ارسال شد و امید را در ما مضاعف کرد چراکه ظاهراً تلاشهایمان در خصوص توجه بیشتر به تئاتر در حال به ثمر نشستن است و تاکنون هم مؤثر واقع شده است و در آیندهای نزدیک زمینه کار و فعالیت برای خانواده تئاتر ایران هموارتر از قبل خواهد شد.
در ادامه نماینده شرکت تیوال که یک سایت اینترنتی فروش بلیت نمایشهاست به روی سن آمد و از نخستین اپلیکیشن جشنوارهای در ایران رونمایی کرد. این اپلیکیشن که بهطور اختصاصی برای برنامهها و آثار تئاتر فجر طراحی شده، به دارندگان تلفن همراه هوشمند این امکان را میدهد که از اطلاعات کامل لیست اجراها، اخبار جشنواره، آلبوم عکس، گفتوگوهای صوتی و نوشتاری و همینطور خرید بلیت با قابلیت مشخص کردن صندلی بهرهمند شوند.
در این مراسم هنرمندانی همچون فرهاد ناظرزادهکرمانی، محمود عزیزی،حمید مظفری، سیاوش طهمورث، مریم معترف، اردشیر صالحپور و بهزاد فراهانی حضور داشتند.
نگاه جدی ضلع سوم تئاتر
مهدی شفیعی
مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مسلم بدانیم که زمان و شرایط تئاتر عوض شده و پیرو همین تغییرات در آیندهای نزدیک شاهد اتفاقهای خوبی خواهیم بود اما در این میان باید از موضعگیری و قضاوت عجولانه پرهیز کنیم تا گروه و نیروهای جدید بتوانند با برنامهای منسجم و جامع سطح کمی و کیفی تئاتر را ارتقا بخشند. باعث خرسندی است که امروز طبق برنامه پوستر سیوچهارم جشنواره تئاتر فجر رونمایی شد. سمینارها، ورکشاپهای آموزشی این دوره جشنواره نیز طبق برنامه برگزار شده و امیدواریم که از این به بعد هم برنامهها طبق زمانبندی اعلام شده ادامه پیدا کند تا گام به گام به موفقیتهای روزافزون برسیم. در راستای برگزاری جشنوارهها و خصوصاً تئاتر فجر ما باید همواره اضلاع مثلث تئاتر را جدی بگیریم. اضلاعی که یک ضلع آن مدیرانند و ضلع دوم آن هنرمندان و ضلع سوم هم مخاطبان فهیم هنر نمایش. ما از زمانی که در مرکز هنرهای نمایشی حضور پیدا کردیم سعیمان این بوده تا با یک هدفگذاری جدی، ضلع سوم را که همان مخاطبان تئاتر هستند جدی بگیریم تا بتوانیم به جذب حداکثری آنها برسیم و این هنر را پویاتر از گذشته کنیم.
ایران/در بازدید سید عباس صالحی از کلیسای ارامنه تهران عنوان شد
همزیستی مسالمتآمیز مسیحیان و مسلمانان در ایران
گامهای مؤثر برای جهان خالی از خشونت
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با ارسال پیامی به اسقف اعظم ارامنه اصفهان و جنوب کشور، فرا رسیدن سال نو میلادی را به وی و جامعه مسیحیان اصفهان و جنوب کشور تبریک گفت. در پیام علی جنتی به «بابکن چاریان» که دوشنبه شب توسط حجتالاسلام و المسلمین حبیب رضا ارزانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اصفهان در اختیار بابکن چاریان اسقف اعظم ارامنه اصفهان و جنوب کشور قرار گرفت، آمده است: امید است در سال جدید میلادی پیروان ادیان توحیدی با تکیه بر مشترکات دینی به همدلی و همزیستی مسالمتآمیز دست یابند تا گامهای مؤثرتر در راستای داشتن جهانی خالی از خشونت و جنگ برداشته شود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: رجاء واثق دارم در جهت نیل به این هدف، تعالیم و ارشادات برگرفته از آموزههای دین حضرت مسیح(ع) پیامبر صلح و دوستی نقش بسزایی در این زمینه ایفا خواهد کرد.
سید عباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با آغاز سال جدید میلادی در جمع هیأتی، از کلیسای ارامنه در تهران بازدید کرد و با اسقف اعظم ارامنه تهران به گفتوگو پرداخت. معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن تبریک سال نو به مسیحیان خصوصاً ارامنه کشور گفت: توفیقی است که در سال جدید میلادی دیدار ما با یکدیگر تجدید شد. سال جدید میلادی فرصتی برای دیدار و یادآوری دوستیهای قدیم و عمیق است.
صالحی با اشاره به همزیستی مسالمتآمیز و بلند مدت مسیحیان و مسلمانان در ایران گفت: ما در طول تاریخ در غمها و شادیهای یکدیگر شریک بوده ایم و ارتباطات عمیقی با یکدیگر داشته ایم. شرایطی که در حال حاضر جهان را تهدید میکند نیز برای هر دو دین مشترک است. در حال حاضر قداست در معرض حذف است و فروپاشی و آسیبهای اخلاقی نیز به جامعه ضرر میزند. از این رو برای بقای جهان و انسان، ادیان توحیدی میتوانند راهکاری برای نجات و خروج انسان از این مشکلات باشند. وی افزود: امروزه بیش از گذشته ادیان توحیدی اعم از مسلمانان و مسیحیان میتوانند در کنار هم قرار بگیرند و به بر طرف کردن این مشکلات بپردازند. از سوی دیگر، این خطرات جهانی به تهدیدات منطقهای تبدیل شده و منطقه را آزار میدهد. در این شرایط همکاری پیروان ادیان توحیدی میتواند صلح، عدالت و معنویت را در جهان حاکم کند و این بیش از گذشته ضروری به نظر میرسد.
در ادامه این دیدار، اسقف اعظم سبوه سرکیسیان، خلیفه ارامنه در تهران با اشاره به تقارن میلاد مسیح(ع) و ولادت حضرت محمد(ص) گفت: تعالیم و آموزههای اسلام و مسیحیت قرابت بسیاری با یکدیگر دارند و باید تلاش کرد تا پیوستگی بیشتر میان این ادیان ایجاد شود. خلیفه ارامنه در تهران با اشاره به تهدیدات منطقهای در اطراف ایران گفت: هزاران بار خدا را شکر میکنیم که ایران دچار مشکلات کشورهای همسایه نیست.
جام جم/دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی :
نتایج گزارش اردوهای مختلط، هفته آینده اعلام می شود
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: در جلسه هفته آینده این شورا نتایج بررسی گزارش اردوهای مختلط اعلام می شود.
تصویر نتایج گزارش اردوهای مختلط، هفته آینده اعلام می شود
به گزارش جام جم آنلاین، محمد رضا مخبر دزفولی در حاشیه جلسه شورای ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور افزود: گزارش های مربوط به برگزاری اردوهای مختلط در دانشگاه ها از سوی برخی از ارگان ها از جمله وزارت علوم به شورای انقلاب فرهنگی ارسال شده است.
وی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه تاکنون چه تعداد گزارش به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده است، گفت: هفته آینده بعد از اتمام جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، بلافاصله جمع بندی به خبرنگاران اعلام می شود.
مخبر دزفولی درباره گزارش های وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد افزود: هنوز دوستان دیگر مکتوب گزارش ها را برای ما نفرستادند، اما چون مجموعه گزارش ها را از نهادهای مختلف تحویل گرفتیم، گزارش نهایی آماده شده است و در صحن شورای عالی ارائه می شود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: فکر می کنم این شورا تصمیم های مناسبی را در ارتباط با چارچوب اردوهایی که در دانشگاه ها برگزار می شود اتخاذ کند.
وی همچنین در پاسخ به سوال دیگری درباره برخورد با خاطیان تاکید کرد: اجازه دهید گزارش ارائه شود، نتیجه را از شورای عالی انقلاب فرهنگی و جمع بندی که رئیس جمهور انجام می دهد اعلام می کنیم.
جام جم/آیا با ایجاد یک بِرَند گردشگری همه مشکلات حل میشود؟
ماموریت غیرممکن در گردشگری ایران
یکی دو روز گذشته اصفهان شاهد برگزاری یکی از رویدادهای مهم گردشگری کشور در سالهای اخیر بود. کارشناسان داخلی و خارجی در این شهر خلاق جهان گرد هم آمده بودند تا راهی را آغاز کنند که به گفته آنها باید سالها پیش کلید میخورد؛ اختصاص برند یا نمادی برای گردشگری ایران.
تصویر ماموریت غیرممکن در گردشگری ایران
به گزارش جامجم، درحالیکه دوست و دشمن متفقالقول بر اهمیت جاذبههای گردشگری ایران صحه میگذارند و جایگاه رفیعی برای گردشگری ایران قائلند، اما به گفته کارشناسان، این سرزمین پهناور هشتادمین کشور جذب گردشگر در دنیا به شمار میآید. این کارشناسان که یکی از راهکارهای مهم برای ارتقای جایگاه گردشگری ایران را برندسازی گردشگری میدانند، با محوریت پروفسور جعفر جعفری از متخصصان برجسته حوزه گردشگری در دنیا، دور هم جمع شدند تا کاری دشوار اما به نظر مرتضی رحمانی موحد، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، «شدنی» را آغاز کنند.
کاری که به گفته احمد روستا، استاد دانشگاه بهشتی اگر عملی شود، ایران تا پنج سال دیگر به اعتبار جهانی شایستهای میرسد. مرتضی رحمانی موحد، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی در تعریف برند میگوید: «آنچه در کمترین زمان بیشترین تأثیر را بر مخاطب داشته باشد.» به گفته او، گردشگری ایران نیاز به برندی دارد که بیانگر ایران اسلامی با همه ابعاد فرهنگی، تاریخی، طبیعی و ... باشد. همایش برند گردشگری، که با حضور رئیس سازمان میراث فرهنگی، استاندار اصفهان و جمعی از مقامات دیگر کشوری و استانی برپا شد، وظیفه زمینهسازی برای ایجاد این برند را به عهده داشت؛ همایشی تا آن اندازه مهم که طالب ریفاعی، دبیرکل سازمان جهانی جهانگردی در تعطیلات ژانویه برای آن پیام تصویری بفرستد و در این پیام با تجلیل از مهماندوستی ایرانیان و حمایت سازمان متبوعش از گسترش گردشگری در ایران، نقش فناوریهای دیجیتال و ظرفیتهای آن در برندسازی گردشگری را به مسئولان ایرانی گوشزد کند.
اولویتهای گردشگری
اما عمدهترین چالشهای برندسازی گردشگری در ایران چیست؟ جعفر جعفری دبیر علمی همایش گردشگری برند، در پاسخ به این پرسش به جامجم میگوید: اگر پاسخ را داشتم نیازی به برپایی چنین کنفرانسی نبود. اما در حالیکه بیهو وو، استاد دانشگاه پکینگ چین از ورود 150 میلیون گردشگر چینی در جاده ابریشم خبر میدهد و بیان میکند ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم این جاده زیرساختهای لازم را برای پذیرایی از این همه گردشگر ندارد، برای ساختن برند گردشگری نباید به این زیرساختها و بهبود تصویر ایران در ذهن گردشگران خارجی پرداخت؟
مهدی جهانگیری، نایبرئیس اتاق بازرگانی تهران، درحالیکه ایرانهراسی ظالمانه سالهای اخیر علیه کشور ما را برای گردشگری بسیار زیانبار میخواند، بر تلاش هر چه بیشتر حاکمیت و دولت در معرفی چهره واقعی ایران تأکید میکند. به باور رئیس گروه مالی گردشگری، اولویت اول حضور ایران در فضای اقتصاد جهانی باید شعار ملی گردشگری و برند گردشگری ایران باشد.
از سوی دیگر، دکتر احمد روستا به نمایشگاههای گردشگری ایران در خارج از کشور اشاره میکند و میگوید: غرفههای ایران با یک درهمگسیختگی همراه است و در هر نمایشگاه، ایران با یک غرفه و برند متفاوت شرکت میکند. این جریان چه مناسبتی با برندسازی دارد؟!
به نظر کارشناسان گردشگری زمانی که در مهمترین مکان گردشگری تاریخی اصفهان، یعنی میدان نقش جهان، سرویسهای بهداشتی مناسبی وجود ندارد، زمانی که حمل و نقل هوایی ما با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و مهمتر از همه زمانیکه ارائه خدمات مهمانداران هتلهای ما به گردشگران داخلی و خارجی با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد و زمانیکه به گفته عبدالوهاب سهلآبادی، رئیس اتاق بازرگانی اصفهان، شهرش از داشتن یک موزه بزرگ محروم است، گام برداشتن در اصلاح این امور شاید اساسیترین اقدامات برای فراهم کردن برند گردشگری ایران باشد.
اما آیا یک برند میتواند نمایانگر ایران با ظرفیتهای بیهمتای گردشگری باشد؟ جعفری در پاسخ به این پرسش جامجم، عنوان میکند: یکی از مباحث ما تولید چند برند است، اما باید توجه داشت که برند نشانه و هویت ماست و نمیتوان بعد از یکی دو سال آن را عوض کرد. ما برای طراحی این برند هیچ عجلهای نداریم و شتابزده عمل نخواهیم کرد.
برند گردشگری؛ از آرزو تا واقعیت
فارغ از اینها، تاکنون برند گردشگری کشوری مانند فرانسه یا اسپانیا را دیدهاید؟ اگر به دیدن این کشورها علاقه دارید، آیا برند گردشگری آنها موجب علاقه مندی شما شده است یا تصویر ذهنیتان از این کشورها؟ بهنظر میرسد تصویر ذهنی نقش ویژهای در این زمینه داشته باشد و برای ایجاد یک برند گردشگری باید ابتدا تصویر ذهنی مناسبی از کشور در ذهن مخاطبان ایجاد کرد. با این همه، باید منتظر ماند و دید فراخوان معاونت گردشگری برای طراحی برند گردشگری ایران که به گفته رحمانی موحد به زودی اعلام میشود، چه نتیجهای در پی خواهد داشت.
توصیه کارشناسان خارجی
یکی از ویژگیهای همایش برند گردشگری حضور چند متخصص برجسته حوزه گردشگری درآن بود. پروفسور جعفری، دبیر علمی همایش «برند گردشگری» توصیه کارشناسان خارجی را این گونه جمعبندی میکند:
در جستجوی گوگل چهرهای منفی از ایران به نمایش گذاشته میشود؛ اما آیا این ایران واقعی است؟ باید چهره واقعی ایران را در این شبکهها نشان داد.
آنها نیز مانند طالب ریفاعی بر آنند که باید بازاریابی چاپی را فراموش کرد و به جرگه بازاریابی دیجیتال پیوست.
درها را به روی بخش خصوصی باز کنید و اجازه دهید آنها نقش اصلی را در برندسازی ایفا کنند.
محصولات زیادی برای برند انتخاب نکنید. ببینید برای بازار هدف شما چه چیزهایی جذاب است و بر آنها متمرکز شوید.
برای ترویج ایران به عنوان مقصد گردشگری، ایرانیها نیز باید به عنوان گردشگر به کشورهای دیگر سفر کنند تا به این صورت مردم کشورهای دیگر نیز برای سفر به ایران ترغیب شوند.
جوان/در نشست خبري «كنگره ملي ۲ هزار شهيد هنرمند» عنوان شد
چشم تودههاي انقلابي دنيا به دنبال گفتمان انقلاب اسلامي
رئيس سازمان بسيج هنرمندان اظهار اميدواري كرد كه كنگره ملي شهداي هنرمند بتواند با نشر گوشههايي از ظرفيت و معنويت شهدا در فضاي فرهنگي كشور، گام مؤثري براي جديتر شدن گفتمان هنر انقلاب اسلامي در فضاي امروز جامعه و جهان بردارد.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
رئيس سازمان بسيج هنرمندان اظهار اميدواري كرد كه كنگره ملي شهداي هنرمند بتواند با نشر گوشههايي از ظرفيت و معنويت شهدا در فضاي فرهنگي كشور، گام مؤثري براي جديتر شدن گفتمان هنر انقلاب اسلامي در فضاي امروز جامعه و جهان بردارد.
دكتر غلامرضا منتظري روز گذشته در نشست خبري «كنگره ملي 2 هزار شهيد هنرمند» كشورمان با اشاره به تاريخچه اين كنگره ملي گفت: بدون شك پيروزي و حفظ انقلاب شكوهمند اسلامي، مرهون فداكاري و ايثار كساني است كه همواره در مسير تحقق آرمانهاي گرانسنگ رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) جانفشاني كرده و با تأسي از رهنمودهاي ارزشمند رهبر معظم انقلاب، درخت تنومند انقلاب اسلامي را بارور ساختهاند. اميدواريم اين كنگره بتواند گوشههايي از ظرفيت و معنويت شهدا را در فضاي فرهنگي جامعه اشاعه دهد و گام مؤثري براي تقويت و جديتر شدن گفتمان هنر انقلاب اسلامي در فضاي امروز جامعه و جهان بردارد. به همين علت نياز است نهادهاي مربوط حمايتهاي لازم را در جهت نشر آثار باقي مانده از شهدا و خانواده شهدا داشته باشند. رئيس سازمان بسيج هنرمندان گفت: تبيين و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، معرفي هنرمندان شهيد به مثابه الگوهاي راهبردي در جامعه امروز بهويژه براي نسلهاي جوان و نوجوان هنري و فرهنگي كشور از جمله اهداف ايجاد اين كنگره و يادواره است. دكتر غلامرضا منتظري افزود: در اين يادوارهها ميبايست تلاش شود با معرفي اين شهداي والامقام، افكار، اخلاق و معنويت والاي آنان به نسل امروز بيشتر معرفي شود. اين كنگره با بهرهگيري از نظرات كارشناسان و اهالي حوزه، فرهنگ و هنر در تبيين ماهيت و شاخصهاي هنر اسلامي گام برميدارد و بدون شك دستاوردها و رهيافتهاي بسياري، از جمله ايجاد بسترهاي مناسب و مؤثر براي اطلاعرساني، ترويج هنر شهيدان و دغدغهها و منويات هنرمندان شهيد، تشريح راه و رسالت آن عزيزان در پاسداشت مرزهاي ولايت، شرافت و غيرت را كه از ديگر نتايج اين كنگره است، در پي خواهد داشت.
مبادا به هنر شهدای هنرمند خیانت کنیم
در ادامه
اين برنامه محمد خزاعي، دبير كنگره ملي شهداي هنرمند نيز با بيان اينكه شهداي
هنرمند بر گردن ما حق دارند، اظهار داشت: حق نداريم راحت از كنارشان و پيامشان
بگذريم. نكند به هنر انقلاب خيانت كنيم.
نكند به هنر شهداي هنرمند و روح و محتواي پيام شان خيانت كنيم. ما مديون شهداي
هنرمند و شهيدان اين مرز و بوم هستيم. خداي ناكرده مشغلههاي دنيايي و پست و مقامها
و رقابتهاي جشنوارهها و كورسگذاريهاي جامعه ما را از آن غافل نكند. دبير كنگره
ملي شهداي هنرمند اضافه كرد: هنرمنداني هستند كه امروز براي يك جايزه كلي بيانيه و
نامه نگاري ميكنند. آسمان و ريسمان ميبافند و چنان گرفتار منيت و نفسانيات
هستند كه از اصل موضوع غافل شدهاند. نبايد اجازه بدهيم گفتمان انقلاب اسلامي ميان
زرق وبرقها و جنگهاي دنيايي و كشمكشهاي بيهوده فراموش شود. هنرمندان شهيد اهل
هواي و هوس و جايزه و زرق وبرق و شهرتطلبي و مقامهاي دنيوي نبودند. در جستوجوي
مقامي ديگر و فضايي ديگر بودند.
اين كنگره شايد كمك كند تا يكبار ديگر هنر انقلاب احيا شود و در مناسبات فرهنگي امروز اشاعه پيدا كند. وي در ادامه خاطرنشان ساخت: خوشبختانه، كنگره شهداي هنرمند مال چپ و راست و ميانه نيست. مال همه طيفهاست. همه بايد از سرچشمه معنويت و خلوص، تقوا و پيام شهدا بهرهمند شويم. به شدت به اين پيامها نياز داريم. در شرايطي كه همگي غرق در ورطه دنيايي و چالشهاي زندگي مادي هستيم ياد و واكاوي پيام شهدا به ما روح و هويت و افق ديگر ميدهد. هنر متعهد بدون هنرمند متعهد محال است و هنرمند متعهد در برابر اتفاقات پيراموني مسئول و پاسخگوست. اصل مسئله هنر، مسئله جناحهاي سياسي و چپ و راست نيست، مسئله ارزشهاست.
خزاعي با اشاره به اينكه انتظار انقلاب و شهدا از ما اين است كه از زيبايي دوران دفاع مقدس و انقلاب و آرمانهاي آنها امروز و در تحولات منطقهاي بيتفاوت نباشيم، اضافه كرد: آنجا كه پاي حفظ ارزشها و تداوم بخشي آرمان شهدا و هنر انقلاب در ميان است نبايد بي تفاوت بگذريم. شكي نيست كه هنرمندان نقش بسزايي در مسير انقلاب و دفاع مقدس داشتهاند و دينشان به در انقلاب و دفاع مقدس ادا كردند. شناسايي و معرفي بيش از 2 هزار شهيد هنرمند در اين كنگره نشان ميدهد كه هنرمندان در كنار ديگر اقشار و طيفها با جريان انقلاب همراه بوده و هستند. امروزه هم هنرمندان مستندساز با حضوري پررنگ و مهم تا قلب جبهههاي نبرد عليه گروههاي تكفيري و سلفي در سوريه و عراق در حال فعاليت هستند.
نهادينهسازي گفتمان انقلاب
خزاعي اظهار داشت: نهادينهسازي اهداف راهبردي در اين عرصه هم به افزايش و گسترش فضاي پرنشاط و با انگيزه فرهنگي و هنري جامعه كمك ميكند و هم سلايق و احساسات را منطبق با دغدغههاي فرهنگي مقام معظم رهبري و استراتژي كلان فرهنگي نظام اسلامي جهت دهي مينمايد و براي شناسايي خلأها و چالشهاي اين عرصه بستري فراهم ميشود. ادبيات و هنر انقلاب اسلامي و گفتمان انقلاب اكنون به ضرورتي منطقهاي و جهاني تبديل شده و تودههاي انقلابي در قلب اروپا و امريكا تا جنبشهاي بيداري اسلامي و مقاومت در جهان اسلام چشم به اينگونه گفتمان دارند كه ايران اسلامي به عنوان قطب جديد قدرت در عرصه بينالمللي آن را رهبري ميكند. بنا به رهنمود مقام عظماي ولايت، فيلم و سينما و رشتههاي مختلف هنري وسيلهاي بليغ و تبيينكنندهاي رسا براي ارائه برترين حقايق عالم، يعني حقيقت دين به شمار ميروند. متأسفانه بهرغم گذشت بيش از سه دهه از شروع گفتمان انقلاب اسلامي و رشد هنرهاي مختلف همچنان احساس ميشود در تبيين و تعريف «هنر اسلامي» با ابهامات و تشكيك روبهرو بوديم و هنوز فاقد آثاري ماندگار، جريانساز، تأثيرگذار و تاريخي در عرصههاي گوناگون هستيم. وي با تأكيد براينكه بخش عظيمي از اين چالشها به الگوهاي سليقهاي و گذراي مديريت و نگاههاي مبتلا به روزمرگي مربوط ميشود، خاطرنشان كرد: اما بخش بزرگي از آن از فقدان تعريف هنر اسلامي و مختصات هنر مبتني بر گفتمان انقلاب اسلامي است كه حركتهايي مانند اين كنگره يا جشنوارههايي مانند مقاومت و عمار و اساساً، نگاه مديريت فرهنگي بايد به اين دغدغه توجه كند. رسالت امروز هنرمندان جوان و متعهد انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسلهاي آينده اين نظام است و اين روحيه و فرهنگ پايداري بايد با ابزار هنر به نسل جديد منتقل شود. برگزاري كنگره شهداي هنرمند به منظور تبيين و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت و معرفي هنرمندان الگو به جامعه طراحي شده است.
خزایی در پايان گفت: وجود بيش از 2هزار شهيد هنرمند در رشتههاي مختلف هنري در سطح كشور فرصتي است تا از طريق برگزاري آيينهاي مختلف بتوان فرهنگ ايثار و شهادت را تبيين و ترويج و آنان را به عنوان الگو به جامعه امروزي معرفي كرد. برگزاري يادواره شهدا يكي از مهمترين ابزارها و راههاي شناسايي و معرفي نقش و جايگاه شهيدان والامقام در حفظ استقلال و پيشرفت نظام اسلامي است.
جوان/گفتوگوي جوان با «فرزاد مؤتمن» به بهانه حضور در بخش سوداي سيمرغ جشنواره فجر
«آخرين بار كي سحر را ديدي؟» يك پليسي ايراني است
فرزاد مؤتمن فيلمسازي را در سال 79 با هفت پرده آغاز كرد و با موفقيت در شبهاي روشن به اوج رسيد.
نویسنده
: سپيده آماده
فرزاد مؤتمن فيلمسازي را در سال 79 با هفت پرده آغاز كرد و با موفقيت در شبهاي روشن به اوج رسيد. باج خور، جعبه موسيقي، صداها، پوپك و مش ماشالله ديگر آثار مؤتمن بودند كه در دهه 80 توليد شدند و بر پرده سينما جاي گرفتند. مؤتمن سال گذشته با خداحافظي طولاني در جشنواره فيلم فجر حضور پيدا كرد و توانست سيمرغ بلورين بازيگري نقش اول مرد و بهترين طراحي صحنه و لباس را به خود اختصاص دهد. يك سال پس از موفقيت خداحافظي طولاني امسال هم مؤتمن بار ديگر در جشنواره حضور پيدا كرده است. وي «آخرين بار كي سحر را ديدي؟» را با بازي فريبرز عربنيا، سيامك صفري، آتيلا پسياني و ژاله صامتي راهي جشنواره كرده است. به همين بهانه گفتوگويي با اين كارگردان خوشنام سينما داشتهايم.
آقاي مؤتمن! ماجراي انتخاب متن «آخرين بار كي سحر را ديدي؟» از كجا آغاز شد؟
نويسنده فيلمنامه «آخرين بار كي سحر را ديدي؟» امير عربي است، اين فيلمنامه به وسيله سعيد عصمتي سرمايهگذار و مجري طرح به من پيشنهاد شد. فيلمنامه تم پليسي دارد و در پس زمينهاش يك معضل مهم اجتماعي روايت ميشود. من تا به حال ژانر پليسي كار نكرده بودم و دوست داشتم در اين حوزه هم تجربهاي داشته باشم، از طرف ديگر لحن اجتماعي فيلم مرا جذب كرد، چون سابقه كار در چنين فضايي را نداشتم و علاقهمند بودم در چنين فضايي هم فيلم بسازم.
كار چه زماني كليد خورد؟
صحبتهاي اوليه فيلم اسفند سال گذشته انجام شد، پروانه ساختش بهار امسال دريافت و از مردادماه پيشتوليد كار آغاز شد، در نهايت اول مهرماه كليد خورد.
بازيگران فيلم همان گزينههايي بودند كه پس از خوانش ابتدايي فيلمنامه در ذهنتان شكل گرفتند؟
بازيگراني كه در ابتدا در ذهنم بودند تقريباً همين كساني هستند كه در فيلم حضور دارند، البته با تغييراتي جزئي. به طور طبيعي آنهايي كه در ابتدا براي بازي در نقشها در ذهنت شكل ميگيرند، ممكن است شرايط حضور در فيلم را نداشته باشند، اما اساساً چنين طيفي از بازيگران از ابتدا در ذهن من بود و خوشحالم با چنين افرادي كار را به پايان رساندم.
لوكيشن كار كجا بود؟
فيلمبرداري كار به طور كامل در تهران و حومه تهران اتفاق افتاد. روند فيلمبرداري كار حدود دو ماه به طول انجاميد.
فيلم راوي ماجراي فرار از خانه است؟
نه، در داستان فيلم ما كسي گم شده است.
فيلمهاي پليسي در سينماي ما كم است و آخرين فيلم ژانر پليسي با تم جستوجو به جشنواره سه سال پيش و فيلم گناهكاران باز ميگردد، با توجه به محدوديت آثار چنين ژانري در سينماي ما، استقبال مخاطبان را چطور پيشبيني ميكنيد؟
فكر ميكنم «آخرين بار كي سحر را ديدي؟» اكران بسيار موفقي را تجربه كند، چون مسئله حساسي را مطرح ميكند؛ مسئلهاي كه براي كليت جامعه اهميت دارد. فيلمي صريح و تند است كه ما را مشتاق ميكند تا پايان داستان را دنبال كنيم. در عين حال يك پليسي خيلي ايراني است و برخي از اين نظر معتقدند كه ميتواند مورد توجه مخاطبان قرار بگيرد.
با اينكه سالها از ساخت شبهاي روشن ميگذرد باز هم خيليها معتقدند اين فيلم بهترين اثر شماست، نظر خودتان در اين باره چيست؟
من هم با شبهاي روشن نزديكي بيشتري احساس ميكنم.
جشنواره امسال را با توجه به گزينههاي حاضر چطور پيشبيني ميكنيد؟
به نظرم بهترينهاي امسال براي حضور در جشنواره انتخاب شدهاند و اميدوارم جشنوارهاي شاداب و هيجانانگيز داشته باشيم.
شما سال گذشته هم با خداحافظي طولاني در جشنواره حضور داشتيد و از قضا فيلم با تحسين مخاطبان و مردم هم روبهرو شد، به نظرتان «آخرين بار كي سحر را ديدي؟» اين موفقيت را تكرار خواهد كرد؟
اميدوارم اين اتفاق بيفتد و در اين ميان نظر هيئت داوري است كه اهميت دارد و بهتر است ما پيشبيني نكنيم.
جوان/چرا شهاب حسيني به خاطر اشغالها از جشنواره انصراف داد
معضل استعفا!
با انتشار نامه سرگشاده شهاب حسینی و استعفای وی از سمت مشاوره جشنواره فیلم فجر مشخص شد فتنه تا چه حد در سینما رخنه کرده است که حتی «معضل» خواندن فیلم حامی فتنه نیز باعث رنجش و عصیان می شود!
باید به حال چنین جشنواره ای گریست که حتی مشاورش هم بر روی آن تیغ می کشد. استعفای جناب مشاور 48 ساعت بعد از آن که دبیر جشنواره در پاسخ به اصرار یک خبرنگار درباره چرایی رد شدن «آشغال های دوست داشتنی» این فیلم را «معضل جشنواره» خواند، حاوی چند نکته است. ابتدا اینکه آیا شهاب حسینی به عنوان یکی از بازیگران فیلم «اشغال های دوست داشتنی» قرار بوده در قالب مشاور جشنواره زمینه را برای حضور این فیلم در جشنواره فجر مهیا کند که بعد از نا امیدی از این اتفاق غیر قانونی عطای جشنواره را به لقای آن بخشیده است. دوم اینکه اگر واقعا خطاب «معضل» به فیلمی که عدم صلاحیت حضورش در جشنواره دو سال پیش اعلام شده، اینقدر دردناک و غیر قابل تحمل است چرا جناب مشاور همان لحظه واکنش نشان نداد و از سمت مشاوره استعفا نکرد؟ حمله به جشنواره از سوی کارگردان هایی که فیلم های شان رد شده و مشاور مستعفی آن هم در زمانی که با انتخاب آثار این دوره از جشنواره، مرحله جدیدی از برگزاری جشنوراه آغاز شده است، تنها یک معنی دارد و آن هم تضعیف جشنواره!. برگزاری یک جشنواره ضعیف به خاطر اینکه منافع شخصی یا دیدگاه های سیاسی برخی از افراد به خطر افتاده است. استعفای شهاب حسینی از این نظر قابل توجه است که نشان می دهد برای وی «آشغال های دوست داشتنی» در اولیت بالاتری نسبت به اصل جشنواره قرار دارد. جشن سینمای ایران در نظر حسینی کمتر از یک فیلم سینمایی توقیفی است و اینکه معلوم نبود با این میزان ارزشی که وی برای جشنواره قائل است چه مشاوره ای به دبیر فجر می داده است!
پس وقتی شهاب حسینی با این دیدگاه در استعفانامه اش می نویسد: «پذیرش سمت مشاور دبیر جشنواره ی سی و چهارم فیلم فجر در خلال مشغله ی کاری ام، صرفا به این دلیل بود که تصور مي كردم در اين دوره، وجود نگاهی نو و اندیشه ای تازه موجب عدم تكرار اشتباهات گذشته و رفع نواقص دوره های قبل خواهد شد؛ چراکه در دوره های پیشین، وجود نواقص و اشتباهات بود که آن مهم را از ذات جشنواره بودنِ خود دور کرده و عملا آوردگاه حواشی بعضا تاسف بار نموده بود». صرفا به این دلیل بوده که در دوره های قبلی نیز جلوی اکران فیلم «آشغال های دوست داشتنی» گرفته شده بوده و امسال حسینی آمده بوده تا جاده صاف کنی برای فیلم هایی از جنس «آشغال ها» باشد که اگر غیر از این بود مشاور اکنون به جای اعلام استعفا و بازی سیاسی با جشنواره سعی می کرد از توانایی هایش برای کمک به بهبود اجرای جشنواره فیلم فجر استفاده می کرد. امید است دبیر فعلی و دبیران آتی جشنواره فجر در هنگام انتخاب مشاوران خود به اندیشه های سیاسی و نوع تفکر افراد نسبت به برگزاری جشنواره فجر دقت کنند تا مانند موردی که حسینی ایجاد کرد حیثیت جشنواره به خاطر رد شدن یک فیلم زیر سوال نرود و جشنواره از افرادی که فکر می کرد خودی هستند متضرر نشود.
حمایت/در گفتوگوی «حمایت» با فیلمسازان و مستندسازان جوان مطرح شد
دغدغه انقلابی و مردمی بودن شاخصههای ارزشی جشنواره عمار
گروه فرهنگی-سید محمد مهدی موسوی: در شرایطی که سینمای ایران در سالهای اخیر به جز معدود فیلمهای فاخر و ارزشمند در جلب مخاطب ناموفق عمل کرده ، بیشک برگزاری جشنوارههای مردمی همچون فیلم عمار میتواند بار دیگر باعث آشتی مردم با هنر هفتم شده و در عین حال به انتقال مفاهیم دینی ، انسانی و انقلابی به مخاطب - آن هم نه صرفاً در قالب فیلمهای بلند- کمک شایانی داشته باشد.
در ایام برگزاری ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار درشهر مقدس قم ، با تنی چند از فیلمسازان و مستندسازان جوان که سابقه حضور در جشنواره عمار و همچنین قرار گرفتن جزو رتبه های برتر را داشته اند در خصوص ویژگی های این جشنواره گفت وگویی انجام شده است.
جشنواره ای مستقل و محروم از بودجه های کذایی!
«داود جلیلی » فیلمساز و مستندساز که سابقه حضور در دورههای قبلی جشنواره فیلم عمار را دارد با بیان اینکه این جشنواره نه صرفاً در حرف و شعار که در عمل یک جشنواره مردمی و کاملاً خودجوش و بر اساس دغدغه مردم است اظهارکرد: این جشنواره مثل جشنوارههای دیگر نیست که با پول و بودجه دولت برگزار میشوند، به این خاطر است که بودجه اندکی دارد اما کاملاً هم مستقل است و توانسته در جذب مردم و به ویژه اکرانهای مردمی در سراسر کشور اعم از شهر و روستا موفق عمل کند.وی افزود: یکی از ویژگی های خوب جشنواره فیلم عمار آن است که مخاطبان بسیاری در نقاط مختلف کشور از روستایی و شهری و حتی کسانی که در این سالها یک بار هم به سینما نرفتهاند، فیلمها را میبینند و به این طریق ارتباط بسیار نزدیک و جالبی بین فیلمساز و تولید کننده اثر با مخاطبان برقرار می شود که در کمتر جای دیگری می توان نمونه های آن را مشاهده کرد. این فیلمساز جوان که تاکنون آثاری همچون «به رنگ زندگی»، «جاده»، «شاید جایی دیگر»، «خانه پدری» و «به رنگ دریا» را ساخته است خاطرنشان کرد: از سویی دیگر، جشنواره عمار، اعتماد به نفس را در فیلمسازان جوانی که در روستاها رفته و کار کرده اند تقویت کرده که حقیقتا دستاورد بزرگی از این حیث به شمار می رود.
حرکتی خودجوش برپایه دغدغه انقلابی
«حمید بختیاری» نیز دراین باره گفت: من افتخار حضور در این جشنواره مردمی و در عین حال باشکوه را با دو اثر مستند «دو استکان چای» و «یکی بود و یکی نبود» داشته ام ضمن این که سال گذشته نیز در پنجمین دوره این جشنواره با یک اثر مستند قرآنی با عنوان «در جستجوی نور» حضور داشتم.
وی افزود: شاخصه جشنواره عمار این است که بر اساس یک دغدغه انقلابی و دینی و به صورت مردمی و کاملاً خودجوش شکل گرفته و با این حال از لحاظ اعتبار و کیفیت آثار در سالهای اخیر، رشد و اهمیت خوبی پیدا کرده که شاید بتوان گفت دست کم در بخش مستند آن، هم اکنون همپای جشنوارههای معتبراست؛ چنین جشنوارههایی با توجه به مردمی بودنشان که عنصر تاثیرگذاری را هم شامل هستند باید همچنان به راه خود ادامه دهند و قطعاً موفق تر هم خواهند بود. بختیاری همچنین خاطرنشان کرد: گرچه پایتخت، کانون فیلمسازی و مرکز تولیدات فرهنگی و هنری کشور است و طبعاً حمایتها در آن بیشتر است اما برگزاری جشنواره عمار باعث شده که استعدادهای خوبی در زمینه فیلمسازی و نویسندگی در شهرستان ها کشف و شناسایی شود که اگر اینها مورد توجه و حمایت قرار گیرند شاهد رشد و پیشرفت قابل توجه هنر به خصوص سینما در کل کشور خواهیم بود.وی افزود: از سویی جشنواره فیلم عمار بهانه خوبی میتواند باشد تا در کنار اکران فیلم ها دورههای آموزشی خوبی به صورت کارگاهی برای نسل جوان علاقه مند به سینما و فیلم کوتاه و مستند برگزار شود که قطعاً برکات آن در ادامه بیشتر و بهتر عیان خواهد شد.
درخشش در عمار با تولید مستند موفقیت های ملی
«روح الله رحیمی» گرچه سابقه فعالیت خبرنگاری و روزنامه نگاری دارد اما چند سالی است که در دیگر حوزه مورد علاقه اش یعنی فیلمسازی و به طور خاص مستندسازی ورود کرده و همین سال گذشته نیز در جشنواره مردمی فیلم عمار حایز رتبه برتر شده است.
وی که در حال حاضر با شبکه افق سیما در حال همکاری در زمینه تولید مستند است ، نیز درباره این جشنواره گفت: سال 91 بود که با همکاری دوستان تصمیم به تولید مجموعه مستند پازل گرفتیم که روایتگر موفقیت ها و دستاوردهای علمی و صنعتی جوانان این مرز و بوم بود. تاکنون 26 قسمت از این مجموعه در سری اول در موضوعاتی چون فناوری شبیه سازی ، نانو، انرژی هسته ای و ساخت ناو جماران و ... ساخته و از شبکه افق سیما پخش شده که اتفاقاً سال گذشته همین مجموعه برگزیده رتبه دوم جشنواره عمار در بخش برنامه های تلویزیونی شد. این فیلمساز جوان که تاکنون بیش از 30 فیلم کوتاه و مستند تولید کرده است، ادامه داد: به نظر من حُسن بزرگ و خاص جشنواره فیلم عمار که در اولین نگاه به ذهن متبادر می شود همین مردمی بودن آن است؛ به این معنی که کسی که در این جشنواره حضور پیدا می کند با تمام وجود این مطلب را درک میکند که چه افرادی خالصانه و با علاقه در برگزاری آن همکاری میکنند و بدون چشمداشت در مسیر اهداف اسلام و انقلاب هر چه در توان دارند را به میدان می آورند. وی که در چهارمین دوره جشنواره فیلم عمار با مستندی در حوزه اقتصاد مقاومتی با عنوان "تابش" برگزیده ویژه هیئت داوران شده در خاتمه صحبت های خود تصریح کرد: از سویی یک دغدغه جهادی مقدس در این جشنواره مشهود است به طوری که در زمینه جهان اسلام و نیز مباحث انقلابی و دینی کارهای خوبی ارایه می شود که به تقویت آگاهی و بصیرت عموم مردم کمک زیادی می کند.
روزان/لیلا بلوکات کنسرت خیریه برگزار میکند
روزان نیوز- لیلا بلوکات برای همراهی با کودکان بیمار کنسرت برگزار می کند.
لیلا بلوکات بازیگر سینما و تلویزیون تصمیم دارد با هدف فعالیت های خیرخواهانه به نفع کودکان مبتلا به بیماری های خاص در برگزاری یک کنسرت ویژه بانوان و چند برنامه دیگر مشارکت کند.
لیلا بلوکات بازیگر سینما و تلویزیون که قصد دارد در یک کنسرت ویژه بانوان شرکت کند در گفتگو توضیح داد: همانطور که مخاطبان موسیقی میدانند قرار است روز ۲۳ دی ماه امسال گروه «ستاره قطبی» به سرپرستی بهار ایلچی کنسرتی را ویژه بانوان در تالار وحدت برگزار کند که من به عنوان حامی معنوی این کنسرت در کنار دوستان حضور خواهم داشت. کنسرت ۲۳ دی ماه گروه «ستاره قطبی» در حالی میزبان علاقه مندان خواهد بود که چهار خواننده به زبانهای انگلیسی، فرانسه، محلی ایرانی، کردی، لری و ترکی و هندی اجرا خواهند کرد.
به گفته وی، هدف گروه موسیقی «ستاره قطبی» از برپایی این کنسرت جلب مشارکتهای مردمی برای کودکان بیمار مبتلا به بیماری خاص است.
وی گفت: بنده مدتی است که بنیاد خیریه «مهر لیلا» را تشکیل داده ام که در این بنیاد تلاش داریم برای کودکان مبتلا به سرطان، سندروم دان و مواردی از این دست فعالیتهای خیرخواهانه ای را به سهم خود داشته باشیم از این رو حضور من در این کنسرت نیز در ادامه این برنامه هایی است که مدنظر دارم. ضمن اینکه ما به صورت ماهانه همراه با یک ستاره از دنیای موسیقی، ورزش، سینما و هنرهای دیگر با این بچه ها مراسم صرف شام داریم که در برنامه جدید علی کریمی در کنار ما حضور خواهد داشت. البته در کنسرت پیش روی گروه «ستاره قطبی» که تصور می کنم از برنامه های متفاوت در حوزه موسیقی بانوان است هنرمندان دیگری چون مسعود رایگان، رویا تیموریان، بهنوش بختیاری و دیگر عزیزان نیز همراه ما بوده اند که این حضور واقعا جای تقدیر دارد.
بلوکات در بخش دیگری از صحبت های خود از برگزاری یک کنسرت خیریه دیگر در اردیبهشت ماه سال آینده خبر داد و گفت: در این کنسرت که از حال و هوای ویژه ای برخوردار است بنده به عنوان تهیه کننده حضور خواهم داشت. این در حالی است که ما برنامه های ویژه ای را برای این کنسرت خیریه در نظر گرفتیم که طی هفته های آینده جزییات آن اعلام خواهد شد.
روزان/اجازه اکران یک فیلم خارجی صادر شد
روزان نیوز- فیلم سینمایی "کمپ ایکس ری" ازچهارشنبه 16 دی ماه اکران میشود.
شورای صنفی نمایش امروز در جلسهای مجوز اکران فیلم «کمپ ایکس ری» محصول آمریکا با بازی پیمان معادی را صادر کرد.
غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش اعلام کرد: امروز سهشنبه ۱۵ دی ماه در جلسه شورا تصمیم بر این شد که فیلم خارجی «کمپ ایکس ری» به کارگردانی پیتر ستلر و با بازی پیتر ستلر در ۴ سالن سینما در تهران به نمایش درآید.
کریستن استوارت، پیمان معادی، جان کرول لینچ از بازیگران این فیلم که محصول سال ۲۰۱۴ کشور آمریکا است، هستند.
فیلم با صحنههایی از وقایع یازدهم سپتامبر در مرکز تجارت جهانی نیویورک آغاز میشود و پس از صحنه بازداشت «علی» (با بازی پیمان معادی) در آلمان به هشت سال بعد و زمان ورود نگهبان تازهای به نام «ایمی کول» (کریستن استوارت) به بازداشتگاه گوانتانامو میرسد.
فیلم سینمایی "کمپ ایکس ری" از فردا، چهارشنبه 16 دی ماه جاری، اکران میشود و همزمان با اکران، پوستر ایرانی آن با طرحی از علی بوستان منتشر شد.
"کمپ ایکس ری" به کارگردانی پیتر ستلر که پیش از این تجربه موفقی در سینماهای آمریکا داشته است، چندین ماه پیش پس از دوبله به زبان فارسی آماده اکران شد که به دلیل اولویت نمایش فیلمهای ایرانی، اکران آن به تعویق افتاد.
در فیلم دوبله شده، علاوه بر پیمان معادی، نگار جواهریان، امین قاضی، وحید رونقی و سایر گویندگان ایرانی نیز صداپیشگی کردهاند.
"کمپ ایکس ری" با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت به دلیل همزمانی با فیلمهای در حال اکران، با تعداد سالنهای کمی به روی پرده میرود.
پیمان معادی اکران فیلم دوبله شده را به احترام به مردم دانست گفت: «این کار صرفا به دلیل احترام به مردم و تماشاچی ایرانی انجام شده تا فیلم را با بهترین کیفیت روی پرده سینما ببینند. در ضمن بنا به درخواستهای زیادی که از مردم عزیز داشتیم و عدم علاقه آنها به تماشای فیلم با زیرنویس، کمپ را به فارسی دوبله کردیم.»
این بازیگر درباره حواشی پیش آمده توضیح داد: «فیلم تغییر چندانی نداشته چون اگر این فیلم نیاز به ممیزی یا اصلاحات بسیار داشت، من آن را بازی نمیکردم چرا که از روز اول قبول این کار، مهمترین هدفم اکران برای مردم سرزمین خودم بود.»
مهدی معزی که نیز مدیریت اجرایی این فیلم را به عهده دارد، در اینباره گفت: «تعداد فیلمهای ایرانی که در نوبت اکران قرار دارند، قابل توجه و طبیعی است که حق داشتن سالن برای نمایش فیلمها، برای تهیه کنندگان ایرانی باشد که سیاستگذاری درست شورای صنفی اکران هم با اولویت فیلمهای ایرانی است. سعی ما هم بر این بود که با هماهنگی با این شورا و قوانینش پیش برویم.»
این فیلم از چهارشنبه 16 دی ماه در پردیسهای سینمایی کورش، زندگی، ملت و چارسو به نمایش در میآید.
شرق/لطفا در بوق و کرنا نکنید
مجموعه جشنوارههای فجر، از آنجایی که بودجه آن مشخصا از منابع ملی تأمین شده، «جشنوارهای ملی» به حساب میآید. چنین آوردگاهی با توجه به نبود جشنوارهها و عرصههایی برای حضور هنرمندان از سنین پایه تا به بزرگسالی مصداق «لنگهکفشی در بیابان» است. آن هم برای فعالان حوزه موسیقی که دراینبین از همه مظلومترند و بسا طنز غریبی است که مدیر جشنواره اعلام میکند: «به اعتقاد من دولت باید تمامقد پشت بخش جایزه جشنواره ما باشد، امروز تصمیم گرفته شده که در حوزه تولید موسیقی جایزه تعریف شود و من بر این نظرم که دولت باید همهجانبه از این بخش حمایت کند. ما در این بخش شکل داوری و سازوکارهای مربوط به آن را بسیار گسترده در نظر گرفتهایم. ما برای برپایی این بخش نیت خیر داریم و فکر میکنیم جای موسیقی مظلوم اینجا نیست». (خبرآنلاین/٢٨ آذر ٩٤). حال دو پرسش اساسی و اینکه ١. موسیقی مظلوم کدام است؟ ٢. دولت باید تمامقد پشت بخش جایزه جشنواره ما باشد، یعنی چه؟! اگر موسیقیای را مظلوم میخوانید و میدانید مگر غیر این است که باید از مظلوم در مقابل ظالم! دفاع کرد، آن هم در جشنوارهای ملی با بودجهای ملی؟! آیا اضافهکردن بخش جوایز تولیدات موسیقی و حذف بخشهای رقابتی، نیت خیر داشتن است؟! با تأسف بسیار باید این موضوع را عنوان کرد که رویکرد جدید! مدیر جشنواره و تبلیغات پیدرپی از آیین گشایش جشنواره و رفتارهای خاموش ماههای گذشته چیزی جز یک روش «کژ دار و مریز» نیست، تا شفافیت بهطورکامل از بین برود و خسارت عظیم وارده دیده نشود.
اما خسارت وارده چیست؟ چرا رویکرد جدید اشتباه است؟ و چرا «عظیم» خوانده میشود؟ جشنواره موسیقی فجر بهعنوان تنها امکان حضور جدی هنرمندانی که در شهرستانها و احیانا در تهران فعالیت هنری دارند و به دلایلی مشخص اعم از: توان و حامی مالینداشتن، نابرابریهای عرصه حضور، پیچیدگیهای اخذ مجوزهای لازم و شرایط اقتصادی نابسامان فعلی، فرصتی به حساب میآمد تا با چنین شرایطی خودی نشان دهند و از همین «کورسوی امید» جانی دوباره بگیرند و بسا همین اتفاق موجب روند رو به رشد شخص یا گروهی میشد و در حین جشنواره کار شخص یا گروه دیده میشد و این قدمی مثبت در جهت حمایت از فعالان موسیقی جدی کشور است که بنابه شرایط اقتصادی و فرهنگی «گوشهنشین» شدهاند.
بخش جوایز قسمتهای رقابتی که اصولا گروههای شناختهشده و اشخاص طراز اول موسیقی کشور را دربر نمیگرفت و بهنوعی با نسل جدید و تازهکار در عرصه اجرا و ساختوساز سروکار داشت، خود منبعی بهلحاظ مالی و معنوی برای برنامههای بعدی یا پیگیری فعالیتهایشان در شهرستانها و تهران بود. به لطف مدیر جشنواره و مسئولان وزارت ارشاد (با توجه به احاله پست مدیری جشنواره امسال به حمیدرضا نوربخش)، امید گوشهنشینان موسیقی بر باد رفت و شخصا بهعنوان یک عضو جامعه موسیقی ایران، با توجه به حرفه و ارتباطاتم خبر از شوکی بزرگ در بین همین گوشهنشینان میدهم. این برحق نیست که تمامِ جشنواره به هنرمندان طراز اول کشور اختصاص یابد آن هم در صورتی که اکثریتشان در طی سال کنسرتهای بسیاری را در سطح کشور و حتی خارج از کشور برگزار کردهاند و میکنند. بدون هیچ تعارفی باید گفت درصد قابلتوجهی از این هنرمندان اکثر قریببهاتفاق برنامههای اجرائی موسیقی را در سال در اختیار دارند و صرفا این محدود به اجرای کنسرت نیست بلکه در بخش تولید آثار صوتی و تصویری هم حضوری غلیظ دارند. برای نمونه ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر ملی، هنرمندان و گروههایی مانند: کامکارها، مجید درخشانی، کیوان ساکت، سالار عقیلی و... . ازاینرو باید گفت: که جشنواره امسال از سوی جریان مشخص «خانه موسیقی» مدیریت میشود و این رویکرد جدید! چیزی نیست جز صفآراییای مشخص در قبال انتقادهایی که چند صباحی است جریانی فعال عنوان کرده و صنفیبودن و صنفیعملکردن این نهاد را به چالش کشیده است. در همین راستا چینش برنامههای امسال مشخصا یارگیریای است برای نشاندادن قدرت اجرائی این نهاد صنفی! حال با این رویکرد نهتنها نفس جشنواره از بین رفته است بلکه در توزیعی ناعادلانه بودجه ملی صرف برنامههایی میشود که ماهیتا استفادهای ابزاری از هنرمندان طراز اول در مقابل معترضان خانه موسیقی در این کشاکش است. در پایان با مدد از حافظ شیراز: «دعای گوشهنشینان بلا بگرداند...».
شرق/واکنش شایقی به پذیرفتهنشدن فیلمش
شرق: سیامک شایقی، کارگردان «ماه در جنگل» که فیلمش در جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشده است، یادداشتی را منتشر کرد. این کارگردان در متن یادداشتش آورده است: «١- شرط نخست ورود به یک بازی، پذیرش قواعد آن بازی است؛ بنابراین وقتی فرم درخواست شرکت در جشنواره (هر جشنوارهای) را پر میکنی، پذیرفتهای طبق قوانین و سیاستهای آن جشنواره ارزیابی شوی و فیلمت از صافی هیأتش بگذرد یا نگذرد. قاعده محترم است. این چند کلمه هم نه شکوائیه است نه اعتراض (چه اعتراضی؟!)، فقط شاید شرححالی باشد، آن هم برای رفع کنجکاوی دوستان رسانهای و همکاران.
٢- اگر «ماه در جنگل» در بخش مسابقه جشنواره فجر پذیرفته میشد، خوشحال میشدم (شاید بیشتر به علت دیدهشدن زحمت همکاران، بهویژه فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس و بعدتر شاید بابت فراهمشدن شرایطی برای تسهیل مشکلات مالی)؛ اما حالا که این فیلم در فهرست اعلامشده قرار ندارد، خوشحالترم (بابت اینکه اینجوری مطمئن شدم فیلم سفارشی نساختهام و این خود کلی میارزد). و برای رفع سوءتفاهمهای احتمالی بلافاصله باید توضیح دهم که منظور از این حرف، قطعا این نیست که همه فیلمهای جشنواره سفارشیاند (کمااینکه علاوهبر فیلمهای خودم در دورههای گذشته، بسیاری از فیلمهای دوستان و بزرگان سینما در جشنوارههای فجر حضور داشتهاند و اصلا هم سفارشی نبودهاند)، بلکه منظور این است که فیلم سفارشی با اطمینان بیشتر و زحمت کمتری وارد جشنواره میشود و اگر هم گاهی از دست هیأت محترم انتخاب دربرود و فیلمی از نوع مذکور از قلم بیفتد، با تذکرات و گوشزدهای بهموقع از بیرون، فهرست نهایی تصحیح و اصلاح میشود. و اگر حتی از دست هیأت محترم داوران هم دربرود و سیمرغی اشتباهی برای سینماگری درنظر گرفته شود، با همان روش تذکر بهموقع از بیرون، سیمرغ به آغوش فرد اصلح بازمیگردد. این همه، البته مربوط به دورههای گذشته، آن هم بهصورت گاهگاهی بوده و هیچوقت به روش غالب بدل نشده است و انشاءالله در این دوره، با مدیریت جدید جشنواره در سطح استانداردهای بینالمللی برگزار خواهد شد». در این فیلم لادن مستوفی، آزیتا حاجیان و... به ایفای نقش پرداختهاند. در خلاصه داستان «ماه در جنگل» که فیلمنامه آن را سیامک شایقی نوشته، آمده است: «آقامحرم، جنگلبان کارکشته جنگلهای (زیرآب) مازندران، توسط قاچاقچیان چوب بهشدت مضروب شده و در بیمارستان بستری است. یحیی، پسر جوان آقامحرم، علیرغم آنکه تمایلی به ادامه راه پدر نداشته، آقامحرم را با خود به کلبه جنگلی میبرد تا هم مراقبت از او را بهعهده بگیرد و هم ناگزیر مراقبت از جنگل را؛ اما قاچاقچیان چوب اقدامات تخریبیشان را ادامه میدهند و یحیی پایداریاش را».
شرق/گفتوگو با یلدا جبلی، کارگردان «داره صبح میشه»
تلاقی نگاه تدوینگر و کارگردان
فرانک آرتا
یلدا جبلی با سابقه کار تدوین و همینطور ساخت چند فیلم تلویزیونی و کوتاه ، نخستین فیلم بلند سینمایی خود «داره صبح میشه » را کارگردانی کرده که در گروه «هنر و تجربه » درحال نمایش است . هرچند دراین فیلم ساختار غیرمتعارفی به کار گرفته ولی در این گفتوگو عنوان کرد ، تمایل دارد فرمهای مختلفی در فیلمسازی تجربه کند و جذب مخاطب برای او اهمیت زیادی دارد. گفتوگوی «شرق » را با او بخوانید :
حتما میدانید که فیلم «داره صبح میشه» به دلیل ساختار، روایت و داستانی که فیلمساز انتخاب کرده، برای عموم مخاطبان با یکباردیدن قابلفهم نیست. به عبارت دقیقتر تماشاگر باید بیش از یکبار فیلم را ببیند تا بتواند متوجه داستان و دیالوگهای فیلم شود. با این نگاه آیا در نخستین فیلم بلندتان ریسک نکردید؟ و با توجه به رویکرد کلی سینمای ایران اینگونه بخش زیادی از مخاطبان را از دست ندادید؟
البته شاید بهجای عموم مخاطبان بهتر باشد بگوییم معدودی از مخاطبان. چون در واکنشی که از مخاطب دریافت کردم، اکثریت در بار اول دیدن فیلم تقریبا تمام ارتباطات را گرفته بودند، اما در رابطه با سؤالتان درباره ریسککردنم باید بگویم بله. من ریسک کردم. معتقدم که «داره صبح میشه» با ریسک زیادی همراه بود. اینکه یک فیلم در این حد دیالوگمحور باشد، اینکه تمام فیلم در شب بگذرد، تقریبا ۹۰ درصد فیلم با لنز تله گرفته شود (بهاقتضای قصه و فضای آن) و چهار قصه سخت برای فیلم اول بههرحال همهوهمه بهنوعی ریسک بود. این گفته شما که «داره صبح میشه» فیلمی است که دریافت آن خیلی راحت و سهل نیست را هم قبول دارم. بهطوریکه اگر تماشاگر هنگام دیدن آن ناگهان در برخی صحنهها حواسش پرت شود، حتما برای دنبالکردن فیلم دچار لکنت میشود. بههرحال میشد رفت سراغ قصهای که در پرداخت بسیار راحتتر باشد، ولی خب در زمان ساخت «داره صبح میشه»، این قصه بود که من را جذب کرد، تمایل و حال درونیام آن موقع اقتضا میکرد که «داره صبح میشه» را بسازم. من قبل از فیلم بلند سینماییام، تجربه ساخت فیلم کوتاه و مستند و فیلمهای تلویزیونی را نیز داشتم. ولی تمایل داشتم در تجربه اول وارد فضاهایی شوم که تابهحال تجربه نکرده بودم. بههمیندلیل این فیلم برایم تجربه خوب و لذتبخشی بود و از آن بسیار آموختم.
یعنی برایتان مخاطب مهم نبود؟
اتفاقا مخاطب برایم خیلی مهم است. چندی پیش با برخی از همکارانم که فیلمشان مانند من در گروه «هنر و تجربه» به نمایش درآمده، صحبت میکردم. برخی از آنها میگفتند که همین نوع سینما را که در فیلم نخست آغاز کردیم، در آینده دنبال خواهیم کرد و البته بیشتر منظورشان سینمای شخصی و برای مخاطب اندک و... بود. اما من اینگونه فکر نمیکنم. حتما در فیلم بعدیام گونه دیگری از سینما را تجربه خواهم کرد، همانطوری که فیلمهای تلویزیونی و کوتاهم هیچکدام شبیه هم نبودند. حتی قبل از «داره صبح میشه» فیلمنامهای داشتم با فضایی کاملا متفاوت که به دلیل اینکه تولید سنگینی داشت، متأسفانه امکان ساختهشدن آن فراهم نشد. بههرحال فکر میکنم برای بیشتر فیلمسازان با هر نوع نگاه و شکل فیلمسازی، همیشه مخاطب مهم بوده و هست. به نظرم اینکه تو فیلمی بسازی که خودت از همه نظر نسبت به آن احساس رضایت کنی و طیف وسیعی از مخاطبان آن را دوست داشته باشند، حد اعلای توقع هر فیلمسازی است.
ولی حتما میدانید که سینمای تجربی در همهجای دنیا مخاطب خاص خودش را دارد. منظورم بیشتر این بود که طبق سخنتان که در گفتوگویی بیان کرده بودید، تمایل دارید میان فیلم روشنفکری و مخاطبان رابطه ایجاد کنید، ولی با مخاطب محدود در اکران فیلم درعمل تناقصی بهوجود نیامد؟
کاملا همینطور است. بههمیندلیل میگویم که مخاطب برایم مهم است، بهگونهای که حتی اگر سراغ تجربههای متفاوت در شکل روایی بروم همواره تلاش میکنم که به شکل قصهگویی ساده و جذاب نزدیک شوم؛ البته امکانی که با توجه به محدودیتها و ممیزیهایی که وجود دارد در ایران خیلی سخت میسر میشود. درعینحال دوست دارم ژانرهای متفاوت را تجربه کنم، البته نکته ثابتی وجود دارد که در این تنوع تجربه که به آن علاقهمندم، همواره نگاه شخصی خودم را داشته باشم که به نظرم همان هم ویژگی کارهای یک فیلمساز خواهد بود؛ نگاه شخصیای که تابع شخصیت و دریافتهایم از وجوه مختلف زندگی است. دنیای فیلمهایم قطعا با هر قصه و در هر ژانری که باشد براساس این نگاه شخصی شکل خواهد گرفت. درهرحال شاید فیلم بعدیام، کمدی باشد یا فیلمی در ژانر وحشت. اما آنچه برایم نقش تعیینکننده دارد، این است که قصهای را انتخاب کنم که مرا درگیر خودش کند و آنقدر رها نکند تا در شرایط سخت سینما حاضر باشم برای ساختنش دست به سختترین کارها بزنم.
به نظر میرسد گرایش و تجربه شما در امر تدوین که از آن بهمثابه کارگردانی دوم یاد میشود، باعث شده که در فیلم «داره صبح میشه» به آزمون و خطا دست بزنید. شما که تدوینگر فیلم «بشارت به شهروند هزاره سوم» بودید، حتما با تجربه و قطعا اعتماد بیشتری در فیلم خود در مقام تدوینگر به تجربه جدیدی دست زدید. نظرتان چیست؟
کاملا درست است. بههرحال گرایش اصلیام تدوین است و خب بله از این بابت شاید با جسارت بیشتری سر میز تدوین به جان فیلم افتادم. همیشه بحثهای مهمی بعد از فیلمبرداری میان کارگردان و تدوینگر شکل میگیرد. بههرحال فیلمنامه «داره صبح میشه» از ابتدا و در زمان فیلمبرداری چهار قصه مرتبط بههم بود که به شکل مستقل و جداازهم روایت میشد و این ایده تدوین موازی و درهمتنیدن قصهها، درواقع سر میز تدوین شکل گرفت؛ تصمیمی که سرنوشتساز برای فیلم بود و درعینحال کار را بسیار سختتر هم میکرد. تقطیع پلانها در هم و جابهجاکردن آنها و حتی حذف یک پلان یا سکانس میتوانست لحن فیلم را عوض کند. در حقیقت هرکدام از پلانها همچون قطعات پازلی بودند که اگر درست سر جای خود قرار نمیگرفتند، حس و ساختار فیلم از دست میرفت و درعینحال اگر قرار بود جابهجایی انجام شود بهتبع آن باید تمام اجزای مرتبط با آن هم تغییر میکرد.
بااینهمه فهم دنیای فیلم توسط بازیگران هنگام فیلمبرداری دچار لکنت نمیشد؟ یعنی اتصال و انفصال نماها با توجه به ذهنیت ازپیشبیانشده توسط شما هنگام فیلمبرداری به راکورد حسی بازیگران لطمه نمیزد؟
بازیگران، فیلمنامهای را خوانده بودند که اپیزودهایش جدای از هم روایت میشد. ولی من بههرحال از جهت اخلاقی خودم را موظف کردم که به بازیگران این توضیح را بدهم که ممکن است اپیزودهای فیلم در هم تقطیع شوند، البته این در آن زمان خیلی قطعی نبود ولی گاهی هم پیش میآمد که مثلا درباره تعدادی پلان صریحا میگفتم که حتما اینجا هنگام تدوین پرش (Jump) میزنم به اپیزود دیگر. بنابراین بازیگران از قبل میدانستند که ممکن است پلانها در تدوین پس و پیش یا ساختار برخی از صحنهها عوض شود. ولی ما احساسات جاری در هر صحنه را تحتتأثیر همان صحنه و قصه خودش دنبال میکردیم نه تقطیعهایی که قرار بود اتفاق بیفتد.
اصلا یلدا جبلی ِتدوینگر با یلدا جبلی کارگردان هنگام تدوین با هم مشکلی نداشتند؟ آیا در جاهایی به تعارض رسیدند؟ چون بحثهای سرنوشتساز اغلب اوقات در اینجا شکل میگیرد.
(میخندد) چنین مسئلهای واقعا وجود داشت. گاهی گفتوگوی درونی منِ کارگردان و منِ تدوینگر به مشاجره هم میکشید!
بهطورمثال تداوم حسی بازی بازیگران را چگونه توانستید حفظ کنید، درحالیکه از زمان فیلمبرداری این احتمال را میدادید که سر میز تدوین قرار است یک چیزهایی عوض شود؟
اتفاقا آنجایی که دست مرا بهعنوان تدوینگر میبست، همین تداوم حسی بازیها بود. بسیاری از امکانات در اختیار در حین تدوین میتوانست این تداوم را از بین ببرد و من چارهای نداشتم تا با درنظرگرفتن تداوم حسی، برخی از پلانها را دور بریزم یا جابهجا کنم.
یکی از ایراداتی که به کارگردان- تدوینگران میگیرند، این است که یک نفر نباید هر دو کار را انجام دهد. چون دلبستگیهای کارگردان به نماهای فیلمش، گاهی اوقات به تعصب منتهی میشود و دیگر نمیتواند برخی از پلانهای موردعلاقهاش را بیرون بریزد و بیشتر فیلمهای تدوینگر- کارگردانها از ریتم ضربه میخورند، شما واقعا راحت توانستید از پلانهایتان بگذرید و آنها را دور بریزید؟
بله. چارهای نداشتم. چون نقشم بهعنوان تدوینگر ایجاب میکرد که در این زمینه به کل فیلم فکر کنم و نهفقط به تکپلان، هنگام تدوین، بابک کریمی به دفعات فیلم را با من دید و خیلی کمک کرد. یکی از خوشحالیهای ما زمانی بود که در نخستین نشست مطبوعاتی جشنواره فیلم فجر این جمله مرسوم که کاش کارگردان فیلم را خودش تدوین نکرده بود را در رابطه با این فیلم نگفتند. «داره صبح میشه» فیلمی دیالوگمحور و متکی بر ادبیات است و ریتم درونی نسبتا کندی دارد و من در تدوین سعی کردم حتی کمی بیشتر از حد بیرحم باشم که کندی ریتم تدوین بار مضاعف بر فیلم نشود تا جایی بیرحمی کردم که حتی گاهی برخی میگفتند که فیلم میشد در بعضی قسمتها طولانیتر باشد، یا مثلا دوست داشتند بعضی لحظههای فیلم را طولانیتر ببینند، من همیشه منتقد سرسخت خودم هستم و این مسئله باعث میشد در جاهایی دچار وسواس شوم. تا حدی که برخی اوقات صدای همکارانم درمیآمد و عصبانی میشدند. میگفتند برای هر چیزی نباید اینقدر وسواسی باشم. وقتی پلانی را گرفتی، دیگر تمام شده و نباید زیاد درگیر ایرادهای آن شوی، ولی همواره فکر میکردم چگونه میشد بهتر شد.
نظرتان درباره اینکه فیلم در گروه «هنر و تجربه» به نمایش درآمد، چیست؟
با توجه به اینکه «داره صبح میشه» جزء فیلمهایی بود که ما مجبور نبودیم در گروه «هنر و تجربه» اکران کنیم، بلکه خودمان اکران در این گروه را انتخاب کردیم، متأسفانه این روزها از این انتخاب خیلی خوشحال و راضی نیستم و با همکارانم که فیلمشان در این گروه به نمایش درآمده هم صحبت که میکردیم درباره اکران فیلمهایشان نظرات جالبی داشتند. به نظرم بد نیست بهدور از هرگونه دشمنی و کینهتوزی درباره این مسئله تخصصی بهطور شفاف صحبت شود. چون بههرحال ایجاد گروه «هنر و تجربه» از مهمترین و شاید بهترین اتفاقهای سینمایی در این دوره بود و حیف است که...
دلیل این مسئله چیست؟
دلیل آن مفصل است و ترجیح میدهم در زمان دیگری صحبت کنم، در گفتوگویی با حضور فیلمسازان دیگر و حتی نمایندگانی از «هنر و تجربه» تا حق مطلب ادا شود و به قول معروف خیلی هم یکطرفه به قاضی نرویم.
آیا تاکنون فیلم را همراه با تماشاگران در سالن سینما دیدهاید؟
بله. هنگام جشنواره فیلم فجر و همینطور در چندبار نمایش در سالنهای سینمای «هنروتجربه». یکی از بهترین خاطراتم مربوط به سینما هویزه مشهد بود. نوع دریافت مخاطب و استقبال آنها همیشه در ذهنم باقی میماند.
بهطورکلی برآیند نظر مخاطبان درباره فیلم چگونه بود؟
خب درصد بیشتری از مخاطبان «داره صبح میشه»، فیلم را دوست داشتند. اما درصدی هم نه که البته اینها بیشتر کسانی بودند که متوجه فیلم و روابط آن نشده بودند، . نکته جالب برایم این است که تماشاگران یا فیلم را دوست داشتند یا حتی گاهی به شکلی تعصبی دوست نداشتند. حد وسطی وجود نداشت.
آیا همانقدر که فیلم را دوست داشتند، آن را هم فهمیدهاند؟ چون دوستداشتن اثر هنری با فهمیدن آن کاملا متفاوت است و اصلا کدامیک برای شما ارجح است؟
برای من، دوستداشتن مخاطب در وهله نخست مهم است. یکی از اتفاقات عجیب دیگر در رابطه با مخاطبان فیلم، این بود که مثلا تماشاگری که اتفاقا از منتقدان سینما بود و طبیعتا با این نوع از سینما بیگانه نیست، ابتداییترین نکات فیلم را متوجه نشده بود! و وقتی با او صحبت میکردم و توضیح میدادم درواقع او را به تمام پاسخهایش که در فیلم بود ارجاع میدادم، تازه متوجه میشد! اما تماشاگران غیرسینمایی یا حتی غیرحرفهایتر بهراحتی با فیلم ارتباط برقرار میکردند و ارتباط میان شخصیتهای فیلم را هم کاملا دریافت میکردند. جالب اینکه مثلا خود من وقتی درباره ارتباط قصهها از مخاطب سؤال میکردم، به شکلی کاملا بدیهی و واضح جواب میدادند که خب معلوم است دیگر این کاراکتر همان است که در آن صحنه دربارهاش حرف زده میشود و آن یکی... گویی افرادی که ذهنهای سادهتری داشتند، فیلم راحتتر ارتباط برقرار کردند که برای من خیلی جالب بود.
شاید چون داستان فیلم زنانه است، خانمها هم با فیلم شما ارتباط بهتری برقرار میکنند؟
البته با آقایان بسیاری هم مواجه شدم که فیلم را دوست داشتند. درست است که فیلم زنان را در موقعیتهای مختلف دنبال میکند. اما نگاه جانبدارانهای نسبت به آنها ندارد. جالب است بدانید جملهای که از مخاطبان مرد بسیار شنیدم این بود که این فیلم از معدود فیلمهایی است که یک زن راجع به رابطه زن و مرد ساخته و کفه زن و مرد در آن یکسان است و هیچکدام بر دیگری سنگینی ندارد. چون در داستانها همانگونه که زن مقصر است، مرد هم تقصیر دارد. اگر در جایی زن محق است، مرد هم از حقی برخوردار است. ما در این فیلم زن و مرد سیاه و سفید مطلق نداریم. در این فیلم روابط انسانها فارغ از زن و مردبودنشان برایم مطرح بود. چون اساسا قصه فیلم چنین رویکردی را میطلبید.
یعنی عامدانه نگاهی زنمدارانه نداشتید؟
خیلی معتقد به این تفکیک زنمدارانه یا مثلا مردسالارانه نیستم، ترجیح میدهم به مسائل به شکلی عمیقتر و از بُعد انسانی آن نزدیک شوم، البته گاهی به نظرم این نوع نگاه تحتتأثیر قصه میتواند اندکی تغییر شکل دهد، مثلا شاید اگر فیلمی باشد راجع به زنی که حق نگهداری فرزندش را ندارد یا از حقوقی طبیعی در جامعه محروم شده است (توسط مردان البته نه خودش) در آن صورت شاید رویکردم تغییر میکرد. ولی در قصهای که دنبال میکردم چنین نگاهی را نمیطلبید، به نظرم در درام هر چیز باید سر جای خودش قرار بگیرد تا بتواند تأثیر محکمی بگذارد.
خود شما کدامیک از داستانها را بیشتر دوست دارید؟
در دورههای مختلف از نگارش تا اینروزها که فیلم در حال اکران است، نسبت به قصههای مختلف احساسم در نوسان بود و هست؛ گاهی یک قصه را بیشتر دوست داشتم و زمانی بعد قصهای دیگر را.
فیلم بعدیتان را چه زمانی میسازید؟
انشاءالله اگر هرچهزودتر پروانه ساخت فیلمنامه را بدهند شروع خواهیم کرد. چون فیلم به شرایط فصل هم متکی است.
شهروند/نگاهی به آمد و رفتهای رسانه ملی به بهانه حضور فیتیله در اینترنت اینبار خبری از سکوت نیست
شهروند| فیتیلهایها هم به اینترنت رفتند. آنها پس از کش و قوسهای پیش آمده برای یکی از قسمتهای این برنامه و به آن خاطر که همچنان علاقهمند به برقراری ارتباط با مخاطبان خود هستند، تصمیم گرفتند پس از آنکه امکان بازگشتشان به تلویزیون از بین رفت، شانس خود را در فضای دیگری بیازمایند. علیرضا آقایی، تهیهکننده «فیتیله» در گفتوگو با ایسنا از بازگشت فیتیلهایها به خانههای مردم البته اینبار از طریق اینترنت خبر داد و اعلام کرد آنها بهزودی با ساختاری جدید در فضای مجازی در اینترنت تولید برنامه میکنند. حالا پس از ١٥سال که «عموهای فیتیله» از طریق شبکه دو به خانههای مردم میآمدند، در ادامه اعتراض برخی از هموطنانمان به قسمتی از این برنامه که در روزهای جمعه پخش میشد، عوامل برنامه «فیتیله» درحال پیشتولید برنامهای برای گروه سنی کودک هستند که اینبار دیگر نام «فیتیله» را یدک نمیکشد.
«دید در شب» و «شاد شو»
آنچه در تلویزیون برای بازیگران و عوامل برنامه «فیتیله» رقم خورد و البته انتخاب عوامل این برنامه برای حضور در فضای دیگر اتفاق جدیدی نیست. جدیدترین نمونههایی که میتوان از هجرت چهرهها و برنامههای شناختهشده به اینترنت سراغ گرفت مربوط به تجربه رضا رشیدپور از یک سو و تولید برنامه شاد شو از سوی دیگر است. رشیدپور چند وقتی است با برنامهای تحت عنوان «دید در شب» از طریق سایت آپارات به برنامهسازی برای مردم مشغول است. او که از مجریان شناختهشده است، مدتهاست با این رسانه قطع همکاری کرده و به صورت مستقل درحال برنامهسازی است. او سابقه مجریگری در چند برنامه تلویزیونی در شبکه تهران صداوسیما را برعهده داشت که بعضی از آنها به نوعی توقیف شدند. مثلث شیشهای، شب شیشهای، عبور شیشهای و زنده رود برنامههایی هستند که با حضور رشیدپور در مقام مجری به موفقیت رسیدند. «دید در شب» که هماکنون با اجرای رشیدپور در اینترنت پخش میشود، برنامهای گفتوگومحور است که رشیدپور در آن با دعوت از چهرههای سرشناس، در گفتوگویی چالشی درباره حواشی مهم زندگی این افراد سوال میپرسد. اکبر عبدی، شیلا خداداد، امیر تتلو و شهرام جزایری ازجمله میهمانهای برنامه او هستند که حضورشان «در دید در شب» توجهات زیادی را معطوف به آخرین فعالیت رشیدپور در عرصه اجرا کرد. از دیگر برنامههایی که هماکنون در فضای مجازی منتشر میشود میتوان به برنامه «شاد شو» اشاره کرد. «شاد شو» برنامهای است که عوامل برنامه خاطرهانگیز «جمعه ایرانی» در آن مشغول به کار هستند. آنها که ١٣سال با برنامه «جمعه ایرانی» از طریق شبکه رادیو ایران شنیده میشدند، پس از قطع برنامه از سوی مسئولان صداوسیما مدتی انتظار کشیدند. اما وعده و وعیدها آنقدر محقق نشد که «جمعه ایرانی»ها تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند . آنها با توجه به تغییر سیاستهای رادیو و اعمال تغییرات گسترده در این برنامه رادیویی (که در صورت رعایت آنها امکان پخش دوباره این برنامه وجود داشت) عطای حضور در رادیو را به لقایش بخشیدند و برای همیشه از رادیو خداحافظی کردند. آنها حالا پس از چند ماه در سایت «شاد شو» برنامههای خود را تولید میکنند. سعید توکل، مدیر مسئول سایت شاد شو که سالها تهیهکنندگی برنامه «جمعه ایرانی» را به عهده داشت پس از رونمایی از سایت این برنامه گفت: «حالا که شرایط مانند دهههای گذشته از طریق رسانه ملی مهیا نیست تا در کنار مردم باشیم از پنجره شاد شو با مخاطبان جمعه ایرانی همکلام میشویم». در همین یکی، دو ماهی که از آغاز برنامه شاد شو گذشته عوامل این برنامه توانستهاند بخش قابل توجهی از مخاطبان خود را دوباره پای این برنامه بنشانند. این طور که از شواهد و قرائن پیداست آنها هم درصدد رقم زدن تجربهای موفق در فضایی غیر از رادیو هستند.
وقتی انحصارگرایی تلویزیون جواب نداد!
دو نمونهای که از آنها یاد شد گواه برخی از برنامهسازان سابق صداوسیما به شبکههای مجازی است. به عقبتر که بازگردیم اما این راه رهروان قدیمیتری هم دارد. کسانی که قبلتر از توجه جدیدی که توسط برخی برنامهسازان طردشده از صداوسیما به اینترنت میشود، راه دیگری را در پیش گرفته بودند. تهیهکنندگان و کارگردانان با توجه به کاری که انجام میدادند شبکه نمایش خانگی را برای ارایه برنامههایشان برگزیدند. نمونههای موفقی هم تولید کردند و سعی داشتند در شرایطی که مجال برای حضورشان در رسانه ملی فراهم نیست، سریالسازی را در فضای دیگری بیازمایند. «قهوه تلخ» و «قلب یخی» آغازگر گذر از مسیری بود که تا پیش از این در شبکه نمایش خانگی پیموده نشده بود. پیشتر؛ جعبه جادو برای خیلی از متولدان دهههای ٥٠ و ٦٠ معنای منحصر به فردی داشت. در آن سالها تلویزیون نخستین و البته تنها رسانه تصویری بود که در دسترس عموم قرار داشت و بنابراین چون انتخاب دیگری هم در کار نبود، کودک و جوان، بزرگسال و کهنسال همگی مینشستند پای همان دو شبکهای که بعدا تعدادش به سه ارتقاع پیدا کرد و جدول پخش برنامههای این سه شبکه را هم احتمالا در ذهنشان ثبت و ضبط کرده بودند. اما رشد تکنولوژی و فراهم شدن فضاهای دیگری که تا قبل از این اثری از وجودشان به چشم نمیخورد، برنامهسازان و مدیران صداوسیما را با مسائل جدیدی مواجه کرد. شبکه نمایش خانگی هم از سالهایی که ویدیو وارد ایران شده بود و استفاده از آن هم دیگر قبحی نداشت محلی بود برای به نمایش درآمدن فیلمهای سینمای ایران که پس از مدتی از اتمام بازه زمانی اکران، وارد این شبکهها میشدند و به خانههای مردم میرفتند. در آن سالها شبکه نمایش خانگی در انحصار چند شرکت خاص بود و انتظار مشخصی هم از آن وجود داشت. در اوایل دهه ٨٠ اتفاقات جدیدی رقم خورد که آغازی شد بر کوچ برخی از چهرههای شناختهشده تلویزیونی به شبکه نمایش خانگی. تله فیلمهایی که بسیاری از منتقدان نام «شانه تخممرغی» روی آنها گذاشته بودند از ظرفیت فراهم شده در شبکه نمایش خانگی استفاده کردند و حضور خود را در این شبکه به تثبیت رساندند. آخر فضایی که به تازگی در آن قرار گرفته بودند باب همین کارها هم بود. این فیلمها از چند ویژگی برخوردار بودند که دست آنها را برای حضور در تلویزیون بسته بود زیرا هنجارهای غیرقابل رویت تلویزیون با برخی از طنزهای کلامی مطرح شده در این فیلمها سازگاری نداشت. از سوی دیگر بودجه کم یکی از موانعی بود که جلوی ورود این فیلمها را به سینما میگرفت زیرا سینما در دست افرادی بود که مقبول دولتها بودند بنابراین راه برای ورود همه سلیقهها هموار نبود، از سوی دیگر کمبود بودجه که مشخصه اصلی بسیاری از این فیلمها بود هم نمیگذاشت بازیگران شناختهشده وارد این پروژهها شوند و هم اجازه ساخت کارهای باکیفیت را نمیداد. سال ٨٩ اما دو اتفاق جدید، بسیاری از نگاههای را متوجه دیگر ظرفیتهای نادیده شبکه نمایش خانگی کرد. تا آن سال سریالسازی در شبکه نمایش خانگی اصلا مرسوم نبود با این وجود ساخت سریال قهوه تلخ به کارگردانی مهران مدیری و سریال قلب یخی به کارگردانی محمدحسین لطیفی باعث شد دیگران هم به فکر ورود به این عرصه بیفتند. پس از آن بود که بسیاری از نامهایی که یا حالا دیگر رابطه خوبی با تلویزیون نداشتند و یا میدانستند کاری که قصد اجرایش را دارند در صداوسیما امکان تولید ندارد به شبکه نمایش خانگی آمدند. استقبال از این شبکه بالا رفت و این فضا توانست بهعنوان یک مدیوم جدید جای خود را در میان مردم باز کند.
تلویزیون درصدد جایگزینی است
تلویزیون در سالهای اخیر نشان داده توانایی زیادی در حذف چهرههای خودساخته دارد. حالا مدتهاست خبر ممنوعالتصویر شدن فلان بازیگر یا بهمان مجری دیگر چندان تعجبآور به نظر نمیرسد. صداوسیما در یک حرکت عجیب پس از سالها تلاش برای معرفی چهرههای جدید به مردم، با یک اتفاق هر چند ساده و سهوی آنها را از میدان خویش به در میکند. مرور مجریان ممنوعالتصویر شده در یک دهه اخیر گواه سفت و سختی برای این مدعا است. حالا هم که ظاهرا تلویزیون دیگر جای نشان دادن برنامههای خاطرهانگیز و قدمتدار نیست ظاهرا بناست مسئولان صداوسیما براساس هزینه و فایده از حضور بازیگران در مقام مجری استفاده کنند. مثال اخیرش حضور پژمان بازغی، بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون در برنامهای است که ظاهرا نامه «چند درجه؟» نام دارد و بناست بهزودی از شبکه نسیم روی آنتن برود. ظاهرا اما مسئولان صداوسیما تجربههای ناموفق این مسیر را مرور نمیکنند. نمونهاش حضور محسن افشانی، بازیگر جوان در سومین سال پخش برنامه ماهعسل بود که واکنشهای فراوانی را برانگیخت. آخر خیلیها میدانند بازیگری و اجرا، دو کار کاملا متفاوت هستند و هرکدام از این دو حرفه نیازمند تخصصهای خاص خودشان. از سوی دیگر شاید برخی از مدیران سیما هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که با پیشرفت تکنولوژی و ظهور فضاهای نوپدیدی چون شبکه نمایش خانگی و شبکههای مجازی لزومی ندارد مردم فقط به تلویزیون پابند باشند. بنابراین از هماکنون به بعد و با در نظر گرفتن تجربههای فراوانی که مجریان و هنرمندان در فضایی غیرصداوسیما انجام دادهاند، میتوان پذیرفت طرد شدن از رسانه ملی دیگر به معنای خاموشی نیست.
شهروند/گفتوگوی «شهروند» با فریدون آسرایی، خواننده موسیقی پاپ خواندن از موضوعاتی که آزار میدهند پتانسیل هنر انتقال مفاهیم انسانی است
رضا نامجو| احتمالا طرفداران گونههای مختلف موسیقی و خاصه موسیقی پاپ با به میان آمدن نام هر یک از خوانندگان شناخته شده در این حوزه به سرعت یاد دستکم یکی دو قطعه به اصطلاح هیت میافتند که آن خوانندگان را اولین بار با شنیدن همان یکی دو قطعه شناختهاند. روزنامه شهروند امروز با کسی گفتوگو کرده که با نام بردن از قطعه «غریبه» نامش فورا بر ذهنها نقش میبندد. فریدون در سال ٩٣ با انتشار آلبوم «عشق یعنی...» پس از ٤ سال آلبومی را منتشر کرد که علاوه بر آنکه بسیاری از مردم با آن ارتباط برقرار کردند، در نظرسنجیهای مختلفی که از آن موقع تا کنون برگزار شد نیز مورد تایید بسیاری از منتقدان و کارشناسان قرار گرفت. او در سال ۱۳۹۴ با خواننده سبک رپ آرمین.تو.ای.اف.ام تک آهنگی به نام «نيستي» منتشر كرد كه واكنشهاي متفاوتي را برانگيخت. فريدون آسرايي حالا در ٥٩ سالگي است. در ادامه گفتوگوی «شهروند» با فریدون
آسرایی را بخوانید:
آقای آسرایی سابقه اجرا در داخل و خارج از کشور که به ٢ دسته موسیقی مجاز و غیرمجاز تقسیم میشود، تجربهای است که بسیاری از هنرمندان فعال در موسیقی کشور ما نداشتهاند اما شما هر ٢ این تجربهها را در ٢ مقطع جداگانه زندگی تجربه کردهاید. با توجه به گفتههای قبلیتان فعالیت جدی در زمینه موسیقی برخلاف انتظار عموم برای شما درست از زمانی آغاز شد که به صورت مجاز و در داخل کشور خوانندگی را پی گرفتید. چطور این ٢ تجربه را در کنار هم جمع کردید؟
من قبل از بازگشت به ایران (پایان سفری که برای تحصیل آغاز شده بود) فعالیت در عرصه خوانندگی مجاز را در داخل کشور شروع کردم و خوشبختانه در طول سالهای فعالیتم مورد لطف مردم قرار گرفتم، البته شاید باورتان نشود اما امکانات زندگی درحال حاضر و پس از گذراندن سالهای زیاد از آغاز فعالیت خوانندگیام در کشور اصلا با آن طرف آب قابل مقایسه نیست. از نظرگاه مادی باید بگویم که پس از بازگشت به ایران خیلی ضرر کردم. در خارج زندگی بسیار مرفهی داشتم، درحالیکه با وجود تلاشهای فراوانم در عرصه خوانندگی در داخل خیلی چیزهایم را از دست دادهام. اما با این وجود فریدون آسرایی همه تلاش خود را کرده است و باز هم این کار را انجام میدهد.
با توجه به توضیحاتی که دادید هیچ وقت از اینکه خوانندگی در لسآنجلس را رها کردید و به ایران برگشتید تا هنرتان را در مملکت مادری ادامه دهید، پشیمان نشدید؟
هیچگاه کارکردن در آن سوی مرز را دوست نداشتم. دوست ندارم از صحبتم سوءتعبیری اتفاق بیفتد، بر همین اساس تأکید میکنم که از خوانندگان فعال در خارج ایراد نمیگیرم. این برای من حاصل یک تجربه شخصی است که کاملا آن را درک کردم و درنهایت تصمیم بازگشت به ایران را گرفتم. در لسآنجلس برای مدتی طولانی کار کردم از این شرایط خسته شدم. مردم در آنجا نمیآمدند صدایم را بشنوند. فقط میخواستند شاد باشند و همین برایشان اهمیت داشت. مهمتریم دلیلی که کارکردن در ایران را با هیچ جای دنیا عوض نمیکنم، دقیقا همین است. در ایران مردم به کنسرت من میآیند تا صدایم را بشنوند و حسی را که صدایم دارد، پیدا کنند. ساکنان آن سوی آب، معمولا غصهای ندارند، آنچه در مورد برخی از آنها بهعنوان مهمترین مشکلشان وجود دارد، غربت است که بعد از مدتی حل میشود. آنجا بعد از چند سال برای مهاجران تبدیل به خانه میشود. ممکن است به یاد ایران بیفتند اما بیشترش خاطره است. نکته جالبی که من همیشه بهعنوان یک تفاوت عمده بین مردم ساکن داخل و خارج از کشور به آن فکر میکنم این است که فضا در آنجا سیاسی نیست. در ایران اما مردم همه منتظرند ببینند چه میشود. همسایههای ما در مرزهای مشترک درحال درگیری هستند؛ پاکستان، افغانستان، و عراق سوریه با دشمن جنگ میکنند. کشورهای همسایه ما و تمام خانوادههاشان درحال جنگ و درگیری و بدبختیاند و همین عامل باعث شده مردم ما هم بیش از هر چیز به مسائل سیاسی و نظامی فکر کنند.
اگر قرار باشد با صراحت به این سوال پاسخ دهید حالا که هر ٢ فضا را تجربه کردهاید، کار کردن در ایران را ترجیح میدهید یا حضور در مارکت خارج از کشور را؟
قبلا هم گفتهام که ترجیح میدهم در ایران بخوانم. من در کشورمان در مقایسه با لسآنجلس بهتر دیده میشوم. در مورد کارهای هنری که در ایران انجامشان میدهم نیز حس بهتری دارم. البته در مورد آینده واقعا نمیدانم چه اتفاقی میخواهد بیفتد. خیلیوقتها دلخور شدهام و با دلی غمزده تصمیم گرفتهام بروم. برای اینکه رفتنی شوم کافی است خودم را متقاعد کنم. فعلا ایران را ترجیح میدهم. ما به فرهنگمان عادت کردهایم. یک جمله تکراری را که همیشه گفتهام دوباره بازگو میکنم. ۵ جای دنیا را در طول زندگیام ترک کردم و ممکن است ایران را هم به خاطر مسائل احساسی دوباره ترک کنم. آخرینبار رفتم که برنگردم. یکسال هم ماندم بعد زنگ زدند که برایت کنسرت و برنامه ترتیب دادهایم، البته باید بگویم که در آن دوره دلخوری من ربطی به موسیقی نداشت، بلکه اتفاقی در زندگی شخصی و کسانی که با آنها کار میکردم، افتاده بود.
با وجود مشکلاتی که تعبیر شخصی را در موردشان به کار بردید و به گفته خودتان مربوط به آدمهای دور و برتان میشد، چطور شد که دوباره به روی استیج رفتید و برای مخاطبان خواندید؟ به نظر میرسد مشکلاتی که از آن صحبت کردید شما را تا حد زیادی ناراحت کرده بودند...
هنرمندان خیلی وقتها باید آنچه را که در درونشان دارند، فراموش کنند، البته این وضع برای خیلی از آدمها همچون ورزشکارها هم اتفاق میافتد. به گمان من مواجهه با شرایط اینچنینی برای یک خواننده در مقایسه با دیگران کمی مشکلتر است، چون باید در عین حال که ممکن است به لحاظ روحی شرایط خوبی را نگذراند، مجبور باشد به روی استیج برود و هنگام اجرای برنامه نقش یک آدم شاد را بازی کند.
آخرین آلبومی که از شما منتشر شد کار «عشق یعنی» بود که بعد از حدود ٤ سال آن را منتشر کردید. آیا دلیل خاصی برای شما وجود دارد که برخلاف رویه معمول در میان خوانندگان پاپ معمولا چند سال بین هر کدام از آلبومهایتان فاصله میافتد؟
راستش از همان روزی که پا به عرصه حرفهای گذاشتم نخستین منتقد کارهای من شخص فریدون آسرایی بوده و همیشه گفتم که وقتی کاری را وارد بازار موسیقی کشور میکنم اگر مردم به آن اقبالی نشان ندهند، مقصر اصلی خود من و آهنگساز و تهیهکننده هستیم، حتما ما کار خوب منتشر نکردیم که مردم به سراغش نیامدهاند. هنرمند باید نیاز مخاطب را در نظر بگیرد. آلبوم «عشق یعنی» سهسالونیم از عمر من و همکارانم را صرف کرد. حدود ۳۰ قطعه تولید شده مجموعه کارهای ما پس از انتشار آلبوم قبلی بود که از میان آنها ۱۲قطعه را در آلبوم قرار دادیم. هدف ما همخوانی و همراهی کامل مثلت ترانه، تنظیم و صدا در تمامی کارهای انتخاب شده بود. تمام تلاش ما به این خاطر بود که همه چیز سر جایش باشد، به همین خاطر است که نمیتوانم مثل بقیه هر سال آلبوم بیرون بدهم.
با وجود تلاشهایی که تیم شما برای تولید و انتشار این آلبوم انجام داد، نتیجه کار شما را راضی کرد؟
قطعا در این آلبوم به سقف توقعی که از خودمان داشتیم، نرسیدیم اما در مجموع در شرایطی که بازار موسیقی دارد از استقبال کار توسط مردم راضی بودم. خوشبختانه حداقل ٢ قطعه از این آلبوم مورد توجه مخاطب قرار گرفت و خاصه از قطعه «عشق یعنی» استقبال خوبی شد. این علاقهمندی در فضای شلوغ موسیقی امروز که به شنونده مجال خوب گوش کردن را نمیدهد و بلافاصله پس از یک آلبوم، کار بعدی وارد بازار میشود برای من امیدوارکننده بود. در بازار نامناسب موسیقی که ما با آن مواجهیم، وضع آلبوم بهصورت نسبی خوب بود. تیراژ اول آلبوم در انتشار اول ۱۰۰هزار تا در نظر گرفته شده بود که خیلی سریع تمام شد و کار به چاپ دوم رسید. آنچه خودم درباره این آلبوم میبینم و به آن میبالم انتخاب آدمهایی است که کارشان را بلد هستند.
با توجه به این وسواس انتشار آلبومهای شما با فاصلهای زیاد از هم (دستکم در حوزه موسیقی پاپ که طرفداران آنی و جوان دارد و فروش کارها در آن از اهمیت زیادی برخوردار است) نمیتواند توجیه اقتصادی داشته باشد...
نه. من برای کارم اولویتبندیهایی دارم و اصلا نمیتوانم کمتر از ٣سال روی آلبومم وقت صرف کنم و در موقعیت سنی نیستم که آلبومی را تولید کنم اما اثرم در نظرسنجیها اول نشود. باور من این است که هر سالی که آلبومم را وارد بازار میکنم بدون توجه به کارهای دیگر هنرمندان، کار من باید اول باشد. اگر هم احساس کنم این موقعیت ایجاد نمیشود حتی تا آخرین لحظات برای تحقق این هدف تلاشم را برای لحظهای متوقف نخواهم کرد.
شما در خلال صحبتهایتان به اهمیت خواست و نیاز مخاطب اشاره کردید. با این شرایط توجه به دغدغههای اجتماعی روز در آثار شما تا چه اندازه مجال خودنمایی خواهد داشت؟
من در آلبوم قبلیام مسائل دیگری را در نظر داشتم. در نتیجه کمتر به پرداخت اجتماعی موسیقی پرداختم، بنابراین قطعا در آلبوم بعدی به چندین موضوع اجتماعی که جامعه ما امروز با آنها روبهرو شده است با نگاه ویژهای رودررو خواهم شد. فضای سنگین این موضوعات قطعا با فضای عاشقانه متفاوت است. بنابراین همانطور که در کبوتر، بوی سیب و غریبه توانستم فضاهای مهم موسیقایی را در کارم نشان دهم، تلاش خواهم کرد توجه به مسائل اجتماعی را اساس آلبوم بعدیام قرار دهم. ناگفته نماند که در آلبوم اخیرم، قطعهای به نام قهوهخونهها وجود داشت که بسیاری از مردم با آن ارتباط خوبی برقرار کردند. همین توجه نیاز مردم به پرداختهای اجتماعی در آثار هنری بهخصوص موسیقی را به خوبی نمایان میکند.
پاسخ سوال پیشین ممکن است در ذهن مخاطب این سوال را ایجاد کند که با این توضیحات چرا اکثر خوانندگان امروز در موسیقی پاپ بیشتر مسأله عشق و عاشقی را که خیلی از فعالان در عرصه موسیقی سنتی آن را عشق سطحی میدانند، میدان حرکت و تولید آثار هنری قلمداد میکنند؟
من در مورد دیگران نمیتوانم اظهارنظر قطعی داشته باشم اما این را هم میدانم که ما چه بپذیریم و چه نپذیریم، هنرمند در مقابل جامعه مسئولیت دارد. همه زندگی که عشق و عاشقی نیست. یک موزیسین متعهد باید مسائل و مشکلات جامعهای که از آن برآمده و با آن دست به گریبان است، به تصویر بکشد و برای حل و فصلش راهی پیش پای مخاطب قرار دهد. ما وظیفه داریم به موضوعاتی که در اطرافمان در جریان است، نگاه کنیم. اساسا یکی از مهمترین پتانسیلهای مخفی در هنر موسیقی و ترانه توانایی انتقال این مفاهیم با زبان دلچسب است.
با توجه به نزدیکشدن به ایام برگزاری جشنواره موسیقی فجر در دوره سیویکم سوالی در مورد فستیوال فجر میپرسم. شما در دوره قبلی جشنواره برای علاقهمندان موسیقی اجرای کنسرت داشتید. لطفا درباره این تجربه و تفاوتهای اجرا در سالن میلاد نمایشگاهها و سالن همایشهای برج میلاد توضیح دهید...
در دورههای گذشته، اجرای کنسرت در جشنواره حداقل در حوزه موسیقی پاپ، فرقی با کنسرتهایی که در طول سال برگزار میشود، نداشت. حداقل سال گذشته که من اجرای کنسرت داشتم، اوضاع اینگونه بود. همان کنسرتهایی را که در سالن میلاد نمایشگاه داشتیم، این بار در برج میلاد برگزار کردیم. در بخش موسیقی پاپ که رقابتی در کار نبود، یکسری خواننده مطرح را که خوب بلیت میفروشند، دعوت میکردند تا در جشنواره حضور داشته باشند. در این بین وقتی که من به سهسالونیم زمانی که روی ساخت یک آلبوم گذاشتم، نگاه میکنم و در مقابل هنرمندانی را میبینم که هر ۶ماه یک بار آلبوم جدیدی را روانه بازار موسیقی میکنند، فکر میکنم برای یک آلبوم نباید این همه زمان میگذاشتم و این حس به من القا میشود که وقتم را تلف کردهام.
به نظر میرسد این حرف چندان درست نباشد، چون بسیاری از چهرههای قدیمی که امروز در موسیقی ایران به شهرت رسیدهاند، در زمان انتشار اثرشان چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند و نسل ما بهعنوان آیندگان نسل سابق، ارزش هنری آثار این هنرمندان را در زمانی دیگر درک کرده است. با این توضیح آیا شما هنوز هم فکر میکنید با صرف زمان برای بالاتر بردن کار موسیقیتان وقت را تلف کردهاید؟ مگر باید همه چیز را روی قضاوت آنی و لحظهای مخاطب قمار کرد؟
اینکه من یک کار هنری را با تحمل سختیهای فراوان و با صرف ارزشمندترین لحظات عمرم بسازم به این امید که بعدها مردم ارزش هنریاش را درک کنند، برایم هیچ اهمیتی ندارد. من گمان میکنم انسان تا زنده است باید در آرامش و رفاه باشد وگرنه اتفاقاتی که پس از مرگش در این جهان رخ میدهد، چندان مهم نیست. در چنین شرایطی چه دلیلی برای جستوجو کردن ترانه خوب وجود خواهد داشت؟ متاسفانه تعاریف در موسیقی ما مدتهاست که دستخوش تغییرات تخریبی وسیعی شده و همین عامل به هنرمندان زحمتکش این باور را القا میکند که کار خوب یعنی کار ۶ و ۸ که مردم با آن برقصند. من هم گاهی فکر میکنم که باید برای ساخت چنین کارهایی دست به کار شوم تا بتوانم هواداران بیشتری جذب کنم و تحتتأثیر افزایش جمعیت هواداران درآمدنم را به طرز اغواکنندهای بالا ببرم. در اینباره در جشنواره فجر سال گذشته گفتم: کمکم همینمان مانده که برای باقی ماندن روی استیج دست به حرکات و رقصهای مایکل جکسونی بزنیم.
هر چند در گفتههایی که در خلال مصاحبه مطرح کردید از سلیقه و خواست مخاطب بهعنوان مهمترین نکته ضروری که باید مدنظر هنرمند قرار بگیرد، یاد کردید، تا چه اندازه درونیات و احساسات قلبی هنرمند را در شکلگیری یک اثر هنری دخیل میدانید؟
حرف دل هنرمند (در اینجا خواننده) اگر بالاتر از سلیقه و خواست مردم قرار نگیرد، بیشک جایگاه پایینتری ندارد. من کسانی را دیدهام که یکبار عاشق شدهاند و پس از تجربهای تلخ در این عاشقی بقیه سالها و روزهای دوران زندگیشان را دنبال انتقام ماندهاند. این را قبلا هم گفتهام که ۵بار عاشق شدم و در راه دلدادگی سختیهای زیادی کشیدم. بنا به نظر شخصیام، یکی از عوامل مهمی که مرا به سفر از کشوری به کشور دیگر وامیداشت ضرباتی بود که در مسائل عاطفی به آنها دچار شدم. وقتی قرار بود از کسی جدا شوم، سفر کردم و به کشور دیگری رفتم. بعد از گذر از تجربیاتی که در تمامی این سالها بهخصوص در مسائل عاشقانه برایم پیش آمد، در سالهای پس از بازگشتم به ایران سعی کردم عشق را از مادرم بیاموزم. از آن زمان تاکنون همیشه گفتهام که عاشق واقعی مادر است، حتی یک پدر هم نمیتواند به اندازه مادر عاشق باشد. مادر فرزندش را همانطور که هست، دوست دارد. مادر حتی اگر فرزندش بدترین شخصیت روی زمین هم باشد، عاشقانه او را دوست خواهد داشت. صفت بخشندگی را که مربوط به خداوند است تنها در وجود یک مادر میتوان سراغ گرفت. بنابراین از زمان بازگشت دوبارهام به ایران تقویت صفت بخشندگی و عاشقیکردن در وجودم برای من بهعنوان یک هدف بوده است.
شما تا امروز کنسرتهای زیادی را در شهرهای مختلف ایران اجرا کردهاید. بیشتر کنسرتهایی هم که مردم از فریدون آسرایی به خاطر دارند، با استقبال نسبتا خوبی از سوی مخاطب روبهرو شده است. بهعنوان یک خواننده که در زمینه کنسرت موفق عمل کرده است، چه عواملی را در اجرای کنسرتهای موفق بیش از همه موثر میدانید؟
به نظر من اصلیترین چیزی که میتواند یک خواننده را در زمینه کنسرت با موفقیت مواجه کند، فارغ از توانمندیهایش در موارد مختلف موسیقایی که مربوط به او میشود به همکاری با یک کنسرتگزار حرفهای بازمیگردد. آنچه در مورد یک کنسرتگزار حرفهای از نگاه یک هنرمند، بیش از همه جلوه میکند، شب اجرای برنامه است. من بهعنوان یک خواننده همیشه برنامه کنسرتگزار در شب کنسرت را بررسی میکنم، بنابراین میتوانم بگویم مهمترین بخش کار برای من رفتاری است که تهیهکننده در مواجهه با من در نظر میگیرد. در بعضی موارد با افرادی مواجه میشوم که بهطور کاملا تصادفی و با اهداف صرفا مالی برگزاری کنسرت را برای خود انتخاب کردهاند و اصلا نمیدانند چرا وارد این کار شدهاند. توجه به امکانات مختلف در تبلیغات یکی دیگر از مواردی است که موفقیت یک کنسرت را میتواند تضمین کند. با این حال برخی از تهیهکنندهها به تبلیغات بهطور جدی توجه ندارند و گمان میکنند تبلیغکردن فقط در مطبوعات ممکن است اما برخی از آنها از تمام ظرفیتهای تبلیغی موجود در شهر همچون بیلبوردها و تابلوهای کنار خیابان هم استفاده میکنند. نحوه ارایه کار و امکاناتی که در شب اجرا مهیا میشود، از دیگر نکات مهمی است که میتواند بر کیفیت یک کنسرت اثرگذاری مثبت داشته باشد اما تنها برخی از تهیهکنندهها به آن توجه کافی نشان میدهند.
با اینکه از تهیهکننده حرفهای بهعنوان یکی از عوامل مهم موفقیت یک کنسرت یاد کردید، برخی معتقدند کنسرتگزاران اغلب کارهایی را تهیهکنندگی میکنند که از موفقیتش اطمینان دارند و بر این اساس تنها هدف بعضی از آنها انتفاع مالی است. این نوع از تهیهکنندگان را که احتمالا در بازار امروز موسیقی ایران هم کم نیستند میتوان تهیهکننده واقعی دانست؟
قضیه کمی پیچیدهتر از این حرفهاست. باید گفت آنها ریکس مالی را که ممکن است بنا بر هر دلیلی اتفاق بیفتد به جان خریدهاند. بنابراین اگر کارشان را به خوبی انجام دهند و بتوانند کنسرتهای بزرگ را تهیهکنندگی کنند بهزودی خواهند توانست از نظر اقتصادی بهرهمندیهای زیادی به دست آورند. وقتی ما میخواهیم در مورد سود بالای کنسرتگزار اظهارنظر کنیم شایسته است به این نکته نیز اشاره داشته باشیم که ضررهای هنگفت مالی تنها توسط خود کنسرتگزار تقبل میشود، بنابراین تهیهکنندگان حق برداشت مناسب مالی را با وجود ریسک زیادی که برای موفقیت یک کنسرت به خرج میدهند، خواهند داشت. در این بین باید بگویم که خیلی از تهیهکنندهها در ابتدای کارشان ضرر و زیان فراوانی داشتهاند و با تحمل حرکت در مسیری پر پیچ و خم امروز به شرایط مناسبی از لحاظ مالی دست یافتهاند.
در پایان با در نظر گرفتن آنچه احساسات درونی خواننده نامگذاری کردید و با نگاه به خواست و علاقه مخاطب، به نظر شما وظیفه هنرمند در ارایه کار هنری چیست؟
مردم ما را به نام هنرمند خطاب میکنند. من هنرم را خدادادی میدانم. خدا نعمتی را به من داد که خودم هیچ وقت آنگونه که از آن تعریف و تمجید میکنند، به آن نگاه نمیکردم. خودم فکر میکنم تشویقهای مردم در این مسیر مرا به دنبالکردن راه خوانندگی امیدوار کرد و باعث شد راه هنر را تا اینجا دنبال کنم. حالا که در این راه قرار گرفتهام، میگویم هنرمند مسئولیت دارد. این مسئولیت در طول تاریخ تأثیر خود را نشان داده است. دقیقا به همین خاطر هم است که شخصا در مورد موضوعاتی که در اطرافم میبینم و آزارم میدهند، میخوانم.
قانون/نقش «خسرو» از آن کیست؟
مينا مهري
جشنواره سي و چهارم هنوز از راه نرسيده حواشي آن آغاز شده است. یکی از حواشی جشنواره سی و چهارم فجر که هنوز هم ادامه دارد، دعوا بر سر صاحب طراحی پوستر جشنواره است که ظاهرا هنوز این ماجرا به نتیجه نرسیده است. تقریبا در بیشتر دورهها، پوستر جشنوارههای فجر ازجمله فیلم فجر، با حاشیههایی مواجه شده است كه اصليترين حاشيه پوستر جشنواره فيلم فجر اين دوره ، دعوا بر سر صاحب اصلي پوستر جشنواره سي و چهارم است كه بالاخره چه كسي طراح اصلي آن است؟ پوستر جشنواره سي وچهارم با طرحي از زنده ياد خسرو شكيبايي رونمايي شد و اين برای اولینبار بود كه پوستر جشنواره فیلم فجر با تصویر یک چهره سینمایی طراحی و پس از ۳۴ سال کلمه بینالمللی از عنوان جشنواره در پوستر اصلی حذف شد. زندهیاد خسرو شکیبایی تنها بازیگری است که سالها قبل هم در تیزر جشنواره حضور داشته و در جشنواره بیست و ششم مقابل دوربین مهدی کرمپور برای حضور در این تیزر رفت.در این دوره از جشنواره فیلم فجر با الگو گرفتن از پوستر جشنواره فیلم «کن» طراحي شده كه در سالهای اخیر منقش به سینماگران فقید و مطرح جهان است.
شروع حاشيهها از كجا بود؟
حاشيههاي پوستر جشنواره فيلم فجر سي و چهارم تقريبا از همان دقايق ابتدايي انتشارش آغاز شد. پوستر جشنواره فیلم فجر سی و چهارم که با نقشی از زنده یاد خسرو شکیبایی مزین شده، به دلیل روی دادن چند اشتباه در آن حسابی سروصدا کرد و کابران شبكههاي مجازي حسابي به آن پرداختند و همچنين کانالهای تلگرامی با انتقاد از این موضوع حسابی بحث درباره آن را داغ كردند. اشتباهات از اين قرار بود كه روی این پوستر به طور اشتباه تاریخ میلادی به جای سال ۲۰۱۶، سال ۲۰۱۵ درج شده و تاریخ شمسی نیز، به طور نادرست ثبت شده است. از دیگر انتقادهايي كه به اين پوستر شد نحوه پرداخت آن بود و عدهاي به جزييات طرح از جمله لباسهاي مرحوم شكيبايي پرداخته و به آن اعتراض كردند. به طور مثال آنها با گفتن اين نكته كه در طراحی این پوستر از ملحفه به جای شال در گردن خسرو شکیبایی استفاده شده است اعتراض خود را نسبت به آن بيان كردند.
ايراد اصلي كار چه بوده است؟
روند طراحي پوستر با توجه به كاربرد و ماهيت آن متفاوت است. پوسترهاي هنري ، پوسترهايي هستند كه تمام مراحل آن از طراحي تا اجراي نهايي كار به عهده شخص هنرمند است و در نهايت با خوردن امضاي هنري آن هنرمند پاي اثر به نام او ثبت ميشود اما پوسترهاي تجاري و تبليغاتي روند متفاوتي از پوسترهاي شخصي و هنري را طي ميكنند. اين پوسترها توسط يك تيم هنري طراحي و اجرا مي شوند كه تمام مراحل كار از ابتداييترين مراحل تا خروجي ، به صورت كار گروهي يا به اصطلاح(TeamWork) انجام ميشود. اين تيم شامل یک طراح اصلی و مدیر هنری است که با یک تیم طراح تصویرساز یا خطاط، پروسه طراحی آن را به اجرا درمیآورند. در این صورت ایدهپرداز اصلی و مدیر هنری بهعنوان طراح پوستر معرفی میشود. در این موارد مرسوم است که در امضای پوستر و معرفی عوامل آن، علاوه بر نام طراح اصلی و مدیر هنری، نام تصویرساز و خطاط یا حتی عکاس هم ذکر شود. اما در نهايت صاحب پوستر، مدير هنري است و مسئوليت كار آن بر عهده اوست.در ايران اما شرايط طراحي پوستر با آنچه در تمام دنيا مرسوم و متداول است، تفاوت دارد و علت آن هم مشخص است، در ايران براي تيم طراحي پوستر سمتي به عنوان «مديرهنري » تعريف نشده است و به نظر ميرسد تمام اختلافات صاحب اثر پوستر جشنواره سيوچهارم را بايد در فقدان اين سمت در تيم طراحي پوسترهاي ايراني دانست و از آن به عنوان حلقه مفقوده اين ماجرا نام برد.
اینجا به علت آنكه مدير هنري وجود ندارد بنابراين، ايده پرداز، ايده اصلي پوستر را ميدهد و اجراکننده طرح، آن را پیش میبرد. در این موارد معمولا از قبل، توافقهایی صورت ميگيرد تا مشخص شود که در نهایت، پوستر به نام چه کسی بوده و امضای چه کسانی پای آن باشد.
اما حقيقت اين است كه وقتي پوستري به اين شكل طراحي مي شود نميتوان براي آن صاحبي تعيين كرد و نبايد به بهانه نبود مدير هنري ، يكي از اعضاي تيم طراحي يا اجرا به عنوان صاحب اثر معرفي شود زيرا وقتي تمام كار به اين صورت پيش ميرود کسانی که ایده میدهند، اجرا میکنند یا از عکس گرفتهشده توسط آنها در پوستر استفاده میشود، در آن پوستر سهیم هستند وادعايشان مبني بر صاحب اثري بحق است.
صاحب پوستر جشنواره سي و چهارم كيست؟
بزرگمهر حسینپور با بیان این ادعا که طراح اصلی پوستر سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر من هستم در گفت و گو با یکی از رسانه ها گفت: «هنگام رونمایی از پوستر سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر نام «مجید برزگر» بهعنوان طراح اعلام شد که دلیل آن، کم دانشی و شیطنت دبیر این جشنواره بود.برزگر ایدهپرداز این طرح بود و این کار را به من سفارش داد؛ اما طراح و نقاش اصلی پوستر، من هستم زیرا آن را طراحی کردهام. آقای برزگر هم حرف من را قبول دارد.» مجيد برزگر، ايدهپرداز پوستر جشنواره سي و چهارم هم در جواب اين صحبتهاي بزرگمهر حسينپور به «ميزان» گفته بود:« بنده مطلقا موضع بزرگمهر حسین پور را نمی فهمم، ایده طراحی پوستر جشنواره برای سه چهار، ماه گذشته است که به من پیشنهاد داده شد تا پوستر جشنواره فجر را طراحی کنم و من تصمیم گرفتم پوستر جشنواره تصویری از مرحوم خسرو شکیبایی باشد و طبیعتا دنبال کسی بودم که کشیدن نقاشی خسرو شکیبایی را به آن سفارش بدهم و من نقاشی را به حسینپور سفارش دادم و وی به بهترین شکل نقاشی را کشید. حتی پوزیشن ایستادن مرحوم خسرو شکیبایی را خود من به حسین پور دادم و یادم میآید شال گردنم را انداختم و حالت دستمانم را نشان دادم و سرانجام ایده نقاشی را به حسینپور دادم و وی به من نقاشی را به صورت یک فایل تحویل داد. برای من جای سوال است که اگر کسی خطی را سفارش داده و یکی خطاطی کرده است و آن خط در یک پوستر به کار برده شده باشد آن پوستر به اسم خطاط است یا طراح پوستر؟» البته به نظر قريب به اكثريت كارشناسان جواب اين سوال خيلي هم دور از ذهن و البته به نفع شخص خاصي نيست. حقيقت آن است كه به دليل همان نكته ذكر شده در اين گزارش مبني بر عدم وجود سمتي به عنوان «مدير هنري» در طراحي پوستر سي وچهارم اين پوستر متعلق به شخص خاصي نيست و حق معنوي آن در اختيار تمام اعضاي تيم طراحي است نه فقط يك شخص خاص.
واكنش دبيرخانه جشنواره سيوچهارم فيلم فجر به حواشي
پس از حواشي به وجود آمده براي پوستر جشنواره سيوچهارم ،روابط عمومی جشنواره فیلم فجر در پاسخ به این مشكل اعلام کرد که :«با توجه به اینکه ایده اصلی طراحی پوستر جشنواره امسال از سوی محمد حیدری دبیر جشنواره و مجید برزگر مطرح شد، جشنواره مسئولیت به سرانجام رساندن پوستر این رویداد سینمایی را به شخص مجید برزگر واگذار و در نهایت پوستر نهایی از سوی وی به جشنواره ارائه شد.لذا جشنواره فیلم فجر بر اساس قرارداد منعقد شده با مجید برزگر و در مراسم رونمایی از پوستر جشنواره این سینماگر را به عنوان طراح پوستر معرفی کرده است.» حال بحثي كه مطرح ميشود اين است كه با توجه به وجود داشتن استوديوهاي گرافيكي در ايران كه صاحب تيم اجرا و طراحي هستند چرا بايد پوستر چنين جشنوارهاي به شخصي خاص واگذار شود كه سبب بروز چنين اختلافاتي شود؟سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری محمد حیدری برگزار میشود و به نظر ميرسد با توجه به شروع حواشي اين دوره كه از پوستر جشنواره شروع و فعلا به استعفاي شهاب حسيني از سمت مشاور جشنواره سي و چهارم كه دليل آن را انتقاد از موضعگیریِ دبیر جشنواره سیوچهارم فیلم فجر در قبال فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» اعلام كرده بود، امسال هم شاهد جشنواره پرحاشيهاي باشيم.
قدس/گفتوگو با هادی حجازیفر بازیگر نقش جاویدالاثر «احمد متوسلیان» / حاتمی کیا تحت تأثیر فیلم قرار گرفت
قدس/ هنر/ تکتم بهاردوست : هادی حجازی فر هر چند تا به حال چند تجربه تصویری داشته است ولی در واقع خودش را بیشتر کارگردان تئاتر میداند. «ملاقات بانوی سالخورده» آخرین نمایش او بوده است که در جشنواره سال گذشته تئاتر فجر مقام اول کارگردانی و طراحی صحنه را از آن خود کرد.
حضور او در فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» نه فقط به دلیل حضورش که به خاطر موضوع و ساختار فیلم برای خود او هم ویژه بوده است. اولین ساخته «محمدحسین مهدویان» با نگاهی به زندگی حاج احمد متوسلیان ساخته شده است. به این انگیزه باهادی حجازیفر بازیگر این نقش، گفتوگو کردهایم که میخوانید.
تا جایی که میدانم گروه تولید برای انتخاب بازیگران این فیلم فراخوان داده بودند. شما چطور برای نقش اصلی انتخاب شدید؟
همانطور که میدانید من بیشتر در حوزه تئاتر فعال هستم و راستش علاقهای به بازیگری ندارم و بیشتر روی کارگردانی تمرکز کردهام.
اما بازی در نقش احمد متوسلیان یکی از لذت بخشترین و سختترین چالشهای هنری من بوده است. من از سوی ابراهیم امینی و مهدی زمین پرداز که مسؤولیت انتخاب بازیگر این فیلم را برعهده داشتند دعوت به همکاری شدم. این دوستان پیشتراجراهایی از من دیده بودند.
علیرغم علاقهام به کار قبلی حسین مهدویان یعنی «روزهای زمستان» در ابتدا رغبتی برای بازی نداشتم، چون فکر میکردم شباهتی به احمد متوسلیان ندارم. خوشبختانه اصرار دوستان باعث شد تست گریم بدهم که مورد قبول کارگردان واقع شد و اینگونه همکاری شکل گرفت.
برای انتخاب این نقش نگران بودید. چه چیزی باعث این نگرانی شده بود؟
احمد متوسلیان چه در بین مردم عادی و چه رزمندگان چهره بسیار محبوبی است. زمانی هم که در کردستان فیلمبرداری میکردیم دیدم هنوز عکسهای قدیمیاش بر در و و دیوار بیشتر خانهها جلوهگری میکند. البته باید بگویم چیزی که من دیدم واقعاً فراتر از محبوبیت بود. او فرماندهای کاریزما بود و دیدن این محبوبیت برایم بسیار جلب توجه میکرد. پیشتر شنیده بودم او در منطقه پاوه و مریوان بسیار محبوب است ولی تا به این اندازه نمیدانستم. به هر روی، نقش سختی بود و اینکه نتوانم از پس نقش بر بیایم، نگران بودم. از طرفی هم فکر میکردم من خیلی به لحاظ چهره به احمد متوسلیان شبیه نیستم، هرچند به لحاظ قد و وزن شباهت داشتیم. مهدویان میخواست همه این محبوبیتها و جذابیتها، در بازی من باشد.
در این میان کارگروه گریم هم خیلی عالی بود و تقریباً همه متفقالقول هستند که خیلی به احمد متوسلیان شبیه شدهام و در واقع این نگرانی من به یک نقطه قوت در این کار تبدیل شده است.
لوکیشنهای فیلم در چه مناطقی بود؟
این فیلم خیلی مستندگونه است و اصلاً به صورت 16میلیمیتری و با نگاتیو فیلمبرداری شده است. لوکیشنها تقریباً همه واقعی هستند. مناطقی چون مریوان، دزفول، پادگان دوکوهه و... . از آنجا که فیلم نوعی بازسازی است، کارگردان تلاش میکرد حال و هوایش درست از کار در بیاید.
رای نزدیک شدن به نقش تحقیق هم داشتید یا مثلاً با خانواده ایشان هم دیدار کردید؟
من بیشتر از فیلمها، عکسها و مصاحبههایی که با ایشان وجود دارد و در اختیار من بود به این شخصیت نزدیک شدم به صورت رو در رو با خانواده متوسلیان دیدار نداشتم.
احمد متوسلیان چه ویژگی خاصی برای شما داشت؟
متوسلیان به جدیت در کارش و سختگیر بودن خیلی معروف بوده است. او به معنای واقعی یک جنگجو بوده و این مهمترین ویژگی اوست.
از سوی دیگر ویژگیهای انسانی این شخصیت بشدت پر رنگ بود. او آدمی بوده که احساساتی میشده، عصبانی میشده، شجاعت به خرج میداده و... در کل مجموعهای از خصوصیاتی انسانی که به اصطلاح پایش روی زمین بوده را در کنار هم داشته است و هدف کارگردان دقیقاً نشان دادن همین خصوصیات بود. در این کار قصدی برای نشان دادن یک چهره اسطورهای عجیب و غریب نیست و تلاش شده که واقعیت آنچه بوده نشان داده شود.
او در اوج جنگ به دشمن خودش که یک کوموله است کمک میکند. جایی از دست یکی از نیروهایش عصبی میشود و بعد هم در پی دلجویی از او برمیآید و من سعی کردم که در تمام لحظات بر روی همه اینها تمرکز کنم. او شبیه همه جوانانی بوده که اگر پایش بیفتد باز هم میتوانند ثابت کنند که میتوانند از کشور دفاع کنند.
پیش بینی شما از نمایش این فیلم در جشنواره چیست؟
خیلی از همکاران از جمله ابراهیم حاتمیکیا نسخه اولیه فیلم را دیدهاند که خیلی هم تحت تأثیر کار قرار گرفتند و بسیار هم تشویق کردند. میدانم که این فیلم مورد توجه منتقدان و سینماگران هم قرار میگیرد چون به عقیده من این فیلم در سینمای ما و بخصوص در سینمای دفاع مقدس از ساختار ویژهای برخوردار است.
مطمئنم تماشاگر در بسیاری لحظات مرز بین مستند و بازسازی را گم خواهد کرد. بازیگرها هم در کنار دیگر عوامل نمایشی کار تلاش کردهاند واقعیتر باشند و انصافاً بازی نکردن و نمایش مستندگونه، سختترین نوع بازیگری است.
قدس/انتقاد تند کارگردان«حکایت عاشقی» از مدیران سینمایی
ایکاش فیلمم را آتش میزدند
احمد رمضان زاده کارگردان فیلم سینمایی «حکایت عاشقی» که به تازگی روی پرده سینماها رفته است با گلایه از فصل اکران فیلمش تصریح کرد: ای کاش به جای اکران این فیلم در این فصل مرده و بی مخاطب، مدیران سینمایی، نفت روی فیلم من می ریختند و آن را آتش می زدند!؟
به گزارش قدس آنلاین کارگردان سریال تلویزیونی «آژانس دوستی» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس در رابطه با چرایی ساخت این فیلم گفت: من اهل کردستان هستم و از زمانی که خودم را شناختم با جنگ همراه بودم؛ لذا همواره مایل بودم در سینما فیلمی راجع به این مسأله بسازم و دغدغه ساخت اینگونه فیلمها به خصوص راجع به بمباران های شیمیایی هیچگاه مرا رها نمی کرد.
وی افزود: خوشحالم که اولین فیلم بلند سینمایی ام در رابطه با بمباران شیمیایی «حلبچه» و پناهندگان آن فاجعه است؛ معصومیت و بی گناهی این افراد تنها هدف من برای تولید این فیلم سینمایی بود و آنچه آرزو دارم این است که «حکایت عاشقی» بتواند فاجعه بمباران شیمیایی را برای تمامی مردم در اقصی نقاط جهان بازنمایی کند.
وی سپس با بیان اینکه عکاسان ایرانی برای ماندگاری فاجعه حلبچه و جهانی شدن این مصیبت تلخ در دنیا زحمت زیادی کشیده اند اظهار داشت: از ابتدای امر بدون اینکه «احمد ناطقی» عکاس حاضر در فاجعه حلبچه را بشناسم فیلمنامه «حکایت عاشقی» را به همین شکل نوشتم و زمانی که با بنیاد سینمایی فارابی برای تولید آن وارد مذاکره شدیم؛ مدیران این بنیاد آقای ناطقی را به من معرفی کردند و ایشان پس از خواندن فیلمنامه کمک های فکری زیادی به من دادند تا بتوانم به بهترین شکل ممکن این اثر سینمایی را به تصویر بکشم.
رمضان زاده ادامه داد: من طی ۴ سالی که برای نگارش فیلمنامه «حکایت عاشقی» تحقیق می کردم اسم احمد ناطقی را زیاد شنیده بودم و مستندات زیادی راجع به فاجعه حلبچه پیدا کرده بودم اما پس از اینکه آقای مهدی مسعودشاهی مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی مرا به نمایشگاه عکس آقای ناطقی بردند و پیشنهاد کردند که بهتر است داستان «حکایت عاشقی» بر اساس زندگی واقعی ایشان ساخته شود تغییراتی جزئی در فیلمنامه به وجود آوردم و از احمد ناطقی اطلاعات زیادی راجع به آن فاجعه گرفتم.
این فیلمساز تأکید کرد: از سوی دیگر من چه در زمان نگارش فیلمنامه و چه در زمان تولید به این فکر می کردم که «حکایت عاشقی» فیلمی بدون شعارهای گل درشت شود تا مخاطبان بتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند؛ متأسفانه طی تمامی سال های گذشته فیلم های حوزه دفاع مقدس سینمای کشور اغلب همراه با شعار بوده اند که به همین دلیل بسیاری از مردم دیگر رغبتی به تماشای این گونه فیلم ها از خود نشان نداده اند.
رمضان زاده سپس با بیان اینکه سیاست های غلط مدیران، سینمای دفاع مقدس را به قهقرا برده است تصریح کرد: متأسفانه شرایط امروز سینمای کشور ما به گونه ای است که مردم و حتی سینماداران از «دفاع مقدس» فاصله گرفته اند؛ ما برای اکران «حکایت عاشقی» به راحتی این موضوع مهم را لمس کردیم و حتی چند سینمادار به من گفتند که شما چرا در مورد دفاع مقدس فیلم ساخته اید و این نوع فیلم ها دیگر دوران خود را از دست داده و مردم از آن ها استقبال نمی کنند!
گفتنی است؛ داستان «حکایت عاشقی» برگرفته از داستان یک عکاس واقعی به نام احمد ناطقی است که به عنوان اولین نفر بعد از بمباران شیمیایی حلبچه به این منطقه وارد میشود و از آن عکاسی میکند. این فيلم قصه عشق عکاس به يکي از بازماندگان بمباران شيميايي حلبچه را روایت می کند. فیلم «حکایت عاشقی» جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه بخش پانوراما جشنواره فیلمخانه آسیا اسپانیا را دریافت کرده است و در سومین دوره هفته فیلمهای سینمایی خانه آسیا در شهر اسپانیا و سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم مونترال به نمایش درآمده است. بهرام رادان در نقش عکاس ایرانی و شيلان رحماني در نقش دختر کرد، بازیگران اصلی «حکایت عاشقی» هستند.
قدس/در گفتگو با صابر قدیمی مطرح شد
شعر معاصر رنگ و بوی مجازی گرفته است
شعر معاصر ما که در باور برخی از افراد عقبگرد داشته رنگ و بوی مجازی گرفته است.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، صابر قدیمی، شاعر در خصوص وضعیت شعر معاصر و میزان انزوای آن گفت: هر دورهای شعر معاصر خود را دارد و اصطلاح شعر معاصر پل ارتباطی دورههای ادبی است.
وی افزود: هم اکنون با وجود وضعیت دشوار بازار کتاب و کاهش استقبال مردم از محصولات فرهنگی مکتوب، کتابهای ادبی پرفروشترین کتابها هستند و آثار شاعران جوان مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند.
این شاعر اظهار داشت: شعر معاصر ما به دلیل فعالیت برخی از شاعران در فضای مجازی و انتشار آثار آنها در این فضا، رنگ و بوی مجازی گرفته است. البته این به آن معنا نبوده که شعر در وضعیت خوبی به سر میبرد؛ اما آنچنان نیست که بگوییم وضعیت ادبیات ما عقبگرد دارد.
قدیمی ادامه داد: امروزه به برخی از شاعران خوب ما به علت محددیتهای ارتباطی، بهای چندانی داده نمیشود.
وی تصریح کرد: نبود تبلیغات کافی و بیتمایلی به سرمایهگذاری در عرصههای فرهنگی، از دلایل دیگر انزوای برخی از شاعران خوب ما به حساب میآید.
این شاعر افزود: هم اکنون در کل سرانه مطالعه کاهش پیدا کرده و مهمترین دغدغه من نبود نهاد خاصی برای تفکیک کیفیت آثار و جداسازی کتابهای منتخب است.
قدیمی اظهار داشت: امروزه کتابهای ارزشمند معرفی نمیشوند و افرادی مانند من که در نقش یک مولف نیاز به مطالعه یکسری از کتابها داریم، گاهی نمیتوانیم آنها را پیدا کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به همکاریش در تولید آلبوم جدید معین سجادی اشاره کرد و گفت: من در آلبوم جدید این خواننده که با عنوان «تو آزادی» منتشر میشود، 5 ترانه دارم.
این شاعر ادامه داد: افرادی چون روزبه بمانی، بهروز صفاریان، سعید زمانی و پوریا حیدری هم در تولید آلبوم «تو آزادی» مشارکت داشتهاند.
قدس/حاشیههای ششمین روز جشنواره مردمی عمار
فریدون جیرانی به «عمار» میآید؟
ششمین روز جشنواره مردمی عمار نیز همچون روزهای گذشته با حاشیههایی همراه بود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، ششمین روز جشنواره مردمی عمار نیز همچون روزخای گذشته با حاشیههایی همراه بود.
جیرانی به جشنواره عمار بیا
کافی بود محمود گبرلو پایش را به جشنواره مردمی عمار بگذارد تا هووی او در برنامه «هفت» نیز بیاید. افخمی دیروز بخاطر برگزاری کارگاهش در جشنواره رویت شد، دقیقا متوجه نشدیم فیلمی را هم دید یا نه اما در زمان حضورش سری به غرفه کمپین «ننه عصمت» زد و تا حد امکان هم خبرنگاران و عکاسان را متوجه خود کرده بود. امیدواریم سهگانه مجریان «هفت» با حضور فریدون جیرانی در جشنواره عمار تکمیل شود.
کارگاه کارگردان «شاهزادهروم» در جشنواره عمار
هادی محمدیان که اثر او موفق ترین انیمیشن در اکران سالن های سینمایی است امروز با کارگاهی در زمینه آشنایی با انیمیشن در جشنواره عمار حضور خواهد داشت. محمدیان که سالهای گذشته با آثار خود در زمره رقابت کنندگان به شمار میآمد حالا بعنوان یک کارگردان موفق در جامعه سینمایی شناخته شده است.
33سال سکوت
مستند 33سال سکوت دیروز بدون سانسور در جشنواره عمار اکران شد، مستند روایت یک جانباز جنگ تحمیلی است که به آلمان پناهنده شده، او زندگی خود را روایت کرده و نحوه پناهنده شدنش را به آلمان روایت میکند. مستند اثر متفاوتی در جشنواره عمار محسوب میشد، البته مستند «پشت» صحنه هم تعجب حاضران در جشنواره را برانگیخته بود که چرایش بماند برای بعد.
سه، دو، یک، سینمامردم؟
شبکه افق هر شب حول و حوش ساعت 23 برنامه ای با این نام دارد که عوامل برنامه هر شب در جشنواره حاضرند و با آدمهای مختلف گفتگو میکنند، ماحصل کارشونو ندیدم ولی واقعا این اسم یعنی چی ؟
روایت مردی که دوستش داشتیم
آخرین مستند محمدحسن یادگاری اثری با نام «روایت مردی که دوستش داشتیم» با موضوع زندگی نادر ابراهیمی بود که دیشب در مدت 65دقیقه در جشنواره اکران شد، اثری که از جمشید گرگین تا حاتمیکیا در آن حضور یافته بودند تا در مورد شخصیت هنری و اخلاقی نادر ابراهیمی صحبت کنند. اثر اطلاعات خوبی از نادر به مخاطب میدهد اما می توانست کوتاهتر باشد و برخی فیلم های آرشیو با نریشن بهتری در محتوا و اجرا همراه شود.
همسر شهید نوروزی با مستند تحسین شده برادران به عمار آمد
یک حاشیه از روز گذشته مانده بود و آنهم حضور همسر شهید نوروزی به بهانه اکران مستند «برادران» در جشنواره عمار بود. این مستند روز 11دیماه نیز از شبکه سه پخش شده بود که تلفن های مردمی باعث شد یکبار دیگر در 12 دی نیز این مستند از همین شبکه پخش شود و جشنواره عمار فضای خوبی برای آنها که این مستند را در تلویزیون از دست داده بودند بود تا این اثر را ببینند. پس از اکران نیز همسر شهید نوروزی دادئما در حال پاسخگویی به اظهار علاقه مخاطبان به شهید نوروزی و خبرنگاران بود.
عکس یادگاری با دستکش «ننه عصمت»
یادم نیست کی پیشنهاد جایزه ویژه دستکش ننه عصمت رو داده به عمار اما بنظرم در عین سادگی خیلی پیشنهاد جالبی بوده، دیشب بچههای کوچکی که در جشنواره بودند میاومدن با قاب « دستکش ننه عصمت» عکس یادگاری میانداختن که باعث جلب توجه حاضران شده بود. راستی غرفه دریافت بافتههای مردم برای مدافعین حرم در سوریه تا روز چهارشنبه در سینما فلطسین دائر خواهد بود.
مردم سالاری/واکنش تهيهکننده «آه اي عبدالحليم»
نه اعتراضي دارم نه ميتوانم داشته باشم
تهيهکننده فيلم «آه اي عبدالحليم» نسبت به عدم انتخاب فيلمش در جشنواره فيلم فجر نکاتي را مطرح کرد. طهورا ابوالقاسمي در متني که در اختيار ايسنا قرار داده است: «حدودا هفت ماهي هست که از شروع کار ميگذره، در فيلم ما بازي به جريان ميافته که همه خود خواسته وارد آن ميشوند و ميپذيرند که ممکن است زير حکمي قرار بگيرند. ديالوگي در فيلم داريم که: محکوم که شدي، مرد باش. بپذير. هر چي غير از مرگ. و حالا بعد از هفت ماه تلاش و کوشش قرعه به نام ما افتاد و محکوم شديم . چه با تقصير چه بيتقصير.
نه اعتراضي دارم نه مي توانم داشته باشم.
بعد از بيست و اندي سال فعاليت در سينما، به خود اين اجازه را دادم که فيلمي تهيه کنم، سعي کردم از تمام تجربيات اين سالها استفاده کنم و با مشاورههاي زياد و تاييد وزارت ارشاد شروع به کار کردم،کنار بازيگران خوب و حرفهاي و عوامل به نام سينما جهت يک اجراي درست و صحيح قرار گرفتم که هر کدام داراي تجربيات بسيار غني هستند ولي مثل اينکه کافي نبود ؛ صلاحديدها را در نظر نگرفته بودم.
به هر حال اميدوارم بودم تلاش تمام عزيزاني که در اين فيلم فعاليت داشتند،ديده شود و مورد قضاوت تماشاچيان قراربگيرد ولي متاسفانه پيش پيش قضاوت و داوري شديم. از همه آنها تشکر و قدرداني دارم، نميدانم بايد معذرت خواهي کنم يا نه .چون يک فيلم مال کارگردان يا تهيه کننده نيست، مال همه عوامل آن است.
بايد آنها هم بپذيرند که اين دفعه قرعه به نام خودمان افتاد. محکوميم.
يک فيلم خوب استانداردهايي دارد، فيلمبرداري، صدابرداري، صداگذاري، گريم، مونتاژ... که ميتوان کاملا تخصصي و تکنيکي به آن پرداخت و دفاع کرد، ميماند کارگرداني که درسته آن هم در پايه و اصل از اصول و قوانيني پيروي ميکند ولي يک سليقهاي و ديدگاهي را به دنبال دارد که کارگردانها را از هم متمايز مي کند .حال ميتوان اين سليقه باب ميل بعضيها باشد يا نباشد . يکي از دوستان که در جشنواره فجر جايزههاي زيادي گرفته است و يکي از برجستهترين عوامل سينما ميباشد به من مي گفت: وقتي ديدم اين فيلم انتخاب نشده آنقدر به فکر فرو رفتم که يعني آنقدر ديدگاه من غلط است و من سينما را نميشناسم و بعد از اين همه سال کار خوب را از بد تشخيص نميدهم؟ گفتم : خصوصيت جشنواره ما اين است که چه در انتخاب و چه در داوري هميشه همه را شگفت زده ميکند، به فکر فرو ميروي و مدتها با خود در چالشي. اين که خيلي خوبه. ولي دو سوال هميشه برام بوده، يکي اينکه چرا آن زمان که محصولات در عرض يک سال بيست تا بوده ما در جشنواره بيستودو تا فيلم داشتيم حالا هم که به اين تعداد محصولات داريم باز هم بيستودو فيلم بايد منتخب بشن؟ سوال دومم اينه که جايزه منتخب مردمي يعني چي؟ اينجا هم که ما داريم ديکته ميکنيم فقط ميتوانيد از بين فيلمهايي که باب ميل ما بوده بايد يکي را انتخاب کنيد. مثلا فيلم «نهنگ عنبر» که رکورد دار گيشه بوده، (رکورد دار يعني مردم به تماشايش رفتن و انتخابش کردن). حال اگر اين فيلم در جشنواره قبل به نمايش در ميآمد حداقل منتخب مردمي نميشد؟ قبلاها اگر تو در کاري تمام تلاشت را ميکردي و موفق نميشدي ميگفتن ؟ عيب نداره قسمت نبوده، تقدير اين بوده. حالا ميشنويم: صلاح نبوده . يا صلاح بوده . قسمت ما هم اين بوده که صلاح براي ما نباشه. به هر حال تدبيرشان تقدير ماست».
احسان عبديپور کارگردان سينما نخستين تجربه فيلمسازي خود را با فيلم «تنهاي تنهاي تنها» آغاز کرد و پس از آن فيلم «پاپ» را کارگرداني کرد.
آه اي عبدالحليم» سومين تجربه کارگرداني عبديپور است.
وطن امروز/نقدی به نمایش «ترور» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی
انعکاس معکوس
ابن ملجم
مرادی، پس از پذیرفتن ماموریت قتل امام علی(ع)، سفری را آغاز میکند که در طول آن
به شناخت تازهای دست مییابد. این هسته اولیه نمایش «ترور» به کارگردانی حمیدرضا
نعیمی است که در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه میرود. نمایش «ترور» پیوندی با
موضوع تروریست مییابد و شخصی که به قضاوت و انتخابش برای کشتن شک ندارد. اما
مادرش اعتقاد دارد او 35 سال پیش مرده است، فقط میباید دفن میشد تا از شر ارواح
شریر در امان میماند. این نگاه تخیلی در اثر به همراه متن مفهومی و معناگرایانه
آن موجب به صحنه درآمدن نمایشی متفاوت در صحنه تئاتر کشور شده است. به گزارش
تسنیم، حمیدرضا نعیمی را باید یکی از آن افرادی دانست که در تئاتر ایران هدفش مولف
بودن است و مولف بودن در نوشتههایش بیش از اجراهایش مشهود است. از وجود المانهای
مشترک و شیوه روایت تا نوع خاص شخصیتپردازی و دیالوگنویسی، همگی مجالهایی هستند
برای مولف بودنش. گرایش به تراژدی یونانی و بهرهگیری از ساختارهای کلاسیک همانند
وجود گروه همسرایان، حرکت دیگری است که نعیمی را میتواند در جایگاه یک مولف قرار
دهد.
این متن قرار نیست مولف بودن یا نبودن حمیدرضا نعیمی را اثبات کند؛ بلکه قصد
این است در نمایش اخیرش، «ترور» کاوشی کند تا جنس المانهای مولفساز نمایش را
دریابد. برای همین باید سراغ نکاتی از نمایش رفت که برای برخی مخاطبان قابل درک
نیست یا آنکه میتوان چنین رویکردی را از نعیمی – براساس آنچه تاکنون روی صحنه
برده است – توقع داشت. یکی از این موارد پوشش بازیگران است که هیچ برابر نهادی بر
واقعیت دوران امیرالمومنین (ع) نیست. ولی برای شروع بحث، بهتر است از موارد
پیرامتنی شروع کرد و عنوان نمایش میتواند بهترین شروع باشد. سوال اول یک مخاطب
این است که چرا نام نمایش «ترور» است. داستان «ترور» نگاهی به شخصیت ابنملجم از
آغاز تصمیم به شهادت حضرت تا لحظه اقدام است. «ترور» قرار است روایتگر ایامی کوتاه
باشد از سیر تکوینی شخصیت ابنملجم. اما برای مخاطب این سوال مطرح میشود که این
ابنملجم کیست که «ترور» را کامل نمیکند. این ابنملجم میتواند خوانش نعیمی از
یک شخصیت تاریخی باشد که او را از زمان تصمیمش نمایش میدهد و در این 2 ساعت
نمایش، گذشته و حال و آیندهاش را به منصه ظهور میگذارد. اما چنین تصویری یک خدشه
دارد و آن هم گریز ابنملجم از انجام «ترور» است. پس باید دنبال یک گمانه دیگر بود
و به زعم نگارنده ابنملجم کسی نیست جز خود نعیمی. برای نویسنده / کارگردانی که
هدفش مولفبودن است، بهترین کار آن است که شخصیتش را بر پایه خود بنا کند و این
ابنملجم همانند سقراط و فاوست و کاستلیون، خود شخص نعیمی است. از همین رو است که
در پایان او شمشیر بر زمین میگذارد و شک به جانش میافتد. در واقع نعیمی خود را
در قالب ابنملجم فرض میکند و از خود میپرسد اگر جای او بود میتوانست دست به
«ترور» زند. جواب هم مشخص است: خیر. نعیمی شخصیتش یا شاید خودش را در یک موقعیت
اگزیستانسیالیستی قرار میدهد میان اینکه انجام دهد یا ندهد، این «ترور» را. اگر سراغ مخاطب برویم و نظر او را جویا شویم به
نظر میرسد کمتر کسی چنین خوانشی را درک کند. همه مبهوت میمانند که چرا ابنملجم
چنین کرد؟ اصلاً این همه شخصیت چه تاثیری در کار او داشتند؟ او خود تصمیم به
«ترور» گرفت و خود دست از «ترور» برداشت. شاید یکی از دلایل این اختلال در دریافت
شناخت ناکافی مخاطب ایرانی از تراژدی است. تراژدی یک ساختار مشخص دارد و نعیمی سعی
میکند به هر نحوی آن را رعایت کند. وجود چند صحنه طنز در دل نمایشی تراژیک تبعیت
از دستورالعمل سنتی آن در مرز میان واقعیت و خیال است. جایی بازمانده خوارجاند و
جایی نفوس اماره. مهم این است که آنان همگی با هم یک شخصیت را میسازند و آن هم
همسرایان است. مخاطب با چند بخش طنز بخوبی عجین میشود. میخندد و حتی قهقهه میزند.
درباره تنش میان قطام و ابنملجم نیز او ساکت است؛ چرا که برایش یادآور نوعی چشمچرانی
ژیژکی است. ولی اینها تنها بخش کوچکی از تراژدی «ترور» است. مهمترین مساله تصمیم
ابنملجم است که ناتمام میماند و سوال نهایی این است که چرا او شمشیر بر زمین میگذارد.
به روایت بازگردیم. روایت نعیمی از داستان شهادت حضرت علی (ع) محتاج یک فرم روایی
و ابزار روایت است. فرم روایی علیالظاهر کلاسیک است ولی اینگونه نیست.
نمایش مملو است از فاصلهگذاریهای برشتی. همانند زمانی که نور سالن میآید و شخصیتها برایمان خطابه میخوانند یا حتی انتخاب مکان و پوشش بازیگران که به هیچ وجه انطباقی با واقعیت ندارد. اما ابزار روایت در کار نعیمی بیشتر مشهود است و ابزار روایت او شخصیتها هستند. شاید خطای تراژیک نعیمی در همین نقطه باشد. شخصیتها مدام همان تصویری را برایمان خلق میکنند که خودمان میدانیم و در عوض آنان تصوری از چرایی مقابله با علی در مقام خلیفه ارائه نمیکنند. ضربه کاری به اثر از همان نقطهای شروع میشود که ابنملجم با صراحت و جدیت «ترور» را میپذیرد و در اولین دقایق حضورش در کوفه به شک و تردید دچار میشود. این در حالی است که ابزار شکورزی برایش مهیا نیست. او هیچ دلیلی برای شک کردن ندارد؛ همان طور که هیچ دلیلی برای یقین ندارد. ابنملجم دیگر آن سقراط و فاوست و کاستلیون متفکر نیست. به زور لباس تفکر بر او پوشانده شده است. او بیشتر متوهم است و ادیپوار روی صحنه است. او بیهدف است و این بیهدفی شروعش نقطه مشخصی ندارد. ابنملجم نعیمی ابتر است و شاید به همین سبب است که او شمشیرش را نه غلاف که روی زمین میاندازد و میرود. ایده اولیه نعیمی قابل تامل است ولی «ترور» او نافرجام است. اثر او ناقص است و نقاط عطف تراژدیاش نامشخص. نعیمی نتوانسته از پس نمایش خود برآید. در ابتدا گفته شد آثار مهم نعیمی اقتباس از متون دیگر است و این نمایش مهمترین اثر غیراقتباسی او است. در این حالت باید گفت توانایی نعیمی بیشتر در اقتباس است تا داستانگویی اورجینال. او متخصص فضای بینامتنی است و شیوه کارگردانی «ترور» نیز حکایت از آن دارد. در ابتدای امسال نمایش دیگری به قلم نعیمی با عنوان «خانه کاغذی» اجرا شد که در مقایسه با آثار اقتباسی نعیمی، اثری به مراتب ضعیف به حساب میآمد. شاید مولفبودن نعیمی با توجه به تواناییهایش در اقتباس نهفته باشد؛ کمااینکه ابنملجمش بهگونهای اقتباس از ابوالفتح صحاف هزاردستان است، سریالی که نامش را ابنملجم به زبان میآورد.
وطن امروز/نظری به انتخاب آثار جشنوارهای که عنوان فجر دارد
گزار به قانون یا گریز از حقیقت؟!
مرتضی اسماعیلدوست: روز دوشنبه از سوی هیات انتخاب پنهان شده جشنواره سیوچهارم فیلم فجر، اسامی 22 اثر راهیافته به بخش اصلی جشنواره موسوم به «سودای سیمرغ» اعلام شد و آثاری از کلاه شعبده بازی انتخابگران بیرون آمدند که باید چکیدهای از ثمره یک سال آینده سینمای ایران باشند. جدا از شرایط ساخت و کیفیت آثار یادشده که زمان وارسی آن در چیزی نزدیک به یک ماه آینده انجام میشود، نحوه گزینشگری و گزینشگران جشنواره بسان بسیاری از فستیوالهای دیگر داخلی مساله مفقودماندهای است که همچنان لاینحل باقی مانده است. حال آثار این دوره از جشنواره انتخاب شده و تا به حال نقد و نظر چندانی از سوی رسانهها صورت نیافته و هیات انتخابی که به دستور دبیر جشنواره نقاب از صورت برکنده و بعد از مدتها گمانهزنی، عنوان و نامی برای مخاطبان یافتند، ضمن اعلام اسامی فیلمهای مورد تایید خود دست به نگارش بیانیهای جهت قدردانی از بانیان جشنواره مبنی بر عدم اعلام اسامی هیات انتخاب زدند و این تشکر از سوی آنها به دلیل ایجاد شدن فضایی آرام در جلسات بازبینی و انتخاب بوده و همراه با اظهار امیدواری از این شده که رویه یادشده در سالهای آتی نیز معمول شود! در این یادداشت به دنبال تایید یا عدم تایید چنین رویهای در جشنوارهای ملی نخواهم بود و بیشتر متمرکز به ماحصل جلسات رخداده از سوی هیات انتخابی میشوم که اتفاقا این بار فضایی آرام را تجربه کرد! اما این آرامگونگی نتوانست رویه مرسوم سالها برپایی بیپایه جشنواره را خنثی کند و باز هم شاهد خروج از قانون در متن رویدادی شدیم که میخواست در پیدایش خود عنوان و اعتبار اسلامی و ایرانی را توامان داشته باشد و بدین منوال نام زیبای «فجر» بر پیشانیاش نشست.
جشنواره فیلم فجر نه به سودای سیمرغهایی که بر شانههای اهالی سینما خواهد نشست بلکه به اعتبار ارزشهای نهفته در اخلاقی مبتنی بر ارزشهای انقلاب قابل پذیرش از سوی متعهدان راستین جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. پرواضح است که رکن اصلی اسلام بر مبنای صداقت در کردار و حقیقت در بیان پایهگذاری شده است و در این مرتبه انسانی باید مدیران و دستاندرکاران هر رویدادی مبتنی بر نام و عنوان اسلامیت، چنین رویهای را در سرمشق نگاهشان قرار دهند. این در حالی است که سالهاست جشنواره فیلم فجر از مرحله فراخوان تا روز پرواز سیمرغها در فضایی غبارآلود از بیان حقایق به سر میبرد و این بار هم با همه شعارها و ادعاهای متولیان جدید این رویداد هنری باز هم نشانههایی روشن از عدم پایبندی به صراحت در گفتار رونمایی شده است. این رونمایی نه در قالب پوستر طراحی شده در جشنواره، بلکه در شمایل پنهان ماندهای از پایبندی به قانون قابل ردیابی است. برای نمونهای از غریبگی ادعای مسؤولان جشنواره در حراست از آثار و بیان حقیقت میتوان به انتخاب فیلمی اشاره کرد که فیلمسازش در خانه سینما کرسی ریاست دارد و با اهالی سازمان سینمایی رفاقت. فیلم «دختر» ساخته رضا میرکریمی در حالی میان آثار جشنواره سیوچهارم به چشم میخورد که طبق بررسیهای انجام شده همین دیروز در لوکیشن فرودگاه مهرآباد تهران بساط فیلمبرداری را پهن کرده است! و این مساله رسواکننده احوال جشنوارهای است که ادعای سلامت در گفتار دارد و این بار در سیوچهارمین قرارِ در پیش، این شعار با صدایی بلندتر به گوش میرسد! از این رو پرسشی دردآلود از مسؤولان جشنواره و اعضای هیات انتخاب که برخی همچنان تفکر رسایی در سینما ندارند(!) به روشنی برمیخیزد که چگونه میتوان به انتخاب فیلمی دست زد که هنوز در پیچ و خم تولید قرار دارد و شاکله اثر نقش واقعی خود را نیافته است؟ این آغاز رخدادهای بسیاری است که با اعلام هیات انتخاب و آثار منتخب به جریان افتاد و میتوان منتظر احتمالات غیرشفاف دیگری در این چرخه هزار سودا بود که با معرفی داوران جشنواره در بخشهای مختلف تا انتخاب آثار ادامه خواهد یافت!
وطن امروز/حسن عباسی در سلسله نشستهای هنر- واقعیت جشنواره «عمار»:
اتفاقی عجیب در نسل جدید هنرمندان انقلابی خواهد افتاد
حسن عباسی
در چهارمین جلسه از سلسله نشستهای هنر- واقعیت جشنواره مردمی فیلم عمار، 3 کلیدواژه
فتنه، عمار و هنر را اضلاع تشکیلدهنده جشنواره مردمی فیلم عمار برشمرد.
به گزارش «وطن امروز»، حسن عباسی، رئیس مرکز بررسیهای دکترینال، علم مدیریت در بحران را علمی قرآنی دانست و تصریح کرد: مؤمن کسی است که از شرایط فتنه برای ارتقای وجودی خویش استفاده میکند و در مسیر تعالی اوج میگیرد. عباسی با بیان اینکه در دوران فتنه حق شبیه باطل و باطل شبیه حق میشود، گفت: در زمان فتنه انسانها غربال و بصیران و آگاهان مشخص میشوند. رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با بیان اینکه متأسفانه در مساله علوم انسانی در دانشگاهها اساس بر تثلیث بنا شده نه توحید، اظهار داشت: هنر ابزوردی و خنثی در عمار بیمعناست. حسن عباسی با اعلام اینکه عمار دغدغهاش حقیقت و مردم است و از راه مردم بهدنبال دیده شدن است، گفت: متأسفانه چندین سال است اساتید هنر، هنرمندان و منتقدان در این کشور مدام میگویند هنر تنها سرگرمی است در حالی که در متون دینی پرداختن به امری تنها بهدلیل سرگرمی از کارهای شیطان است. وی همچنین با اعلام اینکه جایگاه هنر و هنرمند در اسلام بسیار والاست، اظهار داشت: سینماگری که بتواند قصههایی در مسیر آرامش روح انسان از منظر قرآن بگوید بسیار کم است، چرا که هنرمند آنچه را انسان عادی نمیبیند مشاهده میکند. رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با اشاره به رویش فیلمساز دینی و انقلابی در عمار خاطرنشان کرد: بهجرأت میگویم در 10 سال آینده اتفاقی عجیب در نسل جدید هنرمندان انقلابی خواهد افتاد. عباسی با تقسیمبندی فتنه به 3 محور اصغر، اوسط و اکبر خاطرنشان کرد: فتنه اصغر مربوط به غرب و آمریکا و سازمانهای حقوق بشری است که خود فجیعترین وقایع عالم را انجام میدهند و سپس دیگران را محاکمه میکنند و بر سر میز مؤاخذه مینشانند. وی با بیان اینکه عدهای گمان کردند با شهید کردن شیخ نمر و زندانی کردن شیخ زکزاکی میتوانند شعله بیداری مردم را خاموش کنند، اظهار داشت: اعدام شیخ نمر زمینه رسوایی باطلی به نام آلسعود را فراهم خواهد کرد و کسانی که فکر میکنند با شهید کردن شیخ نمر سد آزادیخواهی شیعیان عربستان میشوند نگاهی به تاریخ کربلا بیندازند. وی با اعلام اینکه دشمن در فتنه اکبر بهدنبال این است به هر طریقی که شده، نظام اسلامی ایران را بهعنوان امالقرای جهان ساقط کند، اظهار داشت: در فتنه اکبر میخواهند پوسته جمهوری اسلامی حفظ شود اما در درون مغز آن را لیبرالیست قرار دهند و از این طریق آن را به نابودی بکشانند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com