دردسری که سوشا مکانی برای خودش درست کرد، جدیتر از آن است که اهالی فوتبال تصورش را میکردند.
به گزارش بولتن نیوز؛سوشا مکانی که میگفتند جدا از ماجرای لو رفتن عکسهایش، شاکی خصوصی دارد و به همین دلیل بازداشت شده، با وجود اعلام رضایت شاکی شخصی، روانه زندان شد تا مشخص شود او باید حبس عکسهایش را بکشد.
ماجراي منشوري سوشا كه ترجيح ميدهيم تا زمان اعلام رسمي مقام محترم قضايي، از هرگونه اظهار نظر دربارهاش خودداري كنيم، تا به حال براي برخي ستارههاي فوتبال اين مرز و بوم پيش آمده است. نمونه عينياش مجاهد خذيراوي است كه در جواني «منشوري» شد و خيليها او را قرباني تخلفات گسترده برخي فوتباليستها دانستند و مدعي شدند مجاهد محروم و محكوم شد تا بقيه ماستها را كيسه كنند. به بهانه بازداشت سوشا مكاني، مروري داريم بر سرنوشت و سرگذشت برخي چهرههاي سرشناس فوتبال كه از پشت ميلههاي زنان سر درآوردند. البته از برخي پروندهها نظير اعدام فوتباليستي كه با يك گروهك ضدانقلاب ارتباط داشت يا مواردي كه مشمول خط قرمز ميشد، دور تند عبور كرديم. در اين گزارش، برخي نامها به اختصار آمده، به برخي نامها به دليل اعلام رسمي حبس، جرم و محكوميت آنها اشاره شده و از ذكر برخي نامها هم به دليل جلوگيري از شائبه بازي با آبرو و حيثيت افراد خودداري كردهايم.
دستگيرشدگان پارتي
خربزه خوردن و لرز كردن!
طويلترين صف بازداشتيهاي فوتبال از همين پارتي ميآيد... پارتيهايي كه مسئولان بارها دربارهاش هشدار دادهاند، همچنان قرباني ميگيرد. از مدافع سرخابي كه در پارتي بازداشت شد تا يك ستاره خوشتيپ سرخابي كه به قول يكي از مسئولان فدراسيون فوتبال انگار با خودش عهد كرده بود در تمام پارتيهاي تهران شركت كند و بازداشت شود، دروازهبان اسبق پرسپوليس، لژيونر پرسپوليسي كه فيلم دستگيري او در ويلاي شمال كشور هنوز هم در گوشي تلفنهاي همراه دست به دست ميچرخد، يك خوشتيپ ديگر از پرسپوليس، بازيكن فعلي استقلال، كاپيتان سابق تيم ملي، مدافع پرحاشيه پرسپوليس در سالهاي نه چندان دور كه سلطان حاشيه بود، دروازهبان سوم استقلال كه 15 سال پيش در باغ خود تولد گرفت و گير افتاد، بازيكنان فولاد كه متهم به شركت در پارتي شدند و بعدها معلوم شد فقط تولد گرفته بودند و... و... و... همه قربانيان شركت در پارتيهاي شبانه هستند. حتي آن پيشكسوت خوشنام كه رفته بود فوتباليست بدنام را از منجلاب نجات بدهد و تازه فهميد منجلاب عجب جاذبههايي دارد و خودش هم در پارتي ماند و دستگير شد، همه چوپ شركت در پارتي را خوردند اما قرباني بزرگ اتفاقات اينچنيني مجاهد خذيراوي بختبرگشته است كه به دليل يك اشتباه (اشتباهي كه نظيرش را ديگران هم مرتكب ميشدند) فوتبالش نابود شد.
دستگيرشدگان خانه تيمي و پاي بساط
فوتباليست جام جهاني رفته كه در جام جهاني 1978 عضو تيم ملي ايران بود، دهه 70 براي مربيگري به شهري شمالي رفت. شب دربي معروف اين شهر، گروهي از هواداران تيم رقيب او را به پاي بساط كشيدند و خانه تيمي و پاتوق را به مأموران لو دادند... سرمربي شب دربي را در كلانتري خوابيد و صبح با وساطت چهرههاي سرشناس تيم خودش آزاد شد و روز بعد 70 درصد ورزشگاه كه طرفدار تيم رقيب بودند، عليه او شعار ميدادند و دستگيري شب قبل را به رخ او ميكشيدند! البته دهه 80 هم سرمربي تيم معروف تهراني حوالي ميدان هفتم تير، در خانه تيمي كه به لانه فساد معروف بود، به دام مأموران نيروي انتظامي افتاد. انگار سرمربي مورد نظر كه آن دوران تازهكار بود و حالا مدعي است، با دو، سه رفيق فابريك خود خانه مجردي داشت و در اين مكان كه باعث دستگيري و بازداشت موقت او شد، تفريحات ناسالم ميكرد!
بازداشتهاي بيسروصدا
اگر تصور كردهايد تمام بازداشتهاي اين فوتبال به خاطر تخلف منشوري بوده، اشتباه است. گاهي اوقات، اتفاقاتي خارج از اين دايره پيش ميآيد؛ مثل روزي كه مأموران امنيتي براي بررسي برخي ابهامات رئيس فدراسيون فوتبال را فراخواندند و بعدها اعلام شد مهدي تاج و عزيزمحمدي براي آزادي او سند گذاشتند. البته نزديكان علي كفاشيان هنوز هم مدعي هستند او به عنوان مطلع احضار شده بود. درباره علي پروين هم اين شايعه وجود دارد كه او يك بار اوايل دهه 70 وقتي از يك سفر خارجي همراه تيم ملي برگشت، براي ارائه پارهاي توضيحات احضار شد. معمولاً در اين موارد، به خاطر حساسيت موضوع، رسانهها به ماجرا ورود نميكنند و به همين دليل نميتوان قاطعانه گفت آنهايي كه بيسروصدا احضار ميشوند و بعضاً كارشان به بازداشت موقت ميكشد، مطلع هستند يا متهم؟!
قاچاق كالا!
شايعهاي كه نه تأييد نشد نه تكذيب
اواسط دهه 70 شايعه شده بود نامدارترين و محبوبترين ستاره آن زمان فوتبال ايران به اتفاق دروازهبان ذخيره و سرمايهدار يك تيم پرطرفدار، كالاي قاچاق وارد كشور ميكنند. شايعه شده بود او در يكي از سفرهاي ملي، هزاران گوشي موبايل در ساك تمامي بازيكنان تيم ملي جاسازي كرده و در ادامه انبار كالاهاي قاچاق او لو رفته است. اين شايعه هرگز از كانالهاي رسمي تأييد نشد اما هنوز هم خيليها اين شايعه را به عنوان يك خبر باور دارند.
متهم به قتل تبرئه شدند
جدا از ناصر محمدخاني كه به واسطه قتل همسرش لاله سحرخيزان پايش به دادگاه و پاسگاه و كلانتري و زندان كشيده شد و قبل از اعدام شهلا جاهد و بسته شدن پرونده، دو، سه همبازي او هم براي تحقيقات بيشتر احضار شدند، چند مورد هم بازداشتي متهم به قتل داشتيم. «عين.چ» و «لام. نون» كساني بودن كه پايشان به پرونده قتل يا خودكشي اعضاي خانواده يا دوستان خود باز شد. آنها البته كه بعدها تبرئه شدند.
حمل اسلحه خلاف سنگين
چرا تعجب كرديد؟! به فوتباليست نميخورد، اسلحه حمل كند؟! بله، حق با شماست اما كاپيتان اسبق پرسپوليس، يكي، دو سال بعد از پايان دوران فوتبالش به جرم حمل اسحله دستگير و زنداني شد. اين فوتباليست سابق كه حالا بدنش بيلبورد خالكوبي است و چند جاي چاقو هم دارد، الان ساقي شده و در يكي از محلههاي تهران با شلوار 6 جيب تردد ميكند. درباره او شايعه شده يك بار هم به جرم شليك بازداشت شد.
بدهكاران و ورشكستگان فراريام، فراري!
فوتبال ايران سر مسائل مالي هم چهرههاي فوتبالي خود را پشت ميلههاي زندان ديده است. فوتباليستهايي كه چكشان برگشت خورد يا با شكايت طلبكار يا حقه شريك و يا... به زندان افتادهاند... همين حالا يك مليپوش سابق فوتبال به دليل مشكلات مالي فراري است.
دعوا، درگيري و تصادف
حبس خواسته و ناخواسته
حماسهساز، حادثهساز شد را كه يادتان هست؟! خداداد در ورزشگاه با يك نفر درگيري فيزيكي پيدا كرد و طرف جفت پايش را در يك كفش كرده بود كه از خداداد شكايت كند. زماني كه خداداد در پاس بازي ميكرد هم يك بار شايعه شد او به خاطر درگيري، چند ساعت بازداشت بود اما جدا از خداداد، چند مورد بازداشت موقت ستارههاي سرشناس فوتبال به خاطر درگيري خياباني را به ياد ميآوريم. مثل مليپوشي كه از لكسوس پياده شد يك موتورسوار را زير مشت و لگد گرفت يا يك جوان مليپوش ديگر كه دنبال خانم جواني كه راننده اتومبيل گرانقيمت بود، افتاد و آن خانم او را به يك جاي خلوت كشاند و اعضاي خانوادهاش روي سر آن بازيكن ريختند و او را كتك زدند. فوتباليستي هم داشتيم به نام زهري كه با اتومبيل تصادف كرد و به دليل سانحه رانندگي مدتي پشت ميلههاي زندان بود.
نمونههاي خارجي
حبست رو بكشم ستاره!
شايد بسياري از اين موارد را تا به حال نشنيده باشيد چرا كه تا همين چند سال پيش در خصوص بازداشت چهرههاي سرشناس فوتبال اصلاً اطلاعرساني نميشد اما درباره نمونههاي خارجي خيلي شفاف ميتوان اطلاعرساني كرد. به طور مثال، رنه هيگوئيتا، همان دروازهباني كه لگد عقربش معروف بود. او به جرم آدمربايي و ربودن دختر 11 ساله، 7 ماه حبس كشيد. نفر بعدي جويي بارتون است كه يك نزاع خياباني راه انداخت و 10 ماه زنداني شد... جورج بست هم كه جانش را پاي نوشيدني الكلي گذاشت، يك بار به جرم رانندگي در مستي و گلاويز شدن با مأموران 8 هفته زنداني شد. بابي مور متهم شده بود به سرقت گردنبند و 4 روز حبس كشيد... توني آدامز را به جرم رانندگي با سرعتي 27 برابر سرعت مجاز به 4 ماه حبس محكوم كردند... دانكن فرگوسن سارق منزل خودش را چنان كتك زد كه 3 ماه زنداني شد... يان رايت هم به دليل عدم پرداخت ماليات 14 روز پشت ميلههاي زندان افتاد. در نهايت هم ميرسيم به مارادونا، ستارهاي كه به جرم حمل كوكائين از فوتبال محروم شد... مارادونا به يك خبرنگار شليك كرد و دو ماه حبس كشيد. البته به اين ليست كريم «بنزما» را اضافه كنيد كه به جرم اخاذي، احتمالاً 5 سال زنداني ميشود. «بنز شما» هم از اين خلافها ميكند؟!
منكراتيها
منشوريهاي سابق
«ميم. جيم»، «ب. دال»، «ميم. ك» و «ح. ر» معروفترين كساني بودند كه در اين فوتبال منكراتي شدند. اين 4 نفر را به اتهام تخلف منكراتي بازداشت كردند و هركدامشان مدتي از فوتبال محروم بودند. از اين جمع 4 نفره يك نفر خلافكار شد، يك نفر كه معروفتر و مشهورتر از همه بود، به دام مواد مخدر افتاد ولي دو نفر ديگر خودشان را از دام نجات دادند و هنوز هم در فوتبال خوشنام هستند...
«ش. ب» هم در مقطعي از دوران اوج خود، گرفتار مشكل مشابهی شد... اين فوتباليست سرشناس حتي در ورزشگاهها هم برايش شعار منكراتي ساختند اما با گذشت زمان، موضوع او به فراموشي سپرده شد. بعدها در فوتبال به آنهايي كه گرفتار مشكل منكراتي شدند، لقب منشوري دادند.
بازداشتيهاي شكايت شاكي خصوصي
با دستبند بردند!
شاكي خصوصي هم بارها ستارههاي فوتبال را به دردسر انداخته است. يك روز شاكي خصوصي همراه مأموران و با حكم جلب ستاره استقلال در جريان بازي جام حذفي كه قبل از ظهر در ورزشگاه شهيد شيرودي برگزار ميشد، به امجديه سابق رفت و مأموران ميخواستند بين دو نيمه ستاره جوان استقلال را دستبند بزنند و ببرند كه با دخالت سرپرست وقت تيم، ستاره جوان و خوشچهره از آبروريزي بزرگ نجات پيدا كرد اما درس عبرت نگرفت. شاكيان خصوصي معمولاً به ستارههاي فوتبال اتهام تجاوز ميزدند. اين اتهام سال 75 در مشهد به فوتباليستي آذري زده شد كه براي گرفتن رضايت 150 هزار تومان به شاكياش داد. نظير همين انگ در اصفهان به فوتباليست غيربومي ديگري خورد كه چند شب زندان خوابيد تا رضايت بگيرد. يكي از چهرههاي جوان دهه 70 كه بعدها لژيونر هم شد، در دوره اوج با شكايت شاكي خصوصي، به دردسر افتاد. او را با دستبند از مقابل دفتر باشگاه محبوب پايتخت به كلانتري بردند و انگار چند شبي هم در زندان خوابيد! سه خارجي شاغل در فوتبال ايران هم شاكي خصوصي داشتند و يكي از آنها ناچار به فرار از شهرستاني بزرگ شد... «ج. ك»، «دال. الف» و «سين. جيم» كه اين آخري را همراه 3 نفر گرفتند، فوتبال ما را به گند كشيده بودند.
زندانيان شكايت فوتبالي
كي ميگه زندون بده!
فلسفه فوتبال اين است كه مثل هر ورزش ديگري دلها را به هم نزديك كند و باعث دوستي شود اما در ايران دعواهاي فوتبالي گاهي اوقات فوتباليها را به پشت ميلههاي زندان ميفرستد. معروفترين چهرهاي كه به خاطر يك دعواي فوتبالي سر از زندان درآورد، محمد مايليكهن است. در پي انتقادهاي تند مايليكهن از علي دايي كه معمولاً اتهام چاشنياش بود، با شكايت علي دايي، قاضي حكم به زندان رفتن مايليكهن داد و با اينكه علي دايي اعلام رضايت كرد و بخشيد، مايلي در قامت يك قهرمان با گامهاي تند به سمت اوين رفت تا ترانه معروف يك خواننده پاپ به خاطر بيايد؛ «كي ميگه زندون بده، وقتي زندوني خودش عاشق حبس ابده...» خارج از شوخي، محمد مايليكهن يك شب در زندان خوابيد و فردايش با دعاي «بري، ديگه برنگردي!» از اوين بيرون آمد. ضيا عربشاهي هم مدعي است به خاطر شكايت افشين پيرواني 50 ضربه شلاق خورده است اما او را نميتوان زنداني فوتبال ناميد.
بازداشتيهاي دعوا و شادي فوتبالي!
از كتككاري تا انگشتنگاري
دعواي سال 73 امير قلعهنويي و مجتبي محرمي در دربي نيمهتمام تهران كه پاي عابدزاده و صادق ورمزيار هم به آن كشيده شد، طرفين درگيري دربي 2-2 جنجالي را به كلانتري كشاند و روايت است در همان كلانتري، عمونصي (نصرا... عبداللهي) احمد ابهران، داور بازي كه اوركت آمريكايي پوشيده بود را با مأموران كلانتري اشتباه گرفت و گفت: «جناب سرهنگ، اينها فوتباليست هستند، يك اشتباهي كردهاند، بگذاريد بروند!»اواخر همين دهه مشت پرويز برومند به صورت پايان رأفت و كتككاري نوازي و استيلي، دربي را به جنجال كشاند و اگرچه داور كرهاي، به جاي نيمهتمام گذاشتن بازي، 3 دقيقه زودتر سوت زد تا بازي نيمهكاره نماند اما جنجالسازان يك شب را در زندان سپري كردند و همان شب استيلي و نوازي پاي برنامه تلويزيوني 90، صداي علي دايي را شنيدند كه به عادل فردوسيپور ميگفت من شرمم ميآيد بگويم با اينها همبازي بودم... همين حرف، دلخوري 15 ساله دايي و استيلي را پايهريزي كرد. استيلي كه بازوبند كاپيتاني تيم ملي را به دايي داده بود، توقع چنين اظهار نظري را نداشت... خب، اينكه دو نفر دعوا كنند و بازداشت شوند، عجيب نيست اما اينكه دو نفر را به خاطر شادي گل بازداشت كنند، عجيب است. چند سال قبل از اينكه ماده مخدري به نام گل بيايد و جوانها به جرم شادي بعد از گل (خندههاي عصبي و بياراده بعد از استعمال ماده مخدر گل) دستگير شوند، شيث رضايي و محمد نصرتي با شادي گل انگشتنمايشان به مراجع قضايي فراخوانده و ناچار به تعهد كتبي شدند.
قربانيان مواد مخدر
اعداميهايي كه حبس ابد شدند
مدافع دهه 50 و 60 استقلال را خارج از ايران به جرم حمل مواد مخدر گرفتند و گفته شد حكم اعدامش صادر شده است ولي اين فوتباليست به شكل معجزهآسايي از اعدام نجات پيدا كرد. او سالها درگير اعتياد به مواد مخدر بود اما 15 سال پيش با همتي مثالزدني از اين دام رها شد و حالا خودش راهنماي شهرونداني است كه تمايل دارند از سوء مصرف مواد مخدر نجات پيدا كنند. «م. ف» فوتباليست معروف گيلاني هم كه يكي از بهترين هافبكهاي ايران بود، فريب دوستان ناباب را خورد و كارش به زندان كشيد. او حالا در زندان روز را شب ميكند و شب را به روز ميرساند و همبازيان قديمياش هنوز اميدوار به بخشش او هستند. علي اكبريان هم چنين سرنوشت تلخي پيدا كرد... جوان خوشچهرهاي كه روماريوي ايران ناميده ميشد، به اتهام حمل و نگهداري مواد مخدر به اعدام محكوم و در دادگاه تجديدنظر اشد مجازات براي او، تبديل به حبس ابد شد. فوتباليهاي زيادي تلاش كردند اكبريان را از زندان نجات بدهند و يا لااقل شرايط را براي او سادهتر كنند اما تلاشها به دليل مشكلي كه در جريان مرخصي از زندان براي اكبريان به وجود آمد، بينتيجه ماند.
منبع:خبرورزشی