گروه سینِما و تلویزیون - این شب ها مشغول تماشای سریال کیمیا از شبکه دو هستیم که البته قسمت های ابتدایی را پشت سر گذاشته و سعی دارد حال و اوضاع مردم را در چند دوره حساس تاریخ معاصر ایران به نمایش بکشد. نقش اول داستان دختری است که پدری نظامی دارد و به تبع آن مشکلاتی را تجربه می کند.
هرچند هنوز برای نقد اصولی این سریال زود است، اما اگر بخواهیم به نقاط مثبت و منفی کیمیا نگاهی داشته باشیم باید بگوییم که یکی از نکات مثبت داستان، همبستگی و وابستگی این خانواده است که بخوبی به آن پرداخته شده است. صمیمتی و طبیعی. نقش پدر و احترامی که به همسر و فرزندانش می گذارد، مادر که سنگ صبور است و عاشقانه قربان صدقه کودکش میرود و زیر بال و پر دو فرزند دیگرش را میگیرد تا جایی که قتلی را به گردن میگیرد که فرزندش را از شرایط وحشتناک آن زمان که سراسر بی عدالتی بود نجات دهد و این یعنی مادر ایرانی.
به گزارش بولتن نیوز اما از نظر فیلم نامه، یکی از نقاط ضعف موجود این است که کیمیا همسایه هایی دارد که بشدت انقلابی هستند، اما بنظر آدمهای بی مبالاتی می آیند. اعلامیه هایی با دست خط یک نفر پخش کردن، تعقیب کردن یک ساواکی ارشد بشکل محسوس و … اینها همه از نکات مهمی است که باید بهتر ساخته و پرداخته می شد.
همچنین در بخش هایی که بازیگران سوار ماشین هستند کاملا مشخص است که ماشین ثابت است و فیلم هایی از دو پنجره کناری پخش میشود که واضح و مبرهن است تصاویر حرفه ای نیستند و نکته ی همیشه تکرای فیلم های ما راننده است که بجای اینکه تمام حواسش به رانندگی باشد ثانیه ها به بازیگری که صندلی کناری نشسته نگاه می کند و حرف میزند نه کاری به آیینه ها دارد نه حواسش به جلو است و این ببینده است که حرص میخورد.
یکی از نقاط قابل تأمل شکلی سریال کیمیا، مشکل قدیمی گریم است. همیشه برای تغییر سن در بازیگران ما در اکثر فیلم ها مشکل داشتیم که ناملموس بوده مثل سریال ستایش که با یک عینک و رنگ شدن ابروهایش سنش را تغییر دادند و حتی صدای بازیگر کمی عوض نشده بود اینجا هم کیمیا مثلا محصل است و نماد این سن یک روسری کوتاه است و ابروهایی که پر است حتما قرار است در قسمت های بعد روسری بلند شود و ابروهایش از شکل دخترانه در بیاید و ...
اما از نقاط مثبت دیگر این سریال این است که در کیمیا نشان داده میشود که یک خانواده نظامی در زمان انقلاب چه دغدغه هایی داشتند و بخوبی به آن پرداخته شده است. اگر قرار به ماندن در نظام بود همه چی برایشان فراهم بود و اگر قرار به رفتن راهشان فرار بود تا بتوانند با مردم باشند. چون خودشان از جنس مردم بودند و با حرف های تلخ و تهدید ها زندگی را می گذراندند ، اینها همیشه زندگی پر تلاطمی داشتند و باید مراقب کوچکترین عملکرد خود میبودند.
در رابطه با شعارهایی که در تظاهرات سر میدهند باید گفت کمی بی دقتی صورت گرفته. فقط یک شعار «بگو مرگ بر شاه» که اینهم بی موقع گفته می شود یعنی این شعار زمانی گفته میشد که یک گروه تظاهر کننده در کنار هم بودند و یک نفر فریاد میزد بگو مرگ بر شاه که بقیه هم، هم صدای او می شدند معمولا برای همچین تصاویری از فیلم که برای تظاهرات و مبارزه خیابانی بوده همان مرگ بر شاه را سر میدادند.
مشخص است یک سری نمادها رعایت شده در فیلم منتهی کمی ضعیف وقتی بازیگر نقش پیمان«مهدی پاکدل» به جوانی میرسد که زخمی شده هر دو دستش غرق خون میشود و جالب است کف هر دو دستش خونی است و خیلی غیر طبیعی دستانش را صاف نگه میدارد تا تصویر بردار دستانش را به بیننده نشان دهد. به تصویر کشیدن تاریخ ریزه کاری هایی دارد که متاسفانه در این کار کمتر به آنها توجه شده، کم مانده در پرچم ایران آرم الله ببینیم!!!
البته باید گفت یکی از نکات مثبت دیگر این کار ارزشمند کنار هم قرار گرفتن مهراوه شریفی نیا و مادرش خانم آزیتا حاجیان است که جذابیتی به این سریال داده و البته نقش ها را طبیعی به نمایش کشیده اند. این سریال در کل مورد استقبال مردم قرار گرفته و بجز برخی موارد ذکر شده در بالا، مجموعاً داستانی خوب و محکم دارد تا بتواند بیننده را در انتظار قسمت بعد قرار دهد. اگر چرخی در فضای مجازی بزنید پیگیری و نظر مثبت اکثریت مردم را خواهید دید.
لازم است در همین جا سپاس ویژه ای داشته باشیم از عوامل و کسانی که تلاش کردند سریالی با این وسعت در قالب تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی تهیه کردند تا برای عده ای مرور خاطرات باشد و برای نسل جوان درس و اطلاعاتی از تاریخ سپری شده که پر از رنج و بی عدالتی است، پر از حق را ناحق کردن است، پر از ظلم و ستم و در مقابل حرف از ایستادگی و غرور است. حرف از ایمان و جوانمردی است، حرف از هزاران جوان است که جانشان را دادند تا ایران ،ایران اسلامی بماند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com