به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/ پخش سریال پلیسی «آمین» شروع شد
سریال پلیسی «آمین» به مناسبت هفته نیروی انتظامی از شنبه - 11 مهر ماه- هر شب از شبکه اول سیما پخش میشود. آنچه در زیر میخوانید بخشهایی از صحبتهای کارگردان و برخی از بازیگران این مجموعه از جمله داریوش فرهنگ و شاهرخ استخری است. دیگر بازیگران اصلی این مجموعه تلویزیونی که توسط بهرنگ توفیقی کارگردانی شده است، امین حیایی، بهناز جعفری، آشا محرابی، و هادی ساعی (تکواندوکار ایرانی قهرمان المپیک) هستند. بهرنگ توفیقی - کارگردان این مجموعه تلویزیونی - با بیان اینکه این قصه برای خودم با سایر کارهای دیگرم فرق داشت، گفت: «برای این کار وقت زیادی صرف کردم و توانستم از تجربیات حاصل از کارهای قبلیام در ساخت این مجموعه استفاده کنم .» کارگردان سریالهای «مسیر انحرافی» و «انقلاب زیبا» در برنامه «شما و سیما» بیان کرد: «کارهای قبلیام را دوست دارم ولی خب طبیعی است که هر چه جلوتر میروم دوست ندارم کارهای قبلیام را ببینم.» توفیقی با اشاره به موضوع تجهیزات فیلمهای پلیسی، بیان کرد: من فکر میکنم حوزه اکشن در تلویزیون از لحاظ اختصاص بودجه و زمان، نیاز به بازنگری دارد؛ چراکه در این زمینه در مضیقه هستیم و در ساخت این مجموعه هم تقریبا از همان تجهیزاتی استفاده کردیم که در ساخت یک مجموعه ملودرام استفاده میشود. این کارگردان سریالهای تلویزیونی با بیان اینکه یکی از ویژگیهای فیلمهای اکشن این است که در هر قسمت ممکن است 70 سکانس ضبط شود، گفت: «با توجه به گروه جلوههای کامپیوتری سعی کردیم تا جایی که به کار لطمه نمیخورد کار را به آنها بسپاریم.» داریوش فرهنگ، از بازیگران سریال «آمین» نیز درباره علت حضورش در این مجموعه توضیح داد: «من به بازیگری به غیر از نگاه مرسوم، نگاه دیگری دارم و معتقدم یک بازیگر باید نگاه خاصی به مسائل داشته باشد و به همین خاطر است که من کمتر بازی می کنم و کارهایم را انتخاب می کنم.» همچنین سودابه بیضایی از دیگر بازیگران این مجموعه تلویزیونی با بیان اینکه فیلمهای اکشن باید ریتم مخصوص به خودش را داشته باشد، گفت: «یکی از ویژگیهایی که در تمام فیلمهای پلیسی باید وجود داشته باشد این است که باید بتواند مخاطب را میخکوب کند.» شاهرخ استخری از بازیگران سریال «آمین» نیز گفت: «در ابتدای داستان تعداد شخصیتها زیاد است، به همین خاطر در قسمتهای ابتدایی مخاطب با شخصیتهای زیادی روبهرو میشود.» بازیگر سریال «فاصلهها» افزود: «همه این شخصیتها به نوعی شخصیتهای اول محسوب میشوند و ممکن است که چند قسمت طول بکشد تا مخاطب بتواند با سریال عجین شود و با آن ارتباط بر قرار کند.» سریال «آمین» به کارگردانی بهرنگ توفیقی، با مشارکت موسسه ناجی هنر تولید شده است که از شب گذشته یازدهم مهر و همزمان با آغاز هفته نیروی انتظامی ساعت 22 به نمایش درمیآید. این مجموعه را زامیاد سعدوندیان نوشته که در خلاصه داستان آن چنین آمده است: سرهنگ شیرازی، فرمانده تیم ویژه «آمین» و خلافکار فراری، همایون تمدن که سال گذشته طی عملیات گروگانگیری، برادر سرهنگ را به شهادت رسانده است. پلیس با کشف کانتینری حامل مواد مخدر به ردی از همایون میرسد اما....
آرمان/ موسس نشر امیرکبیر درگذشت
عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر در سن 96 سالگی به دلیل بیماری کلیوی و ریوی درگذشت. بنیانگذار انتشارات امیرکبیر که به دلیل بیماری کلیوی و ریوی چندی قبل به کما رفته بود، شب جمعه در سن 96 سالگی دیده از جهان فرو بست. امیرکبیر نام یکی از بزرگترین مؤسسههای انتشاراتیِ ایران است که عبدالرحیم جعفری در سال ۱۳۲۸ آن را تأسیس کرد. گروه انتشاراتی امیرکبیر، بزرگترین واحد انتشاراتی خصوصی در ایران بود. پس از انقلاب، این مؤسسه به سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد. اما فعالیت آن بهشکل چشمگیری کاهش یافت و تا حدود ۱۵سال بسیاری از عناوین قبلی هم چاپ نمیشدند تا اینکه با تغییر مدیریت انتشارات، برخی آثار مهم دوباره به چاپ رسیدند. پیکر بنیانگذار انتشارات امیرکبیر ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۱۳ مهر از مقابل در اصلی دانشگاه تهران تشییع میشود.
*جناب ایمانی در خصوص تجمع طلاب در جلوی دفتر آقای لاریجانی چه نظری دارید؟
به نظرم تجمع مخالفین برجام،یا به تعبیری کل آن و نه جزئی از آن،که به هر شکلی به آن ها مخالفین برجام گفته می شود،به خودی خود ایرادی ندارد،اینکه معترضان بیایند و اعتراض خود را بیان کنند خیلی هم خوب است.و بنده نگاه منفی ای به آن ندارم.اینکه مخالفین یک تصمیم سیاسی به شکل آزادانه،در کشوری که ادعا می کنیم در آن آزادی وجود دارد،تجمع کنند و ابراز مخالفت کنند.درست عین همین تجمع چند ماه پیش،بعد از امضای توافق و در جلوی کاخ سفید برگزار شد و آمریکایی های مخالف توافق نظرشان را اعلام کردند.که خیلی هم گسترده تر از آن چیزی بود که حالا در ایران رخ داده است.بنده تلقی منفی ای از این قضیه ندارم.چرا که نشان دهنده آن است که ما جامعه آزادی داریم و مخالفین می توانند حرف خود را بزنند،که البته امیدوارم مخالفین در موضوعات دیگر هم بتوانند بیایند و حرف های خود را بزنند.
*شما در مورد هویت سیاسی این تجمع کنندگان چه نظری دارید؟ چه گرایش سیاسی دارند؟
اینها کسانی هستند که دوستدار نظام و معتقد به آن هستند،منتهی در مورد مساله برجام نظر منفی و مخالف دارند و فکر می کنند در امضای توافق هسته ای،منافع کشور و انقلاب رعایت نشده است.
*سوال این است که چرا جلوی دفتر آقای لاریجانی تجمع کرده اند؟ یعنی ایشان را مقصر تایید احتمالی برجام در مجلس می دانند؟
نخیر.علتش این است که برجام در مجلس در حال بررسی است و مرجع قانونی تصمیم گیری در مورد آن مجلس است.به همین دلیل خواسته اند در جلوی مجلس تحصن کنند.
*اما جلوی دفتر آقای در قم تجمع کرده اند...
خب ایشان رییس مجلس هستد دیگر.مخالفین هم در قم و هم در جلوی مجلس تجمع کرده اند.
*در مورد تجمع جلوی مجلس هم نظرتان را خواهم پرسید.اما پرسش این است که در تجمع جلوی دفتر آقای لاریجانی پلاکاردهایی که معترضان در دست داشتند حاوی شعارهای عتاب آلودی بود خطاب به خواص ساکت.که به نظر می رسد منظورشان آقای لاریجانی است.اینطور نیست؟
بله.به هر حال این افراد،که به اعتقاد بنده در مجموع کل جامعه،تعدادشان زیاد نیست،تصور می کنند که آقای لاریجانی تلاش می کند که این برجام در مجلس به تصویب برسد.به همین دلیل ایشان را خطاب قرار داده اند که ایشان بداند در حوزه انتخابیه خود یعنی قم،مخالفینی دارد که فکر می کنند ایشان می خواهند برجام به تصویب برسد.
*شما این افراد را تا چه اندازه در مورد اعتراضشان به شخص آقای لاریجانی محق می دانید؟ اعتراضشان وارد است؟
نخیر.اعتراض اینها درست نیست.به هرحال برجامی که امضا شده،در مجموع در مجلس تصویب خواهد شد.فارغ از اینکه آقای لاریجانی هر تلاشی هم بکند.برجام با ملاحظاتی و آن متنی که مورد تایید دولت جمهوری اسلامی و وزرات امور خارجه است،تصویب خواهد شد و برداشت این مخالفان به اعتقاد بنده درست نیست.اما من در این مورد که آنها بیایند و اعتراض خود را بیان کنند بسیار محق می دانم.البته اگر رعایت بعضی از شئونات نشده است،درست نیست.
*چون که شعارهایی که روی پلاکارد ها بود خیلی تند بود...
عرض کردم.اگر رعایت شئونات سران کشور نشده است،اصلا مورد تایید نیست.اما اصل انتقاد کردنشان از نظر من بسیار خوب است.مخالفین نباید احساس کنند فضای جامعه بسته است و کسی حرف های آنان را گوش نمی کند و اجازه تجمع ندهند که به شکل های تندروانه دیگری بخواهند اعتراض خود را پیش ببرند.
*در مورد تحصن مخالفین برجام در جلوی مجلس،که به چادر زدن جلوی مجلس هم کشیده شده،چه نظری دارید؟
این هم به همان صورت.این تعداد هم چون نظری مخالفی نسبت به برجام دارند،سعی دارند در این روزهای واپسین بررسی برجام در مجلس،بر ذهن نمایندگان تاثیرگذاری داشته باشند.
*از نظر شما اقدامشان قانونی است؟
حتما از وزرات کشور مجوز گرفته اند دیگر.اگر نگرفته اند که قانونی نیست.
*وزرات کشور اعلام کرده که مجوزی برای این تحصن صادر نکرده است.
پس در این صورت کارشان غیرقانونی است.
*پس چرا خبرهایی هست مبنی بر اینکه نمایندگان مجلس در میان آنها حضور پیدا کرده اند و سخنرانی کرده اند؟
تعداد محدودی از نمایندگان رفته اند.نه همه آنها.آنها هم در تجمع غیرقانونی شرکت کرده اند و نباید این کار را انجام می دادند.البته بنده اطلاعی ندارم که تجمع کنندگان مجوز قانونی داشته اند یا خیر.
*فرماندار تهران این تحصن را غیرقانونی اعلام کرده است و اولتیماتومی هم در خصوص پایان تجمع و برچیده شدن چادرها داده اند.
اگر مجوز ندارند نیروی انتظامی باید با آنها برخورد کند و نمایندگان مجلس هم نباید در تجمع غیرقانونی شرکت کنند.
*چون که این احتمال هست که اگر این افراد محق دانسته شوند،گروه های دیگر مردم هم در موضوعات دیگر بیایند تجمع و تحصن کنند.
بله همینطور است.حرف شما درست است.باید از وزرات کشور مجوز می گرفتند.اگر از مراجع قانونی مجوز نگرفته اند،حق برگزاری تجمع،چه در موافقت و چه در مخالفت،را ندارند و هیچ کدام از مقامات رسمی کشور،از جمله نمایندگان مجلس نباید با حضورشان در این تجمع ها به آنها مشروعیت ببخشند.
*در خصوص اینکه بعد از گذشت چند روز از تحصن این افراد،که جلوی مجلس خیمه هایی هم برپا کرده اند،برخوردی با آنها نشده است،چقدر احتمال می دهید که حمایت هایی از جریان های سیاسی ای دارند که تا الان با ملایمت با آنها برخورد شده است؟
اگر حمایت سیاسی پشت این جریان بوده باشد،باعث تاسف است.باید از وزرات کشور پرسید که اگر اینها مجوز قانونی نداشته اند چرا تا الان اقدام قانونی برای برچیدن این تجمع انجام نداده است.
ن مراسم ختم جعفری، از ساعت ۱۸:۳۰ الی ۲۰ روز چهارشنبه ۱۵ مهر در مسجد شهرک غرب در تهران برگزار میشود.
آرمان/ اساتید نقاشی ابعاد فاجعه منا را به تصویر میکشند
اساتید نقاشی ابعاد مختلف فاجعه منا را در کارگاهی تحت عنوان «طواف لالهها» به تصویر میکشند. به گزارش فارس، در روزهایی که مردم کشورمان عزادار فاجعه مصیبتبار منا هستند، جمعی از اساتید نقاشی از جمله مرتضی اسدی، احمد وکیلی و احمد کوچکیان برای همدردی با خانواده داغدیدگان حادثه منا، ابعاد مختلف این رویداد را به تصویر میکشند. با توجه به اهمیت زبان هنر در عرصه بینالمللی، این هنرمندان به صورت خودجوش و افتخاری به همراه جمع دیگری از هنرمندان در سالن متروی شهدا، ورکشاپ «طواف لالهها» را برگزار خواهند کرد. این برنامه روز سهشنبه 13 مهرماه از ساعت 10 تا 16 به همت فرهنگسرای امید برگزار میشود و هنرمندان علاقهمند به شرکت در این ورکشاپ، میتوانند تا تاریخ اعلام شده به این فرهنگسرا واقع در میدان امام حسین(ع)، خیابان 17 شهریور، خیابان خشکبارچی، پارک خیام مراجعه کرده یا با تلفن 33303842 تماس بگیرند.
آفتاب یزد/ «حراج ملی» به عرضه هنرهای اصیل ایرانی از جمله نقاشی، نقاشیخط، تذهیب، خوشنویسی، مینیاتور، صنایع دستی، فرش دستباف و سوختچرم اختصاص دارد.سال گذشته بهرام رادان اجرای مراسم را بر عهده داشت. به گزارش فارس، مراسم دومین دوره حراج ملی را آتیلا پسیانی برگزار میکند. دومین دوره حراج ملی روز 17 مهر ماه برگزار میشود و اجرای مراسم آن بر عهده آتیلا پسیانی است. سال گذشته بهرام رادان این وظیفه را بر عهده داشت. «حراج ملی» به عرضه هنرهای اصیل ایرانی از جمله نقاشی، نقاشیخط، تذهیب، خوشنویسی، مینیاتور، صنایع دستی، فرش دستباف و سوختچرم اختصاص دارد و مجموعهداران و هنردوستان میتوانند آثار مورد علاقه خود را در این مراسم خریداری کنند. در دوره نخست حراج ملی 44 اثر هنری در زمانی کمتر از سه ساعت با مبلغی بیش از شش میلیارد تومان به علاقهمندان عرضه شد. زهرا محمودوند، مدیر حراج ملی پیشبینی کرده بود در حراج امسال، رکورد فروش آثار هنری در برخی زمینههای هنری جابهجا شود و آثار فاخری در زمینههای خوشنویسی، نقاشیخط، مینیاتور و تذهیب با قیمتهای چشمگیری عرضه شود. به گفته وی یک اثر از استاد محمود فرشچیان، خط میرعماد و میرعلی هروی و همچنین آثاری از آیدین آغداشلو و کمالالدین بهزاد از مهمترین آثاری هستند که هنردوستان و مجموعهداران میتوانند برای خریدن آنها رقابت کنند.
آفتاب یزد/ بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی در ۱۱ مهر سال ۱۳۱۳ در حالی گشایش یافت که طی هزار سال پیش از آن سرنوشتی پرتب و تاب را پشت سر گذاشته بود.آرامگاه حکیم سخن فارسی در توس سرنوشتی بسیار پرافت و خیز دارد؛ مدفنی که در قرون گذشته حتی برای مدتی ناپیدا شد و میرفت تا برای همیشه از نظرها گم شود و برای تعیین مکان دقیقش تحقیقات مفصلی ضرورت پیدا کند. اما جشن هزاره فردوسی بهانهای شد تا بالاخره تدارکی برای بنای یادبود این شخصیت موثر فرهنگی تاریخ ایران و در پی آن مکانی درخور جایگاه او فراهم شود. امروز روزی بود که افتتاح آرامگاه ابوالقاسم فردوسی در زادگاه او توس و در همان مزرعهای که عمر پربارش را در آن میگذراند محقق شد؛ بنایی که افراد بسیاری برای تحقق آن تلاش و کوشش کردند و امروز یکی از نمادهای فرهنگی کشور شمرده میشود.
باغ آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی در ۱۱ مهر سال ۱۳۱۳ ، همزمان با افتتاح آیینهای هزاره فردوسی گشایش یافت. آرامگاه که با الهام از بناهای پرسپولیس و مقبره کوروش در پاسارگاد ساخته شده از سه قسمت یعنی سنگ قبری از جنس مرمر در مرکز در سکوی مرمری و بخش دوم شامل تالاری مربع شکل از سنگ مرمر که داخل آن با کاشی تزئین شده و چهار ستون بلند با دو سر ستون بزرگ در چهارگوشه این تالار موجود است. همچنین تصویر مردی بالدار در بالای ضلع جنوبی بنای اصلی ایجاد شده که ویژگیهای پرسپولیس را به یاد میآورد و سومین بخش محوطه پلکانی پوشیده از سنگ مرمر است که اتاق روی آن قرار گرفته و تعداد زیادی از اشعار فردوسی روی دیوار آن حک شده است. حسین حجار باشی زنجانی سنگتراشی سنگهای بنا و قبر را انجام داده و سنگ نوشتههای آرامگاه که به خط نستعلیق و از اشعار فردوسی است از آثار طاهرزاده است.
در اردیبهشت سال ۱۳۰۵ کیخسرو شاهرخ که نماینده مجلس شورای ملی بود، ماموریت یافت به همراه گروهی از طرف انجمن برای تعیین محل دقیق خاکسپاری فردوسی از تهران به شهر توس سفر کنند. پس از جستجو در باغ حاجمیرزا علی قائم مقام نایب التولیه، تختگاهی یافتند که طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و آن همان مدفن فردوسی بود. آندره گدار رئیس اداره باستانشناسی مقبره را به شکل اهرام مصر طراحی کرده بود و ساخت این طرح در مراحل اولیه پیش رفته بود ولی با مخالفت ذکاءالملک فروغی این طرح تخریب شد تا به جای آن مقبرهای به سبک ایرانی هخامنشی ساخته شود. طراحی این مقبره بر عهده حسین لرزاده گذاشته شد. اشعار کتیبهها به خط استاد عمادالکتاب نوشته شده و سپس بر سنگهای نما انتقال داده شده. ساختمان آرامگاه در سال ۱۳۱۱ آغاز و در مدت ۱۸ ماه به پایان رسید و برای جشن هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ آماده شد. برای تامین کسری هزینه ۱۶۰هزار برگ بلیت بختآزمایی ده ریالی چاپ و از طریق شعبههای بانک ملی ایران توزیع شده بود.
مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود و بهترین حجاران تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند. اما از آنجا که در طراحی بنا محاسبات فنی دقیق لازم به عمل نیامده بود، به ویژه به سبب عدم محاسبه مقاومت خاک و مصالح پی، ساختمان آرامگاه از همان سالهای نخست شروع به جذب رطوبت و نشست کرد. تعمیرات و مراقبتهای سیساله هم کارگر نیفتاد و ناچار لزوم تجدید بنای آرامگاه مطرح شد. به دستور انجمن آثار ملی در سال ۱۳۴۳ بازسازی بنا با نظارت هوشنگ سیحون در سال ۱۳۴۷ به انجام رسید.
بنای پیشین دارای نمای بیرونی شبیه بنای فعلی بود، اما داخل آن کوچکتر و کمعمقتر و دارای دو ورودی کمعرض شرقی و غربی بود. بنای کنونی که سعی شده در ظاهر کاملاً شبیه بنای پیشین باشد دارای نهصد متر سطح زیربنا و ساخته شده از بتن و سنگ و کاشی است. بخش فوقانی بنا که در اجرای اولیه توپر بود این بار میانتهی ساخته شد. سقف داخلی آن هم با کاشیکاری معرق و متاثر از عناصر تزئینی دوره هخامنشی و عصر فردوسی روکاری شد. دیوارهای آن هم تماماً با سنگهایی از منطقه توس نماسازی شد. هیات کلی بنا آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد را تداعی میکند.
اینک باغ آرامگاه که حدود شش هکتار مساحت و یک موزه و کتابخانه دارد، سالانه بیش از یک میلیون شیفته فردوسی را میپذیرد. موزه در گذشته تنها مکانی برای استراحت بازدیدکنندگان بود ولی بعدها در سال ۱۳۶۱ با کشف آثار باستانی در شهر قدیم توس و همچنین اهدای اشیای تاریخی توسط افراد مختلف به موزه مبدل شد؛ اگرچه با این همه اهل ادب ایران این مجموعه را هنوز درخور شان رفیع فردوسی نمیدانند و درصدد توسعه و آبادی آن هستند.
ابتکار/ ضیاء موحد میگوید: نمیتوان با زبان به صورت خشک برخورد کرد و از دیگر سو نمیتوان در را بازگذاشت که سیل معادلها و اصول غیرکاربردی و غلط وارد زبان شود.
این شاعر و منطقدان پیشکسوت درباره مشکلهای زبانی و رواج اشتباهها، اظهار کرد: منبع تصحیح زبان، فرهنگستان است، اما در دستوراتش تناقض هم دیده میشود. یک روز میگوید «ها»ی جمع را متصل بنویسید، یک روز به منفصل نوشتنش دستور میدهد. این دستور عملهایی که تغییر میکنند از زمان فرهنگستان اول مشکل ما بوده و هنوز حل نشدهاند. برخی به علت اینکه کار رایانه را آسان کنند به جدانویسی معتقدند و عدهای هم میگویند که ما باید رایانهها را تقویت کرده و برنامه مناسب بنویسیم، نه اینکه به اقتضای ابزاری که تولید غرب است زبان را تغییر بدهیم.او در ادامه بیان کرد: من در منزل خانم بهبهانی، گلستانی دیدم که تمام حروف را جدا نوشته بود؛ به عنوان مثال کلمه «گلستان» را به صورت «گ ل س ت ا ن» نوشته بود. پیشتر همه این آزمایشها انجام شده است اما اقتضای زبان فارسی ما را از منفصل نوشتن افراطی بازمیدارد.موحد با بیان اینکه میزان متصل و منفصل نوشتن تصمیمی است که فرهنگستان زبان میگیرد، اظهار کرد: افرادی که در این مجموعه کار میکنند ادیب و زبانشناس هستند و به جنبههای زیبایی زبان توجه میکنند، البته در فرهنگستان هم تفاوت نظر وجود دارد، اما بهتر است برای یکپارچه شدن از رسمالخط فرهنگستان استفاده شود. در این بین اگر مشکلی در کار پیش آمد استثنایی برای آن قائل خواهیم شد.این شاعر در ادامه گفت: در تمام زبانها حروفی را مینویسند که خوانده نمیشوند. به عنوان مثال در کلمه nighحرف g خوانده نمیشود. زبان فرانسه هم به همین صورت است. کار خوبی که فرهنگستان انجام داده، انتشار کتاب «فرهنگ املایی خط فارسی» است که هر از چند گاهی به مدخلهای آن اضافه میشود. در این کتاب به مشکل کلمات پرکاربرد مثل مساله - که با الف یا همزه مینویسند - پاسخ داده است.او با بیان اینکه کتاب «فرهنگ املایی خط فارسی» به اغلب مشکلها جواب قطعی میدهد، افزود: این کتاب در برخی کلمات دونوشتاری نیز معتقد است به هر دو صورت میتوان آنها را نوشت. هر کسی که بخواهد رسم خط فارسی را رعایت کند، بهتر است به دستورعملهای خطنویسی فرهنگستان عمل کند. در کتاب «غلط ننویسیم» آقای نجفی کمی در چاپ اول سختگیری نیز وجود دارد. البته آقای نجفی اکنون روشش را متعادل کرده و امیدواریم ویرایش بعدی را - که سهبرابر این است - به چاپ برسانند و مسائل لغوی، نحوی و رسمالخطی را هم حل کنند.موحد با اشاره به اینکه امروزه مشکلات نحوی نیز بسیار رواج پیدا کرده است، گفت: به عنوان مثال بسیار رایج شده که بعد از فعل، «را» میآورند؛ به عنوان مثال میگویند: «کسی که من دیدهام را میشناسی؟» این با قواعد فارسی مخالف است. ما در فارسی بعد از فعل «را» نمیآوریم.او ادامه داد: در این موقعیت دو نظر وجود دارد. برخی زبانشناسان معتقدند چیزی که در زبان جا افتاده باید رعایت شود چون جا افتاده است. برخی دیگر میگویند اگر همه اشتباههایی را که جا میافتد بپذیریم زبان از حالت درست خارج میشود و ما نباید طرز عادی حرف زدن مردم را ملاک قرار بدهیم. در تمام زبانها مانند انگلیسی کتابهایی برای درستنویسی دارند. زبان که نمیتواند بیقاعده باشد. هر انحرافی از شکل معمول را به رسمیت شناختن کار درستی نیست و بهتر است حداقل بعضی نکات مهم رعایت شود.این شاعر پیشکسوت در ادامه بیان کرد: در سبک نوشتاری ممکن است نویسنده برای تاکید جای کلمات را عوض کرده یا بعضی را حذف کند. در نوشتههای آل احمد از این دست نمونهها بسیار پیدا میشود؛ به عنوان مثال میگوید «دو روز دیگر هوا سرد خواهد شد و سار از درخت» او فعل "پرید” را به علت آنکه ضربالمثل معروفی است حذف میکند. این از مشخصات سبکی است و مساله مهمی نیست که سر و صدا به پا کنیم؛ باید در مقابل چنین مسائلی خیلی متعادل پیش رفت.او همچنین درباره مشکلهای کلمهسازی گفت: کلمهسازیهای اشتباه جا نمیافتد. من در کتاب «متون منطق» به زبان منطق جدید نیز پرداختهام. زمان نگارش آزمایشی کردم و برای برخی کلمات چند معادل به کار بردم. کاملا مشخص بود که دانشجوها کدام معادل را میپذیرند. بسیاری از کلماتی که فرهنگستان تصویب میکند، به کار نمیرود. در زمان فرهنگستان اول هم همینگونه بود. در همان زمان صادق هدایت در مقالهای کلماتی همچون باشگاه را که فرهنگستان وقت تصویب کرده بود، مسخره کرد اما الان اینگونه کلمات جا افتاده است. از سوی دیگر، ادیب سلطانی در «سنجش خرد ناب» کلماتی عجیب و غریب به کار برده است اما این کلمات محال است که بمانند.ضیاء موحد در پایان یادآور شد: زبان پدیده عجیب و غریبی است. باید هم به تمایل و پسند مردم و هم به اقتضای زبان توجه کرد.
اعتماد/ ليلي براي خنديدن ايراني ها
خندوانه از گاردين تا ايسنا
به تازگي روزنامه گاردين مطلبي درباره برنامه تلويزيوني «خندوانه» با اجراي «رامبد جوان» منتشر كرده است. در تيتر اين مطلب ميخوانيم: «برنامه استندآپ كمدي دليلي براي خنديدن ايرانيها. » و در ادامه اين مطلب با اشاره به شوخطبعي ايرانيها در همه محافل آمده است: «ايرانيها از لطيفهگويي درباره همهچيز لذت ميبرند، آنها اين لطيفهها را به وسيله تلفنهاي همراهشان با يكديگر به اشتراك ميگذارند. اشتراكگذاري اين لطيفهها از عادتهاي ايرانيها است […]، بذلهگويي در ايران نقشي وراي يك سرگرمي ساده ايفا ميكند.»
گاردين در ادامه مينويسد: «حالا تلويزيون ملي ايران استندآپ كمدي را به خانههاي ايرانيها آورده است. «خندوانه» كه تركيبي جالب از «خنده و هندوانه» است هر شب از شبكه نشاط و سرگرمي «نسيم» روي آنتن ميرود و البته كه طرفداران بسياري هم دارد. مجري اين برنامه «رامبد جوان»، كمديني مشهور و محبوب در ميان جوانان است كه كمدينهاي ايراني را به اين برنامه دعوت ميكند تا با اجراي استندآپ كمدي با يكديگر رقابت كنند.»
به عقيده گاردين موفقيت خندوانه براي تلويزيون ملي ايران بسيار نادر است؛ اين برنامه آمار تماشاگراني كه به سمت برنامههاي شبكههاي ماهوارهاي هجوم برده بودند را پايين آورده است. شبكه ماهوارهاي «منوتو» كه از لندن پخش ميشود و نسخه ايراني برنامه «ايكس فكتور» و «بفرماييد شام» را نمايش ميدهد با پخش شبكه نسيم و برنامه خندوانه از رونق افتاده است. نويسنده گاردين تاكيد ميكند كه هرچند پيش از اين چند تن از كمدينهاي ايراني، اجراي استندآپ داشتهاند اما برنامه خندوانه تعريف درستي از اين ژانر به بيننده ارايه داده است. اغلب استندآپ كمدينهاي دعوت شده به خندوانه، چهرههاي كمدين و بذلهگوي شناختهشده هستند اما اين برنامه شانس اجراي استندآپ را به اين افراد ميدهد.
گاردين براي مخاطبان خود توضيح ميدهد كه در اين برنامه، رامبد جوان با عروسكي به نام «جناب خان» زوج كمدي ميشوند. جنابخان كه لهجه جنوبي دارد در خلال برنامه ترانههاي سنتي از جاي جاي مختلف ايران را ميخواند. برخي اين اجراي جناب خان را تلاش مسوولان براي به دست آوردن طرفدار از سراسر ايران ميدانند. همچنين در برخي از قسمتهاي خندوانه، جوان پيشنهاد كتابهاي تازه منتشر شده، نمايش تئاتر و نمايشگاه هنري به تماشاگرانش ميدهد.
«صادق زيباكلام»، استاد تمام دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به گاردين گفته كه معتقد است: «موفقيت خندوانه به اين دليل است كه به عنوان يك برنامه تلويزيوني مرسوم ديده نميشود و صداي ديدگاه دولت در مورد مسائل اجتماعي نيست. اين برنامه صدايي از آن خود دارد. خندوانه صدايي همسو با دولت ندارد. به نوعي خندوانه برنامهاي عادي و خلاقانه است.»زيباكلام در ادامه ميگويد: «خندوانه به صورت غيرمستقيم فرصتي به تماشاگران ميدهد تا ديدگاههاي سياسي خود را بيان كنند. » به تازگي طي رقابت دو استندآپ كمدي، كه مردم از طريق سامانههاي تلفن همراه به كمدين مورد نظر خود راي ميدهند، كمديني كه خود را نزديك به رييسجمهور سابق حزب تندرو«محمود احمدينژاد» معرفي كرده بود، كمتر از كمديني كه خود را طرفدار اصلاحطلبان شناسانده بود، راي آورد.
زيباكلام ميگويد: «ايرانيها غرق در استفاده از رسانههاي اجتماعي شدهاند. چون اين مردم براي ابراز عقايد خود با محدوديت روبهرو هستند.» او در ادامه ميگويد: «خيلي عجيب است كه پيام فيسبوكي استاد دانشگاهي مثل من، ٤٠٠ هزار لايك گرفته است. اين مساله خلاف قاعده است. چون هيچوقت نميبينيد استاد دانشگاه اروپايي در رسانههاي اجتماعي اينقدر طرفدار داشته باشد.»
اين گزارش گاردين درحالي منتشر شده كه ديروز رامبد جوان در گفتوگو با ايسنا گفته است: «ما ميدانستيم با اين مسابقه، برنامه يك شيب رو به بالا ميگيرد اما استقبال خيلي بيشتر از انتظار ما بود. اين مسابقه هيجان زيادي بين مردم ايجاد كرد و واقعا دم بازيگراني كه آمدند و در اين بخش شركت كردند، گرم.»
جوان درباره واكنشهايي كه پس از اجراي هر مسابقه ميان مردم در شبكههاي مجازي صورت گرفته و در جاهايي كار تا هتاكي ميان طرفداران و مخالفان يك فرد هم بالا گرفته است، گفت كه «به نظرم اين مساله و واكنشهاي مردم خيلي جدي از نظر روانشناسي و جامعهشناسي قابل بررسي است كه چه اتفاقي ميافتد كه اولا همه اينچنين درگير يك ماجرا (از نظر محتوايي) ميشوند و بعد اينكه چرا اين همه خشم دارند؟ چرا ميخواهند دستهبندي شوند و بعد شروع به جنگيدن با هم و تحقير يكديگر كنند. فحش دهند و به هم حمله كنند. بايد ببينيم ما چه كم داريم كه آدمها اينقدر خشمگين هستند.»
رامبد جوان در جواب سوال خبرنگار ايسنا كه پرسيده است «خندوانه» تا كي ادامه دارد، بلافاصله با همان لحن خاص و همراه با خندهاش گفت: تا جان در بدن دارم!! او جملهاش را اينطور تكميل كرد: تا قبل از ماه محرم برنامه را پيش ميبريم و اگرچه مديران محترم تلويزيون معتقدند بلافاصله بعد از ماه صفر، «خندوانه» را روي آنتن ببريم، اما من مخالفم، چون ميخواهم فيلم بسازم؛ يعني اول دلم ميخواهد سفر بروم و بعد فيلم بسازم، بعد دوباره سفر بروم و برگردم سر «خندوانه». واقعا از كاركردن خسته شدهام، هيچوقت در زندگيام اينقدر كار نكرده بودم و شديدا خوابم ميآيد.
جوان درباره حواشي و شائبههاي سياسي بودن برنامه و بعضي مهمانانش اظهار كرد: اينكه ميگويند «خندوانه» با سياسيها يا با جاهاي ديگري ميبندد، به نظرم خيلي لوس و بياساس است و اصلا چيزي نيست كه بشود آن را ثابت كرد. ما در فصل جديد ١١٥ برنامه داشتيم كه در يكي از آن برنامهها كه با حضور سياسيها روي آنتن رفت، رييس كميسيون اجتماعي مجلس مهمان ما بود؛ نمايندهاي كه از نظر من و اجتماع بايد بيايد و بگويد كه براي مردم چه برنامهاي دارد. نفر بعدياي كه منصب سياسي داشت هم استاندار تهران بود. معتقدم او هم بايد بيايد و بگويد كه براي شادي مردم در تهران به عنوان كلانترين بخش اين مملكت چه فكري كرده است. اين افراد با مسووليتهايي كه دارند بايد در برنامه حاضر شوند و حرف بزنند.
او كه تاكيد دارد نميتوان سياست را از جامعه حذف كرد، ادامه داد: نميدانم چرا تصور ما اين است كه اگر سياسيون به «خندوانه» بيايند يعني ما با آنها بستهايم! در حالي كه فكر ميكنم همه بايد به اين برنامه بيايند و اگر قرار باشد ببنديم پس لابد بايد با همه ببنديم. اصلا من كه نميتوانم سياسيها را از كل اين جامعه حذف كنم و بگويم كاري با شما ندارم؛ ضمن اينكه اتفاقا به نظرم خيلي جذاب است كه مردم ببينند سياسيون ما اهل خندهاند يا مثلا براي خود من جذاب است كه يك آدم سياسي بيايد، رو به رويم بنشيند و من از او بخواهم پنج ثانيه لبخند بزند و خود را قدري رها سازد. اين خود يك تلنگر است، تلنگري فردي و اجتماعي.
اعتماد/ رقابت با شبكه خانگي، تلويزيون را تكان داد
پاييز تلويزيون از هفت افخمي تا صدبرگ ضابطيان
اعتماد|با آغاز پاييز، تلويزيون هم دست به يك تغيير فصل زده است. حجم قابل تاملي از برنامهها تغيير كرده و با ساختار تازه به روي آنتن ميروند و برنامههاي تازهاي هم آغاز شده يا خواهد شد. به نظر ميرسد قرار است شاهد يك تغيير ساختاري باشيم. البته هنوز هم سريالسازي پاشنه آشيل رسانه ملي محسوب ميشود و ساخت سريالهاي فاقد كيفيت نتوانسته انتظار مخاطبان را برآورده كند. با اين همه هر روز در رسانهها زمزمههايي از مسوولان و منتقدان مبني بر پايان اين روند و آغاز يك جريان تازه و قدرتمند از سريالسازي، شنيده ميشود. حتي مهران مديري هم در بازگشتش به تلويزيون نتوانست انتظار مخاطبان را برآورده كند و البته تاثير شبكه خانگي را هم نبايد ناديده گرفت. مهران مديري، حسن فتحي، داوود ميرباقري، محمدحسين لطيفي و... جزو سريالسازان برجسته تلويزيون بودند كه در سالهاي اخير با جداشدن از تلويزيون نسبت به شبكه خانگي اقبال نشان دادند.
هفت
برنامه هفت پس از كش و قوسهاي فراوان سرانجام بهروز افخمي را به عنوان مجري و كارشناس دوره تازه اين برنامه اعلام كرد و جمعه شب نخستين قسمت از اين برنامه به شكل توليدي به روي آنتن رفت. اين برنامه به شكل مستند روايي ساخته شده بود و طي آن افخمي با برخي از مسوولان و سينماگران گپ و گفتي صميمانه و صريح داشت. وي ابتدا نزد علياصغر پورمحمدي، معاون سيما رفت و در اين ديدار پورمحمدي خاطراتي را از همكاري با عليرضا افخمي برادر بهروز در سازمان صدا و سيما نقل كرد. البته اين گفتوگو حال و هوايي دوستانه داشت و پورمحمدي از بهروز افخمي خواست برنامهاي را براي سينماي ايران درست كند كه به نجات اين سينما بينجامد و از اين پس يك خانواده بتواند بدون هيچ نگراني به سينما برود.
فريدون جيراني از ديگر كساني بود كه افخمي به سراغ او رفت. جيراني در برخوردي جالب به عنوان نخستين سوال از افخمي پرسيد حضور مسعود فراستي در اين برنامه چگونه خواهد بود و افخمي نيز توضيح داد كه فراستي، دبير بخش نقد اين برنامه است و قرار است در هر برنامه از چند منتقد كمك بگيرد. همچنين در اين سري فيلمهاي خارجي نيز نقد ميشوند.
جيراني هم توصيههايي درباره حضور فراستي به افخمي كرد! او با وجود اظهار علاقه به فراستي بيان كرد كه در نظر مخاطب او منتقدي است كه مخالف همه فيلمهاست و گويي فقط از «اخراجيها» خوشش ميآيد؛ او به هر فيلم روشنفكري كه ميرسد انگار ميخواهد آن را بكوبد، از طرف ديگر جريان روشنفكري چون نميتواند از خود دفاع كند و تلويزيون به نوعي نسبت به اين جريان موضعگيري داشته است آن وقت اين جريان نسبت به افخمي موضعگيري ميكند و فكر ميكند كه افخمي كار سفارشي براي تلويزيون انجام ميدهد. افخمي هم از نقد دفاع كرد و گفت كار منتقد به نوعي همين كوبيدن است! البته صحبتهايي درباره سانسور شد كه بيشتر پيامد حذف برنامه زنده و توليدي شدن هفت بود و افخمي هم اعلام كرد اساسا با سانسور مخالف است. با اين همه مجري سري اول برنامه «هفت» اظهار اميدواري كرد افخمي در برنامه «هفت» و رويكردي كه در اين برنامه دارد به زمين نخورد و افخمي هم بيان كرد زمين خوردن طبيعي است و از آنجايي كه عشق و علاقه اصلي او فيلمسازي است اگر نتواند موفق شود يا با سانسورها مواجه شود به حرفه اصلي خود بازميگردد و در بخشي از برنامه كه با روايت خودش پخش ميشد با جملاتي طنزگونه گفت جيراني اميد او را نااميد كرده است!
افخمي با غلامرضا ميرحسيني مدير شبكه سه و رضا ميركريمي مديرعامل خانه سينما هم گفتوگوهايي داشت. همچنين افخمي و حميد گودرزي با مسعود فراستي كه قرار است منتقد دوره تازه برنامه هفت باشد، گفتوگو كردند. افخمي چند نكته مهم هم درباره اين دوره از هفت گفت. اول از همه اينكه بخش اصلي گفتوگوها را خود او به عهده خواهد داشت چون ممكن است مهمانها نياز به كلكل داشته باشند! وي همچنين درباره بخش نقد فيلم توضيح داد كه آثار سينمايي در حال اكران نقد نميشوند تا اين استنباط پيش نيايد كه فراستي و برنامه «هفت» مانع تبليغ فيلم در حال اكران ميشوند و فيلمها بعد از اكران نقد خواهند شد! و در پايان به بخشهاي ديگري از برنامه «هفت» همچون پشت صحنه فيلمهاي در حال توليد، معرفي تئاتر، معرفي كتاب و نويسندگان اشاره كرد كه در نوع خود جالب و ستودني خواهد بود.
به هر حال نخستين قسمت از برنامه «هفت» با روايتگري بهروز افخمي همان طور كه خود نيز روايت كرد چون يك فيلم سينمايي روي آنتن شبكه سه رفت و افخمي از ارايه رويكردي براي نجات سينماي ايران در اين برنامه سخن گفت.
صدبرگ به جاي ضابطيان
منصور ضابطيان و محمد صوفي هم با تغيير فصل از شبكه آموزش به شبكه چهار كوچ كردند. ضابطيان و صوفي كه در سالهاي اخير جزو زوجهاي فعال رسانه ملي محسوب ميشوند بعد از برنامه پرمخاطب راديو هفت در شبكه آموزش حالا صدبرگ را به شبكه چهار به روي آنتن بردهاند كه نخستين قسمت آن پخش شد.
محمد صوفي در گفتوگو با خبرگزاري مهر تاكيد كرده است كه اين برنامه ريتم تندتري نسبت به «راديو هفت» دارد. « اين برنامه شباهت چنداني به كارهاي قبلي تيم ما ندارد، ما سعي كرديم «صد برگ» به عنوان يك مجله ادبي، فرهنگي و هنري فضايي ايجاد كند تا حس و حال بهتري براي مخاطبان به وجود آورد و در كنار اين حال خوب نكاتي مشخص و بسته فرهنگي درخوري را به بيننده خود هديه دهد.»
اما راديو هفت برنامهاي بود كه عمدتا بر اساس خاطرهبازي ساخته شده بود و بيش از هر چيز با خاطرات مخاطبانش سروكار داشت و خاطره آنها را به بازي ميگرفت. اما ظاهرا طبق گفته تهيهكننده و كارگردان اين برنامه: «در اين برنامه قرار نيست خاطره بازي كنيم و قصد زنده كردن فضاي نوستالژيك را نداريم اما از طرفي با موضوعاتي سروكار داريم كه ممكن است ما را به اين فضا هم وارد كند.»بايد ديد منصور ضابطيان و محمد صوفي در صدبرگ ميتوانند فضا و ساختار تازهاي خلق كنند و البته مخاطبان خود را داشته باشند يا نه. هرچند تجربه نشان داده است آنها غالبا در جذب مخاطب موفق هستند.
روي خط قرمزهاي كاذب
«روي خط» عنوان برنامهاي است كه ظاهرا قرار است خط قرمزهاي كاذب را به چالش كشد و موضوعات مختلف اجتماعي به بحث گذاشته شود. نابسامانيهاي اجتماعي مثل كارتنخوابي و...، همچنين مسائل مدني مثل حقوق شهروندي و... آستانه تحمل مراكز اجرايي و مسائلي از اين دست موضوعاتي هستند كه قرار است به آنها پرداخته شود.
بخشهاي خبري
موج اين تغييرات به بخش خبر هم رسيده است. طبق اعلام بخشهاي خبري ساعت ۷ و ۸ صبح شبكه اول سيما حذف شده است همچنين بخش خبري ساعت ۹ صبح ۲۵ دقيقه ميشود. حذف بخش خبري ساعت ۱۹ شبكه اول از ديگر تغييرات اعمال شده است. بخش خبري ساعت ۲۱ شبكه اول ۶۰ دقيقه ميشود.
بخش خبري ساعت ۱۸ شبكه چهار نيز حذف شده است و در روند تغييرات، مقرر شده كه بخش خبري ساعت ۲۰ شبكه چهار ۲۵ دقيقه باشد. زمان اجراي اين تغييرات هنوز به طور رسمي اعلام نشده است.
اطلاعات/ ارتقاي 11 پله اي زبان فارسي به عنوان زبان علمي دنيا
سرپرست پايگاه استنادي علوم جهان اسلام (ISC) گفت: ايران از نظر توليد علم به زبان فارسي در سال 2005 رتبه 28 دنيا را در اختيار داشت که با 11 پله ارتقا در سال 2014 رتبه 17 دنيا را کسب کرد.
به گزارش ايرنا از روابط عمومي همکاري هاي علمي بين المللي پايگاه استنادي علوم جهان اسلام ، دکترمحمدجواد دهقاني افزود: مقام معظم رهبري در ديدار بااستادان دانشگاه ها در 15 مرداد 1392 استفاده از پيشرفت علمي براي گسترش و نفوذ زبان فارسي را مورد تاکيد قرار داده و اشاره فرمودند که بايد زبان فارسي گسترش يابد و نفوذ فرهنگي زبان فارسي در سطح جهان روز به روز بيشتر شود.
وي افزود:هر چند امروزه زبان انگليسي زبان اصلي علم محسوب
مي شود، ولي کميت توليد علم به زبان فارسي در پايگاه هاي استنادي بينالمللي رشد داشته است، اين کميت شامل مجلات علمي و همچنين کنفرانس هاي است که به زبان فارسي توليد و در پايگاه استنادي بين المللي نمايه سازي مي شوند.
دهقاني گفت: بر اساس اطلاعات پايگاه استنادي اسکوپوس تا تاريخ دهم مهرماه امسال، جمهوري اسلامي ايران در سال 2005 رتبه 28 دنيا را از لحاظ تعداد مدارک منتشر شده به زبان فارسي در اختيار داشت، هر چند اين رتبه در سال 2009 به رتبه 30 تنزل پيدا کرد، اما از سال 2010 کميت توليد علم منتشر شده به زبان فارسي روندي صعودي داشته به طوري که در سال هاي 2010 ، 2011 ، 2012 و 2013 به ترتيب جايگاه زبان فارسي به رتبه هاي 29 ، 24 ، 22 و 17 ارتقا يافته است.
وي ادامه داد:همچنين در سال 2014 زبان فارسي از اين حيث رتبه 17 دنيا را در اختيار گرفت و از ابتداي سال 2015 تاکنون نيز رتبه 15 را در اختيار دارد که البته اين آمار نهايي نشده است.
ایران/ فرهنگسازی و زندانزدایی دو عامل اصلی پیشرفت
امانالله قراییمقدم
جامعهشناس بعد از تئوری دورکیم که در سال 1894 مطرح شد، قوانین به دو نوع حقوقی زاجره و جابره تقسیم شد. حقوق زاجره به آن دست از حقوقی اطلاق میشود که مبتنی بر تنبیه است و حقوق جابره یا ترمیمی جنبه اصلاحی و فرهنگی دارد.
قوانین کشور ما بیشتر زاجره است و برای همه جرایم مجازاتهای تنبیهی زندان و جریمه و شلاق تعریف شده است در حالی که قانون در برخی جوامع از حالت تنبیهی گذر کرده و بیشتر ترمیمی شده است، یعنی همان زندانزدایی و کاری که آیتالله شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه قصد انجام آن را داشت.
ما در کشور بیش از ٢٢٠هزار زندانی داریم که بالغ بر چندین میلیارد هزینه نگهداری دارد. فارغ از هزینهای که به این واسطه به جامعه تحمیل میشود این سؤال مطرح میشود که زندانی شدن مجرمانی که امنیت عمومی را به مخاطره نمیاندازند چه ثمراتی دارد؟ آن هم در زندانهایی که مجرمان جرایمی را آموزش میببینند که پیش از آن از وجودشان بیخبر بودهاند.
اقدامات فرهنگی جایگزین حبس و حکم به خرید و مطالعه کتاب برای یک زندانی، در راستای همان هدف زندانزدایی است که حدود 12 سال پیش در کشور ما مطرح شد.
ابتکار قاضی خوشذوق گنبدی علاوه بر اثرات اقتصادی ثمرات فرهنگی بسیار خواهد داشت، یکی از دستاوردهای این اقدام بالا رفتن میزان مطالعه در کشور است و دیگر پیامد آن متنبه شدن فرد خطاکار به لحاظ ذهنی و فکری است، چرا که با زندان و شلاق نمیتوانیم کسی را اصلاح کنیم بلکه باید فکر و ذهن او را عوض کنیم.
علم جامعهشناسی بر زندانزدایی و جایگزینی حقوق ترمیمی تأکید دارد. جرمهای سنگین را که قابل گذشت نیست و موجب شیوع میشود نمیتوان با چنین اقداماتی جبران کرد ولی جرمهای سبک را میشود با فرهنگسازی اصلاح کرد. جامعهشناسی میگوید تأدیب، اصلاح و واقف کردن فرد خطاکار به اشتباه خود و آگاه ساختن ذهن او بهتر از زندان و شلاق است. اصولاً فرهنگسازی و زندانزدایی عامل پیشرفت است. منظور از فرهنگ به سوی خدا رفتن است. «فر» به معنای بالا و «هنگ» به معنای کشیدن و رفتن است.
فرهنگسازی یعنی تغییر ذهن و این همان اصلی است که مارکس وبر بر آن تأکید دارد و همان عقیدهای است که مولوی مطرح کرده است «ما درون را بنگریم و حال را.» تا زمانی که ذهن تغییر نکند نباید چشم انتظار تغییر و تحول بود. ابتکار قاضی گنبدی در راستای تغییر ذهنیت و الگوی ذهنی مجرمان است.
به طور حتم صدور چنین احکامی مزیت بازدارندگی را هم دارد. ذهن که تغییر کرد خودکنترلی تغییر میکند و به تبع آن جرم کاهش مییابد همان جریانی که در ماه مبارک رمضان و دهه اول محرم اتفاق میافتد و آمار جرم و دزدی کاهش مییابد. فرهنگسازی ذهن را تغییر میدهد و اصلاح میکند و ذهن که اصلاح شد رفتار و بینش اصلاح میشود. پس مهمترین عامل تغییر نگرش و ذهن است که با مجازاتهایی مانند حبس، شدنی نیست. دیگر مزیت احکام جایگزین نقش هدایتگر آن است و خود مجرمان به عنوان یک نیروی بازدارنده عمل خواهند کرد.
جام جم/ داوود عابدی، مجری ورزشی شبکه خبر در صفحه اینستاگرام خود به گریه همسرش در حال خواندن خبر تعداد شهدای حادثه منا عکس العمل نشان داد.
به گزارش فرهنگ نیوز، داوود عابدی، مجری ورزشی شبکه خبر در صفحه اینستاگرام خود به گریه همسرش در حال خواندن خبر تعداد شهدای حادثه منا عکس العمل نشان داد و نوشت:«هر چند برای ماموریت به خارج از کشور اومدم اما دلم با خبرهای غم انگیزه ایرانه از درگذشت هادی نوروزی گرفته تا اعلام نهایی خبر درگذشت هموطنانم در حادثه منا.
وقتی بغض همسرم در اعلام خبر حادثه دیدگان منا رو دیدم بی اختیار بهم ریختم. همسرم با گریه ات گریه کردم میدونم برات خوندن این خبر چقدر سخت بود بهت حق میدم اخه جنس ما هم از جنس مردم هست چقدر میتونه آدم خودش رو کنترل کنه... روح همه درگذشتگان شاد»
جوان/ هزار شهر بدون سينما
حجتالله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي كشور گفت: وضعيت سينماهاي كشور بسيار نامطلوب است و هماكنون هزار شهر بدون سينما داريم.
مجتمعهاي فرهنگي 100 شهر فاقد سينما در حال تجهيز است تا مردم اين شهرستانها از سينماي مطلوب بهرهمند شوند، ضمن اينكه در برخي از شهرها، سينما در مجتمعهاي تجاري در حال راهاندازي است كه بيشتر آن را بخش خصوصي ميسازد. سال گذشته 40 سينما به تعداد سينماهاي كشور افزوده شده است. مردم و رسانهها بايد در اين حوزه از دولت مطالبه داشته باشند.
جوان/ آهنگساز هندي فيلم سينمايي محمد رسول الله(ص) درباره حادثهديدگان فاجعه منا گفت: اميدوارم روح همه جانباختگان حادثه منا در بهشت قرين آرامش باشد.
پس از فاجعه منا مجيد مجيدي، كارگردان فيلم سينمايي «محمدرسولالله» اولين كسي بود كه نسبت به بيكفايتي آل سعود واكنش نشان داد. او در پرديس سينمايي كوروش و در ابتداي يكي از اكرانهاي مردمي گفت: من متعجبم از آنها كه در برابر فيلم «محمد رسول الله»(ص) كه حتي آن را نديده بودند بيانيه تحريم صادر كردند ولي هيچ واكنشي از طرف آنها و مجامع بزرگ اسلامي و علماي آلسعود و دانشگاه الازهر درقبال اتفاقات اخير در منا و مكه و فجايع بزرگ از خود نشان ندادند و هيچ ابراز همدردي نكردند و همانگونه رفتار كردند كه پيش از اين در قبال جنايتهاي داعش و كشتار مردم يمن رفتار كرده بودند. حالا اي. آر. رحمان، آهنگساز هندي فيلم سينمايي محمد رسولالله(ص) درباره حادثه ديدگان فاجعه منا گفت: اميدوارم روح همه جانباختگان حادثه منا در بهشت قرين آرامش باشد.
وي درباره بازخوردهاي فيلم محمد رسول الله(ص) در سراسر جهان افزود: من سه شنبه شب در حضور داوران جشنواره كودك همدان اين فيلم را ديدم و بازخوردهاي جالبي از اين فيلم گرفتم. وي درباره نظرهاي مردم درخصوص اين فيلم افزود: عدهاي ميگفتند كه در لحظاتي از فيلم با همه وجود منقلب و دگرگون شديم. رحمان درخصوص انگيزه ساختن اين فيلم سينمايي گفت: به عنوان يك موسيقيدان و از زماني كه مسلمان شدم يكي از روياهايم ساختن موسيقي چنين فيلمي بود و همه توانايي را كه خدا در وجود من قرار داده درجهت مثبت به كار گرفتم تا بتوانم اثري فاخر عرضه كنم.
جوان/ دبير سيزدهمين اجلاس پيرغلامان حسيني خبر داد
تعيين جايزه براي سر يك پژوهشگر حسيني از سوي عربستان
دبير سيزدهمين اجلاس بينالمللي تجليل از پيرغلامان حسيني گفت: در اين دوره يك مهمان ويژه داريم كه به دليل پژوهشهاي عميق و كاربردي پيرامون نهضت عاشورا، عربستان سعودي براي سر او جايزه تعيين كرده است!
نشست خبري سيزدهمين اجلاس بينالمللي تجليل از پيرغلامان حسيني در ساختمان بسيج اين سازمان برگزار شد. در اين جلسه، دهقان نيري دبير اجلاس به ايراد سخن پرداخت و اظهار داشت: قرار بود در اين نشست از حضور استاندار فارس نيز بهرهمند شويم كه حضور ايشان به دليل شركت در تشييع پيكرهاي جانباختگان فاجعه منا، ميسر نشد.
وي سپس به پيشينه اجلاس تجليل از پيرغلامان حسيني پرداخت و افزود: نخستين دوره اين اجلاس در حسينيه جماران برگزار شد و به مدت شش سال به همين منوال ادامه يافت تا اينكه در دوره هفتم با طرحي كه در اداره كل سابق نغمات آييني راديو مطرح شد، قرار شد برگزاري مراسم به قبل از ايام محرم موكول شود و مداحان ساير استانها غير از پايتخت را هم در برگيرد و بدين صورت نخستين دوره بينالمللي اجلاس در شهر زنجان «پايتخت شور و شعور حسيني» (به فرموده مقام معظم رهبري) برگزار شد. سپس به بوشهر، همدان، اردبيل، گرگان و اهواز رفت و امسال نيز استان فارس ميزبان است. اين مقام مسئول درباره مهمانان خارجي حاضر در جشنواره نيز گفت: 40مهمان از 19 كشور آذربايجان، افغانستان، السالوادور، آلماني، اندونزي، بوركينافاسو، پاكستان، تاجيكستان، تانزانيا، تايلند، ميانمار، هندوستان، يمن، لبنان (دو اسقف مسيحي)، نيجريه، قطر، مالزي، تركيه و عراق حضور دارند كه از اين تعداد 14 نفر در اختتاميه تجليل ميشوند.
وي افزود: 11نفر از مهمانان خارجي كاملاً افرادي ويژه هستند، به عنوان نمونه يكي از اين مهمانان كه اكنون در تهران حضور دارد و از انتشار عكس ايشان معذوريم، به دليل پژوهشهاي عميق و كاربردي پيرامون نهضت عاشورا از سوي عربستان مورد غضب واقع شده و سعوديها براي سر او جايزه تعيين كردهاند!
دهقان نيري در پاسخ به پرسش يكي از خبرنگاران گفت: امسال مداح بانو هم در اجلاس داريم اما هنوز شرايط تجليل از آنها را بررسي نكردهايم. انشاءالله در سالهاي آينده شرايط آن را بررسي ميكنيم. مثلاً يك بانوي سني مذهب از كردستان داريم كه هر ساله در روز عاشورا مراسم پرشكوهي دارد و 2 هزار غذاي نذري توزيع ميكند.
جوان/ تبصره اسلامستيزي مدعيان حقوق بشر
رسانههاي غربي به هواخواهي عربستان خبر خوردند
بالاخره نخستين هواپيماي حامل پيكرهاي مطهر شهداي ايراني در فاجعه منا روز گذشته بر زمين نشست و 11 روز از وقوع اين واقعه تكان دهنده در عربستان سعودي گذشت اما سكوت بهت آور رسانههاي غربي در قبال اين بيكفايتي و فاجعه بزرگ كماكان ادامه دارد...
نویسنده : الناز خماميزاده
بالاخره نخستين هواپيماي حامل پيكرهاي مطهر شهداي ايراني در فاجعه منا روز گذشته بر زمين نشست و 11 روز از وقوع اين واقعه تكان دهنده در عربستان سعودي گذشت اما سكوت بهت آور رسانههاي غربي در قبال اين بيكفايتي و فاجعه بزرگ كماكان ادامه دارد؛ سكوت رسانههاي غربي به جانبداري عربستان سعودي از روز دوم بعد ازوقوع اين حادثه آغاز شده است و اين سؤال جالب را مطرح ميكند كه در صورت معكوس بودن شرايط، نحوه پرداخت اين رسانهها به چنين حادثهاي به چه شكل ميتوانست باشد.
پيكر بيش از 100 زائر ايراني جان باخته در عربستان سعودي روز گذشته به تهران رسيد آن هم به فاصله 10 روز بعد از فاجعهاي كه تنش ميان تهران و رياض را تشديد كرد و دو كشور را به جنگ نيابتي كلمات واداشت. مقامات عربستان سعودي اعلام كردهاند كه تعداد 769 زائر در اين فاجعه جان باختهاند اين در حالي است كه منابع پزشكي در گفتوگو با شبكه الجزيره گفتهاند كه آمار كشتهشدگان در اين حادثه بسيار بيشتر از اعداد و ارقامي است كه از سوي مقامات سعودي اعلام ميشود. آمار كشته شدگان قطعاً بيش از 1000 نفر است.
در اين بين آمار 464 كشته در ميان زائران ايراني حج تمتع امسال نشان ميدهد كه ايران در بين ساير كشورها بيشترين قرباني را دارد. رسانههاي كشورمان از روز وقوع اين حادثه به انتشار اخبار آن پرداختند؛ روزنامهها نيز با دو روز تأخير و همزمان با آغاز هفته كاري اخبار تكميلي مربوط به فاجعه منا را از روز شنبه چهارم مهرماه منتشر كردند اما شيوه پرداخت رسانههاي غربي و عربي به اين فاجعه بزرگ و نادر 25 سال گذشته جهان اسلام متفاوت بوده است.
اخبار رسانهها معمولاً تازههايي فراتر از آنچه كه چشمها ديده را پيش رو ميگذارد و از داستاني بزرگتر پرده بر ميدارد. برخي حوادث خاص اما وجود دارند كه وقتي مردم به دنبال پوشش رسانهاي آنها ميگردند به چيز تازهاي دست پيدا نميكنند. فاجعهاي كه در مكه و منا رخ داد نمونهاي از آن دست حوادثي است كه مردم جهان غرب نميتوانند اطلاعات تكميلي مربوط به آن را از طريق رسانه هايشان دريافت كنند. اين اخبار در اين رسانهها بايكوت شده است.
در 24 سپتامبر برابر با دوم مهر سال جاري اما دنياي اسلام با بزرگترين فاجعه 25 سال گذشته خود مواجه شده است. همين عبارت براي بيان بزرگي ابعاد اين فاجعه و اهميت اخبار مربوط به آن كافي است. از يك سو خبرنگاران ميگويند كه حق دسترسي آنها به صحنه وقوع حادثه در منا تا هفت ساعت بعد از وقوع فاجعه نقض شده است. داستان بزرگتر اما مربوط به مسائل ژئوپليتيك منطقه خاورميانه و هويدا شدن واقعياتي است كه ممكن است به يك رقابت سياسي و منطقهاي ميان تهران و رياض پايان دهد. اينكه از نظر علوم سياسي ايران ام القراي جهان اسلام است يا عربستان؛ كدام يك صلاحيت و كفايت بيشتر را دارد. رسانههاي غربي كه معمولاً در پوشش مهمترين اخبار روز دنيا كمتر خبر ميخوردند و در بازتاب و انعكاس تازهترينهاي حوزه خبر جا ميماندند؛ اكثر اين رسانهها در روزهاي دوم يا سوم مهر دست به انتشار خبر وقوع اين فاجعه زدند اما به رغم بزرگي ابعاد آن از انتشار اخبار تكميلي مربوط به آن در روزهاي بعد خودداري كردهاند. سكوتي خيره كننده، معنادار و منزجركننده كه نشان ميدهد چگونه رسانههاي غربي و فعاليت آنها ميتواند در زمين بازيهاي سياسي هدف خودسانسوري قرار بگيرد. اين خودسانسوري هماهنگ و ناشيانه به واسطه حمايت كشورهاي غربي از حكومت آلسعود بوده و اين در حالي است كه معمولاً اين رسانهها در بازتاب و انعكاس اخبار مربوط به بيبرنامگيها و نقصها و بيكفايتيهاي مربوط به بخش مديريت انساني كشورها و حكومتهاي اسلامي همواره پيشرو هستند و به هيچ وجه از انعكاس اين گونه اخبار عقب نميمانند.
حالا آنها صلاح را در اين ديدهاند كه در جريان درج اطلاعات روز دنيا عقب بمانند. صحنههاي دلخراش انباشته شدن اجساد زائران مسلمان در منا و حمل دسته جمعي آنها هم كه ميتوانست خوراك اين روزهاي اين رسانهها باشد صلاح نيست كه از سكوي رسانهاي آنها به دنيا نمايش داده شود؛ اين تصاوير ميتوانست هم جهت با تلاش آنها براي نمايش چهرهاي بينظم و آنارشيست از دنياي اسلام باشد اما اين بار صلاح، اسلام ستيزي و ماهي گرفتن از آب گل آلود براي رسانههاي غربي به تبصرهاي نادر و عجيب برخورده است؛ استثنايي به نام عربستان سعودي، كشوري كه رسانههاي غربي پيشتر هم در قبال نقض حقوق زنان و نقض بسياري ديگر از حقوق بدوي شهروندي در سيستم اجتماعي آن سكوت اختيار كردهاند تا مبادا بيكفايتيهاي مديريتي شريكشان در خاورميانه پيش روي ديدگان جهان هويدا شود.
جمهوری اسلامی/
اگر هنر را بافتهای از مشاهده و تفکر بنامیم آنگاه به این نکته میرسیم که این راز آفرینش در روان انسان به امانت گذاشته شده تا او به درستی جانشین خالق خود باشد. در واقع اثر هنری، مخلوق خالقی خلاق و شاهدی اندیشمند است که بدون شک ریشههای این خلاقیت را باید در آنچه نادیدنی است به جستجو نشست. در این میان هنرمند نیز صاحب مقام والایی میشود و برای او همین بس که جانشین خالقش بدانیم و هنر را نوعی هدیه الهی تلقی کنیم که او را وادار میسازد ادعا دین نموده و به بهترین نحو به وظیفه و تکلیف خود عمل نماید.
پس شکی نیست که در تفکر الهی و اسلامی هنرمند باید خود را به اصل و حقیقتی متعهد و مقید بداند. ممکن است این سوال به ذهن برسد که هنر زائیده تخیل و احساسات آدمی است اگر شعر باشد یا نقاشی اگر نویسندگی باشد و اگر بازیگری در صحنه سینما و تئاتر و رسانههای صوتی، تصویری، آنرا نمیتوان به حصار کشید و تعهد یعنی محصور ماندن در محیطی بسته. پس هنر باید برای هنر باشد.
در پاسخ به این پرسش سوالی پیش میآید که: مگر هنرمند، موجودی ورای انسانهاست و هرکس هنرمند نامیده شد بنا به آزادی خیال اجازه مطرح کردن و نشان دادن هرچیزی را در هر سطح و منزلتی دارد و از تعلقات انسانی و اخلاقی خلاص میشود؟
اگر معتقدیم انسان هنرمند در قبال جهان و اشیاء پیرامون خود مسئولیت دارد ناگزیریم بپذیریم به دلیل امتیازی که او دارد و سایر انسانها از آن بیبهره یا کم بهره هستند، به مراتب بیش از همه مسئولیت دارد و به سبب این تعهد دیگر حق ندارد قالبی نازل و بدون دارا بودن هرگونه پیام اخلاقی و انسانی، برای اثر هنری خود برگزیند.
آیا به راستی هنر یعنی اینکه عدهای را جهت ترسیدن، خندیدن و یا شهوت راندن و بیهوده گوئی دور هم جمع کنیم و مخاطب قرار دهیم؟ پس در این میان نیازهای فطری بشر را کدام ذوق هنری پاسخ میگوید و اصلاً آزادی خیال یعنی چه؟ یعنی هرگونه توهم و تصور مالیخولیایی هم که در خیال یک صاحب هنر و ذهن پریشان و مشوش او بوجود آمد، حق دارد به دیگران انتقال دهد؟ حق دارد یاسهای نفسانی خود را به مخاطب تعمیم دهد؟ و اگر حق دارد پس بحث فضیلت و اخلاق چه میشود؟ اگر پذیرفتیم هنرمند قبل از اینکه هنرمند باشد، انسان است، پس چگونه او را از حیطه اخلاق و حمت جدا کنیم؟
میگویند تخیل وسیله پرواز است و انسان آزاد است که به هر کجا میخواهد پر بکشد! آیا آزادی از قیودات انسانی و اخلاقی، بندگی و بردگی هوای نفس و خودپرستی نیست؟ این که خود عین تعلق است.
آیا آنچه امروز در جهان رخ میدهد، خشونتها و آدم کشیهای بیرحمانه، ناجوانمردانهترین فجایع قرن علیه انسانهای مظلوم و بیگناه، زاییده تخیلات هالیوود و فرهنگ غرب که از دین میگریزد و انسان را مرکز عالم میداند، با ساختههای مبتذل و هدفدار خود، به این هرج و مرج اخلاقی دامن میزنند و از هنر غفلت کدههایی میسازند که در آنها با هوشیاری و هنرمندی و جذابیت تمام، اختیار را از انسان گرفته و عنان او را به دست میگیرد و تا جایی پیش میرود که با نفی عقل و اختیار مخاطب و ایجاد تعلیق روانی، ضعیف النفس میگردد و او که خلق شده تا جانشین خدا در زمین باشد، به ابلیسی سجده میکند که از بهشت طرد گردید چون به آدم سجده نکرد!
شاید یگانه راه نجات در این باشد که همه عوالم هفت گانه هنر، طرحی نو در انداخته شود و فارغ از همه هیاهوها و جوسازی و سیاست گرایی، هنر و هنرمند را فقط در قالب ارزشهای انقلاب اسلامی و هنر متعهد به رسمیت بشناسیم، دنیا به اندازه کافی از هنرمندیهای بیقید و هرزهگرایی و اخلاق ستیزی سرشاراست.
ما که در این گوشه جهان بنام خدا، یک نظام حکومتی تشکیل دادهایم، باید جستجوگر هنری باشیم که در خدمت به کمال رسیدن خصلتهای انسان قرار بگیرد، لزومی ندارد که با واژگان دینی، هنر دینی به وجود آوریم و یا در این راه متوسل به شیوههای قیم مآبانه و زور شویم. هنری که عدالت، مهرورزی و ایثار و.... را در جامعه به نمایش بگذارد ولو اینکه هیچ آیه و حدیثی در آن ذکر نگردیده باشد، همان هنر مطلوب ماست و در این راستا پرداختن به معارف و دستاوردهای عمیق انقلاب اسلامی شاید مهمترین وظیفه هنرمندان مسلمان و متولیان امر هنر در کشور باشد.
جمهوری اسلامی/
خداونددر قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم میفرماید: «ای پیامبر! مردم را با سخن درست و پند نیکو به راه خدا بخوان و با مخالفان خویش به پسندیدهترین شیوه بحث و گفتگو کن».
در ادبیات کهن و معاصر فارسی، این شیوه جدال احسن و پرهیز از تعصبهای جاهلانه فراوان مورد تاکید است. هر چند متاسفانه جهان اسلام در روزگار ما بیش از همیشه از اسلام و تعالیم انسان ساز آن و آیات قرآن، دورتر میشود و حاکمان کشورهایی که مدعی پاسداری از اسلام و اماکن مقدسه آن هستند، به سیاستها و اعمالی دست میزنند که نه تنها ربطی به اسلام ناب محمدی(ص) ندارد بلکه همان شیوه جاهلانه ابولهبها و ابوجهلها و ابوسفیانهاست.
در شعر فارسی نیز عصبیت و لجاجورزی و طعنهزدن در سخن به قصد دفاع افراطی از باورها و تحقیر و کوچک شمردن رقیب مذموم و ناپسند شمرده شده است و آن را نشانه خامی و فرومایگی فرد میدانند که نتیجه آن گمراهی و سقوط اخلاقی و محروم شدن از کمال روحانی و معنوی میباشد. به گفته جلالالدین مولوی:
این جهان همچون درخت استای کرام
ما بر او چون میوههای نیم خام
سخت گیرد خامها مرشاخ را
زآنکه در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان
سست گیرد شاخها را بعد از آن
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار، خون آشامی است
البته تعصب از جنبه مثبت و ممدوح آن ریشهها و رشتههایی است که انسان را به انسانیت و گروه انسانی وی پیوند میزند که به جماعت و جانبداری از آن برخیزد و هر چه تکامل روانی و فکری انسان نیرومندتر و روشنتر باشد، تعصب درست عامل تحرک و زندگی اوست.
در اینجا سخن از تعصب کوری است که به تخرّب میگراید. در مذمت عصبیتهای جاهلانه ناصرخسرو چنین میگوید:
فضل تو چیست بنگر بر ترسا
از سر هوش برون کن سودا را
تو مومنی گرفته محمد(ص) را
او کافرو گرفته مسیحا را
ایشان پیمرند و رفیقانند
چون دشمنی تو بیهده ترسا را
حجت به عقلگوی و مکن در حال
با خلق،خیره جنگ و معاد را
و یا سنایی غزنوی میسراید:
هیچ را در جهان ز علم وز ظن
بی خرد وار پشت پا مزن
از پی شاخ، بیخ شرع مکن
وز پی جاه، راه خلق مزن
چون و چه آلت عداوت توست
سنگ بر شیشه، از شقاوت توست
حسد و حقد کرده آلت جنگ
دیو حقدت گرفته اندر چنگ
بخدای ار رسی به دین خدای
تو بدین خوی زشت و شهوت و رای
تو هوس دانی و هوا و جدل
وز پی عامه کار کرد و عمل
مرد باید که عیب خود بیند
بر ره زور و غیبه ننشیند
زین چنین ترهات دست بدار
کار کن، کار، بگذر از گفتار
و در پایان این ابیات از مولوی که سعی دارد، این جدال را ناشی از درک متفاوت افراد برای نیل به حقیقت بداند، تقدیم میگردد:
همچنانکه هر کسی در معرفت
میکند موضوع غیبی را صفت
فلسفی از نوع دیگر کرده شرح
با حثی مر گفت او را کرده جرح
و آن دگر در هر دوطعنه میزند
و آن دگر از زرق جانی میکند
هر یکی زین ره نشانها زآن دهند
تا گمان آید که ایشان زان رهند
این حقیقت دان نه حقاند این همه
نی به باطل گمرهانند این همه
زآنکه بیحق باطلی ناید پدید
قلب را ابله به بوی زر خرید
پس محک میبایدش بگزیدهای
در حقایق امتحانها دیدهای
تا شود فاروق این تزویرها
تا بود دستور این تدبیرها
* عصبیت و لجاجورزی و طعنهزدن در سخن به قصه دفاع افراطی از باورها و تحقیر وکوچک شمردن رقیب مذموم و ناپسند است
* تعصب به معنای ریشهها و رشتههایی که انسان را به گروه انسانی وی پیوند میزند تا به حمایت و جانبداری از آن برخیزد ممدوح و مثبت است و تعصب درست عامل تحرک و زندگی میباشد
حمایت/ «عبدالحمید قدیریان» در گفت و گو با «حمایت»:
هنر انقلاب ما، هنر آیینی است
فرزانه دیانتی- گروه فرهنگی
زبان«هنر» زبان سکوت نیست؛ پس نمیتواند بیتوجه به اتفاقات «سکوت» کند و ساده از کنار همه آنها بگذرد.
در این میان البته نقش هنرهای تجسمی برجستهتر است.از ابتدای انقلاب تاکنون این هنر نقشی اساسی در ترویج فرهنگ دینی، انقلابی و حتی دفاع مقدس داشته است.حتی تشییع پیکر شهدای غواص، در قاب هنر هم گواهی بر این مدعاست.
در این میان «عبدالحمید قدیریان» را باید از جمله هنرمندانی خواند که برای هنر و هنرمند تعهدی ویژه قائل است و اعتقاد دارد هنری که بنیاد خود را از ارزشهای دینی میگیرد هیچگاه نمیتواند فارغ از هرگونه تعهد به راهش ادامه دهد. این تعهد، گاه نسبت به جامعه خودمان است و گاهی هم شکل بینالمللی و جهانی نمود پیدا کرده است.
وی در گفتو گو با «حمایت» درباره نقش هنر در ترویج فرهنگ دینی و بومی اظهارکرد: معتقدم که تنها راه علاج مشکلات فرهنگی - که مدتهاست گریبان جامعه ما را گرفته است - توسل به فرهنگ دینی و نشر حقایق دین است. متاسفانه ما در بحث اشاعه دین رعایت خیلی ملاحظات را میکنیم و حقایق دین را آنطور که باید و شاید به همگان نشان نمیدهیم؛ مثلا حقایق عاشورا رامطرح نمیکنیم و یا با سطح پایین به معرفی آن میپردازیم.
قدیریان اضافه کرد: بنابراین من به عنوان یک هنرمند وظیفه خودم میدانم تا جایی که ممکن است دراین باره کاری انجام دهم، به همین دلیل تمام آثار من با نگاه آیینی آمیخته شده است.
وی با بیان اینکه از نظر من نگاه آیینی همان نگاه انقلابی است، خاطرنشان کرد: البته این موضوع دوسویه است. زیرا هنر انقلاب ما در اصل هنر آیینی است.
« شور و عشق» نشانی برای حقیقت است
این هنرمند در ادامه سخنانش در پاسخ به سوالی درباره تابلوی نقاشی «شور و عشق» که در مراسم تجمع اعتراض امیز هنرمندان در رابطه با فاجعه منا رونمایی شد هم گفت: فاجعه منا حادثه دردناکی بود که حوادث صدر اسلام را در اذهان یادآوری کرد . من معتقدم که این حادثه امتداد همان است و داستان ریشه داری دارد چراکه قلب شیعه همچنان برای جهل این آدمها به درد می آید. پس قطعا هر کس در چنین فضایی سعی میکند هم خودش را تسکین دهد وهم غمخوار دیگران باشد. در عین حال هم برای نشان دادن حقیقت حرکتی کند .
وی ادامه داد: من هم با وجود اینکه برای برگزاری نمایشگاهی با حال و هوای محرم آماده میشدم کار نمایشگاهم را رها کردم و تمام هم و غم خود بر این گذاشتم تا تابلویی خلق کنم که در فضای ضدظلمی که ایجاد شده سهیم باشم.
قدیریان در توضیح ایدهی طرح این نقاشی هم گفت: معتقدم برای تسکین بازماندگان، بهترین کار یاد خدا و نگاه به آسمان است. باید به خودمان یادآور شویم که اهل آسمانها، ملائک، صالحین و شاهدین ناظر این وقایع هستند و انشاء الله خداوند قادر و متعال، عوض آن را به بازماندگان میدهد و انتقام این خونها را از ظالمین خواهدگرفت.
وی اضافه کرد: میخواستم این تابلو در جهت تسکین درد بازماندگان باشد و بهترین راه را در نشان دادن حال و هوای آسمانها دیدم. تصویر کردنِ همراهیِ ساکنین آسمان با درد داغدیدگان، می توانست بهترین تسلی برای این واقعه باشد.
قدیریان همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا در نمایشگاه یاد شده برای ایام محرم، آثاری دیگر از منا هم در معرض دید همگان قرار خواهد گرفت یا خیر هم اظهارکرد: موضوع این نمایشگاه در رابطه با عاشورا است. پس اگر ما مفهوم عاشورا را درست درک کنیم، خواهیم دید که فجایع منا ، یمن ، غزه و لبنان هم در داستان عاشورا نفهته است. وی با تاکید بر اینکه هنرمندان باید در ارایه آثارشان مفهوم محور حرکت کنند خاطرنشان کرد: من بر این باورم که اهل فرهنگ می توانند رابطه واقعه عاشورا و این وقایع را درک کنند و به نظر من برپایی این نمایشگاه در ایام «محرم» همراهی با مظلومان جهان است . این هنرمند انقلابی در رابطه با تعداد آثار ارایه شده در این نمایشگاه که قرار است از24 تا 30 مهرماه در خانه هنرمندان ایران و با نام «آسمان حسین» برگزار شود هم یادآورشد:ان شاءالله 15 تا 18 اثر به نمایش گذاشته میشود. این فضا، فضای جدیدی است که امیدوارم مورد توجه بازدید کنندگان قرار گیرد.
قدیریان درباره وجه تمایز این نمایشگاه با سایر نمایشگاههای برگزار شده هم تصریح کرد: به هر واقعه ای می توان از منظرهای مختلف نگریست. در حال حاضر من سعی کردهام با منظر جدید و در حد توان خودم آثار ارایه شده را با کلام حضرت زینب(س) که فرمودند « ما رایت الا جمیلا» منطبق کنم .تلاش کردم از این منظر به واقعه عاشورا نگاه کنم و معتقدم که این کلام، رمز فهم عاشورا است که اگر ما معنای آن را به درستی درک کنیم بسیاری از مشکلات فرهنگی ما حل خواهد شد.
خراسان/ انتشارفراخوان شعر «حجةالوداع »
بنياد شعر و ادبيات داستاني ايرانيان در پي واقعه تکاندهنده مِنا فراخوان شعر «حجةالوداع »را منتشر کرد.به گزارش مهر اين بنياد از کليه شاعرانِ کشور دعوت ميکند براي يادبود، ثبت حقيقت و انجام وظيفه هنرمندانه، و بدون در نظر گرفتنِ سلايق و نگرشهاي دور از اتفاق و اتحاد، به سرايش شعر درباره اين واقعه در قالب فراخوان شعر «حجة الوداع» بپردازند. اين دبيرخانه از هر شاعر حداکثر ۳ شعر ميپذيرد. در مراسم اختتاميه که همزمان با اربعين درگذشتگانِ واقعه منا برگزار خواهد شد به هر کدام از سه برگزيده سه سکه تمام بهار آزادي اهدا مي شود. همچنين به گزارش فارس، ميلاد عرفانپور مدير دفتر شعر موسسه شهرستان ادب گفت: کتابي از اشعار شاعران کشور مرتبط با فاجعه منا در حال گردآوري است که از سوي اين موسسه منتشر خواهد شد.
خراسان/ بازگشت «هفت» با آغازي غافلگير کننده بهروز افخمي: من «دن کيشوت »نيستم
نخستين قسمت ازسري جديد برنامه سينمايي «هفت؛»جمعه شب (10 مهر) از شبکه سه سيما پخش شد، برنامه اي غافلگير کننده که بازيگران اصلي آن بهروز افخمي؛ فريدون جيراني؛ مسعود فراستي و مديران رسانه ملي بودند.به گزارش ايلنا، بخش نخست سري جديد برنامه «هفت» به سردبيري بهروز افخمي به گفت وگو با پورمحمدي (معاون سيما) اختصاص داشت. وي در اين بخش به وضعيت سينماي ايران پرداخت و گفت: «مشکل سينماي ايران فيلم نامه و فيلم است و دليل اين مشکل هم دوري سينماگران از توده مردم است.» افخمي نيز اظهار کرد: «ما در پي آن هستيم تا برنامه را به صورت توليدي بسازيم زيرا مزيت هاي زيادي دارد. هم مي توان حرف هاي اضافه را درآورد و هم باکساني که امکان حضورشان در تلويزيون وجود ندارد؛ گفت وگو کرد. مديران رسانه ملي نيز مي توانند به راحتي تصميم بگيرند که کدام بخش برنامه را پخش کنند.» افخمي با اعلام اين که دبير نقدِ سري جديد «هفت» مسعود فراستي است براي گرفتن راهنمايي سراغ فريدون جيراني رفت ودرگفت وگو با وي تاکيد کرد: «هفت» براي تماشاگر فيلم هاي روشنفکري و همچنين کساني که سياست زده و باندي مي خواهند به اين برنامه انتقاد کنند هيچ ارزشي قائل نيست. چون طرفداران فيلم هاي روشنفکري بيش از يک ميليون نفر نيستند . در حالي که هدف اين است «هفت»مانند «نود» و سريال ها روي30 الي 40 ميليون نفر تاثيربگذارد. جيراني هم گفت: «فراستي از بيشتر فيلم ها به خصوص فيلم هاي روشنفکري خوشش نمي آيد. به همين دليل بيشتر سينماگران با اين ذهنيت به برنامه نگاه مي کنند که فراستي فيلم ما را قبول ندارد پس چرا بايد در برنامه شرکت مي کرديم. اگرتو بخواهي فيلم ها را اين گونه توسط فراستي به نقد بکشي به اين محکوم مي شوي که به سفارش يک شبکه تلويزيوني دولتي عمل مي کني. » در قسمت سوم برنامه افخمي پس از اعلام وضعيت فروش فيلم ها در سال هاي اخير و ريزش مخاطبان با ميرحسيني مدير شبکه سه سيماگفت وگو کرد. اين مدير با اشاره به اهميت مخاطب گفت: «ما انتظار داريم «هفت» روي مخاطب تاثير بگذارد و ما نيز مخاطبان خود را از دست ندهيم. متاسفانه فيلم هاي ايراني امروز مخاطب زيادي را جذب نمي کند و اگر فيلم خوبي هم هست ريشه آن در تلويزيون بوده و از تلويزيون به سينما رفته است.»
در بخش بعدي افخمي با رضا ميرکريمي مديرعامل خانه سينما در باره عملکرد سازمان سينمايي گفت وگو کرد.ميرکريمي تصريح کرد:«ايوبي در بخش سالن سازي، ديجيتال کردن سينما ها و رفتار با سينماگران خوب عمل کرده است اما گلايه من اين است که چرا ازظرفيت سينماگران به خوبي استفاده نکرده است؟ امروز وضعيت فيلم سازي بسيار محافظه کارانه شده است درحالي که دولت بايد دست فيلمساز را بازبگذارد تا درباره سوژه هاي مختلف فيلم بسازند. وضعيت سينما هم آن قدر محافظه کارانه شده که ديگر فيلمي مانند «زير نور ماه» را نيز نمي توان ساخت.» در ادامه برنامه، بهروز افخمي همراه با حميد گودرزي به کافي شاپ مسعود فراستي رفتند و در مسير راه افخمي گفت :« براي سينما و تلويزيون وجود منتقد هيچ سودي ندارد زيرا گروهي از مخاطبان تلويزيون هر فيلمي را مي بينند و در سينما نيز نظر منتقدان زياد روي مخاطبان تاثير ندارد.» وي همچنين بار ها در اين بخش و قسمت هاي ديگر برنامه به طنز گفت: «مديران تصور مي کنند من آمده ام سينما را نجات دهم. مگر من «دن کيشوت »،«شزم » يا «تام کروز» هستم؟»
رسالت/ در پنجاه و هشتمين جلسه سينما روايت ؛
سينما به انقلاب و دفاع مقدس اداي دين نکرده است
پنجاه و هشتمين جلسه سينما روايت در مجتمع فرهنگي اسوه به نمايش و نقد و بررسي فيلم سينمايي «خاکستر و برف» اختصاص داشت که در اين جلسه جبار آذين «منتقد»، عباس کريمي «منتقد»، روح الله سهرابي «کارگردان» حضور داشتند. اجراي جلسه بر عهده رسول شادماني بود. طبق روال جلسات گذشته سينما روايت، رسول شادماني کتابي را قبل از شروع برنامه معرفي کرد. کتاب «سينماي دفاع مقدس؛ نگاهي از برون» در اين جلسه معرفي شد که گردآوري مقالات موجود در آن بر عهده محمد خزاعي بوده ومحمد معماريان ترجمه را نيز عهده دار بوده است. شادماني در ارتباط با اين کتاب گفت: نگاههايي که در ارتباط با دفاع مقدس در اين کتاب گردآوري شده است نگاههايي است که از بيرون مرزهاي ايران به اين موضوع وجود داشته است. نگاهي که انديشمندان و پژوهشگران به سينماي دفاع مقدس ايران داشتهاند و مقالاتي را ارائه کردهاند در نوع خود جالب است که در اين کتاب گردآوري شده است.
رسول شادماني که اجراي برنامه را بر عهده داشت طي سخناني کوتاه گفت: اين فيلم چوب کارگردانش را ميخورد. روح الله سهرابي کارگرداني است که مديرش کردند نه مديري که کارگردان شده است. اين شرايط وي را از توليد دور کرده است. اين فيلم پيام زيبايي داشته که در نهايت به دلايلي غير منطقي در گروه هنر و تجربه اکران شد آن هم با در اختيار قرار دادن چهار سالن سينمايي.
در ادامه برنامه روح الله سهرابي گفت: ايده اوليه «خاکستر و برف» توسط سيد مرتضي مصطفوي عنوان شد و بنده هم در کنار وي نويسندگي آن را پيش برديم. براي نوشتن و کامل کردن متن خود و تبديل کردن آن به فيلم نامه نزد چند خانواده شهيد رفتيم. البته اعتقاد دارم که نبايد اين توضيحات را بعداز اتمام فيلم داد اما بايد بگويم که تقريباً هفت الي هشت دقيقه از فيلمنامه فيلمبرداري نشد. به طور مثال به دليل محدوديتهاي مالي وهزينهاي نتوانستيم صحنههاي جنگ را در فيلم داشته باشيم و مجبور شديم که از صداي آن استفاده کنيم.
* شخصيتپردازي تنها به ديالوگ و گفتارمتن ختم نميشود
او همچنين گفت: در بحث شخصيتپردازي بايد بگويم که شخصيتپردازي تنها به ديالوگ و گفتارمتن ختم نميشود. تصور ميکنم که وقتي ميتوانيم فيلم را به سمتي ببريم که با حداقل ديالوگها شخصيت را نشان دهيم کار درست تري است. وي گفت: انتخاب شغل معلمي براي ابراهيم کاملاً عامدانه بود. اما منظور شخص معلم يا افرادي که در اين حرفه کار ميکنند نيست اما ميخواهم بگويم ما از سمت جريانهايي ضربه ميخوريم که مدعي هستند و بايد بيشترين حمايتها را از ارزشها کنند. معلم و آموزگاران ما در يک جامعه افراد مختلفي ميتوانند باشند مثلاً در خانواده يک پدر ميتواند در جايگاه آموزگار قرار بگيرد.
* گروه هاي شبه روشنفکري به جامعه لطمه مي زنند
وي در ادامه گفت: همواره در جامعه لطمه را از گروههايي ميبينيم که خود را در فضاي روشنفکري و شبه روشنفکري قرار ميدهند و اصرار دارند مواردي که آنها ميگويند درست است و همه اعتمادمان به شعور و ميزان فهم خودمان است و گاهي فکر نميکنيم براي يک مادر شرايط فرق ميکند و ممکن است بسياري از معادلات را بر هم بزند. در رونمايي که براي فيلم برگزار کرديم مادر شهيدي آنجا بود که خودش گفت خبر داوود پسرم را قبل از اينکه کسي به من بدهد که شهيد شده دو الي سه روز قبل از آنکه خبر را به من برسانند حالم به گونهاي بود که پيش از آن تجربهاش را نداشتم. گاهي باور نميکنيم که ممکن است به يک مادر الهام شود. نقد و تلنگر اين فيلم دفاع مقدسي به آنهايي است که مدعياند و ديگران را متهم به نفهمي ميکنند.
* برخي براي اثبات حرف هايشان آسمون ريسمون مي بافند
سهرابي در ادامه افزود: شخصاً جملاتي را شنيدهام که ممکن است بسياري از افراد هم شنيده باشند همانند اينکه برخي ميگويند با پيدا کردن يک پوتين ميخواهند احساسات مردم را جريحه دار کنند. نبايد با اين صحبتها تمام مسائل را با هم يکي کنيم. بعضاً براي اينکه بخواهيم به يک سري مسائل برسيم و حرفهاي خود را اثبات کنيم آسمون ريسمون ميبافيم و همه مسائل را زير سئوال ميبريم.
* سينماي ايران وامدار انقلاب و دفاع مقدس است
جبار آذين منتقد سينما در ادامه جلسه «سينما روايت» گفت: قبل از اينکه به فيلم بپردازيم بايد چند نکته را بگويم. سينماي ايران وامدار انقلاب و دفاع مقدس است اما در اداي دين در قبال اين دو کمترين حرکت را انجام داده است. شايد تعداد آثار انقلابي به تعداد انگشتان يک دست هم نرسد. آنچه هم که توليد شده گوياي آنقلاب اسلامي نبوده است اما در زمينه دفاع مقدس فيلمهاي مختلفي داشتهايم. همه اين فيلمها هم در پنج گروه تقسيم بندي ميشوند.
* برخي کارگردان ها نان به نرخ روز مي خورند
وي در ادامه افزود: برخي از فيلمها توسط کارگردانهاي نان به نرخ روز خور ساخته شدند که الگويشان دفاع مقدس نيست بلکه الگوي آنها فيلمهاي جنگي آمريکايي است که ديدهاند. در ادامه دوستاني فيلم ساختند که تکيهشان بر تعهد است اما اين دوستان هنوز به هنر به عنوان يک ابزار تخصصي آشنايي نداشتند و آثاري که ميساختند از منظر ساختار و محتوا دچار ايراد بوده است. در ادامه باز فيلمهايي را شاهد بوديم که توسط دوستان متعهدي ساخته شد که سينما را ميشناختند و توانستند آثار خوبي را خلق کنند. فيلمهايي که تحت عنوان جنگي ساخته شدهاند اما ضد جنگ حرف ميزنند، گروه ديگري از فيلمها در اين عرصه هستند. فيلمهايي هم هستند که تبعات جنگ را نشان ميدهند.
*«خاکسترو برف» تبعات جنگ را نشان مي دهد
او گفت: «خاکستر و برف» جزء فيلمهايي است که سعي دارد تبعات دفاع مقدس و جنگ را درشرايط خاصي از جامعه به تصوير بکشد. متاسفانه با اينکه فيلم در سال 91 ساخته شده است در سال 94 بايد به نمايش گذاشته شود! آن هم در گروهي که به لحاظ ساختار سينمايي پر اشکال است. نمايش اين فيلم در اين گروه مشکل تشويق فيلم و فيلمساز نيست، اعتقاد دارم که تنبيه فيلم و فيلمساز است. براي اينکه روح الله سهرابي فيلم دفاع مقدسي و اجتماعي ساخته است. اگر او يک فيلم بازاري و آبگوشتي ميساخت در همان ماههاي اول به نمايش در ميآمد و به فروش خوبي هم ميرسيد اما متاسفانه در گروه هنر و تجربه به نمايش درميآيد. اين فيلم از نگاه گسترده مردمي محروم شده است. «خاکستر و برف» روايت خاکستر و برف است با اينکه مدتها از اتفاقي ميگذرد خاکستري بر جاي مانده، آن هم از آتشي که بر پا کردهاند. اين فيلم زاييده شرايط خاصي در اجتماع ماست. اگر در دولتي که ساخته شد به نمايش در ميآمد بسياري از شرايطي که ترسيم شده بيشتر ميتوانست ملموس باشد.
*برخي نمي خواستند «خاکستر و برف» ديده شود
آذين گفت: فيلم سينمايي «خاکستر و برف» يک فيلم تجربي نيست، کارگردانش هم تجربه گرايي در فيلم نداشته که آن را خاص جلوه کند. از طرفي در اين فيلم هنر پيچيدهاي هم ندارد. در مجموع دليل اکران اين فيلم را در گروه هنر و تجربه نميفهمم که متخصصين گفتند اين فيلم در آن گروه نمايش داده شود. مسئله اصلي حرف فيلم است. او همچنين گفت: احتمالاً آنها دوست نداشتند اين فيلم که ما را به داشتههايمان آگاه ميکند و وضعيت فعلي را به درستي نمايش ميدهد توسط برخي که تصميم گيربودند به نوعي برايش برنامه ريزي شد که در شکل گسترده ديده نشود. اين فيلم يک اثر انتقادي اجتماعي دفاع مقدسي است. اين فيلم به مسائل سياسي هم پرداخته است. اکران با تاخير اين فيلم در ابتدا حاصل نگراني برخي در همان ابتداي سالهاي ساخت اين فيلم بود که داراي سمت بودند و شايد احساس خطر مي کردند و بعد از آن هم ندانم کاريهاي کساني که گروه نابسامان هنروتجربه را به راه انداختند.
* «خاکستر و برف» دغدغه مند است
عباس کريمي منتقد سينما درادامه برنامه با اشاره به اينکه «خاکستر و برف» يک فيلم کاملاً نمادين است و ترجيح ميدهم در مورد نمادها حرف بزنم، گفت: در دورهاي سينماي دفاع مقدس بهانهاي شده بود که برخي به سينما ورود پيدا کنند. اما اين فيلم کاملاً تاثيرگذار بر مخاطب است چرا که به صورت بسيار دلي و دغدغهمند ساخته شده است. احساس ميکنم که اين فيلم همواره به مخاطب يادآوري ميکند که ما چه قدر از خودمان، فطرت و انسانيتمان دور شدهايم. نام فيلم که نمادين است نيز کاملاً گوياي همه چيزاست. در اين فيلم بر خلاف بسياري از فيلمهاي ديگر که نام شخصيتهاي منفي را اسامي خاصي انتخاب ميکنند تا مخاطب از همان ابتدا حدس بزند که با چه کاراکتري مواجه است. وي در ادامه گفت: يکي از نمادها در اين فيلم درياست که به درستي از آن استفاده شده است. شخصيتپردازي به صورت جزء به جزء رخ ميدهد و اين خود باعث ميشود که پيرنگ تکراري فيلم مخاطب را خسته نکند. اين فيلم يک اثر تحليلي است و همان طور هم که ميبينيم شخصيتها جلوتر از پيرنگ هستند. اين فيلم مراقب بوده تا به شعارزدگي نيفتد و موفق هم است. حتي در انتخاب نام مادر خانواده دقت شده است. عزيز، نامي است که انتخاب شده و هرکدام از مادران اين سرزمين ميتوانند خود را جاي وي بگذارند. عزيز در پايان فيلم زير باران قراردارد که باز هم در اين صحنه از نمادها به درستي استفاده شده است.
رسالت/ گفتگو با هنرمندان و نويسندگان داستان هاي مصور؛
پرداختن به شهدا، ما را از قهرمانان خيالي بي نياز مي کند
بسياري از مردم، حتي آنهايي که با هنر و ادبيات چندان بيگانه نيستند، وقتي با عنوان «کميک» يا «کميک استريپ» برخورد ميکنند، هيچ ذهنيتي درباره آن ندارند. هنري که در بسياري از کشورهاي جهان سرمنشا توليد آثار سينمايي، انيميشن، سريالهاي تلويزيوني و حتي صنعت اسباب بازي و وسايل سرگرمي از قبيل بازيهاي کامپيوتري است، در کشورمان سالهاست که مهجور واقع شده است. کميک استريپ و داستان مصور همچون برخي از رشتههاي هنري که سرمنشا ورودشان از غرب و بيرون از مرزها به داخل کشورمان بوده است، سالها پيش، از سرزمينهاي دور، به اين مرز و بوم راه پيدا کرده است. اما تفاوتي که اين سبک هنري با ديگر هنرها همچون سينما، تئاتر و... دارد، در اين است که طي سالهاي حضورش در ايران، علي رغم تمام تلاشهاي صورت گرفته از سوي هنرمندان، نتوانسته است جاي خود را در بين مخاطبان ايراني باز کند و گويا اين مهمان ناخوانده هيچ گاه از سوي ميزبان پذيرفته نشده است. براي آسيب شناسي روند توليد و انتشار کميک در ايران ميتوان عوامل متعددي همچون داستاننويسي براي کميک، شناخت صحيح از تصويرگري بومي و مرتبط با سليقه داخلي مخاطب، حمايتهاي مديريتي و مالي، تبليغات و توزيع آثار، کارگاهها و کلاسهاي آموزشي مرتبط و بسياري عوامل ديگر را بررسي کرد. تا به امروز نيز، دستاندرکاران اين عرصه، نشستهايي در ارتباط با نقد فضاي موجود داشتهاند و مطالب و حتي راهکارهاي بسياري براي برداشتن مشکلات و موانع از سر راه کميک کشور در اين نشستها مطرح شده است. اما به قول يغماي جندقي، شاعر غزلسراي سده سيزدهم کشورمان، «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/آنچه البته به جائي نرسد فرياد است». هر چند در اين بين، فعالان عرصه کميک، (چه در حوزه تصويرگري و طراحي و چه در زمينه داستان نويسي) بيکار نبوده و نااميد نشدهاند. آنها به رغم تمام مشکلات و کمبودهاي موجود، تلاشهايي از سر عشق و دلدادگي شان به اين هنر داشته و چراغ کم فروغ کميک کشور را روشن نگاه داشته اند که اين همت و پشتکار، جاي تحسين و دست مريزاد دارد.
از سوي ديگر، به نظر ميآيد کميک و داستانمصور بستر مناسبي است تا از طريق آنها موضوعات تاريخ معاصر کشورمان همچون انقلاب اسلامي و دفاع مقدس براي مخاطب کودک و نوجوان و حتي مخاطب بزرگسال تبيين و تشريح شود. به ويژه اينکه مخاطب امروز بيش از پيش وابسته به رسانههاي تصويري است و اين ويژگي ميتواند در ارتباط بهتر ايشان با آثار مکتوبي همچون کميک و داستان مصور، موثر باشد. به همين بهانه، پايگاه خبري حوزه هنري به سراغ فعالان عرصه کميک رفته و با آنها به گفتگو پيرامون قابليتها، بايدها و نبايدهاي اين هنر يا به قول برخي از همين فعالان، هنر صنعت نشسته است. در زير گزيدهاي از اين مصاحبه ها را مي خوانيد؛
* آمريکايي ها از افسانه هاي ملت هاي ديگر وام گرفته اند:
محمد علي مرادي، کارتونيست کشورمان، درباره آسيبهايي که متوجه مديريت هنر کميک است، مي گويد: کساني که به صورت تخصصي و فني در زمينه کميک استريپ و داستان مصور فعاليت ميکنند، در بدنه مديريت فرهنگي و هنري کشور وجود ندارند. تا به امروز خيليها اين عرصه را به نقد کشيده و درباره آن نظر دادهاند، اما مديران و مسئولان از نقدها، پژوهشها و راهکارهاي ارائه شده براي بهتر کردن شرايط کميک در ايران استفاده نکردهاند. اين تصويرگر و طراح مي افزايد: آمريکاييها، در دورهاي داستانهاي مربوط به خدايان «پرو» را گرفته و راجع به آن کار کردهاند. تصويرسازان و نويسندگان آمريکايي در حجم بالايي که فعاليت ميکنند نياز به مضمون و محتوا دارند و به همين دليل از افسانههاي ملتهاي مختلف وام گرفته و آنها را براي خود پرورش دادهاند. ما نيز در کشور خود بسترهاي داستاني و روايي فوقالعاده زيادي داريم که ميتوان بر روي آنها در کتابهاي کميک کار کرد.
* مي توان با ديد فرارئال، کميک دفاع مقدس خلق کرد:
عزتالله الوندي که دبيري دفتر ادبيات کودک و نوجوان حوزه هنري را بر عهده دارد، از آمادگي اين دفتر براي ورود به حوزه کميک خبر ميدهد و ميگويد: معتقدم هنر کميک، زمينههاي بسيار خوبي براي کار دارد و دفتر ادبيات کودک و نوجوان حوزه هنري نيز در همين راستا از هر گونه طرح و حرکت خوبي که ارائه شود حمايت ميکند. البته اگر بخواهيم در اين عرصه قد علم کنيم و خودي نشان دهيم، قهرمانهاي آثار ما بايد همعرض و همقد قهرمانهاي تصوير شده در کميکهاي مطرح جهان باشند. ما در کشورمان قهرمانهايي داريم که اگر وجود نداشتند، ممکن بود به نابودي مملکتمان بينجامد. الوندي ادامه مي دهد: خيلي از داستانهايي که در فضاي کميک استريپ اتفاق ميافتد داستانهاي فانتزي هستند. ميشود با ديد فرارئال به ماجراها و وقايع رخ داده در کشورمان همچون دفاع مقدس نگاه کرد. البته اين نگاه فرارئال بايد با رعايت الگوهايي استاندارد در جامعه شکل بگيرد. ما گاهي مجسمهاي پوشالي از يک قهرمان ارائه ميکنيم؛ در حالي که ميشود اسطورههاي دفاع مقدس را در کميک وارد کرد. اما نبايد واقعيتي را جلوي چشم خود مجسم کنيم که عدول از آن واقعيت باعث يک سري برداشتهاي بد شود يا ضعف نمايي در شخصيتي باشد که به عنوان يک قهرمان شناخته ميشود.
* به جاي «کميک استريپ» بگوييم «پي نما»:
سعيد رزاقي، از هنرمندان پيش کسوت و دغدغه مند عرصه کميک نيز معتقد است: به جاي کلمه «کميک استريپ» يا داستان مصور، بهتر است از کلمه «پي نما» استفاده شود. کلمه «پي نما» توسط فعالان حوزه کميک ابداع شده است. چرا که داستان مصور به هر اثري که در آن چند تصوير و نقاشي کار شده باشد مي توان گفت، اما براي کميکها به دليل وجه سينمايي که دارند و متوالي بودن تصاويرشان، بهتر است از واژه «پي نما» استفاده شود. وي با تاکيد بر اينکه کتابخواني و نشر ادبي در ايران بيمار است، اظهار مي دارد: در چنين شرايطي «پي نما» که حوزه پرهزينهاي است جايي در نشر کشور نخواهد داشت. چرا که توليد آن 5 تا 10 برابر کتابهاي معمولي هزينه دارد. ناشران کمي هستند که ميتوانيم آنها را مجاب کنيم در اين حوزه ورود کنند و حتي بسياري از ناشران هنوز تصور ميکنند ارشاد براي انتشار کميک استريپ مجوز نميدهد، در حالي که چنين رويه اي سالهاست ديگر صورت نميگيرد. موضوعات ارزشي و ديني و موضوعات مرتبط با سنت هاي کشورمان مي توانند در کميک ها استفاده شوند. ما ميتوانيم عاشورا را در آثار «پي نما» به تصوير بکشيم يا دفاع مقدس را تصوير کنيم. اينها موضوعات خوبي است.
* بسياري از آموزش هاي هنرستان ها و دانشگاه ها ارزش کاربردي ندارند:
حسين شکيب راد، فعال فرهنگي و هنري که دوره اي هم سردبيري نشريه کميک «جديد» را بر عهده داشت، با بيان اينکه هر هنر وارداتي در کشورمان نياز به زمان دارد تا شناخته و مطرح شود، مي گويد: بعد از چند سال که از ورود هنر سينما به ايران گذشت، اين هنر، فرم و شکل خاص خود را پيدا کرد؛ اما اين زمان براي کميک با وجود آنکه مدت زيادي است که در کشورمان وارد شده، طولاني شده است. تصور ميکنم مشکل اصلي در حوزه آموزش است. نظام آموزشي ما ايراد اساسي و ريشهاي دارد و بسياري از آموزشهاي هنرستانها و دانشگاهها ارزش کاربردي ندارند. شکيبراد مي گويد: براي طراحي مضامين ملي بايد از تصاوير و سبک طراحي بومي و ملي استفاده کنيم. در کميکهاي موفق خارجي مانند «تن تن» شخصيتهايي خلق ميشوند که مخاطب سالها با آنها زندگي ميکند و به نوعي ميتوان گفت نوجوانان با اين کتابها بزرگ ميشوند. اما ما بر روي شخصيتهاي کميکهايي که خلق کرديم، به درستي کار نکرديم و تنها تقليدي صرف از آثار خارجي داشتيم و حتي مي توانم بگويم تقليد درستي هم از کميک استريپهاي خارجي نداشتيم.
* با کميک و داستان مصور، برخورد دوگانه صورت گرفت:
فرهاد حسن زاده، نويسنده کودک، نوجوان و بزرگسال که فعاليتهايي در حوزه کميک و داستان مصور کودکان هم داشته است، مي گويد: انتشار کميک در ايران، کار پرهزينهاي است که متولي ميخواهد تا بر روي اين هنر سرمايهگذاري کند و به دنبال بازده زودهنگام مالي هم نباشد. کار توليد کميک نيز مانند فيلم است و بايد عواملي در کنار هم جمع شوند تا يک اثر کميک خلق شود.
حسن زاده ادامه مي دهد: متاسفانه در ايران با کميک و داستان مصور برخورد دوگانه صورت گرفته است. گروهي براي تشويق کودکان به کتابخواني و ترويج کتاب از اين هنر استقبال کردهاند و گروهي نيز همچون وزارت ارشاد در دورهاي به بهانههاي مختلف با آن مخالفت کردهاند. مديريت فرهنگي در کشورمان به دنبال کشت گردو نيست، بلکه دنبال کشت گندم است. چرا که مي خواهد محصولي زودبازده توليد کند و در پايان سال آمار و ارقام از بازده محصولش ارائه کند. در حالي که تمام فعاليت هاي فرهنگي ديربازده هستند و نياز به سرمايه گذاري طولاني مدت دارند.
* از مدلهاي موفق خارجي الگوبرداري کنيم:
محمد رضا دوست محمدي، کارشناس ارتباط تصويري در دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و عضو هيئت علمي دانشگاه تهران، چهرهاي شناخته شده در عرصه کميک استريپ کشورمان است. وي معتقد است که در خلق آثار کميک از فرهنگ عامه و بومي کشورمان فاصله نگرفتهايم و مشکلاتمان را بايد در جاي ديگري جستجو کرد. دوست محمدي مي افزايد: يکي از راهکارها براي رسيدن به توليد موفق کميک، الگوبرداري از مدل شرقي است که در کشورهايي همچون ژاپن پياده شد و موفق هم بود. در چنين الگويي آثار به صورت طرح هاي سياه و سفيد و بر روي کاغذهاي نامرغوب و ارزان چاپ مي شدند تا هم هزينههاي توليد آن پايين بيايد و هم علاقه مندان بتوانند آثار را تهيه کنند و کم کم فرهنگ آن در بين مردم جا بيفتد. مدل ديگري که در فضاي کميک کشورهايي همچون آمريکا متداول شده، کميک صنعتي است. به اين معنا که کمپاني ها و شرکتهاي کميک سازي، آثار داستان مصور را بخشي از پروسه سينما، صنعت اسباب بازي و انيميشن مي دانند و در طول چند سال چند داستان و شخصيت را توليد و به پيش مي برند و آثاري را که به تدريج محبوب و شناخته ميشوند، در حوزه هاي ديگر وارد مي کنند. به طور مثال در صنعت اسباب بازي يا سينما از شخصيت هايشان استفاده ميکنند و آن زمان است که به سودآوري بالا ميرسند.
* دفاع مقدس بستر مناسبي براي خلق کميک است:
احمد عربلو، نويسنده پيش کسوت کشورمان که در حوزه نگارش داستان براي کتاب هاي کميک و همچنين فيلمنامه انيميشن فعاليت دارد، با اشاره به اينکه در کشورمان ادبيات غني براي استفاده در کميک داريم، مي گويد: دفاع مقدس هم در اين بين، بستر مناسبي براي خلق آثار کميک است و به لحاظ منابع و سوژه مي توان گفت از غربيها جلو هستيم. اگر کميک کشورمان بومي نشود، اين هنر به کارمان نمي آيد؛ بايد سعي کنيم حتما بومي سازي را در خلق آثار کميک داشته باشيم و شخصيتهاي بومي و ايراني را به مخاطبانمان ارائه کنيم. همچنين از تکنيکهاي مرسوم کميک در اين گونه آثار استفاده کنيم. عربلو مي افزايد: به عنوان مثال، در خلق اثر کميک با موضوع دفاع مقدس، قرار نيست واقعيتها را انکار کنيم، بلکه با ايجاد تخيل در روند داستان مي توانيم آن را براي مخاطب، به ويژه مخاطب نوجوان جذاب تر و خواندني تر کنيم. اين نويسنده کودک و نوجوان با تاکيد بر اينکه کميک و داستان مصور قابليت اقتباس در ديگر هنرها را دارد، عنوان مي کند: کميک برزخ بين سينما و داستان است و مي تواند سوژههاي بسياري براي اين هنرها داشته باشد. البته بايد براي نگارش کميک، نويسنده کميک تربيت کنيم. نويسندههايمان در اين زمينه خيلي حرفهاي نيستند. نويسنده کميک بايد فيلمنامه نويس باشد و در اين زمينه احساس خلأ ميشود.
* مديريت منسجمي در توليد کميک نداشته ايم:
علي درخشي، کاريکاتوريست و خالق انيميشنهايي همچون «حيات وحش» و «ديرين ديرين»، مي گويد: يکي از دلايل عدم رشد کميک در کشورمان ضعف سواد بصري جامعه است. البته امروز به دليل گسترش ارتباطات و رسانه ها، مردم کشورمان نيز به تصوير اهميت بيشتري ميدهند و شرايط براي هنرهاي تصويري همچون کميک و انيميشن بهتر شده است. در کشورهايي که کميک و داستان مصور پيشرفت داشته است، اين هنر، مانند يک صنعت به پيش مي رود و در نسخه هاي انبوه و به صورت مداوم توليد مي شود. اما در کشورمان هيچ گاه تعادل ايجاد نکردهايم و گاهي تنها به خلاقيت در آثار توجه کرديم و گاهي هم تلاش کرده ايم که در قالبي صنعتي آثار را ارائه کنيم و نگاه و مديريت منسجمي در توليد کميک وجود نداشته است. اين تصويرگر و کاريکاتوريست کشورمان با اشاره به کميکهايي که در فضاي جنگ تحميلي توليد ميشود، عنوان مي کند: شخصيتهاي قهرمان کميکها اشتباه ميکنند و همين اشتباهاتشان است که داستان و درام را شکل ميدهد، اما در داستانها و کميکهاي دفاع مقدس چنين روايتي معمولا شکل نميگيرد و به همين دليل اغلب اين آثار با شکست مواجه ميشوند. داستان هاي کهن همچون رستم و سهراب نيز بارها در آثار کميک و داستان مصور کشورمان توليد شدهاند، اما بدون تعارف بايد بگويم هيچ کدام از اين آثار خواندني نبودهاند.
* بيست و پنج کتاب کميک با موضوعات بومي و ايراني توليد کرديم:
امين مويدي تصويرگر و کاريکاتوريست، با اشاره به پروژه مجموعه داستانهاي مصور شخصيتهاي انقلاب اسلامي که به سفارش مرکز انيميشن حوزه هنري توليد شده است، مي گويد: پروژه توليدات کميک استريپ حوزه هنري فقط يک موضوع نبود. نزديک به بيست و پنج کتاب با يکهزار و پانصد صفحه کميک استريپ در موضوعات زندگي حضرت امام (ره)، زندگي سرداران شهيد باقري، چمران، جهان آرا، خرازي و بابايي، زندگي ده پهلوان جوانمرد ايراني مانند تختي، پورياي ولي، صادق قمي، فيله، عبدالرزاق، ساوي و... همچنين ساير موضوعات مانند زندگي جناب حبيب بن مظاهر، يک برداشت فانتزي از يکي از داستان هاي شاهنامه و چند کتاب ديگر، که تقريبا دو سال پيش به طور کامل توليد و حتي در سه مرحله رفع اشکال شد و تحويل انتشارات سوره مهر شده است. مويدي با بيان اينکه يکي از امتيازات مهم کشور ما در زمينه توليد کميک، ادبيات بسيار غني و پيشينه تاريخي آن است، عنوان کرد: اين ويژگي، مهم ترين متريال کميک استريپ، يعني محتواي خوب را فراهم ميکند، ما نه تنها ميتوانيم از داستان ها و افسانههاي ايران استفاده کنيم، بلکه به خاطر سابقه تاريخي درخشان، خواهيم توانست تاريخ ايران را در مقاطع مختلف بازسازي تصويري کنيم.
مثلا من به شخصه معتقدم که دوران دفاع مقدس و زندگي شهداي قهرمان ايران، نه تنها قابليت و ظرفيت بسسيار مناسبي را در اختيار ما قرار ميدهد و ما را از خلق ابرقهرمانان خيالي بينياز ميکند که حتي وظيفه ماست که به نحوي جذاب اين مقاطع برجسته تاريخي و اين اسطوره هاي استثنايي اما واقعي را به جامعه جوان معرفي کنيم؛ همان طور که رهبر معظم انقلاب هم اخيرا فرمودند که بايد با زبان تصوير و با استفاده از ابزارهاي جديد، چهره نگاري هنرمندانه اي از شخصيت برجسته شهدا انجام دهيم.
* کميک را به عنوان يک واحد درسي به مدارس ببريم:
بهرام عظيمي، کارگردان انيميشن، فيلمنامه نويس، طراح کاراکتر و کاريکاتوريست نيز ضمن ارائه راهکارهايي براي بهبود شرايط کميک کشور، ميگويد: اگر من مسئوليت اجرايي در حوزه فرهنگ و هنر داشتم، افراد سرشناس در زمينه تصويرگري و نويسندگي کميک را شناسايي ميکردم و با دستمزد خوبي به آنها سفارش توليد اثر ميدادم تا کميک توليد کنند. همچنين تصور ميکنم براي جذب مخاطب، موضوعات کميکها بايد ترکيبي از موضوعات قديمي ايراني با موضوعات جديد باشد؛ به اين صورت که موضوعات قديمي در عصر جديد و در داستاني امروزي رخ دهد. يکي از مشکلاتمان در توليد کميک اين است که اغلب به سراغ موضوعاتي همچون داستانهاي شاهنامه فردوسي مي رويم و تا صحبت از توليد داستانهاي مصور ميشود به ياد اين گونه آثار
مي افتيم، در حالي که ميتوان آثار امروزي و داستانهاي تازه هم خلق کرد. اين کارگردان انيميشن ادامه ميدهد: همچنين تلاش ميکردم تا واحد درسي مانند کامپيوتر و ديگر واحدها را که در مدارس تدريس ميشود، با عنوان کميک در دبستانها قرار دهم و کودکان موظف باشند در اين کلاسها شرکت کنند. همچنين انيميشنسازان را موظف ميکردم که همزمان با توليد اثرشان، کميک آن را هم توليد و توزيع کنند.
رسالت/ محمد دامادي:
در مقابل فيلم هاي ضد ايراني فقط سخنراني نکنيم
عضو فراکسيون رسانه و هنر مجلس، بهره گيري از سينما را يکي از راههاي باورپذير و جهاني کردن يک عقيده يا مسلک دانست و تاکيد کرد: تفکر مديران بايد از سطح واکنش نشان دادن، آن هم صرفا با سخنراني و پيامهاي دندانشکن بالاتر رود و برنامه مدون طولاني و اختصاص اعتبار در حوزههاي فرهنگي براي جهاني کردن اهداف نظام داشته باشند.
به گزارش خبرگزاري سينماي ايران، محمد دامادي به ارسال فيلمي ضد ايراني از سوي رژيم صهيونيستي به جشن سينمايي اسکار اشاره کرد و درباره فرصتهايي که سينماي ايران در اختيار دارد، گفت: مسئولان و مديران ايران در تمام عرصهها بايد قدرت سينما را باور کنند و بدانند يکي از راههايي که ميتوان از آن طريق يک عقيده يا مسلک را باورپذير و جهاني کرد، بهره گيري از سينماست.
نماينده مردم ساري در مجلس با تاکيد براينکه مديران هنوز جايگاه سينما را باور نکردند، افزود: عدم در نظر گرفتن اعتبارات لازم براي سينما از نشانههاي بياهميتي اين هنر تاثيرگذار در ايران است و هنوز هم از سوي برخي از افراد در رأس کار به سينما نگاه مثبتي نميشود. وي ادمه داد: اگر قرار است فرهنگ ما به جهانيان معرفي شود يا برخي از آداب فرهنگي مناسب و نامناسب از کشور حذف و اضافه شوند، بايد سينما را جدي گرفت؛ بارها شده فيلمسازان قدمهاي بزرگي براي معرفي فرهنگ ايراني به جهانيان برداشتهاند اما به در هميشه بسته اعتبارات خوردهاند. براساس اين گزارش، رژيم صهيونيستي در جشنواره سينمايي اسکار سال جاري با فيلم «باباجون» درباره زندگي مهاجران ايراني در سرزمينهاي اشغالي وارد ميدان رقابت شده است.
سیاست روز/ انتقاد سیدضیاءالدین دری به گروه سینمایی هنر و تجربه:
جایی برای برخی فیلمهای پرلکنت و بیاندیشه
سیدضیاءالدین دری کارگردان مطرح سینما و تلویزیون در آستانه اولین سالگرد تأسیس گروه سینمایی «هنر و تجربه» گفت: فیلمهایی که طی یک سال گذشته در این گروه سینمایی به نمایش درآمده حاکی از آن است که سینمای «هنر و تجربه» جایگاه برخی فیلمهاي پرلکنت و بیاندیشه است.
کارگردان سریال تلویزیونی «کلاه پهلوی» در گفتوگو با سینماپرس افزود: برای من جالب است که عنوان مهم «تجربه» را به این گروه سینمایی اطلاق کردهاند؛ چراكه کارهایی که به عنوان فیلم تجربی توسط جوانان بیتجربه ساخته میشود تنها یک سیاه مشق است و به هیچ عنوان نمیتوان آثار نازل و بیمحتوای آنها را به عنوان تجربه قلمداد کرد.
وی با تأکید بر اینکه شاید در میان صدها فیلم این چنینی تنها یک ایده خوب وجود داشته باشد اظهار داشت: ممکن است که مثلاً یک فیلم ایده خوب و قابل قبولی داشته باشد اما این باعث نمیشود که مدیران سینمای کشور بخواهند برای یک ایده هزینه کرده و جایزههاي آن چنانی به ایده بدهند؛ متأسفانه در شرایطی که ساخت فیلمهاي شاخص توسط فیلمسازان مطرح سینمای ایران متوقف شده است و اغلب فیلمسازان در بیکاری به سر ميبرند شنیدهها حاکی از آن است که رخی از این فیلمها با بودجههاي میلیاردی ساخته و بعد با عنوان «هنر و تجربه» روانه اکران ميشوند.
این کارگردان خاطرنشان کرد: سینمای هنر و تجربه تنها بایستی در زنگ تفریح هنرمندان باتجربه ساخته شود؛ این سینما تنها در زمانی مفید و موثر واقع ميشود که به عنوان یک کلاس آموزشی عمل کرده و به جوانان یاد بدهد که چگونه برای مخاطبان خاص سینما فیلمسازی کنند.
کارگردان فیلم سینمایی «سینما سینماست» در بخش دیگری از این گفتوگو تأکید کرد: اگر زمانی فیلمسازان پیشکسوت و با تجربه که حضور در تمامی گونههاي فیلمسازی را آزمودهاند بخواهند فیلمی تجربی بسازند هیچ اشکالی ندارد؛ به دلیل آنکه این فیلمسازان در راه باز کردن باب جدیدی هستند تا به نوآموزان سینما درس فیلمسازی بدهند، اما به هیچ عنوان جوانان به ویژه افرادی که حتی تجربه ساخت فیلم کوتاه ندارند نميتوانند به عنوان فیلمساز تجربی معرفی شوند و مسئولان هم امکانات کلانی را در اختیار آنها بگذارند.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو سینمای «هنر و تجربه» را به نوعی نفوذ فرهنگی غربیها به جامعه اسلامی ما برشمرد و تصریح کرد: از زمان رضاخان نفوذ فرهنگی غربیها توسط سینما به کشور ما باب شده است که این نفوذ امروز به نوعی خود را در قالب برخی آثاری که در گروه «هنر و تجربه» اکران ميشوند نشان ميدهد.
کارگردان سریال تلویزیونی «کیف انگلیسی» در ادامه این گفتوگو از آشکار بودن تأثیر سینمای فرانسه بر تأسیس این گروه سینمایی گفت و اظهار داشت: فرانسویها بعد از اینکه زبانشان وجهه بینالمللی خود را از دست داد به شدت در عرصه سینما شکست خوردند چون سینمایشان دیگر استقبال دهه ۱۹۳۰ و قبل آن را نداشت؛ از همین رو به دلیل فروپاشی اقتصاد کشورشان بعد از جنگ جهانی دوم، از قالب سینمای دراماتیک خارج شدند و سینمای جدیدی ایجاد کردند که افراد روشنفکر و بعضاً حتی مائوئیستها آن را اداره ميکردند و در آن زمان چون معتقدین مذهبی چندان در فرانسه وجود نداشتند از فیلمهاي آنها نیز استقبال ميشد.
وی در خاتمه این گفتوگو افزود: متأسفانه بسیاری از سینماگران ما نیز در آن زمان زیر سلطه فرانسویها بودند و از همینرو رفتار و عقاید و کردارشان مانند آنها شکل گرفت، من در هر صورت امیدوارم که هرچه سریعتر فکری جدی برای این گروه سینمایی که ميتواند به کلیت سینمای ما آسیب وارد سازد، بشود.
شهروند/ نیمی از بودجه معاونت هنری ارشاد به تئاتر خواهد رسید دستور ویژه علی جنتی برای تئاتر
مدتی قبل در بازدید علی جنتی از روند بازسازی مجموعه تئاترشهر موضوعاتی درباره کند بودن تعمیر سالنهای تئاترشهر و کمبود بودجه حوزه تئاتر مطرح و اعلام شد که پیگیریهایی برای واگذاری امور بازسازی تئاترشهر به اداره کل هنرهای نمایشی انجام خواهد شد. علی مرادخانی دراینباره به خبرنگار ایسنا، گفت: «در بازدید وزیر فرهنگ از مجموعه تئاترشهر این موضوع را مطرح کردیم که روند فعلی بازسازی تئاترشهر بسیار کند است و بهتر است کار به اداره کل هنرهای نمایشی سپرده شود تا از این طریق به نتیجه برسیم. البته مشکل بزرگ در این مورد، بودجه است که در دولت پیگیریهایی را برای تخصیص بودجه انجام میدهیم.» مرادخانی با بیان اینکه معاونت هنری و اداره کل هنرهای نمایشی بهرهبردار اقدامات انجامشده در تئاترشهر هستند، ادامه داد: «قرار است کل بودجه معاونت هنری در سال ٩٤ حدود ٢٥میلیارد تومان باشد که البته بنابر ٣٠میلیارد تومان بود اما شاید در حدود ٢٥میلیارد تومان محقق شود. از این بین به جز تئاتر، بخشهای دیگری همچون موسیقی، ارکسترها، بنیاد رودکی، حوزه تجسمی، مد و لباس، مجموعه نیاوران و حوزه آموزش هستند که باید از همین محل تأمین بودجه شوند. با این حال نیمی از بودجه معاونت برای تئاتر صرف خواهد شد.» معاون هنری همچنین در پایان درباره افتتاح دو مرکز تئاتر خاوران و صبا بیان کرد: «طبق گفته شهردار تهران تا یکی دو ماه آینده این دو مجموعه کار خود را آغاز خواهند کرد و آرزو میکنیم که آنها جزو مجموعههای در اختیار جشنواره تئاتر فجر باشند، هر چند به دلیل بُعد مکانی ممکن است سختیهایی وجود داشته باشد اما باید عادت جدیدی ایجاد شود تا شاید از این طریق به خیل مشتاقان تئاتر افزوده شود.»
قانون/ خندوانه سياسي نيست
جوان درباره حواشی و شائبههای سیاسی بودن برنامه و بعضی مهمانانش گفت: اینکه میگویند «خندوانه» با سیاسیها یا با جاهای دیگری میبندد، به نظرم خیلی لوثوبیاساس است و اصلا چیزی نیست که بشود آن را ثابت کرد. ما در فصل جدید 115 برنامه داشتیم که در یکی از آن برنامهها که با حضور سیاسیها روی آنتن رفت، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس مهمان ما بود؛ نمایندهای که از نظر من و اجتماع باید بیاید و بگوید که برای مردم چه برنامهای دارد. نفر بعدیای که منصب سیاسی داشت هم استاندار تهران بود. این افراد با مسئولیتهایی که دارند باید در برنامه حاضر شوند و حرف بزنند. اینکه میگویند «خندوانه» با سیاسیها یا با جاهای دیگری میبندد، به نظرم خیلی لوث و بیاساس است و اصلا چیزی نیست که بشود آن را ثابت کرد.
قدس/ دستور آقای رئیس برای نصب عکس روحانی در مدارس
در جلسه یکی از ادارات آموزش و پرورش استانی مصوب شده است باید عکس روحانی در کلاسها، راهروها و دفاتر مدارس این شهرستان نصب شود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، شبکه اطلاع رسانی راه دانا نوشت: با آغاز سال تحصیلی جدید همه ادارات و نهادهای مرتبط با آموزش و پرورش جلسات هماهنگی خود را تشکیل داده اند که در این میان مصوبات برخی از این جلسات قابل توجه بوده است.
در جلسه یکی از ادارات آموزش و پرورش استانی مصوب شده است که باید عکس روحانی در کلاسها، راهروها و دفاتر مدارس این شهرستان نصب شود.
رئیس این اداره آموزش و پرورش سال گذشته نیز مدارس را ملزم به نصب عکس روحانی در راهرو ها کرده بود.
این در حالی است که در ایام انتخابات ریاست جمهوری، رئیس این اداره مسئول ستاد انتخاباتی روحانی در شهرستان خود بوده و پس از روی کار آمدن دولت یازدهم به این سمت رسیده است.
به نظر می رسد برخی از مدیران دولتی به دنبال پیگیری مقاصد سیاسی خود حتی با سوء استفاده از مدارس کشور هستند.
کیهان/ به مناسبت 16مهر سالگرد شهادت سردار نادر مهدوی؛ اسطوره نادر؛ کابوس آمریکا
تاریخ ایران و اسلام، پر از اسطورهها و قهرمانان بزرگ و شگفتانگیز است. برخی از این اسطورهها، رنگی از خیال یافتهاند و واقعی بودن آنها محل شک و تردید است. امثال رستم و آرش کمانگیر و ... اما در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در دوران دفاع مقدس، اسوههایی بزرگتر و والاتر از همه قهرمانان و اسطورههای تاریخی ما ظهور کردند. تعداد قهرمانان ملی ما در 37 سال گذشته از تمام طول تاریخ چند هزار ساله ما بیشتر است. اما دریغ که بسیاری از مردم، شناخت چندانی از این قهرمانها ندارند.
نادر مهدوی یکی از همین اسوههاست که گویی همه اسطورههای خیالی تاریخ، در این شخصیت تجسم و واقعیت یافتهاند. مردی که در نبردهای دریایی، یک تنه در برابر ناوهای هیولایی آمریکایی ایستاد. به همین دلیل هم از نادر مهدوی به عنوان کابوس آمریکا یاد میشود.
شهید نادر مهدوی (حسین بسریا) در ۱۴/۳/۱۳۴۲ ه- ش در روستای نوکار، از توابع دهستان بحیری در شهرستان دشتی واقع در استان بوشهر به دنیا آمد. زندگی در تنگنای مالی و همچنین قرار گرفتن در کوران مبارزات انقلابی و پس از آن آغاز جنگ تحمیلی زمینه لازم را تبدیل شدن او به یکی از اسطورههای بزرگ تاریخ ایران و اسلام را فراهم کرد.
درحالی که تنها 21 سال سن داشت گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود، فرماندهی این گروهان را عهدهدار شد. فعالیتهای پیگیر و شبانهروزیِ شهید، در زمینه نظمبخشی و تربیتِ نیروهای عضو این گروهان دریاییِ تازهتأسیس، سبب شد تا بتواند گروهانی نمونه و صددرصد آماده را جهت شرکت در هرگونه عملیات، مهیّا نماید. این گروهان در عملیات بدر در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۶۳ حماسههایی به یادماندنی را به نمایش گذاشت.
شهیدمهدوی پس از آن هم ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. همین ناوگروه بود که در جنگ دریایی با آمریکا ضربات سهمگینی به شیطان وارد کرد. ناوگروه دریایی ذوالفقار، وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و شهیدمهدوی تا زمان شهادت، فرماندهی آن را به عهده داشت. تشکیل این ناوگروه، بیتردید نقطه عطفی در کارنامه دفاعی ایران در دوران افتخارآمـیز دفاع مقدس به حساب میآید؛ چرا که با تشکیل آن، نیروی دریایی ایران، جانی تازه و ابهّت و صلابت خـیرهکنندهای یافت و پشتوانه مستحکمی نصیب ماشین جنگی ایران گردید.
با انجام عملیات غرورآفرین والفجر۸ وکربلای۳ و تقویت و تثبیت هرچه بیشتر قدرت نظامی ایران در نبردهای دریایی، عرصه بر رژیم بعث عراق و به خصوص حامیان غربی او و در رأس آنها آمریکا تنگ شد و آنان را با چالشی جدّی مواجه ساخت. ماشین جنگی ایران روز و بروز کارآمدتر و پرصلابتتر به پیش میرفت و درماندگی و اضمحلال روزافزون دشمن، هرچه بیشتر آشکار میگردید. رژیم آمریکا که تا آن هنگام، در پشت صحنه جنگ قرار داشت و غالباً عراق را به عنوان پیشقراول به جنگ با ایران فرستاده بود، با مشاهده ضعف روزافزون قدرت نظامی عراق در برابر ایران، به ناچار به صورت آشکارا و علنی و آن هم در قالب سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) و به بهانه واهیِ حفاظت از نفتکشهای برخی از کشورهای عربی وارد خلیج فارس شد و در خط مقدم جنگ علیه ایران قرار گرفت. تصور این بود که با ورود آمریکا به خلیجفارس، نیروهای ایرانی اقتدار خود بر این پهنه آبی فوقالعاده مهم را از دست خواهند داد و موازنه قدرت نظامی به نفع عراق تغییر خواهد کرد. اما شیرمردان سپاه اسلام و در رأس آنها سردار شهید مهدوی با رشادتها و جانفشانیها و تدارک دهها عملیات شجاعانه علیه ناوهای هواپیمابر و غولپیکر آمریکایی و با کسب پیروزیهای متعدّد و کوبنده، باطل بودن این تصور را به اثبات رساند.
شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکاییها به خلیجفارس تا زمان شهادت، لحظهای از نبرد بیامان با آمریکا نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در اینراه به کار بست. او طی این مدت، عملیات بسیاری را علیه آمریکاییهای متجاوز ترتیب داد.
اگر من بودم میزدم
در سالهای پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتیها و سکوهای نفتی ایران را میزد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالیرتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتیها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود:«اگر من بودم، میزدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گُرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکاییها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.
اولین نبرد با آمریکا
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی اَلرَّخاء «با نام مبدّل بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، بهطور کامل، اسکورت میشد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مینهای کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفرهای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید.
واقعه زدن کشتی بریجتون به قدری بزرگ و تاثیر گذار بود که علاوه بر داخل در خارج از کشور نیز بازتاب فراوانی داشت. اگر از مجموعه گزارشات و یادداشتهای روزنامهها و مطبوعات بگذریم تنها نام بردن از کتابهای جنگ تانکرها و کتاب «در داخل منطقه خطر» نوشته «هارلد وایس» که در آن به بررسی انهدام کشتی بریجتون پرداختهاند کافیست.
نظر شهید مهدوی
شهید مهدوی درباره این نبردها گفته بود: «هنگامیکه اعلام شد بناست اولین کاروان از نفتکشهای کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محلهای استقرار در میان آبهای خلیجفارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد که انجام عملیات را عملاً ناممکن مینمود؛ امّا با توکّل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یادخدا و اطمینان و قوت قلبی که بدینگونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم. سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را میبوسیدیم. برادران، صورتهای خود را بر خاک گذاشته گریه میکردند و شکر خدا بجا میآوردند. چون همه احساس میکردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی»
دیدار با امام
پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه دیدار با حضرت امام(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام(رض) یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار میدهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را میبوسد. شهید، خود دراینباره چنین میگوید: «پس از اطّلاع از اینکه حضرت امام از شنیدن خبر روی مین رفتنِ کشتی کویتی و شکست اولین اقدام آمریکا، متبسّم شدهاند، چنان مسرور گردیدم که همیشه این تبسّم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ همراه، میدانم. برای ما رزمندگانِ خلیج فارس، همین تبسّم و شادی امام در ازای همه زحمات شبانهروزی کافیست و اگرتا آخر عمر، موفّق به انجام خدمتی نگردیم، باز شادیم که حداقل برای یکبار هم که شده، موجب رضایت و شادی و تبسّم امام عزیزمان گردیدهایم.»
پیش بینی شهادت
حاجحسن فقیه برادر شهید درباره آخرین دیدارش با سردار شهید مهدوی میگوید: «برای آخرین بار، برادر شهیدم نادر در شب پنجشنبه مورّخه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ در منزل دنیایی خود و در جمع ما حضور داشت. در همان مجلس به صورت خیلی محرمانهای به من گفت: فلانی! فردا سفر خطرناکی را در پیشرو دارم و به احتمال زیاد، با آمریکاییها درگیر میشویم. نظر شما چیست؟ من در جواب ایشان گفتم: ما مأمور خداییم؛ حیات و مماتمان به دست خداست و هرچه پیش آید، خواست اوست. فردا صبح نیز موقع خداحافظی به من گفت: قریب به یقین، این آخرین باریاست که همدیگر را میبینیم و احتمال زیادی دارد که در این درگیری شهید شوم.»
آخرین نبرد
در سایت شهید نادر مهدوی، نحوه شهادت این سردار به این شرح ثبت شده است: عصر روز پنجشنبه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمّدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عدهای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت میکنند.
تعدادشان 9 نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، اکیپ فیلمبرداری از عملیات متشکّل از کریمی، محمّدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسّلی بودند. فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی میرسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایقهای خود منتقل میکنند. پیاده میشوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا بجا میآورند. هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانه باختری آسمان، کماکان خودنمایی میکرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود میسازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود.
ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بیسیم در دست نادر جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود میبینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنه گیر ودار نظامی غالباً موقعی میتوان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا میخواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکاییها قرار میگیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک میشود که به هدف اصابت نمیکند و به درون آب فرو میرود. بالگردها نیز با شدّت، شروع به تیراندازی میکنند.
سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این میافتند که بالگرد را بزنند. پس از 15 دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق میشود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر کند. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده میشود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن میشود و پشت دشمن به لرزه در میآید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت میاندازد.
همگی با همه وجود صلوات میفرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد میزنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار میگیرد. تعداد خفاشهای پرنده دشمن کم نبود و هریک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حملهور شده بودند.
بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب میکردند، در برابر چشمانش پرپر میشوند. حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش میسوختند.
نادر میتوانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمیها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمیآید. لذا به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک میکردند و هم درپی گرفتن شهدا و زخمیها از آب بودند. آنها با همه توان سعی میکردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران میکردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند. اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کمصدا بودند و موقعیتیابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکاییهای تا بن دندان مسلح ادامه میدهند. دشمن، همه شناورها و تجهیزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالی که خود را با ترکش تهی مییابند، پس از 20 دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن میافتند.
دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او برمیآیند و از تک تک اسرا درباره نادر میپرسند. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته میشود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمیکند و همچنان مقاومت مینماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دستها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان میداد که دشمن، حتّی از جسم بیجان این سردار شهید نیز میترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو.اس.اس. چندلر آماج شکنجههای وحشیانه دشمن قرار میگیرد و سینهاش با میخهای بلند آهنین سوراخ میشود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت میرسد.
شکنجه نادر مهدوی توسط آمریکاییها
آنچه از ظاهر پیکر شهید مشاهده گردید، این است که آمریکاییها سینه آن عزیز را با میخهای فولادی بلند سوراخ کرده و پس از آن یک تیر به بازو یک تیر به قلب و یک تیر به سجدهگاهش زده و بدین گونه تحت شکنجههای قرونوسطایی شهیدش کرده بودند.
بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت عمان تحویل گرفته شد.
پیکر مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزبالله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت. در آنجا نیز پیکر پاک شهید مجدداً بر دوش جمعیت انبوه مردم شهیدپرور تشییع شد و پس از آن جهت خاکسپاری به زادگاهش روستای بحــیری بازگشت. مردم روستا با شور و شکوهی خاص و به نحو کمنظیری به استقبال پیکر غرقه به خون سردار شهید مهدوی رفتند و این پیکر گلگونکفن را پس از تشییع تا گلزار شهدای روستا، چون گوهری بهشتی به صدف خاک سپردند.
وطن امروز/ رونمایی از کتاب بیانات رهبر انقلاب درباره شخصیت و مکتب امام(ره)
مراسم رونمایی از کتاب «ره، رهرو، رهبر» شامل مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره مکتب و شخصیت امام(ه) از سوی مؤسسه پژوهشی انقلاب اسلامی برگزار میشود. مراسم رونمایی از کتاب «ره، رهرو، رهبر» دربردارنده بیانات رهبر معظم انقلاب درباره مکتب و شخصیت امام(ه) از سوی مؤسسه پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار میشود. این مراسم با حضور شخصیتهای فرهنگی کشور در روز سیزدهم مهرماه از ساعت 15:30 تا 17 در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی شهر تهران واقع در پارک شهر برگزار میشود.
وطن امروز/کتاب «حاج قاسم» به چاپ دوم رسید
کتاب «حاج قاسم» اثر علی اکبریمزدآبادی خاطرات حاج قاسم سلیمانی از سوی انتشارات یا زهرا(س) منتشر شد و در کمتر از یک هفته راهی چاپ دوم شد. به گزارش فارس، علی اکبریمزدآبادی نویسنده و مدیر انتشارات «یا زهرا(س)» گفت: این کتاب از مجموعه کتابهای «یاران ناب» است که در حقیقت هفدهمین شماره این مجموعه است. کتاب «حاج قاسم» حاوی سخنرانیهای حاج قاسم از دوران دفاعمقدس تا دوره اخیر است که از دل این سخنرانیها خاطراتی که در آن نقل شده را با ذکر منبع و ماخذ در این کتاب عنوان کردهام. نویسنده کتاب «حاج قاسم» افزود: این کتاب به صورت 4 رنگ در 168 صفحه منتشر شده که بیش از 80 عکس نیز به صورت رنگی در صفحات این کتاب 7 هزار و 500 تومانی قرار گرفته است. اکبریمزدآبادی با اشاره به تیراژ 5 هزار نسخهای این کتاب برای چاپ اول گفت: این کتاب هفته گذشته راهی بازار کتاب شد که به سرعت چاپ اولش تمام شد و در چاپ دوم 5 هزار نسخه دیگر راهی بازار کتاب کردهایم.
وطن امروز/پیام تسلیت ایآر رحمان به بازماندگان فاجعه منا
آهنگساز هندی فیلم سینمایی محمدرسولالله(ص) درباره حادثهدیدگان فاجعه منا گفت: امیدوارم روح همه جانباختگان حادثه منا در بهشت قرین آرامش باشد. به گزارش سایت فیلم «محمدرسولالله(ص)»، ایآر رحمان درباره بازخوردهای فیلم محمدرسولالله(ص) در سراسر جهان افزود: در حضور داوران جشنواره کودک همدان این فیلم را دیدم و بازخوردهای جالبی از این فیلم گرفتم. عدهای میگفتند در لحظاتی از فیلم با همه وجود منقلب و دگرگون شدیم. رحمان درباره انگیزه ساختن این فیلم سینمایی گفت: به عنوان یک موسیقیدان و از زمانی که مسلمان شدم یکی از رویاهایم ساختن موسیقی چنین فیلمی بود و همه تواناییای را که خدا در وجود من قرار داده در جهت مثبت به کار گرفتم تا بتوانم اثری فاخر عرضه کنم.
وطن امروز/۱۳۰ هزار نفر در کتابخوانی خندوانه
مسابقه کتابخوانی خندوانه با انتخاب ۱۴۰ برگزیده بخش نخست مسابقه خود از میان ۱۳۰ هزار شرکت کننده به مرحله نهایی وارد شد. به گزارش مهر، مسابقه کتابخوانی برنامه تلویزیونی «خندوانه» با عنوان «بخون و ببر» این روزها در حالی به پایان رسیده است که طی روزهای آتی برنامه نهایی این مسابقه ضبط خواهد شد. این مسابقه بزرگ کتابخوانی در قالب فراخوان برنامه تلویزیونی خندوانه برای مطالعه 2 کتاب «جام جهانی در جوادیه» نوشته داوود امیریان و «یک عاشقانه آرام» نوشته مرحوم نادر ابراهیمی در دست اجرا قرار گرفت و جواد فرحانی، تهیهکننده این برنامه آمار شرکت در این مسابقه را بالای ۱۳۰ هزار نفر عنوان کرد و گفت: از میان این تعداد بیش از ۱۰ هزار نفر از شرکتکنندگان به تمام سوالات درست پاسخ داده بودند که ما با قرعهکشی از میان آنها ۱۴۰ نفر را انتخاب و در روز اجرای مسابقه نیز با حضور آنها ۱۳ نفر را به قید قرعه برای شرکت در مسابقههایی که با حضور همه آنها در استودیو اجرا میشود، انتخاب میکنیم.
وطن امروز/ نگاهی به رمان «خندهزار» نوشته محمد محمودینورآبادی
رازهایی از مقاومت
مهدی خرامان: بعد از گذشت سالها از انقلاب هنوز نسل جوان ما ذهنیت کامل و مشخصی از رژیم شاهنشاهی و مشکلاتی که بر سر مردم آوردهاند، ندارند از این رو تلاش محمد محمودینورآبادی در اولین اثر خود قابل توجه است. نویسنده در این اثر سراغ قسمتهای پنهان و گمشده انقلاب رفته است و رمانی درباره مبارزه مردمان روستایی با رژیم شاهنشاهی نوشته است و با وجودی که در نگاه اول نام کتاب ذهن خواننده را به سمت کتابهای طنز سوق میدهد اما خواننده به هیچ عنوان با چنین کتابی روبه رو نخواهد شد. «خندهزار» که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است، روایت اهالی روستایی را در بحبوحه سالهای 56 و57 روایت میکند، جایی که اهالی روستایی در دوراهی انتخاب قرار گرفتهاند، روستایی که نماد جامعه قبل از انقلاب است با پاسگاهی که نماد ظلمت و حکومت شاه را نشان میدهد و در این میان خانوادهای شعله آتش انتقام و خیزش مردمی را روشن میکند. «خندهزار» داستانی حادثهمحور بوده که کنش و واکنشهای خانواده پورزالی را در برابر حوادث روستا روایت میکند. داستان بیشتر توسط عیسی، پسر کوچک خانواده روایت میشود (داستان راوی دانای کل محدود دارد). پسربچهای کنجکاو که 7 سال سن دارد و همه چیز را به زبان میآورد و همین باعث شیرینی خاصی در داستان میشود و از سمت دیگر مخاطب به راحتی میتواند با داستان ارتباط برقرار و با شخصیتها همزادپنداری کند اما مشکلات از زمانی شروع میشود که کنجکاوی عیسی کار دست او و خانوادهاش میدهد و وقتی که پدرش رستم جرقه مبارزه با پاسگاه را در روستا میزند دستگیر میشود و این اتفاق با خود حوادثی را به دنبال دارد. داستان «خندهزار» به خوبی توانسته تصویری زیبا از روستای زارستان فارس را در زمان انقلاب به مخاطب خود ارائه دهد و از سمت دیگر مخاطب با داستانی روبهرو میشود که درونمایه مشخص و پیرنگ یکدست و منسجمی دارد. یکی از نقاط قوت داستان درست شکل گرفتن شخصیتهای اصلی است، مخاطب بعد از گذراندن چند فصل به خوبی با تمام شخصیتهای داستان آشنا و از جزئیات رفتارشان آگاه میشود، از سوی دیگر شخصیتهای داستان بدون هیچ کار اضافی توسط راوی وارد حوادث و بعد از تاثیرشان از داستان خارج میشوند، نویسنده بهخوبی توانسته است با استفاده از گویش شیرازی و بهرهمندی بموقع از ضربالمثلها مخاطب را به حس زندگی روستایی نزدیکتر کند، حسی که در کمتر اثری دیده میشود. نکتهای که اثر محمودینورآبادی را با رمانهای دیگر انقلاب متمایز میکند این است که بهخوبی از فضای شلوغ و پرآشوب شهر در زمان انقلاب که برای مخاطب آشناست فاصله میگیرد و او را با فضای ایل و روستا آشنا میکند. نویسنده مخاطب را به آرامی از حوادث با خبر و رازها را فاش کرده و او را با خود همراه میکند.
یکی از نقاط ضعف داستان این است که نویسنده میخواهد توسط راوی روایت صحنه و توصیفات بیهوده کند یا در بعضی مواقع داستان به سمت خرافه یا داستانکهای اجنه میرود که در کتاب از آنها با نام «از مابهترون» یاد میشود و نویسنده با این روش میخواهد حجم کتاب را بیشتر کند اما نکتهای که محمودینورآبادی بهخوبی از آن فاصله گرفته است شعار دادن و بیانیه خواندن توسط شخصیتهای داستان است که به عنوان برگ برنده مهم او در کنار تمام نقاط قوت داستان قرار گرفته است. چه خوب است نویسندگان ما این جمله مهم و زیبای محمد محمودینورآبادی را ملکه ذهن خود کنند که: «به چخوف، تولستوی و مارکز و دیگران کاری نداشته باش که چه گفتهاند و چه نوشتهاند. باید خودمان باشیم؛ یک شرقی مسلمان و یک ایرانی، فرزند ایل و روستا و بزرگ شده در جوار کوهها و چشمهها و ...» آری، ادبیات ما تشنه این نوع ادبیات است...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com