به گزارش بولتن نیوز؛ به قول بزرگی، بزرگترین دشمن انسان خود انسان است! شاید این جمله در مورد علی پروین هم صدق کند؛ مردی که در دوران بازیگری بدون هیچ حمایت و کمک خاصی از جنوب تهران خود را بالا کشید و چشم اهالی فوتبال و کارشناسان را گرد کرد.
روزي از زبان حشمت مهاجراني شنيدم كه ميگفت: «در زماني كه اغلب ستارههاي تيم ملي از تاج سابق ميآمدند، فقط يك بازيكن جاي ثابت داشت و او هم علي پروين بود!»
علي پروين هافبكي با جثهاي ظريف اما داراي قدرت توزيع توپ دقيق و پاسهاي ميليمتري بود كه پيش از انقلاب در فوتبال ايران عرض اندام كرد و در جام جهاني 1978 آرژانتين نيز بازوبند كاپيتاني تيم ملي را بر بازو بست. او با قدرت مديريت و هوش سرشار خود تأثير شگرفي بر فوتبال پس از انقلاب گذاشت و بدون ترديد محبوبترين فوتباليست ايران در دهههاي 50 و 60 شمسي شد.
پروين كه در فوتبال كشور لقب بكنباوئر گرفت، ميتوانست مثل قيصر مشاوران مناسبي انتخاب كند و اجازه ندهد سران فوتبال و تصميمگيرندگان پرسپوليس از كنار اسمش عبور كنند اما چنين نكرد.
مرد سياستمدار دهههاي 50 و 60 از دهه 70 به بعد تبديل به مردي شد كه بازيچه سياسيون و افراد غيرورزشي قرار گرفت و ديگر هرگز نتوانست خودش باشد. روزي با آقاي X دست ياعلي داد و فرداي آن روز به سمت آقاي Y چرخيد! حالا علي پروين برخلاف گذشته به راحتي با غيرفوتباليها معامله ميكرد و از اصل خود دور و دورتر شد. بايد گفت پروين هم مثل هر انسان ديگري خالي از عيب و نقص نيست و شايد توجه بيش از حد به مسائل اقتصادي، مهمترين ضعف سلطان بود كه باعث ريزش طرفداران پرشمارش شد. ديگر نميشد روي حرف مردي حساب كرد كه روزگاري همه تهران حرفش را به قيمت طلا ميخريدند و...
امروز كم نيستند كساني كه معتقدند دستهايي در كار است تا چهره افراد محبوبي همچون پروين را خدشهدار كرده و بزرگان را كوچك كنند اما پرسش اصلي اينجاست: خود اين بزرگان با خود چه كردند؟
پروين كه ميتوانست با يك نگاه، ورزشگاهي را آرام كند و كسي به خود اجازه نميداد روي او را زمين بزند، از آشتي دادن محمد مايليكهن و علي دايي دو شاگرد خود عاجز ميماند؟ بكنباوئر آسيا بهتر از هر كسي ميتواند به اين سؤال جواب بدهد؛ مردي كه امروز خسته و ملول از بيتوجهي و بازي خوردن از سياسيون گوشه عزلت گزيده و ترجيح ميدهد به جاي مصاحبه با دوستان خبرنگارش و برقراري ارتباط با مردم، بيسر و صدا به كارهاي اقتصادي خود برسد.
آنچه پروين با پروين كرد را نوشتيم اما ما با علي پروين چه كرديم؟ با همه هستم. از خود من نويسنده ورزشي بگيريد تا شما خواننده گرامي كه زماني با پروين عشق ميكرديم. از شنيدن حرفهاي شيرين سلطان با لهجه تهراني لذت ميبرديم و قند توي دلمان آب ميشد ولي اجازه داديم از پروين آدمي بسازند كه فقط به درد كارهاي اقتصادي بخورد. در حياط منزل ويلايياش واليبال بازي كند و درباره پاسهاي سعيد معروف و اسپكهاي شهرام محمودي حرف بزند!
هيهات بر ما و هيهات بر شاگردان پروين كه هيچكدام نخواستيم با او باشيم.
همين كه سن و سالي از او گذشت، او را كنار گذاشتيم. ديگر حرفهايش براي ما نمك نداشت و ترجيح داديم او را نبينيم تا به كنج عزلت و تبعيدي خودخواسته رانده شود.
آري پروين با خود آن كرد و ما با پروين بدتر كرديم. امروز علي پروين سكوت كرده و منزوي شده است. بجاست برخيزيم و سراغش برويم. برويم و اجازه ندهيم خداي ناكرده... حياي قلم اجازه پيشروي بيشتر نميدهد. بيشتر از همه با شما هستم شاگردان علي پروين كه ديگر نيازي به او نداريد. سري به استاد سرخورده بزنيد. شايد فردا زبانم لال دير باشد...
ختم همه مردان عالم بهخير.
منبع: خبرورزشی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com