راز كشف جسد متلاشيشده مردي افغاني در حاشيه جاده ملارد با كشيده شدن موضوع ارتباط نامشروع همسر مقتول با مردي غريبه، به پرونده در هالهاي از ابهام فرو رفت.
گروه حوادث، راز كشف جسد متلاشيشده مردي افغاني در حاشيه جاده ملارد با كشيده شدن موضوع ارتباط نامشروع همسر مقتول با مردي غريبه، به پرونده در هالهاي از ابهام فرو رفت.
به گزارش بولتن نیوز، صبح
ديروز در شعبه ٤ دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي يك زن و
يك مرد افغاني را از زندان آوردند تا از روزي بگويند كه مرد ٢٨ ساله
افغاني را با ماشين زير كرده و جسدش را در حاشيه جاده ملارد انداخته بودند.
در ابتداي جلسه، نماينده دادستاني كيفرخواست را قرائت كرد.
حالا
مشخص شده بود نهم مرداد ٩٣ جسد مرد افغاني در بيابانهاي روستاي تخترستم
ملارد توسط ماموران پليس كشف شده بود. پس از كشف هويت مقتول، بررسي از
خانواده او آغاز شد و همسرش در همان ابتداي تحقيقات به همدستي در قتل شوهرش
با مردي غريبه براي ازدواج با او، اعتراف كرد. با دستگيري و اعتراف همسر
مقتول و همدستش، پرونده براي رسيدگي به مراجع قضايي تحويل داده شد.
پس از قرائت كيفرخواست پدر مقتول در جايگاه ايستاد و تقاضاي قصاص متهمان را تكرار كرد. پس از آن نوبت به انيس، همسر مقتول رسيد.
او
اتهام ارتباط نامشروع را رد كرد و در شرح حادثه گفت: «هشت سال پيش با محمد
ازدواج كرده بودم. شوهرم مردي بداخلاق بود و مرتب مرا كتك ميزد. با هم
اختلاف داشتيم. قبل از ازدواج با احمد دوست بودم. يك روز او با من تماس
گرفت و گفت ميخواهد به خانهام بيايد.
ميخواست با شوهرم آشنا
شود. محمد وقتي احمد را ديد با او دوست شد و به اين شكل رفتوآمد احمد به
خانهمان بيشتر شد. روز حادثه در حال بازگشت از شمال بوديم كه در جاده
ملارد احمد از شوهرم خواست به جاي او پشت فرمان بنشيند. محمد از سمت شاگرد
پياده شد و خواست از جلوي ماشين به سمت راننده بيايد كه ناگهان كلاچ از زير
پاي احمد دررفت و شوهرم زير ماشين له شد. ما خيلي ترسيده بوديم براي همين
جسد را در حاشيه جاده انداختيم و فرار كرديم. من با احمد رابطه نامشروع
نداشتم. فقط در حد دوستي بود.»
اظهارات انيس در حالي بود كه پيش از
اين در بازجوييها قتل را گردن احمد انداخته و علت آن را ازدواج با احمد
اعلام كرده بود. پس از انيس نوبت به احمد رسيد. او در اعترافاتش كشيدن نقشه
قتل را گردن انيس انداخت و گفت: «پس از مدتي كه به خانه انيس رفتوآمد
داشتم، قرار شد با هم ازدواج كنيم. انيس از من خواست شوهرش را به قتل
برسانم. من هم به شوخي قبول كردم اما قرار نبود قتلي اتفاق بيفتد. روز
حادثه به شمال رفته بوديم. داشتيم برميگشتيم كه از محمد خواستم پشت فرمان
بنشيند. او از سمت شاگرد پياده شد. وقتي داشت از جلوي ماشين رد ميشد پاي
من از روي كلاچ دررفت و ماشين به محمد خورد و او را له كرد. بعد از آن از
ترس، جسد را در حاشيه جاده انداختيم و فرار كرديم. من با انيس ارتباط
نامشروع نداشتم.»
اعترافات دو متهم در حالي بود كه آنها پيش از اين
در بازجوييها به قتل اعتراف كرده بودند. آنها در دفاعيات آخر خود بار ديگر
قتل را گردن يكديگر انداختند و از خانواده مقتول تقاضاي بخشش كردند. قرار
است تا چند روز ديگر حكمشان صادر شود.