1. نگوگی وا تیونگو
کتاب: «ساحر زاغ»
نقد: تیونگاو هجوی متفاوت و نیشدار سیاسی و اجتماعی از فساد
جامعه آفریقایی خلق کرده که کمی واقعگرایی جادویی یا شاید جادوی
واقعگرایانه نیز در آن موجود است و حقههای ساحر به این صورتاند که او یک
آینه نه چندان جادویی را در مقابل خودفریبیهای مشتریاش قرار میدهد.
نتیجه این کار بازخوردی از معلولیتها و امکانات آفریقاست که بعضی مواقع
موحش و ترسناک و بعضی مواقع حماسی است.
هاروکی موراکامی
کتاب: «سرگذشت پرنده کوکی»
نقد: موراکامی با نبوغی خاص تاریخ را به یک داستان کارآگاهی متصل
میکند که با استفاده از واقعگرایی تصنعی و احتکار متافیزیکی، راوی را به
مکانی پرتاب میکند که راز و رمزها آشکار میشوند و با زشتیها مقابله
میشود.
سوتلانا آلکسیویج
کتاب: «صداهای چرنوبیل»
نقد: نغمهای از باور به سرنوشت، شجاعت تالمناپذیر و طنزی بسیار
بسیار سیاه در این داستان تاریخ شفاهی مسخکننده فاجعه رآکتور هستهای در
سال 1986 که حالا در شمال شرقی اوکراین قرار دارد.
نتیجه آن یک آزمایش اکس-ری پاکنشدنی از روح روسیه است.
آدونیس
کتاب: «مهیار دمشق: ترانههای او»
نقد: در دسترس بودن این اثر مدرنیست زبان عربی به زبان انگلیسی
یک رخداد خوشایند ادبی است.
آدونیس که سال 1930 در سوریه به دنیا آمده است، به احتمال زیاد اصیلترین و بدیعترین شاعر عرب نسل خود است.
اسماعیل کاداره
کتاب: «آوریل شکسته»
نقد: یک زوج که برای ماه عسل خود به کوههای آلبانی سفر کردهاند
و یک مرد جوان که به دنبال تحقق عداوت خونی خود است پایه این داستان
مجذوبکننده را شکل میدهند.
کاداره اهل آلبانی با استفاده از نثر ساده و جزییات دقیق و درگیرکننده این داستان سخت و در عین حال رمانتیک زندگی کوهستانی را با حقیقتی جادویی بیان میکند.
پاتریک مودیانو
کتاب: «خارج از تاریکی»
نقد: زندگیهای تجربهنشده، رویاهای فرار، استفاده از مواد مخدر،
پدیدار شدن و ناپدید شدن دایمی مردم بدون هیچگونه توضیح خاص و تصویرسازی
ادبی نمادین همگی از ستونهای آثار مودیانو هستند و همگی با تاثیری
مثالزدنی در این کتاب مورد استفاده قرار میگیرند در حالیکه نثر شفاف
نویسنده، خواننده را وارد دنیای کیمیایی او میکند.
یون فوسه
کتاب: «آلیس کنار آتش»
نقد: در این داستان غیرمستقیم و هراسانگیز فاسی، یک ماجرای
غرقشدن طی نسلهای مختلف بارها و بارها دوباره زنده میشود. بار سنگین
تاریخ خانوادگی در قالب روحها، خاطرات و تراژدیهای مختلف روی هر نسل بعدی
از خانواده فشار وارد میکند و تاثیراتی میگذارد که هم پریشانکننده است و
هم تعلیمدهنده.
فیلیپ راث
کتاب: «زندگی شبانی آمریکایی»
نقد: این بالغترین و به کمال رسیدهترین رمان راث است و اثری قدرتمند است که طنیناش سراسر دنیا را دربر میگیرد.
داستان زندگی «آلفرد نوبل»، داستان کارخانهداری افسرده است که دینامیت را اختراع میکند اما در نیمه راه متنبه میشود و سرمایهاش را صرف بنیان نهادن مهمترین جایزه جهانی در حوزههای ادبیات، اقتصاد، پزشکی، فیزیک، شیمی و صلح میکند.
«آلفرد برنارد نوبل»، شیمیدان، مهندس، مخترع و کارخانهدار سوئدی بود که سرمایهای را که از راه ساخت تسلیحات کسب کرده بود صرف بنیانگذاری مهمترین جایزه جهانی در حوزههای ادبیات، صلح، فیزیک، شیمی، پزشکی و اقتصاد کرد.
مخترعی که تنها 18 ماه به مدرسه رفت!
آلفرد نوبل متولد سال 1833 در استکهلم بود. او در سال 1842 به همراه خانوادهاش راهی سنپترزبورگ شد. پدرش که مهندس و مخترع بود، در آن زمان فردی متمول محسوب میشد و به همین دلیل معلمهای خصوصی بودند که آلفرد را در خانه آموزش میدادند. او بدون حضور در مدرسه در درس شیمی و زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی مهارت یافت. نوبل تنها به مدت 18 ماه در مدرسه شرکت کرد. در سال 1850 راهی پاریس شد و پس از آن در سن 18 سالگی برای تحصیل در رشته شیمی به آمریکا سفر کرد.
نویسندهای که کتابش را سوزاندند
با وجود نداشتن تحصیلات آکادمیک، آلفرد نوبل زبانهای سوئدی، فرانسوی، روسی، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی را به روانی صحبت میکرد. او همچنین مجموعه اشعاری را به زبان انگلیسی سرود. نوبل در روزهای پایانی عمرش نمایشنامهای چهارصفحهیی را با نام «مکافات» برگرفته از اثر «پرسی شلی» به نگارش درآورد. تنها چهار نسخه کپی از این نمایشنامه باقی ماندند، زیرا اندکی پس از مرگ، تمام نسخههای آن به اتهام مطالب کفرآمیز و غیراخلاقی سوزانده شدند. اما در سال 2003 نسخه دوزبانه «مکافات» برای نخستینبار به چاپ رسید.
مالک افسرده 90 کارخانه تولید سلاح
نوبل پس از تحصیل در رشته شیمی، به روسیه رفت و پس از ورشکسته شدن پدرش به وطن بازگشت و خود را وقف تحقیق درباره مواد منفجره کرد. او در سال 1867 دنیامیت را اختراع کرد. این چهره سوئدی در طول عمر خود 350 اختراع به ثبت رساند و در زمان مرگ مالک 90 کارخانه تولید سلاح بود. او بیشتر عمر خود را صرف سفر به کشورهای مختلف به منظور احداث کارخانه کرد، اما بین سالهای 1873 تا 1891 در پاریس اقامت داشت. او هرگز ازدواج نکرد و دورههای متعدد افسردگی را تجربه کرد.
تیتری که مخترع دینامیت را متنبه کرد
زمانیکه «لودویگ نوبل» برادر آلفرد در سال 1888 درگذشت، آلفرد نوبل برای دیدن کن به فرانسه رفته بود که آگهی ترحیم برادرش را در یک روزنامه دید. این نشریه فرانسوی لودویگ را به دلیل فعالیتهایش در زمینه مواد منفجره متهم کرده و تیتر زده بود: «سوداگر مرگ مُرد». آلفرد نوبل به فکر فرورفت و حس کرد که دوست ندارد پس از مرگش روزنامهها بنویسند: «دکتر آلفرد نوبل که با یافتن راههایی برای کشتن سریعتر انسانهای بیشتر ثروتمند شد، روز گذشته بدرود حیات گفت.»
بنابراین او در 27 نوامبر 1895 در باشگاهی سوئدی - نروژی آخرین وصیتنامهاش را امضا کرد و قسمت اعظم داراییاش را برای بنیانگذاری جایزه نوبل اختصاص داد. او با تخصیص 94 درصد میراثش مبلغ 31 میلیون و 225 هزار کرونی را صرف راهاندازی پنج جایزه نوبل پزشکی، شیمی، ادبیات، فیزیک و صلح کرد. این جایزه قرار شد هر ساله با در نظر گرفتن ملاکهای آلفرد نوبل که در وصیتنامهاش قید شده به برترین شخصیتهای جهان بدون درنظر گرفتن ملیت آنها اعطا شود.
چرا تولستوی، ایبسن و ... نوبل نبردند؟
آلفرد نوبل در وصیتنامه خود شرط اعطای جایزه نوبل ادبیات را «نگارش اثری
در راستای ایدهآلها» دانست. آکادمی سوئدی نوبل سالهای بسیار تصور میکرد
منظور از این جمله نگارش آثار ایدهآلیستی است. به همین دلیل نویسندگانی
چون «لئو تولستوی» و «هنریک ایبسن» که در آثار خود کمتر به فاکتورهای
رمانتیک توجه داشتند، شایسته دریافت نوبل ادبیات شناخته نشدند.
گفته میشود خصومتی که نوبل با یک ریاضیدان داشت، دلیل تخصیص داده نشدن جایزه در رشته ریاضی شد. به دلیل کامل نبودن طراحیای که آلفرد نوبل در وصیتنامه خود ارائه داده بود، تاسیس بنیاد نوبل پنج سال طول کشید و اولین جایزه نوبل در 10 دسامبر 1901 اعطا شد.
آلفرد نوبل که از بیماری آنژین (گلودرد) رنج میبرد، سرانجام در سال 1896 درگذشت و اکنون جهان او را نه به عنوان مخترع دینامیت، بلکه بیشتر با لقب بنیانگذار جوایز نوبل به یاد میآورد. بدن او در استکهلم به خاک سپرده شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com