میانه روی و اعتدال شاخص وزین تعالیم اسلامی
میانه روی عامل آرامش و آسایش
به گزارش بولتن نیوز به نقل از شبکه وبلاگی استان کردستان در تعالیم قرآن و حدیث نبوی از دین اسلام و
مسلمانان ، به عنوان دین اعتدال و «امت وسط» یاد شده؛که این امر اهمیت
اعتدال و میانه روی را در جامعه اسلامی در همه امور به منصه ظهور می رساند،
امری که گاهی مورد غفلت واقع می شود.
اعتدال از ریشة عدل، به معنی میانه گیری مابین دو حالت یک چیز از نظر کمی
و کیفی و تناسب برقرار کردن میان آن دو است. چنانکه به روزها و شبهای
بهاری و پاییزی که اندازة یکدیگرند، «اعتدال بهاری و پاییزی» گفته
میشود.البته به معنای راست، متوسط هم آمده است.برگردان فارسی اعتدال
«میانه روی» است که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق میشود و
واژة معادل عربی آن «اقتصاد» است که در فرهنگ اسلامی کاربرد بیشتری دارد.
با بررسى همه جانبه تعالیم وحی و رهنمودهای دینى در شریعت اسلام به خوبى
این حقیقت استباط می شودکه اسلام، نظام عالم را ــ که نظام اَحسن است ـ به
عنوان نظامى اعتدالى معرفى نموده و انسان را در تمامى ابعاد و عرصه هاى
زندگى، به میانه روی و اعتدال، فراخوانده و در هر کاری و هر خصلتی افراط و
تفریط را امری ناپسند شمرده و او را بر حذر می دارد. و بر این اساس مى توان
مدّعی بود که دین اسلام، به عنوان کامل ترین و ساده ترین برنامه و راهنمای
زیستن، دینی معتدل و میانه روانه است و به همین خاطرآن را «دین حنیف»
نامیده اند .
از منظر اسلام انسان کامل، معتدل ترین شخصیت در همه حوزه هاست. و داشتن
روحیه ای معتدل و میانه رو در امورت دنیوی و اخروی مقبول ومطلوب شریعت
اسلام بوده و حتی در مسائل اجتماعی و سیاسی هم تندروی وکندروی بازتاب های
منفی به همراه داشته و گاهی مشکل ساز می شود.از این رو خداوند از مردم می
خواهد برای نیل به کمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و
آخرت، اعتدال گرایی و میانه روی را نصب العین زندگی خویش قرارداده و هرگز
به افراط و تفریط گرایش پیدا نکنند .مسلّم است که آیات قرآن به ما می آموزد
هر کس تعالیم هدایت بخش اسلام را راهنما وبرنامه زندگی خویش قرار دهد،
زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل همه جانبه خواهد
رسید. از این رو، شخص هم در حوزه روان شناسی شخصیت و هم در حوزه روان شناسی
اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه های دیگر، انسانی معتدل خواهد شد.
در قرآن کریم آیات متعدّدى با این جهتگیرى تربیتى، (توصیه به میانه روی )
آمده و خداوند مؤمنان را در امور مختلف فردى، خانوادگى، اجتماعى، سیاسى،
نظامى و اقتصادى به رعایت اعتدال فراخوانده است. چرا که هدف اسلام معتدل
کردن شاکله و شخصیت انسان بوده تا درسایه این شخصیت مطلوب قرآنی، در همه
اعمال و رفتار وی اعتدال وجود داشته باشد و قطعا محصول این نظام تربیتى
فردی خواهد بود که پاى در جاى پاى اسوه مطلق اعتدال یعنى «رسول خدا(ص)
»گذارد و او را مقتدای خویش قرار خواهد داد.هنگامی که اعتدال و میانه روی
در نفس و درون کسی شکل بگیرد و در شاکله وجودی او نهادینه شود در همه امور
زندگی این رویه را حفظ خواهد کرد ومبتلای افراط و تفریط نمی گردد.بر این
اساس، رعایت این اصل برای رسیدن به کمال مطلوب، ضروری است. چرا که پیمودن
راه تکامل و دست یابی به هدف نهایی، در گرو رعایت اعتدال در همه زمینه های
زندگی است.
اعتدال گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی آن دارد.
خداوند در آیات متعدد سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدن در دوران
حضرت یوسف(ع) می پردازد تبیین می کنند که چگونه نظامی که حضرت یوسف(ع) بر
پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا پدید
آورد.با کمال تأسف مشهود است که بیشتر انسانها و بسیارى از جوامع، در
طول حیات خود فاقد این اصل(میانه روی) بوده و هستند، از اینرو یا به دامن
افراط افتاده یا در دام تفریط غلطیده، واز مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت
منحرف شدهاند.
بی تردید ریشه بسیارى از انحرافات فردى و اجتماعى را مىتوان در عدم رعایت
اصل اعتدال جست؛ چه مشکلاتى که انسان در رابطه با خود پیدا مىکند و
توانایی حل آنها را ندارد و چه مشکلاتى که در خانواده و روابط خانوادگى
ظهور یافته و چه مشکلاتى که در جوامع به سبب عدم رعایت این اصل ظهور و بروز
می کند. اصولا شأن عقل اعتدال است و شأن جهل عدم اعتدال. یعنى انسان عاقل
انسانى معتدل است و انسان جاهل انسانى غیر معتدل.زیرا «اعتدال و میانه روی»
روشی است برای زندگی انسانها ،که مورد اهتمام دین اسلام می باشد. این
اعتدال در تمام شؤون زندگی رهبران و بزرگان دین به خوبی نمایان است. اعتدال
در عبادت، انفاق، خوردن و آشامیدن، مسائل اعتقادی و برنامهریزی زندگی و
حتی در زمان بندی روز و شب که تدبیری حکیمانه و محل توصیه پروردگار بوده،
رعایت شده و در آموزههای دینی،کسی که این اعتدال را رعایت نکند جاهل نام
گرفته است.
ضرورت اعتدال:
نظام عالم بر اساس هندسهای دقیق پی ریزی شده است. همة پدیده های عالم از
بزرگترین کهکشان گرفته تا کوچکترین ذرات اتم، از قانون عادلانة خلقت که
«حقیقت» نامیده میشود، پیروی میکنند، به تعبیر امام علی(ع) آسمانها و
زمین در میان بندگان، به حق برپا شده است.آفرینندة حکیم «عالم تکوین»
فرمانده توانای «عالم تشریع» نیز هست؛ «و او کسی است که در آسمان معبود است
و در زمین معبود و او حکیم و علیم است.»(زخرف/ 84)
آفرینش انسان نیز از چنین قانونی پیروی میکند و هرگز نارسایی و نوسان در
اصل خلقت او وجود ندارد و از او نیز خواسته شده که هماهنگ با عالم آفرینش
در صراط مستقیم گام نهد و هیچگاه به افراط و تفریط نگراید.
اعتدال در قرآن:
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال از واژة قصد استفاده شده است، البته
واژگانی چون وسط، سواء، حنیف نیز به این معنا به کار رفته است؛ ولی
بیشترین کاربرد مفهوم و اصطلاح را میتوان در واژه قصد و اقتصاد یافت. در
آموزههای قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امری پسندیده شمرده شده و بسیاری از
آموزههای دستوری قرآن برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و
هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه
روی همین بس که راه راست در قرآن به عنوان راه میانه از آن یاد شده است و
در آیهای از زبان حضرت موسی(ع) این آرزو بیان میشود که راه میانه راه
درست هدایتی است.
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه برمیشمارد و از آن به
حنیف یاد میکند تا بفهماند که میانه روی تا چه اندازه اصالت داشته و مهم
میباشد. خداوند در بیان ویژگیهای دین ابراهیمی که از اصالت خاصی برخوردار
میباشد میفرماید:
«ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.»
ميدانیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار
گرفتهاند؛ یکی در اوج ظاهر گرایی و دیگری در اوج باطن گرایی است؛ یکی به
دنیا و قوانین بسیار پای بند است و قوانین سخت و بلکه شدید بسیاری دارد و
آن دیگری در بعد قوانین بسیار نرم و آرام به گونهای که گویی قوانین ندارد.
یکی کاملاً زمینی است و آن دیگری کاملاً اخروی و آسمانی. از این رو بیان
میشود که دین ابراهیم دین وسط و میانهای بوده که از افراط و تفریط به دور
بوده است. به هر حال دین اسلام که همان دین ابراهیمی است نیز در تعبیر
قرآنی از این اعتدال بهره برده است و آموزههای آن به دور از هرگونه افراط و
تفریطی است.
امت اسلام امتی میانه و معتدل است. خداوند از امت اسلام به امت وسط و
میانه یاد میکند و آنان را بهترین امتی میداند که در روی زمین ایجاد
شدهاند:
«همانگونه که (قبلةشما یک قبلة میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار
دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید و..»
این امت، امتی است که اصل اساسی آن اعتدال و میانه روی در همه چیز و همه کار است و از این رو امت نمونه میباشند:
«شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند....»
با توجه به گزارش قرآن و آموزههای قرآن میتوان دریافت که امت اسلام به
معنای امت قرآنی و جامعة برتر در حوزة عقیده و رفتار امتی معتدل و میانهای
هستند. از این رو، نه اهل زیاده روی در امور اقتصادی و سیاسی هستند و نه
اهل کوتاهی کردن در این مسایل. در رفتار و گفتار و اقتصاد و خوراک خود
اعتدال و میانه روی را مراعات میکنند و در اعمال عبادی نیز راه افراط و
تفریط را نمیپیمایند.
گام استوار و نرم برداشتن و مانند آن از اموری است که بیانگر اعتدال در
رفتار و گفتار است. افراد معتدل در طریق عبادت راه میانه میپیمایند و
برخود سخت نمیگیرند و خود را به رنج نمیافکنند:
«ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی. آن را فقط برای یادآوری کسانیکه (از خدا) میترسند نازل ساختیم.»
امام صادق(ع) دربارة این آیه میفرماید:
«خداوند به جهت به رنج افتادن پیامبر(ص) در نمازگزاری از او خواسته شده که چنین نکند و راه اعتدال را در عبادت در پیش گیرد».
اعتدال در روایات:در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژة قصد برای
بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است. امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:«بر تو
باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم میکند و
هر کس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.»
در حدیثی دیگر، ایشان نقش کلی و حیاتی اندیشه را چنین بیان ميکند در سخنی
نغز و حکیمانه، به سنجش راستگرایی و چپگرایی با اعتدال اندیشه پرداخته،
میفرماید: راست روی و چپ روی، گمراهی است و راه میانه، جادة زندگی است.
ایشان در حدیثی دیگر ميفرماید: باید دوست داشتنیترین کارها نزد تو،
میانه ترین آنها در حق و گستردهترین آنها در عدالت باشد.
در حدیثی دیگر امام صادق(ع) میفرماید:«میانه روی امری است که خدای بزرگ
آن را دوست دارد ولی از اسراف بدش می آید، حتی دور انداختن هستة خرما را؛
زیرا آن هم به کاری میآید، همچنین باقیماندة آب آشامیدنیات را.»
این روایت حکیمانه تکلیف را روشن کرده است و بسیاری از ریخت و پاشها و
تجمل پرستیها را نهی میکند و راهکار استفادة بهینه از هزینهها و کالاهای
اضافی را نشان ميدهد و اگر مردم بر اینگونه رهنمودها عمل کنند و
برنامههای مصرفی خویش را اصلاح نمایند، روزانه جمعیت بسیاری از گرسنگی
نمیمیرند و بیشتر جمعیت شش میلیاردی جهان به سوء تغذیه و عوارض ناشی از آن
گرفتار نمیشوند.
موارد اعتدال:
اصل اعتدال، باید به شکلی کلی و فراگیر بر سراسر زندگی فردی و اجتماعی
انسان حاکم باشد و همیشه و همه جا افکار و کردار و گفتار او را در برگیرد.
در اینجا دو محور کلی را توضیح ميدهیم.
الف- اعتدال در افکار
منشأ تمام تصمیمات آدمی، فکر و اندیشه اوست؛ اگر فکر معتدل و مستقیم
باشد، رفتار فرد در راه اعتدال میپوید و اگر اندیشه به بیماری عدم اعتدال
گرفتار شود، اعمال انسان نیز به آفت افراط و تفریط دچار میشود.
امیرالمؤمنان(ع) میفرماید: هر کس پیش از اقدام، اندیشه کند، درستی عملش
افزون میگردد.
راه میانه، همان تفکر ناب توحیدی است که در میان اندیشههای خرافی کفر،
شرک، دوگانه پرستی تثلیث رهبانیت، جبر و تفویض، تناسخ، مادیگری و...با
عنوان «صراط مستقیم» خودنمایی میکند و همه موحدان حق جو را در خویش جای
ميدهد و به سر منزل مقصود – یعنی قرب الهی- میرساند.
جملة نغز و گرانمایة «لاجبر ولا تفویض بل أمر بین أمرین» نیز نشان دهندة تفکر اصولی و مستقیم اعتدال در فرهنگ اسلام اصیل و ناب است.
ب- اعتدال در کردار:
رفتار عادلانه، نتیجة اندیشه معتدل است و مؤمنان با تصحیح افکار و عقاید
خویش، به تعدیل کردار خود میپردازند و در هیچ کاری به افراط و تفریط
میگرایند. آیات و روایات و احکام و مقررات اسلامی نیز به طور گسترده و
پیگیر در صدد تنظیم همه امور فردی و اجتماعی مسلمانان بر محور حق و اعتدال و
پیشگیری از نامیزانی و افراط و تفریطاند. گاه نیز به خاطر اهمیت موضوع با
شاخص بودن آن به تعیین مصداق میپردازد که در اینجا چند نمونه آورده
میشود:
1- خواب و خوراک: خرد آدمی حکم میکند که هر موجود زندهای باید به
اندازة نیاز خویش از منابع غذایی بهره برد و در عین حال هرگونه افراط و
تفریط در خورد و خوراک، زیان آور و نامعقول است. قرآن کریم در این زمینه
میفرماید:«...بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست
نمیدارد.»
خوردن وآشامیدن بیش از حد گنجایش، سبب ویرانی جسم و روح آدمی میشود.
امام صادق(ع) دربارة پرخوری میفرماید: برای قلب مؤمن، چیزی زیانبارتر از
پرخوری نیست، چنین کاری سبب سنگدلی و تحریک شهوت میشود. این دو پدیدة شوم
سنگدلی و شهوترانی منشأ بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی میشود که به طور
یقین قابل مهار و کنترل نیستند. همینطور خواب بیش از اندازه و یا کم خوابی
مذموم و زیان آور است.
2- کار و عبادت: انسان، موجودی دوبعدی است و بایستی نیازمندیهای جسمی و
روحی خود را از راههای مشروع و معقول تأمین کند؛ هم به جسم و نیازهای مادی
آن توجه کند و هم در پرورش روح و تهذیب آن بکوشد هم آخرت خود را مد نظر
داشته باشد و هم دنیای خویش را ضایع نسازد. مؤمنان واقعی عمر خود را میان
دنیا و آخرت تقسیم میکنند و برای هر یک به اندازة لازم وقت میگذارند، هم
زندگی دنیایی خود را به شکلی ساده و آبرومند اداره میکنند و هم با عشق و
علاقه، به عبادت و آمادگی برای سرای آخرت میپردازند و هیچ یک را فدای
دیگری نمیکنند، چنانچه امام کاظم(ع) فرمود:
«کسیکه دنیایش را برای دینش و دینش را برای دنیایش ترک کند از ما نیست».
3-مصرف و هزینه: مؤمن موظف است در حد توان و نیروی خویش با گردش چرخ
اقتصادی جامعه مدد رساند و علاوه بر تأمین هزینههای زندگی در رونق و
سازندگی میهن اسلامی سهیم شود. در اسلام راههای درآمد حلال و مجاز، از
راههای حرام و ممنوع مشخص شده و هر کس درآمد مشروعی بدست آورد، مالک آن
میشود و مجاز است طبق نظر عقل و شرع آن را به مصرف برساند در این میان
افراط و تفریط در مصرف و هزینه امری نامعقول است. قرآن مجید در این زمینه
چنین سفارش میکند:«هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن،(و ترک انفاق و بخشش
منما) و بیش از حد(نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از
کار فرومانی.»
سیاست اقتصادی فردی و اجتماعی مسلمانان باید بر اساس این آیه تنظیم گردد و
در هر برنامهای از خسّت و تنگ نظری از یک سو و تبذیر و زیاده روی از سوی
دیگر، باید اجتناب کنند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، حد اعتدال و
میانه را برگزینند که به طور قطع موفقتر خواهد بود.
قرآن و ائمه(ع) درباره کفایت به کفاف می فرمایند:یا أَیُّهَا الَّذِینَ
آمَنُوا، لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا
تَعْتَدُوا ...1 اى مؤمنان! چیزهاى پاکیزه اى را که خداوند بر شما حلال
کرده است بر خود حرام مکنید، و از حد نیز در نگذرید .
النّبیّ «ص»- فیما رواه الإمام الصّادق «ع»: طوبى لمن أسلم و کان عیشه کفافا.2
پیامبر «ص» به روایت امام صادق «ع» می فرمایند: خوشا به حال کسى که به
اسلام بگرود، و زندگیى کفافى داشته باشد.النّبیّ «ص»-فیما رواه الإمام
الصّادق «ع»: اللّهمّ ارزق محمّدا و آل محمّد، و من أحبّ محمّدا و آل
محمّد، العفاف و الکفاف ...3
پیامبر «ص» به روایت امام صادق «ع» می فرمایند: خداوندا! به محمّد و آل محمّد، و دوستان محمّد و آل محمّد، عفاف عطا کن و کفاف.
«عفاف»، در بعد روحى و اخلاقى؛ و «کفاف»، در بعد مادّى و زندگى
النّبیّ «ص»: من أصبح معافا فی جسده، آمنا فی سربه، عنده قوت یومه، فکأنّما حیزت له الدّنیا ...4
پیامبر «ص» می فرمایند: هر کس تنى سالم و محیطى امن و روزى گذران خویش را داشته باشد، گویى همه جهان را دارد ...
النّبیّ «ص»: ألا! و إنّ أفضل النّاس عبد أخذ فی الدّنیا الکفاف، و صاحب فیها العفاف.5
پیامبر «ص»: آگاه باشید! با فضیلتترین مردمان بنده اى است که از دنیا به اندازه کفاف به دست آورد، و هماره- در زندگى- عفاف ورزد.
الإمام علی «ع»: من اقتصر على بلغة الکفاف، فقد انتظم الرّاحة، و تبوّأ خفض الدّعة.6
امام على «ع»: هر کس به اندازه کفاف قناعت کند، آرامش خاطر خویش را تأمین کرده است، و به زندگیى با آسایش دست یافته است.
الإمام علی «ع»: تمام العفاف، الرّضا بالکفاف.7
امام على «ع»: عفاف کامل در خرسندى به کفاف است.
الإمام علی «ع»: ... الدّنیا دار منی لها الفناء، و لأهلها منها الجلاء، و
هی حلوة خضراء، و قد عجلت للطّالب، و التبست بقلب النّاظر، فارتحلوا منها
بأحسن ما بحضرتکم من الزّاد، و لا تسألوا منها فوق الکفاف، و لا تطلبوا
منها أکثر من البلاغ. 8
امام على «ع» می فرمایند: دنیا خانه اى است در معرض فنا، و ساکنانش در
حال کوچ؛ در نظر (سطحى) شیرین است و خرّم، که به سوى طالب خود مى شتابد و
دل او را مى رباید. از دنیا با بهترین توشه اى که در دسترس دارید آماده
کوچیدن شوید، و بیشتر از اندازه کفاف مجویید، و در پى افزونتر از مقدار
لازم نباشید.
الإمام علی «ع»: قلیل یکفی، خیر من کثیر یردی.9
امام على «ع» می فرمایند: اندکى که بسنده باشد، بهتر است از بسیارى که تباهى آورد.
الإمام علی «ع»: من اقتنع بالکفاف، أدّاه إلى العفاف.10
امام على «ع» می فرمایند: هر کس به اندازه کفاف قناعت کند، او را به عفاف خواهد رسانید.
الإمام السّجّاد «ع»: ... نعوذ بک ... من فقدان الکفاف.11
امام سجّاد «ع» می فرمایند: ... به تو (اى خداوند) پناه مى بریم ... از نداشتن به اندازه کفاف ...
الإمام السّجّاد «ع»: اللّهمّ صلّ على محمّد و آله ... و توّجنی بالکفایة ... و لا تفتنّی بالسّعة ... 12
امام سجّاد «ع» می فرمایند: خدایا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست! ... و
مرا به داشتن اندازه کفاف زینت ده ... و به مال فراوان مفتون مساز ...
الإمام الباقر «ع»: قال علیّ بن الحسین «ع»: لینفق الرّجل بالقصد، و بلغة
الکفاف، و یقدّم منه فضلا لآخرته؛ فإنّ ذلک أبقى للنّعمة، و أقرب إلى
المزید من اللَّه عزّ و جلّ، و أنفع فی العافیة (العاقبة- خ ل).13
امام باقر «ع» به نقل از پدر خویش می فرمایند: شخص باید با میانه روى و
مراعات کفاف خرج کند، و مقدارى از مال (و امکانات) خویش را، از پیش براى
آخرت خود بفرستد؛ که این گونه کردار نعمت را بهتر باقى مى دارد، و به
افزون شدن آن از جانب خداوند بزرگ نزدیکتر است، و براى عافیت (عاقبت) انسان
سودمندتر.
آثار اعتدال:
1- پرهیز از شرک: قرآن کریم در این باره میفرماید: «یکی از آنها که از
همه عاقلتر بود گفت: آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمیگویید؟»(قلم/28)
تعبیر به «اوسط» در آیه به معنی کسی است که در سرحد اعتدال از نظر عقل و
خرد و دانش باشد. تعبیر به «لولا تسبّحون» از این جهت است که ریشة همة
اعمال نیک ایمان و معرفت الله و تسبیح و تنزیه خدا است.
2-دوری از انحراف و گرایش به باطل: در قرآن آیات بسیاری در این زمینه وجود
دارد که حضرت ابراهیم را انسانی متعادل و به دور از هرگونه انحراف معرفی
میکند. از جمله: «دین چه کسی بهتر از دین کسی است که به اخلاص روی به جانب
خدا کرد و نیکوکار بود و از دین حنیف ابراهیم پیروی کرد؟ و خدا ابراهیم را
به دوستی خود برگزید.»(نساء/ 125) این آیه برترین آیین را پیروی از دین
ابراهیم که انسانی متعادل بود معرفی میکند و نیز بهترین الگو را حضرت
ابراهیم(ع) اعلام میدارد؛ چون او را برای خود برگزیده است و چون ابراهیم
از باطل روی گردان است به مقام خلیل اللهی میرسد.
3- اعطای حکمت و دانش: یکی از آثار مهمی که اعتدال دارد این است که خداوند
بعد از رسیدن فرد به رشد و اعتدال، به او حکمت و دانش عطا میکند. از جمله
در آیات قرآنی اشاره به این مطلب شده است که خداوند به حضرت موسی(ع) بعد
از رسیدن ایشان به رشد و اعتدال، به او حکمت و دانش عنایت فرمود. در قرآن
کریم میخوانیم: «چون به رشد رسید و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و
اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم.»(قصص/14) در این آیه از کلمة «استواء»
استفاده شده است که به معنای کمال خلقت و اعتدال است. موسی وقتی که به کمال
اعتدال و خلقت رسید خداوند به او فهم درست و قدرت بر داوری صحیح و آگاهی و
اطلاعات اعطا فرمود.
زمینههای خروج از اعتدال:
در قرآن کریم خداوند به موارد زیادی که سب خروج از اعتدال است، اشاره فرموده است، از جمله آیاتی ذکر میشود:
1-تمایلات نفسانی: در قرآن کریم آمده است: «بگو ای اهل کتاب در دین خود،
غلوّ(زیاده روی) نکنید و غیر از حق نگویید و از هوسهای جمعیتی که بیشتر
گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی
ننمایید.»(مائده/77) در این آیه به وضوح بیان میکند که سرچشمة غلو و
زیادهروی و خروج از حد اعتدال، پیروی از هوا و هوس گمراهان است.
2-کفر: قرآن کریم یکی از اسباب خروج از حد میانه روی را کفر معرفی ميکند،
آنجا که میفرماید: «...کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم
گمراه شده است.»(بقره/ 108) با توجه به آیة فوق کسی که کفر را با ایمان
تبدیل کند، از راه مستقیم گمراه شده است.» و کسی که کفر را با ایمان تبدیل
کند، از راه راست و عدالت منحرف میشود.
3-رابطة دوستانة مؤمنان با دشمنان خود و خدا: در قرآن کریم به این مطلب
اشاره شده است: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را
دوست نگیرید... و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده
است.»(ممتحنه/1) با توجه به آیه فوق سرانجام طرح دوستی با دشمنان خدا،
گمراه شدن از راه ایمان و اخلاص و تقوی و اعتدال است و این بدترین انحرافی
است که ممکن است به شخص مومن بعد از وصول به سرچشمة ایمان دست دهد
نتیجه گیری
میانه روی اثرات مثبتی در زندگی انسان به جای میگذارد که برخی از آنها در
دنیا و برخی در آخرت بروز میکند .اعتدال به عنوان یک اصل قرآنی در همه شئون
زندگی فردی و اجتماعی و تمامی فعالیت های سیاسی، اقتصادی و عقیدتی مطرح و
در قلمرو اسلام، قلمرو وسیعی دارد و در همه جا به عنوان یک اصل خلل ناپذیر
اسلامی و قرانی مطرح می گردد . این اصل قرآنی که منطبق با فطرت و عقل
خدادادی است اسباب رشد و کمال یابی انسان را رقم می زند ولی افراط و تفریط
موجبات سقوط انسان را فراهم می آورد .
ــ اگر کسی بخواهد به مسئولیت الهی خویش عمل کند می بایست در همه امور
راه اعتدال و میانه روی را در پیش گیرد و با داشتن حدّ و اندازه در امور
مختلف و محوری کردن اعتدال در تمام برنامه ها ، خود را به امّت وسط نزدیک
نموده و با این روش آسایش و خوشبختی را نه تنها برای خود بلکه برای دیگران
نیز به همراه آورد.
ــ خداوند در بیان جامعه برتر و کامل و ارایه نمونه عینی آن، جامعه اسلامی
و برتر را جامعه ای معتدل و میانه رو معرفی می کند که استقامت با این روش
در ذات و نهاد آن سرشته می شود. (بقره آیه ۱۴۳) بنابر این، از نظر قرآن و
اسلام، صراط مستقیم هر کس و جامعه ای، میانه روی و اعتدال در همه امور و
اقتصاد در زندگی است.
ــ از آموزه های وحیانی قرآن و سنت نبوی و سیره سلف صالح برمی آید هرگونه
خروج از حدود اعتدال و میانه روی و گرایش به دو سوی افراط و تفریط به
معنای خروج از صراط مستقیم و جاده حقیقت وحقانیت و رهسپاری در بیراهه هبوط
و سقوط فردی و اجتماعی ودست یابی به کمال و تقرب الی الله است.
ــ فرد مسلمان در خانواده نیز باید بین حق و تکلیف، تعادل را برقرار کند.
اگر در همه امورات ، میانهرو و معتدل باشد، خانواده اش نیز متعادل و
موزون خواهد شد.با اندکی تأمل و دقت در معنای لغوی و اصطلاحی میانه گرایی
در مییابیم که امت مسلمان امتی است عادل، فاضل، معتدل، متوازن و به
دورازهرگونه افراط و تفریط و بر صراط مستقیم در حرکت به سوی کمال مطلوب
است.در نهایت اسلام حقیقی و حرکت در راه درست و صراط مستقیم چیزی نیست به
جز پرهیز از افراط و تفریط و حرکت بر روی خط میانه و متعادل؛ لذا بیداری
اسلامی، اصول گرایی اسلامی و بازگشت به اسلام راستین، میسّر نمیشود مگر
با رسیدن به اعتدال اسلامی و ارتقاء به جایگاه امت میانه که ثمرۀ آن برپایی
تمدن اصیل اسلامی است.