نماينده مجلس شوراي اسلامي با تاكيد بر اينكه استكبار فقط اوباما نيست، گفت: استكبار در تهران هم شعبه دارد، در اين راستا ايادي آمريكا نبايد در ايران به پست ومقام برسند.
به گزارش بولتن نیوز، متن پيش رو حاصل گفتگوي نسبتا طولاني باشگاه خبرنگاران با اوست.
نوع
نگاه و طرز تفکر امام (ره ) در خصوص استکبار جهانی و هیات حاکمه کشورهایی
مانند امریکا و انگلستان در ایام میانسالی عمر مبارک ایشان و پیش از وقوع
انقلاب اسلامی به چه شکلی بوده است ؟
كوچكزاده
:اگر کسی بخواهد بداند که آیا مواضع امام از آغاز نهضت اسلامی ایشان در سال
1341 تا آخرین روزهای حیاتشان در مسائل اساسی، دچار تغییر شده یا نه یکی
از راههایش بررسی پدیدههای برجسته این دوره تاریخی 30 ساله از اوایل دهه
40 تا اواخر دهه 60 است.
یکی از برجستهترین نقاط در شروع
نهضت امام (ره )مخالفت قاطع ایشان با مسئله کاپیتالاسیون است که حق رسیدگی
قضایی به مجرمین آمریکایی را از دستگاه قضائی ایران سلب میکرد و به
آمریکاییها اعطا میکرد؛ یعنی آنجایی که امام (ره) فریادش بلند میشود و
آرزوی مرگ میکند و سخنرانی خودش را با انالله وانا الیه راجعون شروع
میکند و میگوید که ملت ایران را فروختند، عزت ملت ایران را لگدکوب
کردند، قلب من در فشار است. ای علمای اسلام من اعلام خطر میکنم؛ مسئله
مبارزه با استکبار مطرح است، مسئله ایستادگی مقابل امریکاییها با یک
زیادهخواهی بیشرمانه در قبال ملت ایران مطرح است.
همینطور
که جلوتر بیاییم در جریان پیروزی انقلاب و در سال 57 اگر به مواضع امام
رجوع کنید مملو از این است که شاه فرمانبردار و سر سپرده امریکاست. در واقع
امام، شاه را نوچه امریکا میدانست. امام (ره) برگزاری جشنهای پر هزینه
با عنوان 2500 ساله را نیز به واسطه امریکایی بودن شاه تحلیل میکردند.
در
مقطعی دیگر و در جریان تسخیر لانه جاسوسی امریکا هم امام جمله مشهوری
دارند که این انقلاب دوم و برتر از انقلاب اول است و معنای آن این است که
با سرنگونی رژیم شاه، انقلاب اسلامی پایان نیافته است و به همین واسطه امام
عمل دانشجویان را تأیید و تشویق میکنند .
در طول
جنگ تحمیلی هم به طور مکرر امام (ره) نسبت به مداخلهگری و شیطنتهای
امریکا علیه ملت انقلابی ایران موضع قاطع و مشخص دارند تا آخرین روزهای عمر
پر برکتشان که به صورت فشرده و خلاصه مکتب و سیره خودشان را با معرفی
اسلام ناب محمدی (ص ) در مقابل اسلام آمریکایی به معرض نمایش میگذارند و
تعریف میکنند که اسلام امریکایی نوعی از اسلام است که طرفداران این نوع از
اسلام زراندوزان و اشراف و زورمداران و مقدس نمایان بیهنر هستند .
در
واقع آمریکاییها طرفدار یک چنین اسلامی هستند. پس حضرت امام (ره) در
شناخت خود از امریکا از شروع مبارزاتشان دقیق و موشکافانه عمل کرده و موضعی
یکپارچه را طی سه دهه نهضت اسلامی در پیش گرفتهاند. این طور نبوده که یک
روزی امام راحل با مرگ بر آمریکا مخالف باشد و عدهای او را تحریک کنند تا
شعار مرگ بر امریکا داده و دوباره در مقطعی پشیمان شده باشد. اینها
حرفهای سبکی است که یک عده یا به دلیل بیماری آلزایمر میزنند یا قصد
دارند همه موانعی را که جلوی راه قبضه قدرت جلوی رویشان است را بردارند،
چرا که در مسیر آنها مانعی بزرگتر از تفکر و راه امام وجود ندارد . به طور
قطع تا وقتی که تفکر امام زنده است هیچ قدرت خارجی و هیچ نوکر داخلی نخواهد
توانست این ملت را از مسیر اصلی که هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت در آن
است منحرف کند.
اخیراٌ شاهد موج
جدیدی از انتسابات بیپایه به امام خمینی (ره) از سوی افراد نزدیک به ایشان
هستیم این کار با چه هدفی صورت میگیرد؟
كوچكزاده
: تحریف تفکر امام چه با نفل خاطرات و چه مطالب سخیفی که افراد بیارزش در
قالب مضحکه و لطیفه و جک مطرح میکنند هیچکدام اتفاقی نیست بلکه قطعا
برنامهریزی شده میباشد .ممکن است عامل اجرای این سناریو خودش هم از پشت
پرده ماجرا بیخبر باشد اما هدف آن رفع بزرگترین مانع بر سر راه استکبار
برای مسلط شدن دوباره بر این ملت است.
آیا
میتوان گفت در گفتمان حضرت امام، استکبار ستیزی و شعار مرگ بر امریکا
از اصولیترین عناصر است و اگر آن را حذف کنیم این گفتمان دچار استحاله
میشود؟
كوچكزاده:مردم متوجهاند که شعار مرگ بر
امریکا چه ماهیت و معنایی دارد. مردم با سر دادن این شعار سلطهطلبی و زیر
بار ظلم رفتن را محکوم میکنند و با مردم امریکا هم خصومتی ندارند. با توجه
به این معنا، بیتردید شعار مرگ بر امریکا جزو اصلیترین عناصر گفتمان
امام و انقلاب اسلامی است.
یکی از آقایان، به نقل
از امام مطرح كردهاند كه ايشان گفتهاند برخي از مباحثي كه من سالها پيش
در تحريرالوسيله آوردهام، الان قبول ندارم. يعني اقتضاي زمان ممكن است
تغييراتي در نظر حضرت امام(ره) حاصل كند و اين تغييرات ميتواند شامل
اكنون هم بشود. آیا اينطور است؟
كوچكزاده:اين
آقاياني كه ميخواهند تابعيت حكم را از زمان و مكان به رخ ما بكشند، اگر
معرفت داشتند، ميدانستند كه اصلاً كسي كه اين حرف را باب كرد، خود حضرت
امام بود كه فرمود: لازمه اجتهاد درست اين است كه شرايط زماني و مكاني لحاظ
شود. اما امامي كه به همين تأثير شرايط زمان و مكان معتقد بود وصيتنامهاي
دارد كه نوشته اين را مينويسم براي پس از عمر خودم. معني اين جمله چيست؟
يعني آنچه در اين وصيتنامه مينويسم، فارغ از تأثير زمان و مكان است، چرا؟
چون آنچه امام راحل در وصيتنامهاش نوشته از محكمات تفكر ايشان است نه از
متشابهات. اينكه ميفرمايد: به همه نسلها توصيه ميكنم كه مراقب باشيد
جلوي انحراف در دانشگاهها و اساتيد را از همان ابتدا بگيريد. اين حرف به
اقتضاي زمان تغييرپذير نيست. عقلاً آنچه را امام براي ابد به ارث ميگذارد،
نميتواند از متشابهات باشد.
به عقيده شما امام راحل هوشمندانه جلوي تحريف و قلب سيره و تفكر خود را پس از عمر شريفشان گرفتهاند. همينطور است؟
كوچكزاده:
بله، ولي دشمن نااميد از جعل ماهيت تفكر امام نميشود. تحركات اين روزها
هم از همين ناشي شده كه اميدواري براي تحريف ماهيت انديشه امام هميشه وجود
دارد. يكي از بهترين راههاي غلبه بر حريف، دستكاري شاخصها و معيارهاي
تفكر اوست. براي مثال در روضههاي اباعبدالله ديدم قصههايي كه براي حضرت
علياصغر(ع) ميخوانند، دو گونه متفاوت هستند. همه ناقلين بخش اول را
مشابه توصيف ميكنند. اواخر ظهر عاشورا امام(ع) وقتي كه براي آخرين بار به
خيمه سر ميزند، ميبيند طفل از بيآبي در حال تلف شدن است. طفل را از
مادرش میگیرد و به ميدان میآید.
يك عده ميگويند
امام(ع) آمد در ميدان و گفت اي قوم اين طفل از بيآبي در حال مرگ است.
شما با من دشمنيد، اين طفل كه گناهي ندارد. به اين طفل آب بدهيد. حالا يك
قول ديگري است كه خيلي شبيه اين است اما در واقع معناي آن زمين تا آسمان
فرق ميكند كه ميگويد وقتي امام طفل را در اين حالت ديد، لباس رزم از تن
خارج كرده، كلاه خود را درآورد و عمامه بر سر كرد و عبا به دوش انداخت و در
هیبت پیامبر درآمد.
با اسب از ميدان آمده بود،
اما با شتر برگشت. ميخواست بلندتر باشد تا همه ببينند. طفل را آورد و جلوي
لشكر گرفت. گفت اي قوم شما به حسب اينكه خود را امت پيغمبر و من را خارجي
ميدانيد، قصد كشتن من را داريد، اما اين بچه شيرخوار نوه همان پيامبري
است كه شما حب او را به دل داريد و دارد از تشنگي ميميرد.
در
واقع امام اتمام حجت كرد نه طلب آب. اين دو تا حسين خيلي با هم فرق دارند.
حسين اولي خيلي هم كه پرزور باشد وقتي فرزندش از تشنگي در حال مرگ باشد،
به التماس ميافتد و از دشمني كه ميداند كيست، طلب آب ميكند.
اما
حسين دومي تا آخرين لحظه در گودال قتلگاه هم ميخواهد اتمام حجت كند.
ميگويد نكش من را، نه براي اينكه دوست دارد زنده بماند، بلكه ميگويد اي
شقي بيچاره ميشوي. تحريف در معيار چقدر با ظرافت انجام ميشود. حسين(ع)
معيار است و شاخص همه آزاديخواهان عالم تا ابد. اگر حسين التماس كننده آب
شد كه ديگر شهيد همت از او در نميآيد، ديگر باكري از او به وجود
نميآيد.
اگر امام مسخرهكننده شهدا و خانواده معزز
او شد كه ديگر براي او بسيجي جان بر كف به ميدانهاي مبارزه نميرود. اگر
خميني تحريف شد، همه چيز از دست ميرود. از حسين(ع) تا امام عصر(عج) اين
خمينيها هستند كه اسلام را زنده نگه ميدارند.
اگر
جا بيندازند خميني اهل بيحجابي ، لطيفه و سخن لغو بود، ديگر همه چيز از
دست ميرود. هدف شخص امام(ره) نيست، اين مسأله آنقدر اهميت دارد كه شهيد
بزرگوار مطهري سه جلد كتاب درباره تحريفات حماسه حسين(ع) مينويسد. دشمن
مصمم است تا هيچ اثر حقيقي از نهضت و انديشه كربلا باقي نماند. نهضت امام
خميني(ره) از جنس كربلاست.
خميني اثر حقيقي نهضت
امام حسين(ع) است. امثال خميني هستند كه جنگ را با ياري همين مردم اداره
ميكنند و آن حماسههاي عظيم توسط بسيجيها آفريده ميشود. آب را با
لبتشنه نميخورد و ميگويد بده به ديگري. اينها را ميخواهند با هرزگي
تحريف كنند و بايد اين قلمها را شكست تا براي ابد درس بشود كه كسي جرأت
شوخي با يادگاران امام حسين(ع) را نكند. اگر راست ميگفتند، بايد قلم اين
آدم را ميشكستند.
اگر فرزند من همچين غلطي كرده
بود، به شدت با او برخورد ميكردم. دروغ ميگويند اينها كه ما حامي امام
هستيم. والله العظيم اگر دختر من چنین جسارتي به امام ميكرد، با او
برخورد ميکردم. برخی مخالفان شعار مرگ بر امریکا مدعیاند که این عبارت
صرفا تبدیل به یک شعار شده و مباحث مهم دیگری که از اهداف ذاتی انقلاب
اسلامی میباشد در سایه مسئله استکبار ستیزی کم رنگ شده است.
برخي
معتقدند معضل ساختارهای مریض، بعضا فاسد و ناکار آمد دولتی در سایه قرار
گرفته است. در واقع مسائلی که از درون نظام اسلامی را پوک میکنند یا مغفول
واقع شدهاند یا اینکه توجه به آنها در میان مسئولین بسیار کمرنگ است و
به نوعی تعادل میان عناصر اصلی وجود ندارد.
اگر به
نظر این افراد با خوشبینی نگاه کنیم باید گفت که چگونه قابل تصور است یک
دزد قلدر که در صدد تصرف همه منابع شماست بالای سر شما مسلط باشد و تصور
کنید میشود در داخل عدالت را سامان داد.
این
اشتباه است که ما فکر کنیم با فراموش کردن این دزد قلدر میشود در داخل
کشور با فساد و بیعدالتی مبارزه کرد. حتی اگر مرگ بر امریکا امروز فقط
تبدیل به یک شعار شده باشد باز هم به لحاظ آموزههای اسلامی مفید است
.مثل آن است که بگویم <لااله الاالله> تبدیل به یک شعار شده، چند
صد سال قرار است تکرار شود ؟ جواب این است که بله اینها اصلاٌ نوعی شعار و
ذکر برای یادآوری دائمی است که بنده هیچ کس، غیر خدا نباید بود.
"قولو
لا اله الا الله تفلحو" یعنی چه و چرا پیامبر تاکید میکند که دائم بگویید
لا اله الا الله ؟چرا میگویند بلند صلوات فرستادن نفاق را از بین میبرد ؟
اتفاقاٌ این شعارها معانی سیاسی دارند. بیتردید مزاحمت شیطان بزرگ در
سامان یافتن امر داخلی کشور هم موثر است .
اصلا
ریشه برخی نابسامانیهایی که در داخل کشور است مانند فساد به کجا وصل است
؟آقای خاوری برای مثال به کجا وصل بود ؟من کاری به وابستگیهای سیاسی او در
داخل کشور ندارم .خاوری الان کجاست و مورد حمایت کیست ؟عمده فسادهایی که
در داخل کشور صورت میگیرد بی تردید از سوی همان قلدرهای جهانی اما در پشت
پرده و به شکل پنهانی حمایت میشود.
یک گروهی از
خارج به نام anti corruption (ضد فساد سازمان ملل )مهمان کمیسیون اصل 90
مجلس بود و راجع به فساد اداری در کشورها جلسهای با آنها داشتیم .برای
ایران یک رتبهای در رابطه با فساد اداری تعیین کرده بودند که زیاد
خوشایند نبود. من از اینها پرسیدم چرا هر فردی در کشور ما از نظر فساد
سابقه بدی دارد پناهنده به کشورهای شما میشود ؟ گفتند :ما کارشناسیم و
به مسائل سیاسی کاری نداریم. برای مثال چرا پلیس بینالملل در این زمینه با
ایران همکاری نمیکند ؟یا برای مثال در مسئله تروریسم چرا حامیان تروریسم
به صورت آزاد در کشورهای مدعی میچرخند ؟ بنابراین کسانی که فکر میکنند
بدون پرداختن به امالفساد و شیطان بزرگ امکان مبارزه مبنایی و اصولی با
سر پنجهها یا شیطانکهای داخلی وجود دارد سخت در اشتباهاند.
عنوان شیطان بزرگ را امام راحل پس از انقلاب مطرح کردند.درست است؟
كوچكزاده:
برخی از تحریف گران به نقل از امام میگویند ایشان گفتند امریکا از
انگلیس بدتر ،انگلیس از امریکا بدتر و شوروی از همه بدتر است و ادامه جمله
امام را نمی آورند که می گویند: اما امروز سر و کار ما با این فاسدهاست با
آمریکاست! امریکا از همه بدتر و شیطان بزرگ است. آنهایی که شعار مرگ بر
شوروی را مطرح میکنند برای این است که شعار مرگ بر آمریکا کنار برود و
گرنه اینها با روسیه هم مشکلی ندارند .
امام که با
امریکا حساب شخصی ندارد، این یک انگشت اشارهای است که مسیر را معین
میکند احمدی نژاد این را خوب تبیین میکرد. تا ما در صدد اصلاح نظم حاکم
بر این جهان نباشیم امید به اصلاح عمیق و بنیادین در داخل هر کشوری یک امید
واهی است. چون منشاء فساد جای دیگری است.
در
روزهای آینده 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی امریکا را در پیش داریم. آیا
حضرت امام پس از انقلاب تا مقطع 13آبان و تسخیر لانه جاسوسی نسبت به مساله
امریکا حساسیت چندانی نشان داده بودند؟
كوچكزاده:
بله اما سفارت امریکا در داخل کشور کارش را میکرد و رابطه برقرار بود ،
اشغال لانه جاسوسی آمریکا پس از آن اتفاق افتاد که امریکا به شاه پناهندگی
داد و امام میگفتند که چرا این آدمی که منفور این ملت است را پناه دادید
؟خب بدهید به ما که محاکمهاش کنیم باید تاکید کرد پناهندگی به شاه توسط
امریکا دارای یک پیام مشخص برای ملت ایران است و اتفاقی صورت نگرفته است.
در
مورد شعار مرگ بر امریکا به این نکته اشاره کنم که بسیاری از نسبتهایی که
وارد میشود دانسته یا نادانسته غلط است .یک اتهام بی پایه به حامیان
انقلاب زده و پاسخ خواسته میشود،اصلاٌ فرض میگیریم برای ایران مسائل
جهانی اهمیتی نداشته باشد سوال اینجاست که مگر ما با امریکا کار داریم ؟
آنها با ما کار دارند.ما انقلاب کردیم و میخواهیم استقلال داشته باشیم.
اما آنها اجازه نمیدهند و میگویند باید بیایید زیر بلیط ما و با ما
هماهنگ باشید .خوی سلطهگری آنها میگوید که منطقه خاورمیانه و ایران باید
جزو تیول آنهاباشد ، مگر ایران در سواحل امریکا ناوهای جنگی اعزام کرده ؟
تنها
کشوری که این طور یکپارچه در برابر زیاده خواهی آمریکا ایستاده جمهوری
اسلامی ایران است.هزینه مسئله استکبار ستیزی در جهان را ایران پرداخت
میکند. آیا ایران آنقدر توان درونزا دارد که یک تنه در مقابل این قدرت
بایستد؟
كوچكزاده: سوال شما این است که آیا این دو
کفه ترازو متناسب با هم است؟ یک کفه توانمندیهای ما و یک کفه دشمنیهای
استکبار است من شما را ارجاع میدهم به بررسی وضعیت ایران طی 35 سال
گذشته.،در زمانیکه انقلاب شد منابع مادی و نیروی انسانی و علمی ایران در
چه وضعیتی بود؟ و طی این 35 سال با چه مزاحمتها و دشمنیهایی مواجه بوده
است ؟ و امروز ایران چه وضعیتی دارد؟ اگر ایران طی این 35 سال با این
دشمنیها به یک نقطه بالاتری دست پیدا کرده معلوم است که "ما میتوانیم" و
اگر عقب رفتهایم یعنی اینکه نتوانستهایم و35 سال کار بیهوده کردهایم
بنابراین باید دست برداریم. شما پیشرفت علم را مثال میزنید اما برخی
معتقدند ملاک پیشرفت در اسلام علم و تکنولوژی نیست بلکه شاخص تعیین کننده
اقامه قسط و عدل است .
شاخصهای عدالت اجتماعی در کشور امروز چه وضعیتی دارد؟
كوچكزاده:
برای تعیین شاخص عدالت اجتماعی در ایران باید به طور دقیق با آمار و ارقام
موثق و قابل اعتماد سخن گفت و بعد ارزیابی کرد که در این 35 سال ما در
عدالت اجتماعی رشد داشتیم یا عقب گرد و متقابلاٌ امریکاییها در به دست
آوردن منافعی که 35 سال گذشته از ایران میبردند هزینه و زحمت بیشتری متقبل
میشوند یا کمتر ؟ یک روزگاری آنها با یک تلفن نماینده مجلس یا وزیر و
نخست وزیر را تعیین میکردند یا اصلا حکومت عوض میکردند .بدون ریختن هیچ
خونی خود ما نفتمان را میدادیم .
شما کل منطقه را
ببینید، امریکاییها امروز در جای جای منطقه خاورمیانه با مشکل مواجهاند.
در یمن ،مصر ،بیتالمقدس ،سوریه ،عراق ،افغانستان.همین موج بیداری اسلامی
در نهایت پدیدهای نیست که به سود آنها تمام شود. منافع آمریکا با بیداری
ملتها مغایرت دارد .این بیداری عمومی در منطقه بیتردید متاثر از انقلاب
اسلامی پدید آمده است آمریکا امروز هم از عراق نفت میبرد اما به چه قیمتی
؟ به قیمت محبوس کردن دهها هزار سرباز خود روی ناوها که دچار بیماریهای
روحی و روانی شده و کشته میدهند.به قیمت خون نفت میبرد. اما آنروز به
قیمت خون ملت ما نفت میبرد.
نکته دیگر این است که
سطح عمومی رفاه در کشور ما در شاخصهایی مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی،
رشد علم، همان عدالت اجتماعی که شما خیلی بر آن تاکید دارید و البته من نیز
قبول دارم و رسیدگی به مناطق محروم پایین رفته یا بالا رفته است؟ در ایران
مناطقی بود که مردم در آنجا به عمرشان خودرو ندیده بودند. اوایل انقلاب در
ایذه خوزستان به روستاهایی رفتم که هم گاو، سگ و هم اهالی آنجا از آبی که
روی زمین جمع شده بود میخوردند.
من ادعا نمیکنم
که محرومیت الان در ایران ریشه کن شده، هنوز هم زیاد است اما شما به این
نگاه کنید که کشور به این پهناوری که جمعیتش هم بیش از دو برابر شده با این
مزاحمتها از قبیل جنگ و ترور و تحریم به اینجا رسیده است. ما پیشرفت
کردهایم. تاکید میکنم معنای حرف من این نیست که الان در کشور هیچ
گرسنهای وجود ندارد یا هیچ دختری گرفتار تهیه جهیزیهاش نیست یا همه مردم
به طور برابر به امکانات آموزشی دسترسی دارند یا هیچ بیماری برای تهیه دارو
با مشکل مواجه نیست. نخیر اما جایی که الان در آن قرار داریم نشان میدهد
که می توانیم با سعی و پشتکار و ایثارگری بیشتر جلوی قلدری استکبار
بایستیم. ضمن اینکه نمیشود اصلاح داخل کشور و اصلاح نظم ناعادلانه جهان را
از یکدیگر تفکیک کرد. اینها هر دو با هم امکان رشد و ترقی دارند.
آیا این ادعا درست است که مسئله استکبار ستیزی بر همه شئون جمهوری اسلامی رجحان پیدا کرده است؟
كوچكزاده:
اصلا عدالت اجتماعی بدون نفی استکبار عدالت نیست. عدالت در سایه استکبار
چه معنایی دارد؟ نفی استکبار که جزو اصول اسلامی است. اما عدالت هم جزو
اصول است مثل این است که شما بگویید برای بهداشت جسم، انسان هر روز استحمام
میکند ولی سالی یکبار واکسن میزند و این بر دیگری سایه انداخته است.
شما
وقتی هر روز مواجهاید با ترور و دانشمندان شما را در کوچه و خیابان
میکشند. وقتی هر روز مواجهاید با کسری بودجهای که حاصل از تحریمهاست.
پس معلوم است که مدام باید بگویید: مرگ بر امریکا به نظر میرسد امروز هم
اگر ما به لحاظ درونی خودمان را قویتر کنیم خیلی راحتتر و کم هزینهتر
میتوانیم در مقابل زیاده خواهیهای استکبار مقابله کنیم.
اما
نکته مهمی که باید به آن توجه شود این است که ایران 35 سال دست خود ما
بوده است. خروجی عملکرد ما وضعیت فعلی کشور است( الان دارم یک بحث کاملا
غیر جریانی را مطرح میکنم) امروز با جرأت ميتوان گفت كه مستقلترين ملت
جهان، ايرانيان هستند. هر گلي زديم، خودمان به سر خودمان زديم. هر دولتي كه
بر سر كار آمد، خودمان آورديم. اين بازي زشتي كه راه افتاده كه يك عده از
مسئولين، ديگران را در مسأله فساد اداري محكوم ميكنند، بايد متوقف شود ولي
اگر منصفانه و در مجموع به اين خروجي نگاه بشود، خروجي افتخارآميزي است.
به
همين دليل هم در دنيا مشتري دارد. اصلاً امريكا چرا اينقدر نگران است. همه
ميدانند كه ما نه به دنبال اين هستيم و نه اعتقادات ما اجازه ميدهد كه
كشورگشايي كنيم. نگراني آنها اين است كه اين نظام با همه نقاط قوت و ضعفش
تبديل به يك الگو در جهان شده است. بيداري اسلامي، حزبالله لبنان، مقاومت
فلسطين از ايران نشأت گرفته است.
نکته دیگر اینکه
در داخل کشور تلاشهای زیادی میشود در راستای استحاله شعارهای اصیل
مردم! همین مطالب بی ربطی که در راستای نفی شعار مرگ بر آمریکا مطرح
میشود، تلاش نفوذیها برای سلب روحیه استکبار ستیزی مردم است.
بالاخره
اين آدمهاي منافق و نفوذي هم بيكار ننشستهاند و از وجود دموكراسي در
كشور سوءاستفاده ميكنند و هجمه خودشان را در گمراه كردن و منحرف كردن
انجام ميدهند و يكي از راههاي آن تحميل منتخب نااهل به مردم است.
در
حقيقت در تصميمات انسان دو پارامتر اصلي دخيل است. يكي معيارها و يكي
اطلاعات. ببينيد با معيارها چه ميكنند. ميخواهند جا بيندازند كه رابطه ما
با امريكا رابطه گرگ و ميش نيست. يك آقايي ميگويد من براساس معيار قرآني
كه دارم، فكر ميكنم "صب" ديگران درست نيست و نبايد بگوييم مرگ بر امريكا!
نميداند «قتل اصحاب الاخدود» داريم «تبت يدا ابي
لهب» داريم. اينهمه در قرآن "بكشيد" و "مرگ بر" وجود دارد. بنابراين تلاش
ميكنند معيارها را دستكاري كنند و بگويند اصل اين شكم و معیشت مردم است.
ما بايد اول سير باشيم. نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران. يك بخش ديگر هم
اطلاعات است. يعني شما دهها و صدها سايت و وبلاگ و خبرگزاري ميبينيد كه
پمپاژ دروغ در جامعه ميكنند. سياه را سفيد و سفيد را سياه جلوه ميدهند.
بالاخره اينها روي مردم تأثيرگذارند. حرفم اين است كه دشمن در داخل كشور
هم بيكار ننشسته و از هر فرصتي براي ضربه زدن به اعتقادات مردم استفاده
ميكند.
يكي از بحثهایی كه این روزها درباره سيره
پيامبر مكرم اسلام(ص) انجام ميشود، مسأله صلح حديبیه است. پيامبر(ص)
آنجايي كه مصلحت ايجاب كرد با مشركين صلحنامه منعقد كرد تا جايي كه بنا بر
خواسته آنها نام مقدس الله هم از ابتداي صلحنامه حذف شد. آيا اين جنس از
مصلحتسنجي به سراغ جمهوري اسلامي هم میآید ؟
كوچكزاده:اولاً
اين مصلحت را چه كسي بايد تشخيص بدهد؟ امروز كه پيغمبر(ص) در قيد حيات
نيستند. پس تشخيص با كيست؟ هر جا وليفقيه چنين تشخيصی داد، ما هم صلح
ميكنيم. هر جا تشخيص داد جام زهر ميپذيريم. هر جا تشخيص داد صلح حسني به
روي ديده ميگذاريم هرجا هم تشخيص داد حسيني عمل كنيم، كربلا به پا
ميكنيم. اصلاً آنچه اصالت دارد، خود صلح امام حسن(ع) نيست.
رويه امام حسن(ع) است، دستور امام است. نسخهاي است كه امام ميپيچد. آن نسخهاي كه امام ميپيچد، هرچه باشد، ارزش دارد.
اگر
غير از اين باشد كه رويه امام حسين(ع) هم زير سؤال ميرود، چرا خودش را
به كشتن داد؟ مگر امام حسن الگو نيست؟ جواب ديگر به سؤال شما اين است.
اصلاً انقلاب ما به يك مفهوم صلح حديبيه بود. گفتيم ما قرار است زندگي
خودمان را بكنيم و كاري هم به امريكا نداريم. شما هم سفارتخانهتان اينجا
باشد و كارتان را بكنيد ولي اينها رفتند و به شاه پناه دادند. آنها
سفارتخانهشان را لانه جاسوسي كردند.آنها دهها توطئه گوناگون و رنگارنگ
علیه این ملت طراحی و اجرا کردند.
نسبت
استكبارستيزي پررنگ در افکار و گفتمان امام با ماموریت اصلی جمهوري اسلامي
يعني آمادهسازي حكومت جهاني حضرت وليعصر(عج) چيست؟
كوچكزاده:اصلاً
همه فلسفه جمهوري اسلامي زمينهسازي براي ظهور حضرت حجت(عج) است. جهان
منتظر كسي است كه زمينه را براي ظهور فراهم ميكند و اين با كنج خانه نشستن
صددرصد در تعارض است. شما براي اينكه حضرت بيايد، بايد لشكر داشته باشيد.
استكبار كه فقط اوباما نيست. استكبار در تهران هم شعبه دارد. اما
شعبههاي تهران آن خيلي جدي گرفته نميشود.
حالا
ممكن است غفلتهايي صورت بگيرد، ولي بخشهايي از اين دعواهاي سياسي در همين
راستاست. بالاخره ايادي امريكا كه نبايد در اين كشور به پست و مقام و
جايگاه برسند. امام فرمود: آنها كه در خانههاي مجلل، راحت و بيدرد
آرميدهاند و از دور هم دستي بر آتش نگرفتهاند، نبايد به مسئوليتهاي حساس
و مهم برسند كه اگر چنين شود، چه بسا يك شبه انقلاب را بفروشند.