استفاده از شبکههای اجتماعی چندی است در میان سیاستمداران دنیا مرسوم شده است.
به
گزارش خبرآنلاین، شبکههای اجتماعی به نوعی ابزار دیپلماسی عمومی برای
سیاستمداران به حساب میآیند که امکان ارتباط مستقیم با مردم را فراهم
میکنند. به عنوان مثال نخست وزیر نروژ اطلاعرسانی درباره اقداماتش درباره
بحران سوریه را از طریف صفحه فیسبوک خود انجام داد و نظر مردم را از این
طریق جویا شد.
در میان سیاستمداران ایرانی محمد جواد ظریف نیز در شبکه اجتماعی فیسبوک فعال است. وی در مطلبی درباره بحران سوریه نوشته است:
صرف
نظر از روابط ایران و سوریه، تحولات اسف بار اخیر یک پرسش اساسی که سال
هاست دغدغه فکری بنده است را مجددا مطرح می کند که آیا در جهان کنونی می
توان اهداف انسان دوستانه و یا حتی اهداف سیاسی را از طریق جنگ و عملیات
نظامی به پیش برد؟ چند محور برای فکر کردن:
1- استفاده از سلاح
شیمیایی بدون توجه به عاملین آن یک جنایت است و باید محکوم شود. این موضع
قطعی و بدون ابهام ایران است. اما آیا دیگران که زیاد هم سروصدا می کنند،
زمانی که غیرنظامیان سردشت و حلبچه هدف بودند و جنایت کار هم مشخص بود همین
موضع را داشتند؟ پس باید با دیده تردید به اهداف شان نگاه کرد. به ویژه
آنکه این بار با توجه به شرایط میدانی و اسناد موجود، احتمال ارتکاب این
جنایت توسط گروه های افراطی بسیار بالاتر است.
2- کشتار و سرکوب و
خشونت و افراط جنایاتی نابخشودنی است و همه باید طرف های درگیر را وادار
کنند که هرچه سریعتر از طریق مذاکره این وضعیت اسف بار را خاتمه دهند. اما
آیا تهدید به حمله نظامی راه حل است یا مبنای مشکل؟
3-آیا آن طور که
آمریکایی ها می گویند واقعا «همه انتخاب ها روی میز است»؟ یعنی هر کشوری
که زور دارد این انتخاب را دارد که تهدید به حمله نظامی کند؟ یا اینکه
استفاده و تهدید به استفاده از زور خلاف مبانی و اساس حقوق بین الملل جدید
است؟
4- آیا می توان برای مقابله با یک عمل خلاف حقوق بین الملل یا
حتی یک جنایت، یک قاعده آمره حقوق بین الملل (ممنوعیت توسل به زور) را نقض
کرد؟
5- اصولا چرا منشور ملل متحد جنگ و تهدید به آن را ممنوع کرده
است؟ آیا این یک خیالبافی حقوقی است یا بیان یک واقعیت سیاسی؟ به عبارت
دیگر آیا در قرن بیستم و بیست یکم جنگ ابزار کارآمدی برای پیشبرد سیاست
خارجی یا اهداف انسان دوستانه است؟ یا اینکه چون جنگ کارآمدی ندارد ممنوع
شده است؟
6- آیا می دانید که در 100 سال اخیر، اکثریت قریب به اتفاق
(نزدیک 85 درصد) کشورهایی که جنگ ها را (با توهم برتری نظامی و امید
پیروزی) شروع کرده اند یا نابود شده اند و یا لااقل نتوانسته اند به اهداف
خود برسند؟
به امید پیشگیری از یک ماجراجویی فاجعه بار دیگر.
***
زیر
این مطلب در مخاطبان صفحه دکتر ظریف پیامهای زیادی گذاشتهاند. برخی به
دیدگاه دکتر ظریف اعتراض کردهاند و آن را به نوعی امتداد سیاستهای قبلی
عنوان کردهاند. وزیر امورخارجه کشورمان نیز در پاسخ به ایندیدگاهها
نوشته است: بحثی که مطرح کردم واقعا دغدغه بنده است که اگر نوشته های من در
6 سال گذشته که هیچ سمت دولتی نداشتم را هم بخوانید همین دیدگاه، را
خواهید دید. لذا برخی دوستان که تلاش می کنند با انگ زدن مانع شکل گیری یک
بحث مهم علمی و سیاسی شوند فقط به این سوال پاسخ دهند که اگر استفاده از
زور را (صرف نظر از بهانه ها و توجیهات آن) بپذیریم، آیا تنها دست
قدرتمندان را بازنگذاشته ایم که هر وقت منافع شان اقتضا کرد از آن استفاده
کنند و مردم را به خاک و خون بکشند، منابع اقتصادی خودشان را نابود کنند و
در دامی گرفتار شوند که به دور باطل ترور و خشونت می انجامد؟ آیا تا کنون
حتی یک مورد را سراغ دارید که قدرتمندان برای منافع عمومی یا پاسداری از
حقوق انسان ها هزینه سنگین جنگ را پذیرفته باشند؟