به گزارش بولتن نیوز به نقل از رویش نیوز- : یکی از مخاطبین سایت لب المیزان در سوالی از استاد طاهر زاده درباره چرایی عدم حمایت وی از کاندیداتوری اسفندیار رحیم مشایی پرسیده است که رویش نیوز تصمیم گرفت متن خلاصه شده سوال به همراه متن کامل جواب استاد را منتشر نماید. پرواضح است که انتشار این مطلب بدون اضافه نمودن تحلیل رویش نیوز انجام می شود فلذا الزاما تمامی موارد مطروحه مورد تأیید نمی باشد.
سوال: دو مسئله مطرح است ،مسئله اول صلاحیت شخص مهندس مشایی برای ریاست جمهوری جهت ادامه ی گفتمان دولت و مسئله ی دوم ، به مصلحت بودن حضور او در انتخابات.درباره صلاحیت شخص مهندس مشایی شما در پاسخ شخصی که به من دادید، اشاره کردید که از "دو پهلو سخن گفتن" مهندس مشایی به عنوان یک "گفتمان" نباید ساده گذشت. و بنده روی حرف شما خیلی فکر کردم و البته به جهت خصوصی بودن پاسختون وجدانم اجازه نداد که با انتشار پاسخ شخصی شما از دیگران هم مشورت بگیرم فقط پاسختون رو به یک نفر ارسال کردم تا بلکه از این وضعیت سر درگمی نجات پیدا کنم . بار دیگر با نظر به حرفی که شما فرمودید بعضی سخنرانی های مهندس مشایی را مجددا چندین بار گوش دادم اما به عقل ناقصم چیزی نرسید. هرچقدر صحبت های مهندس را گوش می دهم بیشتر مجذوب او می شوم و انحرافی در ایشون نمی بینم. لذا خواهش می کنم اگر اطلاعات خاصی دارید یا مسئله ای هست به من بگویید.فرموده اید : " دوستان نزدیک آقای احمدینژاد که با ایشان در یک جبهه و در یک سنگر مبارزه کردهاند حرفهایی دارند که انسان را در دفاع از آقای مشائی میلرزاند." دقیقا منظورتون از دوستان چه کسانی هستند و گفته های آن ها چیست که شما به آن ها استناد فرمودید ؟ منظور از " نزدیک " ، قرابت فکری است یا قرابت فیزیکی ؟ من اخبار رو دقیق رصد می کنم و نمی فهمم شما ناظر به چی صحبت می کنید ؟ به گفته ی آقای مشایی دو زمان ، خیلی خیلی مهم و تعیین کننده است یکی زمان "انتخابات" و دیگری زمان "تنفیذ" . و البته تنفیذ هم یک کار تشریفاتی نیست بلکه یک حقیقت است که رهبری به عنوان نائب انسان کامل در عصر حاضر، شخصی را به عنوان رئیس جمهور اذن ریاست جمهوری می دهند. یعنی مردم به رئیس جمهور رأی نمی دهند بلکه مردم به رهبری رأی می دهند و رهبری ریاست جمهوری را به رئیس جمهور تنفیذ میکنند، در کل نظر آقای مشایی و در کل پاسخ این دغدغه این است که تنها با حضور حماسی مردم در حمایت از دولت مظلوم ، دولت می تواند راه خود را ادامه دهد.
اما سوالی که برای بنده مطرح است این که اولا اگر مردم بدون فهم کردن احمدی نژاد حماسه ای در حمایت از ایشون شکل دهند آیا باز هم انقلاب می تواند این حجاب نوری خود را( اصول گرایان حزبی) کنار بگذارد ؟؟ و ثانیا سوالی برعکس قبلی ، این که آیا این اشتباه بنده و شما ( با عرض پوزش) نیست که فکر می کنیم باید تحولات بعد از انتخابات قابل پیشبینی باشد ؟؟ مگر شما نفرمودید که تا قبل از این که شاه برود اصلا نمی توانستید تصور رفتن شاه را هم بکنید ولی دیدید که شد و باز هم فتنه ی 88 را مگر شما پیشبینی می کردید ؟ و مگر تا قبل از فتنه ، می دانستید که با انتخابات 88 ، اصلاح طلبان از انقلاب حذف خواهند شد ؟؟
سوال آخرم این است که اگر به این نتیجه
برسیم که جناب مهندس مشایی ، به صلاح نیست که در انتخابات وارد شوند حالا
یا به جهت این که فرض شود توان ادامه ی گفتمان دولت را ندارند و یا به جهت
این که زمان عبور از اصول گرای حزبی فرا نرسیده و باید یک دوره ای دولت
وارد صحنه نشود تا افق احمدی نژاد تبیین شود و جامعه به فهم تازه ای برسد
که امکان عبور از حجب نورانی انقلاب باشد ، اما با این حال اطلاعات بسیار موثق در دست دارم که مهندس مشایی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری است . نسبت
ما با او از نظر شما باید چگونه باشد ؟ درحالی که می دانیم نه جبهه ی
پایداری ادامه ی راه احمدی نژاد است چون گزینه های آن ها به هیچ وجه فکر
احمدی نژاد را ندارند، و نه در این شرایط کسی جز مشایی می تواند راه دولت
را ادامه دهد ؟ در این شرایط وخیم اگر کسی بیاید که ادامه ی دکتر نیست خب
طبیعی است که اصول گرایان سیاسی با او کاری ندارن اما اگر کسی بیاید که
ادامه ی گفتمان احمدی نژاد باشد قطعا همان گونه که با احمدی نژاد برخورد
کردند با او نیز برخورد خواهند نمود
و او را لجن مال خواهند کرد لذا باید روحیه ای مقاوم داشته باشد که در این
صورت فقط مهندس مشایی می ماند و بس. در آخر این که به نظر شما ویژگی هایی
که رهبری فرمودند برای یک رئیس جمهور از جمله داشتن روحیه ی مقاوم ، آیا به
نظر شما چراغ سبز نشان دادن به مشایی برای حضور در انتخابات نیست ؟
متن کامل پاسخ استاد طاهر زاده:
باسمه تعالی
سلام علیکم
1- در ابتدا عرض کنم آن جواب شخصی که عرض کردم و این جوابی که خدمتتان ارسال میکنم آن طور نیست که اگر اهل آن را پیدا کردید از ارائه به او خودداری کنید.
2-یک بحث آن است که آیا خوب است آقای مشائی در گردونهی انتخابات به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری وارد شوند یا نه؟ و یک بحث آن است که بنده و امثال بنده و آنهایی که بنا دارند نقش فرهنگی در انقلاب داشته باشند و مبین معارف علامهی طباطبایی و حضرت امام و مقام معظم رهبری باشند، باید از آقای مشائی حمایت کنند یا نه؟ بنده در مورد ورود آقای مشائی به گردونه انتخابات نفیاً و اثباتاً نظری ندارم و نمیدانم بهرههای این حضور بیشتر است و یا ضررهایش. اما در مورد دوم نظرم آن است که رفقا با آن هویت فرهنگی که باید مبیّن معارف الهی باشند، نباید وارد حمایت از آقای مشائی شوند. و نباید تصور کرد که شرایط مثل شرایط دو دوره انتخابات قبل است و فکر کنیم در این دوره هم با حمایت از آقای مشائی نتایج تاریخی مثل نتایجی که در دفاع از آقای احمدی نژاد حاصل شد نصیب انقلاب میشود، زیرا در هر دو دوره گذشته چهرههای مقابل آقای احمدینژاد از نظر فکری و فرهنگی معلوم بودند و به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظهالله» شرایط طوری شده بود که انقلاب از مسیر ارزشهایش تا حدّی خارج شده بود و روح برگشت به غرب در آن مستتر بود
3- فضایی که آقای مشایی میخواهند به عنوان رئیس جمهور در آن فضا به میدان بیایند، فضایی است که خارج از جوّسازیهای دشمنان گفتمان آقای احمدینژاد، ضعفهای آقای احمدینژاد و ابهامات سخنان آقای مشائی آن را سنگین کرده است– در عینی که معتقدم جایگاه گفتمانی آقای احمدینژاد در جای خودش هست و بحمدالله در فضای فرهنگی انقلاب ریشه دوانده و ضرورت دارد حفظ شود– ضعفهای شخصی و اجرایی آقای احمدینژاد اعم از آن یکشنبهی سیاه و یا ضعفهای اجرایی که مثلاً در وسط جلسهها وعدههایی میدهند که دولت ظرفیت اجرای آن را ندارد؛ فضا را سنگین کرده است. و از همه مهمتر آن ضعفی است که از آقای احمدینژاد ظهور کرد و از رهبری ظهور نکرد، و آن عدم تعامل با اصولگرایان حقیقی است، ضعفی که امروز حاصل آن را تقابل بسیاری از حوزویان و طلاب و پاسداران و نیروهای متعلق به انقلاب و ارزشهای انقلاب با دولت آقای احمدینژاد مییابید. متوجه باشید عرض بنده آن نیست که از آن طرف ضعف نیست، بلکه حرف آن است که سعهی صدری که برای ادامهی این گفتمان لازم بود بیشتر از آن اندازه ای بود که آقای احمدینژاد از خود نشان دادند. خوبیها و امتیازات ایشان به جای خود، این ضعفها به این گفتمان و به رهبر عزیز ضربه زد تا آنجایی که آقای احمدینژاد متوجه نیستند اگر همهی مردم به آقای مشائی رأی بدهند، باز آن روحی که فضای فرهنگی کشور را مدیریت میکند متمایل به آن دولت نخواهد بود و حتی اگر آن روح با دولت آقای مشائی مقابل جدّی هم نکند، همکاری نخواهد کرد و همین میشود که شما در متوقفکردن دولت دهم با آن روبهرو شدید که همه دست به دست هم دادند تا جلوی کارهای دولت را بگیرند. آیا ناتواناییهای که در دولت دهم ظهور کرد، ریشه در گفتمان رئیس دولت داشت یا در همین اشتباهات محاسباتی که منجر شد تعامل لازم با اصولگرایان حقیقی انجام نگیرد؟ آن نوع تعاملی که رهبر عزیز داشتند و گفتمان آقای احمدینژاد نیاز به آن تعامل داشت ، در همین راستا ضعفهایی در آقای مشائی مییابیم که از همین جنس است و آن ایجاد وحدتی بین آقای احمدینژاد و آقای مشائی از یک طرف و تقابل با افرادی مثل آقای محصولی و آقای لنکرانی و آقای فتاح از طرف دیگر. این روحیه- یعنی روحیهی آقای مشائی و آقای احمدینژاد- اگر مسائل تاریخی ما را خوب هم بفهمد، خوب عمل نمیکند، نمیشود با این گمان که چون آقایان فوقالذکر اهداف دولت را درست نمیفهمند و یا چون به شخصیت قدسی آقای مشائی – به زعم آقای احمدینژاد– توجه کامل ندارند باید حذف شوند. این نه در سیرهی ائمهی معصومین«علیهمالسلام» دیده میشود و نه در سیرهی حضرت امام و رهبری عزیز. حتماً خودتان شواهد زیادی در این مورد در سیرهی بزرگان سراغ دارید. به عنوان نمونه یادآوری میکنم که امام فرمودند من از اول با روی کارآمدن دولت موقت مخالف بودم ولی چون آقایانِ شورای انقلاب نظر داشتند پذیرفتم. با این احتمال که حضرت امام با نور اشراقی که به قلبشان رسیده، متوجه تحقق انقلاب بودند و ظاهراً هیچ نگرانی از پیروزی انقلاب نداشتند ، باز با عقل اطرافیان خود راه میآیند. آیا بر فرض توجهات معنوی که برای آقای مشائی محقق میشود میتوان هرکس با آن توجهات هماهنگی ندارد حذف شود؟
4- در این دو زاویهای که در رابطه با شخصیت آقای احمدینژاد و آقای مشائی عرض کردم خودتان باید خوب فکر کنید و مصداق بیشتری از بعضی از حرکات این آقایان بیابید. اینجا بود که چندین بار عرض کردهام «نباید برای آبادکردن یک ده کوچک، شهر بزرگی را خراب کرد» شهر بزرگ تحقق این گفتمان است به وسعت روح آنهایی که فضای فرهنگی کشور را در دست دارند، کاری که حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» کردند و خیلیها را وارد انقلاب نمودند و رهبری«حفظهالله» انجام دادند و خیلیها را وارد ادامهی انقلاب کردند با همهی ضعفهایی که آن افراد داشتند یا دارند
5- به نظر بنده رفقایی که بنا دارند در تبیین موضوعات فرهنگی فعالیت کنند، نباید وارد حمایت از آقای مشائی بشوند زیرا حفظ هشتسالی که پشت سر گذاردیم با آقای مشائی نهتنها ممکن نیست بلکه آن هشتسال گم میشود، حتی با فرض آنکه آقای مشائی رئیس جمهور شود چون فضای کشور تبدیل میشود به فضای تقابلِ رقبایی که شکست خوردهاند ولی اکثراً بار فرهنگی و ارزشی را به همراه دارند و بین کسانی که پیروز شدهاند، این تقابل ما را از اهداف بلند انقلاب و آن نوع نظامسازی که رهبری عزیز به دنبال آن هستند، عقب میاندازد
6- حفظ یک گفتمان همیشه معطوف به فرهنگ است و نه معطوف به قدرت و تنها با تأسی به سیرهی ائمه «علیهمالسلام» ممکن است گفتمان معطوف به فرهنگ حفظ شود، به همان صورتی که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به علی«علیهالسلام» وصیت کردند اگر حق تو را دادند که حاکمیت را میپذیری و اگر ندادند صبر کن، صبرکردن با حفظ هویت فرهنگی و تأکید بر آن به خودی خود یک کار بزرگ فرهنگی است. آنچه بنده به رفقایی که خود را در ذیل فرهنگ علامه و امام تعریف کردهاند توصیه میکنم آن است که مواظب باشید یک حزب سیاسی و جریانی که معطوف به قدرت است نشوید و مطمئن باشید گفتمان آقای احمدینژاد از آن جهت که جنس انقلاب است مثل خود انقلاب حفظ میشود هرچند معلوم نیست آقای احمدینژاد خودشان بتوانند آن طور که شایستهی این گفتمان است عمل کنند. ما باید تلاش کنیم حتی آقای احمدینژاد را حفظ کنیم تا این گفتمان زیر سؤال نرود و بنده از آن جهت از ایشان دفاع میکنم که این گفتمان زیر سؤال نرود. ولی سخت شما را از یک حزبشدن در مقابل احزاب دیگراحزاب بر حذر میدارم، با حاکمیت ولایت فقیه ما آن کمبودی که در سایر نظامهای سیاسی با حزب برطرف میکنند، بر طرف کردهایم و در همین راستا رهبر عزیز انقلاب امام خامنهای«حفظهالله» در جمع دانشجویان در کرمانشاه فرمودند:
«ما با تحزّب مطلقاً مخالفتی نداریم و معتقدیم تحزّب با وحدت جامعه منافاتی ندارد؛ به شرط آنکه با نگاه درست ایجاد شود. اگر حزبی برای کانال کشی وکادرسازی و هدایت فکری جامعه در زمینههای سیاسی، دینی، عقیدتی و دیگر عرصهها بهوجود آید و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، کاری خوب و مورد تأیید است که البته اینگونه احزاب، اگر در رقابتهای سیاسی هم وارد شوند، به طور طبیعی برنده میشوند(22/7/90)
ولی از خود بپرسید آیا با حمایت از آقای مشائی ما در فضای هدایت فکری جامعه قرار میگیریم و یا گرفتار رقابتهای معمول سیاسی میشویم؟
7-به نظر بنده هنوز شرایط ظهور کامل گفتمان آقای احمدینژاد فراهم نشده چون فضا، فضای درگیریها و تهمتها و انفعالها است. آیا در دل این گفتمان که باید تبیین شود، شما با معرفی کاندیدایی خاص میتوانید جامعه را متوجه آن نقطهی آرمانی بکنید که میخواهید؟ یا با تشکیل یک جبههی سیاسی به همان تلهای میافتید که نیروهای متدین اصولگرا با روحیهی حزبی در آن تله افتادند و نهتنها دیگر اصولگرایی از طریق این افراد جلو نرفت بلکه خودِ آنها حجاب اصولگرایی شدهاند. از خود نمیپرسید چرا اصولگرایی، امروزه ناخودآگاه به یک نگاه حزبی گرفتار شده، در حالیکه روح اصولگرایی بسیار وسیعتر از آن است که گرفتار محدودیتهای حزبی شود؟
8-شرایط بسیار حساس و دقیق است و همهی این عرایض بنده با توجه به ولایت فقیه و حاکمیت مقام معظم رهبری«حفظهالله» معنا میدهد، به این صورت که قدرت لازم برای تبیین معارف الهی و اجرای آن با ولایت فقیه در کشور فراهم است و نیاز به یک قدرت حزبی نداریم، بلکه نیاز داریم شرایط را هرچه بهتر فراهم کنیم تا آرمانهای انقلاب اسلامی به فعلیت برسد. از این جهت این اشکال را بهجا نمیدانم که باید برای حفظ گفتمانی که آقای احمدینژاد مطرح کردند و رهبری عزیز از آن دفاع نمودند، قدرتی شد در مقابل قدرتی که میخواهد این گفتمان را نفی کند، بلکه معتقدم با حمایت از قدرت حاکمیت ولایت فقیه که امروز در مقام معظم رهبری متجلی است، میتوانیم آن گفتمان را حفظ کرد و خود رهبری در فرصتهای مناسب راهکارهای حفظ آن گفتمان را مینمایانند، همانطور که در اول فروردین فرمودند: «آنچه ما برای رئیس جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهایی که وجود دارد». مگر نه اینکه با اشارهی رهبری ما متوجهی آقای احمدینژاد شدیم که در زمان شهرداربودن آقای احمدینژاد فرمودند رائحهی خوش خدمت از شهرداری به مشام میرسد؟ چرا ما در تعریف نسبت خود با انقلاب همین معنا را ادامه ندهیم که در ذیل رهنمود های رهبری عزیز، وفادار به گفتمان اقای احمدینژاد باشیم و مواظب باشیم خودمان به دست خودمان یک حزب سیاسی نشویم تا مثل بقیهی احزاب سیاسی هرکس غیر خود را رقیب خود بدانیم، هرچند رقیب ما سخن حقی بگوید
9-شما یک وقت نظر به آقای مشائی دارید و به تهمتهایی که به ایشان زده شده و ایشان را از بسیاری ازآن تهمت ها مبرا میدانید و یک وقت نظر به ایشان دارید برای ادامهی انقلاب و ادامهی گفتمان آقای احمدینژاد و هموارکردن بستری جهت تحقق آرمانهای رهبری در راستای نظامسازی. در رابطه با منظر دوم است که معتقدم صلاح نیست شما از ریاست جمهوری آقای مشائی دفاع کنید چون معتقدم ادامهی انقلاب و ادامهی گفتمان آقای احمدینژاد با ریاست جمهوری ایشان محقق نمیشود و سیل اصولگرایان که متأسفانه امروز تحت تأثیر اصولگرایی حزبی سیاسی هستند به مقابله با آقای مشائی برمیخیزند در حالی که کشور ما در شرایطی نیست که گرفتار این نوع تقابل ها شود، بر فرض هم که آقای مشائی با رأی تودهی مردم به جهت ارادت به آقای احمدینژاد، پیروز انتخابات شوند، از خود بپرسید در آن صورت جای شما در این تقابلها کجا است؟ در کنار رهبری که میخواهند کشور در آرامش باشد و یا در اردوگاه دفاع از آقای مشائی؟ بر مبنای اینگونه عرایض است که معتقدم ظاهراً نه آقای احمدینژاد و نه بعضی از نیروهای متدین به انقلاب آن طور که شایسته است به وظایف حفظ این هشتسال فکر نمیکنند. هشت سالی که رهبر معظم انقلاب در مورد آن در۱۶اردیبهشت 1391خطاب به هیئت دولت فرمودند«هر بینندهاى احساس میکند و مىبیند که تلاش دشمنان در مقابلهى با جمهورى اسلامى در این سالهاى اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزههاى دشمن از کجا ناشى میشود، تکلیف خود را در برنامهریزىهامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکى از علل این دشمنىها، همین پیشرفتهاى شماست؛ یعنى میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهورى اسلامى با داعیهى اسلامخواهى، با داعیهى مردمسالارى اسلامى، با داعیهى رد و نفى مستدل لیبرال دموکراسى، براى تشکیلات استکبارى دنیا یک خطرى است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر براى آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوى این را بگیرند. عامل دوم این دشمنىها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان مىآید و چهرهى همراهترى میگیرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتر کنید، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر میشود؛ این چیزِ طبیعى است. عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛
موفق باشید
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com